کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

تکه‌های پازل شکست سید محمد موحد در کهگیلویه بزرگ

9 آذر 1396 ساعت 10:19


سید روح الله راوی‌مقدم*
با گذشت دو سال از انتخابات سال ۹۴ وبعد از شکست سید محمد موحد اینجانب به عنوان کسی که دستی بر آتش انتخابات داشته‌ام دلایل شکست سید محمد موحد را از جنبه‌های خاص سیاسی در چند مورد خدمت مخاطبان عرض می‌نمایم شکستی که بسیار ساده وعامیانه نبوده وحاصل روزها و ساعت‌ها کار مخالفان واتاقهای فکر آنان بوده است. بنده ابتدا دلایل شکل گیری ائتلاف علیه موحد وسپس عوامل تکمیل پازل این شکست را مورد بررسی قرار خواهم داد.

۱ _اولین دلیل متوجه شخص سید محمد موحد است او که با چهار دوره پیروزی در انتخابات کهگیلویه ویک دوره پیروزی خفیف در حوزه بهبهان به سناتوری شکست ناپذیر، غره از پیروزی، اخمو، بی‌حوصله  و کمی هم طلبکار تبدیل شد و دیگر خبری از آن طلبه ساده، بی آلایش و محبوب که مردم سال‌ها عکسش را تا انتخابات آینده بر دیوار خانه نگه می‌داشتند نبود. موحد با حاصل از پیروزی‌های متوالی کاری شبیه نظام ارباب رعیتی بعد از چند سال پایه گذاری نمود و برای هر منطقه از حوزه انتخابیه خود فردی معرفی کرد که کارهای مردم آن منطقه فقط با یادداشتهای این افراد  باید ممهور می‌شد وگرنه هیچ کاری پیش نمی‌رفت وگره آن باز نمی‌شد وهمین علت باعث بی خبری وآگاهی نداشتن ایشان از افکار توده مردم شد وفاصله ایشان به تدریج با قشر پایین دست کم شد ودیگر مردم نیز عادت کردند وبه تدریج سلسله مراتب این نظام را رعایت می‌کردند. کم کم با پیر وبازنشسته شدن این افراد که زمانی هرکس در اداره ای مسئولیتی داشتند وکم شدن اعتبار آن‌ها (افراد) که ناشی ازحرف‌های بی‌اساس مکرر بود، مردم متوجه مصادره رای خود شدند واز این افراد روی گردان شدند ونهایتا توجه نکردن موحد به نیروهای صادق خود وجلوگیری از ارتباط ممتد با این گروه توسط افراد خاص و در آخر بروز نبودن اطلاعات شخصی موحد در اثر اعتماد کردن به قشری افراد خاص باعث وجود گسلهای عظیم درساختار سیاسی طرفداران موحد شد.
۲_جبهه درونی مخالفان موحد؛
افردای بودند که ابتدا داری توقعاتی معقول جهت رشد منطقه خود، پیشبرد مقاصد سیاسی وجناحی معقول در لوای اهداف مقدس نظام بودند، ولی به تدریج دراین پروسه ۲۰ ساله این افراد رشدی کاذب کردند، بالغ و گردن کلفت شدند و دارای حلقومی گشاد و اشتهایی سیری ناپذیر و بلند پروازی نامعقول شدند که گاهی اوقات به جای دست رد زدن به سینه دستورات خود داعیه بزرگی سر دادند وحتی کاندیدای انتخابات شدند و رقیب ایشان، این افراد در رقابت‌های سالهای بعدی یا به باید به قیمت گران‌تر به اردو فراخوانده می‌شدند ویا در جریان مقابل شاخ می‌شدند، آن‌ها که سال‌ها از منافع پیروزی در انتخابات‌ها سهم مشخصی داشتند دیگر به این سهام اندک قانع نبودند وعرق سیاسی وجناحی را فراموش کرده و اولویت انتخاب را سهیم بودن بیشتر از غنائم حاصل از پیروزی در انتخابات می‌دانستند وخیل عظیم آن‌ها جهت بهره وری از سهام بیشتر راهی اردوگاه مخالفان می‌شدند (همانند انتخابات ۹۴) هرچند در انتخابات اخیر تیرشان به سنگ خورد وآدرس را اشتباهی رفتند.
ته مانده این افراد که در جریان موحد باقی ماندند با تصور پیروزی او کمافی السابق، هیچ زمان وقت و انرژی خود را صرف گردآوری رای، سامان دهی ستادها و به روزرسانی تشکیلات نکردند ودر بسیاری از موارد دنبال شتیل گرفتن از مراجعین جهت راه اندازی کارهای بعدی ودر برخی موارد حتی بعضی افراد بودجه ستادهای انتخاباتی را بدون حساب و کتاب هزینه می‌کردند این مسائل متأسفانه در برخی  از ستادها و شعبه‌ها دیده می‌شد، تاجایی که این افراد حاضر به محاسبه نشدند.
۳-جریانات سیاسی مقابل موحد
این جریان که سالهای مکرر شکستهای تلخ را تجربه کرده بود وبارها بر خلاف میل باطنی خود با جناحهای مختلف ائتلاف کرد و باز نتیجه‌ای در بر نداشت، این کلافگی ناشی از شکست‌های مکرر باعث قطع امید از پیروزی در انتخابات باعث فراموشی عرق جناحی وسیاسی شدو کار را به جایی رساند که حتی حاضر به توافقاتی غیر معقول وعامیانه جهت تقویت همه جانبه خود که در اثر شکستهای که در گذشته دامن گیر آن‌ها شده بودند انجام دهند و با این همکاری با جناحهای مقابل موحد را سامان دادند.
این سه عامل در اتاق فکر مخالفان روی میز کار قرار گرفت ولی این بار برخلاف ادوار گذشته دیگرفقط جریان جناح مخالف نبود که مقابل موحد قرار گرفت، بلکه این مجموعه مخالفین موحد، شامل مخالفین جناح‌های سیاسی، نیروهای خودی که دیگر نه در جریان‌های رقیب بلکه خود به عنوان (کاندیدا) داری جریانی جدید شدند ودسته سوم بسیاری از نیروهای قدرتمند وبرنامه ریز موحد که دیگر به سهم‌های اندک قانع نبودند و بیش از همه به تاکتیک پیروزهای انتخاباتی موحد واقف بودند. این گروه با برنامه ریزی دقیق باعث شکسته شدن دژ نفوذ ناپذیر موحد در کهگیلویه شدند ودر اینجا باید اشاره کنم به موقعیت سنجی درست آقای بزرگواری که با آگاهی از این مسئله و سنجش توان خود در مقابله به این جریان وهمچنین به قول خودشان آگاهی از وضعیت اقتصادی کشور وعدم تحقق مطالبات مردم بسیار هوشمندانه در عین پیروزی ادوارقبل از انتخابات آتی کنار کشید.
پازل شکست موحد  بعد از به نتیجه نرسیدن و یا به قولی خلف وعده دوستانی که در جلسه شیراز حضور داشتند به صورت زیر چیده شد این بار دول متحد مخالف موحد با محاسبه دقیق شرایط جغرافیایی هر منطقه در زمینه فراهم کردن آراء ادوار گذشته (پیروزهای موحد) سعی در از کار انداختن نقاط قدرت ایشان و تمرکز بر روی نقاط ضعف ایشان داشتند که از نگاه بنده در چند مورد زیر به اختصار عرض می‌نمایم
اولین قطعه پازل برای مناطق بهمئی گرمسیر وسردسیر، آقایان سردمدار اصلاحات این بار برخلاف تصور افکار عمومی با کنار گذاشتن اختلافات قبلی ویا حداقل بیخیال شدن از رو در روی هم ایستادن روی یک نقطه مشترک وچهره کمترشناخته سیاسی ازفرزندان بهمئی (آقای کامرانی) توافق کردند وگزینه را با نماینده پیروز انتخابات (آقای هاشمی) معرفی کردند هرچند عده ای معتقدند که توافقاتی  نیز انجام شد وبا همفکری فرد مذکور را روانه کارزارانتخاباتی کردند و با تحریک احساسات قومی مردم ایل بهمئی رگ غیرت بهمئی گری این قوم که از افتخارات آن‌هاست و همیشه یاور فرزندان خود بود به جوش آورده و باعث ضربه سنگین به آراء موحد در این حوزه شدند.
دومین قطعه پازل؛ ترغیب وتشویق یکی از رقیبان انتخاباتی (آقای مژدهی) جهت رفتن ایشان به حوزه بهبهان و قول حمایت از ایشان را انجام دادند، که با این انتقال تشویقی به حوزه بهبهان اولاً رقیبی درون جناحی را از میدان خارج کردند و دوم خیل عظیمی از آراء تغییر ناپذیر حوزه ایل طیبی که در اختیار جریان موحد  بود به حوزه بهبهان گسیل می‌شد و یا حتی از ورود این آراء بیشمار این ایل بزرگ از حوزه بهبهان به طرف کهگیلویه که قبلاً از برگ برنده‌های موحد بود جلوگیری می‌کردند و به علاوه با وجود سیاست کاری فرد مذکور (مژدهی) زمانیکه در مناصب مهم کشوری بود باعث سرازیر شدن رآی ها حتی از دیگر حوزه‌ها غیر از ایل طیبی به سوی بهبهان شد.
سومین قطعه پازل؛ نزدیکی گروه مخالفان به منابع معنوی مورد استفاده موحد (امیر احمد تقوی) بود این گروه که خود را نردبان ترقی موحد در سیاست می‌دانستند این بار روی خوش به حضور او در انتخابات کهگیلویه نشان ندادند و با معرفی پسر خود به عنوان کاندیدا وحمایت از هاشمی عملاً از موحد روی گردانید در عوض موحد نیز با بی اعتنایی به این گروه با تغییر مسیر از حوزه انتخابات تهران وشمیرانات به سوی کهگیلویه نشان داد که روی آن‌ها دیگر حسابی  باز نمی‌کند و حال گروه (مخالفان) هم با استفاده از این شکاف و دلجویی از این دل شکسته (امیراحمد تقوی) توسط موحد باعث شدند که این فاصله هیچ گاه ترمیم نشود وحتی باعث حمایت علنی از آقای هاشمی گردید هرچند این عامل از نگاه بنده فقط جهت اطلاع و گرنه تاثیر زیادی در شکست موحد و پیروزی رقیبش نداشت و دلیل این ادعا اینست که اگر این قدرت تاثیر گذاری در انتخابات مشهود  بود چرا فرزند امیر احمد از انتخابات کنار کشید.
چهارمین قسمت این پازل؛ با از کار انداختن بازوهای قدرتمند آراء موحد در حوزه طیبی و بهمئی مخالفان تمرکز خود را در بخش مرکزی و چرام قرار دادند و در این دو حوزه که از قبل آراء کمی نداشتند طومار شکست سناتور را پیچیدند.
پنجمین قسمت این پازل جهت گیری افکار عمومی توسط کاندیدای نوظهور که مردم با تصور از دوران مسئولیتش در قرار گاه خاتم امید به فقر زدایی، رفع مشکلات ودفع آسیب‌ها داشتند ولی مبلغان کاندیدا جدید تمام خدمات دوران قرارگاه خاتم النبیاء را به شخص (آقای هاشمی) نسبت دادند فارغ از اینکه فلسفه وجودی قرارگاه خاتم کمک به اقتصاد کشور ومحرومیت زداییست ورای آنکه مسئولیتش به عهده چه کسی باشد اما مردم به تدریج در طول دو سال اخیر دریافتند که تصور مقایسه توان فردی در قرار گاه خاتم و نمایندگی مجلس به نوع سازماندهی آن نهاد بستگی دارد نه به کارآمدی شخص، ایشان با وعدهای بزرگ در تصورات مردم، صحرای لیکک را به شالیزاری در شمال، دود مخازن پترویشمی رابر فراز خاییز نمایان نمود ومحصولات فسفات چرام بسته بندی جهت صادرات نمود و وبااستفاده از کلمات عجیب چون بلدوزر دی هشت در متینگهای انتخاباتی و وعده تبدیل استراحت گاه زیر زمین موحد به هتلی پنج ستاره وایجاد شغل‌های بسیار قاب عده ای از رای ها فراجناحی را ربود ودراین میان حنای وعده‌های چند ساله، تکراری وعمل نشده آقای موحد هم دیگر رنگی نداشت ودیگر سخنرانی‌ها حلاوت پیشن را از دست داده بود و تکیه کلام‌های چون (من نوکر مردمم، شما بدون چشم داشت به من رای دادید، وتعریف از شجره طوایف) بر این قسم از جامعه کارساز نبود هر چند اعتقاد دارم که وعده‌های آقای هاشمی هم چون در همین مسلک رشد ونمو یافته است و تا الان عملی نشده درآینده هم عملی نخواهد شد.
و قسمت تکمیل کننده پازل سردرگمی شخص موحد و مشخص نبودن تکلیفشان بود (تایید شورای نگهبان) که این وضع آشفته به طرفداران ایشان نیز سرایت کرد و هر روز در تماس با ایشان با نزدیک شدن به انتخابات تعیین تکلیف می‌کرد. و در آن موقع بنا به اظهارات بسیاری از آن‌ها خود آقای موحد، آدرس آقای هاشمی را دادند و ترغیبشان کردند به آقای هاشمی رای بدهند.
 
ولی با تمام این شرایط باید این دوره را عصر طلایی آمار آراء موحد نامید موحدی که مخالفانش روزی ادعا داشتند که با حمایت بعضی ادارات و، حمایت‌های مالی پیمانکاران و حمایت‌های معنوی برخی افراد خاص پیروز انتخابات می‌شد حالا که نه حمایتی از اداره‌ای و نه ساپورت مالی پیمانکاران گذشته و نه حمایت معنوی فردی خاص در کار بود، تنها با تکیه به زحمت بی وقفه یاران صدیق و ثابت قدم در روزهای سخت ظرف مدت ده روز (با وقفه ای شکننده) و با فاصله ای بسیار نزدیک که حتی مخالفان به این باورند که اگر وقفه دو روزه عدم انتقال حوزه انتخابات نبود یقیناً وی پیروز انتخابات بود و انتخابات را با سر بلندی به پایان رساند، این حجم از آراء باز ثابت می‌کند که (دود از کنده بلند می‌شود) و ثابت شد که با وجود این (یاران روزهای سخت) هنوز هم نام موحد لرزه به اندام هر رقیبی می‌اندازد وحتی اگر طرفدارنش، انتخابات مجلس را دیگر برای او کوچک می‌دانستند سخنی به گزافه نبوده. ولی به نظر می‌رسد سید محمد موحد با ادامه روند نامناسب گذشته (میدان دادن به افراد خاص) ودرس نگرفتن از شکست در انتخابات جدید اگر قصد ورود به صحنه سیاسی را بار دیگر در سر داشته باشد ادامه این روند باعث ریزش آراء یاران واقعی و صادق خود خواهد شد واحتمال تکرار شکستی سنگین را درآینده بدون توجه به نام رقیب سرشناس یا گمنام را تجربه خواهد کرد وآخرین فرصت خدا حافظی در اوج از رقابت‌های سیاسی را از دست خواهد داد.

رئیس ستاد انتخاباتی موحد در شهرستان بهمئی


کد مطلب: 296130

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/296130/تکه-های-پازل-شکست-سید-محمد-موحد-کهگیلویه-بزرگ

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1