تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۱۲
کد مطلب : ۴۵۵۱۱۳
کبنانیوز در گفتوگو با روشنفکر، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج بررسی کرد؛
وقتی همهچیز سیاسی شود نخبگان آسیب میبینند / نادیده گرفتن نخبگان مصداق خیانت است / در نبود تساهل، تسامح و تعامل، شاهد فرار مغزها خواهیم بود
۱
کبنا ؛
در هر جامعهای باید باب گفت و گو باز باشد تا مسائل به شکل عادی حل شوند، اما زمانی که گفت و گو حذف میشود، افراد نتوانند درباره مسائل مختلف با هم گفت و گو کنند یا رسانهها نتوانند صدای جامعه باشند، مشکلات به شکلهای مختلفی مثل اعتراض و ... بروز میکند. در خصوص شرایط فعلی مدیریتی و جامعه استان کهگیلویه و بویراحمد، پایگاه خبری کبنا نیوز تصمیم گرفته که با چهرههای مختلف کشوری و استانی پیرامون مسائل مطرح شده گفتوگوهایی را ترتیب بدهد تا همچون گذشته به رسالت اصلی خود، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمل کرده باشد. در ادامه گفتوگوی کبنا نیوز با دکتر محمدمهدی روشنفکر عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج در خصوص نخبگان و دلایل عدم استفاده از آنها را میخوانید:
به نظر شما نخبگان چه کسانی هستند؟
در تعریف اینکه چه کسی نخبه است اختلاف نظر وجود دارد و معیار واحدی برای تعریف نخبه در دست نیست؛ برخی صرفاً به تحصیلات و تواناییهای علمی نگاه میکنند و افراد واجد این معیار را نخبه میدانند؛ برخی دیگر، از کارایی و گرهگشایی از مشکلات جامعه یاد میکنند. اما به هرصورت به هر دوی این دسته از افراد نیاز هست که برای رفع مشکلات جامعه از آنها استفاده شود.
به نظر من آن افرادی که در حال بهکارگیری نخبگان هستند، باید از هر گونه علقه جغرافیایی، قومی، قبیلهای و ایدئولوژیک پرهیز کنند و تنها در فکر این موضوع باشند که آیا این افرد میتوانند به حل مشکلات جامعه کمک کنند یا خیر. به نظر من در هر صورت، نگاه سیاسی و جغرافیایی به نخبگان محکوم است.
در گذشته برخی از جریانهای فکری، کمترین استفاده را از نخبگان در سطوح مدیریتی داشتهاند. این شیوه رفتار با نخبگان چه پیامدهایی برای جامعه میتواند داشته باشد؟
نخبگان مواقعی نادیده گرفته میشوند؛ مواقعی هم حذف میشوند. بخشی از این وضعیت به نگرشهای سیاسی، جغرافیایی و ... برمیگردد که همانطور گفتم این نگاه محکوم است. بخشی از آن نیز مربوط به خود نخبگان است که به دنبال شرایط بهتری برای زندگی هستند. این دسته از نخبگان مهاجرت از استان و حتی کشور را به حضور در اینجا ترجیح میدهند. در واقع بخشی از این موضوع ساختاری و بخشی از آن نیز فردی است.
تا زمانی که این نگاه وجود داشته باشد، ما با این مشکلات مواجه هستیم؛ البته در گذشته نیز شاهد این نوع نگاهها بودهایم؛ وقتی همه چیز سیاسی شود؛ فرهنگ، آموزش، ورزش و ... خود به خود نخبگان هم آسیب میبینند.
به نظر شما بهرهمندی از نخبگان، یک ضرورت است یا دولتها میتوانند به صورت اختیاری از آنها استفاده کنند؟ به عبارت دیگر، استفاده از نخبگان اختیاری است یا الزامی؟
ما امروز بیش از هر زمانی به دانشهای مختلف نیاز داریم تا برای رفع مشکلات و محرومیتها، آنها را کاربردی و استفاده کنیم. در واقع، استفاده از نخبگان یک یک ضرورت و حکم عقلانی است. چرا که جامعه هزینه و زمان زیادی برای تربیت این انسانها صرف کرده است. بنابراین آنها سرمایههای یک جامعه هستند و و نادیده گرفتن سرمایهها نیز ظلم به جامعه است. در این میان، نادیده گرفتن نخبگان شاید به خود نخبگان هم آسیب بزند، اما بیشتر از همه این جامعه است که ضرر میکند.
حاکمان هم وظیفه دارند که به حل مشکلات حکومت کمک کند. بنابراین نادیده گرفتن نخبگان از طرف حکومت، یک خیانت است.
در مورد ارتباط نمایندگان مجلس با انتخاب مدیران نیز همهساله حرف و حدیثهایی وجود داشته است. آیا تعامل نمایندگان در انتخاب مدیران نمیتواند به نخبهگرایی آسیب بزند؟
دولت قوه مجریه و نمایندگان به عنوان قوه مجریه میتوانند با هم تعاملاتی داشته باشند. وقتی ساختاری نگاه کنیم، قوه مجریه بیشترین نقش را دارد. اما یکی از وظایف اصلی مجلس، بر اساس اصول قانوان اساسی، نظارت است؛ یعنی نظارت بر اینکه دولت به وظایف قانونیاش عمل میکند یا خیر. مجلس میتواند از ابزار نظارتیای که در اختیار دارد، پیگیر این موضوع باشد و برای بهکارگیری افراد توانمند به دولت فشار بیاورد.
اما نکته اینجاست، نباید مجلس تنها به کسانی که به آنها رأی دادهاند، توجه کند. متأسفانه مشکلی که ما داریم، ریشه در فقدان احزاب سیاسی فعال در جامعه دارد و احزابی هم که در کشور وجود دارند تنها در دوره انتخابات فعال میشوند.
به نظر من، سیاست نباید در بهکارگیری نخبگان دخالت داشته باشد. در صورتی که بهرهگیری از نخبگان، بدون ملاحظات سیاسی باشد، بسیاری از مشکلات حل میشوند.
مشکل ما این است که از منظر سیاسی به مسائل نگاه میکنیم؛ برخی از وزارتخانهها عملاً سیاسی هستند و انتخاب نیرو در آنها نیز باید سیاسی باشد، اما مشکل وقتی شروع میشود که وزارتهایی مثل علوم، آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز سیاسی میشوند.
با این وجود شما چه توصیهای در استفاده از بهکارگیری نخبگان دارید؟
بر اساس تجاربی که از گذشته تاریخی و کشورهای توسعهیافته دنیا داریم، نباید در بهکارگیری نخبگان، گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیکی لحاظ شوند. زمانی ما توفیق پیدا خواهیم کرد که نگاهمان ایدئولوژیک نباشد.
علاوه بر این جامعه موفق جامعهای است که تا حدود زیادی اهل تسامح، تساهل و تعامل باشد. اگر این موارد نادیده گرفته شوند، شاهد فرار مغزها خواهیم بود.
باید نخبگان هم از نظر مادی و هم معنوی مورد توجه قرار بگیرند؛ از ادبیات خودی / غیرخودی و انقلابی / غیرانقلابی پرهیز کنیم؛ چرا که این دوگانهسازیها گاهی باعث حذف بسیاری از نخبگان میشود؛ همچنان که در گذشته نیز اینچنین بوده است و امیدواریم شرایطی فراهم شود که جامعه بتواند برای توسعه، از همه ظرفیتهایش استفاده کند.
به نظر شما نخبگان چه کسانی هستند؟
در تعریف اینکه چه کسی نخبه است اختلاف نظر وجود دارد و معیار واحدی برای تعریف نخبه در دست نیست؛ برخی صرفاً به تحصیلات و تواناییهای علمی نگاه میکنند و افراد واجد این معیار را نخبه میدانند؛ برخی دیگر، از کارایی و گرهگشایی از مشکلات جامعه یاد میکنند. اما به هرصورت به هر دوی این دسته از افراد نیاز هست که برای رفع مشکلات جامعه از آنها استفاده شود.
به نظر من آن افرادی که در حال بهکارگیری نخبگان هستند، باید از هر گونه علقه جغرافیایی، قومی، قبیلهای و ایدئولوژیک پرهیز کنند و تنها در فکر این موضوع باشند که آیا این افرد میتوانند به حل مشکلات جامعه کمک کنند یا خیر. به نظر من در هر صورت، نگاه سیاسی و جغرافیایی به نخبگان محکوم است.
در گذشته برخی از جریانهای فکری، کمترین استفاده را از نخبگان در سطوح مدیریتی داشتهاند. این شیوه رفتار با نخبگان چه پیامدهایی برای جامعه میتواند داشته باشد؟
نخبگان مواقعی نادیده گرفته میشوند؛ مواقعی هم حذف میشوند. بخشی از این وضعیت به نگرشهای سیاسی، جغرافیایی و ... برمیگردد که همانطور گفتم این نگاه محکوم است. بخشی از آن نیز مربوط به خود نخبگان است که به دنبال شرایط بهتری برای زندگی هستند. این دسته از نخبگان مهاجرت از استان و حتی کشور را به حضور در اینجا ترجیح میدهند. در واقع بخشی از این موضوع ساختاری و بخشی از آن نیز فردی است.
تا زمانی که این نگاه وجود داشته باشد، ما با این مشکلات مواجه هستیم؛ البته در گذشته نیز شاهد این نوع نگاهها بودهایم؛ وقتی همه چیز سیاسی شود؛ فرهنگ، آموزش، ورزش و ... خود به خود نخبگان هم آسیب میبینند.
به نظر شما بهرهمندی از نخبگان، یک ضرورت است یا دولتها میتوانند به صورت اختیاری از آنها استفاده کنند؟ به عبارت دیگر، استفاده از نخبگان اختیاری است یا الزامی؟
ما امروز بیش از هر زمانی به دانشهای مختلف نیاز داریم تا برای رفع مشکلات و محرومیتها، آنها را کاربردی و استفاده کنیم. در واقع، استفاده از نخبگان یک یک ضرورت و حکم عقلانی است. چرا که جامعه هزینه و زمان زیادی برای تربیت این انسانها صرف کرده است. بنابراین آنها سرمایههای یک جامعه هستند و و نادیده گرفتن سرمایهها نیز ظلم به جامعه است. در این میان، نادیده گرفتن نخبگان شاید به خود نخبگان هم آسیب بزند، اما بیشتر از همه این جامعه است که ضرر میکند.
حاکمان هم وظیفه دارند که به حل مشکلات حکومت کمک کند. بنابراین نادیده گرفتن نخبگان از طرف حکومت، یک خیانت است.
در مورد ارتباط نمایندگان مجلس با انتخاب مدیران نیز همهساله حرف و حدیثهایی وجود داشته است. آیا تعامل نمایندگان در انتخاب مدیران نمیتواند به نخبهگرایی آسیب بزند؟
دولت قوه مجریه و نمایندگان به عنوان قوه مجریه میتوانند با هم تعاملاتی داشته باشند. وقتی ساختاری نگاه کنیم، قوه مجریه بیشترین نقش را دارد. اما یکی از وظایف اصلی مجلس، بر اساس اصول قانوان اساسی، نظارت است؛ یعنی نظارت بر اینکه دولت به وظایف قانونیاش عمل میکند یا خیر. مجلس میتواند از ابزار نظارتیای که در اختیار دارد، پیگیر این موضوع باشد و برای بهکارگیری افراد توانمند به دولت فشار بیاورد.
اما نکته اینجاست، نباید مجلس تنها به کسانی که به آنها رأی دادهاند، توجه کند. متأسفانه مشکلی که ما داریم، ریشه در فقدان احزاب سیاسی فعال در جامعه دارد و احزابی هم که در کشور وجود دارند تنها در دوره انتخابات فعال میشوند.
به نظر من، سیاست نباید در بهکارگیری نخبگان دخالت داشته باشد. در صورتی که بهرهگیری از نخبگان، بدون ملاحظات سیاسی باشد، بسیاری از مشکلات حل میشوند.
مشکل ما این است که از منظر سیاسی به مسائل نگاه میکنیم؛ برخی از وزارتخانهها عملاً سیاسی هستند و انتخاب نیرو در آنها نیز باید سیاسی باشد، اما مشکل وقتی شروع میشود که وزارتهایی مثل علوم، آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز سیاسی میشوند.
با این وجود شما چه توصیهای در استفاده از بهکارگیری نخبگان دارید؟
بر اساس تجاربی که از گذشته تاریخی و کشورهای توسعهیافته دنیا داریم، نباید در بهکارگیری نخبگان، گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیکی لحاظ شوند. زمانی ما توفیق پیدا خواهیم کرد که نگاهمان ایدئولوژیک نباشد.
علاوه بر این جامعه موفق جامعهای است که تا حدود زیادی اهل تسامح، تساهل و تعامل باشد. اگر این موارد نادیده گرفته شوند، شاهد فرار مغزها خواهیم بود.
باید نخبگان هم از نظر مادی و هم معنوی مورد توجه قرار بگیرند؛ از ادبیات خودی / غیرخودی و انقلابی / غیرانقلابی پرهیز کنیم؛ چرا که این دوگانهسازیها گاهی باعث حذف بسیاری از نخبگان میشود؛ همچنان که در گذشته نیز اینچنین بوده است و امیدواریم شرایطی فراهم شود که جامعه بتواند برای توسعه، از همه ظرفیتهایش استفاده کند.
مثلا یک دانشگاهی هستی و تحصیلکرده و برادر نماینده.واقعا متاسفم.
لطفا این سوالات را از برادر نماینده ات بپرس و از افراد تحصیلکرده و نخبه هراس دارد البته دستش برای همه روشده وحنایش دیگر زنگی ندارد.