تاریخ انتشار
دوشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۰۴:۱۶
کد مطلب : ۹۶۴۷۹

داستان کوتاه گرگ

۲۴
۰
کبنا ؛ طاهره اسکندری*
گرگ؛ بچه پنج ساله را۷ روز پیش خورده بود. و داشت آخرین تکه ی مانده از گوشتی که ته لانه اش پنهان کرده بود می خورد. اشک امانش را بریده بود.
برف می بارید. برف روی برف. برف می نشست روی برف روز پیش . و برف روز پیش نشسته بود بر برفی که نشسته بود بر برف روز پیش . و کفش پسر مانده بود زیر برفی که باریده بود بر برفی که آن روز پیش از رسیدن ماشین آنها به کنار جاده باریده بود.
جنازه ای برای به خاک سپردن نداشتن. یادگارهای بچه ؛مگر چاردیواری اتاق کوچکش، را به خاک سپردند.
گرگ تن نیمه جان بچه را رسانده بود به پشت تپه ای در یک کیلومتری جاده. بچه را روی برف رها کرده بود و کنار ایستاده بود تا از شدت خونریزی جان بدهد. بچه قبل از مردن از سرما کرخت شده بود و مرگ را حس نکرده بود. گرگ پشت به بچه رو به لانه اش ایستاده بود و به توله بودن شکارش اشک می ریخت. سه روز بود که خیال خوردن توله هایش را از سر بیرون می کرد و از در دیگری وارد می شدند. توله هایش که به دست و پایش می پیچیدند ، از خشم دندان می سایید به هوس دریدن توله هاش.
بچه را از پایی خورد که کفش نداشت. تنه ی بچه ، توله های گرگ را سیر کرد؛ آنقدر که بیرون از لانه توی برف ها به بازی مشغول شدند. گرگ ، سیر از شکار و گرم از گرمای لانه قیلوله می کرد. بچه را از پا خورده بود بی آنکه بداند بچه با پا به دنیا آمده بود. گرگ به هوس روز گذشته اش لبخند می زد و که صدای تیر قلبش را بیدار کرد . گرگ سراسر گوش شده بود به صدای شلیک های دیگر. شلیک دوم. شلیک سوم. گرگ به زانو درآمد .
غروب ، سنگین و غمگین بو کشید رد تن توله هایش . بوی بازی و جست و خیزشان توی هوا ماسیده بود. برف باریده بود بر رد پنجه هایشان که از درد قوی شده بودند و بزرگ.برف باریده بود بر خونشان.
گرگ صدای ترمز اتومبیلی را کنار جاده شنیده بود. از لانه اش بیرون آمده بود و زیر بارش نرم و سنگین برف راه می رفت. لانه گرم بود و بوی تن توله های گرسنه اش ، گرسنگی اش را مضاعف می کرد. شب خواب خوردن توله هایش را دیده بود. راه رفته بود و رسیده بود به جایی که می توانست صدای جاده را بشنود و بوی تن های فربه و گرم مسافرها را حس کند.
شکلات داغ ریخت توی فنجان و داد دست همسرش. بچه روی صندلی پشت برای بارش برف دست می زد و گوله برفی می خواست. دوربین را از توی کیف بیرون اورد و از ماشین پیاده شد. همسرش به ماشین تکیه داده بود و کوه سفید را نگاه می کرد و درخت ها را. برف روی سرشان می نشست و آنها عکس می گرفتند و به هم گوله برفی پرت می کردند. بچه کلافه از دستکش خیس از گوله برفی می خواست اجازه بدهند دست کش ها را دربیاورد.
اولین آدمی بود که شکار می کرد. برف سنگین تر از تمام سال ها باریده بود. می دانست اگر گرسنه به لانه برگردد توله هایش را می خورد.
گرگ رد بوی مرده ی توله هایش را تا جاده دنبال کرد. ماشینی که بچه را از کنارش شکار کرده بود شناخت. کنار جسد توله هایش کسی زانو زده بود. گرگ چشم که تیز کرد می دید پوست تن توله هایش را می کنند.
۱ خرداد

*نویسنده گچسارانی
نام شما

آدرس ايميل شما

ايمان
Iran, Islamic Republic of
چه بی معنی
وبلاگ بصیرت در زمستان
Iran, Islamic Republic of
این داستانهای گرگ خوردش و جن میخوردت مال دوران کودکیمونه.
ک
Iran, Islamic Republic of
خدا وکیلی خودش میدونه که چه نوشته .شاید هم چیز خوبی باشه ولی ما نفهمیدیم
ایل باوی-
Iran, Islamic Republic of
حالا یعنی چه چه چه
نرگس احمدپور
Iran, Islamic Republic of
درود
دوستان عزیز دقیقا چیزی نوشته که درکش برای شما دشواره-خوشحالم گچساران صاحب قلمهایی دارد که در کشور با برترین ها برابری می کنند.لطفا برای شناخت بیشتر کارهای به روز وادبیات خاص مطالعه خود را از حد کامنت نگاری بالاتر ببرید. کتاب و اثر این بانو از برگزیدگان کتاب سال ۱۳۹۲ بود.
نا شناس
Iran, Islamic Republic of
خودت ذر ه ای فکر کردی چه می خوا هی بنویسی .
نا شناس
Iran, Islamic Republic of
چه بی معنی
سلام
Europe
بسیار زیبا
ایران
Iran, Islamic Republic of
واقعا بی معنی بود
دوست
Iran, Islamic Republic of
واقعا بی معنی بود اصلا اینا چی هستن که میذارین تو سایت امان از بی مطلبی امان ....
شهروندی
Iran, Islamic Republic of
انشاء دبستانی بود یا جمله سازی !!
حسین
Iran, Islamic Republic of
خدایی چیزی نفهمیدم.چرت و پرت نوشته.
همشهری
Iran, Islamic Republic of
باسلام معنی نداشت باید بیشتر ازاینها بنویسد تا راه بیفتد
همشهری
Iran, Islamic Republic of
معنا ومفهوم نداشت
ارنست
Iran, Islamic Republic of
In dastano tooo kole donya faqat 2nafar mifahman
۱-nevisande
۲-khanome ahmadpor
جواب نرگس عزیز
Iran, Islamic Republic of
نگارشت خیلی ضعیفه پیشنهاد میکنم جهت تمرین شبی ۲بار از روی تصمیم کبری بنویسی
یاس
Iran, Islamic Republic of
ببخشید حق ندارید انشا بچه اول دبستان رو به اسم داستان کوتاه نویس گچسارانی منتشر کنید. واقعا مسخره اس. شهر ما آبرو داره. شما سایت خبری گچساران رو راه اندازی کردید که شهربی آبرو بشه. این زن واقعا بی سواده
حق
Iran, Islamic Republic of
گپ من کمت نیسی ننویس. برف روی برف برف روی برف یو د چنه؟
شهروند
Iran, Islamic Republic of
نرگس غیر از تو تعریفش بدی به پای تو نمیرسه
شهروند
Iran, Islamic Republic of
خدا سی طاهره با داستان نوشتنش همیطوری کتابت کتاب سال وابی
ن
Iran, Islamic Republic of
بابا اب داد
برو اول خط
golab
Iran, Islamic Republic of
tahere cheghad badkhah zeyad dari tu gachsaran.baba ye kam havadari bad nis vala. tahere jan pishraft kardi benvis baba jan benvis
golab
Iran, Islamic Republic of
tahere che badkhah dari tu gachsaran. baba ye kam havadari bad nis vala. tahere jan pishraft kardi benvis baba jan. benvis
جواب گلاب ابله
Iran, Islamic Republic of
طرفداران این نویسنده نما یه مشت لات مثل تو هستن
تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1