کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

«چیزی شبیه زندگی!» (به قلم؛ دکتر علی مندنی‌پور)

1 آبان 1395 ساعت 0:57


علی مندنی‌پور
چه سخت است، بریدنِ از گذشته‌ها،‌‌ رها کردنِ ریشه‌ها، شخم زدنِ اندیشه‌ها و نادیده گرفتنِ داشته هایِ دیرینه و افتخار آمیزِ یک تمدّنِ چند هزار ساله!
واز سرِ احساسِ درد و‌ای بَسا دلبستگی، با پیشینه و جایگاهِ فردی و اجتماعی کلنجار رفتن واز درس هایِ آموزنده‌ی تاریخ به نسلِ سر کش، امّا بی‌تفاوت و کم انگیزه و در عین حال‌‌ رها شده‌ی امروزی دادِ سخن سر دادن، دانسته و آگاهانه
«آب در هاون کوبیدن!» و از عشق وعلاقه و مسولیّت» انسان بودن «و» انسان زیستن» یاد کردن! و در لجنزاری بنامِ زندگی دست وپا زدن ودر برکه‌ای گندیده از: پَلَشتی‌ها، بد اخلاقی‌ها و نا‌مردمی‌ها غوطه وَر شدن و چونان کِرم در کنارِ هم لولیدن و با دنیایی از امیّد‌ها و آرزو‌های دورو دراز و صد البّته دست نیافتنی، با معجونی از: اگر‌ها و مگر‌ها وشاید‌ها و باید‌ها دلخوش کردن! و با درد ورنج و سگ دوهایِ روزانه، تکراری و آزار دهنده و ملال آورِ جسمی و روحی، ساختن وسوختن و از خود گذشتن و هر روز اسیرِ وعده‌های بَزَک کرده، شیرین، امّا تو خالی و بدون پشتوانه این و آن گردیدن، و دستِ آخر در اوجِ درماندگی و بی‌پناهی، در میانه‌ی می‌دانِ پر دست اندازِ مسابقه‌ی نفس گیرِ زندگی، خسته وکوفته تا کمر در گِل و لای فرو رفتن، و از حرکت باز ماندن و هر از چندی بنا به عادتِ معهود، خود را با شعارهای دهن پر کن در قالب واژه هایِ زیبا و «ارزشی «مشغول کردن و دستِ آخر در کمالِ ناامیدی از هر چه» زندگی «است، دل کندن و در انتظار سپیده دَم! لحظه شماری کردن و در دل گریستن و دَم بر نیاوردن وسر در گریبان فرو بردن وآرام به کنجی خزیدن و با خویشتنِ خویش خلوت گزیدن و با معبودِ یگانه و سنگ صبورِ درد مندان و در راه ماندگان، به نجوا نشستن و برای خالی نبودنِ عریضه، دردهایِ ظاهرا بی‌درمانِ زندگی را با حضرتش از بام تا شام مرور کردن و از پیشگاهِ با عظمت وکبریایی‌اش راه علاج و چاره‌ی کار و چگونگی رهایی ازاین همه مصیبت را طلبیدن.!
و امّا سخت‌تر از آن، چیزی است، شبیه زندگی، در روزگارِ من وتو!
روزگارِ کژ اندیشی‌ها و کژ فهمی‌ها!
روزگارِ آدم هایِ بسیار نزدیک، امّا در اوج دوری ارتباطاتِ عاطفی!
روزگارِ نا‌سازگاری که در آن، مردمانش بی‌شرمانه و در چشم بهم زدنی «عصا از کور می‌دزدند» و
نان از لشکرِ گرسنگان دریغ می‌دارند و آب از خیمه گاهِ تشنگان مضایقه و تن پوشِ پاره از اندامِ نحیفِ برهنگان و بینوایان به در آورده، پوستین وارونه می‌پوشند و در هیبتِ میش امّا با ماهیّتِ گرگ، همچنان با آرامشِ خیال» برنامه ریزی شده و ایضاً قانونمند!!»، دَمار از روزگارِ «گلّه‌ی سرگردان و بحالِ خود رهاشده! «در آورده و به پاره کردن گوسفندان بی‌گناه و بی‌پناه مشغولند! و بنامِ ارزش و بکامِ خود و اَعوان و انصار در برج عاج نشسته ودر کوتاه زمان ممکن بار خود را بسته و از نردبان ترّقی بالا رفته و با وزش نسیمی موافق از جانبِ صاحبانِ «زر و زور و تزویر» تغییر ماهیّت داده و از این رو به ان رو شده و رنگ می‌بازند و نه یک رنگ، که در صورت نیاز ده‌ها رنگ عوض کرده و از قضای روزگار خود را «الگو ی جامعه» وانمود و بر این بازی کثیف و ضدّ اخلاقی «زرنگی «نام نهاده و بدان افتخار کرده و مباهات می‌ورزند.!
روش، منش و بینشی ویرانگر، که به تولید و باز تولید موجوداتیِ عجیب الخلقه، ضدّ بشری و منجمد چون: «داعش و داعشیان» و مانند این‌ها انجامیده و می‌انجامد!
جماعتی واپسگرا، قرون وسطایی و متّحجر، که سر در آخورِ جهل و خرافات داشته، مشیشان خشونت است وایجادِ رعب و وحشت و چنانکه شاهدیم برای رضای خدا! وبنامِ» اسلامِ خود ساخته «جان می‌ستانند و برای رسیدن به «بهشتِ خود بافته» از کشتن و ویران ساختن و سوختن و تجاوزِ به دیگران ولو دینداران با بر چسبِ» ارتداد» اِبایی نداشته وندارند،» بلایی» که در حالِ نازل شدن است و باران زحمت بی‌دریغش حالا حالا‌ها قصدِ بند آمدن ندارد!!
که هرگز چنین مباد….


کد مطلب: 206836

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/206836/چیزی-شبیه-زندگی-قلم-دکتر-علی-مندنی-پور

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1