اصولگرایان عزیز: لطفا تمام واقعیت را شهادت دهید!!

کبنا ؛ایمان محمدپورفتح

ظاهرا تبعات اظهارات حجت الاسلام رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به این زودی ها دست از سر ایشان و طیف اصلاح طلب استان برنمی دارد. به طوری که بعد از گذشت نزدیک به سه هفته از سخنان ایشان، هنوز هم در جلسات و رسانه های نوشتاری پس لرزه های آن قابل مشاهده است.
احتمالا دیده، شنیده یا خوانده اید که در دادگاه های ایالات متحده آمریکا، هنگامی که فردی برای ادای «شهادت»فراخوانده می شود از « شاهد» می خواهند که سوگند یاد کند« واقعیت را بگوید، تمام واقعیت را بگوید و به جز واقعیت را نگوید».
این تأکید به این خاطر است که بیان بخشی از واقعیت به منزله توصیف «همه آن» نیست و اینکه بخشی از آنچه گفته یا شهادت داده شده، واقعی، درست و اتفاق افتاده باشد و قسمتی نیز نادرست و غیر واقعی، غیر قابل جمع نیست.
به عنوان مثال، ممکن است ما شاهد یک نزاع خیابانی بوده باشیم که به قیمت جان یکی ازطرفین تمام شده است. ممکن است ما دیده باشیم که مقتول چگونه بر اثر ضربه ای از پای درآمده و همین را نقل کنیم، اما تمام واقعیت این باشد که ضارب ابتدا به ساکن اقدام نکرده و در حال دفاع از خود بوده است و مقتول، خود آلت قتاله در دست داشته، اما مجال پیدا نکرده. اگر این نکات در بیان آن شهادت گفته نشود حق مطلب ادا نخواهد شد و چه بسا حکم متفاوتی برای فرد در حال محاکمه صادر شود.
با این نگاه می توان گفت این گزاره که «منتجب نیا عده ای از طرفداران دین اسلام را متهم به اسیدپاشی کرده» در عین اینکه واقعی و درست هست، اما « تمام واقعیت» را بازگو نمی کند و هنگامی که به مثابه توجیه، جایی در گفتارهایی از صاحب منصبان یا کنش گران سیاسی اصولگرای استان می یابد، کنارگزاره های نادرست دیگری مطرح می شود که این بحث را میان نکات « واقعی و غیرواقعی» معلق می سازد. با مثال ذکر شده می توان توضیح دادکه تأکید صرف این وجه، مثل آن است که تنها ضربه منجر به مرگ مقتول را شهادت دهیم و اینکه دیده ایم چه کسی این ضربه را وارد ساخت و نگوییم این نزاع، مقدمه ای هم داشت و مضروب خود آغاز کننده و حتی تهدید کننده بوده است و مانند این ها...
این که چطور دوستان اصولگرا، این سخن قائم مقام حزب اعتماد ملی «..... قرائت های مختلفی از دین اسلام وجود دارد و می توانیم طرفدار اسلام شهید بهشتی باشیم یا جوادی آملی یا اسلام مطهری و دیگر مراجع باشیم. می توانیم طرفدار اسلام داعش و طالبان نیز باشیم که در آن صورت یک عده به خودشان حق می دهند بروند اصفهان اسید تهیه کنند و بگویند چون این دختر زلفش بیرون است، باید اسید روی صورتش بریزیم...» را شنیده اند و شهادت می دهند، اما اتفاقات قبل از آن که نزدیک به پنجاه جوان همفکرشان به صورت کاملا خودجوش! به مهمان جلسه بی احترامی می‌کنند و اجازه صحبت به ایشان نمی دهند و اتفاقا بحث قرائت های مختلف دین اسلام «اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی» توسط سردسته این عزیزان که با بی احترامی تمام به مهمان و مدعویین جلسه پشت تریبون رفته بود، بیان می شود و سرانجام هم با تشنج آفرینی در جلسه، سالن را ترک می کنند و بیرون از سالن هم به مهمان جلسه بی احترامی می کنند و..... را نمی بینند، واقعا بی انصافی است.
چرا دوستان مدعی اصولگرا که عنوان چهره فرهنگی را هم یدک می کشند، بی احترامی به مهمان در ماه محرم را نمی بینند؟
از همه این حرف ها گذشته، حجت الاسلام منتجب نیا که طرفدارن تفکر داعش و طالبان را متهم به اسید پاشی می کند نه عزیزان حزب الهی، حال چرا توهین خودشان به جوانان حزب الهی را نمی بینند؟ آقای منتجب نیا کجای سخنانش گفته که جوانان حزب الهی اسید پاشی کردند؟ چرا تلاش می کنید سخنان قائم مقام حزب اعتماد ملی را سانسور کنید و خوراک جنجال سازی و غوغا سالاری خود را از سخنان ایشان بیرون بیاورید و به نام ایشان و بر علیه اصلاح طلبان تمام کنید؟
متأسفم که در این عصر سردرگمی، واژه ها گاه توسط غوغاسالاران، معانی دیگری به خود می گیرند و چنان در ضد ونقیض یکدیگر تعریف می شوند که هر گز نخواهی فهمید کدام بیشتر شبیه واقعیت است!!
البته به نظر می رسد عنوان کردن مبحث قرائت های مختلف دین اسلام توسط سردسته جوانان اصولگرای حاضر در سالن و واکنش های کنشگران سیاسی اصولگرای استان به گوشه ای از سخنان حجت الإسلام منتجب نیا، تنها برای سیاه نمایی و متشنج کردن فضای سیاسی استان و در نتیجه تحت فشار قرار دادن مسئولان استانی برای عدم صدور مجوز برنامه های سیاسی، فرهنگی تشکل های اصلاح طلب است که امیدواریم مسئولان سیاسی و امنیتی استان تحت تأثیر این واکنش ها قرار نگیرند.