آنچه از یک استاندار استراتژیک انتظار می‌رود

کبنا ؛رضا دانش پژوه*
آنچه از یک استاندار استراتژیک انتظار می رود گاهی ساده تر از اجرای بخشنامه های ابلاغ شده پایتخت است.
استاندار بی شک وجهه تعریف شده ای برای ما دارد. او شخص اول ادارات است و تمامی تصمیمات او ناشی از تجربیات و اعتقادات اوست.او گاهی از سوی یک گروه به خصوصی حمایت می شود و این دریافت حمایت منجر به ایجاد انتظاربرای آن گروه می شود.اما به هر حال او قادراست تا درباره آنچه که فکر می کند تصمیم درستی بگیرد.اگر آنها حمایتی کرده اند برای انجام کارشان دلیل فکر شده ای دارند.اگر استاندار به وظایف در قبال حمایتها درست عمل کند آنها همچنان با او خواهند بود.اما اگر به دلیل خواسته های نابجا و زیاده خواهی های بی مورد دست از حمایت شما کشیدند شما هم می توانید از اینکه اینگونه افراد احاطه تان کرده اظهار بی علاقگی کنید.
استاندار با رفتار خود الگو و سر مشقی برای همکارانش خواهد شد.او در زمان تصمیم گیری های سخت می تواند اثبات کند که نیازی ندارد که منتقدان دستور کارش را تعیین کنند.
او نباید برای حفظ اعتبارش دیگران را از اظهار نظر بازدارد.مردم حق دارند که آزادانه اظهار نظر کنند. بسیاری از سازمانهای دولتی به تحلیلگران واسطه ای اجازه می دهند که سیاست های خاصی را دیکته کنند.در حالی که بهتراست سیاست های کاری خود را از طریق  کانالهایی که متکی به آن است تعیین کند.تصمیم گیری در شرایط های خاص و برخورداری از اطمینان خاطر نسبت به تصمیمات و علم به عملیاتی بودن تصمیمات در حالیکه تواضع و فروتنی را حفظ می کند از او چهره ای بزرگ در میان مردم خواهد ساخت.
او جرات پذیرفتن تقصیرات را دارد. اگر او بار تقصیرات را  به عهده نگیرد آنگاه هیچ وقت نخواهد توانست هیچ کاری را به خوبی انجام دهد.
استاندار نباید از همکارانش کاری را بخواهد که خودش به انجام آن تمایلی  ندارد. این وظیفه اوست که با استانداردی از رفتار ؛ خود را به عنوان الگوی دیگران تعریف کند.
مهم نیست مشاوران و معاونین استاندار چقدر باهوش هستند. استاندار باید با استفاده از حداکثر دانش و اطلاعات خود وتا حد امکان با کشمکش ها مبارزه کند و بدون اتکا به دیگران از فهم و ادراکی که بتواند برهمه جوانب نظارت داشته باشد برخوردار باشد.چرا که در آخر همه او را مقصر می دانند. این بدین معنا نیست که حرفهای معاونین و مشاورانش را نشنود.
بیان اهداف و ایدیولوژی یک ابزار قدرتمند مدیریت است. اگر در شرایط اقتصادی متزلزلی باشید مدیریت بودجه و پیش بینی آینده توان استاندار را برای  کنترل اوضاع  بالا می برد.گاهی وقتها باید به تنهایی کاری را که به آن اعتقاد دارد انجام دهد.
بالا بردن انتظارات از طریق ارائه بودجه های غیرواقعی حقه بازیست. به جای بوق و کرنادر اجرا ثابت کند که این برنامه قابل اجراست. راحت می توان کمتر وعده داد و بیشتر عمل کرد.بالا بردن انتظارات باعث می شود که اگر برنامه ای به تحقق نرسید خطر تبدیل شدن یک پیشرفت مثبت به یاس و ناامیدی وجود داشته باشد.
استاندار می تواند با تصمیم گیری در شرایط حساس و بحرانی در زمانی که مردم نیاز دارند به یک مسول تکیه کنند باعث دلگرمی مردم  شود.
استاندار می تواند هنگامی که به مدیر کاربلدی غیرمنصفانه حمله می کنند او را تنها نگذارد.حتی اگر او بازمانده مدیران دولت قبل باشد.حمایت از مدیرانی که به صورت ناروا به آنها حمله شده باعث می شود که اول آنکه به کسانیکه برایش کار می کنند اطمینان مجدد می دهد که در صورت انجام شایسته کارها آنها را ترک نخواهد کرد. دوم اینکه با در آغوش گرفتن او در مقابل همه عوامل فتنه، انگیزه حمله را از میان خواهد برد.
به محضی که کمبودهای واقعی محدوده مدیریتی خود را شناخت باید راه حلی برای آنها پیدا کند.همه موارد در بخشنامه نیامده است و مطالبی را باید با حضور در میان مردم جستجو کرد.
داشتن تعامل با کسانی که راحت می توانند به بخشنامه ها نه بگویند می تواند در حل مشکلات مردم مفید باشد.
استاندار باید برای افراد یا سازمانهایی که با انجام کارشان در سازمان دیگری که مسول آن نیست و باعث موفقیت می شود برنامه ریزی کند.
بالابردن سطح فرهنگ عمومی از طریق افزایش اماکن فرهنگی راه را برای تحقق اهداف سازمانی مهیا می کند.
وقتی استاندار می خواهد برای مردم کار کند باید مقابل خیلی ها بایستد.گاهی وقتها باید مقابل حامیان خود بایستد تا تقسیم پست ها شبیه به تقسیم غنایم نشود.گاهی مواقع به خاطر منافع مردم منافع افراد در خطر می افتد. در چنین شرایطی می تواند با تصمیم گیری منصفانه مردم را همراه کند.
*کارشناس مدیریت بازرگانی از دانشگاه ایندیراگاندی هندوستان