تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۰
کد مطلب : ۸۷۱۸۳
آیا اصلاحطلبان کهگیلویه از گذشته درس عبرت خواهند گرفت؟
۰
کبنا ؛اشاره؛ گروه سیاسی کبنا نیوز در خصوص مسائل مختلف سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد مطالبی را به صورت گزارش میدانی و تحقیقاتی برای اطلاع مخاطبین گرامی انتشار میدهد، این مطالب بدون شک با نقص و ایراد همراه است، مخاطبین گرامی میتوانند با انتشار یادداشتهای خود نوشتارهای که در پی میآید را نقد یا تأیید نمایند.
سال آینده در چنین زمانی هیجان و التهاب انتخاباتی در اوج خواهد بود و کسانی که آنزمان خدای ناکرده دچار مصیبت شوند همدردان و همراهان بسیاری خواهند داشت.
تا انتخابات دهم مجلس نزدیک به یک سال زمان مانده است، اگر چه حرارت ویژه انتخابات هنوز شروع نشده است اما تحرکات و اظهار نظرهای انتخاباتی مدتهاست شروع شده و ما بنا داریم تا زمان انتخابات سلسله مقالاتی با عنوان «اما و اگرهای انتخابات مجلس دهم» ارایه نماییم. موضوعات و حواشی مربوط به این انتخابات در استان با تمرکز بر دو حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی، لنده و شهرستانهای بویراحمد و دنا خواهد بود و با توجه به عدم اشراف نویسندگان این بخش بر حوزه انتخابیه گچساران و باشت مسائل مربوط به انتخابات این حوزه در بخش جداگانه ای بررسی خواهد شد.
برای قسمت اول این سلسله مقالات، گذشته اصلاحطلبان و راهکار این طیف برای اجماع در انتخابات آینده را بررسی خواهیم کرد. اما پیش از هر چیز باید توضیح دهم که کهگیلویه در این مقاله و مقالات بعدی اشاره ای است به همه ی حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده که جهت اختصار کهگیلویه خواهیم گفت.
صحبت از اجماع در میان اصلاح طلبان کهگیلویه کردیم. مسئله ای که به نظر میرسد به یک غیر ممکن تبدیل شده است. در کهگیلویه همه از اجماع و همدلی صحبت میکنند ولی در عمل و در پستوهای تصمیم گیری هیچ اراده ای برای اجماع و همدلی دیده نمیشود. آخرین باری که اصلاح طلبان موفق شدند یک نماینده به مجلس بفرستند به سال ۱۳۶۶ بر میگردد. اصلاح طلبان که در آن زمان به نیروهای خط امام، چپ و تندرو معروف بودند در آن سال که حوزه انتخابیه مشترکی با گچساران داشتند توانستند بهرام تاجگردون را به مجلس بفرستند و بعد از آن هر چه کردند به در بسته خوردند. آنها بعدها هر چه تلاش کردند تا موحد را شکست دهند موفق نشدند و موحد به نظر شکست ناپذیر مینمود.
نقل میکنند که تاجگردون در سال ۱۳۷۰ راجع به موحد گفته بود نگذارید این آقا به مجلس برود که اگر رفت بولدوزور هم او را در نمیآورد.
نیروهای خط امام در سال ۱۳۷۴ حول حجتالاسلام محقق که تضادهای آشکار فکری و سیاسی با آنها داشت جمع شدند تا شاید اینبار موحد را شکست دهند اما باز هم ره به جایی نبردند. همان سال و بعدها صحبت هایی مبنی بر تقلب انتخاباتی در میان مردم مطرح بود و برخی مدعی شدند منصوری فرماندار وقت کهگیلویه آراء را به نفع موحد جابجا کرده است و حتی در میان مردم زبان به زبان گفته میشد که بعدها منصوری در آستانه ی سفر حج از محقق حلالیت خواسته بود ولی هیچ گاه سند متقنی دال بر تخلف در آن انتخابات ارایه نشد و منصوری هم بحث حلالیت طلبیدن خود را تکذیب کرد.
پیش از آنکه انتخابات مجلس ششم شروع شود اختلافات در میان اصلاحطلبان و یا دوم خردادی های آنروز کهگیلویه شروع شده بود علت احتمالا مسائل مهم تری بود ولی بهانه اصلی به حمایت سید قادر لاهوتی از آیت الله ملکحسینی در انتخابات خبرگان رهبری بر میگشت. بهرام تاجگردون که خود را لیدر اصلی نیروهای خط امام میدانست اعتقاد داشت که لاهوتی که در زمان نمایندگی او و با حمایت او فرماندار گچساران شده بود بایستی از مجیدی حمایت میکرد ولی سید قادر برای آیت الله ستاد زد و با افتتاح این ستاد شروع اختلافات و چند دستگی در میان اصلاح طلبان کهگیلویه کلید زده شد. بعدها در ۱۳۷۸ و در بحبوحه متینگهای انتخاباتی حاج بهرام با بیتجربگی و از سر لج بازی بساطی به راه انداخت که هنوز جمع نشده است او در حمایت از محمود منطقیان در ورزشگاه آزادی دهدشت علیه لاهوتی سخنرانی کرد و لاهوتی هم چند روز بعد مقابله به مثل کرد و نتیجه این جنگ زرگری راهیابی مجدد موحد به مجلس شورای اسلامیبود. البته خیلی ها معتقدند حتی اگر آن اتفاقات نمیافتاد و تاجگردون علیه لاهوتی صحبت نمیکرد باز هم با توجه به شخصیت خاص آقای لاهوتی دیر یا زود انشقاق و اختلاف در میان اصلاح طلبان کهگیلویه اجتناب ناپذیر بود.
سال ۱۳۸۲ سناریوی قبلی تکرار شد. منطقیان و لاهوتی هر دو وارد صحنه گردیدند و هیچ کدام نه حاضر به کنارهگیری بودند و نه به معرفی یک نیروی سوم تن دادند. همان زمان یکی از بذلهگویان شهر به مزاح و شاید هم جدی میگفت نفر اول و چهارم انتخابات معلوم است و جنگ بر سر دوم و سومی است و در نهایت هم چون مجلس ششم منطقیان دوم شد و لاهوتی سوم. اما در ادامه و عصر فردای انتخابات طرفداران دو نامزد و نامزد چهارم یعنی شیخ دانش که اعتقاد داشتند موحد با تخلف به مجلس رفته است به خیابانها ریختند و شیشه های ادارات و برخی خانه های شخصی را شکستند آنها حتی به خانه موحد در ابتدای جاده طولیان حمله کردند.
این مسئله یعنی درگیریها تاثیر مستقیم خود را در انتخابات بعدی مجلس گذاشت موحد به توصیه افرادی که از بعضی تصمیمات پشت پرده خبر داشتند در بهبهان ثبت نام کرد و منطقیان و لاهوتی رد صلاحیت شدند.
بزرگواری از این شرایط استفاده کرد و علی رغم حضورهای متعدد و شکست های زیاد باز هم عزم میدان کرد. او پیشتر در گچساران تنها ۱۸۷۹ رای آورده بود.
اصلاح طلبان تا هفته پایانی در تعلیق آمدن و نیامدن لاهوتی و منطقیان مردد بودند اما در نهایت در روزهای پایانی بود که آنها از لطیف رستاد نامزد جوان و فعال اصلاح طلب که به سلامت از نظارت شورای نگهبان گذشته بود حمایت کردند.
رستاد خوب سخنرانی میکرد او که در اکثر سخنرانی هایش محمود منطقیان و مرحوم حبیب الله جهانگیری را در کنار خود داشت در سخنرانی هایش مدام میگفت: اگر چه دیر آمدهام اما شیر آمدهام.
رستاد در مدت کوتاه حضورش توانست آراء بسیاری به دست بیاورد اما در همان انتخابات باز هم پاشنه ی آشیل اصلاح طلبان کهگیلویه گل کرد و وحدت کامل حاصل نشد. سید قادر لاهوتی بر خلاف منطقیان از رستاد حمایت نکرد. او رستاد را یک نیروی نفوذی میدانست اما به نظر میرسید دلخوری او بیشتر بواسطه حمایت رستاد از منطقیان در دوره های گذشته بر میگشت. نزدیکان لاهوتی همچون سید نعمت الله صدوقی، سید رضا گنجی پور و ... در کمپین رستاد فعال بودند و برای او سخنرانی انتخاباتی کردند ولی در نهایت باز هم اصلاح طلبی به مجلس نرفت و خیلی ها هنوز معتقدند که اگر لاهوتی آنروزها از نامزد اصلاح طلبان حمایت میکرد شاید سرنوشت کهگیلویه با امروزش متفاوت بود و چیزی هم به نام چماق لری هرگز وارد ادبیات سیاسی کشور نمیشد.
کهگیلویه در انتخابات نهم هم شبیه سایر حوزههای انتخابیه در کشور شور و حرارت همیشگی را نداشت. در آن انتخابات اصلاح طلبان استراتژی عدم حضور را در پیش گرفتند. برخی اصلاح طلبان در ابتدا نیت داشتند به صورت فردی از موحد حمایت کنند اما موحد رد صلاحیت شد. در جلسه پایانی که در جولکی بهبهان برای حمایت یا عدم حمایت موحد از گزینههای حاضر در صحنه برگزار شد چند تن از اصلاح طلبان حضور داشتند و یکی از آنها هم سخن میگفت و مدام شعر پیوست سخنانش مینمود. در آن دوره و بعد از رد صلاحیت موحد اصلاح طلبان زیادی به بزرگواری پیوستند که این خود از عجایب روزگار میباشد و بزرگواری در جایی مدعی شده بود که شصت درصد آراءیش از آن اصلاح طلبان میباشد. بعد از اتفاقات سال ۱۳۸۸ خیلیها اصلاحطلبان را مرده فرض کردند ولی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ورق برگشت. آنها موفق شدند با ائتلاف و تبعیت از خرد جمعی و رهبری سید محمد خاتمی و از همه مهمتر حمایت مردم، شیخ حسن روحانی را به ریاست جمهوری برسانند و همین اتفاق سبب گردید رایحه امید دوباره به اردوگاه اصلاحطلبان بر گردد و حالا آنها امیدوارند بتوانند در چنین فضایی اکثریت کرسی های بهارستان را کسب نمایند.
در ادامه این گزارش از پشتپرده رابطه منطقیان و سیفالسادات، سید نعمتاله صدوقی و لاهوتی، گزینههای انتخابات مجلس دهم، آیا سید کامل تقوینژاد میآید یا نه، دکتر چمن چه تصمیمی خواهد گرفت و آیا لطیف رستاد گزینه نهایی اصلاح طلبان است؟ و مشکل اصلی اصلاح طلبان کهگیلویه کجاست سخن خواهیم گفت.
ادامه دارد...
سال آینده در چنین زمانی هیجان و التهاب انتخاباتی در اوج خواهد بود و کسانی که آنزمان خدای ناکرده دچار مصیبت شوند همدردان و همراهان بسیاری خواهند داشت.
تا انتخابات دهم مجلس نزدیک به یک سال زمان مانده است، اگر چه حرارت ویژه انتخابات هنوز شروع نشده است اما تحرکات و اظهار نظرهای انتخاباتی مدتهاست شروع شده و ما بنا داریم تا زمان انتخابات سلسله مقالاتی با عنوان «اما و اگرهای انتخابات مجلس دهم» ارایه نماییم. موضوعات و حواشی مربوط به این انتخابات در استان با تمرکز بر دو حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی، لنده و شهرستانهای بویراحمد و دنا خواهد بود و با توجه به عدم اشراف نویسندگان این بخش بر حوزه انتخابیه گچساران و باشت مسائل مربوط به انتخابات این حوزه در بخش جداگانه ای بررسی خواهد شد.
برای قسمت اول این سلسله مقالات، گذشته اصلاحطلبان و راهکار این طیف برای اجماع در انتخابات آینده را بررسی خواهیم کرد. اما پیش از هر چیز باید توضیح دهم که کهگیلویه در این مقاله و مقالات بعدی اشاره ای است به همه ی حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده که جهت اختصار کهگیلویه خواهیم گفت.
صحبت از اجماع در میان اصلاح طلبان کهگیلویه کردیم. مسئله ای که به نظر میرسد به یک غیر ممکن تبدیل شده است. در کهگیلویه همه از اجماع و همدلی صحبت میکنند ولی در عمل و در پستوهای تصمیم گیری هیچ اراده ای برای اجماع و همدلی دیده نمیشود. آخرین باری که اصلاح طلبان موفق شدند یک نماینده به مجلس بفرستند به سال ۱۳۶۶ بر میگردد. اصلاح طلبان که در آن زمان به نیروهای خط امام، چپ و تندرو معروف بودند در آن سال که حوزه انتخابیه مشترکی با گچساران داشتند توانستند بهرام تاجگردون را به مجلس بفرستند و بعد از آن هر چه کردند به در بسته خوردند. آنها بعدها هر چه تلاش کردند تا موحد را شکست دهند موفق نشدند و موحد به نظر شکست ناپذیر مینمود.
نقل میکنند که تاجگردون در سال ۱۳۷۰ راجع به موحد گفته بود نگذارید این آقا به مجلس برود که اگر رفت بولدوزور هم او را در نمیآورد.
نیروهای خط امام در سال ۱۳۷۴ حول حجتالاسلام محقق که تضادهای آشکار فکری و سیاسی با آنها داشت جمع شدند تا شاید اینبار موحد را شکست دهند اما باز هم ره به جایی نبردند. همان سال و بعدها صحبت هایی مبنی بر تقلب انتخاباتی در میان مردم مطرح بود و برخی مدعی شدند منصوری فرماندار وقت کهگیلویه آراء را به نفع موحد جابجا کرده است و حتی در میان مردم زبان به زبان گفته میشد که بعدها منصوری در آستانه ی سفر حج از محقق حلالیت خواسته بود ولی هیچ گاه سند متقنی دال بر تخلف در آن انتخابات ارایه نشد و منصوری هم بحث حلالیت طلبیدن خود را تکذیب کرد.
پیش از آنکه انتخابات مجلس ششم شروع شود اختلافات در میان اصلاحطلبان و یا دوم خردادی های آنروز کهگیلویه شروع شده بود علت احتمالا مسائل مهم تری بود ولی بهانه اصلی به حمایت سید قادر لاهوتی از آیت الله ملکحسینی در انتخابات خبرگان رهبری بر میگشت. بهرام تاجگردون که خود را لیدر اصلی نیروهای خط امام میدانست اعتقاد داشت که لاهوتی که در زمان نمایندگی او و با حمایت او فرماندار گچساران شده بود بایستی از مجیدی حمایت میکرد ولی سید قادر برای آیت الله ستاد زد و با افتتاح این ستاد شروع اختلافات و چند دستگی در میان اصلاح طلبان کهگیلویه کلید زده شد. بعدها در ۱۳۷۸ و در بحبوحه متینگهای انتخاباتی حاج بهرام با بیتجربگی و از سر لج بازی بساطی به راه انداخت که هنوز جمع نشده است او در حمایت از محمود منطقیان در ورزشگاه آزادی دهدشت علیه لاهوتی سخنرانی کرد و لاهوتی هم چند روز بعد مقابله به مثل کرد و نتیجه این جنگ زرگری راهیابی مجدد موحد به مجلس شورای اسلامیبود. البته خیلی ها معتقدند حتی اگر آن اتفاقات نمیافتاد و تاجگردون علیه لاهوتی صحبت نمیکرد باز هم با توجه به شخصیت خاص آقای لاهوتی دیر یا زود انشقاق و اختلاف در میان اصلاح طلبان کهگیلویه اجتناب ناپذیر بود.
سال ۱۳۸۲ سناریوی قبلی تکرار شد. منطقیان و لاهوتی هر دو وارد صحنه گردیدند و هیچ کدام نه حاضر به کنارهگیری بودند و نه به معرفی یک نیروی سوم تن دادند. همان زمان یکی از بذلهگویان شهر به مزاح و شاید هم جدی میگفت نفر اول و چهارم انتخابات معلوم است و جنگ بر سر دوم و سومی است و در نهایت هم چون مجلس ششم منطقیان دوم شد و لاهوتی سوم. اما در ادامه و عصر فردای انتخابات طرفداران دو نامزد و نامزد چهارم یعنی شیخ دانش که اعتقاد داشتند موحد با تخلف به مجلس رفته است به خیابانها ریختند و شیشه های ادارات و برخی خانه های شخصی را شکستند آنها حتی به خانه موحد در ابتدای جاده طولیان حمله کردند.
این مسئله یعنی درگیریها تاثیر مستقیم خود را در انتخابات بعدی مجلس گذاشت موحد به توصیه افرادی که از بعضی تصمیمات پشت پرده خبر داشتند در بهبهان ثبت نام کرد و منطقیان و لاهوتی رد صلاحیت شدند.
بزرگواری از این شرایط استفاده کرد و علی رغم حضورهای متعدد و شکست های زیاد باز هم عزم میدان کرد. او پیشتر در گچساران تنها ۱۸۷۹ رای آورده بود.
اصلاح طلبان تا هفته پایانی در تعلیق آمدن و نیامدن لاهوتی و منطقیان مردد بودند اما در نهایت در روزهای پایانی بود که آنها از لطیف رستاد نامزد جوان و فعال اصلاح طلب که به سلامت از نظارت شورای نگهبان گذشته بود حمایت کردند.
رستاد خوب سخنرانی میکرد او که در اکثر سخنرانی هایش محمود منطقیان و مرحوم حبیب الله جهانگیری را در کنار خود داشت در سخنرانی هایش مدام میگفت: اگر چه دیر آمدهام اما شیر آمدهام.
رستاد در مدت کوتاه حضورش توانست آراء بسیاری به دست بیاورد اما در همان انتخابات باز هم پاشنه ی آشیل اصلاح طلبان کهگیلویه گل کرد و وحدت کامل حاصل نشد. سید قادر لاهوتی بر خلاف منطقیان از رستاد حمایت نکرد. او رستاد را یک نیروی نفوذی میدانست اما به نظر میرسید دلخوری او بیشتر بواسطه حمایت رستاد از منطقیان در دوره های گذشته بر میگشت. نزدیکان لاهوتی همچون سید نعمت الله صدوقی، سید رضا گنجی پور و ... در کمپین رستاد فعال بودند و برای او سخنرانی انتخاباتی کردند ولی در نهایت باز هم اصلاح طلبی به مجلس نرفت و خیلی ها هنوز معتقدند که اگر لاهوتی آنروزها از نامزد اصلاح طلبان حمایت میکرد شاید سرنوشت کهگیلویه با امروزش متفاوت بود و چیزی هم به نام چماق لری هرگز وارد ادبیات سیاسی کشور نمیشد.
کهگیلویه در انتخابات نهم هم شبیه سایر حوزههای انتخابیه در کشور شور و حرارت همیشگی را نداشت. در آن انتخابات اصلاح طلبان استراتژی عدم حضور را در پیش گرفتند. برخی اصلاح طلبان در ابتدا نیت داشتند به صورت فردی از موحد حمایت کنند اما موحد رد صلاحیت شد. در جلسه پایانی که در جولکی بهبهان برای حمایت یا عدم حمایت موحد از گزینههای حاضر در صحنه برگزار شد چند تن از اصلاح طلبان حضور داشتند و یکی از آنها هم سخن میگفت و مدام شعر پیوست سخنانش مینمود. در آن دوره و بعد از رد صلاحیت موحد اصلاح طلبان زیادی به بزرگواری پیوستند که این خود از عجایب روزگار میباشد و بزرگواری در جایی مدعی شده بود که شصت درصد آراءیش از آن اصلاح طلبان میباشد. بعد از اتفاقات سال ۱۳۸۸ خیلیها اصلاحطلبان را مرده فرض کردند ولی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ورق برگشت. آنها موفق شدند با ائتلاف و تبعیت از خرد جمعی و رهبری سید محمد خاتمی و از همه مهمتر حمایت مردم، شیخ حسن روحانی را به ریاست جمهوری برسانند و همین اتفاق سبب گردید رایحه امید دوباره به اردوگاه اصلاحطلبان بر گردد و حالا آنها امیدوارند بتوانند در چنین فضایی اکثریت کرسی های بهارستان را کسب نمایند.
در ادامه این گزارش از پشتپرده رابطه منطقیان و سیفالسادات، سید نعمتاله صدوقی و لاهوتی، گزینههای انتخابات مجلس دهم، آیا سید کامل تقوینژاد میآید یا نه، دکتر چمن چه تصمیمی خواهد گرفت و آیا لطیف رستاد گزینه نهایی اصلاح طلبان است؟ و مشکل اصلی اصلاح طلبان کهگیلویه کجاست سخن خواهیم گفت.
ادامه دارد...
مگر آنکه دوستان کهگیلویه سر عقل آمده و همه شان یکی شوند.