کبنا ؛علیاکبر رحیمفر
همه افراد، احزاب و گروههایی که خود را اصلاحطلب میدانند ابتدا باید تعریف مشخصی از اصلاحات داشته باشند و نمیتوان صرفا زیر یک عنوان
کلی فعالیت کرد بدون داشتن مرزبندی در مواضع و اندیشه ها نمیتوان برنامه و یا راهکار مفیدی داشت. اگر تعریف و هدف از اصلاحات مشخص باشد سنجش و ارزیابی بهتری میتوان داشت.
به قول دکتر صادق خرازی: ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ ﻫﺪﻑ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﺑﺮﺳﯿﻢ ﯾﺎ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺑﺒﺮﯾﻢ؟ ﯾﺎ ﻣﺴﯿﺮﻣﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﯽ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﯾﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﺎ ﺩﺭﻭﻥ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﻭ ﮐﺸﻮﺭ؟ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﺟﺪﯼ ﻭ ﻣﺎﻫﻮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﯾﮏﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﮐﻨﺸﮕﺮﺍﻥ ﺍﺻﻠﯽ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
مفیدترین تعریفی که از اصلاحات می توان داشت این است که بگوییم اصلاحطلبی یعنی: «بهرهگیری از راهکارها و شیوههای قانونی برای بهبود
و تغییر رفتارها، قوانین و زیرساختارهای سیاسی در جهت پیشرفت کشور و اعمال هرچه بیشتر حقوق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردم».
برای پیشبرد اهداف اصلاحی راهی بهتر از جلب اعتماد حاکمیت، ایجاد فضای گفتوگو، عبور از برخی مطالبات و نزاعهای گذشته، پذیرش برخی اشتباهات و تلاش برای رفع سوءتفاهمها و استفاده از حداقل فرصتهای قانونی وجود ندارد.
جریان اصلاحات نیازمند واقع گرایی در سیاست ورزی میباشد که با درک، شناخت، توجه به پتانسیلها، ظرفیتها، محدودیتها، رعایت خطوط قرمز نظام، دوری از تندروی و فصل الخطاب دانستن مقام معظم رهبری در سخن و عمل توجه کافی و پایبندی داشته باشند.
اینکه جریان اصلاحات بخواهد با تکرار اشتباهات گذشته و رفتن به سمت شعارها و خواستههای احساسی تندرویها و روشهای تلخ گذشته را تکرار کند نتیجهای به غیر از شکستها و ناکامیهای گذشته را نخواهد داشت.
به اسم اتحاد به پراکندگی و تفرقه کمک کردن، به اسم اصلاح طلبی به انحصار طلبی روی آوردن، به جای اعتماد سازی تاکید بر اختلافات گذشته،
بجای هم اندیشی به هم قبیله و هم محفلی روی آوردن، استفاده ابزاری از شعار زنده باد مخالف من، اینها همه آسیبهایی هستند که جریان اصلاحات را از درون و بیرون دچار مشکل میکند و مانع رسیدن به اهداف اصلاحات خواهد شد.
همه افراد، احزاب و گروههایی که خود را اصلاحطلب میدانند ابتدا باید تعریف مشخصی از اصلاحات داشته باشند و نمیتوان صرفا زیر یک عنوان
کلی فعالیت کرد بدون داشتن مرزبندی در مواضع و اندیشه ها نمیتوان برنامه و یا راهکار مفیدی داشت. اگر تعریف و هدف از اصلاحات مشخص باشد سنجش و ارزیابی بهتری میتوان داشت.
به قول دکتر صادق خرازی: ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ ﻫﺪﻑ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﺑﺮﺳﯿﻢ ﯾﺎ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺑﺒﺮﯾﻢ؟ ﯾﺎ ﻣﺴﯿﺮﻣﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﯽ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﯾﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﺎ ﺩﺭﻭﻥ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﻭ ﮐﺸﻮﺭ؟ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﺟﺪﯼ ﻭ ﻣﺎﻫﻮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪﺻﻮﺭﺕ ﯾﮏﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﮐﻨﺸﮕﺮﺍﻥ ﺍﺻﻠﯽ ﺍﺻﻼﺡﻃﻠﺒﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
مفیدترین تعریفی که از اصلاحات می توان داشت این است که بگوییم اصلاحطلبی یعنی: «بهرهگیری از راهکارها و شیوههای قانونی برای بهبود
و تغییر رفتارها، قوانین و زیرساختارهای سیاسی در جهت پیشرفت کشور و اعمال هرچه بیشتر حقوق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردم».
برای پیشبرد اهداف اصلاحی راهی بهتر از جلب اعتماد حاکمیت، ایجاد فضای گفتوگو، عبور از برخی مطالبات و نزاعهای گذشته، پذیرش برخی اشتباهات و تلاش برای رفع سوءتفاهمها و استفاده از حداقل فرصتهای قانونی وجود ندارد.
جریان اصلاحات نیازمند واقع گرایی در سیاست ورزی میباشد که با درک، شناخت، توجه به پتانسیلها، ظرفیتها، محدودیتها، رعایت خطوط قرمز نظام، دوری از تندروی و فصل الخطاب دانستن مقام معظم رهبری در سخن و عمل توجه کافی و پایبندی داشته باشند.
اینکه جریان اصلاحات بخواهد با تکرار اشتباهات گذشته و رفتن به سمت شعارها و خواستههای احساسی تندرویها و روشهای تلخ گذشته را تکرار کند نتیجهای به غیر از شکستها و ناکامیهای گذشته را نخواهد داشت.
به اسم اتحاد به پراکندگی و تفرقه کمک کردن، به اسم اصلاح طلبی به انحصار طلبی روی آوردن، به جای اعتماد سازی تاکید بر اختلافات گذشته،
بجای هم اندیشی به هم قبیله و هم محفلی روی آوردن، استفاده ابزاری از شعار زنده باد مخالف من، اینها همه آسیبهایی هستند که جریان اصلاحات را از درون و بیرون دچار مشکل میکند و مانع رسیدن به اهداف اصلاحات خواهد شد.