کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

معیارهای رضاتوفیقی: به نام اصلاحات به کام ارتجاع

16 شهريور 1394 ساعت 21:12


سیدیوسف مرادی
mordai-rezatogh8888
 
گاهی وقتها از وجود برخی سیاست مداران باهوش و زیرک در میان اصلاح طبان و اصول گرایان هم استانی تعجب می کنم. این بزرگواران که تعدادشان در استان ما به اندازه انگشتان یک دست هم نمی رسد، نمونه هایی متفاوت در میان دیگر سیاست ورزان اند. این دسته از بزرگان سیاست به گونه ای مهره چینی می کنند، که بخواهی یا نخواهی تو هم یکی از مهره های بازی شان می شوی که البته حقیر همیشه تلاشم بر این بوده است که بازی خودم را داشته باشم و در زمین کسی بازی نکنم. اگر چه گاهی هم شکست خورده ام، اما حداقل تلاش خودم را کرده ام.به همین دلیل هم، گاهی به خاطر نوشتن چند خطی از مجاهدت مردم شرافت مند استان کهگیلویه و بویراحمد در نبرد گجستان، به همراهی با خوانین متهم شده ام و گاهی به خاطر نقد جزم اندیشی و نامهربانی های دوستان اصول گرایم (در حق مردمی که به آنها رای نمی دهند) به اصلاح طلبی مفتخر گشته ام و گاهی حتی به خاطر چند جمله ای در خصوص برخی از بزرگان به نشان ارتداد رسیده ام و گاهی هم توسط جوانان پر شور و احساساتی اصلاحات به جیره خواری پایداری ها نایل آمده‌ام!
حاشیه ای نگاشته بودم بر مطلب «معیارهای حداقلی اصلاح طلبان» که نقدهایی ارزشمند و بعضا ستودنی را در پی داشت و از همه آن بزرگواران(سرکار خانم بهاره حسینی، جناب آقای فریبرز جهانبازی و جناب آقای داریوش ارجمند و دیگر دوستان) کمال تشکر را دارم (که در این فضای سطحی زده، حتی نیش های زهر آگین هم، از طرف جوانان دغدغه مند استانم، همچون جام عسل است برای حقیر).
علی رغم میل باطنی ام، حال که جوانان احساساتی و پرشور اصلاحات نه کدهای رضا توفیقی را گرفتند و نه پی به صحبت های حقیر بردند، برای تنویر افکار عمومی مجبور به بازگشایی رمز صحبت های این بزرگوار شده ام:
یکی از مهمترین حلقه های مفقوده بازی در زمین جریانات سیاسی در کشور ما تولید سوال است.همیشه بر این تلاش بوده ام که در اولین مواجهه ام با یک مطلب جدید در این فضا (مانند مقاله‌ای که جناب رضاتوفیقی[کلیک کنید] نگاشته اند) برای خود سوالاتی را تولید کنم. که در مواجهه با مطلب آقای رضا توفیقی سوالاتی از این قبیل ذهن من را به خود مشغول کرد: چرا سید ضیاالدین رضا توفیقی که سازمان متبوع اش (سازمان مجاهدین انقلاب) توسط قانون ممنوع الفعالیت شده است و همچنین سابقه ایستادگی در مقابل قانون را(در سال ۸۸) دارند و حتی در یک سال گذشته در مصاحبه هایی ارکان قانونی نظام چون شورای نگهبان را زیر سوال برده اند، به یک باره قانون را زیر بنای اصلاحات و مسیر خویش قرار می دهند؟
سوال بعدی ام این بود که چرا ایشان (که هیچ سنخیتی از لحاظ سبک زندگی، گذشته، افکار، روش و فعالیت و اصول و ارزشهای سیاسی با جناب آقای تاجگردون، به عنوان یک راست گرای تکنوکرات) ندارند، اصلاح طلبان را از دور زدن یا عبور از ایشان برحذر می دارند؟ آیا ایشان با تاجگردون سر و سری دارند؟ آیا دامنه نفوذ تاجگردون پس از سید قدرت حسینی و علی مراد جعفری به جناب رضاتوفیقی هم رسیده است؟
در جواب به سوال اول که «معیار قانون» بود پاسخ را به خود جناب رضا توفیقی واگذار کردم و البته چون ایشان پاسخ به این سوال را در شرایط کنونی به مصلحت نمی دانند وکلای پرشور و احساساتی ایشان در جهت حل مساله قلم به دست گرفته و اقدام به توجیه این اشتباه کردند. که خواننده آگاه را به یاد آن جمله حکیمانه ای انداخت که گفته اند:‹اگر برای یک اشتباه هزار دلیل هم بیاورید می شود هزار و یک اشتباه› و البته ظاهرا تنها کسی که در حال حاضرجواب این سوال را می داند جناب رضا توفیقی است.
دوستان احساساتی و پرشورم در جریان اصلاحات می توانند جواب به این سوال را در بررسی بیانات رییس دولت اصلاحات از سال ۷۶ تا ۸۴ بیابند آنجا که ایشان از آزادی های فرا قانونی و لیبرالی در سال های اول اصلاحات به شعار های قانون گرایی، قانون محوری و جامعه مدنی در سالهای آخر رسیدند. ( اگر لازم شد حتما به دلایل قانون گرایی اصلاح طلبان پس از رسیدن به قدرت که ریشه در –به تعبیر بزرگان اصلاحات- شناور بودن جریان اصلاحات(همان گوگوش تا سروش آقای حجاریان) دارد خواهم پرداخت).
اما در خصوص جواب سوال دوم: آنچه در ظاهر جناب رضا توفیقی گفته بودند را در مطلب خود آوردم، در حالی که به خوبی می دانستم که کدهای جناب رضا توفیقی از جنس همان زیرکی هایی ست که در کمتر سیاست ورزی در استانمان وجود دارد. منتظر ماندم شاید کسی، جایی، کدهای این سیاست ورز ماهر را بیابد، ولی افسوس!
و اکنون مجبورم بر خلاف میل باطنی ام،به بازگشایی واقعی کدهای جناب رضا توفیقی دست یازم تا در مسیر آزادی نقد، که از ‹معیارهای حداقلی اصلاح طلبان› است، گامی برداشته باشم.
در جواب این سوال که آیا جناب رضاتوفیقی (با همه تفاوت های ذاتی اش با جناب تاجگردون) با ایشان سر و سری دارند، باید معروض دارم که باور کردن این روایتِ مشکوک، که جناب سید قدرت حسینی و خدا مراد جعفری که از رقبای قدیمی و سرسخت جناب تاجگردون اند، هر شش روز هفته را یک روز در میان جهت صرف ناهار با جناب تاجگردون بین خود تقسیم کرده اند راحت تر از این است که باور کنم که رضا توفیقی با تاجگردون سر و سری دارد.
پس دلیل حمایت ایشان از آن جناب چه می تواند باشد؟
آنچنان که از مطالب دوستان جناب آقای رضا توفیقی بر می آید ظاهرا اصلاحات حلقه وصل این دو بزرگوار است . اما چه کسی هست که اندکی تاریخچه جریانات سیاسی در کشور و استانمان را بداند و نداند، که تفاوت اصلاح طلبیِ کارگزارنی و تکنوکراسی افراطی تاجگردون (که از فرط راست گرایی تنه به چپ زده است) با اصلاح طلبی چپ گرای رضا توفیقی( که از فرط چپ گرایی تنه به راست رادیکال می زند) به اندازه تفاوت راست گرایی جناب آقای مصباح و جناب آقای هاشمی رفسنجانی است!
براستی این اشتباهِ در برداشت و تحلیل در میان جوانان پر شور اصلاحات از کجا نشات می گیرد؟جواب به این اصطلاحا اشتباه، در تحلیل وقایع، توسط جوانان پر شور و احساساتی اصلاحات را، جناب رضا توفیقی در دیداری که با جمعی از جوانان اصلاح طلب داشته اند، داده اند. جواب، فقر سواد تاریخی در میان این جوانان است. همان نکته کلیدی که رضا توفیقی در آن دیدار گفت و بعید می دانم کسی شنیده باشد.
پس سوال همچنان باقی ست، نه سر و سری هست و نه دغدغه اصلاح طلبی. پس چرا رضا توفیقی بر حمایت از جناب تاجگردون اصرار دارند؟ جواب این سوال را تنها کسانی می دانند که در طول نیم قرن گذشته وقایع استان کهگیلویه و بویراحمد را رصد کرده و یا در بطن حوادث حضور داشته و یا با روحیات جناب رضا توفیقی آشنایی کامل داشته باشند.
جناب رضا توفیقی بهتر از همه جوانان اصلاح طلب می دانند که دولت راست گرا و تکنوکرات حسن روحانی بیشتر از آنکه با بهزاد نبوی و محمد رضا خاتمی دم خور باشد برای ناطق نوری و علی لاریجانی درب نوشابه باز می کند. جناب رضا توفیقی به خوبی می دانند که اصلاح طلبان(از جنسی که ایشان و دوستانشان می پسندند) طفیلی دولت روحانی اند و دولت روحانی مترصد فرصتی ست تا از دست این یاران ناخواسته به گونه ای رهایی یابد. یاران ناخواسته ای که جای زخمهای عمیق شان بر صورت تاریخیِ پدر معنویِ تکنوکرات ها(جناب آقای هاشمی رفسنجانی) تا ابد هویداست.
اگر به این شرایط سختی که برای اصلاح طلبان( آنهایی که جناب رضا توفیقی می پسندند) به وجود آمده، توافق هسته ای را هم اضافه کنیم، دیگر هیچ جای امیدی نمی ماند. چراکه رضا توفیقی آنقدر سواد تاریخی دارد که بداند توافق هسته ای و نزدیکی جمهوری اسلامی به غرب ( آنهم توسط راست گرایانِ تکنوکراتِ زخم خوردهِ از تندروهای اصلاح طلب) به معنای از دست دادن یکی از مهم ترین اهرم های فشار به نظام برای فعالیت های اصلاح طلبانه ( از نوعی که جناب رضا توفیقی می پسندند) است. در این شرایط، رضاتوفیقی که زمین بازی اصلاح طلبی خاص خودش را از دست رفته می بیند و البته هنوز در سر سودای جوانی دارد، زمین بازی اش را با استفاده ابزاری از قانون و شعارهای اصلاح طلبانه تغییر می دهد و به زمین دعواهای کهنه سرزمینی و طایفه ای کوچ می کند و با توجه به روحیاتی که سرگذشت تاریخی ایشان نشان می دهد و با اندیشه به اینکه حال که دیگر دیگ دولت روحانی برای اصلاح طلبی مورد نظر او نمی جوشد نباید برای دشمنان درجه ۲ او که همان اصلاح طلبان سردسیری (بویراحمدی) ست هم بجوشد با تغییر زمین بازی اش و کوچ از زمین بازی اصول گرا – اصلاح طلب به زمین سردسیری- گرمسیری دست به قلم میبرد، مصاحبه می کند، و در حالی که حیرت همه را برانگیخته است از موسی خادمی(میانه رو ترین چهره اصلاحات که حقیر تاکنون حتی ذره ای تفکرات مورد نظر رضا توفیقی را در بیانات ایشان نیافته ام ) و جناب آقای غلام رضا تاجگردون حمایت می کند و آبروی چهل ساله خود را گرو می گذارد تا مبادا اصلاح طلبان از این دو عبور کنند.
و اینگونه است که جناب رضا توفیقی بر جهل تاریخی جوانان پرشور سوار می شود تا شاید انتقامی بگیرد بر چند دهه جنگ خاموشی که که در استان ما برپاست و همه آن را عمدا نادیده می گیرند. یک بیماری تاریخی که ریشه در افکار همه ما دارد.
باید اعتراف کرد که بزرگان اصلاحات در سردسیر و گرمسیر تا کنون(طی چهار سال گذشته) به زیبایی توانسته اند این جنگ تمام عیار را در نزد افکار عمومی مخفی کنند.( جنگی که اصول گرایان در مخفی کردن اش ناتوان بودند)رضا توفیقی تا اینجا توانسته است بدون اینکه حتی اصلاح طلبان متوجه شوند، همان بازی ای را ترسیم کند که روزگاری موحد در اوایل دهه هشتاد به خوبی طراحی کرد. (که البته اصول گرایان هم در برهه ای از تاریخ از همین ترفند بهره برده اند). ترفندی که در آن، به مانند یک شعبده باز ماهر در برابر چشم همه گان معیارهایی را به تصویر می کشد که مقدس اند و قابل احترام، اما پارچه که فرو می افتد پرنده زشت روی منطقه گرایی به پرواز در می آید.
این روز ها، اصلاح طلبان و اصول گرایان بویراحمد به این نتیجه رسیده اند که سطح مطالبات مردم بویرحمد از مطالبات جناحی به مطالبات اجتماعی کوچ کرده است و دغدغه مردم شان را بازگشت بویراحمد به مختصات همیشه گی اش یافته اند.
پرده ها که فرو بیافتد و تاریخ که به صدا در بیاید یقینا کسانی که در تشدید این وقایعِ تلخ دستی داشته اند در دادگاه فرزندان فردای ما محاکمه خواهند شد . فرقی هم نمی کند اصول گرا یا اصلاح طلب.
به عنوان یک برادر کوچک تر از جوانان دلسوز جریان اصلاحات در استان از بهمیی تا سی سخت می خواهم که تلاش نمایند با حفظ احترام بزرگان و استفاده از تجربیات آنان زمین بازی که قرار است در آن بازی کنند را خودشان طراحی کنند تا خدای ناکرده عضوی از متهمین دادگاه تاریخ نباشند و مواظب باشند در زیر شعارهای مقدس اصلاح طلبی علم دار تسویه حساب های قومی و سرزمینی نگردند.
بنده بر خلاف برخی دوستان در جریان اصول گرایی بر این اعتقادم که رای به تاج گردون یا سید باقر موسوی یا هر شخص دیگری که قانون صلاحیت آن را تشخیص دهد - توسط یک رای دهنده ی اصلاح طلب - عین عبادت است، اما این رای دادن و هواداری نباید ما را از انحرافاتی که در این مسیر گریبانگیر بزرگان می شود غافل کند. به تاجگردون و سید باقر و هدایت خواه رای دهیم اما به آنها بگوییم با برخی تحرکات و صحبت ها گچساران و بویراحمد و کهگیلویه را وارد جنگ سردسیری – گرمسیری نکنند. به هر که خودمان تشخیص می دهیم رای دهیم اما نگذاریم با برچسب جوانی و خامی نقد هوشمندانه ما را سانسور کنند.
 


کد مطلب: 124334

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/124334/معیارهای-رضاتوفیقی-نام-اصلاحات-کام-ارتجاع

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1