کبنا ؛ سید کرامت هاشمیعنا
«فردا صبح که انسان به کوچه می آید درختان از ترس، پشت گنجشکها پنهان میشوند(ارد بزرگ)»
در ورای هیاهوها و ژستهای سیاسی امروزی ما، تکاپوها و شورها برای گردش غلتکهای اقتصادیمان، فرار از سنتها و سلام به مدرنیته و ماشینیسم وارداتی و امثالهم.... از عنصری غافل هستیم که نوش دارویمان در دل آن نهفته است و به وقت بیماری و شفقت به سراغش میرویم. و آن نامش طبیعت یا به تعبیری گستردهتر محیط زیست است. بر حسب رسومات معمول، هر ساله در آستانه فرا رسیدن نوروز باستانی و شروع سفرهای سیاحتی، بستر طبیعت بیش از هر زمان دیگر پذیرای گردشگران است. اما این سفرها و حضور در طبیعت، قواعد و اصولی دارد که اگر نادیده گرفته شوند و سهل انگاری مانع از انجام دقیق آنها گردد، به زیان مردم و طبیعت خواهد بود یکی از مناطق زیبایی که پذیرای گردشگران و طبیعت دوستان زیادی است استان کهگیلویه و بویراحمد است، که نام استان چهار فصل و پایتخت طبیعت ایران را با خود به یدک میکشد و البته فرهنگ مردمان شریف و نجیبش بحق شایسته این القابند و به گفته «ارد بزرگ» آدمی ریشه در خاک و طبیعت زیبا دارد آنانی که پاکروانند نسیم دل انگیز این زیباییاند»
بعضی از ما ناخواسته و سهوی در بسیاری از مواقع ناملایماتی با طبیعت داریم (قطع شاخ و برگ درختان، آلوده نمودن محیط پیرامونی ، انداختن زباله ها در بستر آبهای جاری، و ...) که شاید ناشی از عدم آگاهی و شناخت ما از کارکردهای مفید محیط پیرامونی خودمان باشد. از از آنجایی که فواید و کارکردهای مثبت طبیعت در زندگی انسان از جنبههای مختلفی قابل بحث و تفسیر است، لذا در این نوشتار امکان پرداختن به تمامی ابعاد اثر گذاری ظبیعت در زندگی امروزی بشر وجود ندارد. اما اشاره مختصری به جنبههای اثرگذاری طبیعت بر آرامش روانی انسان داریم تا تلنگری باشد برای مهربانی با طبیعت.
وقتی موسیقی مصنوعی کار نمی کند، طبیعت شاید به کار آید. آری تمامی عناصر محیط زیست اطراف ما میتواند تداعی آرامش و التیام بخش روح و روانمان باشد. سمفونیهای طبیعت در صدای آبشار، باران، آتش، ترنم پرندهها، رودها، دریاها و... هویدا است و سرود طبیعت ضربانی ملایم و کشیده دارد. انسان میخواهد که در طبیعت باشد چون جزئی از طبیعت است و از بودن در آن لذت میبرد اما خود مهمترین نابود گر طبیعت است!
انسان طبیعت را نابود میکند و جای آن را با محیطهای مصنوعی و زشت خود می پوشاند؛ اما در شهری که خود میسازد شروع به ساخت پارک و دریاچه، بیشه های مصنوعی و باغ وحش میکند تا زمانی که از زندگی ماشینی خود خسته شود و بخواهد در پناه همین ساخته های دست خود آرامش یابد و اما دریغ از اینکه خود را فریفته است. این همه تحرکات انسانی برای چیست؟ هیاهوهای سیاسی برای چیست؟ اقتصاد برای چیست؟ خدمات گوناگون شهری و کشوری برای چیست؟ اصلاً پیشرفت کشور برای چیست؟ همه برای این است که انسانها زندگی سالم و مطلوبی داشته باشند. اگر محیط زیست تخریب شد، همهی اینها باطل خواهد شد. اهمیت محیط زیست و طبیعت اینجاست.
بدون شک یکی از اموری که زمینه ساز سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت است، داشتن محیطی سالم و امن است تا انسان بتواند در پناه آن، به تربیت جسم و جان خود بپردازد و اصولاً یکی از وظایف مهم بشر که حفظ جان است، جز با زیستن در محیط سالم و زیبا امکان پذیر نیست؛ لذا شرط اولیه ی داشتن روحی سالم، جسم سالم است و جسم سالم فقط زمانی حاصل می شود که انسان از محیط زیست طبیعی سالم و دل گشا بهره مند باشد. محیط پاک و خرم، تأثیر شگرفی بر روح و روان افراد دارد. هر کس از تماشای چنین منظره هایی، احساس آرامش و نشاط کرده و امنیت و آسایش را در زندگی خویش به خوبی لمس می کند. برعکس آسیب رساندن و نابودی طبیعت زیان های جبران ناپذیری به حیات بشر خواهد زد.
در زندگی همه ی ما لحظاتی پیش می آید که خشمگین می شویم. از دست همه و خودمان خسته و دل زده شده و شور و اشتیاقی برای مان باقی نمیماند. به خاطر کوچکترین مسأله و پیشامد ناراحت کنندهای از نزدیکان و دوستان مان میرنجیم. گاهی عجولانه و غیرمنصفانه قضاوت کرده و باعث رنجش خانواده و اطرافیان مان میشویم. ای کاش می شد با آرامش و متانت بیش تری برخورد کنیم! چه کسی مقصر است؟ شاید گفت «آرامش» مهم ترین گم شده ی انسان پیش رفته ی معاصر است.
دست یابی به آرامش واقعی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است. بدون شک بخش وسیعی از تلاشهای علمی بشر و کشف رازهای ناگشوده جهان طبیعت برای دست رسی به امکاناتی بوده است که آرامش و آسایش را برای انسان به ارمغان آورد. امروزه با وجود تمام رفاه و آسایشی که انسان معاصر در سایه ی امکانات و پیش رفت های حاصل شده، از آن ها بهره مند شده و شرایط زندگی او را بسیار آسان کرده است؛ اما مشکلات جدیدی هم پیش روی او قرارگرفته است.
انسان متمدن امروزی به دلیل بهره برداری بی رویه از طبیعت و ماشین زدگی با مسائل فراوانی روبه رو شده است. تا زمانی که انسان زندگی روستایی را داشت، مشکلات عدیده ی امروزی وجود نداشت؛ اما از زمانی که از روند زندگی روستایی به شهرنشینی تغییر وضعیت داد و رابطه ی خودش را با «طبیعت» قطع کرد با مشکلات روان شناختی، جسمانی و اجتماعی فراوانی روبه رو شد. بسیاری ازکارشناسان معتقدند که بازگشت به طبیعت و تجدید رابطه با آن، می تواند یکی ازمهم ترین راه حل ها برای جلوگیری و درمان اثرات منفی زندگی صنعتی باشد.
به گفته ی دکتر«فروم کین» مناظر طبیعت اثرات عمیقی روی بهداشت روانی افراد دارد و افرادی که دارای ارتباط با طبیعت هستند، در مقایسه با افراد شهرنشین، سلامت جسمی و روانی بالاتری دارند و مشکلات جسمی کم تری مثل: فشارخون و حملات قلبی به آن ها روی می آورد هم چنین آن ها «توانایی بالاتری» برای مقابله با انواع «استرس های روانی» دارند. نگاه کردن به تصاویر مربوط به طبیعت می تواند منجر به کاهش استرس ها و هیجانات منفی شده و تعادل الکتریکی و بیوشیمیایی بدن را تأمین بکند. امروزه ثابت شده که بعضی درختان با ترشح ماده ای به نام «فیتونسید» یک حالت آرامش و خلسه در انسان ایجاد می کنند؛ لذا فضای سبز در ایجاد تعادل عصبی انسان نقش عمده ای ایفا می کند.
اهمیت طبیعت تا بدان جاست که شاخه ای از پزشکی به نام «طبیعت درمانی» منحصراً با استفاده از درمان های طبیعی پیرامون ما مثل: نور خورشید، هوا، آب و... به درمان بیماری ها می پردازد. این روش معتقد است که بسیاری از بیماری ها و ناراحتی ها ناشی از ذهن آشفته بیمار است و عناصر و نیروهای موجود در طبیعت بهترین شیوه برای رها شدن ذهن از فشارهای روانی، اصلاح زندگی و بازگرداندن بدن، به حالت طبیعی آن است.
یافتههای روان شناسان نشان می دهد که فعالیت در فضای سبز به بهبود خلق و خو و اعتماد بنفس افراد کمک میکند. بیش ترین تأثیر فعالیت در طبیعت در «جوانان» دیده می شود. نظم و هماهنگی طبیعت، باعث افزایش شور و اشتیاق و هیجان در افراد شده و هم چون یک محرک قوی به آنان انگیزه میدهد.
امید است روزی همه ما اهمیت مهربانی و ترحم با طبیعت زیبای خودمان را درک نمائیم و فرهنگ غنی ایرانی را با دوستی با طبیعت به همه جهانیان عرضه بداریم. و یادمان باشد هر پسمانده ای که به زمین میاندازیم، قامت یک نفر را خم میکند.
«فردا صبح که انسان به کوچه می آید درختان از ترس، پشت گنجشکها پنهان میشوند(ارد بزرگ)»
در ورای هیاهوها و ژستهای سیاسی امروزی ما، تکاپوها و شورها برای گردش غلتکهای اقتصادیمان، فرار از سنتها و سلام به مدرنیته و ماشینیسم وارداتی و امثالهم.... از عنصری غافل هستیم که نوش دارویمان در دل آن نهفته است و به وقت بیماری و شفقت به سراغش میرویم. و آن نامش طبیعت یا به تعبیری گستردهتر محیط زیست است. بر حسب رسومات معمول، هر ساله در آستانه فرا رسیدن نوروز باستانی و شروع سفرهای سیاحتی، بستر طبیعت بیش از هر زمان دیگر پذیرای گردشگران است. اما این سفرها و حضور در طبیعت، قواعد و اصولی دارد که اگر نادیده گرفته شوند و سهل انگاری مانع از انجام دقیق آنها گردد، به زیان مردم و طبیعت خواهد بود یکی از مناطق زیبایی که پذیرای گردشگران و طبیعت دوستان زیادی است استان کهگیلویه و بویراحمد است، که نام استان چهار فصل و پایتخت طبیعت ایران را با خود به یدک میکشد و البته فرهنگ مردمان شریف و نجیبش بحق شایسته این القابند و به گفته «ارد بزرگ» آدمی ریشه در خاک و طبیعت زیبا دارد آنانی که پاکروانند نسیم دل انگیز این زیباییاند»
بعضی از ما ناخواسته و سهوی در بسیاری از مواقع ناملایماتی با طبیعت داریم (قطع شاخ و برگ درختان، آلوده نمودن محیط پیرامونی ، انداختن زباله ها در بستر آبهای جاری، و ...) که شاید ناشی از عدم آگاهی و شناخت ما از کارکردهای مفید محیط پیرامونی خودمان باشد. از از آنجایی که فواید و کارکردهای مثبت طبیعت در زندگی انسان از جنبههای مختلفی قابل بحث و تفسیر است، لذا در این نوشتار امکان پرداختن به تمامی ابعاد اثر گذاری ظبیعت در زندگی امروزی بشر وجود ندارد. اما اشاره مختصری به جنبههای اثرگذاری طبیعت بر آرامش روانی انسان داریم تا تلنگری باشد برای مهربانی با طبیعت.
وقتی موسیقی مصنوعی کار نمی کند، طبیعت شاید به کار آید. آری تمامی عناصر محیط زیست اطراف ما میتواند تداعی آرامش و التیام بخش روح و روانمان باشد. سمفونیهای طبیعت در صدای آبشار، باران، آتش، ترنم پرندهها، رودها، دریاها و... هویدا است و سرود طبیعت ضربانی ملایم و کشیده دارد. انسان میخواهد که در طبیعت باشد چون جزئی از طبیعت است و از بودن در آن لذت میبرد اما خود مهمترین نابود گر طبیعت است!
انسان طبیعت را نابود میکند و جای آن را با محیطهای مصنوعی و زشت خود می پوشاند؛ اما در شهری که خود میسازد شروع به ساخت پارک و دریاچه، بیشه های مصنوعی و باغ وحش میکند تا زمانی که از زندگی ماشینی خود خسته شود و بخواهد در پناه همین ساخته های دست خود آرامش یابد و اما دریغ از اینکه خود را فریفته است. این همه تحرکات انسانی برای چیست؟ هیاهوهای سیاسی برای چیست؟ اقتصاد برای چیست؟ خدمات گوناگون شهری و کشوری برای چیست؟ اصلاً پیشرفت کشور برای چیست؟ همه برای این است که انسانها زندگی سالم و مطلوبی داشته باشند. اگر محیط زیست تخریب شد، همهی اینها باطل خواهد شد. اهمیت محیط زیست و طبیعت اینجاست.
بدون شک یکی از اموری که زمینه ساز سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت است، داشتن محیطی سالم و امن است تا انسان بتواند در پناه آن، به تربیت جسم و جان خود بپردازد و اصولاً یکی از وظایف مهم بشر که حفظ جان است، جز با زیستن در محیط سالم و زیبا امکان پذیر نیست؛ لذا شرط اولیه ی داشتن روحی سالم، جسم سالم است و جسم سالم فقط زمانی حاصل می شود که انسان از محیط زیست طبیعی سالم و دل گشا بهره مند باشد. محیط پاک و خرم، تأثیر شگرفی بر روح و روان افراد دارد. هر کس از تماشای چنین منظره هایی، احساس آرامش و نشاط کرده و امنیت و آسایش را در زندگی خویش به خوبی لمس می کند. برعکس آسیب رساندن و نابودی طبیعت زیان های جبران ناپذیری به حیات بشر خواهد زد.
در زندگی همه ی ما لحظاتی پیش می آید که خشمگین می شویم. از دست همه و خودمان خسته و دل زده شده و شور و اشتیاقی برای مان باقی نمیماند. به خاطر کوچکترین مسأله و پیشامد ناراحت کنندهای از نزدیکان و دوستان مان میرنجیم. گاهی عجولانه و غیرمنصفانه قضاوت کرده و باعث رنجش خانواده و اطرافیان مان میشویم. ای کاش می شد با آرامش و متانت بیش تری برخورد کنیم! چه کسی مقصر است؟ شاید گفت «آرامش» مهم ترین گم شده ی انسان پیش رفته ی معاصر است.
دست یابی به آرامش واقعی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است. بدون شک بخش وسیعی از تلاشهای علمی بشر و کشف رازهای ناگشوده جهان طبیعت برای دست رسی به امکاناتی بوده است که آرامش و آسایش را برای انسان به ارمغان آورد. امروزه با وجود تمام رفاه و آسایشی که انسان معاصر در سایه ی امکانات و پیش رفت های حاصل شده، از آن ها بهره مند شده و شرایط زندگی او را بسیار آسان کرده است؛ اما مشکلات جدیدی هم پیش روی او قرارگرفته است.
انسان متمدن امروزی به دلیل بهره برداری بی رویه از طبیعت و ماشین زدگی با مسائل فراوانی روبه رو شده است. تا زمانی که انسان زندگی روستایی را داشت، مشکلات عدیده ی امروزی وجود نداشت؛ اما از زمانی که از روند زندگی روستایی به شهرنشینی تغییر وضعیت داد و رابطه ی خودش را با «طبیعت» قطع کرد با مشکلات روان شناختی، جسمانی و اجتماعی فراوانی روبه رو شد. بسیاری ازکارشناسان معتقدند که بازگشت به طبیعت و تجدید رابطه با آن، می تواند یکی ازمهم ترین راه حل ها برای جلوگیری و درمان اثرات منفی زندگی صنعتی باشد.
به گفته ی دکتر«فروم کین» مناظر طبیعت اثرات عمیقی روی بهداشت روانی افراد دارد و افرادی که دارای ارتباط با طبیعت هستند، در مقایسه با افراد شهرنشین، سلامت جسمی و روانی بالاتری دارند و مشکلات جسمی کم تری مثل: فشارخون و حملات قلبی به آن ها روی می آورد هم چنین آن ها «توانایی بالاتری» برای مقابله با انواع «استرس های روانی» دارند. نگاه کردن به تصاویر مربوط به طبیعت می تواند منجر به کاهش استرس ها و هیجانات منفی شده و تعادل الکتریکی و بیوشیمیایی بدن را تأمین بکند. امروزه ثابت شده که بعضی درختان با ترشح ماده ای به نام «فیتونسید» یک حالت آرامش و خلسه در انسان ایجاد می کنند؛ لذا فضای سبز در ایجاد تعادل عصبی انسان نقش عمده ای ایفا می کند.
اهمیت طبیعت تا بدان جاست که شاخه ای از پزشکی به نام «طبیعت درمانی» منحصراً با استفاده از درمان های طبیعی پیرامون ما مثل: نور خورشید، هوا، آب و... به درمان بیماری ها می پردازد. این روش معتقد است که بسیاری از بیماری ها و ناراحتی ها ناشی از ذهن آشفته بیمار است و عناصر و نیروهای موجود در طبیعت بهترین شیوه برای رها شدن ذهن از فشارهای روانی، اصلاح زندگی و بازگرداندن بدن، به حالت طبیعی آن است.
یافتههای روان شناسان نشان می دهد که فعالیت در فضای سبز به بهبود خلق و خو و اعتماد بنفس افراد کمک میکند. بیش ترین تأثیر فعالیت در طبیعت در «جوانان» دیده می شود. نظم و هماهنگی طبیعت، باعث افزایش شور و اشتیاق و هیجان در افراد شده و هم چون یک محرک قوی به آنان انگیزه میدهد.
امید است روزی همه ما اهمیت مهربانی و ترحم با طبیعت زیبای خودمان را درک نمائیم و فرهنگ غنی ایرانی را با دوستی با طبیعت به همه جهانیان عرضه بداریم. و یادمان باشد هر پسمانده ای که به زمین میاندازیم، قامت یک نفر را خم میکند.