از میدجان تا بلهزار؛ تحلیل تغییر چهره زارع

کبنا ؛بهنام عکاشه
سیاست تعاریف جداگانه ای دارد که برای هر کدام کتاب ها به رشته تحریر درآمده و هرکدام تفاسیر مختلفی دارد.
اما همه این تعاریف و تعابیر در اصلی مشترک است و آن عبارتست از: «سیاست؛ هر راهکاری برای اداره جامعه یا شخص یا بهترین روش ها برای امور فردی و اجتماعی است».
در حوزه اجتماعی، انتخابات، حوزه ای برای بررسی بهترین روش ها و راهکارها برای جلب نظر جامعه برای رسیدن به قدرت فائقه(چه در پارلمان و چه در دولت) می باشد.

گاهی در قالب روش ها و رفتارهای رهبران اجتماعی است که این سیاست ها تبیین میشوند و می تواند یک یا چند قدرت رقیب را مورد بررسی قرار داد.
رفتارهای سیاسی و نحوه گفتار، نحوه پوشش و نشانه هایی که رهبران جوامع در تعاملات اجتماعی از خود بروز می دهند در مردان سیاست در ایران کمتر مورد مداقه قرار گرفته است و بیشترین تحلیل ها روی یارگیری های حزبی یا اظهارنظرهای سیاسی تمام شده تمرکز می یابد.
در حوزه بویراحمد، غلام محمد زارع یکی از کسانی است که به همان مقدار که در معرض رسانه ها و خبرنگاران است به همان میزان نیز در معرض انظار تیزبین سیاسیون و رقبای انتخاباتی برای تحلیل رفتارهای وی واتخاذ تصمیم های سیاسی در راستای انتخابات سال آینده است؛
تغییراتی که این روزها در رفتارهای حاج زارع می بینیم اگرچه می توانست زودتر آغاز شود ولی گامی بلند برای نشستن دوباره بر صندلی سبز بهارستان تعبیر شده است.
اولین حرکت در دانشگاه آزاد یاسوج  در بلهزار به وقوع پیوست.
واقع این است که سیاست های زارع در دو سال گذشته به طور نسبی تحت الشعاع حرکات قدرتمندانه تاجگردون در سطح ملی و استان بود.
اگرچه چندماهی است زارع فضای استان را به به کارگیری مدیران کل همسو با خود در دست گرفته ولی موفقیت او در مخالفت با ریاست دکتر زراعت کیش بسیار با اهمیت جلوه می دهد.
این حرکت زارع به نوعی اعتبار کمرنگ شده زارع در حوزه بویراحمد را بازگرداند و ضعف او در از دست دادن آموزش و پرورش و جهادکشاورزی و آبفا با اتفاق اخیر پوشانده شد و بویراحمدی ها را به داشتن سیاستمداری با استاداردهای معمول، امیدوار کرد.
ورود مدیران گچسارانی به مرکز استان اولین بار به زمان دکتر هدایتخواه بازمی گردد. هنوز معلوم نیست با چه انگیزه ای این راه برای گچسارانی ها باز شد و این از معماهای دوران هدایتخواه می باشد ولی رابطه گرم سیدقدرت و صمیمیتی که او از زمان آموزش پرورش باشت با هدایتخواه داشت نمی تواند بر این پروسه بی تاثیر باشد.
پروسه ای که بسیار سخت بود تاجگردون آن را ادامه ندهد و زارع با آن مخالفت کند.
دولت در دستان تاجگردون بود و زارع به کمپین یاران ولایتی پیوسته بود و نمی توانست توقع چندانی از یاران روحانی در استان داشته باشد.
حالا زارع به تدریج بر فضای استان مسلط گشته و می تواند در مقابل منتقدینش که او را مدیری بی تفاوت تبلیغ می کنند پاسخگو باشد.
موضع تحکمانه زارع در قضیه دانشگاه آزاد، ورق را کاملا برگرداند و زارع که در حال از دست دادن افکار عمومی بود خود را بازیافت.
چینش مدیران در شش ماهه گذشته نشان می دهد ردپای زارع در همه اینها بوده است ولی فقدان روابط عمومی و قطع ارتباط نسبی با رسانه ها و جامعه، او را به انفعال در معرفی عملکردش در این حوزه کشانده بود.
«دیگر همانند سال‌های گذشته در خصوص کوتاهی‌های مسئولین سکوت نمی‌کنم و داد مردم روستای میدجان را خواهم زد».
روستای میدجان جائی بود که نمی توان به راحتی از تغییر رفتار زارع و اعلام سیاست های جدید گذشت.
اتفاقات میدجان نشان داد وقایع در دانشگاه آزاد چندان هم اتفاقی نبوده است. او در میدجان بسیار پرخاشگرانه به مدیران تحکم کرد و چهره ای مقتدر از خود به جامعه بویراحمد به دست داد.
اتفاقات میدجان از آن رو دارای اهمیت است که یکی از ضعف های زارع در فضای سیاسی بویراحمد، چهره آرام او در مواجهه با پدیده های سیاسی بوده و این حرکت اگر ادامه داشته باشد گام بزرگی در زدودن چهره آرام و منفعل زارع در بین مردم بویراحمد و دنا دارد.
بررسی اتفاقات میدجان و بلهزار نشانه هائی از تغییر رویه زارع در دو سال پیش رو دارد و انتخاب این دو مکان نیز نشانی از گستردگی تغییرات زارع در دو سال پیش رو خوداهد داشت.