کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

بهزیستی شاخص‌های ارزیابی عملکردش را بیان کند

19 مرداد 1393 ساعت 0:14


سید علی عباس محدث

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.

محضر مبارک عقلای رسانه ای و مردم قرن 21 عرض ادب دارمmohdc
در مخروبه دهی سکونت دارم  که کدخدای روستایم با ارتباط و ارتباطات جمعی هم بیگانه بود و هم می ترسید. بیگانه بود چون زبانش را نمی فهمید و می ترسید چون الفاظش در جعبه ای پخش و برصفحه ای منقش می شد.

تا اینکه بخت و اقبال در سودی کلان که از بانک سامان بدست آمد، روحیه آن افزون شد و هم با صدا و هم با مطبوعات آشتی یهویی (واژه ای روستایی است) کرد. ایشان همه ی آسیب هایی را که محدود حیات مان کرده بودند، با نیروهای دیپلم، فوق دیپلم و کارشناسان غیرمرتبطی که عشق کارمندی سازمان را داشتند و به بهانه خرید خدمت تخصصی ولی به نام مراکز غیر دولتی یواشکی بر جمعیت ده مان افزوده شدند، به فلک بست. مثلاً طلاق را چون تنها راه حلش را بیداد دانسته بود، با مداد از دفتر آسیب های استان، پاک کرد و اعتیاد را معضل بزرگ خواند و راه نجات را در دور کردن خود از مسیر کاروان مواد برشمرد. این در حالی است که مردمان قبایل اطراف و همچنین خان قبیله(فرض کنید رئیس سازمان) نمی داند که در ده ما، تعداد کثیری از کارشناسان باتجربه و خبره ای وجود دارد که برخی هم صاحب مناصب مدیریتی و کارشناسی در همان حوزه های تخصصی اجتماعی هستند. در این دهکده، برخی از ما آجان های حوزه توانبخشی که شاید شما مردم اکثراً ما را ساکنین اداره معلولان می خوانید و واقعاً هم محتوایی تخصصی با مفاهیمی از جنس خدمت به همین قشر را داریم، خادمین مستقیم معلولان هستیم. چرا که معلولان سند هویت سازمان بهزیستی هستند بطوریکه نه خدمت به آنها خستگی آور است و نه کم توجهی به آنها قابل تصور. از داستان دور نشویم. چندی پیش خبری پردرد از خبرنگاری دردمند، فضای استان و بلکه رئیس محترم سازمان بهزیستی کشور را به کُنه مطلب حساس نمود. خبر از «یک ویلچر برای چهار معلول» بود. اوج التهاب موضوع در این بود که برخی می پرسیدند، سازمانی که متولی امور معلولین است، اگر تنها چهار ویلچر برای همه معلولین داشته باشد، سهم چهار معلول از این تعداد چندتا است؟ اما قبل از هر چیز باید بدانیم که جامعه شناسان، جایگاه وسایل ارتباط جمعی را چگونه بررسی کرده اند؟

ژان کازنو می گوید؛ «مهمترین ویژگی وسایل ارتباط جمعی عظمت نفوذ و وسعت حوزه عمل می باشد». در حقیقت وسایل ارتباط جمعی نقش حضور رو در روی مردم و مسئولین را دارند. قدرت نفوذ خبر در عصر ارتباطات یعنی عصر انفجار خبر، از تصور گذشته است. دیگر انسانهای کم حوصله، منزوی، جاهل و بی اطلاع، زنده تصور نمی شوند. اصالت را باید به کسانی داد که با خبر زندگی کرده و خود را متحول می کنند. تطور افکار و اندیشه هایی که در نتیجه بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی، پویا و تکامل یافته اند، زمینه دمکراسی سیاسی، تبادل فرهنگی، امنیت اجتماعی و برخورداری بالسویه انسانها از مواهب طبیعی و منابع غذایی را با گسترش ارتباطات و پرورش روح مهیا کرده اند. روژه کلوس می گوید؛«ارتباط دو زمینه عملی دارد که یکی صرفاً خلق روابط بین افراد است و دیگری استفاده از محتوای جادویی و زیبایی زبان». حال چرا باید خبر را «مخرب» و خبرنگار را «خود فروخته» قلمداد کنیم؟ این جهالت جهنمی که دامن برخی بیسوادان قرن را گرفته و علیرغم توسعه علوم، اندیشه ها، دانش ها و دانشگاهها، نتوانسته و شاید هم نخواسته اند از فضیلت علم جرعه ای نوش کنند، با کدام تئوری  و نظریه از نیمکره چپ و راست مخ شان خارج می شود؟ باید اعتراف کنم که خبرِ شبه گزارش مددکاری آقای ایمان محمدپور، قبل از بیداری مدیریت بهزیستی استان، چوبی هشداردهنده بر هیمنه مددکاری بهزیستی بود که با وجود شأن و عظمتی که در علم خود دارند و بدون وابستگی و ملاحظه کاری، باید دردها را بنویسند و راه کارها را بگویند و خواسته ها را بدون واهمه مطرح کنند، در سایه واسطه گری های سیاسی و بده و بستان هایی که با بیت المال و هزینه های دولتی می شود، ترس از پرونده سازی و بدنامی را زمزمه می کنند و قداست مددکاری را فدای مصلحت کرده و معلولان و جامعه هدف را به امید روزی بهتر امیدوار کرده اند. وقتی مؤلفه هایی مثل تعداد بازتوانان، تعداد خدمات گیرندگان CBR، نقش فعالیت های مددکاری و کارشناسی کارشناسان سازمان در کاهش آسیب هایی مثل طلاق، اعتیاد، کودکان کار، خانواده های در معرض آسیب، متکدیان و ... مبنای دانش و خرد مدیر و مجموعه اش قرار نمی گیرد ولی خرید تشک و پتو و ساخت سرویس های بهداشتی، و هدایای بهاری، مبنای توانمندی و واسطه جویی و دریوزگی سیاسی برای حفظ جایگاه اداری ملاک درایت باشد، باید واگذاری مناصب اداری مورد مضحکه متخصصین باشد و اشک جامعه هدف مان از نداری با لبخندهای مشمولان دریافت های میلیونی سفارش شده در هم آمیزد و نتیجه آن شود که خبرنگار متعهد جامعه به جای توصیف خدمات ما، آموزش تخصصی مددکاری به مددکاران خفته ما داشته باشد.

جالب توجه این بود که برعکس رویه قبلی مدیریت بهزیستی، مجموعه ای از تئوریسین های ایشان، مطالبی را جمع آوری کردند و به نام روابط ارسال پیامک سازمان«روابط عمومی» در پاسخ به خبرنگار کبنانیوز، از تنظیم شکوائیه صرفنظر کرده ولی با همان ادبیات، خودزنی کردند و پاسخ گفتند. با ملاحظه همین متن می بینیم که فراموش کرده اند که جوابیه نقد با پیامک متفاوت است و نمی دانستند که بر .خود پاسخ گفته اند. اول اینکه، اینگونه گزارش ها را هتاکی و اقدامی بی شرمانه گفته اند که به زعم مجموعه اینگونه فخیم مدیریت سازمان، توسط یک نفر( اینجانب) انجام می گرفته است. این درحالی است که در اولین نقدی که بر رویه ی واسطه گری و نگاه پوپولیسیمی ایشان به خدمات سازمان انجام گرفت، پرونده ای تشکیل دادند و به کسی هم نگفتند که نتیجه اش به کجا رسید. دوم اینکه، وقتی نوع عملکرد خود را مقیاسی از خدمات نظام معرفی کرده که توسط فردی معلوم الحال سیاه نمایی می شود، چرا به مردم نمی گویند که در پاسخ به سازمان بازرسی نوشتند که اقدامات علیه همین فرد معلوم الحال را اشتباه متوجه شده و خود و رفتارمان را اصلاح کردیم(در صورت نیاز اصل مکاتبه آنها منتشر خواهد شد). سوم اینکه، چرا این مفاخر غیر قابل تکرار سازمان، نمی خواهند باور کنند که نقد توسط کسانی صورت می گیرد که آشنایی کامل به موضوع نقد داشته و بر آنچه نقد می کنند تسلط دارند؟ چهارم اینکه، در مطالعه جوابیه اعضاء روابط عمومی سازمان بهزیستی، خوانندگان این منطق پر از سفسطه، متحریند که این پاسخی به گزارش خبرنگار است یا از حول حلیم به دیگ افتاده و لطفشان را متوجه اینجانب کرده اند؟ پنجم اینکه، به نظر تئوریسین های سازمان، اگر در همین سالهای  92-93،(بند 1 گزارش روابط عمومی) یک سوم کارت هدیه های اهدا شده، کمک های اهدایی در سفر های استانی مسئولین استان، کمک های موردی بذل و بخشش شده در حوزه پذیرش و هماهنگی استان و ... را به معلولانی این چنینی اختصاص داده می شد، آیا گزارش یک ویلچر برای 4 نفر منتشر می شد؟ ششم اینکه، آیا به جای انجام کار ..که معمولاً .به آن تبحر دارند(بند 2 گزارش روابط عمومی)، و تشکیل پرونده جداگانه به جهت افزایش مستمری آنان، نمی شد همان رویه قانونی را ادامه داد ولی همواره از هزینه های موردی که به خارج از سازمان کسیل می شوند، معلولان را بهره مند ساخت؟ هفتم اینکه، معرفی صریح پدر معلولان با لفظ«ناراضی از خدمات بهزیستی» و پاسخ های غیرعلمی و عملی به مردم(بند4 گزارش روابط عمومی)، یقیناً بیانگر هویت جاه طلبی و منفعت جویی مدیریت بهزیستی استان است. ما که خود را مددکار و خادمین به جامعه هدف می دانیم، چرا باید خصمانه جوابیه بدهیم و مغرضانه پیام رسانی کنیم؟ مگر این پیرمرد نیازمند چند فرزند معلول داشته که با خوش خیالی بیان می کنید(بند4 گزارش روابط عمومی)، که فقط 4 فرزند معلولش تحت پوشش بهزیستی بوده است. هشتم اینکه، مصطلح است که دروغگو کم حافظه می باشد. لذا(بند 5 گزارش روابط عمومی) به صراحت اعلام کرده اند که «در مرداد ماه سال جاری 3 دستگاه ویلچر تحویل خانواده داده اند» اولاً کارکنان اداره بهزیستی دهدشت و خانواده این عزیزان معلول، تاریخ اهدای ویلچر ها را می دانند که پس از گزارش خبرنگار بوده است. ثانیاً گزارش خبرنگار در تاریخ 11 /5 /1393 بوده و تاریخ 13/ 5/ 1393 پاسخ روابط عمومی منتشر شده است. ولذا در ادامه همین بند اعلام شده که تنها یک نفر از معلولان نیازمند ویلچر بوده است. در فاصله این دو روز یعنی- یازدهم و سیزدهم مرداد ماه سالجاری- چگونه این تشخیص در شما بوجود آمد و یک مرتبه 5 ویلچر به این معلولان تقدیم کردید که اینها از دید خبرنگار و خانواده معلولان پنهان مانده است؟ آیا هدفتان از دوبار اعلام خدمات به مشارالیهم چیزی غیر از .است؟ آیا دوبار اعلام اینکه پدرشان تحت پوشش کمیته امداد است و یا دوبار اعلام پرداخت کارت هدیه- به جای مانده از جیب مبارکتان- غیر منّت به آنان است؟ آیا کسی چون من که ریز مسائل بهزیستی را میدانم و به همه احوالتان اشراف دارم معلوم حالم و کسی را که خبرنگار را خودفروخته دانسته است، بالغی چون شما و عاقلی در سایز جنابتان دانسته اید؟ آیا نمی شد هزینه ای به مقدار همان مبلغی که قبل از عید فطر....(..) شد، جهت خرید ویلچر وسایر مایحتاج معلولان هزینه می کردید؟ آیا سابقه جبهه و ایثارگری را  که شما دارید با آنچه بقیه دارند متفاوت است؟ آیا ..بر صندلی انداختن ...... جزء رزومه کاری محسوب می شود؟ آیا پایگاه خدمات اجتماعی لنده و مقطعی حراست و سه ماه مدیریت با آن شرایط عزل، طی طریق در مسیر مدیریت است؟ آیا از منظر من و شمایی که مددکاری را لاف می زنیم، افزایش تحت پوششی ها افتخار است یا حماقت؟ چرا شاخص های ارزیابی عملکرد تخصصی مثل، بازتوانی و توانمندسازی را بیان نمی کنید؟ چرا رویکردهای علمی کاهش طلاق را اگر دارید به عنوان خدمات برجسته معرفی نمی کنید؟ چرا نمونه هایی از بازتوانی و بازگشت به خانواده بیماران اعتیاد را معرفی نمی کنید؟ چرا آماری از رویکردهای مؤثر حوزه های مشاوره و راهنمایی استان را بیان نمی کنید؟ چرا تحولات مثبتی از خدمات CBR استان را به نمایش نمی گذارید؟ چراو حنا و انگشتر و... را سپر نقد و بررسی قرار می دهید؟ چرا نمی گوئید که واژه هایی مثل «غرض و مرض»، «معلوم الحال»، «نداشتن وجدان و انصاف» و ... نهایت درایت، مدیریت، خرد و تعقل روابط عمومی هایی است که نمی توانند روابط عمومی را با خدمات سازمان بهزیستی انسجام دهند؟ چرا نمی گوئید که از بهبهان می توانید نیروی را به جهت ماندگاری خود معامله کنید ولی نمی شد از همین معلولان یا مشابه آنها بکار گرفت و یک روز زودتر مسئولیت را از چنگ و دندان و دوپا و موی دماغ رها کرد؟ چرا خدمات سازمان را که باید مایه امید باشد-اگر هست-، به جای پیامک های اعلام سفرهای مدیر در راهرو و محوطه سازمان، گزارش نمی دادید؟ و اینگونه بود که امثال صارمی ها جان خود را فدا کردند تا واقعیت ها را صادقانه به نگاه تیز بین ملت ها تقدیم کنند و مشک خشکیده مدیریت را به وابستگانی بسپارند که امروز من می گویم« در زمانی که شعار ها، شایسته ها را به بازی گرفته اند، بر مدیریت واسطه گرایی و ..درود می فرستم و تحسین می گویم که توانسته است اقتدار خود را بر همه تفکرات و اندیشه هایی که خود را اصلاح طلب و اصولگرایی خوانده اند و مشی اعتدال پیشه کرده اند، فائق آید» این عشق زلیخایی تان به میز و مسند، بتکده ی چپ و راست را با حیله «گنگر بده و لنگر بیانداز»، به زانو نشانده و باید بر آن آفرین گفت. در پایان سالروز شهادت اسوه صدق کلام و صلابت اراده، شهید صارمی، روز خبرنگار را جامعه خبرنگاری و رسانه های عمومی تبریک عرض نموده و از خداوند منان، فصاحت زبان و بلاغت کلامشان را خواهانم.


کد مطلب: 58619

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/58619/بهزیستی-شاخص-های-ارزیابی-عملکردش-بیان-کند

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1