کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی؛
تبعات تأخیر در سه نفره شدن/ فرزندان والدین مسن از چه مشکلاتی رنج میبرند؟
29 بهمن 1398 ساعت 16:02
تأخیر در ازدواج و فرزندآوری تا حدی جامعه کنونی را درگیر خود کرده است که آسیبهایی را برای ارتباط فرزندان با والدین ایجاد میکند.
تأخیر در ازدواج و فرزندآوری تا حدی جامعه کنونی را درگیر خود کرده است که آسیبهایی را برای ارتباط فرزندان با والدین ایجاد میکند.
برنامه ریزی برای آینده و تصمیم گیری بین دو راهی تجرد و تأهل یکی از بزرگترین اتفاقاتی است که زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. برخی از افراد دلایلی نظیر شرایط اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی را بهانهای برای به تأخیر انداختن ازدواج میکنند. علاوه بر این، زوجهای جوان هم به همین دلایل، سه نفره شدن را به تعویق میاندازند.
تأخیر در ازدواج و فرزندآوری تا حدودی جامعه کنونی را درگیر خود کرده است که آسیب هایی را برای ارتباط فرزندان با والدین ایجاد می کند. با «فاطمه محمد صالحی» کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی درباره تأثیرات منفی تفاوت سنی بالا بین والدین و کودکان در خانواده گفت وگو کردیم. محمد صالحی با ما از عوارض این موضوع گفت و در انتها نیز برای خانواده هایی که با این موضوع دست به گریبان هستند، راهکارهایی ارائه داد.
زمان مناسب برای فرزندآوری
بعد از ازدواج، زوجین باید به هم این فرصت را بدهند تا زندگی زناشویی کیفیت لازم را کسب کرده و بدانند که زندگی باثباتی خواهند داشت. وقتی از این قضیه مطمئن شدند میتوانند با برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت برای فرزندآوری اقدام کنند، البته باید تجربههای تفریحی و عاطفیهای دونفره نیز به اندازه کافی وجود داشته باشد و پس از آن برای فرزندآوری اقدام کنند.
وقتی سطح دغدغههای والدین با فرزندان دچار تفاوت فاحش می شود
فاصله سنی بین والدین و پدر و مادر دارای فرمول خاصی نیست، چرا که تفاوتهای فردی پدر و مادرها و حتی تفاوتهای فردی بین فرزندان در کیفیت آن مؤثر است و به ازای هر فردی ممکن است میانگین تغییر کند. اما یک اصل کلی وجود دارد که با افزایش سن والدین و فاصله زیاد سنی آنها از کودکان، مشکلات عمومی ایجاد میشود. پدر و مادر با بالا رفتن سن، نیازها و دغدغهها و دل مشغولیهای متفاوتی دارند. حتی از نظر قوه بدنی و شرایط جسمی نیز توان والدین تغییر میکند، مثلا اگر والدین در میانگین سنی 20 تا 30 سال قرار داشته باشند، نگاهشان به فرزندآوری و علاقمندی آنها به همکاری و مشارکت به فرزندان کاملاً متفاوت از پدر و مادری خواهد بود که میانگین سن آنها بین 30 تا 40 است. همچنین والدین جوان از شرایط جسمانی مناسبتری برخوردار هستند و شرایط متفاوتی را برای صرف وقت برای بچهها ایجاد میکند.
کودکان، حال خوب پدر و مادر را می خواهند
همه این تفاوتها، عملکرد والدین را تحتتأثیر قرار میدهد که البته بخشی از این عوامل قابل کنترل و بخشی از آنها غیرقابل کنترل است. سؤالی که مطرح میشود این است که کودکان چه توقعاتی از ما میتوانند داشته باشند که با افزایش سن مادر و پدر این توقعات تحت تأثیر قرار میگیرد؟
یکی از این توقعات حال خوب داشتن و سرزندگی و شادابی پدر و مادر است اما وضعیت جسمی در حالی که سن رو به افزایش است دچار تغییراتی میشود. ممکن است برخی از بیماریها برای والدین اتفاق بیفتد و از طرفی هم مشغلههای کاری نیز بیشتر میشود.
معمولاً کودکان از پدر و مادرشان توقع بازیهایی را دارند که نیاز به جنب جوش وتکاپوی زیادی دارد و یا از آنها گردشها و حضور در اماکنی را میطلبند که نیاز به انرژی جسمی بالا دارد و این انتظارات کودکان در والدین با سن بالا کمتر برآورده میشود.
مقایسه با پدر و مادرهای جوان تر
یکی دیگر از موضوعاتی که ممکن است والدین با اختلاف سنی بالا درگیر آن شوند، موضوع مقایسه و قیاس آنها با پدر و مادر دیگر همسن و سالان است، این کار توسط کودکان و نوجوانان به کرات انجام میشود و آنها همیشه به دنبال ظاهری جوان، شاداب و سرزنده در پدر و مادرشان هستند.
شأن آموزشی هم یکی دیگر از موارد دیگری است که در این موضوع تأثیر میگذارد. وقتی سن والدین بیشتر میشود، طبیعتاً بنیه علمی آنها نیز افزایش پیدا میکند، اما اینکه آنها با چه روشی سعی میکنند نیاز آموزشی کودکان و نوجوانانشان را برطرف کنند اهمیت دارد و آیا میتوانند با بالا رفتن سن، مهارت صبر و خودداری از خشم در مقابل کنجکاویها و سؤالات فرزندانشان را داشته باشند؟
داشتن بچه کم اشتباهی که خواسته والدین مسن است
پدر و مادر خودشان را به روشهای جدید آموزشی مجهز کنند. به طور طبیعی هر چه سن افزایش پیدا میکند، پختگی بالاتر میرود و اشتباهات نیز کم و کمتر میشود. این امکان وجود دارد که به دلیل کاهش اشتباهات در پدر و مادر، توقع کم بودن اشتباه در فرزندانشان نیز ایجاد شود؛ یعنی توقع این را نداشته باشند که فرزندشان مانند همسالان اشتباهات زیادی داشته باشد و یا به اصطلاح خرابکاری کند.
بچهها توقع دارند که یک رابطه گرم و صمیمی و عاطفی برقرار شود که با افزایش سن، خصیصههایی نظیر برونگرایی و بروز عواطف در فرد کاهش چشمگیری پیدا میکند، به این دلیل که افزایش سن در افراد موجب میشود میزان خودکنترلی بالاتر برود و نوع ابراز علاقه، نیز تغییرات عمدهای خواهد داشت. ابزارهای کلامی کمکم از بین رفته و جایش را به رفتارهای عملی میدهند. به طور مثال؛ از یک پدر با سن بالا انتظار این موضوع میرود که سعی کند بیشتر از آنکه به صورت کلامی با فرزندش ارتباط عاطفی برقرار کند، با فراهم کردن وسایل و ابزارهای موردنیازش علاقه خود را نشان دهد.
آمارهایی وجود دارد که نشان میدهد وقتی افزایش نامتعارف در فاصله سنی بین والدین و فرزندان وجود داشته باشد، احتمال افسردگی در بچهها و احتمال گرایش به سرگرمیهای نامتعارف بیشتر میشود. همچنین براساس آمار، اگر اختلاف سنی والدین 45 سال باشد، در مقایسه با فاصله سنی 25 سال برای فرزندان سه برابر این امکان وجود دارد که دچار مشکل بیشفعالی و اوتیسم شوند.
برنامه ریزی برای زندگی و جای خالی سه نفره شدن
در این قسمت از مصاحبه روی صحبت ما با افرادی است که، فاصله سنی بین فرزندان و خودشان را بالا میبرند. تعداد زیادی از افراد مجرد هستند که آرزوها و برنامههای بلندمدتشان را طراحی کرده و در این برنامهریزی، فرزندآوری نیز وجود دارد، اما مدام به این موضوع فکر میکنند که برای ازدواج و فرزندآوری زود است. فاصله سنی زیاد بین والدین و بچهها یکی از تبعات همین تصور و فرهنگ زود بودن برای ازدواج و بچهدار شدن است.
در این باره باید این موضوع را درنظر بگیریم که ازدواج فقط یک رابطه دو نفره نیست. در احادیث و روایات ما آمده است که برای ازدواج باید طرف مقابلتان را به چشم مادر یا پدر برای فرزند آیندهتان تصور کنید و با این نگرش بسنجید که آیا فرد برای ازدواج مناسب است یا نه. همچنین باید با این تفکر درباره ازدواج جلو رفت که یکی از برنامه های بلندمدت، فرزندآوری است و از همین موضوع انتخاب همسر نیز باید فردی را انتخاب کرد که برای تربیت فرزند با وی دچار مشکل نشویم.
تربیت فرزند خوب به انتخاب درست همسر بستگی دارد. همچنین باید از همان ابتدا نگرش فرد مقابل را درباره فرزندآوری جویا شد. برخی از افراد از همان ابتدا علاقهای به فرزندآوری ندارند که باید این موضوع از قبل گفته شود تا دچار دردسر نشوند.
امید و اعتماد به دستان پر مهر خدا
دختر یا پسری که به دلیل هزینههای فرزندآوری از انجام آن طفره میرود و ناامید است و تصمیم میگیرد تا چند سال بعد از ازدواج برای هزینههای فرزندآوری اقدام به ذخیرهسازی و پسانداز کند هم باید این موضوع را درنظر بگیرد که اعتماد به رزاقیت خداوند تا چه حد اهمیت دارد. البته، بخشی از پروسه فرزندآوری نیاز به برنامهریزی دارد، اما اعتماد به اینکه خداوند رزق و روزی را میدهد میتواند کمک زیادی کند که فرد استرسش کاهش پیدا کند، به همین منظور زن و شوهر میتوانند از آشنایانی که صاحب فرزند شدند، تحقیق کنند که چه میزان درباره معیشت فرزند دچار مشکل شدهاند. در این تحقیقات متوجه خواهند شد که حتی پیشرفت مالی هم با این کار محقق خواهد شد.
در برخورد با مراجعین و اطرافیانم متوجه شدم که اغلب آنها به این قضیه اذعان داشتند که با فرزندآوری پیشرفت مالی هم داشتند. برای پایان دادن به این ناامیدی باید هم به برنامهریزی توجه کرد و هم به توکل و امید داشتن به خداوند متعال. خداوند روزی عضو جدید خانواده را عطا میکند و تا کسی این موضوع را تجربه نکرده باشد، فکر میکند که در حد یک شعار است.
ترس از به هم ریختن برنامه زندگی با آمدن عضو جدید
بسیاری از بانوان این موضوع را مطرح میکنند که به دلیل حجم زمانیای که فرزند از آنها طلب میکند، نمیتوانند به موفقیتهایی که در برنامهریزی های خود برای دستیابی به آن تلاش می کنند برسند. اکثر این افراد تصور میکنند با به دنیا آمدن فرزند، انسانهایی گوشهنشین خواهند شد که از همه کارها و موقعیتهای خود عقب میافتند و به خاطر این چالش بزرگ، یا به دنبال تعویق انداختن فرزندآوری هستند ویا به کل داشتن فرزند را نفی میکنند.
این یک واقعیت است که بچهداری ممکن است برای مدتی مادران را از برخی از امورات گذشته تا حدودی باز دارد و روند کارشان را تغییر دهد، ولی نباید موفقیت را تکبعدی بدانیم و مادر شدن و تعدد فرزند یک بعد مهم موفقیت است. متأسفانه برخی از افراد در جامعه به نداشتن فرزند فخر میفروشند و نیاز به معاشرت و حمایت از یک موجود زنده را با داشتن یک حیوان خانگی برطرف میکنند، این در حالی است که بسیاری از زنان موفق دنیا با فرزندانشان درخشیدند. کم ندیدهایم مادرانی که در مجلس و یا کرسیهای سیاسی با فرزندشان حضور پیدا کردهاند و نمونه ای از زنان موفق در عالم سیاست هستند.
چرا از کمبود وقت گله می کنیم؟
نکته دیگر این است که چرا باید از کم بودن وقت گلهمند باشیم و فکر کنیم اگر به خاطرداشتن فرزند، اخذ مدرک دکترا و یا داشتن تحصیلات بیشتر را به تعویق بیندازیم، دیگر نمیتوانیم اینگونه فعالیت ها را انجام دهیم. همچنین افزایش سن در بسیاری از مشاغل باعث میشود که مقبولیت اجتماعی فرد نیز بیشتر شود. به طور مثال؛ یک وکیل میانسال در جامعه قابل اعتمادتر از یک وکیل جوان است.
انتخاب بین دو راهی!
برخی از خانمها به دلیل مشکلاتی که در محیط کار با بارداری و مرخصی زایمان تجربه میکنند، به دنبال این هستند که این موضوع را به تعویق بیندازند. میتوان گفت که این افراد در یک دوراهی قرار میگیرند که آیا موفقیت تکبعدی مهمتر است یا موفقیتی که از فرزندآوری نصیب افراد میشود، چرا که ممکن است بعد از داشتن فرزند خودشان کارآفرین شوند. طبق تحقیقات علمی مشخص شده است که افراد بعد از فرزندآوری، میزان هوش و خلاقیتشان افزایش چشمگیری داشته است. داشتن فرزند موجب میشود که والدین برای تنظیم امور مختلف از خلاقیت استفاده کنند. همچنین بسیاری از مادران به خاطر اینکه با داشتن فرزند از محیط کار خود دور نشوند، فعالیتهای غیرحضوری انجام میدهند تا از محیط کار نیز دور نمانند و کار خود را حفظ کنند.
بسیاری از افراد نیز در دوره میانسالی فعالیت اجتماعیای نمانده است که تجربه نکرده باشند، این در حالی است که برای تجربه فعالیتهای اجتماعی میتوان در میانسالی نیز اقدام کرد، اما اقدام برای داشتن فرزند و تربیت فرزند در میانسالی سختتر است.
سخنی با والدین مسن
در این قسمت، روی سخن با افرادی است که به صورت ناخواسته در شرایطی قرار گرفتهاند که فاصله سنی زیادی با فرزندانشان دارند. افرادی که در این شرایط قرار دارند، نیاز به مطالعه بیشتری نسبت به و الدین کم سن و سال خواهند داشت تا بتوانند با روشهای امروزی با فرزندانشان ارتباط برقرار کنند.
یکی دیگر از مسائلی که میتواند چالش برای این افراد ایجاد کند این است که احساس می کنند برای فرزندانشان سنگ تمام نگذاشته و حمایت افراطی از آنها خواهند داشت تا نقطه ضعف فاصله سنی را کمرنگ کنند، این موضوع مشکل مهمی است که نباید از آن غافل شد و والدین باید از محبت افراطی دست بکشند.
تشکیل شبکه محبت
تشکیل شبکه محبت نیز میتواند به ارتباط بهتر بین پدر و مادر و فرزند کمک کند، چرا که بچهها ممکن است احساس کنند پدر و مادر جوانی ندارندکه نیازهای عاطفی آنها را برطرف کند، برای کاهش این احساس باید یک شبکه عاطفی تشکیل دهیم و ارتباط را با فامیل و آشنایان که فرزند هم سن کودکمان دارند بیشتر کنیم. همچنین چنین بچههایی بهتر است که تکفرزند نباشند. وقتی تعداد فرزندان بیشتر شود، بهتر میتوانند این مشکل مشترک را با هم برطرف کنند.
ارتباط فرزندانمان را با دوستان و محیطهای اجتماعی مناسب بیشتر کنیم تا ابزارهایی که باعث میشود به فرزندمان این پیام را القا کند که با پدر و مادرش تفاوت سنی بالا دارد کمتر شود.
یکی دیگر از کارهایی که پدر و مادر باید انجام دهند، این است که کمتر از مشکلات جسمی خود گله کنند. طبق تحقیقات مشخص شده است پدران ومادرانی که از مشکلات جسمی خود درخانه گله بیشتری میکنند، دارای فرزندانی هستند که مشکل جسمی پیدا کرده و دقیقاً همان رفتار والدین را تکرار میکنند. والدینی که سن بیشتری نسبت به فرزندشان دارند، باید بیشتر خودشان را کنترل کرده و اظهار عجز و بیماری نکنند. همچنین سرگرمی مشترک نیز باید افزایش پیدا کند.
با نوجوان گله مند چگونه رفتار کنیم؟
در دوره نوجوانی استفاده از شبکه محبت میتواند کمک زیادی کند تا بحران های این دوره به خوبی طی شود. بهتر است پدران و مادران دارای اختلاف سنی زیاد با فرزندانشان، برای انجام فعالیتهایی نظیر گردش از همسن و سالهای فرزند نیز دعوت کنند تا در چنین رویدادهایی حضور داشته باشند.
نمیتوانیم این واقعیتها را کتمان کنیم که آفتها و تبعات بسیاری بابت اختلاف سنی زیاد والدین و فرزندان وجود دارد ولی میتوانیم با استفاده از این راهکارها، مشکلات را کم کنیم. همچنین اگر این تفاوت سنی منجر به این قضیه شود که پدر و مادر به فرزند اعتماد نکرده و اجازه اشتباه به فرزند ندهند، دچار خطای تربیتی شدند و نباید به بیاعتمادی دامن زد. والدین باید مراقب این موضوع باشند و مسئولیتهایی را به فرزندانشان بدهند تا فرزندان از مسئولیتپذیری لذت ببرند. (فارس)
کد مطلب: 418018