تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۹
کد مطلب : ۷۷۰۳۷
حیف که لری؛ حکایت مراسمی که خوب برگزار شد
۱
کبنا ؛بهنام عکاشه و جواد حسنی
انگار قرار است در وانفسای محدودیت برای سخنرانی سیاسیون در گچساران، فقط شجاع پوریان بتواند حرف دل اصلاح طلبان گچسارانی را بزند.
هم او بود که در خرداد ۸۸ در بیت العباس توانسته بود از خاتمی بگوید و چپ های دلتنگ دوران سید خندان شان را کمی آرام نماید.
حالا دو هزار روز از آن زمانه می گذرد و شجاع پوریان حالا عضو شورای شهر تهران است و اگرچه کمی رنگ و بوی قدرت به او خورده است ولی اظهاراتش چیز دیگری می گوید.
مردی که جانبازی هایش در جنگ تحمیلی باعث شد نامه معروف او به رهبری در کارنامه سیاسی اش نادیده گرفته شود و تصمیم شورای نگهبان و حضور در مجلس هفتم گواه این حرف است ولی در این نزدیکی ها انگار تصمیمات بالائی ها هم چندان اثری ندارد.
هیجان، عصبیت و دوگانگی موجود در مراسم به وضوح پیدا بود. برخورد های منتقدین اگرچه در ابتدا رنگ و بوی صمیمی داشت ولی به تدریج رنگ و بوی تضاد گرفت.
شجاع پوریان از پیگیری بورسیه ها گفت و به دانشجویان اطمینان داد این موضوع توسط فرهادی و روحانی در دستور کار قرار دارد و وجود هرگونهم معامله ای را با مخالفین درباره این موضوع رد کرد.
او به برخوردهای بخشی از حاکمیت نسبت به واقعه کوی دانشگاه هم حمله کرد و از قوه قضائیه به خاطر برگزاری آنچه شجاع پوریان دادگاه نمایشی و فرمایشی می خواند انتقاد شدید کرد.
او حتی گفت اکثریت دانشجویان کشور از اصلاح طلبان هستند و این مورد استقبال اصلاح طلبان قرار گرفت و تشویق آنها را به همراه داشت.
او از نقش رهبری در کرسی های آزاد اندیشی و خاموش شدن التهاب های واقعه کوی دانشگاه نیز سخن گفت.
ولی انگار سخنان او درباره دو رئیس جمهور سابق و اسبق چندان به مذاق مخالفین خوش نیامد.
آنجا که سخنران به وضوح به احمدی نژاد تاخت و ازخاتمی دفاع کرد و دورانش، انگار آتش درون مخالفان گر گرفت.
دیروز روزی خاص در عرصه سیاسی و اجتماعی گچساران بود. اصلاح طلبان که سال ها از برگزاری چنین مراسمی عاجز مانده بودند اعتماد به نفس گذشته را بازیافته می بینند و از اینکه مراسمی سیاسی را به فرجام می رسانند راضی به نظر می رسند.
عملکرد نیروهای امنیتی و برخورد شورای تامین در روز گذشته، از سوی سیاسیون شهرستان بسیار مدبرانه و مثیت تعبیر شده است.
همین که یک سرباز هم به دانشگاه نیامد نشان دهنده بلوغ دانشجویان و مدیران ، در امکان برگزاری نشست هائی از این دست است.
مقایسه رفتارهای خارج از عرف دیروز حاضرین در نشست در مقایسه با مراسمات دانشگاه های دیگر به خصوص شهرهای مشابه می تواند موجب بالیدن مدیران شهر به برپائی آرام سخنرانی دیروز شود.
منتقدین هم چندان ناخشنود نیستند. به هر حال خوانش بیانیه بسیج، بدون برنامه قبلی و بر خلاف عرف موجود در مراسمات دانشجوئی حرکتی زیبا بود که قبل از آن، رفتن شجاع پوریان به خیمه بسیج و مصافحه با فرماندهان این نهاد آن را کامل کرد.
هنگامی که او با رفتارهای مخافینش از شخن گفتن بازمانده بود، دستی را که در دفاع از دست داده بود به بالا برده و با مخالفانش همراهی کرد و همه جمع شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر دادند و به این ترتیب بود که مراسم تا فرجام آن ادامه یافت.
دیروز اما در کنار همه این صحنه های خوب صحنه ای داشت که هیچ گاه نه از ذهن شجاع پوریان پاک خواهد شد و نه از ذهن مردم گچساران.
پرتاب بطری آب معدنی از سوی یکی از حاضرین نه نشانه ای از فرهنگ مدارای گچسارانی ها بود و نه حرکتی از روی برنامه یا سازماندهی فرد یا جریانی.
پرتاب کننده بطری آبمعدنی شاید هوادار شجاع پوریان بوده و می خواست به او آب تعارف کند. ما همین گونه موضوع را نگریسته و حتی روی آبمعدنی نوشته بود شیراز و این نشان می داد بطری مال گچسارانی ها نبوده و از دکتر بهبهانی می خواهیم او هم مانند ما فکر کند.
اگرچه او خود یک لر است و لرها همواره به بدرفتاری با یکدیگر مانوسند و این در خون ماست.
قبلا بهبهانی ها می گفتند ولی دیروز ما با عمل مان نشان دادیم: «دکتری، مغزی پری، حیف که لری»
حیف که دکتر لر بود.
انگار قرار است در وانفسای محدودیت برای سخنرانی سیاسیون در گچساران، فقط شجاع پوریان بتواند حرف دل اصلاح طلبان گچسارانی را بزند.
هم او بود که در خرداد ۸۸ در بیت العباس توانسته بود از خاتمی بگوید و چپ های دلتنگ دوران سید خندان شان را کمی آرام نماید.
حالا دو هزار روز از آن زمانه می گذرد و شجاع پوریان حالا عضو شورای شهر تهران است و اگرچه کمی رنگ و بوی قدرت به او خورده است ولی اظهاراتش چیز دیگری می گوید.
مردی که جانبازی هایش در جنگ تحمیلی باعث شد نامه معروف او به رهبری در کارنامه سیاسی اش نادیده گرفته شود و تصمیم شورای نگهبان و حضور در مجلس هفتم گواه این حرف است ولی در این نزدیکی ها انگار تصمیمات بالائی ها هم چندان اثری ندارد.
هیجان، عصبیت و دوگانگی موجود در مراسم به وضوح پیدا بود. برخورد های منتقدین اگرچه در ابتدا رنگ و بوی صمیمی داشت ولی به تدریج رنگ و بوی تضاد گرفت.
شجاع پوریان از پیگیری بورسیه ها گفت و به دانشجویان اطمینان داد این موضوع توسط فرهادی و روحانی در دستور کار قرار دارد و وجود هرگونهم معامله ای را با مخالفین درباره این موضوع رد کرد.
او به برخوردهای بخشی از حاکمیت نسبت به واقعه کوی دانشگاه هم حمله کرد و از قوه قضائیه به خاطر برگزاری آنچه شجاع پوریان دادگاه نمایشی و فرمایشی می خواند انتقاد شدید کرد.
او حتی گفت اکثریت دانشجویان کشور از اصلاح طلبان هستند و این مورد استقبال اصلاح طلبان قرار گرفت و تشویق آنها را به همراه داشت.
او از نقش رهبری در کرسی های آزاد اندیشی و خاموش شدن التهاب های واقعه کوی دانشگاه نیز سخن گفت.
ولی انگار سخنان او درباره دو رئیس جمهور سابق و اسبق چندان به مذاق مخالفین خوش نیامد.
آنجا که سخنران به وضوح به احمدی نژاد تاخت و ازخاتمی دفاع کرد و دورانش، انگار آتش درون مخالفان گر گرفت.
دیروز روزی خاص در عرصه سیاسی و اجتماعی گچساران بود. اصلاح طلبان که سال ها از برگزاری چنین مراسمی عاجز مانده بودند اعتماد به نفس گذشته را بازیافته می بینند و از اینکه مراسمی سیاسی را به فرجام می رسانند راضی به نظر می رسند.
عملکرد نیروهای امنیتی و برخورد شورای تامین در روز گذشته، از سوی سیاسیون شهرستان بسیار مدبرانه و مثیت تعبیر شده است.
همین که یک سرباز هم به دانشگاه نیامد نشان دهنده بلوغ دانشجویان و مدیران ، در امکان برگزاری نشست هائی از این دست است.
مقایسه رفتارهای خارج از عرف دیروز حاضرین در نشست در مقایسه با مراسمات دانشگاه های دیگر به خصوص شهرهای مشابه می تواند موجب بالیدن مدیران شهر به برپائی آرام سخنرانی دیروز شود.
منتقدین هم چندان ناخشنود نیستند. به هر حال خوانش بیانیه بسیج، بدون برنامه قبلی و بر خلاف عرف موجود در مراسمات دانشجوئی حرکتی زیبا بود که قبل از آن، رفتن شجاع پوریان به خیمه بسیج و مصافحه با فرماندهان این نهاد آن را کامل کرد.
هنگامی که او با رفتارهای مخافینش از شخن گفتن بازمانده بود، دستی را که در دفاع از دست داده بود به بالا برده و با مخالفانش همراهی کرد و همه جمع شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر دادند و به این ترتیب بود که مراسم تا فرجام آن ادامه یافت.
دیروز اما در کنار همه این صحنه های خوب صحنه ای داشت که هیچ گاه نه از ذهن شجاع پوریان پاک خواهد شد و نه از ذهن مردم گچساران.
پرتاب بطری آب معدنی از سوی یکی از حاضرین نه نشانه ای از فرهنگ مدارای گچسارانی ها بود و نه حرکتی از روی برنامه یا سازماندهی فرد یا جریانی.
پرتاب کننده بطری آبمعدنی شاید هوادار شجاع پوریان بوده و می خواست به او آب تعارف کند. ما همین گونه موضوع را نگریسته و حتی روی آبمعدنی نوشته بود شیراز و این نشان می داد بطری مال گچسارانی ها نبوده و از دکتر بهبهانی می خواهیم او هم مانند ما فکر کند.
اگرچه او خود یک لر است و لرها همواره به بدرفتاری با یکدیگر مانوسند و این در خون ماست.
قبلا بهبهانی ها می گفتند ولی دیروز ما با عمل مان نشان دادیم: «دکتری، مغزی پری، حیف که لری»
حیف که دکتر لر بود.