کبنانیوز - پاسخی به مقاله تقوی بهبهانی؛ ریشه مدیر برق را تیشه زدی

پاسخی به مقاله تقوی بهبهانی؛ ریشه مدیر برق را تیشه زدی

مجتبی راستگو

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.

پيامبراكرم(ص) در نكوهش چاپلوسي و مدح بيجا مي فرمايند: «احثوا التراب علي وجوه المداحين؛ به صورت چاپلوسان خاك بپاشيد.
جناب آقاي تقوي بهبهاني، يادداشت شما از ادبيات باشكوهي برخودار است اما متاسفانه اين يادداشت بوي تعفن مدح بیجا ميداد و متاسفانه باز چهره خود را در نزد شعورملت كهگيلويه وبويراحمد به گونه اي نازيباتر ثبت كرديد. مطمئنا حداقل مردم بويراحمد شما را بخوبي به خاطر دارند اما اين خاطره اي كه از شما در ذهن آنان به يادگار گذاشته ايد قيمت بالايي براي ملت داشت وانهم چيزي نبود جزء جريحه دارشدن روح يك ملت بخاطر توهين بزرگ شما به تاريخ بويراحمد، ملت بويراحمد هيچگاه شما را بخاطر مقاله تاريخ بويراحمد غير قابل دفاع است نخواهند بخشيد اما اينبار شيوه خود را عوض كرده ايد و با پوشيدن جامه گشاد چرب زبانی قصد ماندن به هرقيمتي را داريد.
ما مطمئنيم كه نه نمايندگان استان ونه استاندار در دام تفرقه افكنانه شما نخواهند افتاد كه اگر اينگونه شود ملت ديگر اميدي به اين دولت تدبير و اميد نخواهند داشت، مطمئنا دكترخادمي كه انسان بسيار زيركيست بخوبي متوجه شده اند كه يادداشت شما نه تنها از روي دلسوزي براي ملت نبود بلكه كل مطلب شما درجهتي نوشته شده بود كه مديرعامل برق بماند و ما به ياد همان رضاي خدا وموش گرفتن گربه افتاديم.
شما در مقاله سراسر توهينتان گفتيد هرزه هاي سياسي نان به نرخ روز خور اين روزها نصيحت گر شده انداما من اين جمله زيباي شما را در وصف وقامت خودتان تصحيح ميكنم " هرزه هاي سياسي كه تاريخ يك ملت را غير قابل دفاع خواندند امروز نان به نرخ روز ميخورند و اين روزها دايه مهربانتر از مادر شده اند تا شايد بدين صورت تكيه گاه لغزان خود را از دست ندهند، اگر شخص ديگري غير از شما اين مقاله سراسر توهين را مي نگاشت شايد ديگر اينگونه نمينوشتم اما چه كنيم كه تاريخ چيز ديگر از شما برايمان باقي گذاشته كه شما براي آيندگان پربارترش كرديد واحتمالا ديگر كسي جرات نكند تملق را پيشه خود كند.
شايد اگر خود شما كارمند مجموعه شركت برق نبوديد باز اين شائبه ها بوجود نمي آمد، اما با دفاع بسيار بد شما از مديرعامل فعلي برق يك شائبه بوجود مي آيد و آنهم اين است كه آيا آقاي مديرعامل در پشت اين يادداشت سراسر توهين پنهان شده است و دست به دامان شخصي مانند شما شده است كه چندروز بيشتر بر ميز ليز تيز شركت توزيع برق تكيه بزند ويا خود شما بصورت خودسرانه تنها براي خودشريني زبانتان را به فتنه وتفرقه افكني باز كرده ايد كه از پشت اين قلم تكه ناني برايتان فراهم شود، اي كاش بازور بازويتان وبا لياقتتان به جايگاهي درخور ميرسيديد نه با اين همه ........
متاسفانه شما در يادداشتان تنها بدنبال شعار منسوخ شده انگليسيها رفتيد منظورمان همان شعار معروف تفرقه بينداز وحكومت كن است كه تنها در زمان حكومت قاجارها مورده استفاده بود تا با اختلاف انداختن ميان استاندار ونمايندگان كليد اتاق رياست برق را همچنان در جيبهاي مديرعامل باقي بماند وشما از پشت اين ماندن به يك ماندن والاتر برسيد.
آقاي تقوي اي كاش براي يكبار هم كه شده اين قلم زيبا را براي وحدت در صحفه وجدانتان مي‌چرخانيديد نه براي تفرقه انداختن ميان اميدهاي يك ملت، شما در دسته بنديتان زارعي و بزرگواري را در يك تيم قرار داديد و درمقابل تيم ديگري با محوريت خادمي و تاجگردون ساختيد تا رئيس محترمتان پايداربماند ما مطمئنيم كه هيچكدام از عزيزان در دام چرب زبانی مابانه شما نخواهند افتاد وشما با اين مطلبتان ماندگاري مديرعامل فعلي را هم بي ارزش كرديد وهم غيرقابل باور، زيرا اگر اينگونه شود زين پس استاندار محترم متهم خواهد شد كه در مقابل شيوه پليد تملق، تاب وتوان ايستادن را ندارد واين بابي ميشود براي كساني كه سوداي نشستن برصندلي رياست به هرقيمتي را دارند، انگونه اگر شود ديگر سنگي نمي‌ماند كه بگويم سنگ روي سنگ بند نمي‌‌شود وچهره استاندار در نزد مردم ديگر آن چهره محبوب، معقول و معتدل نيست همچنانکه حضرت علی(ع) در سخنی گرانمایه می‌فرمایند: (ینبغی للعاقل ان یحترس من سکرالمال و سکرالقدره و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فان لکل ذلک ریاح خبیثه تسلب العقل و تستخف الوقار: شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستی ثروت و مستی قدرت و مستی علم و دانش و مستی تمجید و تملق و از مستی جوانی مصون نگاه دارد زیرا هر یک از این مستی‌ها بادهای مسموم و پلیدی دارد که عقل را زائل می‌کند و آدمی را خفیف و بی‌شخصیت می‌نماید)
شما دربخشي ديگر از چرب زبانی‌تان گفته ايد طايفه خادمي پراست از انسانهاي فرهيخته و مدبر اما استاندار دست رد به سينه آنان زد كه اگر اينگونه اي باشد كه شما ميگوييد خادمي هم درحق طايفه خود ظلم كرده است وهم در حق مردم استان و بايد در مدير بودن ايشان شك كرد، زيرا يك فرهيخته قدرتمند بايد براي ملت بعنوان مدير انتخاب شود تا بيايد وخدمت كند حتي اگر آن شخص برادر استاندار باشد.
شما در ادامه مطلبتان اصلاح‌طلبان رابه مشتي دزد وغارتگر تشبيه كرديد، شما براساس چه عدله اي اصلاح‌طلبان را دزد و غارتگر خوانديد آيا اگر اصلاح طلبان اينگونه بودند هيچ نهاد نظارتي از قبيل سازمانهاي بازرسي و يا قوه قضائيه در اين استان وجود نداشت كه گناهان اين افراد را بررسي كرده و آنان را مجازات كند با اين سخن پوچ شما هم به اصلاح‌طلبان توهين كرديد وهم به نهادهاي نظارتي، وشما با چه حقي خود را درمقام قضاوت قرار داديدما اين سخن بسيار ناپسند شما را ميگذاريم به پاي همان ميزي كه بخاطرش آخرتت را فروختي . در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ كَما یَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ هرگاه مؤمن به برادر [دینى] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان مى‏رود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مى‏شود»
البته بايد بدانيد نه نمايندگان استان در دام شما خواهند افتاد ونه استاندار وملت هم بخوبي ميدانند نوشتار شما سه مفهوم بيشتر ندارد:

1) تفرقه انداختن ميان نمايندگان واستاندار

2) ميز آقاي مديرعامل همچنان پابرجابماند

3) خودشريني و بالطبع ماندگاري ميز شما، زيرا ملت ما هيچكدام خاطره خوبي از قلم شما ندارند.
در آخر روي سخنم با مديرعامل برق است بهتر است هرچه سريعتر در مقابل اين مطلب واكنشي نشان بدهيد تا خدايي ناكرده مردم فكر نكنند كه اين مقاله به سفارش شما به نگارش در آمده است وهرچه سريعتر از اين شخص معلوم الحال دوري بجوييد كه اگر غير از اين بشود مردم به اين نتيجه ميرسند كه شما براي ماندن تقلا ميكنيد مطمئنا اگر نخبه باشيد وقصدتان خدمت باشد در هركجا كه باشيد ميتوانيد خدمت بكنيد كه اين ميز ليز نيز تيز بگذرد و شما با يك خاطره بد خواهيد رفت، متاسفانه تقوي بهبهاني با يك دفاع بد شما را به رفتن نزديكتر كرد و با تيشه به ريشه تمام اميد وآرزوهايتان در نزد دولت تدبير واميد زد زيرا اگر بمانيد يك ماندن ننگين است با يك شيوه ننگين، نه ميرزا آقاخانم‌ها ماندند و نه اميركبيرها تنها خاطره آنان براي هميشه ثبت شد يكي به نيكي وديگري با رسوايي .