کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

گره مشکلات وا شد!

6 آذر 1395 ساعت 10:57


سیدعلی عباس محدث
بالاخره ریشه همه بدبختی‌ها و مشکلات ریز و درشت استانِ نام سخت مان- «کهگیلویه و بویراحمد» - در اواخر دولت «تدبیر و امید» مشخص شد. از این پس در نتیجه تعامل بی‌سابقه میان دولت و مجلس و البته هوشیاری و تلاش شبانه روزی مسئولان استان، هیچ دغدغه‌ی معیشتی، ازدواج، اشتغال و اجتماعی و فرهنگی برای مردم وجود نداشته و نخواهد داشت. الحمدالله در‌‌ همان شبی هم که رئیس دولت به استانِ ثقیل النام «ک ب» تشریف آوردند، جدای از بالارفتن قیمت کالاهای اساسی، غیر اساسی، لوکس، دارو و...، و علیرغم تمدید و یا اعمال تحریم‌های جدید و البته با تمهیداتی همچون ریش‌های پرفسوری بدون رتبه علمی، عینک‌های «ریبُن» و خنده‌های ملیحانه که هر سه را اصول خدمت کرده‌ایم، تورم را با پاک کن و مداد، پایین کشیدیم و به یُمن این رؤیای صادقانه، دو ساعت جیغ و هورایش را در ورزشگاه تختی یاسوج، به عَرش اعلی فرستادیم تا کسی فکر نکند ما میزبان بدی هستیم و یا دردی داریم و درد کشیدنمان محسوس است.
گرچه‌‌ همان روز، عده‌ای دلواپس «همانهایی که روزی در این مملکت، ایده‌هایشان ارزش بود» می‌گفتند که علت سفر یک روزه‌ی رئیس جمهور در استان ما، عدم برنامه یا اقدامی عملیاتی برای افتتاح، احداث یا جلب حمایت ملی است، لیکن جنابشان آبروداری کردند و در حرکتی محیر العقول، یک نصف روز دیگر به سفرشان افزودند تا یک عمر مسئولان ما را دعای گوی خود نمایند. و همگان شاهد بودیم که تا هفته‌ها هم به سبک و سیاق بعد از اسفند ۹۴ که ما مردم یک روز در میان جشن داشتیم و هلهله می‌کردیم، این بار مسئولان عزیزمان بشکن می‌زدند و نیمه شب‌ها نیز، بر آستان ربوبیت، این لطف و کرمش را ستایش می‌کردند.
الغرض، گردشگری و توریسم را که در آغاز حرکت دولت در استان، به عنوان یک صنعت سودآور، رهآوردی تازه کشف شده از تدبیر «شان» بود، آن قدر در زبان‌ها چرخاندیم و چرخاندیم، تا اینکه در ایامی که باید توریست‌ها می‌آمدند و گردشگران قدم در این وادی می‌گذاشتند، کمترین خدمات-حتی یک شیر آب- را برای رفاه‌شان فراهم نکردیم و تا پس از آن دیگر حرفی از توریسم و گردشگری و اینگونه مسائل بر زبان‌ها نیاوریم.
اشتغالزایی و تولیدِ کار و شغل را «در حالیکه کاملاً تحریم بودیم و بد‌ترین حال و روز اقتصادی را داشتیم»، دومین تصمیم «در زمره قول‌های صد روزه» دولت یاد کردیم و بدون توجه به عامل مهم در توسعه اشتغال و زایش کار و شغل یعنی نیروی انسانی و مدیریت علمی و تخصصی، به‌‌ همان که قبلاً بود، بسنده کردیم و ضعیف‌ترین مدیران، یعنی کسانی که در دولت‌های اصیل اصلاح طلبی و اصولگرایی، محلی از اعراب نبودند را، بر مسند نشاندیم تا این تدبیر را هم ناامیدانه سپری کنیم.
بخشی از وقت دولتمردان استانیمان هزینه تشکیل اتاق فکر شد. آن قدر این ایده را عملیاتی کردیم و ایده‌های راهگشا را از برخی انسانهای فاضل و خردمندی که بعضی‌هایشان برای اولین بار بود در چنین جلساتی می‌نشستند، بیرون کشیدیم که در‌‌ همان سه چهار جلسه اول، برنامه‌ها را نوشتند و رفتند و برای یک عمر با عزت، مردم را بیمه‌ی خدمتشان کردند. البته آنگونه که شنیدم ماحصل جلسات اولیه‌شان بر صادرات بود که اگر تقصیر از دولت قبل نبود، اکنون «بیرحل و کنگرمان» در بزرگ‌ترین سوپر هایپرهای اروپا و آمریکا چشم نوازی می‌کرد. در حوزه‌ی فرهنگی که آن چنان ایده‌هایی از «سقراط» و «دورکیم» و «وبر» و «گرامشی» و «ماکس شلر و «ژان پل سار‌تر» و دیگران بارش فکری نمودند و آن قدر نظریات متأخیرینی همچون «دکتر شریعتی» و «شهید مطهری» را به الگوهای بومی خود، «وَرز» دادند که خودکشی را در بی‌سابقه‌ترین آمار، از حالت سنتی به صنعتی و متمدنانه رساندند. اعتیاد را در ریز‌ترین لایه‌های خانواده‌ها نفوذ دادند، قتل‌هایی که قبلاً در کوهستان‌ها و روستا‌ها انجام می‌گرفت، یکجانشین کرده و در خیان‌ها و بلوار‌ها تجمیع نموده و شهرهای پنهان شده در پشتِ نامِ استانِ بَد ادایمان، به اصطلاح، «تکزاسی» کردند. بیشترین تعداد مشاورین را از بخش خصوصی در کنار فرمانداران و مدیران کل و حوزه‌های مختلف استانداریمان منصوب کردیم و کلاً به مدیریت استان، برکت دادیم.
از همه بهتر این بود که اصولگرایی و اصلاح طلبی را «تلیت» کردیم و آشِ «شله قلمکار» اعتدال را درست کردیم. این ایده را نیز به سبک سلطان سنجر غزنوی بکار بستیم. هرچه کارِ با اهمیت و سخت بود، به آدمهای ریز عقل و پوچ فکر (به قول خودشان معتدل الفکر) و امورات پایین‌تر را به صاحبان علم و تدبیر «نه این تدبیری که سیاست دولت است» داده شد تا اگر، برخلاف مشی (اعتدال گرایان امروزی) کسی از راه رسید و پرسید که چرا این چنین هستید، با تأسی از رئیس دولت و همنوا با ساز و دهلِ تندرو‌ها، خرابکاری‌هایش را جملگی به دولت قبل حواله نموده و برای استمرار عمر دولت، افسانه هایِ خَلقِ آرا، بکار بندیم. از جمله این افسانه‌ها، در استان «ک ب»، نام استان را حلقه‌ی مفقوده‌ی عدم توسعه و محرومیت بدانیم. در خوزستان، نحوه مدیریت بر گمرک و صنعت نفت را گره کور محرومیت بگوییم و تنها راه برون رفت از این محدودیت اقتصادی و فرهنگی را در این بدانیم که گمرک و صنعت نفت باید مستقیماً تحت مدیریت وزیر نفت و رئیس جمهور باشند. در آذربایجان‌ها که می‌گویند وحدت لازم است و در بقیه استان‌ها نیز به همین سبک....
لذا پیشنهاد می‌کنم برای تغییر نام استان «ک ب»، کاری به نظر فرهنگ‌شناسان و تاریخ نویسان و استان‌شناسان نداشته باشیم. مگر این همه نیرو را در دستگاه‌های مختلف که با تدبیر و امید، فکرِ همسان نداشته بودند، اخراج کردیم، کسی دردش گرفت؟ مگر در جلسات برنامه و بودجه کشور که جلسه تعیین سرنوشت برنامه‌ها و بودجه استان بود، خواب رفتیم و نفهمیدیم چه شد، مؤاخده شدیم؟ مگر به صورت «فله‌ای» برای مدیریتهای مختلف، از یک نقطه و تبار خوشه چینی و در همه شاخص‌های تخصصی در سطح کشور، در حد صفر بودیم، کسی پرسید چرا؟ اقتصاد مقاومتی در استان ما که فصلی شیرین از کتابِ مدیریت استان است. هیچ مدیری، هیچ نقطه‌ی مؤثری را بر توانمندی استان و هیچ تأثیری در بهبود خدمات و کیفیت انجام امور نداشت، خود را خدای ناکرده پاسخگوی دنیا و آخرت فرض کردیم؟ یک ریال از ماده ۱۸۰ را جذب نکردیم و کسی پاسخگویمان نبود و در استان هم مطالبه‌گری نداشتیم، اهمیتی داشت؟ همین که ببینیم سرایدار و نگهبان فلان دستگاه که به ما رأی نداده را اگر رسمی است تغییر و در غیر اینصورت اخراج کنیم، شاهکار است. نیست؟
حال که فهمیدیم و به یقین رسیدیم که عیب از کجا است، اسم استان را عوض کنید و بگذارید «گچساران و حومه» یا «گچساران و دشت احمد» یا «گچساران و...» که این سه نقطه‌‌ همان «کهگیلویه و بویراحمد» است. شک نداریم پرافتخار‌ترین تیم مدیریتی استان در کنار این همه «امیرکبیر» خواهید بود. ما هم مداد و پاک کن بر می‌داریم و هر کجای تاریخ استان نامی از «گیلویه» و «آریوبرزن» بود پاک می‌کنیم و نام شما تاریخ «سازان» را می‌نویسیم و می‌گوییم‌ای کاش عبید زاکانی در این عصر زنده بود. به قول سعدی:
«صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را / تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید».


کد مطلب: 213072

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/213072/گره-مشکلات-وا

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1