کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

قاتلان تعالی کهگیلویه و بویراحمد چه کسانی هستند؟

23 آذر 1393 ساعت 9:44


سعید کرمی*

اخبار متکثر و اقوال متعددی در وصف و ترجمان تبخال زشت محرومیت بر چهره توانمند و اصیل استان کهگیلویه و بویراحمد منقول است و مدعیات مستندی از استغنا و استعداد فراتر از ظواهر برای توسعه شایسته این مرزوبوم مستحق در ابعاد گوناگون و به انحای مختلف حکایت می‌کنند.
اما پس از شرح و بسط مقولات مذکور و جمع‌بندی مؤلفات موجود، همیشه اجماع جمیع اصحاب اندیشه و اتفاق تام ارباب قلم، مواردی چون عدم نظارت کافی بر اجرائیات و فقدان مدیران توانمند و فی‌المجموع، بحران بزرگ سوء مدیریت و ناکارآمدی در مناصب اجرایی و همچنین عدم شایستگی و ضعف نمایندگان ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی را مسبب ضایعات مذکور دانسته و بالطبع، مهندسی و عزل و نصب مدیران، و تغییر نمایندگان ادوار مختلف مجلس را علاج واقعه دانسته‌اند.
حقیر اما علیرغم اینکه کلیات برخی مدعیات مطروحه را نافی نبوده و خصوصاً نظر به شواهد عینی و شرایط موجود، بر ضعف مدیریت در برخی عرصه‌های مختلف استان، قویاً صحه می‌گذارم، لذا ضمن ادای احترام به صاحبنظران فهیم و سروران فخیم استان، بر این باورم که فراتر از عوامل فوق‌الذکر، معضل مهمتری بر تارک توسعه استان اسید پاشیده و تیشه بر ریشه ترقی این دیار می‌زند که ضمن دارا بودن بیشترین تبعات مخرب و فرساینده، کمتر به آن توجه و اشاره می‌شود و آن چیزی نیست جز گرایش شدید قومی و نگرش مفرط قبیله‌ای حاکم بر ساختار سنتی استان؛ که موفقیت چشمگیر و افتخارآمیز فرزندان مستعد این مرزوبوم که در استان خود آماج حملات و تخریب بوده‌اند، در سطوح کلان مدیریتی و خارج از مرزهای استان موید این ادعاست.
پس از سی و اندی سال که از دوران "سنگ و چماق" و نزاع قبیله‌ای و عداوات قومی می‌گذرد، هنوز بقایای آن نگاه منسوخ و جاهلی با چهره‌ای دیگر در استان رخ می نماید و این‌بار با رویکرد مدرن تخدیش اجتماعی و تخریب شخصیتی افراد و صاحب‌منصبان مختلف، و مبتنی بر حب و بغض طایفه‌ای ظهور و بروز می‌کند؛ و متأثر از همین فضا و نگاه است، که خادمی و حسینی بیشتر و پیشتر از آنکه به عنوان استانداران استان شناخته شوند، دهدشتی و ده‌برآفتابی تعریف می‌شوند و زارعی و هدایتخواه و تاجگردون‌ها نیز نه به عنوان نماینده و وکیل تمام آحاد و قبایل حوزه‌های انتخابیه، که با نام تیرتاجی و گودرزی و باوی و... تعریف و توصیف می‌شوند و تمام این عوامل نیز منجر به واکاوی گذشته‌های آبا و اجداد آنها خواهد شد که تاوان احتمالی تاریخ تیره و طوایف خود را نیز باید متحمل شوند.
بی شک در این فضا و از این منظر، تنها مولفه‌ای که هیچ سهم و جایگاهی در معیار انتخاب و سنجش قابلیت‌های نامبردگان و امثالهم ندارد، کم و کیف توانایی و استعداد فردی و ظرفیت مدیریتی شخص آنها بوده، که بی تعارف و با تأسف این چیزی نیست جز فقر شدید فرهنگی به تناسب قرن ۲۱ و عصر توانمندی و اصل شایسته سالاری.
فلذا تا روزی‌که چنین تفکراتی در وسعت محدود این مرز و بر پیکر محروم این بوم جولان می‌دهند، دستاورد هیچ مدیر و نماینده ای آنچنان که باید نیست و بلکه نمی‌تواند که باشد؛ و تا زمانیکه انتخابات و معیارهای قومی و قبیله‌ای و حتی حزبی و جناحی، جای خود را به اصل شایستگی و توانمندی در افکار و انتخاب مردم و انتصاب مناصب ندهد، این استان غوطه‌ور در طلای سبز و سیاه و مزین به نامهای بی‌نان پایتخت طبیعت و بام نفت ایران، محصور در بین اصفهان و چهارمحال و فارس و خوزستان و بوشهر که هرکدام آوازه‌خوان نغمه‌ای از نغمات توسعه و ترقی هستند مغفول و محروم و محجور خواهد ماند.
به راستی در شرایطی که مبنای قضاوت و حمایت مردم و سنگ بنای عزل و نصب‌ مسئولان، وابستگی قومی و قرابت قبیله‌ای، و مختوم به منافع شخصی و منطقه‌ای باشد، جایگاه افراد شایسته و استعدادهای خفته کجا خواهد بود؟ قاتلان تعالی استان چه کسانی هستند؟، حسینی و هدایتخواه مانع توسعه استان بودند یا خادمی و زارعی عامل این محرومیت‌اند؟ و آیا این فضای تخریب و تبعیض و حملات مغرضانه و طایفه‌محور، میدان مانور و مجال تمرکز بر وظایف محوله را به مدیران و نمایندگان دیروز و امروز و فردا داده و خواهد داد؟.
مادامی‌که در دیدگاه ما خادمی یک دهدشتی و زارعی تیرتاجی، حسینی ده‌برآفتابی و هدایتخواه گودرزی و... باشد، و اساس مواضع ما در نقد و مدح و ذم مسئولان مختلف ریشه قومی و منظر قبیله‌ای دارد، بوی تعفن خودزنی و مهره‌سوزی در پایتخت طبیعت ایران و سراسر استان، آسمان بلند این دیار را  جولانگاه کرکسان لاشه‌خوار و نوکران جیره‌خوار خواهد نمود.
(لازم‌الذکر است که طرح این ادعا و استدلال، مؤید هرگونه قضاوت و اتخاذ موضع موافق یا مخالف بنده پیرامون عملکرد مسئولان اسبق و فعلی نبوده و ذکر اسامی صرفا جهت درک بهتر موضوع بوده است).
تا اینجا اما از دیدگاه مردمی گفتیم و نگرش قوم‌گرایی و قبیله‌محوری را مانعی برای رشد و تعالی استان و تمرکز مسئولان بر رفع مشکلات بیان کردیم اما نکته مهمتر اینکه آیا مسئولان استان هم پیرامون اساس پیدایش و ترویج نگاه قبیله‌ای در بین مردم نقشی داشته‌اند؟.
شاید به میزان زیادی بتوان ادعا و اثبات نمود که مقدمه و خاستگاه بخش اعظمی از این نگرش مردمی، ریشه در نگاه بخشی‌نگر و گرایشات منطقه‌ای برخی مسئولین و ادارات در انجام وظایف محوله دارد و این نگاه منحوس، میراثی است که از عملکرد و آپارتاید قومی دست‌اندرکاران به مردم تحمیل شده است؛ همچنانکه همیشه تبعیض در ارائه خدمات و سطح توسعه مناطق و روستاهای مختلف را به وفور شاهد بوده‌ایم و کم و کیف خدمات انجام شده در توابع مختلف قیاسی به میزان قطره و دریا دارد، به طوری که روستایی در حاشیه شهر بیش از شش سال کنده کاری آب و گاز و باتلاق زمستانی‌اش به یادگار می‌ماند و دیگری خیلی دورتر "جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ" را به تصویر می‌کشد؛ که بداهتاً گرایش قومی و طایفه‌گرایی از جانب مردم، مقتضای مسلم و گریزناپذیرِ بخشی‌نگری و قبیله محوری مدیران و مسئولان خواهد بود.
وقتی‌که در برخی ادارات ما "بچه کجایی و چه کاره‌ای؟" یکی از سوالاتی است که به تلویح یا تصریح، از ارباب رجوع پرسیده می‌شود و اگرچه غیرمستقیم اما متناسب با آن پاسخ جواب می‌گیرد و اگر از حامیان و طایفه نماینده رقیب باشد گذراندن چند واحد "پیگیری نخود سیاه و مجازات رقابت" الزامی خواهد شد؛ وقتی مسئولان نه در راستای ارتقاء متوازن سطح ارائه خدمات و پیشرفت عمومی تمام مناطق، که برای تعالی و تفاخر قوم و قبیله خود طرح و برنامه می‌ریزند، مردم نیز دستاویزی جز توسل به روابط قومی و ضوابط قبیله‌ای و اهتمام در به کرسی نشاندن عوامل و نماینده منتسب به خود نخواهند داشت –آنهم به هر قیمتی که باشد-، چراکه قومیت و قرابت را به عنوان یک ارزش مؤثر و عامل کارساز در حیات اجتماعی خود دریافته و پذیرفته‌اند، نه شایستگی و توانایی و انتخاب اصلح را و این چیزی نیست جز انزوا و اضمحلال توانایی و استعدادهای شایسته.
علی‌ایحال آنچه از جمع بندی مقولات مذکور و مسائل مطروحه حاصل می شود آن‌است که تفکر قومی و نگرش قبیله‌ای حاکم بر جو منطقه و ترور شخصیتی نیروهای توانمند استان توسط مغرضان داخلی که پیامد معضل نامبرده است، مهمترین عامل پسرفت و واماندگی این سرزمین محروم و ثروتمند است و مادامیکه ریشه این نگرش مذموم و شجره زقوم خشکانده نشود، امید به توسعه این دیار، سرابی است که هرگز راهی به واقعیت نخواهد برد.
بدیهی است که علاج واقعه و نیل به این آرمان، مستلزم اصلاح نگرش مسئولین و عوامل اجرایی و جدیت ایشان در ایجاد عدالت اجتماعی و توازن منطقه‌ای و همچنین فرهنگ‌سازی و تغییر نگاه مردم از تعصبات موهوم و منسوخ قبیله‌ای و شخصی‌نگری به سمت مبانی ارزشی شایسته سالارانه و جامع‌نگری مصالح عمومی در اتخاذ مواضع و انتخاب افراد خواهد بود.
«یا حق»

*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.


کد مطلب: 78377

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/78377/قاتلان-تعالی-کهگیلویه-بویراحمد-کسانی-هستند

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1