کبنانیوز - انتقاد تند دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد یاسوج به یک انتصاب/ این انتصاب توجیه پذیر نیست/ تکرار تجربه تلخ دانشگاه آزاد گچساران در یاسوج به چه قیمتی؟!

انتقاد تند دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد یاسوج به یک انتصاب/ این انتصاب توجیه پذیر نیست/ تکرار تجربه تلخ دانشگاه آزاد گچساران در یاسوج به چه قیمتی؟!

در پی شایعاتی مبنی بر جابجایی در دانشگاه آزاد استان(یاسوج) به سراغ دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان پیروخط امام (ره) دانشگاه آزاد یاسوج رفتیم و نظر وی را در خصوص این شایعات جویا شدیم.
ارجمند می گوید: وقتی مدیریتی را می‌خواهید جایگزین کنید قطعا مولفه و شاخص‌هایی را در نظر می‌گیرید. و براساس آن گفته می شود که مدیر کنونی این مولفه ها را ندارد و باید عزل شود. حداقل این است که مدیر جدید باید از مدیر فعلی قوی تر باشد.

مشروح این گفتگو در پی می‌آید:
*جناب ارجمند با تشکر از شما، حتما شایعه تغییر در ریاست دانشگاه آزاد استان را شنیده یا خوانده اید. به عنوان یک فعال دانشجویی چه نظری در این خصوص دارید؟
**جایگاه آموزش در هر کشوری به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است وجایگاه مهمی در کشورهای توسعه یافته دارد. به عنوان مثال اگر بعد از نابودی کامل ژاپن در جنگ جهانی دوم، ظرف یک برنامه بیست ساله و کمتر، اقتصاد ورشکسته و نابود شده ژاپن از رشد منفی به یک غول اقتصادی تبدیل می شود استفاده از مدیریت برتر کیفیت است که به این جایگاه می رسد. تمرکز بر اصل آموزش توانست ژاپن را نجات دهد. یا در کشورهای پیشرفته دنیا بیشترین سرمایه گذاری در مقوله آموزش و آموزش علوم و فنون است.
کم دقتی در گزینش مدیریت محیطهای آموزشی که این روزها وجه المعامله سیاسیون شده است لطمه و زیانی که در دراز مدت به توسعه و رشد یک کشور می زند بسیار وسیع بوده و کمر اقتصاد ،فرهنگ،سیاست و توان علمی را می شکند.
در خصوص شایعه ای که در فضای مجازی منتشر شده که رئیس دانشگاه آزاد تغییر می کند؛ به عنوان فعال دانشجویی که در محیط دانشگاه بوده ام و خیلی از مدیریت ها را دیده و لمس کرده ام، نمیدانم با کی باید حرف بزنم؟ استاندار محترم مخاطب من است؟ نمایندگان گرامی و یا سیاسیون بزرگوار؟
درد دل را باید به کی گفت؟
باید از استاندار بپرسیم مبنای این عزل و نصب چه می تواند باشد؟
وقتی مدیریتی را می خواهید جایگزین کنید قطعا مولفه و شاخص‌هایی را در نظر می‌گیرید. و براساس آن گفته می شود که مدیر کنونی این مولفه ها را ندارد و باید عزل شود. حداقل این است که مدیر جدید باید از مدیر فعلی قوی تر باشد.
قصد ندارم از حسنات دکتر آل بویه خیلی حرفی بزنم اما به این اکتفا میکنم که ایشان در مولفه ها و شاخصه ایی نظیر: توان علمی، توان و سابقه‌ی مدیریتی، کرامت و عزت نفس، تقید به تقوی و مرتبه ی بالای ایشان در اصلاح طلبی بوده و هستند و اینکه عملکرد وی در این مدت انصافا قابل دفاع در تمامی جوانب بوده و هست.
باری از چند منظر می توان این اتفاق ناخوشایند را بررسی کرد. جناب آقای استاندار و نمایندگان محترم که قطعا دستی بر این آتش دارید روی صحبتم با شماست،
از منظر سیاسی این انتصاب جای هیچ توجیهی و دفاعی ندارد. آقای محمودی که دوره ای خود را منتسب به اصولگرایان کرد و در دوره ای هم مدعی شد که زیر علم اصلاح طلبان بوده حتی یک چهره معمولی سیاسی هم به حساب نمی آید تا چه برسد به این که یک چهره شاخص باشد.
گفته می شود در هندوستان رئیس ستاد احمدی نژاد بوده و به واسطه همان خوش خدمتی، در دوره ریاست فرهاددانشجو، رئیس دانشگاه آزاد گچساران شد و در دولت تدبیر و امید نیز عزل شد و یا دوره ای در دانشگاه کفن پوشیده و بر علیه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی شعار می داد.
اگر بناست که بنا به سفارشات و مصالح حفظ صندلی ها از اصولگرایان برای مدیریت دانشگاه آزاد استفاده کنند چرا از اصولگرایان قوی و شناسنامه دار استفاده نمی‌کنند؟ اگر نمی‌شناسند تا افراد قابل دفاعی نظیر دکتر جانی پور، دکترخرامین، دکتر افتخاری و ... را معرفی کنیم! بالاخره اصولگراهایی هستند که رزومه مدیریتی قوی و قابل دفاعی دارند.
اگر از منظر علمی بخواهیم بررسی کنیم، من که تا الان نشنیدم آقای محمودی جایگاه علمی داشته باشند. ازطرفی، وی بدلیل نامرتبط بودن مدارک تحصیلی‌شان در مقاطع کارشناسی، ارشد و دکترا نتوانستند ارتقای علمی بگیرند و در همین دانشگاه آزاد، کم نیستند اساتید قوی، با عقبه‌ی علمی قابل تامل، پشتوانه‌ی فکری قابل اتکا و جایگاه اجتماعی قابل دفاع.
و با توجه به غربت سیستم و متد شایسته سالاری برآمده از دل دموکراسی، و گرایش بی مهابا به متدهای «فاتیل کراسی» و «فامیل کراسی» و از منظر فامیلی و قومی و قبیله‌ای هم که بخواهیم بررسی کنیم نیز این آقا، جایگاه محکمی ندارد که بر این اساس از سبد قرعه بدر آمده باشد!
وقتی کسی را به عنوان مدیر یک مجموعه علمی و آموزشی عالی می خواهند منصوب کنند در بدترین شرایط ممکن و مبتنی بر هشلهفت مدیریتی، اگر رزومه و پشتوانه‌ی چشمگیری نداشته باشد، اقلا اشتهار به ضعف عملکرد و سو مدیریت نداشته باشد. تنها رزومه آقای محمودی ریاست دانشگاه آزاد گچساران بود که آنجا هم برخی از کارها و نامه ها و اعتراضها عالمگیر شد!
بررسی دوره مدیریتی آقای محمودی در دانشگاه آزاد گچساران نشان می دهد که آنجا هم نه تنها موفق نبوده، بلکه بسیار ضعیف بوده است.
به عنوان کسی که در رشته‌ی مهندسی شیمی نفت در دانشگاه آزاد گچساران تحصیل کرده ام با اطلاع کامل، عرض می کنم که جایگاه علمی دانشگاه آزاد گچساران در کشور بالا بود. در رشته مهندسی شیمی پالایش نفت این دانشگاه در سطح کشور مدعی بود. بسیاری از پذیرفته شدگان آزمونهای استخدامی از دانشگاه آزاد گچساران بودند. ولی متاسفانه در دوره مدیریت آقای محمودی وقتی بررسی می کنید جایگاه دانشگاهی که در مقطعی، حتی در برابر دانشگاههای دولتی مدعی بود در بین دانشگاههای آزاد استان رتبه چهارم را گرفت که این فاجعه بود!
یا می توان به کلاسهای دروس علوم پایه و عمومی اشاره کرد که تعداد دانشجویان در دوره آقای محمودی در هر کلاس به ۸۰ نفر رسید! یا دروس آزمایشگاهی که کلاسها با ۴۵ نفر برگزار می شد در حالی که استاندارد کلاسهای آزمایشگاه ۱۵ نفر است!
فعالیتهای دانشجویی و فرهنگی در دوران آقای محمودی به سمت صفر کلوین رفت و هیچ فعالیت خاصی صورت نگرفت! در حالی که انتخابات ریاست جمهوری بود اما کاملا فضا را بسته و صندلی خود را به همه چیز ترجیح داد!
در دوران مدیریتش بر دانشگاه آزاد گچساران چند رشته تحصیلی جدید تصویب کرد؟ دقیقا هیچ!
در مقطعی که آقای جانی پور رئیس واحد استان بود زمزمه هایی نیز مبنی بر جایگزینی محمودی - که روشن نشد اصرار برخی بزرگان بر نصب ایشان بر روی یک عدد صندلی گردون چیست! - به جای جانی پور منتشر شد که با واکنش دانشجویان دانشگاه و از جمله دبیر سابق و اسبق انجمن اسلامی و فعالان دانشجویی مواجه شد. با مشارکت بسیاری از دانشجویان جلوی این کار را گرفتند و آقای بوستانی را با خواهش و التماس و اصرار راضی کردند که مسئولیت دانشگاه را به عهده بگیرد.
قابل توجه کسانیکه مصرّند حتما آقای محمودی حکم مدیریتی بکف بیاورد اینکه:
اگر مدیری مثلا در حوزه مسکن، ناتوان باشد، نهایت سقفی فرو میریزد، اگر مدیر، راه ناتوان باشد، ماشینی از خط خارج می‌شود، اگر مدیر منابع طبیعی ناتوان باشد، مرتعی بر باد می‌رود و خون پازنی به ناصواب ریخته می شود، مدیر کشاورزی ناتوان باشد، باغات دلی از بی آبی می خشکند و قس علی هذا...
همه ی اینها فاجعه و مصیبت هستند، اما اگر مدیر سیستم آموزشی ناتوان باشد یعنی مدیران همه‌ی رشته ناتوان بار می آیند، یعنی سقف خانه ای نمی‌ریزد، سقف جامعه فرو می‌ریزد، یعنی ماشینی از خط خارج نمی‌شود، فرهنگ و جامعه از خط خارج می‌شوند، یعنی درختی نمی خشکد، جنگل، بیابان می شود (صحبت از پژمردن یک برگ نیست،،، وای ،،، جنگل را بیابان می کند)
آقایون قدر قدرت ذی شوکت و با مکنت!
اگر واقعا اصرار بر مدیر شدن ایشان دارید، اقلا در جایگاهی وی را منصوب کنید که ضریب خسارت کمتر و دامنه‌ی آسیب عمومی کمتر و عمق فاجعه کمتر باشد.
*به نظر شما واکنش دانشجویان در برابر این انتصاب چه خواهد بود؟
**مطئنم این انتصاب با واکنش تند دانشجویان مواجه می شود و قطعا عکس العمل نشان خواهند داد. دانشجو خود می داند فضای دانشگاه به چه شکل است و چه نوع مدیریتی را می طلبد.
برخلاف برخی، مبنا این نسیت که اگر قرار است فردی رئیس دانشگاه باشد باید حتما همفکر و همراه ما و تفکر ما باشد، بلکه معتقدم باید توان اداره دانشگاه را داشته باشد. حداقلهای مدیریتی، علمی ،اخلاقی و شاخصهای عمومی را دارا باشد.
تصورم این است که همه تشکل های دانشجویی با این جابه جایی مشکل خواهند داشت و قطعا معترض خواهند بود.
* چه انتظاری از مدیریت استان و در راس آن استاندار دارید؟
** جناب استاندار در جریان هستند که همین دانشجویان با اعتماد به شعارهایی که در این دولت داده شد، جوانان و دانشجویان دفاع جانانه ای و حمایت قاطعانه ای از دولت داشتند. دفاع از آرمانها و سیاستها و خط مشی دولت، و انصافا زحمت کشیدند.
شنیدن خبر این جابه جایی مرا شوکه کرد. نمی توان باورکرد بدون اذن استاندار این انتصاب صورت گرفته باشد اما معتقدم و مطمئنم در شرایط عادی استاندار زیر بار این حرف نمی رفت.
*فکر می کنید پیامدهای این انتصاب چه می تواند باشد؟
** چنین انتصابهایی موجب یاس و نامیدی جوانان و دانشجویان می شود. جوانانی که همه نمایندگان و استاندار و مسئولان همه آنها را می شناسند و گاها ۱۵ سال و ۱۰ سال و ۸ سال و ... مشغول فعالیت سیاسی هستند و با وجودی که نه شغل دارند نه ازدواج کرده اند و نه پول و پله ای دارند اما پای آرمانهایشان ایستاده اند. اما وقتی ببینند هیچ شعاری با عمل مطابقت ندارد و جهالتهای خالصانه و حماقتهای صادقانه را می بینند ، دچار سرخوردگی می شوند.
این انتصاب را با هیچ فرمولی نمی توانم به خود بقبولانم. نه با فرمول سیاسی و نه با فرمول علمی و نه با فرمول قومی و قبیله ای و نه حتی با فرمول معاملات سیاسی ، نمی توان آن را توجیه و هضم کرد و قطعا کسانی که خود را صاحب این انتصاب کنند در آینده متضرر می شوند.
* صحبت پایانی؟
** امیدوارم مسئولان ما باور کنند یک روزی خواهند رفت و نتیجه عملکردشان خواهند ماند و در آینده به جز این عملکرد از آنها نخواهد ماند و تا آدمی زنده است و تاریخ هست آدمها را با عملکردهایشان می سنجد و از آنها یاد خواهند کرد. اینکه فلانی در دوره‌ای استاندار بود و در حضور ایشان کی را برداشتند و کی را منصوب کردند، فلانی نماینده بود و این عملکردش بود و چقدر به درد استان خورد و در دوره این آقایون استان چقدر رشد کرد و مسایل فرهنگی چقدر مهم بود به آن پرداخته شد و ... و مسایلی از این دست، شناسنامه ی کاری یک مسئول یا یک مدیر یا یک نماینده می‌شود.
پس امیدوارم حداقل نه در شعار بلکه در عمل وقتی در معرض قضاوت عمومی قرار می گیرند نمره قبولی بگیرند!