کبنا ؛
تیم فوتبال شهرداری یاسوج پس از طی چهار سال حضور در لیگ دسته دو و یک کشور و یکه تازی در جام بزرگ حذفی و حذف تیم های بزرگ ایران این روزها دچار یک مرگ تدریجی رویا شده و برای همیشه شیشه عمرش شکسته شده و نه دیگر نامی از غول کش هست و نه دیگر آوازه ای به نام تیم شهرداری، تا بتوان آن تماشاگران خود گرمش را دید.
فوتبال و گرمی فوتبال در استان چهار فصل کهگیلویه وبویراحمد روح غریبی داشت، تا اینکه مردی فوتبالی برای سیاست یا اسطوره شدن بنای تیم فوتبال شهرداری را ته ریزی کرد.
محمد بهرامی در اولین روزهای حضور بر مسند شهرداری یاسوج، دست به تغییراتی گسترده درشهرسازی مدرن، ایجاد زیرساختهای گردشگری، پارک های محله ای و از همه مهمتر آوردن روح بزرگ فوتبال برای جوانان این مرز بوم گرفت.
دنیایی پر تلاظم از هیچان،درگیری ،به گفته بعضی ها تبانی و آخر هم سقوط؟!
بعد از خرید یک امتیاز از لیگ دسته دو در زمان وزارت علی آبادی از سوی دامیده و بهرامی، تیمی به نام شهرداری یاسوج شگفتن گرفت، تیمی که بعد از یک فصل در لیگ دسته دوی فوتبال کشور با صعودی مقتدرانه پای به لیگ دسته یک و ورود به دروازه های اسطوره شدن گذاشت.
دیری نپایید که رنگ و روی تیم محبوب شهرداری در بین تمامی لُر زبانان باز شد و این تیم با شکست تیم بزرگی مانند ذوب آهن اصفهان که عنوان نایب قهرمانی آسیا را برای خود یدک می کشید ،به نام غول کش معرفی شد.
اما با همه این منوال تیم شهرداری آنچنان مایه از خود برای حضور در لیک برتر را شاید برای آماده نبودن زیرساختها و حتی نداشتن یک ورزشگاه اختصاصی و مهم نمی کشید.
مسائلی که در اولین دوران حضورش در لیگ دسته بر همه عیان بود و تا آخرین روزهای صعود پیش می رفت و در آخر هم با پا پس می کشید و همه را به فراموشی می سپرد.
بهرامی از شهرداری یاسوج و رئیس هیئت مدیره شهرداری رفت و تیم شهرداری یاسوج بهترین مدیر خود را از دست داد.
بعد از رفتن بهرامی از مسند شهرداری و مدیر عاملی تیم فوتبال شهرداری یاسوج، موضوعات پیش پا افتاده ای این تیم را به حاشیه برد، از نبود مجوز تا انتقاد از بهرامی و انحلال تیم شهرداری، همه و همه آبستن حاشیه پردازی و خود خواهی شورای شهر سابق بود؟!!
بعد از چند هفته ای کش و قوس و آمدن این مربی و آن مربی و انحلال و از دست دادن روحیه بازیکنان ،نیگن تاجی مدیر عامل و شهردار جدید پایتخت طبیعت شد.
این تیم پس از محمد بهرامی به قباد نگینتاجی سپرده شد و بر خلاف اینکه بسیاری اعتقاد داشتند وی به تیمداری روی خوش نشان ندهد اما عکس قضیه اتفاق افتاد و از قضا نگینتاجی تیمداری خوبی از خود به نمایش گذاشت.
نیگ تاجی با آوردن عباس چمنیان به عنوان مربی، نتایج درخشانی در جام حذفی گرفت و حتی تا ورود به دروازه های آسیا پیش رفت و در بازی ماقبل پایانی مات ضربه فنی عمران زاده از تیم محبوب استقلال شد و حذف شد.
اما آواز ه غول کش با شکست دادن تیم های مانند تراکتور سازی قلعه نویی، فولاد خوزستان فرکی و تیمهای دیگر، بیشتر از گذشته بر سر زبانها افتاد و این تیم را در رسانه های جهان و در بین مردم فوتبال دوست ایران معروف کرد.
اما این پایان کار نبود ،چمنیان استعفا داد و تیم شهرداری دوباره به حاشیه ها و بحث های گوناگون آورد،با رفتن چمنیان غدیری دوباره به شهرداری آمد و تحولی نو ایجاد کرد.
با آمدن غدیری به تیم شهرداری یاسوج این تیم این بار خود را برای سفر به لیگ برتر بیشتر بسته بود.
جمشید امپراطور با یارگیری مناسب و آوردن بازیکنان جویای نام ،تیم خوبی را روانه بازیهای لیک دسته اول کرد تا حدی که بیشتر تیم ها از تیم شهرداری یاسوج به عنوان یک تیم لیگ برتری یاد می کرد.
اما؟! غرض از اینکه تیم شهرداری در سه بازیهای آخر درگیر حاشیه ها ،تبانی ها و گیرد افتادن در چنگال بعضی تیم های نامدار شد و حتی سقوط به عنوان تبانی را برای خود را به واضح می دید.
غدیری و چند بازیکن از تیم شهرداری اخراج شدند و غول کش زخمی کهنه را برای خود میدید که دیگر دوای دردی برای آن نبود.
نگین تاجی به دنبال ترمیم تیم فوتبال شهرداری افتاد ،اما وظیفه اصلی و محوله خود ساختار شهرداری، حقوق کارمندان ودیگر بحث ها را فراموش کرد.
با آوردن مربی نامداری به نام زرینچه تمام نگاها دوباره به سوی شهرداری چرخید و ستاره اقبال این تیم دوباره طلوع کرد، طلوعی که در آخر به سقوط و این روزها دیگر نه نامی و نه نشانی از آن به جای نگذاشت؟!
زرینچه بعد از تغییر و تحولات در شورای شهر و رأی نیاوردن هیچ کدام از اعضای قبلی و تغییر مدیر عامل،بار سفر بست و بدون اطلاع ،از این تیم رفت و ضربه ای سخت را بدنه تیم دوباره جوان شده شهرداری وارد کرد.
با رفتن نگینتاجی و آمدن محمدعلی جاوید به عنوان شهردار یاسوج، بسیاری از هواداران چشم امید به این مدیر دوختند اما آنگونه که باید مدیریت جدید در تیمداری موفق نشان نداد و اصولا همه افعال و اقوال نشان داد که مدیریت جدید شهرداری یاسوج و قاطبه شورای اسلامی دور چهارم علاقهای به تیمداری نداشته است.
جاوید که می خواست در اولین روزهای فعالیت خود ،به سمت کارمندان وحقوق موقه پیش رود ، تیم داری شهرداری یاسوح برای سازمانی بحران زده مانند شهرداری را غیره اصولی و بی فایده می دانست و هیچ چشم و چراغی برای این تیم که چند سال است در لیک یک دست و پا می زدند و به لیک برتر نمی رفتند،نداشت.
استعفای سرمربی تیم یعنی هادی برگیزر هم مؤید این موضوع بود چرا که وی در اظهار نظرات خود همواره بر عدم حمایت مجموعه شهرداری چه مستقیم و چه در لفافه صحه گذاشته بود.
تیم فوتبال شهرداری یاسوج به قعر لیگ دسته اول فوتبال کشور دست یک رفت و در آخرین روزهای خود نجات مجید نجاتی برای این تیم فایده نداشت و غول کش به لیگ دسته دوم و حتی مرگ خود برای همیشه نزدیکتر شد.
در حالیکه تیم فوتبال شهرداری یاسوج بایدخود را برای فصل جدید رقابتهای لیگ دسته دوی فوتبال کشور آماده می کرد ،امروز دیگر نه نامی و نه بحثی از آن به چشم نمی خورد و باید گفت غول کش برای همیشه ،خود کشته شده است.
ایزدپور سکان دار اداره ورزش و جوانان استان در مصاحبه های خود با خبرنگاران گفته بود، با تمام وجود می خواستیم تا این تیم به حیات خود ادامه دهد، اما علاقه نداشتن اعضای شواری شهر و شهردار یاسوج مانع از این کار شده است.
وی گفت: حاضر بودم در جلسه ای با شهردار یاسوج دست وی را ببوسم و نگذاریم شیشه عمر این تیم بزرگ برای همیشه خرد شود ،اما شهردار جوانان اعتقادی به تیمداری نداشت و این تیم را به خودمان محول کرد.
در ادامه باید به مسئولان ورزش استان گوشزد کرد، برخی از استانهای کشور برای داشتن تیمی در لیگ های دسته اول و برتر کشور ،دست به دامن مصوبات هیئت دولت می شوند و یا با پولهای کلان اقدام به خرید امتیاز دیگر تیم ها می کنند، اما تیم فوتبال شهرداری بر اساس یک الگوی صحیح مدیریتی توانست خود را به عنوان یک پدیده در فوتبال کشور مطرح و نام این استان گمنام و شهر یاسوج را به عنوان پایتخت طبیعت بر سر زبانها جاری کند.
این تیم باحمایت محمد بهرامی شهردار اسبق یاسوج در سال ۸۷ کار خود را در لیگ دسته دوم آغاز کرد و در فصل دوم حضورش در این رقابتها توانست به لیگ دسته اول فوتبال کشور صعود کند.
با وجود این همه حاشیه ها، تیم فوتبال شهرداری یاسوج یکی از پرطرفدارترین تیم های لیگ دسته یک لقب گرفت به طوری که در تمام بازیهای خود سکوهای ورزشگاه قدیمی این شهر را مملو از جمعیت می دید و شاید همین حمایت های بی دریغ جوانان اسوجی بود که بازیکنان و مسئولین این تیم را برای ادامه کار به رغم همه مشکلات امیدوار نگه می داشت ،اما دیگر چه سود؟!
تیم فوتبال شهرداری در حیات خود آبستن بسیاری از مشکلات، معظلات و دیگر حرفها بود،اما توانست نام بزرگی برای استان چهار فصل کهگیلویه وبویراحمد و به زعم بعضی ها شهر یاسوج باشد که در آخرین روزهای حیات شورای قبل رویه ای رو به شکست را طی کرد و امروز دیگر ،یک شکست خورده سربلند است؟!
باید گفت؛ در حالی که در سایر کشورهای جهان و حتی شهرهای کشور دولت هزینه های فراوانی برای ایجاد شور و نشاط اجتماعی و امید و پویایی در جامعه می کند، اینگار شهر یاسوج در یک مرگ تدریجی قرار گرفته و باید در این زمینه هم از دیگران عقب بماند؟!!
بدون شک تیم فوتبال شهرداری می تواند نقش بسیار مهمی در ایجاد شور و نشاط اجتماعی و امید در استانی داشته باشد که جوانترین استان کشور محسوب می شود.
با این حال تابستان خنک و زیبای شهر یاسوج بدون کمترین امکانات تفریحی و سرگرمی آغاز شده و جوانان یاسوجی همچون سال های اخیر چشمشان به آغاز بازیهای تنها تیم پایتخت طبیعت ایران بوده و هست.
جوانانی که نه سینما دارند، نه سرگرمی و نه کمترین امکانات تفریحی و تنها دلخوشی یشان بازیهای شهرداری است و امیدی که به صعود این تیم به لیگ برتر بسته اند.
اما باید به آنان گفت، تیم فوتبال شهرداری یا همان غول کش خودش قربانی احساسات افرادی غیره فوتبالی شد و شیشه عمرش برای همیشه شکسته شده و نه دیگر غولی و نه دیگر پدیده ای نخواهند دید؟!!!
گزارش: اخلاقی
تیم فوتبال شهرداری یاسوج پس از طی چهار سال حضور در لیگ دسته دو و یک کشور و یکه تازی در جام بزرگ حذفی و حذف تیم های بزرگ ایران این روزها دچار یک مرگ تدریجی رویا شده و برای همیشه شیشه عمرش شکسته شده و نه دیگر نامی از غول کش هست و نه دیگر آوازه ای به نام تیم شهرداری، تا بتوان آن تماشاگران خود گرمش را دید.
فوتبال و گرمی فوتبال در استان چهار فصل کهگیلویه وبویراحمد روح غریبی داشت، تا اینکه مردی فوتبالی برای سیاست یا اسطوره شدن بنای تیم فوتبال شهرداری را ته ریزی کرد.
محمد بهرامی در اولین روزهای حضور بر مسند شهرداری یاسوج، دست به تغییراتی گسترده درشهرسازی مدرن، ایجاد زیرساختهای گردشگری، پارک های محله ای و از همه مهمتر آوردن روح بزرگ فوتبال برای جوانان این مرز بوم گرفت.
دنیایی پر تلاظم از هیچان،درگیری ،به گفته بعضی ها تبانی و آخر هم سقوط؟!
بعد از خرید یک امتیاز از لیگ دسته دو در زمان وزارت علی آبادی از سوی دامیده و بهرامی، تیمی به نام شهرداری یاسوج شگفتن گرفت، تیمی که بعد از یک فصل در لیگ دسته دوی فوتبال کشور با صعودی مقتدرانه پای به لیگ دسته یک و ورود به دروازه های اسطوره شدن گذاشت.
دیری نپایید که رنگ و روی تیم محبوب شهرداری در بین تمامی لُر زبانان باز شد و این تیم با شکست تیم بزرگی مانند ذوب آهن اصفهان که عنوان نایب قهرمانی آسیا را برای خود یدک می کشید ،به نام غول کش معرفی شد.
اما با همه این منوال تیم شهرداری آنچنان مایه از خود برای حضور در لیک برتر را شاید برای آماده نبودن زیرساختها و حتی نداشتن یک ورزشگاه اختصاصی و مهم نمی کشید.
مسائلی که در اولین دوران حضورش در لیگ دسته بر همه عیان بود و تا آخرین روزهای صعود پیش می رفت و در آخر هم با پا پس می کشید و همه را به فراموشی می سپرد.
بهرامی از شهرداری یاسوج و رئیس هیئت مدیره شهرداری رفت و تیم شهرداری یاسوج بهترین مدیر خود را از دست داد.
بعد از رفتن بهرامی از مسند شهرداری و مدیر عاملی تیم فوتبال شهرداری یاسوج، موضوعات پیش پا افتاده ای این تیم را به حاشیه برد، از نبود مجوز تا انتقاد از بهرامی و انحلال تیم شهرداری، همه و همه آبستن حاشیه پردازی و خود خواهی شورای شهر سابق بود؟!!
بعد از چند هفته ای کش و قوس و آمدن این مربی و آن مربی و انحلال و از دست دادن روحیه بازیکنان ،نیگن تاجی مدیر عامل و شهردار جدید پایتخت طبیعت شد.
این تیم پس از محمد بهرامی به قباد نگینتاجی سپرده شد و بر خلاف اینکه بسیاری اعتقاد داشتند وی به تیمداری روی خوش نشان ندهد اما عکس قضیه اتفاق افتاد و از قضا نگینتاجی تیمداری خوبی از خود به نمایش گذاشت.
نیگ تاجی با آوردن عباس چمنیان به عنوان مربی، نتایج درخشانی در جام حذفی گرفت و حتی تا ورود به دروازه های آسیا پیش رفت و در بازی ماقبل پایانی مات ضربه فنی عمران زاده از تیم محبوب استقلال شد و حذف شد.
اما آواز ه غول کش با شکست دادن تیم های مانند تراکتور سازی قلعه نویی، فولاد خوزستان فرکی و تیمهای دیگر، بیشتر از گذشته بر سر زبانها افتاد و این تیم را در رسانه های جهان و در بین مردم فوتبال دوست ایران معروف کرد.
اما این پایان کار نبود ،چمنیان استعفا داد و تیم شهرداری دوباره به حاشیه ها و بحث های گوناگون آورد،با رفتن چمنیان غدیری دوباره به شهرداری آمد و تحولی نو ایجاد کرد.
با آمدن غدیری به تیم شهرداری یاسوج این تیم این بار خود را برای سفر به لیگ برتر بیشتر بسته بود.
جمشید امپراطور با یارگیری مناسب و آوردن بازیکنان جویای نام ،تیم خوبی را روانه بازیهای لیک دسته اول کرد تا حدی که بیشتر تیم ها از تیم شهرداری یاسوج به عنوان یک تیم لیگ برتری یاد می کرد.
اما؟! غرض از اینکه تیم شهرداری در سه بازیهای آخر درگیر حاشیه ها ،تبانی ها و گیرد افتادن در چنگال بعضی تیم های نامدار شد و حتی سقوط به عنوان تبانی را برای خود را به واضح می دید.
غدیری و چند بازیکن از تیم شهرداری اخراج شدند و غول کش زخمی کهنه را برای خود میدید که دیگر دوای دردی برای آن نبود.
نگین تاجی به دنبال ترمیم تیم فوتبال شهرداری افتاد ،اما وظیفه اصلی و محوله خود ساختار شهرداری، حقوق کارمندان ودیگر بحث ها را فراموش کرد.
با آوردن مربی نامداری به نام زرینچه تمام نگاها دوباره به سوی شهرداری چرخید و ستاره اقبال این تیم دوباره طلوع کرد، طلوعی که در آخر به سقوط و این روزها دیگر نه نامی و نه نشانی از آن به جای نگذاشت؟!
زرینچه بعد از تغییر و تحولات در شورای شهر و رأی نیاوردن هیچ کدام از اعضای قبلی و تغییر مدیر عامل،بار سفر بست و بدون اطلاع ،از این تیم رفت و ضربه ای سخت را بدنه تیم دوباره جوان شده شهرداری وارد کرد.
با رفتن نگینتاجی و آمدن محمدعلی جاوید به عنوان شهردار یاسوج، بسیاری از هواداران چشم امید به این مدیر دوختند اما آنگونه که باید مدیریت جدید در تیمداری موفق نشان نداد و اصولا همه افعال و اقوال نشان داد که مدیریت جدید شهرداری یاسوج و قاطبه شورای اسلامی دور چهارم علاقهای به تیمداری نداشته است.
جاوید که می خواست در اولین روزهای فعالیت خود ،به سمت کارمندان وحقوق موقه پیش رود ، تیم داری شهرداری یاسوح برای سازمانی بحران زده مانند شهرداری را غیره اصولی و بی فایده می دانست و هیچ چشم و چراغی برای این تیم که چند سال است در لیک یک دست و پا می زدند و به لیک برتر نمی رفتند،نداشت.
استعفای سرمربی تیم یعنی هادی برگیزر هم مؤید این موضوع بود چرا که وی در اظهار نظرات خود همواره بر عدم حمایت مجموعه شهرداری چه مستقیم و چه در لفافه صحه گذاشته بود.
تیم فوتبال شهرداری یاسوج به قعر لیگ دسته اول فوتبال کشور دست یک رفت و در آخرین روزهای خود نجات مجید نجاتی برای این تیم فایده نداشت و غول کش به لیگ دسته دوم و حتی مرگ خود برای همیشه نزدیکتر شد.
در حالیکه تیم فوتبال شهرداری یاسوج بایدخود را برای فصل جدید رقابتهای لیگ دسته دوی فوتبال کشور آماده می کرد ،امروز دیگر نه نامی و نه بحثی از آن به چشم نمی خورد و باید گفت غول کش برای همیشه ،خود کشته شده است.
ایزدپور سکان دار اداره ورزش و جوانان استان در مصاحبه های خود با خبرنگاران گفته بود، با تمام وجود می خواستیم تا این تیم به حیات خود ادامه دهد، اما علاقه نداشتن اعضای شواری شهر و شهردار یاسوج مانع از این کار شده است.
وی گفت: حاضر بودم در جلسه ای با شهردار یاسوج دست وی را ببوسم و نگذاریم شیشه عمر این تیم بزرگ برای همیشه خرد شود ،اما شهردار جوانان اعتقادی به تیمداری نداشت و این تیم را به خودمان محول کرد.
در ادامه باید به مسئولان ورزش استان گوشزد کرد، برخی از استانهای کشور برای داشتن تیمی در لیگ های دسته اول و برتر کشور ،دست به دامن مصوبات هیئت دولت می شوند و یا با پولهای کلان اقدام به خرید امتیاز دیگر تیم ها می کنند، اما تیم فوتبال شهرداری بر اساس یک الگوی صحیح مدیریتی توانست خود را به عنوان یک پدیده در فوتبال کشور مطرح و نام این استان گمنام و شهر یاسوج را به عنوان پایتخت طبیعت بر سر زبانها جاری کند.
این تیم باحمایت محمد بهرامی شهردار اسبق یاسوج در سال ۸۷ کار خود را در لیگ دسته دوم آغاز کرد و در فصل دوم حضورش در این رقابتها توانست به لیگ دسته اول فوتبال کشور صعود کند.
با وجود این همه حاشیه ها، تیم فوتبال شهرداری یاسوج یکی از پرطرفدارترین تیم های لیگ دسته یک لقب گرفت به طوری که در تمام بازیهای خود سکوهای ورزشگاه قدیمی این شهر را مملو از جمعیت می دید و شاید همین حمایت های بی دریغ جوانان اسوجی بود که بازیکنان و مسئولین این تیم را برای ادامه کار به رغم همه مشکلات امیدوار نگه می داشت ،اما دیگر چه سود؟!
تیم فوتبال شهرداری در حیات خود آبستن بسیاری از مشکلات، معظلات و دیگر حرفها بود،اما توانست نام بزرگی برای استان چهار فصل کهگیلویه وبویراحمد و به زعم بعضی ها شهر یاسوج باشد که در آخرین روزهای حیات شورای قبل رویه ای رو به شکست را طی کرد و امروز دیگر ،یک شکست خورده سربلند است؟!
باید گفت؛ در حالی که در سایر کشورهای جهان و حتی شهرهای کشور دولت هزینه های فراوانی برای ایجاد شور و نشاط اجتماعی و امید و پویایی در جامعه می کند، اینگار شهر یاسوج در یک مرگ تدریجی قرار گرفته و باید در این زمینه هم از دیگران عقب بماند؟!!
بدون شک تیم فوتبال شهرداری می تواند نقش بسیار مهمی در ایجاد شور و نشاط اجتماعی و امید در استانی داشته باشد که جوانترین استان کشور محسوب می شود.
با این حال تابستان خنک و زیبای شهر یاسوج بدون کمترین امکانات تفریحی و سرگرمی آغاز شده و جوانان یاسوجی همچون سال های اخیر چشمشان به آغاز بازیهای تنها تیم پایتخت طبیعت ایران بوده و هست.
جوانانی که نه سینما دارند، نه سرگرمی و نه کمترین امکانات تفریحی و تنها دلخوشی یشان بازیهای شهرداری است و امیدی که به صعود این تیم به لیگ برتر بسته اند.
اما باید به آنان گفت، تیم فوتبال شهرداری یا همان غول کش خودش قربانی احساسات افرادی غیره فوتبالی شد و شیشه عمرش برای همیشه شکسته شده و نه دیگر غولی و نه دیگر پدیده ای نخواهند دید؟!!!
گزارش: اخلاقی