تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۰۰
کد مطلب : ۹۲۹۴۶
مشکل حاد سیاسیترین میدان کهگیلویه و بویراحمد
۰
کبنا ؛محمدغفاری*
نکته اول؛ خودرو، پارکینگ و ترافیک از مفاهیم عصر مدرنیتهاند.
نکته دوم؛ فرهنگ رانندگی از جمله عرصههایی است که غنا و ضعف فرهنگی یک قوم، قابل سنجش، تحلیل و پایش میباشد.
نکته سوم؛ بر خلاف اغلب (یا قریب به اتفاق) موارد، در اموری چون ترافیک یا فرهنگ رانندگی، سبک زندگی ایرانی (و حتی اسلامی) مسبوق به سابقه نیست اما سایر مفاهیم و نمادهای فرهنگی و یا فرهنگ و سایر مفاهیم و نمادهای ایرانی و اسلامی در چگونه رانندگی کردن، قابل مشاهده و دخیل است. مثلاً آدمهای منعطف (نه دگم) و یا افراد ایثارگر (نه خودخواه) انعطاف یا ایثارشان قابل رصد میباشد و آنان چون کریماند، کارکردن با کریمان سخت نیست. به دیگر عبارت، فرهنگ رانندگی مردمان یک سرزمین، ملهم و معجونی است ترکیبیافته از خیلی از مفاهیم متعالی یا منحط آن قوم.
نکته چهارم؛ عرصهی رانندگی، جلوهی تمامنمای قانونپذیری یا قانونگریزی افراد یک سرزمین است. درونی کردن هنجارها، ارزشها، الزامات اخلاقی و … حاکی از جامعهپذیری یا تفرد، تمرد و تجری مردمان آن سرزمین است. اگر قانون را منتهیالیه پارهخط اخلاق و یا اخلاق رسوبیافته، تلقی نماییم، نخستین نماد و نمودی که میشود تشخیص داد مردمان یک منطقه از لحاظ فرهنگی در چه وضعیتی هستند، فرهنگ رانندگی و یا چگونه رانندگی کردن آنان است. هرچند برخی از قانونگریزانی که قانونستیزی سکهی رایج و عرف زندگیشان هست، فرار از قانون را نوعی شجاعت (و زرنگبازی) میدانند اما از منظر برخی دیگر قانونگریزی از قرائن و شواهد (بلکه نماینده و نمایاننده) ضعف فرهنگی، کمفهمی و عدم بلوغ اجتماعی آنان است. قانونگریزان هنوز به سن بلوغ اجتماعی نرسیدهاند. نصاب لازم، لازم است تا حاکی از بلوغ فکری شهروندیِ افراد باشد.
نکته پنجم؛ هیچ آدم بیفرهنگی وجود ندارد. کما اینکه هیچ آدم بیوجدانی یافت نمیشود. بلکه آدمها فرهنگهاشان مختلف و متفاوت است. ممکن است انسانی از ضعف و یا قوت فرهنگی برخوردار باشد، اما انسان بیفرهنگ وجود ندارد. پس آنانی که نیز بد رانندگی میکنند، باز فرهنگ دارند، اما فرهنگی لاغرتر از سایرین.
نکته ششم؛ عدهای (و لو اندک) از شهروندان محترم، یا درست رانندگی نمیکنند و یا اینکه بد پارک میکنند. زندگی اجتماعی آبستن و مستعد تنش و اصطکاک اجتماعی نیز هست، اما قانون فصلالخطاب است (نه سلیقه). گاهی مشاهده میشود افراد به دلائلی چون ضعف آگاهی یا عدم احساس قبح اجتماعی مرتکب پارهای از لغزشها در رانندگی و پارک خودروی خود میشوند. مثلاً همه (به صورت مجاز) مورب پارک کردهاند، این یکی طولی و مستقیم! یا فاصله پارک خودرو از بغل زیاد است به گونهای که جای توقف خودروی دیگری بین آن دو نیست! یا پارک دوبل و …!
نکته هفتم؛ در پارک نامناسب، ممکن است حقالناس یا حقوق عمومی شهروندان ضایع و نقض گردد. آگاهیبخشی به اَشکال مختلف، ارائه الگوهای مناسب و اِعمال قانون از جمله راهکارهای جلوگیری از اشاعهی آن است.
نکته هشتم؛ در برخی از شهرها ایراد و اِشکال اساسی متوجه متولیان اُمور عمومی و مسئولان مربوطه است. به نظر میرسد تدبیر امر و پیشبینی اماکنی مناسب جهت پارک خودروی شهروندان از امور «حاکمیتی» باشد که نمونهای از جواز تصرف حکومت در امور اشخاص و اراضی آنان باشد (مثل سایر اماکن عمومی از قبیل خیابانها، مدارس، بوستانها یا پایگاههای آتشنشانی و …). در برخی از شهرها اصلاً مکانی برای پارکینگ عمومی لحاظ نشده است. پس همه اِشکال نیز متوجه شهروندان نیست. ممکن است بخش خصوصی در یک شهری از پارکینگ عمومی استقبال نماید و در شهر دیگر استقبال نکند. مسئولان امر موظفاند برای زیست همراه با آرامش و بیدغدغهی شهروندان، مناسبات لازم را طراحی و نظامات لازم را اِعلام و اِعمال نمایند و چنانچه فقدان یا ابهام قانونی وجود دارد، رفع نقص نمایند.
نکته نهم؛ برخی از ادارات حاکمیتی خود نیز فاقد پارکینگاند. این نقیصه آنچنان نامطلوب و زجرآور است که گاهی این ادارات دولتی (به معنای عام و نه تنها تحت حاکمیت قوه مجریه)، نه تنها برای ارباب رجوع مکان مناسبی برای پارک خودرو ندارند، که برای خودروهای سازمانی و ملکی یا استیجاریِ خود نیز ندارند! دامنه و عمق فاجعه (نه مسأله) آنقدر گسترده است که نه تنها مشکل برای ارباب رجوع ایجاد شده، که برای سایر شهروندان نیز. ممکن است پرسندهای بفرماید؛ شهروندان با وسایط نقلیه عمومی تردد یا مراجعه نمایند، که این خود، تازه بخشی از مشکل است نه بخشی از حل مسأله.
در شهر یاسوج حساسترین میدان شهر از زوایای مختلف (سیاسی، امنیتی و …) میدان امام حسین (یا همان فلکه استانداری است) که دارالاِمارهی شهروندان است. ادارات حساس حاکمیتی استان کهگیلویه و بویراحمد در آنجا مستقرند. بزرگترین و حادترین مشکل پارک خودرو نیز در همین منطقه است.
بیشترین جلسات شهر و بلکه استان کهگیلویه و بویراحمد، در استانداری است. در کنار همین استانداری، فرماندهی نیروی انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد و برخی از ادارات وابسته جنب همین استانداری است. صدا و سیمای استان که متولیِ عمومیِ فرهنگسازی و اطلاعرسانی (اخلاق، امید، دین و آگاهی و) است، باز در کنار همین استانداری است. دادگستریکل، کمیته امداد، دیوان محاسبات و … همه فاقد و یا با کمترین میزان متراژ محل پارک خودرو مواجهاند. شهرداری که متولی است خود داستان دیگری دارد.
نگارنده که خود نیز توفیق سفر به برخی کشورهای خارجی را داشته، مشاهده کرده که بعضاً بلاد اجنبیه در این خصوص، تجربیات مفیدتری داشته و دارند.
مثلاً در کشور مالزی همه مراکز دولتی، دانشگاهها، بیمارستانها، مراکز بزرگ تجاری و گردشپذیری، و …، همه از پارکینگ اختصاصی برخوردارند. قاعده بر این است که هیچ خودرویی در کنار خیابان پارک ننماید، برعکس، در ایران بهطور عام و در یاسوج بهطور خاص گوئیا اصل بر عدم وجود پارکینگ است مگر استثناءاً خلافش ثابت شود.
نکته دهم؛ پیشنهاد میشود حقوق شهروندی را باز تعریف و بازنگری نماییم.
*مدیر فرهنگی و اجتماعی دانشگاههای آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد
نکته اول؛ خودرو، پارکینگ و ترافیک از مفاهیم عصر مدرنیتهاند.
نکته دوم؛ فرهنگ رانندگی از جمله عرصههایی است که غنا و ضعف فرهنگی یک قوم، قابل سنجش، تحلیل و پایش میباشد.
نکته سوم؛ بر خلاف اغلب (یا قریب به اتفاق) موارد، در اموری چون ترافیک یا فرهنگ رانندگی، سبک زندگی ایرانی (و حتی اسلامی) مسبوق به سابقه نیست اما سایر مفاهیم و نمادهای فرهنگی و یا فرهنگ و سایر مفاهیم و نمادهای ایرانی و اسلامی در چگونه رانندگی کردن، قابل مشاهده و دخیل است. مثلاً آدمهای منعطف (نه دگم) و یا افراد ایثارگر (نه خودخواه) انعطاف یا ایثارشان قابل رصد میباشد و آنان چون کریماند، کارکردن با کریمان سخت نیست. به دیگر عبارت، فرهنگ رانندگی مردمان یک سرزمین، ملهم و معجونی است ترکیبیافته از خیلی از مفاهیم متعالی یا منحط آن قوم.
نکته چهارم؛ عرصهی رانندگی، جلوهی تمامنمای قانونپذیری یا قانونگریزی افراد یک سرزمین است. درونی کردن هنجارها، ارزشها، الزامات اخلاقی و … حاکی از جامعهپذیری یا تفرد، تمرد و تجری مردمان آن سرزمین است. اگر قانون را منتهیالیه پارهخط اخلاق و یا اخلاق رسوبیافته، تلقی نماییم، نخستین نماد و نمودی که میشود تشخیص داد مردمان یک منطقه از لحاظ فرهنگی در چه وضعیتی هستند، فرهنگ رانندگی و یا چگونه رانندگی کردن آنان است. هرچند برخی از قانونگریزانی که قانونستیزی سکهی رایج و عرف زندگیشان هست، فرار از قانون را نوعی شجاعت (و زرنگبازی) میدانند اما از منظر برخی دیگر قانونگریزی از قرائن و شواهد (بلکه نماینده و نمایاننده) ضعف فرهنگی، کمفهمی و عدم بلوغ اجتماعی آنان است. قانونگریزان هنوز به سن بلوغ اجتماعی نرسیدهاند. نصاب لازم، لازم است تا حاکی از بلوغ فکری شهروندیِ افراد باشد.
نکته پنجم؛ هیچ آدم بیفرهنگی وجود ندارد. کما اینکه هیچ آدم بیوجدانی یافت نمیشود. بلکه آدمها فرهنگهاشان مختلف و متفاوت است. ممکن است انسانی از ضعف و یا قوت فرهنگی برخوردار باشد، اما انسان بیفرهنگ وجود ندارد. پس آنانی که نیز بد رانندگی میکنند، باز فرهنگ دارند، اما فرهنگی لاغرتر از سایرین.
نکته ششم؛ عدهای (و لو اندک) از شهروندان محترم، یا درست رانندگی نمیکنند و یا اینکه بد پارک میکنند. زندگی اجتماعی آبستن و مستعد تنش و اصطکاک اجتماعی نیز هست، اما قانون فصلالخطاب است (نه سلیقه). گاهی مشاهده میشود افراد به دلائلی چون ضعف آگاهی یا عدم احساس قبح اجتماعی مرتکب پارهای از لغزشها در رانندگی و پارک خودروی خود میشوند. مثلاً همه (به صورت مجاز) مورب پارک کردهاند، این یکی طولی و مستقیم! یا فاصله پارک خودرو از بغل زیاد است به گونهای که جای توقف خودروی دیگری بین آن دو نیست! یا پارک دوبل و …!
نکته هفتم؛ در پارک نامناسب، ممکن است حقالناس یا حقوق عمومی شهروندان ضایع و نقض گردد. آگاهیبخشی به اَشکال مختلف، ارائه الگوهای مناسب و اِعمال قانون از جمله راهکارهای جلوگیری از اشاعهی آن است.
نکته هشتم؛ در برخی از شهرها ایراد و اِشکال اساسی متوجه متولیان اُمور عمومی و مسئولان مربوطه است. به نظر میرسد تدبیر امر و پیشبینی اماکنی مناسب جهت پارک خودروی شهروندان از امور «حاکمیتی» باشد که نمونهای از جواز تصرف حکومت در امور اشخاص و اراضی آنان باشد (مثل سایر اماکن عمومی از قبیل خیابانها، مدارس، بوستانها یا پایگاههای آتشنشانی و …). در برخی از شهرها اصلاً مکانی برای پارکینگ عمومی لحاظ نشده است. پس همه اِشکال نیز متوجه شهروندان نیست. ممکن است بخش خصوصی در یک شهری از پارکینگ عمومی استقبال نماید و در شهر دیگر استقبال نکند. مسئولان امر موظفاند برای زیست همراه با آرامش و بیدغدغهی شهروندان، مناسبات لازم را طراحی و نظامات لازم را اِعلام و اِعمال نمایند و چنانچه فقدان یا ابهام قانونی وجود دارد، رفع نقص نمایند.
نکته نهم؛ برخی از ادارات حاکمیتی خود نیز فاقد پارکینگاند. این نقیصه آنچنان نامطلوب و زجرآور است که گاهی این ادارات دولتی (به معنای عام و نه تنها تحت حاکمیت قوه مجریه)، نه تنها برای ارباب رجوع مکان مناسبی برای پارک خودرو ندارند، که برای خودروهای سازمانی و ملکی یا استیجاریِ خود نیز ندارند! دامنه و عمق فاجعه (نه مسأله) آنقدر گسترده است که نه تنها مشکل برای ارباب رجوع ایجاد شده، که برای سایر شهروندان نیز. ممکن است پرسندهای بفرماید؛ شهروندان با وسایط نقلیه عمومی تردد یا مراجعه نمایند، که این خود، تازه بخشی از مشکل است نه بخشی از حل مسأله.
در شهر یاسوج حساسترین میدان شهر از زوایای مختلف (سیاسی، امنیتی و …) میدان امام حسین (یا همان فلکه استانداری است) که دارالاِمارهی شهروندان است. ادارات حساس حاکمیتی استان کهگیلویه و بویراحمد در آنجا مستقرند. بزرگترین و حادترین مشکل پارک خودرو نیز در همین منطقه است.
بیشترین جلسات شهر و بلکه استان کهگیلویه و بویراحمد، در استانداری است. در کنار همین استانداری، فرماندهی نیروی انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد و برخی از ادارات وابسته جنب همین استانداری است. صدا و سیمای استان که متولیِ عمومیِ فرهنگسازی و اطلاعرسانی (اخلاق، امید، دین و آگاهی و) است، باز در کنار همین استانداری است. دادگستریکل، کمیته امداد، دیوان محاسبات و … همه فاقد و یا با کمترین میزان متراژ محل پارک خودرو مواجهاند. شهرداری که متولی است خود داستان دیگری دارد.
نگارنده که خود نیز توفیق سفر به برخی کشورهای خارجی را داشته، مشاهده کرده که بعضاً بلاد اجنبیه در این خصوص، تجربیات مفیدتری داشته و دارند.
مثلاً در کشور مالزی همه مراکز دولتی، دانشگاهها، بیمارستانها، مراکز بزرگ تجاری و گردشپذیری، و …، همه از پارکینگ اختصاصی برخوردارند. قاعده بر این است که هیچ خودرویی در کنار خیابان پارک ننماید، برعکس، در ایران بهطور عام و در یاسوج بهطور خاص گوئیا اصل بر عدم وجود پارکینگ است مگر استثناءاً خلافش ثابت شود.
نکته دهم؛ پیشنهاد میشود حقوق شهروندی را باز تعریف و بازنگری نماییم.
*مدیر فرهنگی و اجتماعی دانشگاههای آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد