قاره گمشده جغرافياي فرهنگ و ارشاد اسلامي استان کجاست؟
27 مرداد 1393 ساعت 8:29
مسعود رضايي بياره
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
فرهنگ، پديدهاي زنده، پويا و شگفتانگيز است. نفس مي كشد، مريض مي شود، مي ميرد و دوباره در رستاخيزي مجدد چون ققنوسي كه از ميان خاكستر برخيزد، از خاك به افلاك پر مي كشد.
فرهنگ، در تن من در جان تو رسوخ مي كند ما مي شود و ما را به ديگران مي نماياند. مي شود ماهيت من، تاريخ تو و شناسنامهي ما. ديگران دير يا زود اوراق اين شناسنامه را به هم مي زنند و قضاوت مي كنند كه من، تو و ما كي بوديم و چه داشتيم. فرهنگ ممكن است فقير باشد، غني باشد داراي روحيهاي شاد، خندان وزندگي بخش باشد و يا غمگين، افسرده و سر درگريبان فرو برده باشد. فرهنگ، لباس مي پوشد، در خيابان راه مي رود، معاشرت مي كند. ممكن است براي آنچه ندارد تن به دزدي بدهد ويا داشتههايش را به يغما ببرند.
فرهنگ در هر جايي از اين كرة ي خاكي چهره و سيمايي متفاوت دارد، گاهي به شكل ماست، مي شود فرهنگ بومي. گاهي به شكل ما و اوست، مي شود فرهنگ ملي، گاهي به شكل ماها و ديگران است كه مي شود فرهنگ جهاني.
فرهنگ ملي منظومه اي از فرهنگ هاي بومي است كه همه حول محوري واحد و انديشمند مي چرخند. ايزوله كردن و تجزيه شدن فرهنگ هاي بومي بي هيچ ترديد نظم اين منظومه بزرگ را به هم خواهد ريخت و خطرات و آفات فراواني را حادث مي گردد. امروز در دنياي متكثر فرهنگي، استعمارگران نوين جهان بهترين حربه و راهكار براي تسلط بر مغز، رفتارها و هنجارهاي جوامع را استيلاي فرهنگي مي دانند نه جغرافياي سياسي ملل. آنان با صرف هزينههاي گزاف دانشمندان و مردمشناسان خود را به مناطق مختلف جهان اعزام مي كنند تا با تحقيق و شناخت آداب، زبان، فرهنگ و رسوم اقوام مختلف و در واقع با نشان دادن نقاط ضعف و قوت آنها، هرچند ناخواسته، اين توان و امكان را به حاكمان خودبراي استعمار ساير ملتها بدهند.
به همين خاطر در نگاهي انديشمندانه، جمهوري اسلامي ايران در بخش هاي مختلف سر فصلهاي اهداف و برنامههاي فرهنگي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را مأمور حفظ، صيانت و تقويت مباني فرهنگ هاي بومي كرده و با تاكيد خواهان توجه و تقويت پاره فرهنگ ها به عنوان سيارك هاي منظومه بزرگ فرهنگ ملي شده است و مديران استاني را موظف ساخته نسبت به بازشناسی و بازتولید میراث، سنن و آداب و رسوم ایرانی در مناطق مختلف کشور ایران اسلامی كوشيده و اقدام در شناسایی فرهنگی مناطق کشور از نظر کیفیت زندگی، اوضاع طبیعی، وضعیت تاریخی، اقوام و عقاید و باورها، سنت ها ،آداب و رسوم ،زبان و گویش ها، ادیان و مذاهب را بعمل آورند.( نك. راهبردهای محتوایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی : بندهاي 9-14- 13 ))
با دردمندي و محنت، وقتي كارنامه فرهنگي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان را به ويژه در چند سالهي اخيرورق كنيد هيچ نشاني از تلاش و تكاپويي كه در جهت باز آفريني و تقويت شاخصها، ارزش ها، نگرشها و صور اجتماعي و مردمشناسانه و جامعهنگارانه علمي و هنري عناصر فرهنگ بومي باشد چه از نظر شكلي و چه از نظر محتوايي و متني، به چشم نمي خورد. گويي مديران فرهنگي استان هيچ الزام و ماموريتي براي شناختن و شناساندن اين عناصر كه تشكيل دهنده هويت فرهنگي، تاريخي و اجتماعي استان است در خود احساس نمي كنند و تصور مي كنند وظيفهي شركت برق و يا اداره آب و فاضلاب استان است.
در حالي كه هزينههاي درشتي ناپخته و ناسنجيده در برخي مولفههاي فرهنگي انجام مي گيرد كه هيچ نسبتي با آرايههاي فرهنگي استان ندارد، و خيرات و بركات آن مستقيم به ساير استانها شيفت مي شود، با شوربختي پوشه مستند كاري هويت فرهنگ بومي استانمان در اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان فاقد هر گونه محتواست.
اگر روزي بدون هماهنگي قبلي سري به اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استانتان بزنيد، خواهيد ديد مجموعهاي فرهنگي و هنري كه به عنوان ستاد فرماندهي و مغز متفكر مديريت مقتضيات فرهنگي و هنري استان ايفاي نقش مي كند، و بايد در هرگوشهي آن آثار سرزندگي، نشاط و بالدنگي موج بزند، در جايي محققانش به تحقيق و تتبع بپردازند و در گوشي هنرمندانش آفرينش ذوقي داشته باشند، به مکانی مهجور مي ماند كه حتي ارواح هم از آن گريختهاند.
هنرمندان، نويسندگان، خالقان آثار و ديگر عوامل فرهنگ زا كه به عنوان موتور محرك بدنهي فرهنگي استان در اين زمان و زمانهاي ديگر بايد ايفاي نقش كنند و چون يك تن و يك بدن معرف توانمنديهاي فرهنگي و هنري اين مردم و استان باشند در اثر بي درايتي عوامل مديريتي در دسته هاي حيدري و نعمتي ناخواسته رو در روي هم ايستاده و گاه وادار به افعالي دور از هيآت و هيبت روح پيراسته و آراسته فرهنگي و هنري مي شوند.
در حاليكه از نظرمنابع فرهنگي به چاپ رسيده و منبع شناسي يكي از ضعيف ترين استانهاي كشور هستيم، كدام آثار پرمايه و حتي ضعيف را به ياد داريد كه با حمايت و هدايت فرهنگ و ارشاد اسلامي به تبع رسيده باشد؟ كدام آثار را سراغ داريد كه معطوف به حوزه مردم نگاري و آداب و رسوم با ديدگاهي آكادميك و علمي، به همت اين مجموعه به رشتهي تحرير در آمده باشد؟ در خصوص آسيب شناسي فرهنگي كدام تحقيقات به عمل آمده و برنامههاي اجرايي مستند به كدامين رويهي فرهنگي منطبق با سازكار و خصوصيات فرهنگ بومي استان است؟ چند مقاله يا كتاب در بارهي ويژگيهاي زباني و قومي تأليف گرديده. پيشينه فرهنگي و تاريخي استان در كجا و چند بار در ميزگردهاي علمي و كارشناسي صدا و سيماي استان با مديريت و محوريت ارشاد اسلامي استان به بحث و مناظره گذاشته شده است؟ كدام اطاق فكر و توليد انديشه و راهبرد فرهگ بومي در اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان براي سامان بخشي و ايجاد نگره و برنامه تشكيل گرديده است؟
نويسندگان، محققين، اصحاب رسانه، مصنفين وخالقان آثار استان به مثابه موتور محرك بدنه فرهنگي محسوب مي گردند كه در كوتاه مدت و بلند مدت بذر فرهنگ مي كارند و هويت قومي و بومي اين مردم را شناسنامه دار مي كنند. چرا بايد اين نيروهاي فرهيخته و مولد به حال خويش رها شده و كمترين ارتباط سيستماتيك و معني داري را با نهادي كه بايد خانگاه و مأواي آنان باشد نداشته و هرگز تزكاري هدفمند در خصوص مقتضيات و بايد ها و نبايد هاي فرهنگ و هنر استان نه ارائه بدهند و نه دريافت كنند.
خود بهتر از من مي دانيد كه منظور از مديريت منابع فرهنگي تنها معطوف به اين نيست كه مدير فرهنگي و ساير احباب و انصارش به طور مكانيكي بر مسندي بنشينند و در طول سال چند برنامه وفق تقويم فرهنگي اجرا كرده و با تفاخر چند عكس از اين وآن به انضمام چند پاراگراف معلول و معيوب به عنوان نماد و نمونه پرونده اعمال اينجا و آنجا ارسال كرده و آمار و ارقامي را بر پيشاني كارنامه خود حك كنند.
عرصه فرهنگ و ورزكاري در در اين عرصه چه از نظر هزينه كرد منابع مالي و چه از نظر انطباق و رويه سازي كنش فرهنگي مستلزم داشتن نگره و مهندسي افعال فرهنگي با مقتضيات فرهنگي جامع هدف است. در حاليكه در جامعه نوظهور ما كه داراي ويژگيهايي از عوامل سنت و مدرنيزم است، و خود به خود از توان و ظرفیت الگو پذیری بالایی برخوردار است و جوانان آن مدگرایی و ديگر عوامل پر جذبه فرهنگ بيگانه را همچون یک سیگنال قوی رسانه ای تا عمق جوامع روستايي پرمخاطب سرايت مي دهند و با قهر و غلبه فرهنگ بومي را با تمام ويژگي هاي خوب آن رفته رفته چون مار بوا مي بلعد، مدير فرهنگي استان كي و در كجا و چند بار از جامعه شناسان و اصحاب نظر براي برنامه سازي و هزينه كرد بودجه فرهنگي حتي وفق شرايط تقويم فرهنگي بر اسلوبي معني گرا و تأثير گذار و جامعه محور طلب رأي و استيفاي نظر كرده است؟
مدير فرهنگي يا بايد خود همه ي ظرفيتها و ظرافتهاي فرهنگي را بشناسد، يا از يك تيم كارشناسي زبده و آماده برخوردار باشد يا اينكه توان تعاطي با اصحاب فكر و انديشه را در جامعه محل خدمت داشته باشد. لنگش و عدم واكنش مناسب به هريك يك از مولفههاي برشمرده جز هرز وقت و تلف كردن منابع مالي و انساني در اين عرصه نيست.
سنجش نظري فراگرد فعاليتهاي هنري و فرهنگي در جامعه مخاطب و برايند اين فعاليتها در جامعه، مدلول بر آن است كنش فرهنگي و هنري متاسفانه قائم به هيچ ديدگاهي از منظر سبكهاي هنري و فرهنگي نبوده و نيست و در طي اين زمان پهلوانان اين ميدان شمشير در دست گرفته و در تاريكي مي چرخانند و دنكيشوت وار برسمند نامرادي سوار و به آسيابهاي بادي حمله ور گرديدهاند. اگر مديران فرهنگي كنش خود را مستند به سبك هنر براي هنر ميدانند چه تعداد از نوآموزان و هنرمندان برخاسته از دامن اين نگرش در اين استان پا به عرصهي ظهور نهاده و هدفمند آن را دنبال كردهاند و محصول و بازخورد آن كجاست ؟ اگر هدف خود را در فرازي متعالي تر، فرهنگ و هنر براي جامعه و پرورش نسلي پويا حسب ارزشها و نگرشهاي حاكم مي دانند خروجي تأثير گذار آن در جامعه سنتي ما كجاست؟
مسائل و مبتلائيات فراواني است كه متاسفانه در اين وجيزه و مقال جاي براي طرح و وانمايي ندارند. چنين نگاهي به مجموعهي فرهنگ و هنر معلول علل فراواني است كه نياز به تدبير و ژرف انديشي در نصب و عزل مديران را مي طلبد. اميدوارم هم مديران عالي استان و هم كساني كه راي و نظرشان امروز زمينه ساز تقدير و تدبير فرهنگ و هنر اين استان محرم در آينده است با حزم و دلسوزي نگذارند كوكب بخت فرهنگ و هنر در اين استان هروز تاريكتر و سر به غروب و افول بگذارد.
کد مطلب: 59659