تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۹
کد مطلب : ۵۰۷۷۱
شفیعی بدون اجازه صاحبخانه وارد خانه شد
۰
کبنا ؛ غلامرضا بنام
هر سیستمی که سازمانی و تشکیلاتی اداره نشود بدون شک نتیجهای جز شکست و عقبرفت نخواهد داشت؛ در این بین استانی مانند کهگیلویه و بویراحمد که فاصلهاش با کاروان توسعه بسیار زیاد است، نیازمند نظم و سازمان بیشتری به جهات مختلف مدیریتی است.
از سوی دیگر نقش نیروی انسانی در توسعه بر هیچ کسی پوشیده نیست به طوری که توانمندترین مدیر نیز بدون داشتن نیروهای کارآزموده، کاربلد، همسو با سیاستهای کلی تعریف شده و مهمتر از آنها مورد اعتماد نمیتواند در سازمان تحت مدیریتش موفق عمل کند.
در کنار همه اینها، انتخاب مدیران میانی و بدنه کارشناسی و حفظ استقلال مدیریتی یکی از ابتداییترین حقوق یک مدیر ارشد در هر مجموعهای است و اصولا" این یک اصل پذیرفته شده مدیریتی است که میگویند اختیار و مسئولیت باید توامان باشد تا بتوان یک مدیر را ارزیابی کرد.
مدیری که بدون اجازه صاحبخانه وارد خانه شد
حال، یکی از اقدامات خوب استاندار کهگیلویه و بویراحمد در مورد انتخاب خارج از نظم و مدار قانونی یکی از نهادهای فرهنگی این استان این روزها با نقدهای غیرمنصفانهای مواجه شده است که پاسخ ندادن به آن اجحاف در حق استاندار بومی است که آمده تا با تکیه بر توان بومی فرزندان همین استان، آرزوهای بر زمین مانده مردان بزرگ این سرزمین را عملیاتی کند.
مدیرکل کتابخانههای کهگیلویه و بویراحمد، بدون اجازه صاحبخانه وارد خانه مدیریتی این استان شد که فارع از شخصیت قابل احترام آقای شفیعی باید گفت انصافا" انتظار دیگری ازاستاندار این استان برای برخورد با وی نبود؛ این کار بیاحترامی محض به استاندار و مردم این استان به عنوان تصمیمگیرنده و مسئول ارشد در این استان بوده که از سوی هیچ فرد منصفی قابل پذیرش نیست.
انتخاب اینچنین آقای شفیعی بدون هماهنگی با استاندار، به نوعی بی احترامی به خود او نیز محسوب میشود چرا که اگر سازمان مرکزی کتابخانهها برای آقای شفیعی احترام قائل بود باید وی را از درب خانه و با طی روال قانونی راهی خانه مدیریت این استان میکرد نه اینکه بخواهند استاندار و قانون را دور بزنند و آنگونه که خودشان میخواهند تصمیم بگیرند.
تکیه بر حمایتهای سیاسی برای مدیر شدن همان سیاستزدگی مدنظر شفیعی است
از خود آقای شفیعی نیز انتظار میرفت که وقتی متوجه مخالفت آقای استاندار با انتصابش به عنوان مدیرکل کتابخانهها شد، این همه برای مدیر شدن از کانالهای مختلف تلاش نمیکرد چرا که به هر حال باید امضای خادمی پای مدیر شدن شفیعی میبود؛ اینگونه تکیه دادن بر حمایتها و پشتوانههای سیاسی و غیر آن برای مدیر شدن آن هم در نهاد کتابخانهها دقیقا" همان سیاستزدگی است که آقای شفیعی در جوابیهاش به استاندار به شدت از آن انتقاد کرده است!
شفیعی بازنشسته بود
از سوی دیگر باید گفت که آقای شفیعی بازنشسته شده و او بیش از ۳۰ سال از عمر خود را مصروف خدمت به این نظام کرده و دیگر مجال آن فرا رسیده که جایش را به جوانترهای با انرژی و باانگیزه بدهد؛ بدون شک وی هر چه در توان داشته است در این ۳۰ سال انجام داده است.
اگر چه آقای شفیعی در ابتدای دولت احمدینژاد مسئولیت گرفته ولی بعید است ملاک مخالفت آقای خادمی با او ربطی به این موضوع داشته باشد چرا که اکنون عمده مدیران در این استان همان مدیران قبلی هستند و اتفاقا" استاندار این استان برای استفاده از این مدیران دولت قبل به شدت از سوی برخی اصلاحطلبان مورد انتقاد شدید است؛ حال این اتهام به آقای خادمی کمی دور از انصاف است. هر چند که این هم حق و وظیفه دولت جدید است که پیام تغیرخواهی قاطبه مردم در خردادماه سال قبل را درک کنند و مدیران همسو با دولت را منصوب کند.
اگر خادمی تسلیم این تصمیم میشد باید سرزنش میشد
ولی باید این را هم گفت که شعار این دولت به عنوان اعتدال در کهگیلویه و بویراحمد در حد قابل قبولی رعایت شده و آقای خادمی هم از تغییر برخی مدیران اصولگرا دست نگه داشته و هم برخی انتصابهایش از میان برادران اصولگرا بوده و عمده انتخابهای دیگرش نیز از افراد معتدل بینابین اصلاحطلبی و اصولگرایی بوده است؛ پس مخالفت با شفیعی اصولگرا به عنوان مدیرکل کتابخانهها، سیاسی نبوده و اصولا برای این بوده که وی بازنشسته شده و انتخاب او بدون هماهنگی با استاندار بوده است.
بر اساس قانون و بر اساس مصوبه شورای عالی اداری، انتخاب مدیرکل کتابخانهها باید با هماهنگی استاندار باشد، موضوعی که به هیچ عنوان رعایت نشد و آقایان در تهران بدون اینکه با استاندار حتی مشورتی بکنند، اقدام به صدور ابلاغ و حکم مدیریت شفیعی کردند.
در این شرایط باید گفت که اگر خادمی، تسلیم چنین اقدامی میشد و اینچنین دور زدن قانون و توهین به شعور مردم این استان را میپذیرفت بدون شک با انتقادات شدید مردمی مواجه میشد ولی آنگونه که دیدیم مردم این استان از اقدام شجاعانه استاندار در مقابل این اقدام غیرقانونی و مخالفت با تحمیل نیرو به شدت دفاع کردند و افکار عمومی اقدام خادمی را انقلابی و منطقی دانستند؛ راه ندادن مدیرکل کتابخانهها به جلسات نشان از حساسیت خادمی به مسائل فرهنگی، اعتقاد به نظم و قانون و احترام به مردم بوده نه برخورد ناشایست!
اتهام بدخلقی به خادمی نمیچسبد
نکته دیگری که علاوه بر بازنشسته بودن آقای شفیعی، باید به آن اشاره کرد، مدرک تحصیلی وی است؛ شفیعی دارای مدرک فوقدیپلم است در حالی که ۱۴۰ نیروی مشغول در کتابخانههای این استان دارای مدارک لیسانس به بالاتر تا دکتری هستند و مدیریت بر این قشر تحصیلکرده دارای حساسیت بیشتری است و آقای خادمی بدون شک برای مدیریت موفق بر این استان دارای استراتژی و برنامه مشخص در انتخاب مدیران خود است که باید فارغ از خوب و بد این برنامهها، به آن احترام گذاشت.
آقای شفیعی بعد از مشاهده قاطعیت استاندار در مخالفت با خود، روز گذشته برخی رسانهها را به حضور طلبید و به شدت از رفتار استاندار انتقاد کرد؛ وی گفت: من قبول ندارم که خادمی فردی معتدل و اخلاقمدار است؛ ادعایی که خلاف آن نیازی به تحقیق علمی و کاوش علمی ندارد و کیست که خادمی را به متانت و اخلاق حسنه نشناسد؛ شاید این اتهام که خادمی در مقابل زیادهخواهان نیز بیش از حد متانت و خوش خلقی به خرج میدهد به حقیقت نزدیکتر باشد تا اینکه بگوییم او بداخلاق است و تندرو!
نمیشود رفتار آقای خادمی در مقابل شفیعی را در این مورد خاص به شخصیت و اخلاق خادمی تعمیم داد.
شفیعی گفت: آقای استاندار میتوانست من را به عنوان سرپرست بپذیرد و بعد مدیر موردنظرش را معرفی میکرد؛ حرفی که در پاسخ به آن باید گفت استاندار در هر صورت نباید زیر بار کار غیرقانونی و به بازی گرفتن حاکمیت و تمایت مدیریتی و سازمانی یک استان میرفت که همین کار را نیز کرد.
تفکرات قومیتی و جغرافیایی خط قرمز خادمی است
آقای شفیعی همچنین گفته است که خادمی هم طایفهای و آشنایان خود را به استانداری آورده است؛ موضوعی که در پاسخ به آن نیز باید گفت که وقتی استاندار بومی باشد یعنی او هم مثل هر شخص دیگری در یک منطقه به دنیا آمده و مثل هر شخص دیگری طایفه دارد و آشنا؛ از طرفی هیچ عقل سلیمی نمیگوید که حق همروستائیان، آشنایان، همفکران او به این دلیل که خادمی استاندار شده، پایمال شود و این بخش از جمعیت این استان نادیده گرفته شوند! آنها هم حق دارند به اندازه شایستگیهایشان سهم داشته باشند.
از سوی دیگر انتخاب مدیران مورد وثوق و امین در پستهای کلیدی و نزدیک به استاندار حق طبیعی او است و نباید به این علت بر خادمی خرده گرفت.
کیست که نداند خادمی، تمامی صاحبنظران، متنفذین و باتجربهها از همه سلایق و جناحها را دعوت کرده تا با عناوین مختلف از آنها در مسیر توسعه این استان، کمک بگیرد؛ استاندار بومی این استان متعلق به همه طوایف است و هیچ طایفه و قومی هم در توسعه این استان بدون سهم نیست لذا دامن زدن به مسائل قومی آن هم از سوی کسی که داعیه نشستن بر یکی از صندلیهای فرهنگی را داشته جای نگرانی و تعجب دارد.
خادمی نه حق دارد که قومی فکر کند و نه آنگونه که نشان داده اهل چنین خیانتی به استان است؛ او از همان روز اول این موضوع را خط قرمز خود دانسته و تاکنون نیز نشان داده که اعتقادی به مرزبندیهای جغرافیایی و قومیتی ندارد.
به هر حال از آقای شفیعی و حامیان او انتظار میرود که به جای دامن زدن به مسائل حاشیهای، برای کمک به پیشرفت این استان در سنگرهای دیگری به مجموعه مدیریتی کمک کنند نه اینکه بخاطر مدیرنشدن چوب لای چرخ توسعه این استان بگذارند.
هر سیستمی که سازمانی و تشکیلاتی اداره نشود بدون شک نتیجهای جز شکست و عقبرفت نخواهد داشت؛ در این بین استانی مانند کهگیلویه و بویراحمد که فاصلهاش با کاروان توسعه بسیار زیاد است، نیازمند نظم و سازمان بیشتری به جهات مختلف مدیریتی است.
از سوی دیگر نقش نیروی انسانی در توسعه بر هیچ کسی پوشیده نیست به طوری که توانمندترین مدیر نیز بدون داشتن نیروهای کارآزموده، کاربلد، همسو با سیاستهای کلی تعریف شده و مهمتر از آنها مورد اعتماد نمیتواند در سازمان تحت مدیریتش موفق عمل کند.
در کنار همه اینها، انتخاب مدیران میانی و بدنه کارشناسی و حفظ استقلال مدیریتی یکی از ابتداییترین حقوق یک مدیر ارشد در هر مجموعهای است و اصولا" این یک اصل پذیرفته شده مدیریتی است که میگویند اختیار و مسئولیت باید توامان باشد تا بتوان یک مدیر را ارزیابی کرد.
مدیری که بدون اجازه صاحبخانه وارد خانه شد
حال، یکی از اقدامات خوب استاندار کهگیلویه و بویراحمد در مورد انتخاب خارج از نظم و مدار قانونی یکی از نهادهای فرهنگی این استان این روزها با نقدهای غیرمنصفانهای مواجه شده است که پاسخ ندادن به آن اجحاف در حق استاندار بومی است که آمده تا با تکیه بر توان بومی فرزندان همین استان، آرزوهای بر زمین مانده مردان بزرگ این سرزمین را عملیاتی کند.
مدیرکل کتابخانههای کهگیلویه و بویراحمد، بدون اجازه صاحبخانه وارد خانه مدیریتی این استان شد که فارع از شخصیت قابل احترام آقای شفیعی باید گفت انصافا" انتظار دیگری ازاستاندار این استان برای برخورد با وی نبود؛ این کار بیاحترامی محض به استاندار و مردم این استان به عنوان تصمیمگیرنده و مسئول ارشد در این استان بوده که از سوی هیچ فرد منصفی قابل پذیرش نیست.
انتخاب اینچنین آقای شفیعی بدون هماهنگی با استاندار، به نوعی بی احترامی به خود او نیز محسوب میشود چرا که اگر سازمان مرکزی کتابخانهها برای آقای شفیعی احترام قائل بود باید وی را از درب خانه و با طی روال قانونی راهی خانه مدیریت این استان میکرد نه اینکه بخواهند استاندار و قانون را دور بزنند و آنگونه که خودشان میخواهند تصمیم بگیرند.
تکیه بر حمایتهای سیاسی برای مدیر شدن همان سیاستزدگی مدنظر شفیعی است
از خود آقای شفیعی نیز انتظار میرفت که وقتی متوجه مخالفت آقای استاندار با انتصابش به عنوان مدیرکل کتابخانهها شد، این همه برای مدیر شدن از کانالهای مختلف تلاش نمیکرد چرا که به هر حال باید امضای خادمی پای مدیر شدن شفیعی میبود؛ اینگونه تکیه دادن بر حمایتها و پشتوانههای سیاسی و غیر آن برای مدیر شدن آن هم در نهاد کتابخانهها دقیقا" همان سیاستزدگی است که آقای شفیعی در جوابیهاش به استاندار به شدت از آن انتقاد کرده است!
شفیعی بازنشسته بود
از سوی دیگر باید گفت که آقای شفیعی بازنشسته شده و او بیش از ۳۰ سال از عمر خود را مصروف خدمت به این نظام کرده و دیگر مجال آن فرا رسیده که جایش را به جوانترهای با انرژی و باانگیزه بدهد؛ بدون شک وی هر چه در توان داشته است در این ۳۰ سال انجام داده است.
اگر چه آقای شفیعی در ابتدای دولت احمدینژاد مسئولیت گرفته ولی بعید است ملاک مخالفت آقای خادمی با او ربطی به این موضوع داشته باشد چرا که اکنون عمده مدیران در این استان همان مدیران قبلی هستند و اتفاقا" استاندار این استان برای استفاده از این مدیران دولت قبل به شدت از سوی برخی اصلاحطلبان مورد انتقاد شدید است؛ حال این اتهام به آقای خادمی کمی دور از انصاف است. هر چند که این هم حق و وظیفه دولت جدید است که پیام تغیرخواهی قاطبه مردم در خردادماه سال قبل را درک کنند و مدیران همسو با دولت را منصوب کند.
اگر خادمی تسلیم این تصمیم میشد باید سرزنش میشد
ولی باید این را هم گفت که شعار این دولت به عنوان اعتدال در کهگیلویه و بویراحمد در حد قابل قبولی رعایت شده و آقای خادمی هم از تغییر برخی مدیران اصولگرا دست نگه داشته و هم برخی انتصابهایش از میان برادران اصولگرا بوده و عمده انتخابهای دیگرش نیز از افراد معتدل بینابین اصلاحطلبی و اصولگرایی بوده است؛ پس مخالفت با شفیعی اصولگرا به عنوان مدیرکل کتابخانهها، سیاسی نبوده و اصولا برای این بوده که وی بازنشسته شده و انتخاب او بدون هماهنگی با استاندار بوده است.
بر اساس قانون و بر اساس مصوبه شورای عالی اداری، انتخاب مدیرکل کتابخانهها باید با هماهنگی استاندار باشد، موضوعی که به هیچ عنوان رعایت نشد و آقایان در تهران بدون اینکه با استاندار حتی مشورتی بکنند، اقدام به صدور ابلاغ و حکم مدیریت شفیعی کردند.
در این شرایط باید گفت که اگر خادمی، تسلیم چنین اقدامی میشد و اینچنین دور زدن قانون و توهین به شعور مردم این استان را میپذیرفت بدون شک با انتقادات شدید مردمی مواجه میشد ولی آنگونه که دیدیم مردم این استان از اقدام شجاعانه استاندار در مقابل این اقدام غیرقانونی و مخالفت با تحمیل نیرو به شدت دفاع کردند و افکار عمومی اقدام خادمی را انقلابی و منطقی دانستند؛ راه ندادن مدیرکل کتابخانهها به جلسات نشان از حساسیت خادمی به مسائل فرهنگی، اعتقاد به نظم و قانون و احترام به مردم بوده نه برخورد ناشایست!
اتهام بدخلقی به خادمی نمیچسبد
نکته دیگری که علاوه بر بازنشسته بودن آقای شفیعی، باید به آن اشاره کرد، مدرک تحصیلی وی است؛ شفیعی دارای مدرک فوقدیپلم است در حالی که ۱۴۰ نیروی مشغول در کتابخانههای این استان دارای مدارک لیسانس به بالاتر تا دکتری هستند و مدیریت بر این قشر تحصیلکرده دارای حساسیت بیشتری است و آقای خادمی بدون شک برای مدیریت موفق بر این استان دارای استراتژی و برنامه مشخص در انتخاب مدیران خود است که باید فارغ از خوب و بد این برنامهها، به آن احترام گذاشت.
آقای شفیعی بعد از مشاهده قاطعیت استاندار در مخالفت با خود، روز گذشته برخی رسانهها را به حضور طلبید و به شدت از رفتار استاندار انتقاد کرد؛ وی گفت: من قبول ندارم که خادمی فردی معتدل و اخلاقمدار است؛ ادعایی که خلاف آن نیازی به تحقیق علمی و کاوش علمی ندارد و کیست که خادمی را به متانت و اخلاق حسنه نشناسد؛ شاید این اتهام که خادمی در مقابل زیادهخواهان نیز بیش از حد متانت و خوش خلقی به خرج میدهد به حقیقت نزدیکتر باشد تا اینکه بگوییم او بداخلاق است و تندرو!
نمیشود رفتار آقای خادمی در مقابل شفیعی را در این مورد خاص به شخصیت و اخلاق خادمی تعمیم داد.
شفیعی گفت: آقای استاندار میتوانست من را به عنوان سرپرست بپذیرد و بعد مدیر موردنظرش را معرفی میکرد؛ حرفی که در پاسخ به آن باید گفت استاندار در هر صورت نباید زیر بار کار غیرقانونی و به بازی گرفتن حاکمیت و تمایت مدیریتی و سازمانی یک استان میرفت که همین کار را نیز کرد.
تفکرات قومیتی و جغرافیایی خط قرمز خادمی است
آقای شفیعی همچنین گفته است که خادمی هم طایفهای و آشنایان خود را به استانداری آورده است؛ موضوعی که در پاسخ به آن نیز باید گفت که وقتی استاندار بومی باشد یعنی او هم مثل هر شخص دیگری در یک منطقه به دنیا آمده و مثل هر شخص دیگری طایفه دارد و آشنا؛ از طرفی هیچ عقل سلیمی نمیگوید که حق همروستائیان، آشنایان، همفکران او به این دلیل که خادمی استاندار شده، پایمال شود و این بخش از جمعیت این استان نادیده گرفته شوند! آنها هم حق دارند به اندازه شایستگیهایشان سهم داشته باشند.
از سوی دیگر انتخاب مدیران مورد وثوق و امین در پستهای کلیدی و نزدیک به استاندار حق طبیعی او است و نباید به این علت بر خادمی خرده گرفت.
کیست که نداند خادمی، تمامی صاحبنظران، متنفذین و باتجربهها از همه سلایق و جناحها را دعوت کرده تا با عناوین مختلف از آنها در مسیر توسعه این استان، کمک بگیرد؛ استاندار بومی این استان متعلق به همه طوایف است و هیچ طایفه و قومی هم در توسعه این استان بدون سهم نیست لذا دامن زدن به مسائل قومی آن هم از سوی کسی که داعیه نشستن بر یکی از صندلیهای فرهنگی را داشته جای نگرانی و تعجب دارد.
خادمی نه حق دارد که قومی فکر کند و نه آنگونه که نشان داده اهل چنین خیانتی به استان است؛ او از همان روز اول این موضوع را خط قرمز خود دانسته و تاکنون نیز نشان داده که اعتقادی به مرزبندیهای جغرافیایی و قومیتی ندارد.
به هر حال از آقای شفیعی و حامیان او انتظار میرود که به جای دامن زدن به مسائل حاشیهای، برای کمک به پیشرفت این استان در سنگرهای دیگری به مجموعه مدیریتی کمک کنند نه اینکه بخاطر مدیرنشدن چوب لای چرخ توسعه این استان بگذارند.