تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۵
کد مطلب : ۱۰۴۶۴۲
گوهر نایاب شایستهسالاری در کهگیلویه و بویراحمد
۰
کبنا ؛محمدهادی احمدیانی
ناله را هر چند میخواهم که پنهان برکشم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
بیلتون در کتاب مبانی جامعه شناسی اصطلاح شایستهسالاری را این گونه تعریف کرده است: «شایسته سالاری دیدگاهی است که براساس آن شهروندان از طریق نظام آموزشی مدرسه ای و دانشگاهی و با تلاش کوشش فراوان استعدادهای خود را شکوفا کرده و در نهایت در جامعه فارغ از طبقه اجتماعی، ثروت، نژاد، قومیت و جنسیت برای تصدی مناصب مختلف تنها بر اساس شایستگی ذاتی برگزیده می شوند».
در جوامع شایسته سالار، نگرشهای خویشاوندسالاری، قبیله گرایی، حزب سالاری و غیره مطرود است. نظام شایسته سالار، نظامی است که در آن افراد مناسب در مکان و زمان مناسب منصوب شده و از ایشان بهترین استفاده در راستای اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی به عمل آید. افراد در سیستم شایسته سالار، بر اساس معیارهای متغیری از شایستگی مورد قضاوت قرار میگیرند. این معیار ها میتوانند زمینه های گستردهای، از هوش گرفته تا پایبندی به اخلاقیات، از استعداد عمومی تادانش در زمینه ی خاص را در بر بگیرند . شایسته سالاری با فرایند توسعه ارتباط تنگاتنگی دارد. رابطه حاکمیت نظام شایسته سالاری با فرایند توسعه مطلوب رابطه ای مستقیم است.
متأسفانه آن چیزی را که در استان ما می توان از آن به عنوان گوهر گمشده یاد کرد، مفهوم شایسته سالاری است. استان کهگیلویه و بویراحمد به علت دارا بودن ساختار طایفه ای، در راستای توسعه و پیشرفت، علی رغم پتانسیلهای فراوان بیشترین ضربه را از نبود شایسته سالاری در چینش مدیران و نیروهای دولتی متحمل شده است. بر اساس تحقیقات انجام شده ، ضعف شدید مدیریتی در نتیجه ی عدم استفاده از نیروهای متخصص در شبکه های اداری و سیاسی را می توان از عمده ترین دلایل توسعه نیافتگی این استان به حساب آورد چرا که در ساختار سیاسی و اداری استان کهگیلویه و بویراحمد، از جناح گرایی نیز فراتر رفته و به خویشاوند سالاری روی آوردهایم.
چه بسیارند افراد شایسته ای که به علت نداشتن لابی و عدم ارتباط با جناح خاص یا نداشتن نفوذ طایفه ای هرگز مجال بروز و ظهور استعدادهای خود را نیافته و سرمایه های فکری آنها از بین رفته است و چه فراوان اند افراد نالایقی که علی رغم توانایی های اندک خود به صرف منسوب بودن به جناح سیاسی یا طایفه ی ذی نفوذ، در پست هایی به کار گرفته می شوند که حتی بر الفبای آن هم واقف نیستند و دردآورتر آن که هیچ گاه حاضر نیستند به ضعف خود اقرار نموده و آن جایگاه را به افراد شایسته تر از خود واگذار نمایند و مصداق جمله ی مشهور «نمیدانند و نمیدانند که نمیدانند «هستند. مگر نه اینکه پیامبر بزرگ اسلام (ص)در جواب ابوذر که عرض کرد آیا مرا به مسولیتی نمی گماری؟ فرمود: «ابوذر تو را دوست میدارم و هر آنچه را برای خود می پسندم برایت نیز می خواهم لیکن مسئولیت ها امانت است و اگر انسان درست از عهده آن بر نیاید مایه خواری و پشیمانی در قیامت می باشد. من تو را در مدیریت ضعیف می بینم بنابراین هیچگاه امارت حتی بر دو نفر را نپذیرو ولایت بر مال یتیم را بر عهده مگیر».این افراد در روز قیامت در پیشگاه خداوند چه جوای خواهند داشت؟
باری اگر در ادارات استان کهگیلویه و بویراحمد از رده های بالای مدیریتی تا پایین ترین سطوح، آنالیز منصفانهای صورت گیرد روشن خواهد شد که هم مدیران متخصص و کارمندان شایسته و هم آن هایی که شایستگی آنها جای اما و اگر دارد ، همه بلا استثناء برای رسیدن به پست مورد تصدی دارای لابی بودهاند و اهرم های گوناگونی در انتصاب آنها مورد استفاده قرار گرفته است.
براستی آیا وقت آن نرسیده است که با انتخاب انسان های شایسته در رأس امور غبار محرومیت و عدم توسعه را از چهرهی استانمان بزداییم؟آیا اندام های رنجور و تکیدهی مردمان دیارمان که سال هاست بازیچهی تعصبات قومی و طایفه ای شدهاند ما را به تفکر وادار نمیسازد؟آیا زمان آن فرانرسیده که اختلافات قومی و قبیلهای و تعصبات خرافی را کنار گذاشته و با نگاهی دیگر به توسعه و پیشرفت سرزمین خود بنگریم؟ و آیا نمیخواهیم برای تحقق فرمایشات رهبر عظیم الشأن انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در انتخاب شعار سال «ملت و دولت،همدلی و همزبانی» گام های عملی برداریم؟ چرا که همدلی و همزبانی زمانی محقق می شود که مدیران بر اساس شایستگی نه به علت وابستگی به فلان حزب وجناح سیاسی یا فلان طایفه خاص، از متن مردم انتخاب شوند.
ناله را هر چند میخواهم که پنهان برکشم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
بیلتون در کتاب مبانی جامعه شناسی اصطلاح شایستهسالاری را این گونه تعریف کرده است: «شایسته سالاری دیدگاهی است که براساس آن شهروندان از طریق نظام آموزشی مدرسه ای و دانشگاهی و با تلاش کوشش فراوان استعدادهای خود را شکوفا کرده و در نهایت در جامعه فارغ از طبقه اجتماعی، ثروت، نژاد، قومیت و جنسیت برای تصدی مناصب مختلف تنها بر اساس شایستگی ذاتی برگزیده می شوند».
در جوامع شایسته سالار، نگرشهای خویشاوندسالاری، قبیله گرایی، حزب سالاری و غیره مطرود است. نظام شایسته سالار، نظامی است که در آن افراد مناسب در مکان و زمان مناسب منصوب شده و از ایشان بهترین استفاده در راستای اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی به عمل آید. افراد در سیستم شایسته سالار، بر اساس معیارهای متغیری از شایستگی مورد قضاوت قرار میگیرند. این معیار ها میتوانند زمینه های گستردهای، از هوش گرفته تا پایبندی به اخلاقیات، از استعداد عمومی تادانش در زمینه ی خاص را در بر بگیرند . شایسته سالاری با فرایند توسعه ارتباط تنگاتنگی دارد. رابطه حاکمیت نظام شایسته سالاری با فرایند توسعه مطلوب رابطه ای مستقیم است.
متأسفانه آن چیزی را که در استان ما می توان از آن به عنوان گوهر گمشده یاد کرد، مفهوم شایسته سالاری است. استان کهگیلویه و بویراحمد به علت دارا بودن ساختار طایفه ای، در راستای توسعه و پیشرفت، علی رغم پتانسیلهای فراوان بیشترین ضربه را از نبود شایسته سالاری در چینش مدیران و نیروهای دولتی متحمل شده است. بر اساس تحقیقات انجام شده ، ضعف شدید مدیریتی در نتیجه ی عدم استفاده از نیروهای متخصص در شبکه های اداری و سیاسی را می توان از عمده ترین دلایل توسعه نیافتگی این استان به حساب آورد چرا که در ساختار سیاسی و اداری استان کهگیلویه و بویراحمد، از جناح گرایی نیز فراتر رفته و به خویشاوند سالاری روی آوردهایم.
چه بسیارند افراد شایسته ای که به علت نداشتن لابی و عدم ارتباط با جناح خاص یا نداشتن نفوذ طایفه ای هرگز مجال بروز و ظهور استعدادهای خود را نیافته و سرمایه های فکری آنها از بین رفته است و چه فراوان اند افراد نالایقی که علی رغم توانایی های اندک خود به صرف منسوب بودن به جناح سیاسی یا طایفه ی ذی نفوذ، در پست هایی به کار گرفته می شوند که حتی بر الفبای آن هم واقف نیستند و دردآورتر آن که هیچ گاه حاضر نیستند به ضعف خود اقرار نموده و آن جایگاه را به افراد شایسته تر از خود واگذار نمایند و مصداق جمله ی مشهور «نمیدانند و نمیدانند که نمیدانند «هستند. مگر نه اینکه پیامبر بزرگ اسلام (ص)در جواب ابوذر که عرض کرد آیا مرا به مسولیتی نمی گماری؟ فرمود: «ابوذر تو را دوست میدارم و هر آنچه را برای خود می پسندم برایت نیز می خواهم لیکن مسئولیت ها امانت است و اگر انسان درست از عهده آن بر نیاید مایه خواری و پشیمانی در قیامت می باشد. من تو را در مدیریت ضعیف می بینم بنابراین هیچگاه امارت حتی بر دو نفر را نپذیرو ولایت بر مال یتیم را بر عهده مگیر».این افراد در روز قیامت در پیشگاه خداوند چه جوای خواهند داشت؟
باری اگر در ادارات استان کهگیلویه و بویراحمد از رده های بالای مدیریتی تا پایین ترین سطوح، آنالیز منصفانهای صورت گیرد روشن خواهد شد که هم مدیران متخصص و کارمندان شایسته و هم آن هایی که شایستگی آنها جای اما و اگر دارد ، همه بلا استثناء برای رسیدن به پست مورد تصدی دارای لابی بودهاند و اهرم های گوناگونی در انتصاب آنها مورد استفاده قرار گرفته است.
براستی آیا وقت آن نرسیده است که با انتخاب انسان های شایسته در رأس امور غبار محرومیت و عدم توسعه را از چهرهی استانمان بزداییم؟آیا اندام های رنجور و تکیدهی مردمان دیارمان که سال هاست بازیچهی تعصبات قومی و طایفه ای شدهاند ما را به تفکر وادار نمیسازد؟آیا زمان آن فرانرسیده که اختلافات قومی و قبیلهای و تعصبات خرافی را کنار گذاشته و با نگاهی دیگر به توسعه و پیشرفت سرزمین خود بنگریم؟ و آیا نمیخواهیم برای تحقق فرمایشات رهبر عظیم الشأن انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در انتخاب شعار سال «ملت و دولت،همدلی و همزبانی» گام های عملی برداریم؟ چرا که همدلی و همزبانی زمانی محقق می شود که مدیران بر اساس شایستگی نه به علت وابستگی به فلان حزب وجناح سیاسی یا فلان طایفه خاص، از متن مردم انتخاب شوند.
از مطالعه یاداشت جنابعالی هر آدمی احساس لذت می کند .احسنت