تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۱۵
کد مطلب : ۸۰۹۵۲

۹دی روز مذمت خواص و نخبگان بی بصیرت

۴۸
۰
کبنا ؛علیمراد جعفری*jafari2
بسم الله الرحمن الرحیم
یوم الله ۹ دی ۱۳۸۸
روز بصیرت و میثاق است با ولایت-نماد قدرت و پاداش بصیرت و ولایت مداری ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی است که از دلبستگی عمیق مردم به اسلام-عاشورا-انقلاب-نظام و رهبری حکایت دارد.
این حماسه عظیم که با حضور اقیانوس بی کران ملت در پهنه ایران اسلامی و ابراز انزجار مردم انقلابی از هتک حرمت به مقدسات و ارزش ها در روز عاشورا تبلور یافت و این حقیقت را فریاد کشید که پشتیبانی از ولایت فقیه و رهبری انقلاب اسلامی عامل نجات کشور بوده و خواهد بود تجدید پیمان ملت ایران با ولایت فقیه و مقام معظم رهبری، نفی سلطه و حمایت بیگانگان از فتنه گران، دفاع عاشقانه و فداکارانه از انقلاب اسلامی و اصول و ارزش های دینی و مقدسات مذهبی و مذمت خواص و نخبگان بی بصیرت از جمله ره آوردهای آن واقعه فراموش ناشدنی است و این حرکت الهی باعث شد تا فتنه فتنه گران بی اثر شود و با ندای لبیک به رهبر خود، نظام را در برابر نقشه های شوم و کثیف و خبیث سلطه گران و صهیونیسم بین الملل بیمه کردند و بار دیگر با آرمانهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری اعلام بیعت و وفاداری نمودند و برگ زرین دیگری به افتخارات انقلاب اسلامی و تاریخ ایران افزودند.
و یوم الله ۹ دی را برای همیشه گرامی می داریم.
------------------------------------
*نماینده دوره هفتم مجلس شورای اسلامی
نام شما

آدرس ايميل شما

نارگ موسی
Iran, Islamic Republic of
بنده خدا یه فکری سی خوت کن
باوی
Iran, Islamic Republic of
عشق است جعفری
ملا
Iran, Islamic Republic of
ببند
هیئت منصفه
Iran, Islamic Republic of
بوی انتخابات ایا هر کی و پر خو داره اظهار وجود ایکنه کو جون خوم اینایی که من ۹ دی بیدن بیشترش اصلاح طلب بیدن حالا شا هم به اسم خوتون مصادرش کنین بهره برداری کنین چماق کنین بزنینش من سر هرکی مخالفتونه
دیلی
Iran, Islamic Republic of
آمدی رای بگیری مطمین باش این سری از حالت قبل کمتر رای میآوری. تو را خدا دست از سر کچل ما بردار.
امین
Iran, Islamic Republic of
مگه برا بار چهارم قصد داری................. تو دلیل هم کسی قبولت نداره این بار ششم میشی
محمد
Iran, Islamic Republic of
صادق ترین نماینده ای که تا کنون دیده ام
محمد
Iran, Islamic Republic of
علی مراد جان خودت ول کن
محموداز نفت
Iran, Islamic Republic of
با سلام
آقای جعفری از دوستتان آقای جشن ساز اطلاعی دارید.لطفا اگر ادرسی از ایشان دارید در همین سایت بگذارید.شما هم با این یادداشت برای انتخابات مجلس بعدی تایید شدید.
سید
Iran, Islamic Republic of
احسنت
اهورا
Iran, Islamic Republic of
مذمت
کوچه بیدی من ای زمهسون قیافه قحطی زدت پیدا شد!
شرمت الله
Iran, Islamic Republic of
جناب جعفری سلام
رسیدن بخیر خوب شد روز ۹ دیماه هم فرارسید
حسن
Iran, Islamic Republic of
شماهم هستیداندک اندک جمع ..کامل میشه بروشورای نگهبان ودعاکن عزیزم
باوی
Iran, Islamic Republic of
حاجی سلام
یه خبر خوش برات دارم باشت برات جلسه گرفتن یه ۵۶ نفری بودند .....
زنده باد تاج عزیز......جانمان را فدایش می کنیم.....
باوی
United States
درود بر سادگی حاج جعفری واقعا انسان پاک و بی کلکی بودی حاجی..
علی
Iran, Islamic Republic of
دیگه زمان ..ها به پایان رسیده سید دیر اومدی
خوش خیال
Iran, Islamic Republic of
تصویر قبلی خیلی خوب چرا ان تصویر را زود عوض کرد
اشکانی
Iran, Islamic Republic of
البنه اقای جعفری این دور حتما برنده میشو د حضور الزامی تمامی دوستان پشت سر این اقا واجبهههههههههههه
محمد
Iran, Islamic Republic of
من با نظر حاج جعفری موافقم . در ضمن اگر هم بخواد بیاد مشکلی نداره با همیشه همراهیش میکنیم
عمار
Iran, Islamic Republic of
نمره بیست مجلسو کی میاره جعفری جعفری


مردی که رئیس مجلس به او تحسن گفت و او رو ساکت ترین نماینده خواند

واینگونه بود که پتروشیمی وپالایشگاه گچساران به خاطره ها پیوست با منظبت ترین نماینده


والا شماها خوب روی به صحنه انتخابات مجلس رو دارید
سارا
Iran, Islamic Republic of
آقای جعفری عالی بود. شما از اسطوره های این نظام هستید. مردم شهر گچساران باید به همچین مرد ارزشمندی افتخار کنند.
احمد
Iran, Islamic Republic of
آقای تاجگردون که اومده اگه کسی آبرو خودشو میخواد رقیبش نشه
...احسان
Iran, Islamic Republic of
بهترین نماینده. بی ریا و بدون تبلیغات. همیشه سلامت باشی حاج جعفری. برادر دو شهید و حامی رهبر
.احسان
Iran, Islamic Republic of
بهترین نماینده. بی ریا و بدون تبلیغات. همیشه سلامت باشی حاج جعفری. برادر دو شهید و حامی رهبر
ابنا
Europe
خدایی طنزه که امثال این آقا رقیب تاجگردون قهرمان باشد.تورو خدا اسم تاج رو با رقیب دونستن این آقا خراب نکنید.
اصولگرا
Iran, Islamic Republic of
جعفری همیشه مرد بوده دوستانی که با کینه کامنت میزارن و با همون کینه منتشر میشه بهتر میدونن جعفری همیشه راهش مشخص بوده نه پول خرج کرد مثل دیگران نه تهمت زد نه گاهی چپ رفت و گاهی راست نه مدرک دانشگاهی خریده و خیلی چیزهای دیگر رقبا خوب میدونن جعفری اگه میخواست به هر قیمتی نماینده بشود قطعا میشد . طوفان در راه است و کرکسان جمعند گرد لاشه ها
.
Iran, Islamic Republic of
سید قدرت حسینی‌ بحرینی نماینده سابق شهرستان‌های گچساران و باشت در مقاله‌ای ماهیت گروهک داعش را مورد بررسی قرار داده است، در بخشی از این مقاله داعش را گروهی تروریستی و مسئول اعمال وحشیانه علیه شیعیانی که آنها را دشمن می خواند، معرفی کرده است و در پایان این مقاله می‌نویسد؛ افراطی گریهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب ماندگی و دور شدن از هدف های والای انقلاب و بیداری اسلامی است که این مسئله نیز به نوبه خود مایه جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.seyed-ghodrat

به گزارش کبنانیوز از یاسوج، متن کامل این مقاله بدین شرح است؛
مقدمه
«ما بایستی مردم خودمان را هشیار و بیدار کنیم و خودمان مراقب باشیم. آن کسانی که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمی از مسلمانان را از دین خارج می‌دانند، خارج می‌کنند، تکفیر می‌کنند این گروه‌های تکفیریِ نادان-حقیقتاً مناسب‌ترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست- اینها را بایستی ما تا آنجایی که می‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «و لتصغی الیه افئده الذین لایؤمنون بالأخره و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون» بعضی‌ها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرفهای دشمنان می‌شوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفه‌ی علما، وظیفه‌ی سنگینی است. امروز وحدت دنیای اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیای اسلام حقیقتاً می‌تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامی دست پیدا کند؛ می‌تواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند.» (امام خامنه‌ای،۲۵ /۱۰ /۱۳۸۵)
همان طور که مقام معظم رهبری تأکید کردند برای برون رفت جهان اسلام از قرائت های انحرافی از اسلام لازمه آن شناخت این گروهک از جنبه های مختلف است. بررسی ها نشان می دهد که اگرچه استعمار خارجی و انحطاط داخلی(استبداد داخلی) دو عامل اصلی شکل گیری و نضج گرفتن نهضت های بیدارگری و احیاگری اسلامی بوده اند و مصلحان مسلمان، راه درمان این دو را در آگاهی بخشی به مسلمانان و وحدت دنیای اسلام دانسته اند. اما در این میان، دو رویداد مساله را به گونه ای دیگر رقم زد: یک- غرب با طراحی و برنامه ریزی برای انحراف آن تلاش کرد تا جریان اصیل بیداری را به نفع خود ازطریق بدل‌سازی مدیریت کند. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «غرب در دهه‌های بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و …کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل‌سازی و تولید نمونه‌های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادت‌طلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیت‌گرائی و قبیله‌بازی» را به جای «اسلام‌خواهی و امت‌گرائی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جای «علم‌گرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگی، دنیاگرائی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقب‌ماندگی» را به نام «معنویت‌گرائی و زهد» قلمداد کند.»
البته « نمی‌خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کج‌فهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد»(امام خامنه ای، ۲۵ /۱۰/ ۱۳۸۵)
دو- برخی از جریانات سلفی به تدریج راهی را رفته اند که در نهایت نتیجه ای خلاف آنچه که در نهضت های بیداری منظور بوده است، حاصل شده است. یکی از این جریان ها، سلفیت وهابی و تکفیری است. سلفی های تکفیری که در شرایط کنونی از دست زدن به هرنوع اقدام خشونت بار و در واقع تروریستی علیه مسلمانان ابایی ندارند، از آتش افروزان اصلی تفرقه در دنیای اسلام هستند که نه تنها از گستره فعالیت شان کاسته نشده است بلکه، روز به روز در حال گسترش و قدرتمند شدن هستند. در این میان، وقوع برخی تحولات از جمله بحران سوریه و همچنین حضور این گروه ها در عراق و دست یازیدن آنها به انواع اقدامات تروریستی، خطر آنها را بیش از پیش گوشزد می کند. از این رو، در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا با نگاهی به اندیشه های سلفی های جهادی، به بررسی و واکاوی گروهک دولت اسلامی عراق و شام(داعش) پرداخته شود.
سلفی ها معتقدند بحران در کشورهای اسلامی بیش از آنکه علت خارجی داشته باشد، دلیل داخلی دارد. از این منظر سلفی ها دو دشمن را از یکدیگر تفکیک می کنند:
۱- دشمن داخلی (العدو القریب) که در استبداد و فرقه گرایی خود را متجلی می کند. آنها حتی معتقدند که استبداد خود نتیجه فرقه گرایی های مذهبی است. بنابراین به تکفیر سایر فرقه ها روی می آورند. سلفی هایی که اینگونه اعتقادی دارند، سلفی های تکفیری نامیده می شوند.
۲- دشمن دور (العدو البعید) که عبارت است از استعمار و بویژه قدرت های بزرگ. بنابراین به مفهوم جهاد با بیگانگان روی می آوردند. این دسته از سلفی ها، باتأثیر پذیری از اندیشه های مودودی، سید قطب و عبد السلام فرج، به مبارزه با حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی پرداختند و از جمله، انور سادات رئیس جمهور مصر را ترور کردند. بنابراین این دسته از سلفی ها، هدف خود را مبارزه با بیگانگان و حاکمان ظالم می دانستند و در اندیشه آنها، جنگ ها و اختلافات فرقه ای وجود نداشت و عامه مردم و علما به علت اختلاف عقاید، مورد حمله آنها قرار نمی گرفتند. با این وجود، انحراف در اندیشه های بخشی از سلفیه جهادی زمانی آغاز شد که این جریان در خدمت اهداف سلفی های تکفیری قرار گرفت و سازمان هایی مانند القاعده به جای مبارزه با بیگانگان، وارد مبارزه عقیدتی درون دینی شدند. در این ارتباط، حمله شوروی به افغانستان را بایستی یک نقطه عطف دانست. نکته دیگر اینکه، اقدامات خشونت بار گروه های تروریستی را بایستی از نوع خشونت فرقه ای دانست. از این رو، در نوشتار حاضر پس از پرداختن به انواع اقدامات خشونت باری که جنبش های اسلامی تاکنون مرتکب شده اند، به معرفی یکی از گروه هایی، گروهک موسوم به داعش، که هم اکنون در حال ارتکاب به این قسم از خشونت می باشد، پرداخته می شود.
اما مسله اساسی اینجاست که در شرایط کنونی دنیای اسلام آنچه بیش از همه توجه ناظران داخلی و بین المللی را به خود معطوف داشته است، توسل پاره ای از جریانات مذهبی به رفتارهای افراطی و ترور است. به عبارت دیگر، آنچه که امروز در دنیای اسلام شاهد آن هستیم، افزایش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای، بویژه در دو کشور سوریه و عراق، است. در بین افراط گرایی مذهبی، جریان داعش، یکی از خشن ترین جریانات است که حتی رهبران القائده نیز از برخی اقدامات آنها ابراز برائت کرده است. از این رو، سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که مبانی فکری داعش چیست؟ شکل گیری و روند آن چگونه است؟ و حامیان و پشتیبانان آن کدامند؟
مهم ترین رویدادی که در رشد و گسترش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای موثر بوده است، تحولات افغانستان و حمله شوروی به این کشور بوده است. در واقع، وقایع افغانستان و اشغال آن از سوی شوروی را باید نقطه عطفی در فعالیت های داعش دانست. اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی رویدادی استثنایی در جهان اسلام بود، زیرا برای نخستین بار یک سرزمین اسلامی از سوی کمونیسم جهانی اشغال شده بود. از این رو، گروه های اسلامی طرفدار حرکات جهادی که داعیه های جهانی مبارزه با دشمنان اسلام داشتند و کمونیسم را از دشمنان سرسخت خود می دانستند، نسبت به اشغال افغانستان حساسیت شدید نشان دادند. بنابراین کسانی چون عبدالله العزام اردنی- فلسطینی، ایمن الظواهری مصری و اسامه بن لادن سعودی با ورود به افغانستان، بتدریج زمینه های سازماندهی و تشکیل القاعده، به عنوان سازمانی جهانی، را فراهم کردند. در واقع در جنگ افغانستان، آنچه که شکل گیری سازمانی رادیکال به نام القاعده را سرعت بخشید، ملاقات اسلام گرایان شرق و غرب عربی با یکدیگر در افغانستان بود. این ملاقات و آشنایی سبب ترکیب دیدگاه های ایدئولوژیک و مهارت های سازمانی اسلام گرایان شد. در این میان، جنبش های رادیکال مغرب عربی(مصر)، مهارت های سازمانی و تشکیلاتی خود را در اختیار اسلام گرایان سعودی قرار دادند و سعودی ها نیز از طریق نفوذ گسترده مالی خود توانستند دیدگاه های تند وهابی و فرقه گرای خود را وارد چارچوب فکری جریانات اسلام گرای حاضر در افغانستان کنند.
بنابراین اینگونه بود که از اواسط دهه ۱۹۸۰ به بعد، از دامنه فعالیت های گروه های رادیکال عربی در کشورهای عرب کاسته شد و با انتقال مرکز فعالیت های رادیکال به افغانستان و پاکستان، این کشورها به کانون عمده رشد جریانات افراطی با برچسب اسلامی در سال های دهه ۱۹۹۰ و پس از آن تبدیل شدند. در این میان، گروهک داعش را بایستی یکی از مهم ترین گروه های تروریستی حاضر در صحنه کشورهای اسلامی، بویژه عراق و سوریه، دانست که با اقدامات خود به ترور، خشونت و جنایت دامن می زند. از این رو، در ادامه به معرفی این گروهک پرداخته می شود.
۱- پیشینه داعش
ریشه اصلی شکل گیری گروه هایی مانند داعش را بایستی در تحولات دهه آخر قرن بیستم در افغانستان دانست. زیرا، با روی کارآمدن رژیم طالبان در افغانستان، این رژیم از القاعده حمایت کرد و القاعده توانست پایگاه های متعددی را در سراسر افغانستان دایر کند. با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، تداوم فرماندهی شبکه های زنجیره ای القاعده دربیش از ۶۰ کشور جهان حفظ شد. به دنبال حمله آمریکا به عراق، ابومصعب زرقاوی، از رهبران القاعده، با شعار مبارزه با صلیبی های اشغالگر وارد عراق شد و اینگونه، شاخه القاعده در عراق موسوم به «القاعده در سرزمین رافدین» تشکیل شد. القاعده از آنجا که در عراق با اشغالگران مبارزه می کرد، با استقبال جوانان عراقی مواجه شد و حتی از کشورهای دیگر نیز بسیاری راهی عراق شدند. این اتفاق موجب شد که زرقاوی به قدرتی در عراق تبدیل شود. اما القاعده در عراق، علاوه بر حمله بر اشغالگران، با تمسک به تکفیر، حکومت جدید عراق و شهروندان بی گناه و بویژه شیعیان را مورد حملات خود قرار داد.
عملیات های القاعده در عراق ادامه داشت تا اینکه با سرپیچی زرقاوی از دستورات بن لادن، وی در سال ۱۳۸۶ توسط آمریکایی ها کشته شد. با کشته شدن زرقاوی، گروه های جهادی وابسته به القاعده عراق زیرچتر سازمانی به نام «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابوعمر البغدادی گرد آمدند. پس از کشته شدن ابوعمر، ابوبکر البغدادی به رهبری دولت اسلامی عراق رسید. با خروج آمریکایی ها از عراق و نیز حملات ارتش عراق و عشایر، این گروه دچار افول شد تا اینکه با شروع بحران سوریه جان تازه ای گرفت. البغدادی با گسترش فعالیت های خود در سوریه، سازمان خود را به «دولت اسلامی عراق و شام»و با مخفف داعش تغییر نام داد.
به کار بردن نام شام (به جای سوریه) که منطقه‏ای به گستردگی سوریه، اردن، لبنان، رژیم صهیونیستی و فلسطین و بخش‏هایی از غرب عراق و صحرای سینا را شامل می‏شود، ریشه‏های فکری این سازمان را نشان می‏دهد. به عبارت دیگر رهبران داعش با برگزیدن این نام، آرمان بازگشت به دوران اقتدار خلافت اموی را به عنوان آرمان این سازمان در سر می پرورانند. با ذکر این پیشینه مختصر، سایر ابعاد و جزئیات مربوط به این گروهک در ادامه واکاوی می شود.
۲- مبانی فکری داعش
داعش از لحاظ فکری در درون مبانی فکری جریان سلفی در دوران معاصر تعریف می شود. اصطلاح سلفی در دوران معاصر بمعنای قرائتی خاص از اسلام است که ضمن نقد نحله های مختلف فلسفی، کلامی و فقهی اسلامی و تأکید بر وجود انحرافها و بدعت ها در نگرش های سنتی به اسلام، خواستار بازگشت به سیره سلف بعنوان اسلام ناب بوده و خود را منادی بازگشت به شیوه سلف بعنوان اسلام ناب می داند. این جریان توسط افرادی همچون ابن تیمیه و ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب شکل گرفت (فرمانیان،۱۳۸۶ :۵۹۱) و منظور آنها از بازگشت به سلف بمعنای بازگشت به قرائت خاص آنها از اندیشه های حنبلی و اهل حدیث است که شکلی افراطی و حتی در مواردی مخالف با آموزه های اصلی احمد ابن حنبل و بزرگان اهل حدیث می باشد.و به بیان دیگر معیار سلفی بودن در دوران معاصر، قرائت ابن تیمیه (متوفای۷۲۸ه.ق) و محمد ابن عبدالوهاب از تاریخ صدر اسلام است و عموما سلفی ها بر اساس مبانی فکری این‌دو به تفسیر دین می پردازند. در حالی که اندیشه این فقها مورد اعتراض علما و فقهای سنتی اسلامی قرار گرفت و در واقع اندیشه سلفی در مقابل اندیشه سنتی قرار دارد برخی از ویژگیهای فکری و شخصیتی ابن تیمیه که او را در مقابل اسلام سنتی قرار می داد بشرح زیر است:
وی احادیث پیامبر اعظم(ص) درباره فضایل امیرالمومنین(ع) و اهل بیت(ع) را انکار می کرد. سفر به قصد زیارت پیامبراعظم(ص) وائمه(ع) را بدعت و حرام می دانست.با منطق، فلسفه، عرفان و کلام به شدت مخالف بود. فیلسوفانی هم چون فارابی و ابن سینا را دچار انحراف عقیدتی می دانست. عارفان و صوفیانی همچون ابن عربی و صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی را کافر می خواند. به همین دلیل با شیعه و معتزله شدیداً دشمنی می کرد و عقاید اشاعره را نیز نادرست می دانست. و با تأویل و تفسیر عمیق آیات شدیداً مخالف بود و می گفت باید به ظاهر آیات اکتفا کنیم. (موثقی،۱۳۸۷: محمد عبد الوهاب با احیاء مجدد این عقائد در چند قرن بعد تلاش کرد تا قرائتی خاص از اسلام ارائه دهد که منجر به آن شد که ایشان عقائد بسیاری از مسلمانان را نادرست و انحرافی و آنها را مشرک و یا کافر بداند به همین دلیل می توان ایدئولوژی آن را نوعی ایدئولوژی تکفیری نامید. مهمترین ویژگی های دیدگاه وی که مرز اندیشه وی را با اسلامگرایان سنتی و تجدد گرا مشخص می کنند عبارتند از:
۱-۲-توحید و نوع تفسیر از آن؛ در حالی که همه مسلمانان به اصل توحید معتقدند اما این گروه با تفسیر ظاهر گرایانه از برخی آیات قر ان دیدگاه خاصی به توحید داشته و بر آن اساس بسیاری از اعمال مسلمانان را همچون زیارت قبور، توسل به اولیاء و پیامبران و یا شفاعت و گنبدسازی را اعمال مغایر توحیدمی دانند و اقدام کننده به این امور را به کفر یا شرک نسبت می دهند.
اما بگفته بسیاری از فقهای سنی، آنان تفسیر نا بجا و غیر واقعی از آیات دارند و برخی احکامی که در خصوص بت ها و کافران آمده است به موارد دیگر تعمیم داد ه اند در حالی که این قیاس ها به چند دلیل باطل است: ۱٫ در این قیاس ها، پیامبر یا اولیای خدا، به جای بت ها گذاشته شده اند.۲٫ مؤمنان و متوسلان به نبی(ص)، همانند بت پرستان و بی اعتقادان به خدا فرض شده اند.۳٫ توسل، استغاثه و شفاعت، با واژه «عبادت» هم معنی گرفته شده اند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند.
۲-۲-بدعت؛ از دیگر موضوعاتی است که این جریا ن فکری به آن پرداخته است علیرغم اینکه همه مسلمانان با بدعت در دین مخالفند آن را مردود می دانند اما این جریان باز در مورد بدعت با تعمیم نابجا و مصادیق خارج از عقل و شرع، بسیاری از عقاید یا اعمال دیگر مسلمانان را بدعت می نامند. اعمالی چون برگزاری جشن برای میلاد پیامبر(ص)، توسل، خواندن فاتحه پس از نمازهای روزانه و بسیاری اعمال دیگر را بدعت می شمارند. در حالی که به گفته مخالفان، هر گاه دلیلی مبنی بر حرمت، وجوب، کراهت یا استحباب عملی از سوی شارع وارد نشده باشد، اصل بر مباح بودن آن است که آن را «اصاله الاباحه» می گویند. اما عبدالوهاب در مقابل این قاعده «اصاله الحظر» یا «اصاله المنع» را جعل کرده است. وی بسیاری اعمال، از جمله تزیین مساجد را چون در سنت موجود نبوده، بدعت و حرام می دانست.
۳-۲-تکفیر مخالفان فکری؛ یکی دیگر از مباحث محوری در اندیشه سیاسی مذهبی آنان است، آنها بر این اساس بسیاری از مسلمانان را که با عقیده آنان هم رأی نیستند تکفیر می کنند در حالی که به اعتقاد اکثریت مسلمانان کفر زمانی حاصل می شود که انسان با زبان از دین بیزاری بجوید، یا آگاهانه انکار احکام دین کرده و کفر را بر ایمان ترجیح دهد. عبدالوهاب: معتقد بود «کسانی که اقداماتی را که از نظر آنان بدعت محسوب می شود انجام دهند، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل نیست فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمی توان پشت سر او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمی شود.»
۴-۲-جهاد علیه شرک؛ این جریان فکری براساس این اعتقادات و با کمک قدرت نظامی آل سعود حمله به مناطق مختلف شبه جزیره و خارج از آن را برای نابودی شرک و کفر آغاز کرد. بطوری که تهاجمات این گروه در قرون۱۷و۱۸ م در قلمرو دولت عثمانی با هدف پاکسازی این مناطق از بت ها، تمثال ها و تصاویر صورت پذیرفته بود. این اقدامات منجر به آن شد تا وهابی ها مکان های مذهبی و عبادت بخشی از اهل سنت، صوفیان و شیعیان از جمله مساجد و حسینیه ها، همچنین آرامگاه های گنبد دار(حرم ها) و سایر مظاهر شیعیان را به نابودی کشاندند و حتی به کربلا لشکرکشی کرده و آن جا را تخریب نمودند.
۳- سازماندهی داعش
این گروهک شامل یک رهبر و یک شورای فرماندهی نظامی است. کادر اصلی این گروهک به صورت کامل از عراقی‏ها شکل گرفته است؛ زیرا البغدادی هیچ تابعیت دیگری را در این شورا نمی‏پذیرد. تعداد اعضای شورای نظامی کم و زیاد می‏شود و معمولاً بین ۸ تا ۱۳ نفر هستند و فرماندهی شورا بر عهده یک افسر سابق ارتش بعثی عراق است.
این افسر، یک سرهنگ ستاد در ارتش سابق عراق است که حجی بکر خوانده می‏شود. وی در زمان فرماندهی ابوعمر البغدادی، فرمانده مقتول دولت اسلامی عراق که در سال ۱۳۸۹ کشته شد، بعد از توبه از فعالیت در حزب بعث عراق وارد تشکیلات این گروه شد و تمام تجربه نظامی و مناسبات خود را در خدمت این گروه قرار داد. وی مدتی بعد مشاور نظامی ابوعمر البغدادی و معاون او ابوحفص المهاجر شد.
ابوبکر البغدادی در آن زمان در شورای فرماندهی سابق دولت اسلامی عراق نبود، بلکه تنها عضوی از این دولت بود و در شهر فلوجه اقامت داشت. بعد از کشته شدن ابوعمر و معاون وی و تعداد دیگری از مقامات ارشد القاعده، حجی بکر اعضای شورای نظامی را با بیعت با ابوبکر البغدادی به عنوان رهبر این گروه غافلگیر کرد. نام اصلی البغدادی «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» است و دارای دو کنیه ابو عواد و ابو دعا است، اما ابوبکر کنیه مستعار و سازمانی اوست.
به این ترتیب، فعالیت گروه وارد مرحله جدیدی شد که در آن ابوبکر البغدادی به عنوان فرمانده اصلی و حجی بکر به عنوان فرمانده در سایه کار خود را آغاز کردند. البته حضور سرهنگ ستاد با ریش تراشیده و قیافه‏ای غربی در کنار ابوبکر البغدادی حساسیت‏هایی را در میان اعضای دولت اسلامی عراق ایجاد می‏کرد. از این رو، وی نیز ریش خود را بلند کرد و ظاهر خود و حتی نحوه صحبت کردنش را تغییر داد. در این مرحله، دولت اسلامی عراق از سویی در صدد تضمین عدم شکاف در میان اعضا و حمایت از داخل از طریق ایجاد مراکز امنیتی بود و از سوی دیگر ورود منابع مالی به داخل گروه را نیز تضمین می‏کرد.
همچنین البغدادی و البکر در خصوص توقف دیدارهای سران درجه اول این گروه با فرماندهان فرعی و درجه دوم به توافق رسیدند. به این ترتیب مناسبات فرماندهان میدانی با سران در حد دریافت دستورهای امیر از طریق اعضای مجلس شورا که سران آن را تشکیل داده بود، منحصر شد. اقدام دیگر در ایجاد یک دستگاه امنیتی برای اجرای ترورهای محرمانه بود که در ابتدا شامل ۲۰ نفر شد و در یک ماه به بیش از ۱۰۰ نفر رسید. این ترورها از سوی شخصی به نام ابوصفوان الرفاعی رهبری می‏شد و به صورت مستقیم زیر نظر فرماندهی دولت اسلامی عراق قرار داشت. این گروه هر کسی را که احساس می‏شد سودای جدایی یا تمرد از دستورهای فرماندهی یا مقامات میدانی یا قضات شرعی را در سر دارد، ترور می‏کرد.
تأمین منابع مالی همانند دوره ابوعمر البغدادی صورت می‏گرفت و مصادره اموال شیعیان و مسیحیان و غیر مسلمانان و کسانی که مزدوران نظام عراق خوانده می‏شدند؛ حتی از میان اهل تسنن بخشی از منابع مالی این گروه را تشکیل می‏دادند. تسلط بر منابع نفتی و ایستگاه‏های تولید برق و سوخت و کارخانه‏های دولتی و هر منبع مالی دولتی از دیگر درآمدهای این گروه تروریستی بود. چیزهایی که امکان مالکیت و تسلط کامل بر آن نبود نیز با تهدید مالک آن به قتل یا غارت و انفجار شرکت به صورت ماهیانه اموالی از آن را به عنوان مالیات به سرقت می‏بردند.
از طرفی کمک‏های مالی خارجی از جمله عربستان و کویت هم به سوی این گروه سرازیر می‏شد و به این ترتیب اموال این گروه به اندازه‏ای بالا رفت که توانست حقوق بسیار بالایی به عناصر خود بدهد و هزینه‏های زیادی را نیز صرف عملیات نظامی خود کند. به همین دلیل گرایش برای پیوستن به این گروه نیز افزایش پیدا کرد و سازمان روز به روز گسترده‏تر شد و به سوریه نیز تسری یافت.
۴- توانمندی‏های نظامی و گستره نفوذ داعش
داعش با توجه به ارتباطی که با القاعده برقرار کرده، بدیهی است که همه تجارب و توان رزمی، مالی و لجستیکی القاعده را پشت سر خود داشته باشد. این گروهک در درگیری خود با سایر گروه‏ها، به ویژه با ارتش آزاد سوریه، نشان داده است که از توان بالایی برخودار بوده و تسلیحات و نیروهای زیادی را در اختیار دارد. در این راستا، سازمان ناظر حقوق بشر سوریه در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ ارائه کرد ابراز داشت که داعش قوی‌ترین گروه شورشی فعال در شمال سوریه است. پیکارجویان داعش که عموماً از جوانان ماجراجو، کم‏سواد و محروم تشکیل شده‏اند، تحت آموزش‏های چریکی قرار گرفته و از سلاح‏های پیشرفته سبک و گاه متوسط بهره می‏گیرند. نکته مهم در میان عناصر داعش آن است که با توجه به انگیزه‏های ایدئولوژیک، روحیه رزمی بالایی دارند؛ بنابراین در عملیات‏های خود ریسک‏پذیری زیادی به خرج داده و معمولاً تا پای جان می‏جنگند.
یکی از مهم‏ترین عوامل قدرت رزمی بالای داعش علاوه بر دریافت انواع تسلیحات پیشرفته از طرف‌های منطقه‌ای نظیر عربستان سعودی، به تجارب عراق بازمی‏گردد. داعش در عراق و در درگیری مستمر با ارتش آمریکا کاملاً آبدیده شده و شیوه درگیری با ارتش‌های کلاسیک را خوب می‏‌داند. نکته قابل توجه آن است که یک‏سوم از کشته‌های سربازان آمریکایی در دوران اشغال عراق در استان الانبار، یعنی کانون قدرت داعش، جان خود را از دست دادند. اجرای عملیات‏های انتحاری توسط این گروه و یا سایر گروه‏های وابسته به القاعده نیز نشانگر آن است که عناصری را به گونه‏ای تربیت کرده‏اند که حاضرند در راه اهداف مورد ادعای خود دست از جان شسته و به آغوش مرگ بشتابند.
داعش در غرب عراق یعنی استان‏های الانبار، نینوا و صلاح‏الدین و شرق سوریه در استان‏های رقه و دیرالزور و همچنین مرز عراق با سوریه در شرق این کشور، دارای حضور و نفوذ گسترده‏تری است، اما هر چه به سمت غرب سوریه برویم از دامنه نفوذ داعش کاسته می‏شود. در گام اول داعش در صدد آن است تا با همکاری برخی قبایل، منطقه دیرالزور و مرزهای عراق و سوریه را به کنترل خود در آورد تا یک حکومت اسلامی شامل مناطق سنی‏نشین عراق و سوریه تا شهر حلب، تأسیس نماید. داعش برای بسط گستره نفوذ خود با رقبای خود همچون ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره هم درگیر شده و تاکنون شمار زیادی از تروریست‏ها در درگیری با یکدیگر به هلاکت رسیده‏اند. در عراق نیز علاوه بر ارتش و نیروهای امنیتی، عشایر مسلح نیز هدف حملات این گروه قرار گرفته‏اند.
۵- حامیان بین المللی و منطقه ای داعش
بی‏تردید گروهی همچون داعش با حجم بالایی از عملیات‏های نظامی و انفجارات تروریستی، بدون حمایت‏ قدرت‏های منطقه‏ای و جهانی قادر به ایفای چنین نقشی نیست. در میان حامیان داعش بیش از همه نام عربستان سعودی و آمریکا مطرح است. اطلاعات موثق از نقش سازمان اطلاعات عربستان و شخص بندر بن سلطان، رئیس سابق دستگاه جاسوسی این کشور، در تشکیل گروه‏های تروریستی خطرناکی همچون داعش و جبهه النصره حکایت می‏کند. عربستان سعودی به عنوان مدعی رهبری جهان اسلام از دیرباز رقابت سختی را با سایر قدرت‏های منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است. از نگاه عربستان ایران مدعی رهبری منطقه و بسط نفوذ خود با رویکرد تشیع است؛ بنابراین هم‏پیمانان ایران به ویژه دولت عراق و سوریه آماج حملات سعودی قرار گرفتند.
راهبرد عربستان، ایجاد فتنه طایفه‏ای و مذهبی است و در چنین شرایطی است که سازمان القاعده و گروه‏های تکفیری همچون داعش برجستگی خاصی می‏یابند. به عبارتی دلارهای نفتی عربستان خرج حمایت مالی و تسلیحاتی گروه‏هایی مانند داعش می‏شود تا علیه شیعه و هم‏پیمانان جمهوری اسلامی وارد عمل شده و در واقع نقشه شوم هم‏پیمانان غربی و صهیونیستی خود را در منطقه حساس آسیای غربی پیاده کند. از سوی دیگر، عربستان با حمایت از تحرکات تکفیری ها در عراق و سوریه، عملا به انتقال بحران از درون خاک خود به این کشورها کمک می کند، زیرا حجم بالایی از تکفیری های حاضر در سوریه و عراق را نوسلفی هایی تشکیل می دهند که با رژیم سعودی نیز سرجنگ ودرگیری دارند.
درخصوص حمایت آمریکا از این گروه نیز تردیدی وجود ندارد، زیرا گزینه فعلی (جنگ مذهبی میان مسلمانان و عملکرد جریان‏های تکفیری همچون داعش) بهترین گزینه برای استکبار جهانی و صهیونیسم در جهت فرسایش و تضعیف جهان اسلام محسوب می‏شود. درک این راهبرد آمریکا در منطقه، با دقت در نقشی که این گروه ها در سوریه ایفا می کنند بیشتر میسر است؛ منطق آمریکا در بحران سوریه مبتنی بر موازنه قوا می باشد، زیرا پس از شروع موج سوم بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و سقوط دومینووار رژیم های مستبد مورد حمایت آمریکا که تا قبل از آن تأمین کننده امنیت اسرائیل بودند، به یکباره نگرانی ها در مورد تأمین امنیت این رژیم در میان حامیان غربی آن فزونی گرفت. این شرایط در حالی حادث شده بود که از دیدگاه آمریکایی ها، مهم ترین تهدیدی که در شرایط آن زمان متوجه امنیت اسرائیل بود، از ناحیه محور مقاومت اسلامی بود. از این رو، آمریکا و هم پیمانان غربی آن تصمیم گرفتند تا حلقه ضعیف این محور، یعنی سوریه را که از سویی نظامی دیکتاتوری بر آن حاکم بود و از سوی دیگر مردم آن با مردم دیگر کشورهای منطقه اشتراکات بیشتری داشتند، باتوجه به اینکه مردم در سایر کشورها نیز علیه دیکتاتورها قیام کرده بودند، مورد هدف قرار دهند. از اینجا بود که سناریوی بیگانگان در سوریه شروع شد. از قضا این مسأله با حضور گروه های تکفیری در سوریه نیز همراه شد. بنابراین، آمریکا که از یک سو درصدد تضعیف بشار اسد و محور مقاومت بود و از سوی دیگر می دانست که گروه های تکفیری نیز در نهایت دشمن اسرائیل محسوب می شوند، بهترین گزینه پیش روی خود را در حمایت و تجهیز همه جانبه این گروه ها دید. به عبارت دیگر، آمریکا با میدان دادن به تکفیری ها در سوریه و حمایت از تداوم بحران در این کشور، بر آن است تا با تضعیف هرچه بیشتر طرف های درگیر، از نگرانی های خود در ارتباط با امنیت رژیم صهیونیستی بکاهد. زیرا برآیند بازی در سوریه به تضعیف دوطرف درگیر در بحران یعنی رژیم بشار اسد و تکفیری ها انجامیده است که هر دو طرف از دشمنان اسرائیل می باشند.
نقش گسترده تر آمریکا در گسترش تروریسم تکفیری در منطقه، با دقت در گزارشی که نشریه تایمز لندن منتشر کرده است، بیشتر روشن می شود. مطابق با گزارش این نشریه، گروهک تروریستی داعش با دخالت مستقیم سازمان‏های نظامی و امنیتی آمریکا به وجود آمده است. آنها با کشف، تربیت و معرفی ابوبکر بغدادی، او را به سرعت به عنوان یکی از سران مطرح سلفی‏ها معرفی کردند. در این گزارش آمده است در سال ۲۰۰۴ نیروهای ایالات متحده بر اساس یک پروژه از پیش طراحی‏شده و هدفمند، مرد ۳۳ ساله‏ای به نام «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» را که یک کشاورز ساده، اما جاه‏طلب و ماجراجو بود، شناسایی کرده و با اتهامات کلیشه‏ای، او را به ابوغریب فرستادند. ابراهیم البدری، به صورت هدفمند با سران تندرو القاعده در یک سلول حبس شد و در مدت سه ماه، از یک کشاورز سنی، به یک سلفی تندرو تغییر شخصیت داد. او هنوز از زندان آزاد نشده بود که لقب ابوبکر البغدادی را برای خود برگزید.
پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۱ نام البغدادی مشهور به ابودعا را در لیست افراد خطرناک و تحت تعقیب قرار داد و برای دستگیری او پاداش ده میلیون دلاری تعیین کردند. این اقدام ظاهری آمریکا موهبتی بزرگ برای البغدادی بود تا او به عنوان یکی از سران گروه‏های سلفی مطرح شود و فعالیت‏های تازه تروریستی خود را در عراق و سوریه آغاز کند. این گروهک، حدود چند ماه پیش و پس از ارتکاب به انواع جنایات در سوریه، سلسله عملیات هایی را در استان الانبار عراق تدارک دید که در ادامه به عملیات این گروهک در الانبار عراق پرداخته می شود.
۶- عملکرد داعش
داعش اساساً حق تعیین سرنوشت را برای ملت‏ها به رسمیت نمی‏شناسد. داعش در دو سال گذشته و به ویژه پس از حوادث سوریه، موضوع تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق احکام شریعت را در عراق و شام مطرح کرده است و در مناطقی که تصرف می‏کند، امارت اسلامی برپا می‏کند. وظیفه این امارت‏ها اجرای احکام ظاهری شریعت با توسل به فشار و خشونت است. برای نمونه زنان را وادار به رعایت حجاب شرعی کرده و یا مردان را مجبور به شرکت در نماز جمعه می‏کنند و هر که تخلف کند، حد شرعی می‏خورد. داعش همچنین با فرآیند گفتگوهای آشتی و نشست ژنو و حل مسالمت‏آمیز بحران سوریه به شدت مخالف است و جز سلاح و جنگ و خشونت چیز دیگری نمی‏شناسد. داعش در سوریه ده‏ها نفر از فعالان سازمان‏های بشردوستانه، روزنامه‏نگاران، فعالان عرب، مسیحی، علوی و کُرد را زندانی کرد و یا به طرز فجیعی کشت و به این ترتیب دامنه دشمنی با این گروه در میان طوایف مختلف سوری افزایش یافته است.
همچنین این گروه در عراق از دی ماه سال گذشته کنترل شهرهای فلوجه و رمادی از شهرهای استان الانبار را به دست گرفت، اما این اقدام باعث نمایان شدن ماهیت این گروه شده و در واقع حضور داعش در شهرهای استان الانبار، حتی بسیاری از عشایرآن را به تکاپو واداشت تا در کنار ارتش عراق علیه القاعده بجنگند.
داعش با بهره‏برداری از تسلیحات پیشرفته و کمک‏های مالی قابل توجه به ویژه از سوی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، به سرعت خود را به مناطقی که گروه‏های مسلح مخالف سوریه در نبرد با ارتش این کشور تصرف کرده بودند، تحمیل کرد و به نوعی مناطق گسترده‏ای از امتداد رود فرات و بخش گسترده‏ای از شمال سوریه را به محل تاخت و تاز خود تبدیل نمود. گروه داعش که هم اکنون در حدود ۱۳۰۰۰جنگجو از اتباع کشورهای مختلف جهان را در خود جای داده است، در حال حاضر نه تنها عراق و سوریه، بلکه لبنان را نیز هدف حملات و انفجارات خود قرار داده است.
عملکرد داعش در عراق و سوریه بسیار خشونت‏آمیز و ددمنشانه بود، تا حدی که حتی ایمن الظواهری، رهبر القاعده، علیه عملکرد کورکورانه این گروه در برابر اهل سنت و شیعیان انتقاد کرد. در بیانیه‏ القاعده که در سایت‏های به اصطلاح جهادی منتشر شده، آمده است القاعده اعلام می‏کند هیچ ارتباطی با گروه داعش ندارد و نقشی در تشکیل آن نداشته و با این شبکه برای تشکیل این گروه مشورت نشده است، بلکه حتی دستور توقف فعالیت آن را صادر کرده است.
داعش به خاطر تلاش برای بسط نفوذش بر مناطق تحت سیطره خود با گردانهای اسلامی دیگر مانند انصار الشام، احرار الشام، گردان المهاجرین و نصره المظلوم در مناطقی مانند ریف لاذقیه درگیر شد.
از سوی دیگر داعش به خاطر تلاش برای اجرای مقررات دینی متحجرانه در مناطق تحت امر خود و اعدام مخالفان، با مردم مناطق تحت سلطه خود اصطکاک پیدا کرد. خشم عمومی مردم سوریه از داعش زمانی شدت گرفت که این گروه پنج تن از کارکنان سازمان پزشکان بدون مرز را ربود و اجساد بسیاری از زندانیان خود را که آثار شکنجه بر آنها مشخص بود را علنی کرد. به عبارتی، عملکرد این گروه در سوریه موجب شد نوعی انتفاضه مردمی علیه داعش در این کشور شکل بگیرد.
یکی دیگر از اقدامات و فعالیت های خشونت بار داعش در عراق بویژه در استان الانبار به عنوان مرکز فعالیت این گروهک بوده است. استان الانبار در غرب عراق از نظر جغرافیایی، بزرگ‌ترین استان این کشور محسوب می‌شود. اهمیت این استان از آنجا ناشی می شود که صحرای الانبار نزدیک به یک‏سوم مساحت عراق را شامل می‌شود. این صحرا در سه کشور سوریه، اردن و عربستان نیز ادامه پیدا کرده است و در داخل عراق، هفت استان عراق یعنی نینوا، صلاح‏الدین، کربلا، بابل، بغداد، نجف و المثنی را در بر می‌گیرد. از این رو، بخش زیادی از گروه‌های تروریستی و کمک‌های مالی و لجستیکی به آنها طی ۱۰ سال گذشته از طریق این منطقه وارد عراق می‌شدند. الانبار در دوران حکومت حزب بعث، یکی از مهم‌ترین مراکز حمایت از حکومت بود. از نظر سیاسی، اهالی این استان حامی رژیم بعث بودند که حکومت اقلیت سنی عراق بر اکثریت شیعه را تضمین می‌کرد. بیشتر ساکنان استان الانبار، از «طایفه دولیمی» هستند و اکثریت قاطع آنها را اهل سنت عراق تشکیل می‌دهند. در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده، الانبار و به ویژه شهر فلوجه مهم‌ترین پایگاه نیروهای شبه‌نظامی درگیر با آمریکایی‌ها بود و اکنون نیز اصلی‌ترین پایگاه داعش محسوب می‌شود. حال اگر صحرای الانبار کاملاً تحت کنترل دولت عراق در آید، می‏توان گفت امنیت و آرامش عراق رقم خورده است. بنابراین، به دنبال حملات داعش و تصرف مناطقی از استان الانبار، ارتش عراق عملیات سنگینی را در این استان علیه این گروه آغاز کرد. این عملیات در میدان وسیعی صورت گرفت که مشارکت بخش‌های مختلف ارتش و یگان‏های آن اعم از نیروی هوایی، نیروی دریایی، یگان ویژه، یگان زرهی و یگان توپخانه و پیاده نظام در کنار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیت ملی نشانگر چشم‏انداز وسیع اهداف مورد نظر این عملیات است.
از طرفی مدیریت عملیات و نظارت بر آن از سوی بالاترین سطح فرماندهی اعم از فرمانده کل نیروهای مسلح، وزیر دفاع، فرماندهان میدانی مانند فرمانده نیروهای زمینی و معاون رئیس ستاد کل ارتش، فرمانده عملیات الانبار، فرمانده پلیس الانبار و تعداد دیگری از فرماندهان دسته‏های نظامی و مشاوران و کارشناسان نظامی و امنیتی صورت گرفته است.
در سطح ملی این عملیات مورد حمایت گسترده و آشکار گروه‌ها، شخصیت‌های سیاسی و دینی و قبایل عراق قرار گرفته است و برخی طرف‌ها خواستار تداوم آن تا تحقق اهداف مورد نظر و توسعه دامنه آن به مناطق دیگر محل فعالیت گروه‌های تروریستی شده‌اند. حتی سرسخت‌ترین مخالفان دولت و معترضان نیز جرأت هیچ‌گونه انتقادی از این عملیات را به خود ندادند و یا سکوت اختیار کردند.
بر اساس آمارهای موثق، دولت عراق در اجرای این عملیات با همسایگان خود هماهنگ شده بود تا عرصه را بر تروریست‌ها تنگ کند و به آنها اجازه فرار به پناهگاه‌های امن و تجدید قوا را ندهد. شاید اظهارات «عبدالله نسور»، نخست‏وزیر اردن در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای عراقی خود در بغداد اشاره به همین مسأله دارد. وی گفته بود که ما با دشمن مشترکی مواجه هستیم. همین مسأله درباره سوریه نیز صدق می‌کند و دمشق اقدامات قاطعانه‌ای را برای ممانعت از فرار تروریست‌ها از عراق به خاک این کشور اتخاذ کرد.
بحث در مورد داعش با ذکر دونکته مهم دیگر به پایان می رسد. نکته اول اینکه در اواخر سال گذشته نیز خبرهایی مبنی بر تصمیم داعش برای تأسیس دولت اسلامی در صحرای سینای مصر به گوش رسید که این امر نیز در راستای راهبرد تأمین امنیت رژیم صهیونیستی قابل تحلیل است، زیرا پس از سقوط مبارک در مصر چند تحول در این کشور صورت گرفت: ۱- فضای امنیتی گذشته از میان رفت. ۲- انگیزه های گروه های مردمی مصر برای کمک به فلسطینیان تقویت شد و ۳- گروه های مسلحی که مشخص نبود هویتشان چیست دست به اقدامات مسلحانه در صحرای سینا زدند. امری که موجب تقویت حضور ارتش مصر در سینا شد. این امر خلاف معاهده کمپ دیوید بود، ولی اسرائیلی ها بدان رضایت دادند. در عین حال، رژیم صهیونیستی، بعد از سقوط مبارک، بیش از هرچیزی نگران امنیت خود از صحرای سینا بود. یعنی نگرانی ها از مرز غزه با مصر و مرز با سینا بود. لذا در پی تدابیری بودند که امنیت خود را حفظ کنند. از این جهت می توان راهبرد داعش در صحرای سینا را در راستای راهبرد رژیم صهیونیستی دانست. به عبارت دیگر، حضور گروه های تکفیری در صحرای سینا منجر به دخالت و حضور ارتش در این منطقه راهبردی می شود و در این حالت، مردم دیگر نمی توانند در این منطقه علیه اسرائیل نقشی ایفا کنند. از این رو، این رژیم نه تنها از حضور گروه های تروریستی مانند داعش در صحرای سینا نگران نیست بلکه، حتی این موضوع با رضایت آن نیز همراه بوده است.
و نکته دیگر به اعترافات جوان سعودی گریخته از چنگ داعش در سوریه مربوط می شود که گفته است در سوریه چیزی به نام جهاد نیافتم. «سلیمان سعود السبیعی» ملقب به ” سمبتیک”، از جوانان عربستانی که برای جهاد به سوریه رفته بود ولی پس از مدتی توانسته بود از دست داعش فرار کند و به کشورش بازگردد، در گفتگو با شبکه «الاولی» اوضاع سوریه را خلاف آن چیزی توصیف کرد که رسانه‌ها به تصویر می‌کشند. وی مدعی شده است: «چیزی به اسم جهاد در سوریه وجود ندارد. کسانی که با این قصد و نیت به این کشور سفر می‌کنند تصور اشتباهی دارند.» وی انگیزه اکثریت کسانی که در سوریه در حال مبارزه با دولت این کشور هستند را انتقام جویی از کشته شدن یکی از اعضای خانواده شان می‌داند و می گوید: «برای بیشتر آن‌ها مهم نیست که چه چیزی در سوریه در حال رخ دادن است. … چیزی به اسم جهاد در آن جا نیافتم.»
۷- نتیجه گیری
سلفی های جهادی که در ابتدا با هدف مقدس احیای تمدن اسلامی، به جهاد علیه بیگانگان و حاکمان مستبد کشورهای اسلامی می پرداختند، بتدریج با تحت تأثیر قرار گرفتن از سوی سلفی های تکفیری، جهاد را در شکلی دیگر و در واقع، به معنای برادر کشی و جنگ درون تمدنی منحرف کردند.وقایع افغانستان و اشغال این کشور توسط شوروری را بایستی نقطه عطفی در این خصوص دانست که سرانجام آن، گسترش خشونت فرقه ای در نقاطی از جهان اسلام بود که میان اهداف دولتی و غیردولتی و همچنین میان مسلمانان و غیرمسلمانان تفاوتی قائل نبود. حتی معتقدین به این قسم از خشونت با این استدلال که بحران در جهان اسلام، بیش از آنکه منشا بیرونی داشته باشد، منشا درونی دارد، از هدف اولیه خود که مبارزه با بیگانگان و استعمارگران بود فاصله گرفتند و تمام تلاش خود را به ایجاد بحران در جوامع اسلامی معطوف داشتند. در این میان، گروه ها همواره نقش ابزاری برای تامین منافع کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا ایفا کرده اند.
در واقع می توان گفت که مهم ترین علت حمایت بیگانگان از این گروه ها از آنجا ناشی می شود که اینان اساسا وجه سلبی دارند، یعنی مهارت این جریان نه در سازندگی و ایجاد تمدن بلکه در تخریب و نفی آنچه موجود است، می باشد.به عبارتی، این جریان قدرت تغییر دارند اما قدرت سازندگی ندارند و نمی توانند تمدن سازی کنند.از این جهت است که مورد توجه استکبار جهانی می باشند.در واقع، استکبار جهانی با حمایت و تجهیز سلفی های افراطی و تکفیری در صدد کنترل و به انحراف کشاندن موج اسلام گرایی در منطقه و جهان است.حاصل این که دشمنان مسلمانان با حمایت از گروه های افراطی و تکفیری قصد دارند توان و انرژی فراوان ناشی از ایجاد بیداری در کشورهای مسلمان را در جهت انحراف از موضوعات اصلی همچون اصل بقای رژیم صهیونیستی هدر دهند.بنابراین در این راستا می باشد که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی ) فرمودند: « عده ای تکفیری بجای توجه به رژیم خبیث صهیونیستی، به اسم اسلام و شریعت، اکثر مسلمانان را تکفیر می کنند و زمینه ساز جنگ و خشونت و اختلاف می شوند و به همین علت، وجود این جریان تکفیری، مژده ای برای دشمنان اسلام است.
رهبر انقلاب با اشاره به آیه شریفه «اَشدّاء علیَ الکُفّارِ رُحَماء بَینَهُم» افزودند: جریان تکفیری، این دستور صریح پروردگار را نادیده می گیرد و با تقسیم مسلمانان به «مسلمان و کافر»، آنها را به جان هم می اندازد.
ایشان سؤال کردند: با این وضع آیا کسی می تواند تردید کند که وجود این جریان و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از آن، کار دستگاههای امنیتی و خبیث دولتهای استکباری و دست نشاندگان آنها نیست؟
بنابراین، در حال حاضر گروه های تکفیری فعال در صحنه کشورهای اسلامی، علاوه بر اینکه با اقدامات خود به تخریب چهره اسلام در سطح دنیا اقدام می کنند، عملا”‌با برادر کشی و قدم برداشتن در راستای تامین منافع استثمارگران نه تنها دشمن اصلی خود، یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر قدرت های مستکبر جهان را تعضعیف نمی کنند بلکه با این نوع اقداماتشان، جبهه دشمنانشان را نیز تقویت می کنند.از این رو، آنها باید متوجه باشند که راه اعتلای اسلام نه در تکفیر و برادرکشی بلکه در شناخت دشمنان واقعی دنیای اسلام و مبارزه با آنان که همانا قدرت های مستکبرند، می باشد.
البته توجه به این نکته ضروری است که حمایت غرب از این گروه ها نیز به مثابه شمشیر دو دم می باشد.به گونه ای که اکنون برخی تحلیل گران غربی از جمله امانوئل والرشتالین، نظریه پرداز مکتب نظام جهانی، وقایع سوریه را چالشی برای همه و آشوب ژئوپلتیک توصیف کرده است و بر آن است که در وضعیت آشوب ژئوپلتیک، بیشتر بازیگران توانایی محدودی برای تاثیرگذاری روی نتایج دارند.وی در ادامه می گوید که خاورمیانه در حال از کنترل خارج شدن است و ما باید خوش شانس باشیم که از سقوط فرار کنیم.
والرشتاین در همین نوشته مدعی شده است که آمریکا یکی از قدرت های بزرگ دوران حاضر تشخیص داده که به صورت جدی در خطر است و در نتیجه هیچ گزینه خوبی در اختیار ندارد.وی همچنین در خصوص موضع اسرائیل در ارتباط با بحران سوریه بر آن است که اسرائیل نیز واقعا نمی تواند در این وضعیت مشخص کند چه کسانی طرف اول هستند. این رژیم مخالف ایران و حزب الله است اما تا دو سال پیش دارای روابط کاملا پایدار با دولت بعثی در سوریه بوده است.اگر اسرائیل از مخالفان دولت سوریه حمایت کند، با خطر تشکیل یک دولت برتر – از نقطه نظر خودش – در سوریه روبه رو می شود. اما اگر تمایل به تضعیف ایران و حزب الله داشته باشد، نمی تواند نسبت به نقشی که دولت در سوریه در روابط نزدیک ایران و حزب الله بازی می کند، بی تفاوت باشد. بنابراین رژیم صهیونیستی یا پرت و پلا می گوید یا ساکت می ماند.البته علی رغم این اظهارات والرشتاین، آمریکا و رژیم صهیونیستی همچنان به کمک های همه جانبه خود به گروه های تروریستی تکفیری ادامه می دهند.
در نهایت، به نظر می رسد که بهترین جمع بندی در خصوص داعش را روزنامه فرانسوی «لوفیگارو» انجام داده باشد.این روزنامه، پس از آزادسازی چند خبرنگار فرانسوی از چنگ داعش، در مطلبی در مورد داعش نوشته است:
«بیشتر فرماندهان و رهبران داعش از نظامیان عراقی سابق، افسران حزب بعث صدام و یا لیبیایی هستند و در حال حاضر داعش بیشتر از ده هزار تروریست در اختیار دارد. هدف اصلی آن انضمام سوریه به عراق با پشتیبانی مالی دولت های شناخته شده خلیج (فارس)، ترکیه و برخی از دولت های اروپایی است.
شاخه محلی داعش بیشتر از سه ماه است که شهر فلوجه واقع در شصت کیلومتری غرب بغداد و نیز الرمادی را اشغال کرده است.
شاخه سوری داعش در سال ۲۰۱۲ و پس از گذشت هشت ماه از ناآرامی های سوریه علیه بشار اسد اعلام موجودیت کرد، این شاخه چیزی جز امتداد آن در عراق نیست.
داعش گروهی تروریستی و مسئول اعمال وحشیانه علیه شیعیانی که آنها را دشمن می خواند و نیز ارتش عراق است.»
لوفیگارو در ادامه می نویسد: تعدادی از طرفداران این گروهک در پارلمان عراق نفوذ کرد
.
Iran, Islamic Republic of
سید قدرت حسینی‌ بحرینی نماینده سابق شهرستان‌های گچساران و باشت در مقاله‌ای ماهیت گروهک داعش را مورد بررسی قرار داده است، در بخشی از این مقاله داعش را گروهی تروریستی و مسئول اعمال وحشیانه علیه شیعیانی که آنها را دشمن می خواند، معرفی کرده است و در پایان این مقاله می‌نویسد؛ افراطی گریهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب ماندگی و دور شدن از هدف های والای انقلاب و بیداری اسلامی است که این مسئله نیز به نوبه خود مایه جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.seyed-ghodrat

به گزارش کبنانیوز از یاسوج، متن کامل این مقاله بدین شرح است؛
مقدمه
«ما بایستی مردم خودمان را هشیار و بیدار کنیم و خودمان مراقب باشیم. آن کسانی که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمی از مسلمانان را از دین خارج می‌دانند، خارج می‌کنند، تکفیر می‌کنند این گروه‌های تکفیریِ نادان-حقیقتاً مناسب‌ترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست- اینها را بایستی ما تا آنجایی که می‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «و لتصغی الیه افئده الذین لایؤمنون بالأخره و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون» بعضی‌ها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرفهای دشمنان می‌شوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفه‌ی علما، وظیفه‌ی سنگینی است. امروز وحدت دنیای اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیای اسلام حقیقتاً می‌تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامی دست پیدا کند؛ می‌تواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند.» (امام خامنه‌ای،۲۵ /۱۰ /۱۳۸۵)
همان طور که مقام معظم رهبری تأکید کردند برای برون رفت جهان اسلام از قرائت های انحرافی از اسلام لازمه آن شناخت این گروهک از جنبه های مختلف است. بررسی ها نشان می دهد که اگرچه استعمار خارجی و انحطاط داخلی(استبداد داخلی) دو عامل اصلی شکل گیری و نضج گرفتن نهضت های بیدارگری و احیاگری اسلامی بوده اند و مصلحان مسلمان، راه درمان این دو را در آگاهی بخشی به مسلمانان و وحدت دنیای اسلام دانسته اند. اما در این میان، دو رویداد مساله را به گونه ای دیگر رقم زد: یک- غرب با طراحی و برنامه ریزی برای انحراف آن تلاش کرد تا جریان اصیل بیداری را به نفع خود ازطریق بدل‌سازی مدیریت کند. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «غرب در دهه‌های بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و …کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل‌سازی و تولید نمونه‌های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادت‌طلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیت‌گرائی و قبیله‌بازی» را به جای «اسلام‌خواهی و امت‌گرائی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جای «علم‌گرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگی، دنیاگرائی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقب‌ماندگی» را به نام «معنویت‌گرائی و زهد» قلمداد کند.»
البته « نمی‌خواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کج‌فهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد»(امام خامنه ای، ۲۵ /۱۰/ ۱۳۸۵)
دو- برخی از جریانات سلفی به تدریج راهی را رفته اند که در نهایت نتیجه ای خلاف آنچه که در نهضت های بیداری منظور بوده است، حاصل شده است. یکی از این جریان ها، سلفیت وهابی و تکفیری است. سلفی های تکفیری که در شرایط کنونی از دست زدن به هرنوع اقدام خشونت بار و در واقع تروریستی علیه مسلمانان ابایی ندارند، از آتش افروزان اصلی تفرقه در دنیای اسلام هستند که نه تنها از گستره فعالیت شان کاسته نشده است بلکه، روز به روز در حال گسترش و قدرتمند شدن هستند. در این میان، وقوع برخی تحولات از جمله بحران سوریه و همچنین حضور این گروه ها در عراق و دست یازیدن آنها به انواع اقدامات تروریستی، خطر آنها را بیش از پیش گوشزد می کند. از این رو، در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا با نگاهی به اندیشه های سلفی های جهادی، به بررسی و واکاوی گروهک دولت اسلامی عراق و شام(داعش) پرداخته شود.
سلفی ها معتقدند بحران در کشورهای اسلامی بیش از آنکه علت خارجی داشته باشد، دلیل داخلی دارد. از این منظر سلفی ها دو دشمن را از یکدیگر تفکیک می کنند:
۱- دشمن داخلی (العدو القریب) که در استبداد و فرقه گرایی خود را متجلی می کند. آنها حتی معتقدند که استبداد خود نتیجه فرقه گرایی های مذهبی است. بنابراین به تکفیر سایر فرقه ها روی می آورند. سلفی هایی که اینگونه اعتقادی دارند، سلفی های تکفیری نامیده می شوند.
۲- دشمن دور (العدو البعید) که عبارت است از استعمار و بویژه قدرت های بزرگ. بنابراین به مفهوم جهاد با بیگانگان روی می آوردند. این دسته از سلفی ها، باتأثیر پذیری از اندیشه های مودودی، سید قطب و عبد السلام فرج، به مبارزه با حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی پرداختند و از جمله، انور سادات رئیس جمهور مصر را ترور کردند. بنابراین این دسته از سلفی ها، هدف خود را مبارزه با بیگانگان و حاکمان ظالم می دانستند و در اندیشه آنها، جنگ ها و اختلافات فرقه ای وجود نداشت و عامه مردم و علما به علت اختلاف عقاید، مورد حمله آنها قرار نمی گرفتند. با این وجود، انحراف در اندیشه های بخشی از سلفیه جهادی زمانی آغاز شد که این جریان در خدمت اهداف سلفی های تکفیری قرار گرفت و سازمان هایی مانند القاعده به جای مبارزه با بیگانگان، وارد مبارزه عقیدتی درون دینی شدند. در این ارتباط، حمله شوروی به افغانستان را بایستی یک نقطه عطف دانست. نکته دیگر اینکه، اقدامات خشونت بار گروه های تروریستی را بایستی از نوع خشونت فرقه ای دانست. از این رو، در نوشتار حاضر پس از پرداختن به انواع اقدامات خشونت باری که جنبش های اسلامی تاکنون مرتکب شده اند، به معرفی یکی از گروه هایی، گروهک موسوم به داعش، که هم اکنون در حال ارتکاب به این قسم از خشونت می باشد، پرداخته می شود.
اما مسله اساسی اینجاست که در شرایط کنونی دنیای اسلام آنچه بیش از همه توجه ناظران داخلی و بین المللی را به خود معطوف داشته است، توسل پاره ای از جریانات مذهبی به رفتارهای افراطی و ترور است. به عبارت دیگر، آنچه که امروز در دنیای اسلام شاهد آن هستیم، افزایش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای، بویژه در دو کشور سوریه و عراق، است. در بین افراط گرایی مذهبی، جریان داعش، یکی از خشن ترین جریانات است که حتی رهبران القائده نیز از برخی اقدامات آنها ابراز برائت کرده است. از این رو، سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که مبانی فکری داعش چیست؟ شکل گیری و روند آن چگونه است؟ و حامیان و پشتیبانان آن کدامند؟
مهم ترین رویدادی که در رشد و گسترش افراط گرایی مذهبی و خشونت فرقه ای موثر بوده است، تحولات افغانستان و حمله شوروی به این کشور بوده است. در واقع، وقایع افغانستان و اشغال آن از سوی شوروی را باید نقطه عطفی در فعالیت های داعش دانست. اشغال نظامی افغانستان از سوی شوروی رویدادی استثنایی در جهان اسلام بود، زیرا برای نخستین بار یک سرزمین اسلامی از سوی کمونیسم جهانی اشغال شده بود. از این رو، گروه های اسلامی طرفدار حرکات جهادی که داعیه های جهانی مبارزه با دشمنان اسلام داشتند و کمونیسم را از دشمنان سرسخت خود می دانستند، نسبت به اشغال افغانستان حساسیت شدید نشان دادند. بنابراین کسانی چون عبدالله العزام اردنی- فلسطینی، ایمن الظواهری مصری و اسامه بن لادن سعودی با ورود به افغانستان، بتدریج زمینه های سازماندهی و تشکیل القاعده، به عنوان سازمانی جهانی، را فراهم کردند. در واقع در جنگ افغانستان، آنچه که شکل گیری سازمانی رادیکال به نام القاعده را سرعت بخشید، ملاقات اسلام گرایان شرق و غرب عربی با یکدیگر در افغانستان بود. این ملاقات و آشنایی سبب ترکیب دیدگاه های ایدئولوژیک و مهارت های سازمانی اسلام گرایان شد. در این میان، جنبش های رادیکال مغرب عربی(مصر)، مهارت های سازمانی و تشکیلاتی خود را در اختیار اسلام گرایان سعودی قرار دادند و سعودی ها نیز از طریق نفوذ گسترده مالی خود توانستند دیدگاه های تند وهابی و فرقه گرای خود را وارد چارچوب فکری جریانات اسلام گرای حاضر در افغانستان کنند.
بنابراین اینگونه بود که از اواسط دهه ۱۹۸۰ به بعد، از دامنه فعالیت های گروه های رادیکال عربی در کشورهای عرب کاسته شد و با انتقال مرکز فعالیت های رادیکال به افغانستان و پاکستان، این کشورها به کانون عمده رشد جریانات افراطی با برچسب اسلامی در سال های دهه ۱۹۹۰ و پس از آن تبدیل شدند. در این میان، گروهک داعش را بایستی یکی از مهم ترین گروه های تروریستی حاضر در صحنه کشورهای اسلامی، بویژه عراق و سوریه، دانست که با اقدامات خود به ترور، خشونت و جنایت دامن می زند. از این رو، در ادامه به معرفی این گروهک پرداخته می شود.
۱- پیشینه داعش
ریشه اصلی شکل گیری گروه هایی مانند داعش را بایستی در تحولات دهه آخر قرن بیستم در افغانستان دانست. زیرا، با روی کارآمدن رژیم طالبان در افغانستان، این رژیم از القاعده حمایت کرد و القاعده توانست پایگاه های متعددی را در سراسر افغانستان دایر کند. با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، تداوم فرماندهی شبکه های زنجیره ای القاعده دربیش از ۶۰ کشور جهان حفظ شد. به دنبال حمله آمریکا به عراق، ابومصعب زرقاوی، از رهبران القاعده، با شعار مبارزه با صلیبی های اشغالگر وارد عراق شد و اینگونه، شاخه القاعده در عراق موسوم به «القاعده در سرزمین رافدین» تشکیل شد. القاعده از آنجا که در عراق با اشغالگران مبارزه می کرد، با استقبال جوانان عراقی مواجه شد و حتی از کشورهای دیگر نیز بسیاری راهی عراق شدند. این اتفاق موجب شد که زرقاوی به قدرتی در عراق تبدیل شود. اما القاعده در عراق، علاوه بر حمله بر اشغالگران، با تمسک به تکفیر، حکومت جدید عراق و شهروندان بی گناه و بویژه شیعیان را مورد حملات خود قرار داد.
عملیات های القاعده در عراق ادامه داشت تا اینکه با سرپیچی زرقاوی از دستورات بن لادن، وی در سال ۱۳۸۶ توسط آمریکایی ها کشته شد. با کشته شدن زرقاوی، گروه های جهادی وابسته به القاعده عراق زیرچتر سازمانی به نام «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابوعمر البغدادی گرد آمدند. پس از کشته شدن ابوعمر، ابوبکر البغدادی به رهبری دولت اسلامی عراق رسید. با خروج آمریکایی ها از عراق و نیز حملات ارتش عراق و عشایر، این گروه دچار افول شد تا اینکه با شروع بحران سوریه جان تازه ای گرفت. البغدادی با گسترش فعالیت های خود در سوریه، سازمان خود را به «دولت اسلامی عراق و شام»و با مخفف داعش تغییر نام داد.
به کار بردن نام شام (به جای سوریه) که منطقه‏ای به گستردگی سوریه، اردن، لبنان، رژیم صهیونیستی و فلسطین و بخش‏هایی از غرب عراق و صحرای سینا را شامل می‏شود، ریشه‏های فکری این سازمان را نشان می‏دهد. به عبارت دیگر رهبران داعش با برگزیدن این نام، آرمان بازگشت به دوران اقتدار خلافت اموی را به عنوان آرمان این سازمان در سر می پرورانند. با ذکر این پیشینه مختصر، سایر ابعاد و جزئیات مربوط به این گروهک در ادامه واکاوی می شود.
۲- مبانی فکری داعش
داعش از لحاظ فکری در درون مبانی فکری جریان سلفی در دوران معاصر تعریف می شود. اصطلاح سلفی در دوران معاصر بمعنای قرائتی خاص از اسلام است که ضمن نقد نحله های مختلف فلسفی، کلامی و فقهی اسلامی و تأکید بر وجود انحرافها و بدعت ها در نگرش های سنتی به اسلام، خواستار بازگشت به سیره سلف بعنوان اسلام ناب بوده و خود را منادی بازگشت به شیوه سلف بعنوان اسلام ناب می داند. این جریان توسط افرادی همچون ابن تیمیه و ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب شکل گرفت (فرمانیان،۱۳۸۶ :۵۹۱) و منظور آنها از بازگشت به سلف بمعنای بازگشت به قرائت خاص آنها از اندیشه های حنبلی و اهل حدیث است که شکلی افراطی و حتی در مواردی مخالف با آموزه های اصلی احمد ابن حنبل و بزرگان اهل حدیث می باشد.و به بیان دیگر معیار سلفی بودن در دوران معاصر، قرائت ابن تیمیه (متوفای۷۲۸ه.ق) و محمد ابن عبدالوهاب از تاریخ صدر اسلام است و عموما سلفی ها بر اساس مبانی فکری این‌دو به تفسیر دین می پردازند. در حالی که اندیشه این فقها مورد اعتراض علما و فقهای سنتی اسلامی قرار گرفت و در واقع اندیشه سلفی در مقابل اندیشه سنتی قرار دارد برخی از ویژگیهای فکری و شخصیتی ابن تیمیه که او را در مقابل اسلام سنتی قرار می داد بشرح زیر است:
وی احادیث پیامبر اعظم(ص) درباره فضایل امیرالمومنین(ع) و اهل بیت(ع) را انکار می کرد. سفر به قصد زیارت پیامبراعظم(ص) وائمه(ع) را بدعت و حرام می دانست.با منطق، فلسفه، عرفان و کلام به شدت مخالف بود. فیلسوفانی هم چون فارابی و ابن سینا را دچار انحراف عقیدتی می دانست. عارفان و صوفیانی همچون ابن عربی و صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی را کافر می خواند. به همین دلیل با شیعه و معتزله شدیداً دشمنی می کرد و عقاید اشاعره را نیز نادرست می دانست. و با تأویل و تفسیر عمیق آیات شدیداً مخالف بود و می گفت باید به ظاهر آیات اکتفا کنیم. (موثقی،۱۳۸۷: محمد عبد الوهاب با احیاء مجدد این عقائد در چند قرن بعد تلاش کرد تا قرائتی خاص از اسلام ارائه دهد که منجر به آن شد که ایشان عقائد بسیاری از مسلمانان را نادرست و انحرافی و آنها را مشرک و یا کافر بداند به همین دلیل می توان ایدئولوژی آن را نوعی ایدئولوژی تکفیری نامید. مهمترین ویژگی های دیدگاه وی که مرز اندیشه وی را با اسلامگرایان سنتی و تجدد گرا مشخص می کنند عبارتند از:
۱-۲-توحید و نوع تفسیر از آن؛ در حالی که همه مسلمانان به اصل توحید معتقدند اما این گروه با تفسیر ظاهر گرایانه از برخی آیات قر ان دیدگاه خاصی به توحید داشته و بر آن اساس بسیاری از اعمال مسلمانان را همچون زیارت قبور، توسل به اولیاء و پیامبران و یا شفاعت و گنبدسازی را اعمال مغایر توحیدمی دانند و اقدام کننده به این امور را به کفر یا شرک نسبت می دهند.
اما بگفته بسیاری از فقهای سنی، آنان تفسیر نا بجا و غیر واقعی از آیات دارند و برخی احکامی که در خصوص بت ها و کافران آمده است به موارد دیگر تعمیم داد ه اند در حالی که این قیاس ها به چند دلیل باطل است: ۱٫ در این قیاس ها، پیامبر یا اولیای خدا، به جای بت ها گذاشته شده اند.۲٫ مؤمنان و متوسلان به نبی(ص)، همانند بت پرستان و بی اعتقادان به خدا فرض شده اند.۳٫ توسل، استغاثه و شفاعت، با واژه «عبادت» هم معنی گرفته شده اند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند.
۲-۲-بدعت؛ از دیگر موضوعاتی است که این جریا ن فکری به آن پرداخته است علیرغم اینکه همه مسلمانان با بدعت در دین مخالفند آن را مردود می دانند اما این جریان باز در مورد بدعت با تعمیم نابجا و مصادیق خارج از عقل و شرع، بسیاری از عقاید یا اعمال دیگر مسلمانان را بدعت می نامند. اعمالی چون برگزاری جشن برای میلاد پیامبر(ص)، توسل، خواندن فاتحه پس از نمازهای روزانه و بسیاری اعمال دیگر را بدعت می شمارند. در حالی که به گفته مخالفان، هر گاه دلیلی مبنی بر حرمت، وجوب، کراهت یا استحباب عملی از سوی شارع وارد نشده باشد، اصل بر مباح بودن آن است که آن را «اصاله الاباحه» می گویند. اما عبدالوهاب در مقابل این قاعده «اصاله الحظر» یا «اصاله المنع» را جعل کرده است. وی بسیاری اعمال، از جمله تزیین مساجد را چون در سنت موجود نبوده، بدعت و حرام می دانست.
۳-۲-تکفیر مخالفان فکری؛ یکی دیگر از مباحث محوری در اندیشه سیاسی مذهبی آنان است، آنها بر این اساس بسیاری از مسلمانان را که با عقیده آنان هم رأی نیستند تکفیر می کنند در حالی که به اعتقاد اکثریت مسلمانان کفر زمانی حاصل می شود که انسان با زبان از دین بیزاری بجوید، یا آگاهانه انکار احکام دین کرده و کفر را بر ایمان ترجیح دهد. عبدالوهاب: معتقد بود «کسانی که اقداماتی را که از نظر آنان بدعت محسوب می شود انجام دهند، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل نیست فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمی توان پشت سر او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمی شود.»
۴-۲-جهاد علیه شرک؛ این جریان فکری براساس این اعتقادات و با کمک قدرت نظامی آل سعود حمله به مناطق مختلف شبه جزیره و خارج از آن را برای نابودی شرک و کفر آغاز کرد. بطوری که تهاجمات این گروه در قرون۱۷و۱۸ م در قلمرو دولت عثمانی با هدف پاکسازی این مناطق از بت ها، تمثال ها و تصاویر صورت پذیرفته بود. این اقدامات منجر به آن شد تا وهابی ها مکان های مذهبی و عبادت بخشی از اهل سنت، صوفیان و شیعیان از جمله مساجد و حسینیه ها، همچنین آرامگاه های گنبد دار(حرم ها) و سایر مظاهر شیعیان را به نابودی کشاندند و حتی به کربلا لشکرکشی کرده و آن جا را تخریب نمودند.
۳- سازماندهی داعش
این گروهک شامل یک رهبر و یک شورای فرماندهی نظامی است. کادر اصلی این گروهک به صورت کامل از عراقی‏ها شکل گرفته است؛ زیرا البغدادی هیچ تابعیت دیگری را در این شورا نمی‏پذیرد. تعداد اعضای شورای نظامی کم و زیاد می‏شود و معمولاً بین ۸ تا ۱۳ نفر هستند و فرماندهی شورا بر عهده یک افسر سابق ارتش بعثی عراق است.
این افسر، یک سرهنگ ستاد در ارتش سابق عراق است که حجی بکر خوانده می‏شود. وی در زمان فرماندهی ابوعمر البغدادی، فرمانده مقتول دولت اسلامی عراق که در سال ۱۳۸۹ کشته شد، بعد از توبه از فعالیت در حزب بعث عراق وارد تشکیلات این گروه شد و تمام تجربه نظامی و مناسبات خود را در خدمت این گروه قرار داد. وی مدتی بعد مشاور نظامی ابوعمر البغدادی و معاون او ابوحفص المهاجر شد.
ابوبکر البغدادی در آن زمان در شورای فرماندهی سابق دولت اسلامی عراق نبود، بلکه تنها عضوی از این دولت بود و در شهر فلوجه اقامت داشت. بعد از کشته شدن ابوعمر و معاون وی و تعداد دیگری از مقامات ارشد القاعده، حجی بکر اعضای شورای نظامی را با بیعت با ابوبکر البغدادی به عنوان رهبر این گروه غافلگیر کرد. نام اصلی البغدادی «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» است و دارای دو کنیه ابو عواد و ابو دعا است، اما ابوبکر کنیه مستعار و سازمانی اوست.
به این ترتیب، فعالیت گروه وارد مرحله جدیدی شد که در آن ابوبکر البغدادی به عنوان فرمانده اصلی و حجی بکر به عنوان فرمانده در سایه کار خود را آغاز کردند. البته حضور سرهنگ ستاد با ریش تراشیده و قیافه‏ای غربی در کنار ابوبکر البغدادی حساسیت‏هایی را در میان اعضای دولت اسلامی عراق ایجاد می‏کرد. از این رو، وی نیز ریش خود را بلند کرد و ظاهر خود و حتی نحوه صحبت کردنش را تغییر داد. در این مرحله، دولت اسلامی عراق از سویی در صدد تضمین عدم شکاف در میان اعضا و حمایت از داخل از طریق ایجاد مراکز امنیتی بود و از سوی دیگر ورود منابع مالی به داخل گروه را نیز تضمین می‏کرد.
همچنین البغدادی و البکر در خصوص توقف دیدارهای سران درجه اول این گروه با فرماندهان فرعی و درجه دوم به توافق رسیدند. به این ترتیب مناسبات فرماندهان میدانی با سران در حد دریافت دستورهای امیر از طریق اعضای مجلس شورا که سران آن را تشکیل داده بود، منحصر شد. اقدام دیگر در ایجاد یک دستگاه امنیتی برای اجرای ترورهای محرمانه بود که در ابتدا شامل ۲۰ نفر شد و در یک ماه به بیش از ۱۰۰ نفر رسید. این ترورها از سوی شخصی به نام ابوصفوان الرفاعی رهبری می‏شد و به صورت مستقیم زیر نظر فرماندهی دولت اسلامی عراق قرار داشت. این گروه هر کسی را که احساس می‏شد سودای جدایی یا تمرد از دستورهای فرماندهی یا مقامات میدانی یا قضات شرعی را در سر دارد، ترور می‏کرد.
تأمین منابع مالی همانند دوره ابوعمر البغدادی صورت می‏گرفت و مصادره اموال شیعیان و مسیحیان و غیر مسلمانان و کسانی که مزدوران نظام عراق خوانده می‏شدند؛ حتی از میان اهل تسنن بخشی از منابع مالی این گروه را تشکیل می‏دادند. تسلط بر منابع نفتی و ایستگاه‏های تولید برق و سوخت و کارخانه‏های دولتی و هر منبع مالی دولتی از دیگر درآمدهای این گروه تروریستی بود. چیزهایی که امکان مالکیت و تسلط کامل بر آن نبود نیز با تهدید مالک آن به قتل یا غارت و انفجار شرکت به صورت ماهیانه اموالی از آن را به عنوان مالیات به سرقت می‏بردند.
از طرفی کمک‏های مالی خارجی از جمله عربستان و کویت هم به سوی این گروه سرازیر می‏شد و به این ترتیب اموال این گروه به اندازه‏ای بالا رفت که توانست حقوق بسیار بالایی به عناصر خود بدهد و هزینه‏های زیادی را نیز صرف عملیات نظامی خود کند. به همین دلیل گرایش برای پیوستن به این گروه نیز افزایش پیدا کرد و سازمان روز به روز گسترده‏تر شد و به سوریه نیز تسری یافت.
۴- توانمندی‏های نظامی و گستره نفوذ داعش
داعش با توجه به ارتباطی که با القاعده برقرار کرده، بدیهی است که همه تجارب و توان رزمی، مالی و لجستیکی القاعده را پشت سر خود داشته باشد. این گروهک در درگیری خود با سایر گروه‏ها، به ویژه با ارتش آزاد سوریه، نشان داده است که از توان بالایی برخودار بوده و تسلیحات و نیروهای زیادی را در اختیار دارد. در این راستا، سازمان ناظر حقوق بشر سوریه در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ ارائه کرد ابراز داشت که داعش قوی‌ترین گروه شورشی فعال در شمال سوریه است. پیکارجویان داعش که عموماً از جوانان ماجراجو، کم‏سواد و محروم تشکیل شده‏اند، تحت آموزش‏های چریکی قرار گرفته و از سلاح‏های پیشرفته سبک و گاه متوسط بهره می‏گیرند. نکته مهم در میان عناصر داعش آن است که با توجه به انگیزه‏های ایدئولوژیک، روحیه رزمی بالایی دارند؛ بنابراین در عملیات‏های خود ریسک‏پذیری زیادی به خرج داده و معمولاً تا پای جان می‏جنگند.
یکی از مهم‏ترین عوامل قدرت رزمی بالای داعش علاوه بر دریافت انواع تسلیحات پیشرفته از طرف‌های منطقه‌ای نظیر عربستان سعودی، به تجارب عراق بازمی‏گردد. داعش در عراق و در درگیری مستمر با ارتش آمریکا کاملاً آبدیده شده و شیوه درگیری با ارتش‌های کلاسیک را خوب می‏‌داند. نکته قابل توجه آن است که یک‏سوم از کشته‌های سربازان آمریکایی در دوران اشغال عراق در استان الانبار، یعنی کانون قدرت داعش، جان خود را از دست دادند. اجرای عملیات‏های انتحاری توسط این گروه و یا سایر گروه‏های وابسته به القاعده نیز نشانگر آن است که عناصری را به گونه‏ای تربیت کرده‏اند که حاضرند در راه اهداف مورد ادعای خود دست از جان شسته و به آغوش مرگ بشتابند.
داعش در غرب عراق یعنی استان‏های الانبار، نینوا و صلاح‏الدین و شرق سوریه در استان‏های رقه و دیرالزور و همچنین مرز عراق با سوریه در شرق این کشور، دارای حضور و نفوذ گسترده‏تری است، اما هر چه به سمت غرب سوریه برویم از دامنه نفوذ داعش کاسته می‏شود. در گام اول داعش در صدد آن است تا با همکاری برخی قبایل، منطقه دیرالزور و مرزهای عراق و سوریه را به کنترل خود در آورد تا یک حکومت اسلامی شامل مناطق سنی‏نشین عراق و سوریه تا شهر حلب، تأسیس نماید. داعش برای بسط گستره نفوذ خود با رقبای خود همچون ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره هم درگیر شده و تاکنون شمار زیادی از تروریست‏ها در درگیری با یکدیگر به هلاکت رسیده‏اند. در عراق نیز علاوه بر ارتش و نیروهای امنیتی، عشایر مسلح نیز هدف حملات این گروه قرار گرفته‏اند.
۵- حامیان بین المللی و منطقه ای داعش
بی‏تردید گروهی همچون داعش با حجم بالایی از عملیات‏های نظامی و انفجارات تروریستی، بدون حمایت‏ قدرت‏های منطقه‏ای و جهانی قادر به ایفای چنین نقشی نیست. در میان حامیان داعش بیش از همه نام عربستان سعودی و آمریکا مطرح است. اطلاعات موثق از نقش سازمان اطلاعات عربستان و شخص بندر بن سلطان، رئیس سابق دستگاه جاسوسی این کشور، در تشکیل گروه‏های تروریستی خطرناکی همچون داعش و جبهه النصره حکایت می‏کند. عربستان سعودی به عنوان مدعی رهبری جهان اسلام از دیرباز رقابت سختی را با سایر قدرت‏های منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است. از نگاه عربستان ایران مدعی رهبری منطقه و بسط نفوذ خود با رویکرد تشیع است؛ بنابراین هم‏پیمانان ایران به ویژه دولت عراق و سوریه آماج حملات سعودی قرار گرفتند.
راهبرد عربستان، ایجاد فتنه طایفه‏ای و مذهبی است و در چنین شرایطی است که سازمان القاعده و گروه‏های تکفیری همچون داعش برجستگی خاصی می‏یابند. به عبارتی دلارهای نفتی عربستان خرج حمایت مالی و تسلیحاتی گروه‏هایی مانند داعش می‏شود تا علیه شیعه و هم‏پیمانان جمهوری اسلامی وارد عمل شده و در واقع نقشه شوم هم‏پیمانان غربی و صهیونیستی خود را در منطقه حساس آسیای غربی پیاده کند. از سوی دیگر، عربستان با حمایت از تحرکات تکفیری ها در عراق و سوریه، عملا به انتقال بحران از درون خاک خود به این کشورها کمک می کند، زیرا حجم بالایی از تکفیری های حاضر در سوریه و عراق را نوسلفی هایی تشکیل می دهند که با رژیم سعودی نیز سرجنگ ودرگیری دارند.
درخصوص حمایت آمریکا از این گروه نیز تردیدی وجود ندارد، زیرا گزینه فعلی (جنگ مذهبی میان مسلمانان و عملکرد جریان‏های تکفیری همچون داعش) بهترین گزینه برای استکبار جهانی و صهیونیسم در جهت فرسایش و تضعیف جهان اسلام محسوب می‏شود. درک این راهبرد آمریکا در منطقه، با دقت در نقشی که این گروه ها در سوریه ایفا می کنند بیشتر میسر است؛ منطق آمریکا در بحران سوریه مبتنی بر موازنه قوا می باشد، زیرا پس از شروع موج سوم بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و سقوط دومینووار رژیم های مستبد مورد حمایت آمریکا که تا قبل از آن تأمین کننده امنیت اسرائیل بودند، به یکباره نگرانی ها در مورد تأمین امنیت این رژیم در میان حامیان غربی آن فزونی گرفت. این شرایط در حالی حادث شده بود که از دیدگاه آمریکایی ها، مهم ترین تهدیدی که در شرایط آن زمان متوجه امنیت اسرائیل بود، از ناحیه محور مقاومت اسلامی بود. از این رو، آمریکا و هم پیمانان غربی آن تصمیم گرفتند تا حلقه ضعیف این محور، یعنی سوریه را که از سویی نظامی دیکتاتوری بر آن حاکم بود و از سوی دیگر مردم آن با مردم دیگر کشورهای منطقه اشتراکات بیشتری داشتند، باتوجه به اینکه مردم در سایر کشورها نیز علیه دیکتاتورها قیام کرده بودند، مورد هدف قرار دهند. از اینجا بود که سناریوی بیگانگان در سوریه شروع شد. از قضا این مسأله با حضور گروه های تکفیری در سوریه نیز همراه شد. بنابراین، آمریکا که از یک سو درصدد تضعیف بشار اسد و محور مقاومت بود و از سوی دیگر می دانست که گروه های تکفیری نیز در نهایت دشمن اسرائیل محسوب می شوند، بهترین گزینه پیش روی خود را در حمایت و تجهیز همه جانبه این گروه ها دید. به عبارت دیگر، آمریکا با میدان دادن به تکفیری ها در سوریه و حمایت از تداوم بحران در این کشور، بر آن است تا با تضعیف هرچه بیشتر طرف های درگیر، از نگرانی های خود در ارتباط با امنیت رژیم صهیونیستی بکاهد. زیرا برآیند بازی در سوریه به تضعیف دوطرف درگیر در بحران یعنی رژیم بشار اسد و تکفیری ها انجامیده است که هر دو طرف از دشمنان اسرائیل می باشند.
نقش گسترده تر آمریکا در گسترش تروریسم تکفیری در منطقه، با دقت در گزارشی که نشریه تایمز لندن منتشر کرده است، بیشتر روشن می شود. مطابق با گزارش این نشریه، گروهک تروریستی داعش با دخالت مستقیم سازمان‏های نظامی و امنیتی آمریکا به وجود آمده است. آنها با کشف، تربیت و معرفی ابوبکر بغدادی، او را به سرعت به عنوان یکی از سران مطرح سلفی‏ها معرفی کردند. در این گزارش آمده است در سال ۲۰۰۴ نیروهای ایالات متحده بر اساس یک پروژه از پیش طراحی‏شده و هدفمند، مرد ۳۳ ساله‏ای به نام «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» را که یک کشاورز ساده، اما جاه‏طلب و ماجراجو بود، شناسایی کرده و با اتهامات کلیشه‏ای، او را به ابوغریب فرستادند. ابراهیم البدری، به صورت هدفمند با سران تندرو القاعده در یک سلول حبس شد و در مدت سه ماه، از یک کشاورز سنی، به یک سلفی تندرو تغییر شخصیت داد. او هنوز از زندان آزاد نشده بود که لقب ابوبکر البغدادی را برای خود برگزید.
پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۱۱ نام البغدادی مشهور به ابودعا را در لیست افراد خطرناک و تحت تعقیب قرار داد و برای دستگیری او پاداش ده میلیون دلاری تعیین کردند. این اقدام ظاهری آمریکا موهبتی بزرگ برای البغدادی بود تا او به عنوان یکی از سران گروه‏های سلفی مطرح شود و فعالیت‏های تازه تروریستی خود را در عراق و سوریه آغاز کند. این گروهک، حدود چند ماه پیش و پس از ارتکاب به انواع جنایات در سوریه، سلسله عملیات هایی را در استان الانبار عراق تدارک دید که در ادامه به عملیات این گروهک در الانبار عراق پرداخته می شود.
۶- عملکرد داعش
داعش اساساً حق تعیین سرنوشت را برای ملت‏ها به رسمیت نمی‏شناسد. داعش در دو سال گذشته و به ویژه پس از حوادث سوریه، موضوع تشکیل حکومت اسلامی و تطبیق احکام شریعت را در عراق و شام مطرح کرده است و در مناطقی که تصرف می‏کند، امارت اسلامی برپا می‏کند. وظیفه این امارت‏ها اجرای احکام ظاهری شریعت با توسل به فشار و خشونت است. برای نمونه زنان را وادار به رعایت حجاب شرعی کرده و یا مردان را مجبور به شرکت در نماز جمعه می‏کنند و هر که تخلف کند، حد شرعی می‏خورد. داعش همچنین با فرآیند گفتگوهای آشتی و نشست ژنو و حل مسالمت‏آمیز بحران سوریه به شدت مخالف است و جز سلاح و جنگ و خشونت چیز دیگری نمی‏شناسد. داعش در سوریه ده‏ها نفر از فعالان سازمان‏های بشردوستانه، روزنامه‏نگاران، فعالان عرب، مسیحی، علوی و کُرد را زندانی کرد و یا به طرز فجیعی کشت و به این ترتیب دامنه دشمنی با این گروه در میان طوایف مختلف سوری افزایش یافته است.
همچنین این گروه در عراق از دی ماه سال گذشته کنترل شهرهای فلوجه و رمادی از شهرهای استان الانبار را به دست گرفت، اما این اقدام باعث نمایان شدن ماهیت این گروه شده و در واقع حضور داعش در شهرهای استان الانبار، حتی بسیاری از عشایرآن را به تکاپو واداشت تا در کنار ارتش عراق علیه القاعده بجنگند.
داعش با بهره‏برداری از تسلیحات پیشرفته و کمک‏های مالی قابل توجه به ویژه از سوی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، به سرعت خود را به مناطقی که گروه‏های مسلح مخالف سوریه در نبرد با ارتش این کشور تصرف کرده بودند، تحمیل کرد و به نوعی مناطق گسترده‏ای از امتداد رود فرات و بخش گسترده‏ای از شمال سوریه را به محل تاخت و تاز خود تبدیل نمود. گروه داعش که هم اکنون در حدود ۱۳۰۰۰جنگجو از اتباع کشورهای مختلف جهان را در خود جای داده است، در حال حاضر نه تنها عراق و سوریه، بلکه لبنان را نیز هدف حملات و انفجارات خود قرار داده است.
عملکرد داعش در عراق و سوریه بسیار خشونت‏آمیز و ددمنشانه بود، تا حدی که حتی ایمن الظواهری، رهبر القاعده، علیه عملکرد کورکورانه این گروه در برابر اهل سنت و شیعیان انتقاد کرد. در بیانیه‏ القاعده که در سایت‏های به اصطلاح جهادی منتشر شده، آمده است القاعده اعلام می‏کند هیچ ارتباطی با گروه داعش ندارد و نقشی در تشکیل آن نداشته و با این شبکه برای تشکیل این گروه مشورت نشده است، بلکه حتی دستور توقف فعالیت آن را صادر کرده است.
داعش به خاطر تلاش برای بسط نفوذش بر مناطق تحت سیطره خود با گردانهای اسلامی دیگر مانند انصار الشام، احرار الشام، گردان المهاجرین و نصره المظلوم در مناطقی مانند ریف لاذقیه درگیر شد.
از سوی دیگر داعش به خاطر تلاش برای اجرای مقررات دینی متحجرانه در مناطق تحت امر خود و اعدام مخالفان، با مردم مناطق تحت سلطه خود اصطکاک پیدا کرد. خشم عمومی مردم سوریه از داعش زمانی شدت گرفت که این گروه پنج تن از کارکنان سازمان پزشکان بدون مرز را ربود و اجساد بسیاری از زندانیان خود را که آثار شکنجه بر آنها مشخص بود را علنی کرد. به عبارتی، عملکرد این گروه در سوریه موجب شد نوعی انتفاضه مردمی علیه داعش در این کشور شکل بگیرد.
یکی دیگر از اقدامات و فعالیت های خشونت بار داعش در عراق بویژه در استان الانبار به عنوان مرکز فعالیت این گروهک بوده است. استان الانبار در غرب عراق از نظر جغرافیایی، بزرگ‌ترین استان این کشور محسوب می‌شود. اهمیت این استان از آنجا ناشی می شود که صحرای الانبار نزدیک به یک‏سوم مساحت عراق را شامل می‌شود. این صحرا در سه کشور سوریه، اردن و عربستان نیز ادامه پیدا کرده است و در داخل عراق، هفت استان عراق یعنی نینوا، صلاح‏الدین، کربلا، بابل، بغداد، نجف و المثنی را در بر می‌گیرد. از این رو، بخش زیادی از گروه‌های تروریستی و کمک‌های مالی و لجستیکی به آنها طی ۱۰ سال گذشته از طریق این منطقه وارد عراق می‌شدند. الانبار در دوران حکومت حزب بعث، یکی از مهم‌ترین مراکز حمایت از حکومت بود. از نظر سیاسی، اهالی این استان حامی رژیم بعث بودند که حکومت اقلیت سنی عراق بر اکثریت شیعه را تضمین می‌کرد. بیشتر ساکنان استان الانبار، از «طایفه دولیمی» هستند و اکثریت قاطع آنها را اهل سنت عراق تشکیل می‌دهند. در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده، الانبار و به ویژه شهر فلوجه مهم‌ترین پایگاه نیروهای شبه‌نظامی درگیر با آمریکایی‌ها بود و اکنون نیز اصلی‌ترین پایگاه داعش محسوب می‌شود. حال اگر صحرای الانبار کاملاً تحت کنترل دولت عراق در آید، می‏توان گفت امنیت و آرامش عراق رقم خورده است. بنابراین، به دنبال حملات داعش و تصرف مناطقی از استان الانبار، ارتش عراق عملیات سنگینی را در این استان علیه این گروه آغاز کرد. این عملیات در میدان وسیعی صورت گرفت که مشارکت بخش‌های مختلف ارتش و یگان‏های آن اعم از نیروی هوایی، نیروی دریایی، یگان ویژه، یگان زرهی و یگان توپخانه و پیاده نظام در کنار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیت ملی نشانگر چشم‏انداز وسیع اهداف مورد نظر این عملیات است.
از طرفی مدیریت عملیات و نظارت بر آن از سوی بالاترین سطح فرماندهی اعم از فرمانده کل نیروهای مسلح، وزیر دفاع، فرماندهان میدانی مانند فرمانده نیروهای زمینی و معاون رئیس ستاد کل ارتش، فرمانده عملیات الانبار، فرمانده پلیس الانبار و تعداد دیگری از فرماندهان دسته‏های نظامی و مشاوران و کارشناسان نظامی و امنیتی صورت گرفته است.
در سطح ملی این عملیات مورد حمایت گسترده و آشکار گروه‌ها، شخصیت‌های سیاسی و دینی و قبایل عراق قرار گرفته است و برخی طرف‌ها خواستار تداوم آن تا تحقق اهداف مورد نظر و توسعه دامنه آن به مناطق دیگر محل فعالیت گروه‌های تروریستی شده‌اند. حتی سرسخت‌ترین مخالفان دولت و معترضان نیز جرأت هیچ‌گونه انتقادی از این عملیات را به خود ندادند و یا سکوت اختیار کردند.
بر اساس آمارهای موثق، دولت عراق در اجرای این عملیات با همسایگان خود هماهنگ شده بود تا عرصه را بر تروریست‌ها تنگ کند و به آنها اجازه فرار به پناهگاه‌های امن و تجدید قوا را ندهد. شاید اظهارات «عبدالله نسور»، نخست‏وزیر اردن در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای عراقی خود در بغداد اشاره به همین مسأله دارد. وی گفته بود که ما با دشمن مشترکی مواجه هستیم. همین مسأله درباره سوریه نیز صدق می‌کند و دمشق اقدامات قاطعانه‌ای را برای ممانعت از فرار تروریست‌ها از عراق به خاک این کشور اتخاذ کرد.
بحث در مورد داعش با ذکر دونکته مهم دیگر به پایان می رسد. نکته اول اینکه در اواخر سال گذشته نیز خبرهایی مبنی بر تصمیم داعش برای تأسیس دولت اسلامی در صحرای سینای مصر به گوش رسید که این امر نیز در راستای راهبرد تأمین امنیت رژیم صهیونیستی قابل تحلیل است، زیرا پس از سقوط مبارک در مصر چند تحول در این کشور صورت گرفت: ۱- فضای امنیتی گذشته از میان رفت. ۲- انگیزه های گروه های مردمی مصر برای کمک به فلسطینیان تقویت شد و ۳- گروه های مسلحی که مشخص نبود هویتشان چیست دست به اقدامات مسلحانه در صحرای سینا زدند. امری که موجب تقویت حضور ارتش مصر در سینا شد. این امر خلاف معاهده کمپ دیوید بود، ولی اسرائیلی ها بدان رضایت دادند. در عین حال، رژیم صهیونیستی، بعد از سقوط مبارک، بیش از هرچیزی نگران امنیت خود از صحرای سینا بود. یعنی نگرانی ها از مرز غزه با مصر و مرز با سینا بود. لذا در پی تدابیری بودند که امنیت خود را حفظ کنند. از این جهت می توان راهبرد داعش در صحرای سینا را در راستای راهبرد رژیم صهیونیستی دانست. به عبارت دیگر، حضور گروه های تکفیری در صحرای سینا منجر به دخالت و حضور ارتش در این منطقه راهبردی می شود و در این حالت، مردم دیگر نمی توانند در این منطقه علیه اسرائیل نقشی ایفا کنند. از این رو، این رژیم نه تنها از حضور گروه های تروریستی مانند داعش در صحرای سینا نگران نیست بلکه، حتی این موضوع با رضایت آن نیز همراه بوده است.
و نکته دیگر به اعترافات جوان سعودی گریخته از چنگ داعش در سوریه مربوط می شود که گفته است در سوریه چیزی به نام جهاد نیافتم. «سلیمان سعود السبیعی» ملقب به ” سمبتیک”، از جوانان عربستانی که برای جهاد به سوریه رفته بود ولی پس از مدتی توانسته بود از دست داعش فرار کند و به کشورش بازگردد، در گفتگو با شبکه «الاولی» اوضاع سوریه را خلاف آن چیزی توصیف کرد که رسانه‌ها به تصویر می‌کشند. وی مدعی شده است: «چیزی به اسم جهاد در سوریه وجود ندارد. کسانی که با این قصد و نیت به این کشور سفر می‌کنند تصور اشتباهی دارند.» وی انگیزه اکثریت کسانی که در سوریه در حال مبارزه با دولت این کشور هستند را انتقام جویی از کشته شدن یکی از اعضای خانواده شان می‌داند و می گوید: «برای بیشتر آن‌ها مهم نیست که چه چیزی در سوریه در حال رخ دادن است. … چیزی به اسم جهاد در آن جا نیافتم.»
۷- نتیجه گیری
سلفی های جهادی که در ابتدا با هدف مقدس احیای تمدن اسلامی، به جهاد علیه بیگانگان و حاکمان مستبد کشورهای اسلامی می پرداختند، بتدریج با تحت تأثیر قرار گرفتن از سوی سلفی های تکفیری، جهاد را در شکلی دیگر و در واقع، به معنای برادر کشی و جنگ درون تمدنی منحرف کردند.وقایع افغانستان و اشغال این کشور توسط شوروری را بایستی نقطه عطفی در این خصوص دانست که سرانجام آن، گسترش خشونت فرقه ای در نقاطی از جهان اسلام بود که میان اهداف دولتی و غیردولتی و همچنین میان مسلمانان و غیرمسلمانان تفاوتی قائل نبود. حتی معتقدین به این قسم از خشونت با این استدلال که بحران در جهان اسلام، بیش از آنکه منشا بیرونی داشته باشد، منشا درونی دارد، از هدف اولیه خود که مبارزه با بیگانگان و استعمارگران بود فاصله گرفتند و تمام تلاش خود را به ایجاد بحران در جوامع اسلامی معطوف داشتند. در این میان، گروه ها همواره نقش ابزاری برای تامین منافع کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا ایفا کرده اند.
در واقع می توان گفت که مهم ترین علت حمایت بیگانگان از این گروه ها از آنجا ناشی می شود که اینان اساسا وجه سلبی دارند، یعنی مهارت این جریان نه در سازندگی و ایجاد تمدن بلکه در تخریب و نفی آنچه موجود است، می باشد.به عبارتی، این جریان قدرت تغییر دارند اما قدرت سازندگی ندارند و نمی توانند تمدن سازی کنند.از این جهت است که مورد توجه استکبار جهانی می باشند.در واقع، استکبار جهانی با حمایت و تجهیز سلفی های افراطی و تکفیری در صدد کنترل و به انحراف کشاندن موج اسلام گرایی در منطقه و جهان است.حاصل این که دشمنان مسلمانان با حمایت از گروه های افراطی و تکفیری قصد دارند توان و انرژی فراوان ناشی از ایجاد بیداری در کشورهای مسلمان را در جهت انحراف از موضوعات اصلی همچون اصل بقای رژیم صهیونیستی هدر دهند.بنابراین در این راستا می باشد که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی ) فرمودند: « عده ای تکفیری بجای توجه به رژیم خبیث صهیونیستی، به اسم اسلام و شریعت، اکثر مسلمانان را تکفیر می کنند و زمینه ساز جنگ و خشونت و اختلاف می شوند و به همین علت، وجود این جریان تکفیری، مژده ای برای دشمنان اسلام است.
رهبر انقلاب با اشاره به آیه شریفه «اَشدّاء علیَ الکُفّارِ رُحَماء بَینَهُم» افزودند: جریان تکفیری، این دستور صریح پروردگار را نادیده می گیرد و با تقسیم مسلمانان به «مسلمان و کافر»، آنها را به جان هم می اندازد.
ایشان سؤال کردند: با این وضع آیا کسی می تواند تردید کند که وجود این جریان و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از آن، کار دستگاههای امنیتی و خبیث دولتهای استکباری و دست نشاندگان آنها نیست؟
بنابراین، در حال حاضر گروه های تکفیری فعال در صحنه کشورهای اسلامی، علاوه بر اینکه با اقدامات خود به تخریب چهره اسلام در سطح دنیا اقدام می کنند، عملا”‌با برادر کشی و قدم برداشتن در راستای تامین منافع استثمارگران نه تنها دشمن اصلی خود، یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر قدرت های مستکبر جهان را تعضعیف نمی کنند بلکه با این نوع اقداماتشان، جبهه دشمنانشان را نیز تقویت می کنند.از این رو، آنها باید متوجه باشند که راه اعتلای اسلام نه در تکفیر و برادرکشی بلکه در شناخت دشمنان واقعی دنیای اسلام و مبارزه با آنان که همانا قدرت های مستکبرند، می باشد.
البته توجه به این نکته ضروری است که حمایت غرب از این گروه ها نیز به مثابه شمشیر دو دم می باشد.به گونه ای که اکنون برخی تحلیل گران غربی از جمله امانوئل والرشتالین، نظریه پرداز مکتب نظام جهانی، وقایع سوریه را چالشی برای همه و آشوب ژئوپلتیک توصیف کرده است و بر آن است که در وضعیت آشوب ژئوپلتیک، بیشتر بازیگران توانایی محدودی برای تاثیرگذاری روی نتایج دارند.وی در ادامه می گوید که خاورمیانه در حال از کنترل خارج شدن است و ما باید خوش شانس باشیم که از سقوط فرار کنیم.
والرشتاین در همین نوشته مدعی شده است که آمریکا یکی از قدرت های بزرگ دوران حاضر تشخیص داده که به صورت جدی در خطر است و در نتیجه هیچ گزینه خوبی در اختیار ندارد.وی همچنین در خصوص موضع اسرائیل در ارتباط با بحران سوریه بر آن است که اسرائیل نیز واقعا نمی تواند در این وضعیت مشخص کند چه کسانی طرف اول هستند. این رژیم مخالف ایران و حزب الله است اما تا دو سال پیش دارای روابط کاملا پایدار با دولت بعثی در سوریه بوده است.اگر اسرائیل از مخالفان دولت سوریه حمایت کند، با خطر تشکیل یک دولت برتر – از نقطه نظر خودش – در سوریه روبه رو می شود. اما اگر تمایل به تضعیف ایران و حزب الله داشته باشد، نمی تواند نسبت به نقشی که دولت در سوریه در روابط نزدیک ایران و حزب الله بازی می کند، بی تفاوت باشد. بنابراین رژیم صهیونیستی یا پرت و پلا می گوید یا ساکت می ماند.البته علی رغم این اظهارات والرشتاین، آمریکا و رژیم صهیونیستی همچنان به کمک های همه جانبه خود به گروه های تروریستی تکفیری ادامه می دهند.
در نهایت، به نظر می رسد که بهترین جمع بندی در خصوص داعش را روزنامه فرانسوی «لوفیگارو» انجام داده باشد.این روزنامه، پس از آزادسازی چند خبرنگار فرانسوی از چنگ داعش، در مطلبی در مورد داعش نوشته است:
«بیشتر فرماندهان و رهبران داعش از نظامیان عراقی سابق، افسران حزب بعث صدام و یا لیبیایی هستند و در حال حاضر داعش بیشتر از ده هزار تروریست در اختیار دارد. هدف اصلی آن انضمام سوریه به عراق با پشتیبانی مالی دولت های شناخته شده خلیج (فارس)، ترکیه و برخی از دولت های اروپایی است.
شاخه محلی داعش بیشتر از سه ماه است که شهر فلوجه واقع در شصت کیلومتری غرب بغداد و نیز الرمادی را اشغال کرده است.
شاخه سوری داعش در سال ۲۰۱۲ و پس از گذشت هشت ماه از ناآرامی های سوریه علیه بشار اسد اعلام موجودیت کرد، این شاخه چیزی جز امتداد آن در عراق نیست.
داعش گروهی تروریستی و مسئول اعمال وحشیانه علیه شیعیانی که آنها را دشمن می خواند و نیز ارتش عراق است.»
لوفیگارو در ادامه می نویسد: تعدادی از طرفداران این گروهک در پارلمان عراق نفوذ کرد
علی
Iran, Islamic Republic of
شما دوست عزیز درتمام عمرفکرمیکنمبا این ادبیات یانوکر بودید یامانند نماینده فعلی نون نوکری خوردای یک مقداری ازادتر فکرکن
بویراحمدگرمسیر
Iran, Islamic Republic of
فکر کنم آقای جعفری خبر نداره که دو هفته پیش توی قلب بویراحمدگرمسیر چه استقبالی از دکتر تاجگردون شد.تمام بزرگان و سران بویراحمدحضور داشتن و با دکتر بیعت کردند.واقعا جلسه بی نظیری بود.
گچسارانی
Iran, Islamic Republic of
این دفعه نیا. چون شاکر اسدپور میخواد نماینده بشه دوباره محمودی را رییس دانشگاه گچساران کنه . ه هههههههههههه
دیل
Iran, Islamic Republic of
عزیزان چرا زود قضاوت می کنید آقای جعفری قصد کاندیداتوری این دوره را ندارد ایشان از نیروهای ارزشی شهرستان هستند محکم و استوار نظر خودش را نوشته توهین کردن پسندیده نیست آقایان طرفدار نماینده باید ادب و شان خود را حفظ کنند رای نماینده که از آسمان نیامده همین قوم و خویش های امثال آقای جعفری برایش جمع کرده اند و اگر ایشان نیاید خیلی به نفع تاج گردون خواهد بود . ایشان در یک دوره دو ساله نماینده بود در یک شرایطی که همه با ایشان سر نا سازگاری داشتند مخصوصا اصولگرایان گچساران و یاسوج که خود قضیه اش طولانی هست ولی باز کارهای بزرگی شروع شد نیروهای توانمندی معرفی شدند ولی باز هم توانای افراد متفاوت هست .قد ر نیروهای خود را بدانید برای نماینده گچساران هم آرزوی موفقیت داریم
عاشث کشون
Iran, Islamic Republic of
بنده خدابرخی ازبی بصریتی اون طرف بوم افتاده اند.
نمی دانم آقلی جعفری الان کجایی
دانشگاه
Iran, Islamic Republic of
این همه راجع به سواد آقای جعفری حرف نزنید ایشان دانشگاه آزادی که هزاران نفر از ش فارغ التحصیل شده اند را ساخت و ۲۰ سال در آن کار می کرد اگر می خواست مدرک بگیرد که از این دکتر مهندسی های جدید می گرفت ولی سواد مطالعه و درک عمیق مطالب روز هست که ایشان کاملا به روز هستند ایشان آدم پاک و دور اندیشی هستند باید از نزدیک ایشان را ببینید فوق العاده هم با سوادند ۳۰ سال تدریس برای سواد داشتن کافی نیست . پس به چه چیزی سواد می گویید . دزدی کلک بازی پارتی بازی .....
احمد
Iran, Islamic Republic of
الق درمونت فقط سید قدرته
گچسارانی
Iran, Islamic Republic of
برادر عزیز (علی)یکم شعور داشته باش هرکسی به اندازه خودش سواد داره هیچ وقت در مورد کسی بدون دلیل قضاون نکن شما شاید فقط تو رسانه جناب جعفری رو دیده باشی از کجا میدونی سواد نداره خودت بی سوادی که ایطور قضاوت میکنی
کرم
Iran, Islamic Republic of
جعفری برای همیشه و همه وقت در اذهان مردم به تاریخ پیوست
مسئول هماهنگي جوانان با آقاي جعفري
Iran, Islamic Republic of
با سلام خدمت دوستان عزیز و همشهریان گچسارانی
حضرت عباسی بروید تحقیق کنید و متوجه می شوید که در ۱۸ ماه نمایندگی آقای جعفری چه طرح و پروژه هایی صورت گرفت و چقدر جوانان بیکار در شرکت ملی حفاری اهواز سرکار رفتند . آیا در ۱۸ ماه می شود کار کرد یا در ۴ سال؟ ایشان در ۱۸ ماه نمایندگی به قدر ۴ سال کار کردند. مگر شما دوستان سی دی ۱۸ ماه عملکرد جعفری را ندیدید پس بروید این سی دی را مشاهده کنید و بعد قضاوت کنید و قضاوت نادرست نکنید که جعفری نطق سخنرانی خود را به کسی دیگر می بخشید. اگر جعفری صد مرتبه دیگر بیاید بویراحمد گرمسیر و خصوصاً روستای دیل جوانمردانه در کنار آقای جعفری هستند.
غلام
Iran, Islamic Republic of
در جواب کرم باید بگم همه تاریخ سازان به تاریخ خواهند پیوست و بی مصرف ها از یاد تاریخ محو خواهند شد . جعفری همین الان از خیلی ها سرحال تره و با نفوذ تر به های و هوی نیست عزیزم
گچ بوی
Iran, Islamic Republic of
حق مردم نفهم گچ ادمهایی امثال تاج هستند که مردم رو نردبان صعود خودش کرده و به ریش همه شما نفهم های خاک بر سر میخنده.واقعا خلایق هر چه لایق.استحقاق گچساران در همین حد و حدوده نه بیشتر
بر بام نشسته
Iran, Islamic Republic of
واقعا و از صمیم قلب برای نام کاربری "گچ بوی" متاسفم که به راحتی به یک ملت توهین میکنه و آقایان عکاشه و کنارکوهی کامنت ایشون رو تایید میکنن!!!
مافیا
Iran, Islamic Republic of
واقعا لیاقت مردم .همون زیر سلطه ی یاسوج بودنه بخاطر ترسو بودن بعضی ها که فقط صرو صدا ان.اقای تاج میاد میگه من بجای حرف زدن با تلفن با قلمم کار میکنم.بله کاملا معلومه.سر جمع ۱۰۰ رو نذاشته سرکار حتی از همون اقوام خودش.یا شهردارش که از مدیریت فقط نون مردم بریدن رو بلده.یکی نبود بش بگه لامصب دکه هارو جمع کردی برا خانوم دکتر جا پارک درست کنی.مرد نبی زاده بود که با تهدید بستن شیر نقت بودجه میگرفت نه این دکتر های جوجه فکلی.انگار هیشکی دکترا نداره...حق گچساران همینه
مافیا
Iran, Islamic Republic of
در جواب اون عزیز که گفته جلسه در قلب بویراحمد...عزیزم اون افتتاح گاز بود با حضور استاندار.وقتی استاندار میاد همه کشوری و لشکری دنبالش راه میوفتن.چقده تو ساده ای و خوش خیال
سسید
Iran, Islamic Republic of
مرد همیشه ستودنی و بی الایش حاج جعفری
خلیفه
Iran, Islamic Republic of
داش می شیر نفت بستن الکیه اون موقع که وضع اقتصادی کشور درست بود نمایندتون نتونست بودجه خوبی برا شهر بگیره ولی دکتر تاجگردون تو این شرایط بد اقتصادقی چه کارهای بزرگی انجام داده انصاف هم خوب چیزیه
حسینی
Iran, Islamic Republic of
اول این جناب جعفری کیه؟کجابودن ؟نه همونی که یه پسرشوتوحراست نیروی رسمی کردویکی شوباپول ..فرستادبورسیه خارج ازکشور!!!راستی نسبتی هم باعوامل اختلا س بانک تجارت داره؟الان ایشون خدوشون روجزء خواص میدونه اون هم ازنوع بابصیرت!!!!!
مافیا
Iran, Islamic Republic of
کار خوب؟؟؟ نام ببرید لطفا.فقط نگید گاز کشی روستا ها که اولا از زمان انقلاب دورش بودن و پروژه ملییه.شیر نفت بستن الکی نیست ولی سیاست داشتن و تهدید بهش خو شدنیه.بله وقتی الان مدیران ترسو بیان سر کار که فقط تو فکر میز خودشون باشن معلومه نمیشه.اگه وقتی میخواستن شرکت نفت بره زیر نظر یاسوج اعتصاب نمیشد الان چی داشت گچساران دیه.البته انتظاری نمیره از شما که درک کنید
مافیا
Iran, Islamic Republic of
اختلاص بانک تجارت چه ربطی به ایشون داره؟؟؟یعنی هر کی تو باشت .کرد .هم همراشه.پس از ..باشتی .تر تو دنبا نیست
تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1