ضرباتی که از روبرو به خادمی وارد می‌شود

کبنا ؛محمد اکبرنژاد*

با انتشار مطلبی با عنوان «از سم پاشی تندروها تا تلاش های خادمی برای توسعه استان» یکی از مخاطبان کبنا نیوز متن زیر را ارسال کرده که عیناً منتشر می‌شود.
ضرباتی که از روبرو به خادمی وارد می شود/ من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
مطلبی تحت عنوان «از سم پاشی تندروها تا تلاش های خادمی برای توسعه استان»[کلیک کنید] آمده که شباهت زیادی با ادبیات جبهه پایداری دارد و به جای التیام زخم یارانِ روحانی نمک بر این زخم ها پاشیده است. این مقاله پر از توهین و حمله به منتقدان و دلسوزان و حامیان واقعی دولت اعتدال می باشد لذا به منظور تنویر افکار عمومی ذکر مواردی چند خالی از لطف نمی باشد:

* نویسنده ی محترم از ابتدا دفاع را در حمله دانسته و با متهم دانستن نیروهای سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد به سیاست زدگی و مسموم بودن فضای سیاسی استان ذهن ها را به سمت و سوی نقاط نامعلوم منحرف کرده و در منطق خود نقد،اعتراض و پرسش را بر نمی تابد.
* نویسنده از سوی دیگر با پتک کردن شعار توسعه آقای استاندار کهگیلویه و بویراحمد! بر سر منتقدان و دلسوزان مدام توسعه ی فرضی را به رخ می کشد اما روشن نمی کند که مقصودش از توسعه چیست و در کدام حوزه ها استاندار مرزهای توسعه را در نوردیده است.البته شایسته بود برای آگاهی مردم گزارش عملکرد آقای استاندار و تیم معاونان ایشان ارایه می شد تا همه چیز بر مردم روشن گردد.
گر چه به طور کلی تعریف آقای خادمی از توسعه ایراداتی دارد و هر توسعه‌ای در ذیل توجهات به توسعه سیاسی امکان پذیر است. ولی آقای خادمی نمی‌خواهد این مسئله را قبول و اجرایی نماید.
نویسنده محترم در بخشی از نوشته ضعیف و سطحی خود که ظاهراً یا برای رفع مسئولیت نوشته است و یا هم بنا به سفارش کسی، با افتخار اذعان می دارد «خادمی در جذب حمایت دوستی نمایندگانی که با وی چندان موافق نبودند نیز موفق شد و دل آنها را هم به دست آورد ». جل الخالق!!
در جواب این بخش باید گفت؛ اولاً که موضوع حقوق یک ملت و دفاع و اجرای سیاست های یک دولت چه ربطی به دلدادگی و بده و بستان عاطفی دارد و ثانیاً شما بفرمایید نتیجه این دل دادن و قلوه گرفتن چه بوده است؟ آیا این دل به دست آوردن نتیجه ای جز معاملات پشت پرده و تقسیم مدیریت ها بین نمایندگان ماحصل دیگری هم داشته است. جهت استحضار آقای نویسنده باید عرض کنم تنها نتیجه این دلدادگی تحمیل مشاوران، مدیران کل، فرمانداران، بخشداران و... بوده است که حیرت و تمسخر همه را سبب شد و برخی را حتی مسعود حسینی به عنوان اصولگرای غیر قابل اعتماد می‌دانست و استفاده نمی کرد.
چه نادان است یارب آدمیزاد که گردد از متاع عاریت شاد
مردم واقعیات را می دانند و شما هم می دانید؛ آنجا که از ابتدا وزیر اصولگرا و وابسته به طیف لاریجانی – باهنر آقای رحمانی فضلی را به دولت تحمیل کردند و ایشان از استاندار خواستند که به جای توجه به مطالبات مردم، دنبال ممانعت از دلخوری نمایندگان باشند. نمایندگانی که همه آرای نامزد مورد حمایتشان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در استان ۱۱۰۰۰ رای بود.

در مقاله مذکور بارها از گروه های فشار نام برده می شود و ظاهرا منظور نویسنده از گروه های فشار همان اعضای ستاد دکتر روحانی هستند. کسانی که نه قبلا دنبال پست و مقامی بودند و نه اینک چیزی می خواهند کسانی که تنها گناه شان آن است که در زمان عافیت تصمیم گیرندگان فعلی در رنج و عسرت به سر می بردند. و اینک نیز دغدغه شان رضایت مردم از دولت و حمایت از رئیس جمهور مردمی می باشد و به سال آینده و انتخابات مجلس از این جهت فکر می کنند که درکنار دولت باید یک مجلس حامی دولت و اعتدالی باشد و وقتی انفعال و بی توجهی و قوم گرایی و مدیریت پروازی و ضد توسعه ای دوستان به تهران را می بینند طبیعی است که نگران و دلواپس باشند. این گروه های فشار مدنظر آقای نویسنده بلند مدت فکر می کنند ولی آقای خادمی یا انتخابات مجلس و به تبع آن حمایت از دولت برایش اهمیتی ندارد و یا آنکه احتمالا خود را تا آن‌ زمان استاندار نمی داند.
* مهره سوخته کیست؟ اگر این مهره ها سوخته اند پس چرا اینهمه همه از آنها هراس دارند؟ چرا کم کاری و اهمال خود را به پای این مهره های سوخته می اندازند؟ اصلا چرا آقای استاندار لیست پیشنهادی این مهره های سوخته برای مدیریت استان را منتشر نمی‌کند تا مردم خود بین آن لیست و مدیران فعلی قضاوت کنند و ببینند نیروهای پیشنهادی مهره های سوخته چه رزومه و توانمندی بالایی داشتند و مدیران فعلی چه وضعیتی دارند.
*ترسم که اشک در غم ما پرده شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
آقای نویسنده!! مهره سوخته را مردم تعیین می کنند نه جیره خواران و فرصت طلبان این و آن و تجربه نشان داده است که مردم تا چه اندازه در کنار و حامی اصلاح طلبان بوده اند. مهره سوخته همان مشاوران و مدیرانی هستند که هر روز به یک رنگند و امروز به عنوان اعضای شورای اداری در جلسات استانداری حاضر می شوند.
مهره سوخته کسی است که شعار اعتدال می دهد اما دروغ می گوید و...
ما نه رندان ریائیم و حریفان نفاق آنکه او عالم شرست بدین حال گواهست
*در بخش پایانی این مقاله آقای نویسنده مدعی قالب کردن مدیران و فرمانداران ضعیف به تیم خادمی می شود ولی خوب بود توضیح می دادند که کدام یک از این مدیران و فرمانداران قالب شده از سوی گروه های فشار و مهره های سوخته هستند آقای نویسنده یا خبر ندارد و یا خود را به بی خبری می زنند که همین دوستان چقدر نسبت به انتصاب اکثر فرمانداران بویژه فرمانداران چرام ،بهمئی و لنده معترض و منتقد بوده اند و چقدر فریاد بر آوردند که این مدیران کل با روحانی نیستند و همه می دانند بخش عظیمی از این مدیران و فرمانداران تنها محصول زد و بند پشت پرده با نمایندگان می باشد.
*همین گروه های فشار تنها برای سلامت و موفقیت دولت به آقای خادمی توصیه کردند که انتصاب برخی از این مدیران شایسته این دولت نیست همین مهره های سوخته با درایت بالا از روز اول به آقای خادمی توصیه کردند که این مشاوران در شان شما و استاندار دولت اعتدال نیست و از سر دلسوزی به آقای استاندار گفتند که چنین مشاورانی موجب بدنامی و دلخوری حامیان دولت می شود. مشاوران و دوستانی که بی اطلاع استاندار در پی سهم خواهی و نیرو چینی در ادارات هستند. همین مهره های سوخته هنوز هم معتقدند خادمی برای موفقیت باید فرصت طلبان را از اطراف خود دور کند و به آینده دولت و اعتدال فکر کنند و تنها به چند روز ریاست بیشتر نیندیشد. شما نویسنده محترم اگر زیاد دغدغه توسعه و توجه به حقوق مردم را دارید بهتر است کمی راجع به وضعیت اداراتی همچون بهزیستی، هلال احمر و ... به آقای استاندار مشاوره بدهید و بگویید مردم چقدر نگران وضعیت این ادارات هستند. یا هم یادآوری فرمایید که گناه رئیس دانشگاه یاسوج چیست که باید خود و دانشگاه قربانی محافظه کاری ها شوند؟ البته خوب است کمی هم وضعیت برخی مدیریت‌ها که بی اذن نمایندگان آب نمی خورند به استاندار گزارش شود و یا اینکه رزومه معاونان فرمانداران استان تحویل آقای دکتر می گردید که چطور می شود بخشدار دولت احمدی نژاد معاون فرماندار اعتدال گردد و مواردی بسیار از این دست.
*دردها و دغدغه های حامیان دولت اعتدال کم نیستند و ما به همین اندک بسنده می نماییم ولی باید در پایان اشاره نمایم که اصلاح طلبان(به قول آقای نویسنده گروه های فشار و مهره های سوخته ) هنوز هم خادمی را از خود می دانند و امضای ایشان پای نامه دعوت از محمد خاتمی جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را از یاد نبرده اند و هنوز هم حاضرند از ایشان دفاع نمایند اما نه به هر قیمتی،بلکه به عملکردشان نقد بسیار وارد است و باید رویه فعلی اصلاح گردد.
* متاسفانه در این مقاله از خادمی بد دفاع شده است و هیچ بعید نیست از اول نیت نویسنده تخریب ایشان و انداختن فاصله بین استاندار و حامیان اصلی ایشان بوده باشد. مقاله خلاف شعارهای آقای استاندار و مشی اتاق فکرشان می باشد که می خواهد وحدت و وفاق ایجاد نماید و از هر صدایی هراس دارند.
*گروه های فشار و مهره های سوخته ای که به سهم خواهی و مانع تراشی در جلوی غلتک توسعه استاندار متهم شده اند، همچون سال های غربت دوران احمدی نژاد بیرون گود قدرت و در کنار مردم باقی خواهند ماند اما یقین بدارید که این مهره های سوخته داد این مردم را در سفر رئیس جمهور به استان به گوش ایشان خواهند رسانید تا شاید تدبیری اندیشیده شود.
*هر چند که نماز شام غریبان غصه ندارد




*مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.