تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۴۸
کد مطلب : ۲۱۶۳۰۸
ایزدپور، مدیری فراتر از مدیریت استان
۰
کبنا ؛آیت الله پوش
براستی نحوهی گزینش و انتخاب مدیران استان در دولت تدبیر و امید چگونه بود؟ چه تفاوتی بین مدیران دولت تدبیر و امید و دولت مهرورز در استان بود؟ ملاک انتخاب مدیران استان در این دولت چه بود؟ آیا مردم استان از مدیران، مُنتفَع شدند یا متضرر؟ بدون در نظر گرفتن قضاوتهای پرحاشیهی سیاسی که برخی از به اصطلاح «اصلاح طلبان» استان در مورد دولت قبل داشتهاند، آیا توانایی مدیران دولت تدبیر و امید، در جذب اعتبارات استانی و ملی ارزش بررسی با پارمترهای توسعهای را دارند؟ کدام مدیر استانی- والبته بومی- قابلیت مدیریت را در دولت تدبیر و امید، داشته است؟ چه شاخصهایی را به عنوان دستور کار استاندار (مدیر ارشد استان)، برای توسعه و محور عملیاتی مدیران استان میتوان نام برد؟ آیا هم استانیهای پایتخت نشین، در موفقیت یا عدم موفقیت استاندار نقش دارند؟ آیا استانداران قبلی (در دولتهای سیاسی مختلف) تا این اندازه فرمانبردار نمایندگان و کارتلهای اقتصادی پایتخت نشین بودند؟ آیا از این پس حاضرید استاندار بومی داشته باشیم؟ بگذریم!
غرض از طرح پرسشهایی که متناوباً در این چند سال مطرح کردهایم، بیان پاسخهای کتابی و یا «هرکس با سوز دل سرودهای سرودن»، نیست. بلکه تمایل دارم از باب اخلاق مداری و بیان بخشی از گفتمان عدالت خواهی و خدمت محوری جوانان امروز، حرمت مدیری را پاس بدارم که البته خیلی دیر شناخت ولی خیلی شجاعانه، مچ خود خوابیدهی مدیریت مستأصل استان را از هر دو رو، خاک کرد. بالاخره جناب ایزدپور، مدیر کل غیر بومی و البته صاحب فرهنگِ مدیریت، به خط پایان مدیریت تربیت بدنی استان رسید. ابتدا که برخی از ضعیفترین افراد ممکن را که بعضی از آنها، خارج از مجموعه تربیت بدنی بودند، به عنوان معاونتهای مختلف، به ایشان تحمیل شد. در اقدامی دیگر، برخی از منسوبینِ شرکایِ اقتصادیِ استاندار، بدون از کمترین صلاحیت و معیار، به عنوان رؤسای تربیت بدنی شهرستانها معرفی شدند. وقتی جناب ایزدپور متوجه بیگانگی برخی از معاونین و رؤسای تحمیل شده به اهداف و آرمانهای جوانان و ورزش استان شدند، با افکار وامانده و مانع توسعه استان در مدیریت موجود آشنا شده و شجاعانه به مخالفت برخواستند. آری، کسی که در این مدت و علیرغم مخالفتهای مدیریت ارشد استان با نگاه توسعه طلبانهاش موفق شده، «استادیوم پانزده هزار نفری یاسوج را افتتاح، افزایش سرانه فضای ورزش استان از هشتاد صدم درصد به یک متر و هفت صدم درصد افزایش، ۲۹ پروژه چمن مصنوعی در شهرستانهای گچساران و باشت افتتاح، جایگاه اداره کل ورزش و جوانان استان از ۳۰% به ۲۰% ارتقاء، رتبههای برتر در حوزههای فرهنگی و جوانان و حقوقی – آموزش و پژوهش را کسب، رتبه هیأت ورزش همگانی استان را در سطح کشور ارتقاء، رتبه دوم المپیک توسط سامان پاکباز را کسب، عضویت خانم طاهره آذرپیوند در تیم جودوی بانوان در مسابقات آسیایی، حضور ۶۰ نفر از هم استانیها در تیمهای ملی، رتبه بهترین بازیکن فوتبال بانوان توسط خانم شبنم بهشت را کسب و...» یادگار مدیریت خود در استان ما، پایدار بدارد، باید به دلیل عدم همنوایی با مدیریتِ متزلزل و ناامید استان، کنار گذاشته شود. چرا کسی نمیپرسد که اگر هدفِ مدیرِ ارشد استان، خدمت به جوانان و ورزشکاران میباشد، چرا باید مدیر ورزش و جوانان را در جلسات شورای اداری استان راه ندهد؟ چرا تنها معیار انتخاب مدیران را هم ساز بودن با دولت و گردانندگان پایتخت نشین استان میدانید؟ چرا از پاسخگویی به ملت و جوانان ورزش دوست استان طفره میروید؟ او رفت، ولی شک نکنید که به نام اصلاحات و به کام مطمعینِ اقتصادی و با فرافکنی ضعف خود به دولتِ قبل، نه نامی برایتان میماند و نه یادی! نه دردی از زغم کهنهی مردم کم کردید و نه مُسَکِنی بر بدن خستهی جوانان بودید! نه فکری برای محرومیت ورزش کردید و نه پشتوانهای برای مدیریت آن! پس، آنچه بر ذهنمان حک شده، ایجاد چالش در مدیریتِ مدیری توانمند در عرصه ورزش و هدر دادن پتانسیل ورزش و همچنین تثبیت تفکرِ جبران مافات در مقابل همهی شایعههایی است که با موضوع «ریخت و پاشهای دولت قبل» داشتید. ضمن خسته نباشید و خدا قوت، دعای خیر ورزشکاران و ورزش دوستان استان را محضر جناب آقای ایزدپور، تقدیم میدارم.
براستی نحوهی گزینش و انتخاب مدیران استان در دولت تدبیر و امید چگونه بود؟ چه تفاوتی بین مدیران دولت تدبیر و امید و دولت مهرورز در استان بود؟ ملاک انتخاب مدیران استان در این دولت چه بود؟ آیا مردم استان از مدیران، مُنتفَع شدند یا متضرر؟ بدون در نظر گرفتن قضاوتهای پرحاشیهی سیاسی که برخی از به اصطلاح «اصلاح طلبان» استان در مورد دولت قبل داشتهاند، آیا توانایی مدیران دولت تدبیر و امید، در جذب اعتبارات استانی و ملی ارزش بررسی با پارمترهای توسعهای را دارند؟ کدام مدیر استانی- والبته بومی- قابلیت مدیریت را در دولت تدبیر و امید، داشته است؟ چه شاخصهایی را به عنوان دستور کار استاندار (مدیر ارشد استان)، برای توسعه و محور عملیاتی مدیران استان میتوان نام برد؟ آیا هم استانیهای پایتخت نشین، در موفقیت یا عدم موفقیت استاندار نقش دارند؟ آیا استانداران قبلی (در دولتهای سیاسی مختلف) تا این اندازه فرمانبردار نمایندگان و کارتلهای اقتصادی پایتخت نشین بودند؟ آیا از این پس حاضرید استاندار بومی داشته باشیم؟ بگذریم!
غرض از طرح پرسشهایی که متناوباً در این چند سال مطرح کردهایم، بیان پاسخهای کتابی و یا «هرکس با سوز دل سرودهای سرودن»، نیست. بلکه تمایل دارم از باب اخلاق مداری و بیان بخشی از گفتمان عدالت خواهی و خدمت محوری جوانان امروز، حرمت مدیری را پاس بدارم که البته خیلی دیر شناخت ولی خیلی شجاعانه، مچ خود خوابیدهی مدیریت مستأصل استان را از هر دو رو، خاک کرد. بالاخره جناب ایزدپور، مدیر کل غیر بومی و البته صاحب فرهنگِ مدیریت، به خط پایان مدیریت تربیت بدنی استان رسید. ابتدا که برخی از ضعیفترین افراد ممکن را که بعضی از آنها، خارج از مجموعه تربیت بدنی بودند، به عنوان معاونتهای مختلف، به ایشان تحمیل شد. در اقدامی دیگر، برخی از منسوبینِ شرکایِ اقتصادیِ استاندار، بدون از کمترین صلاحیت و معیار، به عنوان رؤسای تربیت بدنی شهرستانها معرفی شدند. وقتی جناب ایزدپور متوجه بیگانگی برخی از معاونین و رؤسای تحمیل شده به اهداف و آرمانهای جوانان و ورزش استان شدند، با افکار وامانده و مانع توسعه استان در مدیریت موجود آشنا شده و شجاعانه به مخالفت برخواستند. آری، کسی که در این مدت و علیرغم مخالفتهای مدیریت ارشد استان با نگاه توسعه طلبانهاش موفق شده، «استادیوم پانزده هزار نفری یاسوج را افتتاح، افزایش سرانه فضای ورزش استان از هشتاد صدم درصد به یک متر و هفت صدم درصد افزایش، ۲۹ پروژه چمن مصنوعی در شهرستانهای گچساران و باشت افتتاح، جایگاه اداره کل ورزش و جوانان استان از ۳۰% به ۲۰% ارتقاء، رتبههای برتر در حوزههای فرهنگی و جوانان و حقوقی – آموزش و پژوهش را کسب، رتبه هیأت ورزش همگانی استان را در سطح کشور ارتقاء، رتبه دوم المپیک توسط سامان پاکباز را کسب، عضویت خانم طاهره آذرپیوند در تیم جودوی بانوان در مسابقات آسیایی، حضور ۶۰ نفر از هم استانیها در تیمهای ملی، رتبه بهترین بازیکن فوتبال بانوان توسط خانم شبنم بهشت را کسب و...» یادگار مدیریت خود در استان ما، پایدار بدارد، باید به دلیل عدم همنوایی با مدیریتِ متزلزل و ناامید استان، کنار گذاشته شود. چرا کسی نمیپرسد که اگر هدفِ مدیرِ ارشد استان، خدمت به جوانان و ورزشکاران میباشد، چرا باید مدیر ورزش و جوانان را در جلسات شورای اداری استان راه ندهد؟ چرا تنها معیار انتخاب مدیران را هم ساز بودن با دولت و گردانندگان پایتخت نشین استان میدانید؟ چرا از پاسخگویی به ملت و جوانان ورزش دوست استان طفره میروید؟ او رفت، ولی شک نکنید که به نام اصلاحات و به کام مطمعینِ اقتصادی و با فرافکنی ضعف خود به دولتِ قبل، نه نامی برایتان میماند و نه یادی! نه دردی از زغم کهنهی مردم کم کردید و نه مُسَکِنی بر بدن خستهی جوانان بودید! نه فکری برای محرومیت ورزش کردید و نه پشتوانهای برای مدیریت آن! پس، آنچه بر ذهنمان حک شده، ایجاد چالش در مدیریتِ مدیری توانمند در عرصه ورزش و هدر دادن پتانسیل ورزش و همچنین تثبیت تفکرِ جبران مافات در مقابل همهی شایعههایی است که با موضوع «ریخت و پاشهای دولت قبل» داشتید. ضمن خسته نباشید و خدا قوت، دعای خیر ورزشکاران و ورزش دوستان استان را محضر جناب آقای ایزدپور، تقدیم میدارم.