کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

نتایج عجیب مقایسه انسان‌ با حیوانات!/خودرو پلاک دولتی هم وارداتی است؟/عکس‌های برگزیده

27 ارديبهشت 1394 ساعت 22:41



اخبار ایران و جهان را در این خبر مشاهده می‌کنید.
نتایج عجیب مقایسه انسان‌ با حیوانات!

حیوانات دست آموز نامتعارف
بررسی شباهت ها و تفاوت های رفتاری انسان ها و حیوانات همیشه برای دانشمندان و محققان جذاب بوده است به طوریکه هرچند وقت یکبار نتایج این تحقیقات عجیب و غریب و اغلب بامزه با روی خوش رسانه ها روبرو می شود.

 عطیه همتی: فهمیدن اینکه حیوانات نیز مانند انسان ها عواطف و احساسات دارند شاید کمی عجیب به نظر برسد اما رفتارشناسی محققان روی حیوانات باعث شده تا اشتراکات و مقایسه های جالبی از زندگی آنها در رسانه ها منتشر شود که در نگاه اول کمی عجیب به نظر می رسد.
تمرکز انسانها از ماهی قرمز هم کمتر شده است

picdan3503.jpg

مایکروسافتی ها در پژوهش جدیدی نتیجه گرفتند که دامنه توجه انسان، در حال حاضر از ماهی قرمز هم کمتر است. این پژوهش که بر روی ۲ هزار شرکت کننده کانادایی و بررسی مغز ۱۱۲ نفر دیگر انجام شده نشان می دهد که دامنه توجه انسان از ۱۲ ثانیه در سال ۲۰۰۰ به ۸ ثانیه رسیده است در حالی که این دامنه برای ماهی قرمز حدود ۹ ثانیه است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که قابلیت انجام کارهمزمان از سوی انسان در حال حاضر نسبت به قبل ارتقاء پیدا کرده به طوریکه انسان‌های امروزی می توانند علاوه بر تماشای تلویزیون به طور همزمان دستگاه‌های نمایشگر دیگر مانند موبایل و تبلت‌شان را نیز چک کنند.

مورچه ها از انسان ها خوش سلیقه ترند

termidor-fire-ant.jpg

محققان در پژوهشی با اتصال فرستنده های کوچکی به مورچه ها و قراردادن دو لانه با ویژگی های متفاوت ، در مسیر آن ها به ارزیابی عملکرد مورچه ها پرداختند. 
در این مطالعه مورچه ها لانه مجلل و زیباتر را انتخاب کردند اگر چه این لانه دورتر از لانه ساده بود ترجیح دادند راه بیشتری را برای رسیدن به آن طی کنند. این بررسی همچنین نشان می دهد مورچه ها مانند بسیاری از حشرات دیگر به طور اجتماعی و گروهی عمل می کنند و حتی تصمیم می گیرند.  این در حالی است که بسیاری از انسان ها به دلیل خود رای بودن و مشورت نکردن با دیگران ممکن است  تصمیم درستی نگیرند در حالی که مورچه ها باتوجه به زندگی اجتماعی خود همواره تصمیم مناسب تری می گیرند.

گربه ها احساسات انسان ها را به بازی می گیرند

kitten-cat-wallpaper-12.jpg

در پژوهش جالبی هم که محققان دانشگاه ساکس روی گربه ها انجام دادند اعلام شد گربه ها هنگام مواجهه با انسان‌ها نوعی صدای التماس از خود ایجاد می کنند تا انسان را برای کمک به آنها ترغیب کنند. مطالعات جدید نشان می دهد گربه ها به خوبی قادرند از احساسات انسان نسبت به خود برای دستیابی به خواسته هایشان مانند غذا بهره ببرند. آنها با زیرکی تمام می توانند احساسات انسان‌ها را برای دستیابی به خواسته هایشان به بازی بگیرند. این جاندارن نوعی صدا شبیه صدای گریه را با صدای مخصوص خود ترکیب کرده و به این شکل صاحب خود را برای تهیه غذا ترغیب می کنند.

سگ ها از انسان ها ۷ برابر بزرگتر هستند

17706404245866071wolf-hybrid-dog1.jpg

سگ ها بسیار سریع تر از انسان ها بالغ و پیر می شوند. به همین خاطر اصطلاح رایجی  برای سگ ها به نام «سن انسانی سگ» وجود دارد. به طوری‌ که بلوغ یک سگ یکساله ۷ برابر انسان است و به همین ترتیب رشد و بلوغ یک سگ ۲ ساله معادل یک انسان ۱۴ ساله است. به همین خاطر یک سگ ۸ ساله بسیار پیر حساب می شود.

مورچه ها از بچه های پنجم ابتدایی باهوش ترند

محققان دانشگاه «نووسیبیرسک» و دانشگاه علوم رایانه ای و ارتباطات از راه دور سیبری می گویند مورچه ها به طور حتم در حل کردن مسائل ریاضی از یک بچه کلاس پنجمی باهوش ترند. به گفته محققان گونه های بسیار اجتماعی مورچه ها از قبیل مورچه های سرخ می توانند اطلاعاتی درباره ارقام را به اعضای گروه مورچه ها انتقال دهند و همچنین عمل‌های ساده ریاضی را انجام دهند.

مورچه

دانشمندان برای آزمودن برتری مورچه ها، ابزاری مارپیچی و تو در تو را به وجود آوردند که در نقاطی خاص از آن غذا قرار گرفته بود. رها کردن مورچه ها در میان این مارپیچ نشان داد علاوه بر اینکه مورچه ها از طریق به جا گذاشتن رایحه از خود مسیر راه را به هم گروهی هایشان نشان می دادند، بلکه پیام‌هایی را درباره ارقامی مرتبط با مارپیچ‌ها، فاصله آنها و تعداد قدم‌هایی که باید برای رسیدن به غذا برداشته شوند را به یکدیگر منتقل می کنند.

عنکبوت ها عاشق بوی بدپا و خون انسان هستند

wolf_spider.jpg

بر اساس آزمایشات دانشگاه کانتربری در نیوزلند، پای انسان نسبت به جوراب، بو را مدت بیشتری نگه می دارد و نوعی از عنکبوت ها عاشق این بود هستند. دانشمندان این دانشگاه این عنکبوت ها در یک شیشه قرار دادند طوری که آنها اجازه حرکت داشتند و سعی کردند بوی پای برهنه و پای دارای جوراب را وارد منطقه عنکبوت ها کنند و متوجه شدند عنکبوت ها به دنبال بوی پای برهنه رفته و ۱۰ تا ۳۰ دقیقه بیشتر برای این شکار صبر کردند.

شامپانزه ها بیشتر از انسان ها از خود گذشتگی دارند

jootix--1326133583.jpg

محققان آلمانی دریافته‌اند که شامپانزه‌ها بدون هیچ چشم داشتی نسبت به انسان، که از گونه دیگری است، ایثار و از خودگذشتگی نشان می دهند.در آزمایش‌های این محققات، شامپانزه‌ها مرتب به انسان‌هایی که تلاش می‌کردند به چوبی در قفس شامپانزه‌ها برسند، کمک می کردند. با اینکه این افراد به شامپانزه ها هیچ غذایی نداده بودند اما این موجودات بامزه همچنان در تلاش بودند که به آنها کمک کنند. روزنامه تایمز  در این باره می نویسد:« با اینکه انسان شناسان ایثار و از خودگذشتگی را یک عامل اصلی و مهم در ایجاد جوامع متمدن وپیچیده می دانند اما این آزمایش نشان می دهد که شامپانزه ها از خود گذشتگی بیشتری از خود نشان می دهند.»
طلاق میان مرغ عشق ها بیشتر از انسان است

71.jpg

نتایج محققان آلمانی نشان می دهد نسبت طلاق در میان این پرندگان حدود ۵۰ درصد بوده در حالیکه نسبت طلاق در میان شهروندان آلمانی ۴۴/۲ درصد است. این تحقیقات که توسط موسسه پژوهشی «ماکس – بلانک» در شهر مونیخ صورت گرفته همچنین نشان می دهد این پرنده بسیار زیبا از فضولترین پرندگان و حیوانات است.علت اصلی بالا بودن نسبت طلاق در میان مرغ عشق ها، متهم شدن مرغ عشق های ماده از سوی مرغ عشق های نر به تخم گذاری کم است، به همین دلیل مرغ عشق های نر پس از طلاق به دنبال مرغ عشق های ماده ای می گردند که آمادگی بسیار برای تخم گذاری داشته باشند.



عکس های برگزیده از جهان


 

عکس های خبری امروز را از اعلام حکم «محمد مرسی» آغاز می‌کنیم؛ در ادامه تصاویری از شکست کودتای «بروندی»، کنفرانس اسلامی در «هند» و مسابقه ماراتن در «چچن» را خواهیم دید.

برگزیده
دادگاه قاهره، رئیس جمهور سابق مصر را به اعدام محکوم کرد. (uol)
برگزیده
کودکان پشت سربازان گشت «بوجومبورا» بعد از شکست کودتای «بروندی» (Reuters)
برگزیده
نماز جماعت مسلمانان در طول یک کنفرانس اسلامی در «دهلی نو» هند (EFE)
برگزیده
یک اتوبوس توریستی از ارتفاع ۳۰ متری به دره ای در «شاآنشی» چین سقوط کرده است. (uol)
برگزیده
عکس هوایی از شانگهای حین بارندگی شدید روز گذشته (Reuters)
برگزیده
برگزاری مسابقه دو ماراتن در نمایی از مسجد «احمد قدیروف» در «گروزنی» چچن (AP)
برگزیده
مادربزرگ و نوه ای که عضو پلیس هند است. (AP)
برگزیده
کوه های «تین شان» در قزاقستان (csmonitor)
برگزیده
موزه تاریخ طبیعی در «اسلام آباد» پاکستان (Reuters)​


بخش‌های خواندنی کتاب پرفروش «ر»

کتاب ر
بعضی کتاب‌ها خیلی زود بر سر زبان ها می‌افتد. کتاب هایی که بسیار خواندنی‌اند ولی شاید فرصت خواندن این کتاب ها را نداریم. روزهای تعطیل می‌توانید بخش هایی از یک کتاب خواندنی را در «مجله مهر» بخوانید:
مجله مهر - احسان سالمی: کتاب‌های زیادی در مورد شهدا خوانده‌ام، از خاطره گرفته تا داستان و رمان زندگیشان. هرکدام هم به نوبه خود جذاب و دلنشین بوده‌اند. اما بعضی از کتاب‌ها از جنسی دیگر هستند، مخاطبشان را به دل قصه می‌کشانند و او را با لحظه لحظه روایت ماجراهایشان همراه می‌کنند.

«ر»، از این گونه کتاب‌های متفاوت است. کتابی که مخاطبش را به دل قصه پُرپیچ و خم یک مرد می‌برد. مردی که توان یکجا نشستن نداشت و درد مردم را درد خود می‌دانست، حتی اگر این مردم، هموطنانش نباشند.

ر، روایت کننده داستان زندگی شهید رسول حیدری است که اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین محسوب می‌شود و نگارش زندگیش را مریم برادران نویسنده با سابقه حوزه ادبیات پایداری برعهده گرفته است.

این کتاب دارای سه بخش است که در آن به مقاطع گوناگون زندگی شهید پرداخته است. فصل اول از زمانی آغاز می‌شود که رسول حیدری از سفر بوسنی در سال ۷۱ باز می‌گردد و در مسیر مرور خاطراتش از دوران کودکی تا زمان ورود او به سپاه پاسداران و فعالیتش در جنگ را بازگو می‌کند. در ادامه و در فصل دوم روزهای فعالیت شهید در قرارگاه رمضان تا پایان جنگ را به تصویر می‌کشد و در ادامه‌ی همین فصل ماجراهای دانشگاه رفتن شهید را تعریف می‌کند. فصل سوم نیز به روایت زندگی و فعالیت‌های شهید در بوسنی می‌پردازد.

کتاب ر

کتاب به خوبی توانسته بیشتر از آنکه به اسطوره سازی بیجا از شخصیت شهید بپردازد، در عین نشان دادن روحیات و اخلاق شهید و حتی گاه اوقات ضعف‌های اخلاقی‌ او که ممکن است در وجود هر انسانی وجود داشته باشد، رابطه پرمهر و محبت او با اطرافیان و روحیه‌ی جهادی و خستگی‌ناپذیر رسول حیدری را نشان دهد.
در واقع جذّابیت زندگی رسول نیز مانند بسیاری از دیگر مردان جنگ، همین چهره‌ی انسانی اوست. به همین دلیل در همه جا نویسنده به عمد از جزییات عملیات جنگی عبور کرده است و بر برخی نکات دیگر تاکید کرده است.

یکی دیگر از نکات قوت کتاب به کارگیری عکس‌های فراوان در جای جای آن است که باعث شده هم سند داستان‌های آن قوی‌تر باشد و هم خواننده بتواند بهتر و بیشتر با گوشه‌های مختلف زندگی شهید آشنا شود و ارتباط برقرار کند.

ر، را نشر آرما منتشر کرده است و در نمایشگاه کتاب امسال یکی از پرفروش‌های این انتشارات بوده است که علاقمندان آن، می‌توانند با ۱۴۰۰۰ هزار تومان این کتاب ۳۰۲ صفحه‌ای را تهیه کنند.

باهم بخش‌هایی از این کتاب را می‌خوانیم:

پرده اول: وظیفه چه می‌شود؟

صبح معصومه صبحانه را رو به راه کرد. داشت سفره می‌چید که صدای داد و بیداد رسول را از اتاق دیگر شنید. دوید سمت اتاق. مهدی او را با طناب به تخت بسته بود. رسول هم مثلاً وانمود می‌کرد نمی‌تواند تکان بخورد. معصومه خنده‌اش گرفت. فکر کرده بود حتماً در این مدت، مهدی طناب را فراموش کرده باشد. چند ماه پیش که با بچه‌ها رفته بودند فروشگاه قدس که خرید کنند، یک لحظه غفلت کرده بود و مهدی از جلوی چشمش غیب شده بود. وقتی پیدایش کرد دید طنابی را انتخاب کرده است و با خودش می‌کشد که معصومه برایش بخرد. گفته بود وقتی بابا بیاید، می‌خواهد با طناب او را ببندد که دیگر جایی نرود، پیش خودشان بماند. حالا چشم باز نکرده، اول رفته بود طناب را از گوشه‌ی انباری بیرون کشیده بود و روسل را به تخت بسته بود و جدّی هم روی حرفش ایستاده بود و تا قول مردانه از رسول نگرفت، نجاتش نداد.

رسول داشت می‌فهمید چقدر بهشان سخت گذشته است. برای همین سعی می‌کرد بیشتر سکوت کند و دردودل‌های معصومه را گوش بدهد و حرف‌های تلنبار شده‌ی یچه‌هایش را هم که بیشتر با رفتارهایشان نشان می‌دادند.

معصومه آن روز به قول رسول جشن گرفته بود و برایش مرغ پخته بود که غذای مورد علاقه‌ی او بود. رسول وقتی فهمید معصومه باریش چه تدارکی دیده است، هیجان زده شد که «وای، چه عالی» و تند تند سفره را چید و مثل همیشه یکی یکی صدایشان زد: «صفا، صمیمیت، محبت، دوستی، عشق.» و به همین ترتیب دور سفره نشستند: «خودش، معصومه، علیرضا، زینب و مهدی.»

مثل همیشه خودش را ذوق زده نشان داد؛ اما معصومه می‌توانست درک کند که این بار مزه‌ی غذا به دهانش فرق دارد. دلش جای دیگری بود. هروقت فرصتی پیدا می‌کرد می‌خواست برایش از بوسنی بگوید. از اینکه چه چیزهایی دیده است. گرسنگی بچه‌ها و بلاهایی که سرشان می‌آید، از دربه دری‌شان، از ترس و وحشتی که هرلحظه تجربه می‌کردند. اینکه در یک کروات‌نشین، نود نفر مسلمان، از کودک یک ساله تا پیرمرد نود ساله را در خانه‌ای حبس کرده بودند و همه را سوزانده بودند. دیده بود مادری که از بین آشغال‌ها و ته مانده‌ی غذای سربازها دنبال یک تکه نان برای بچه‌هایش می‌گشت، چطور با تیر زده بودند. غذا خوردن دیگر برایش راحت نبود.

«آن‌ها هم مثل شما هستند، کودک معصوم و مسلمان. زنانشان همیشه در دلهره‌اند.»

هر از گاهی این‌ها را تعریف می‌کرد که بچه‌ها بدانند به خاطر چه کسانی رفته است. معصومه حرف‌هایش را می‎شنید؛ اما به روی خودش نمی‌آورد. دلش نمی‌خواست دیگر برود. حالا نوبت دیگران بود.
گفت: «مگر این چیزها نوبتی است؟ اگر نرفتند چی؟ وظیفه چه می‌شود؟» نشنیده گرفتم. باز پرسید: «حالا از نظر شما نوبت کیست؟» منظورم همان دوستان هم دانشگاهی‌اش بود که وقتی او رفت، ماندند. رسول دانشگاه امام حسین(ع) علوم سیاسی می‌خواند. ترم هفتم بود که رها کرد و رفت. گفتم: «باید درسشان تمام شده باشد، نه؟ از درس تو هم چیزی نمانده، یک یا دو ترم. درست است؟ حالا تو بمان و درست را بخوان و آن‌ها بروند.»

کتاب ر

پرده دوم: ما چون ایمان داریم، ده برابر آن‌ها هستیم

از همان سال ۱۳۶۰، رسول مسئول عقیدتی سیاسی را به محمد [یکی از دوستان نزدیک رسول] واگذار کرده بود. گاهی به محمد می‌گفت: «برو توی بازداشتگاه، با این‌ها حرف بزن. شاید توبه کنند و برگردند.»

می‌رفتم حرف می‌زدم، موعظه می‌کردم. آن‌ها اغلب دوست‌ها خود ما بودند که بعد از انقلاب بریده بودند از این راه. گاهی خسته می‌شدم از این بحث و نصیحت. برای رسول از قرآن و روایت می‌خواندم که رسول خدا می‌فرماید اگر تو هفتاد بار برای این‌ها استغفار بکنی، هرگز این‌ها پذیرفته نمی‌شوند؛ چون نفاق‌شان درونی است. دست از سر این‌ها بردار عمو رسول، درست نمی‌شوند. اما رسول قبول نمی‌کرد. می‌گفت: «نه وظیفه‌ات است که بروی. شاید راه نجات باشد.»

علی غفاری جوانی بود که با تبلیغات گروهک‌ها به کومله پیوسته بود. پسر شجاعی بود، با هیکلی درشت که از هیچ خطری نمی‌گذشت. رسول او را همراهش کرده بود و کنار خودش نگه داشته بود. از کودکی پدر و مادرش را از دست داده بود و برادر بزرگترش او و خواهرش را تر و خشک کرده بود. احساس تنهایی می‌کرد؛ اما به رسول اعتماد داشت و تمام درددل‌هایش را به او می‌گفت. در بیشتر گشت‌های شناسایی سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ سرپل ذهاب و قصرشیرین رسول را همراهی می‌کرد. این بار علی غفاری به همراه رسول و چند نفر دیگر برای شناسایی رفته بودند قصرشیرین. دوازده شب رسیدند. قرار شد نوبتی کشیک بدهند تا هوا روشن شود و بتوانند محلِ تانک‌ها را شناسایی کنند. نوبت کشیک علی برزگر [یکی از همرزمان رسول] بود.

کتاب ر

«مهتاب بود و موش‌ها می‌آمدند جلوی صورتم رژه می‌رفتند. یک لحظه احساس کردم سایه‌ای رد می‌شود. خوب که دقت کردم، دیدم از تپه‌ی روبه رویی یک گروه پشت سرهم رد می‌شوند. عینکم همراهم نبود. رسول را بیدار کردم، دوربین را گرفت و فهمیدیم نزدیک به سی نفرند. دنبال راهی می‌گشتیم که خودمان را نجات بدهیم. کنار رودخانه‌ی الوند بودیم؛ اما هیچ کداممان هنوز شنا بلد نبودیم، به جز علی غفاری. تا دید رسول مستاصل است، گفت: «از جایتان تکان نخورید. می‌روم ببینم سرعت آب چقدر است، آن‌وقت خودم همه‌تان را می‌برم آن طرف آب.»؛ اما نشد شنا کند. همینطور نگران بودیم، دوباره گفت: «هر روز چه قرآنی می‌خوانید؟ خب من هم امروز قرآن خواندم. نوشته بود ما چون ایمان داریم، ده برابر آن‌ها هستیم. آن‌ها اگر سی‌نفر هستند ما سیصد نفریم.» با این حرفش انگار قفل ذهنمان باز شد و آرام شدیم. بعد کمی صبر کردیم و فرصت که فراهم شد برگشتیم عقب. رسول که از سپاه ملایر رفت همدان، کسی نتوانست با علی غفاری کار کند. انگار چم و خمش دست رسول بود. عذرش را خواستند و او هم چند سال بعد خودکشی کرد.»

پرده سوم: راضی به رضای او هستم اگرچه خیلی سخته

این بار قرار بود رسول با گروهی از اعضای حزب الدعوه [این حزب جنبشی مذهبی، اسلام‌گرا و شیعه است که به ترویج ارزش‌های اسلامی و ایجاد آگاهی می‌پرداخت و بعدها با حزب بعث به مقابله مسلحانه پرداخت.] برای مذاکرات گسترش همکاری با یکی از مناطق مهم کردنشین به ماموریت برود. قبل از او عده‌ای برای شناسایی رفته بودند. مسئولیت این تیم با رسول بود. با حزب الدعوه توافق کرده بودند همپای هم باشند. قرارشان بارزان [شهری مرزی در کشور عراق] بود و اینکه در پوشش حزب الدعوه و نه هیئتی ایرانی، وارد سیدره، در استان زاخو شوند.

برآورد زمانی‌شان ۱۰ تا ۱۵ روز بود. به هر روستا می‌رسیدند، یکی از اعضای حزب الدعوه با مسئول روستا حرف می‌زد و موافقت او را می‌گرفت که این گروه را پناه دهد. هرچند نفری بین خانواده‌ا تقسیم می‌شد. خانواده‌ها وعده غذایی و لوازم استراحت را فراهم می‌کردند و به ازای این خدمت، پول دریافت می‌کردند.

اواسط شهریور بود. هوا گرگ و میش شده بود که به روستایی رسیدند. می‌خواستند یک روز بمانند و فردا ادامه راه را بروند. هرکس کناری نشست.

«یکی از بچه‌های حزب الدعوه هم طرف من نشسته بود و داشت با اسلحه‌اش بازی می‌کرد. یک باره دیدم چهار تیر شلیک شد. تیرها به در و دیوار خورده بود و یکی از آن‌ها کمانه کرده بود به سمت رسول. تیر به باسن رسول خورده بود. همه دستپاچه شده بودیم. از روستا قاطری آوردند و رسول را به رو خواباندیم روی قاطر. نمی‌توانست بنشیند. باید برمی‌گشتیم. با این وضعیت دیگر ادامه‌ی راه ممکن نبود.»
قرار شد برگردند اما رسول به صادق اصرار کرد با گروهی از اعضای حزب الدعوه برای مذاکره برود که کار ناتمام نماند. آن‌ها رفتند و رسول با چند نفر دیگر برگشت. بعد از آن روستا تا روستای دیگر پنج ساعت مسیر صخره‌ای را طی کردند. رسول را در اتاقکی خواباندند. شب شده بود. روستا برق نداشت. مردم را جمع کرده بودند تا با فانوس در اتاقک نور کافی فراهم کنند برای این که بشود تیر را بیرون آورد. بدون بیهوشی این کار را کردند. رسول از درد دادش درآمده بود اما بعد از آن کسی یادش نیست رسول از این اتفاق به کسی آه و ناله‌ای کرده باشد. فقط به شوخی و خنده می‌گفت: «جایی را که جز مادرم ندیده بود، همه‌ی عرب‌ها فانوس به دست دیدند.»

کتاب ر

به خاطر فشارهایی که در مسیر بود، زخم جوش نمی‌خورد. رسول در دفتر یادداشتی که همه جا همراهش بود، حال این روزهایش را توصیف کرده است:

«هشتم محرم، ۲ مهرماه. امروز روز تاسوعا [در ایران] می‌باشد. درست حدود پانزده روز است که مجروح شده‌ام. در رختخواب دراز کشیده‌ام ولی هنوز نه سینه‌ای برای حسین زده‌ام و نه اشکی ریخته‌ام. دردی جانگداز روحم را آزار می‌دهد. در هر حال راضی به رضای او هستم اگرچه خیلی سخته.»

بعد از استراحت سه ماهه، برگشت بود؛ اما هنوز نمی‌‌توانست خوب راه برود. لاغر شده بود و عصا از دستش نمی‌افتاد. این بار هم نوروز بدون حضور رسول گذشت...

پرده چهارم: شاید بعد از شهادتم خیلی‌ها بگویند به خاطر پول رفت

خواب دیده بود. خواب دیده بود در سرزمینی غریب، رهبر مردمی غریب شده است. وقتی محمد او را بیدار کرد، حال غریبی داشت. بعد از نماز صبح روی ارتفاعات کردستان، در سجده خواب دیده بود؛ همان سال‌های شصت. محمد گفته بود تعبیرش شهادت در کشوری غریب است. حالا که سه بار برای رفتن رسول استخاره کرده بود و هر سه بار تعبیرش این بود که دنیایش نه؛ اما آخرتش خوب است، یاد این خواب افتاده بود، خوابی که رسول ده سال پیش دیده بود و او تعبیرش کرده بود.

«دفعه اول و دوم گفتم: «راه برگشت ندارد.» پرسید: «حتماً؟» گفتم: «حتماً.» گفتم: «نرو بوسنی. آنجا خونت هدر می‌رود. بابا جنگ تمام شده، بمان پیش خانواده‌ات. درست را تمام کن. بوسنی هرزگوین به تو چه ربطی دارد؟» ساکت بود. گفتم: «تو عاقبت به خیری. نرو، بمان بالای سر بچه‌هایت. خداییش بوسنی کجای دنیاست. تازه خودت می‌گویی آن‌ها متحد صدام در هشت سال جنگ بودند.»
گفتم: «مگر تو یکی هستی؟» حرفم منطق نداشت. می‌دانستم اما نمی‌خواستم برود. گفت: «نماینده رهبری آمده جواب می‌خواهد.» وقتی دیدم نمی‌توانم جلویش را بگیرم. آخرین تلاشم را کردم و گفتم: «یادت باشد هرجا می‌روی وجعلنا بخوانی. همیشه بخوان. بخوان که شهید نشوی و برگردی بالای سر زن و بچه‌ات.» خندید.»

گفته بودند دو نفر از بچه‌ها را دستگیر کرده‌اند و اگر زودتر اقدامی نکنند احتمال دارد آن‌ها را بکشند. شمس [یکی از همرزمان رسول در بوسنی] بارها با رسول حرف زده بود که راضیش کند برای مذاکره برود؛ اما رسول به معصومه قول داده بود. قول داده بود این بار دیگر بماند. اما آن‌ها کس دیگری برای آزادی این اسرا سراغ نداشتند که مناسب این کار باشد. مذاکرات رسمی مسئولان حکومت کاری از پیش نبرده بود.

وقتی به معصومه گفت که باید برود، عصبانی شد: «اما تو قول دادی!»

می‌دانست؛ اما چاره چه بود؟ گفت: «بچه‌ا را زندانی کرده‌اند. نزدیک به یک ماه است کسی از آن‌ها خبر ندارد. هیچ‌کس کاری از دستش برنیامده.»

یعنی بازهم معصومه باید سکوت می‌کرد. دفعه پیش که آمد، قول داده بود دیگر مرد زندگی بشود. چند روز گذشته بود؟ هنوز به ماه نرسیده بود که دلش خوش بشود!

رسول گفت این پیشنهاد را چند روز به او داده‌اند و او سعی کرده مقاومت کند، اما جان دو نفر از دوستانش در میان بود.

کتاب ر

ایران در بوسنی و هرزگوین سفارت نداشت. سفیر ایران در وین مسائل منطقه را پیگیری می‌کرد. بچه‌ها که اسیر شدند، اگر قرار بود برای ازادی اسرا از راه تشکیلات اقدامی بکنند، زمان زیادی از دست می‌رفت. آن‌قدر این چیزها را زیرگوش معصومه خواند تا بازهم او را راضی کرد.

برای خداحافظی به ملایر سفر کرد. برای بدری [مادر رسول] یک پادری قرمز خریده بود که تا هیمن چند سال پیش آن را نگه داشته بود. گفته بود: «می‌خواهم این را می‌بینی یادم کنی.» بدری چقدر دلخور بود از تصمیمی که گرفته بود، اما به روی خودش نیاورد. برایش توراهی گذشات و خداحافظی کرد.

«یک کیسه تخمه هم گذاشتم و گفتم: «ببر برای بچه‌ام، علیرضا.» نگاهم کرد و گفت: «مامان بگو ببر برای بچه‌ها.» دوست نداشت بینشان فرقی بگذارم. وقتی با معصومه و بچه‌ها می‌آمدند خانه‌ی ما، نهار مرغ درست می‌کردم. اگر برایش بیشتر می‌گذاشتم، از بشقابش برمی‌داشت و می‌گذاشت روی غذای معصومه. همیشه حواسش به همه بود.»

موقع خداحافظی دست انداخت گردن عباس [برادر کوچکتر رسول] و بوسیدش و زیرگوشش گفت: «عباس، من برم شاید شهید شوم. مواظب مامانم باش.» و این را سه بار گفته بود. گفته بود: «شاید بعد از شهادتم خیلی حرف‌ها بشنوید. شاید خیلی‌ها بگویند به خاطر پول رفت. حواست باشد که این حرف‌ها مامان را ناراحت می‌کند. مواظبش باش.»

شب آخر بچه‌ها را یکی یکی بوسید و بهشان گفت که فردا می‌رود سفر. گفت می‌خواهد برود بوسنی. همان شب خداحافظی کرد. صبح وقتی علیرضا و زینب بیدار شدند که آماده شوند و به مدرسه بروند، رسول در یکی از اتاق‌ها پنهان شد. معصومه با تعجب پرسید: «نمی‌خواهی بچه‌ها را ببینی و خداحافظی کنی؟» گفت: «نه معصومه جان، می‌ترسم محبتشان نگذارد بروم.»



خودرو پلاک دولتی هم وارداتی است؟

پلاک دولتی

تصاویر ارسالی از سوی یکی از مخاطبین حاکی از آن است که هنوز برخی از خودروهای دولتی وارداتی هستند.

مجله مهر: بر اساس «آیین نامه اجرایی چگونگی استفاده از خودروهای دولتی و واگذاری آنها» خودروهای دولتی بایستی از میان محصولات داخلی انتخاب شده و سازمان های دولتی حق ندارند از خودروهای خارجی استفاده کنند.
اما به نظر می رسد برخی سازمان های دولتی همچنان از خودروهای خارجی استفاده می کنند.
پلاک دولتی
متن کامل ضوابط اجرایی قانون بودجه سال ۱۳۹۴ کل کشور حاکی از آن است که بر اساس ماده ۲۵ این قانون خرید هرگونه خودرو سواری خارجی ممنوع است. خرید خودرو سواری داخلی توسط شرکت‌های دولتی صرفاً از محل منابع حاصل از فروش خودروهای مازاد یا اسقاطی و درخصوص وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی حداکثر به تعداد خروج خودروهای سواری با رعایت مقررات مجاز خواهد بود.
تصویر زیر نیز مربوط به خودرو jac j۵ ساخت کشور چین است که با واردات قطعات آن صرفا در داخل کشور مونتاژ می شود.
پلاک دولتی

همه آنچه در مورد انتقال پایتخت باید بدانید

55555554444444.jpg

شورای نگهبان چند روز پیش طرحی را تصویب کرد که مطابق آن دولت موظف است تا طرح انتقال پایتخت سیاسی از تهران را مورد بررسی قرار دهد.
مجله مهر: رئیس کمیسیون شوراهای مجلس در رابطه با انتقال پایتخت با بیان اینکه دولت ۲ سال مهلت دارد تا طرح امکان‌سنجی انتقال «پایتخت سیاسی ــ اداری» را اجرایی کند، تأکید می کند: ساماندهی و تمرکززدایی قید شده در این طرح از زمان ابلاغ طرح آغاز می‌شود.

انتقال پایتخت چقدر هزینه دارد؟

یکی از پر بحث ترین حوزه های این طرح، موضوع هزینه های آن است. برآوردهای مختلفی برای انتقال پایتخت وجود دارد اما هنوز یک برآورد رسمی با جزئیات منتشر نشده است. فقط یک برآورد ۳۰ هزار میلیارد تومانی در دهه هفتاد اعلام شده است.

او همچنین به خبرگزاری فارس می گوید: انتقال پایتخت ۲۵ سال زمان نیاز دارد.

همین عدد را پیروز حناچی، معاون وزیر راه و مسکن ۷۸ هزار میلیارد برای امروز عنوان کرده است. او به روزنامه اعتماد گفته است: چند سال پیش برآورد هزینه‌ای در این مورد انجام شد. آن زمان بودجه مورد نیاز برای انتقال پایتخت ٣٠ میلیارد دلار تعیین شد که به قیمت امروز چیزی معادل ٧٨ میلیارد دلار می‌شود. البته این برآوردها دقیق نیست و باید دوباره از سوی کمیته یاد شده بررسی و اعلام شود.

حسینعلی امیری سخنگوی وزارت کشور نیز در ابتدای کار دولت یازدهم هزینه انتقال پایتخت را ۱۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرد. وی با اشاره به مشکل آلودگی هوا در تهران، بر لزوم استفاده از تجربه دیگر کشورها برای مقابله با این مشکل تاکید کرد و گفته بود: روزی لندن یکی از شهرهای آلوده بود اما مطالعه و کار کارشناسی کردند و امروز به یکی از شهرهای پاک دنیا تبدیل شده است. بنابراین چرا از مطالعات دیگران استفاده نکنیم.

مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران نیز به عنوان یکی از مخالفین طرح رقم ۱۰۰ هزار میلیاردی را تائید می کند.

این در حالی است که وزیر کشور بعد از تغییر موضع دولت نسبت به طرح و اعلام نظر مثبت رئیس جمهور، در ابتدای سال ۹۳ وعده داده بود برآورد دقیق‌تری تهیه و با جزئیات اعلام خواهد شد.

وی گفته بود: وقتی انتقال پایتخت در قالب طرح مطرح می‌شود، ابعاد مالی این موضوع مفقود است و مجلس نمی‌تواند درباره عواقب مالی آن به صورت کلی نظر دهد و دولت نیز در این باره دچار مشکلاتی است و برآورد مالی برای این طرح صورت گرفته است که در زمان مشخص آن را بیان خواهیم کرد.

کدام کشورها پایتخت های خود را جابجا کردند؟

تجربه های صورت گرفته در جهان نشان می دهد که با وجود موفقیت این طرح در برخی کشورها، حتی موفق ترین آنها هیچگاه نتوانسته به پایتخت جدید متکی باشد. به طور مثال کوالالامپور همچنان به عنوان پایتخت سیاسی و مرکز کشور مالزی شناخته می شود. اما ایده تاسیس پایتخت اداری جدید به‌عنوان جایگزین کوالالامپور، در اواخر سال ۱۹۸۰ و در زمان حاکمیت ماهاتیر محمد شکل گرفت و شهر پوتراجایا در ۱۹ اکتبر ۱۹۹۵ به عنوان پایتخت اداری مالزی معرفی شد.
بسیاری از نمونه های موفق انتقال پایتخت که در جهان وجود دارند مانند برزیل، استرالیا، آلمان و ترکیه که عموما به پیش از دهه ۵۰ میلادی باز می گردند و با توجه به هزینه های آن دوران و شرایط خاص کشورها، قابل مقایسه با شرایط کنونی نیستند.

جایگزین های تهران کدام شهرها هستند؟

اولین زمزمه‌های انتقال پایتخت، سال ۱۳۶۴ و همزمان با دویستمین سالروز پایتختی تهران مطرح شد. بعد از پایان جنگ تحمیلی این موضوع دنبال شد؛ اما راه به جایی نبرد. در اوایل دهه ۷۰ نیز دوباره بحث انتقال پایتخت برسر زبان ها افتاد اما پی گیری ها بی نتیجه ماند. در اواخر دولت نهم و اوایل دولت دهم نیز زمزمه های تغییر پایتخت و احتمال انتقال آن به دو شهر مرکزی کشور به گوش رسید که طبق معمول باز هم بی نتیجه ماند. بحث چند تکه کردن پایتخت و انتقال «پایتخت سیاسی» به شهر دیگر هم از جمله پیشنهادات مطرح شده بود که از این موضوع نیز استقبال نشد تا تهران همچنان پایتخت ۲۲۹ ساله کشور بماند. بحث « انتقال پایتخت» از آن بحث هایی است که هرچند وقت یکبار داغ و دوباره سرد می شود. اما در هر بار گل کردن این بحث، نام چند شهر به میان می آید.

خمین

شهر خمین جدیدترین گزینه پیشنهادی برای پایتختی ایران است. پیشنهادی که مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران روز یکشنبه از آن به‌عنوان محل مناسبی برای انتقال پایتخت نام برد. البته چمران در ادامه یادآور شد که انتقال پایتخت به هر شهری ملزم به ایجاد زیر ساخت هایی برای زندگی ۱۰ میلیون نفر است و انجام این کار را تقریبا دشوار و نشدنی دانست. او منظور خود از انتقال پایتخت را انتقال فقط یک تعداد خاص و ایجاد زیرساخت های لازم برای زندگی آن ها در یک محله خوش آب و هوا و کم ترافیک دانست.

وی گفت: «بر اساس مطالعات یک گروه از محققان استانی در مجاورت خمین این موضوع پیش بینی شده و تنها به این دلیل که وضعیت آب این منطقه نسبت به سایر نقاط دیگر شهرداری بهتر است. البته انتقال یک شهر ۱۰میلیون نفری به ‌آن نیازمند احداث چندین سد است.»

اما خمین، رقبای دیگری هم برای پایتختی ایران دارد. رقبایی که البته هنوز تکلیف و حتی میزان شانسشان برای پیروزی در این رقابت مشخص نیست.

سمنان

از همان ابتدای طرح انتقال پایتخت، اهالی و مدیران استان های همجوار تهران احتمال دادند که پایتخت روانه یکی از شهرهایشان شود. استان زادگاه دو رئیس جمهور فعلی و سابق یعنی استان سمنان یکی از گزینه‌ها بود. شهر سمنان از جمله شهرهایی بود که نمایندگانش در مجلس به شدت به این موضوع رغبت نشان دادند. در آبان ۸۹ مصطفی کواکبیان نماینده وقت مردم سمنان در مجلس با بیان اینکه دو مسیر از ۴ مسیر طراحی شده برای انتقال آب خزر از استان سمنان می گذرد، شهر سمنان را گزینه مناسبی برای انتقال پایتخت سیاسی دانست و گفت: «قرار بر این است که پس از حل مشکل آب سمنان، این موضوع حتماً پیگیری شود.»  فاصله سمنان تا تهران ۲۱۶ کیلومتر است و به راه آهن سراسری تهران - مشهد متصل است و دو فرودگاه دارد که یکی از آن‌ها نظامی است. جمعیت شهرستان سمنان بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی، برابر با ۱۸۲هزار و ۲۶۰ نفر است که با این آمار، نود و پنجمین شهرستان ایران از نظر جمعیت است. همه این موارد سبب شد تا سمنان به عنوان یک کاندیدای جدید مطرح شود. مخالفان این شهر نیز دلایلی نظیر بافت سنتی و فرسوده شهر و همچنین مشکل کمبود آب سمنان را برای نامناسب بودن این شهر به عنوان پایتخت عنوان کردند.

اصفهان

اصفهان پیش از این ۱۵۰ سال پایتخت صفویان بوده است و میراث های ماندگار این شهر ناشی از پایتخت بودن این شهر در زمان صفویه است. شایعه پایتخت شدن اصفهان از همان روزهای نخست بر سر زبان ها افتاد و تاکنون بحث بر سر پایتختی این شهر ادامه دارد. برخی معتقدند این شهر زیرساخت های لازم جهت پایتخت شدن را دارد. برخی هم معضل ترافیک و آلودگی هوا در این شهر را تکرار داستان شهر تهران می دانند. خشک شدن زاینده رود در میان چشمان همگان از اتفاق های ناخوشایند این شهر است. برخی معتقدند پایتخت شدن این شهر می تواند باعث لطمه زدن به سرمایه های فرهنگی و تاریخی اصفهان شود. همچنین کم آبی در اصفهان نیز از مشکلات این شهر برای پایتخت شدن است.

همدان

در سوم دی ماه سال ۹۲ مجلس شورای اسلامی به کلیات طرح انتقال پایتخت رای داد. این اتفاق موجب برخی گمانه زنی ها بر سر انتخاب پایتخت جدید شد. در این گمانه زنی ها شهر همدان مطرح شد و قرار شد بررسی هایی در این خصوص انجام شود. این موضوع با استقبال برخی مقامات و مسئولان این شهر روبرو شد به طوری که محمد ابراهیم الهی تبار معاون سیاسی امنیتی استاندار همدان در گفت و گو با رسانه ها، اظهار کرد: «در استان همدان پتانسیل‌های بی نظیری برای پایتخت سیاسی وجود دارد و ما از این طرح استقبال می کنیم. استان همدان پایتخت تاریخ و تمدن کشور محسوب می شود و گزینه مناسبی برای پایتخت سیاسی کشور است. در صورتی‌که همدان پایتخت سیاسی کشور شود هیچ ارتباطی به تورم و گرانی ندارد و در رونق اقتصاد نیز تاثیر مثبت دارد.»

امیر خجسته نماینده مردم همدان، فامنین و قهاوند در مجلس شورای اسلامی در خصوص انتقال پایتخت نیز گفت: «انتقال پایتخت در شرایط کنونی کشور اجتناب ناپذیر بوده و برای ساماندهی امور باید صورت بگیرد.» موقعیت جغرافیایی همدان با شهرهای اصفهان و سمنان بسیار متفاوت است. این شهر مرتفع در دامنه کوههای الوند قرار دارد و برعکس سمنان و اصفهان دارای آب و هوای کوهستانی بوده و در بیشتر زمان سال سرد است.

پردیس و پرند

دو شهر جدید و تازه تاسیس شرق و غرب تهران نیز برای پایتخت شدن نامزد شدند. اما از میان این دو شهر انتقال پایتخت سیاسی به شهر «پرند» جدی تر دنبال شد. اواخر سال ۹۱ استاندار تهران اعلام کرد که از این پس، شهر جدید پرند به عنوان پایتخت اداری کشور فعالیت خواهد کرد و وزارتخانه ها و دستگاه‌های دولتی می توانند زمین های خود را در این شهر تحویل بگیرند و کار احداث ساختمان هایشان را آغاز کنند. انتقال پایتخت سیاسی به شهرهای مجاور تهران به خصوص شهر پرند به منظور کاهش ترافیک شهر تهران بود. اما معتقدند این انتقال فقط نقشه ترافیکی را تغییر می دهد و احتمالا ترافیک تهران در این‌صورت به سمت غرب(پرند) یا به سمت شرق(پردیس) متمایل خواهد شد.

با توجه به تایید شورای نگهبان باید انتظار داشت دولت که تقریبا از یک سال پیش به طور جدی روی این طرح کار کرده برآوردهای خود را با تفکیک حوزه های هزینه اعلام کند.






سیاه‌پوستان آمریکا دلار را فتح می‌کنند؟

2897CC2100000578-0-image-a-19_1431447257489.jpg 
گروهی در آمریکا خواستار تغییر عکس روی اسکناس ۲۰ دلاری شدند. این افراد به دنبال آن هستند که تصویر یک زن سیاه‌پوست را جایگزین «آندرو جکسون» کنند.

مجله مهر: قضیه از جایی شروع می‌شود که تعدادی از زنان حامی حقوق بشر با تشکیل کمپینی خواستار تغییر طرح بیست دلاری می‌شوند؛ چرا که از سال ۱۹۲۸ طراحی بیست دلاری تغییری نکرده است؛ در حالی که هر ۷ تا ۱۰ سال یک بار باید این اتفاق بیفتد. این زنان خواستار جایگزینی چهره یک زن سیاه پوست به جای چهره آندرو جکسون، رئیس‌جمهور سابق این کشور شدند. این قضیه آنقدر جدی شد که در جولای سال گذشته میلادی، اوباما در سخنرانی‌اش گفت: «هفته پیش دختر جوانی به من نامه‌ای نوشته و  از من پرسیده بود که چرا چهره‌ هیچ زن آمریکایی روی اسکناس‌های ما وجود ندارد؟ و در ادامه لیستی از تمام کسانی که برای این کار مناسب هستند را برای من فرستاده و من با خودم فکر کردم که چه ایده خوبی است!»
2897DB2C00000578-0-image-m-23_1431447332309.jpg
در آوریل امسال هم یکی از سناتورهای کنگره از ایالت نیوهمپشایر لایحه‌ای را تنظیم کرد که در آن امکان نظرسنجی از مردم درباره تغییر طراحی ۲۰دلاری وجود داشت. در این نظرسنجی «هریت تابمن» بیشترین رای را به خود اختصاص داده است و «النور روزولت»، «رزا پارکس» و «ویلما منکیلر» دررتبه‌های بعدی قرار دارند.
2897DB1C00000578-0-image-a-24_1431447340607.jpg
اما هریت تابمن کیست؟ 
هریت تابمن زن سیاه‌پوست آمریکایی است که در ایالت مریلند در سال ۱۸۲۰ متولد و از سن ۵ یا ۶ سالگی به کار بردگی گمارده شد. ضربه سنگینی که در کودکی به سرش خورد سردردهای شدیدی برایش به همراه داشت و برای همیشه بینایی‌اش را تحت تاثیر قرار داد.
هریت در سن ۲۴ سالگی با یک مرد سیاه پوست آزاد ازدواج کرد. او در سن ۲۹ سالگی به ایالت فیلادلفیا گریخت، جایی که توانست آزادانه کار کند و پول دخیره کند. یک سال بعد برای نجات خواهر و بچه‌هایش بازگشت و آن‌ها را نجات داد و در سفر دوم برادرش را نجات داد. هریت بار‌ها به جنوب بازگشت، او در ۱۹ سفر خود به جنوب به بیش از ۳۰۰ برده کمک کرد تا به ایالت‌های شمالی فرار کنند.
او یکی از معروف‌ترین راهنمایان شبکه‌ای از راه‌های مخفی، خانه‌ها، و زیرزمین‌ها به نام «راه آهن زیر زمینی» بود. در آن زمان برای دستگیری هریت چهل هزار دلار جایزه تعیین شد.

پس از شروع جنگ داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۱، هریت ابتدا به عنوان پرستار و آشپز و سپس به عنوان دیدبان و پیش‌آهنگ مسلح در ارتش متحد شمال خدمت کرد. وی پس از جنگ به نگهداری از خانواده خود پرداخت و همچنین در جنبش مبارزه برای حقوق زنان شرکت کرد. هریت در سال ۱۹۱۳ درگذشت.

2897CBFB00000578-0-image-a-26_1431447691103.jpg

به نظر می‌رسد تبعیض‌های نژادی اخیر علیه سیاه‌پوستان در آمریکا، در انتخاب تابمن بی‌تاثیر نبوده است و اگرچه این لایحه با عنوان حمایت از حقوق زنان مطرح شده است؛ اما انتخاب زنی سیاه‌پوست و ضدنژادپرستی قابل تامل است.





کد مطلب: 105480

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/105480/نتایج-عجیب-مقایسه-انسان-حیوانات-خودرو-پلاک-دولتی-هم-وارداتی-عکس-های-برگزیده

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1