کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

اقای زینل زاده؛ دست و پا نزن، بیشتر غرق می شوی..

6 مرداد 1395 ساعت 20:19


ایمان محمدپور فتح
به نام دهنده بی منت
سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که حفظ اسرار را باید از او آموخت. پروردگار متعالی که بیش و پیش از هرکس، از اعمال، حالات، رفتار، عیوب و گناهان بندگانش باخبراست، اما ... حلم و بردباری و پرده‏ پوشی و رازداری او بیش از همه ‏است. همان پروردگاری که اگر کارهای پشت پرده و پنهانی بندگانش را افشا کند، دیگر کسی با کسی دوست نمی‏ شود.  این همان است که در دعای کمیل می‏خوانیم: «و لا تفضحنی بخفی‏ما اطلعت علیه من سری ... .»
متاسفانه "بگم بگم" تنها به یک نفر محدود نمی شود و این روزها شهردار دوگنبدان، نیز به بگم بگم افتاده است و با پیروی از یار دیرینه خود «دکتر احمدی نژاد» که با جلوگیری از نصب حتی پوستر رییس جمهور محترم دولت تدبیر و امید در اتاق خود در شهرداری دوگنبدان همچنان وفاداری خود به ایشان را حفظ کرده، به قول خود و بعضی از هم فکرانش که اخلاقیات برای آنها معنا و مفهومی ندارد، با انتشار یک پیامک نصفه و نیمه از حقیر، سعی در انحراف افکار عمومی و عدم پاسخگویی به نقد حقیر به عنوان یک شهروند داشته است. همه این حرف ها در حالی است که اردلان زینل زاده که بعد از انتشار یادداشت حقیر، با واکنش احساسی و عجولانه سعی در پاسخگویی به افکار عمومی و برداشتن فشارها از دوش خود بود، مجدداً دچار یک اشتباه حقوقی شد و به این دلیل که حسن نیت خود را اثبات کنم، سعی نکردم عدم اطلاع شهردار محترم از قانون را رسانه ای کنم و ترجیح دادم سکوت اختیار کنم. ( البته این سکوت خیانت به مردم بود و جا دارد به دلیل عدم پرداختن به این موضوع به عنوان یک شهروند، از مردم عزیز دوگنبدان عذرخواهی کنم و طلب حلالیت داشته باشم.هر چند سکوت حقیر برای حفظ اخلاقیات بود و بس).
اری، شهردار محترم دوگنبدان که این روزها با بحران مالی شدید ناشی از سوء مدیریت خود که ان هم نتیجه عدم نظارت دقیق شورا بر شهرداری است، دست و پنجه نرم می کند، بار دیگر نشان داد که در شرایط حساس و بحرانی نه تنها توانایی مدیریت شهری شهر دوگنبدان را ندارد،...  و متاسفانه در این شرایط حساس شخصیت واقعی خود را به منصهٔ ظهور رساند و در میدان امتحان، اخلاقیات را هم به بدترین شکل ممکن باخت و به قول خودش با افشای مهندسی شده ی یک پیامک که به ماه های قبل برمی گردد، بار دیگر سعی کرد که با ترفندی خاص اما غیر اخلاقی، بازی باخته را برگرداند، غافل از این که بازی دو سر باختی را شروع کرده است..
اما از هر چه بگذریم، سخن دوست خوش تر است..
ماجرای دوستی شهردار محترم گچساران را به صورت خلاصه بیان می کنم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف شوم خود توجیح می کنند.حتی بی اخلاقی و بازی با ابروی مردم...
در طی سه سالی که از شروع به کار اعضای محترم شورای اسلامی شهر گچساران می گذرد، خود اعضای شورای شهر می توانند شهادت بدهند که علیرغم این که هیچ گونه ارتباطی با شهردار محترم نداشتم و ایشان مخالف فکری حقیر بوده و با هم فکرانم برخوردهای متعددی هم داشت و به نیروهای هم فکر و غیر متخصص خود بها میداد، اما در همه حال از ایشان دفاع کرده ام، چون توسعه و پیشرفت شهرم برایم مهم بوده و هست..
اما...
قبل از شروع تبلیغات رسمی انتخابات مجلس شورای اسلامی، جلسات پرسش و پاسخی با حضور مدیران محترم شهر دوگنبدان با کمک تعدادی از دوستان برگزار می کردیم که در یکی از جلسات مذکور قرعه به نام مهندس زینل زاده و اعضای محترم شورای شهر افتاد.
در نهایت بعد از چند مرتبه به تاخیر افتادن که ناشی از مشغله کاری شهردار محترم بود، جلسه قرار شد ساعت ۱۸ یک روز دوشنبه برگزار شود. ده دقیقه به ساعت ۱۸ همان روز و در حالی که جونان در حسینیه شهید تاجگردون منتظر حضور شهردار بودند، ایشان با واسطه اعلام کردند به دلیل ملاحظات سیاسی و تبعاتی که دارد حاضر نیست در حسینیه شهید تاجگردون جهت پاسخگویی حاضر شود و....
نهایتا با کمک حاج شکوهی ایشان حضور پیدا کردند و مثل همیشه همه چیز را به نام خود تمام کردند و رفتند..
این که بعد از ان جلسه تا روز اخر تبلیغات قانونی انتخابات مجلس شورای اسلامی گچساران چه گذشت و چه حرفایی زده شد و....می گذرم..
گذشت و گذشت تا به روز سخنرانی دکتر تاجگردون در تلخاب شیرین رسیدیم، صبح روز مذکور پیامکی دریافت کردم که تا حدودی جا خوردم از مطالعه پیامک...
پاسخ ندادم و خیلی هم از پیامک مذکور ناراحت شدم.
برای حقیر در ان روزها کار سختی نبود اگر قرار بود کار امروز شهردار محترم را ان روز انجام میدادم و پیام های مهندس زینل زاده قبل از تبلیغات و روز سخنرانی را منتشر می کردم، که اگر این کار را انجام میدادم، شاید الان شخص دیگری تکیه بر صندلی شهرداری دوگنبدان زده بود. هر چند حالا هم به خودم اجازه نمی دهم که اعتماد یک دوست!! را با بی اعتمادی پاسخ دهم و نیک می دانیم بگم بگم با تفکر ناب اصلاح طلبی هیچ سنخیتی ندارد.
البته جهت اطلاع مدعیان دینداری و ولایت مداری، در روایات دینی هم داریم ؛
لا تَخُن مَنِ ائتَمَنَکَ وَ إِن خانَکَ وَ لا تُذِع سِرَّهُ وَ إِن أَذاعَ سِرَّکَ؛
به کسى که تو را امین قرار داده است خیانت مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد.
"بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۴ ،ص ۲۰۸"
گذشت و گذشت تا به قضیه برکناری امید محمدی از تاکسیرانی و تنش شهردار و فرماندار محترم رسیدیم..
با توجه به دوستی و علاقه ای که به هر دو طرف داشتم، از حاج شکوهی که شاگرد ایشان و مهندس زینل زاده بوده ام در دوران دبیرستان و افتخار می کنم و احترام خاصی برای ایشان قائلم ، خواهش کردم که اجازه ندهد که این اختلافات اسیبی به شهر دوگنبدان بزند.
بعد از ورود حاج شکوهی به ماجرای مذکور و درخواست ایشان با هم پیش مهندس زینل زاده رفتیم و متوجه شدم که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست با محمدی کار بکند و بدون نتیجه اتاق ایشان را ترک کردیم.
بعد از برکناری محمدی و معرفی گزینه های متعدد و رای نیاوردن در هیئت مدیره سازمان به ریاست فرماندار، به شهردار محترم به عنوان یک دوست و شهروند پیشنهاد دادم می تواند از فرزاد حمایتی فر به عنوان کسی که چند سال سابقه کار در تاکسیرانی را دارد و هم اکنون معاون و حسابدار سازمان مذکور بوده و هست، استفاده کند. زیر پیامکم هم نوشتم که این پیشنهاد، از طرف یک دوسته و قصد هیچ گونه دخالتی نداشته و ندارم و اصلا تا به حال به خودم اجازه ندادم در کار کسی دخالت کنم، حال می خواهد شما باشید یا برادرم.
اتفاقا فردای همان روزی که پیام فرستادم, بعد از کسب اطلاع، متوجه شدم از نظر قانونی با توجه به این که آقای حمایتی فر نیروی قراردادی وزارت کشور است نمی تواند در جایگاه ریاست تاکسیرانی قرار بگیرد و به دوستان هم گفتم..
این پیامک بر می گردد به حداقل دو ماه پیش ...
اما اصل ماجرا دو هفته گذشته اتفاق افتاده و هیچ گونه ارتباطی با موضوع تاکسیرانی و ...ندارد.
تقریبا دو هفته پیش و بعد از انتشار یادداشت یکی از دوستان در گروه واتس اپی «بویراحمد گرمسیر» که افتخار دارم که در کنار بسیاری از بزرگان از جمله بعضی از مدیران،شهردار و.....هستیم. نسبت به قدیس سازی و قهرمان پروری اعتراض کردم و عملکرد شهردار محترم در حوزه فضای سبز،فرهنگی،مدیریت هزینه، المان های شهری، پروژه های نیمه تمام و....نقد کردم و نمره قبولی به عملکرد ایشان علیرغم دوستی، به عنوان یک شهروند ندادم.
فردای همان روز با اعتراضات گسترده پیامکی شهردار محترم مواجه و در جواب اعتراضات خواستار وقت شدم که حضورا نقد کنم و اعلام کردم در صورت اشتباه در نقدها، جسارت پذیرش اشتباه و عذرخواهی را دارم.
تنها دو روز بعد از نقد حقیر به عملکرد شهردار، پسر عمه حقیر جهت کاری اداری به مهندس زینل زاده مراجعه می کند و مهندس زینل زاده هم با ادبیات تند و چال میدانی در حضور تعدادی از کارمندان شهرداری و چند نفر ارباب رجوع، ایشان رو خطاب قرار می دهد و با صدای بلند به ایشان اعلام می کند که هر روزی رییس سازمان را معرفی کردم، بلافاصله باید بیل برداری و تشریف ببری داخل خدمات کار کنی تا متوجه بشوی با چه کسی طرف هستی!!!
بعد از شنیدن شرح ماجرا از طرف یکی از ارباب رجوع ها، ضمن کنترل عصبانیت خود، موضوع را با حاج شکوهی در میان گذاشتم...
حتی این موضوع هم باعث نشد که عملکرد شهردار را نقد کنم ..
چند روز بعد که برای انجام کاری به شورای شهر مراجعه کردم، متوجه شدم که سه تن از کارگران شهرداری سر و صدا راه انداختند و در مورد عدم تصویب مصوبه اخذ عوارض از پتروشیمی صحبت می کردند.
بعد از شنیدن صحبت این سه عزیز، متوجه اصل ماجرا شدم و بعد از کسب اطلاعات لازم متوجه زیرکی شهردار محترم و برخی تخلف اعضای شورای شهر در صورت تصویب مصوبه مذکور شدم و لازم دیدم به جهت دفاع از حق و حقوق شهروندان دست به قلم بزنم.
متاسفانه شهردار محترم که احترام خاصی هم به جهت استاد و شاگردی برای ایشان احترام قائل بوده و هستم، دست به یک اقدام غیر اخلاقی زد و با انتشار پیامک چند وقت پیش حقیر و مرتبط دانستن نقد حقیر به این موضوع، بار دیگر سعی در انحراف افکار عمومی و عدم پاسخ گویی به نقد یک شهروند دارد.
(ضمنا امروز هم بعد از تماس حاج شکوهی، به جهت احترامی که برای ایشان قائل بوده و هستم، پذیرفتم علیرغم برخی اقدامات شهردار محترم در انتشار پیامک، برای روشن شدن برخی مسائل و نشان دادن حسن نیتم، به دیدار شهردار محترم رفتیم که با ادبیات چال میدانی مرتب با هتک حرمت توسط ایشان مواجه شدم)
و این شعر که از مرحوم همدانی است را تقدیم شهردار محترم می کنم در جواب تمام  بی احترامی ها بعد از انتشار یادداشتم در چند روز گذشته؛
هر که ما را یار بود، ایزد مر او را یار باد
هر که ما را خوار کرد، از عمر برخوردار باد
هر که اندر ره ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد،بی خار باد
و اما روی سخنم با شماست اقای شهردار:
ایا انتظار داری که سخن شما در مورد عدم اطلاع از انتشار پیامک و سرانجام متن منتشر شده را بپذیرم؟!
پذیرفتن این حرف یعنی این که حضرتعالی حتی توانایی مدیریت و حفظ تلفن همراه خود را هم نداری و به راحتی هر عزیزی می تواند به اطلاعات ان دسترسی پیدا کند!!!.. براستی این حرف را کدام عقل سلیمی می پذیرد؟
مهندس زینل زاده عزیز:
حالیا چون پرده افتادست...
میزنی از پرده پوشیدن چرا داد سخن؟!
مانده ام سوگند عباس تو را باور کنم
یا ...را که برون مانده کنون از پیرهن؟
اما شما شهروندانی که حقیر را متهم به منفعت طلبی می کنید، غافل از این که اگر بودم الان جایی بودم که حتی فکرش هم به ذهن شما خطور نمی کند.
براستی،  اگر منفعت طلب بودم, به جای دردسر فروش سنگ فرش و مبلمان شهری تولیدی ام، به شهرداری های شهرهای اطراف، یک اشاره کوچک شفاهی یا کتبی به شهردار محترم یا اطرافیانش در دوسال گذشته نمی کردم؟ در حالی که قانون هم این اجازه را میداد که حداقل نامه نگاری کنم برای خرید نکردن شهرداری از تولیدی های سایر استان ها و خرید از تولیدی داخلی....
حال جواب این سوال با شما شهروندان عزیز:
ایا مدیر سازمانی که توانایی مدیریت و حفاظت از تلفن همراه خود ندارد، می تواند شهری با بیش از صد هزار نفر را مدیریت کند و به توسعه و پیشرفت شهر کمک کند ؟؟
انصاف و عدل حضرت علی ( ع) را سر لوحه کار خود قرار دهید برای پاسخ...
«شهر من، من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش»


کد مطلب: 190746

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/190746/اقای-زینل-زاده-دست-پا-نزن-بیشتر-غرق-می-شوی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1