مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
بومی بودن و نبودن ملاک شایستگی و عدم شایستگی مدیران و استانداران نیست، اما آنچه واضح هست در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل کوچک بودن استان و ساختار قومیتی حاکم بر آن کار برای استاندار بومی بی نهایت سخت میباشد یک استاندار بومی علاوه بر فشارهای جناح مخالف به خاطر ساختار قومیتی حاکم بر استان از طرف نیروهای خودی به خاطر یکسری تنگ نظریها و سهم خواهی ها تحت فشار میباشد و بخش زیادی از انرژی بجای انکه صرف مسائل مدیریتی و حل مشکلات مردم شود باید صرف این تنشها شود و شاید هم مرغ همسایه غاز است!
اکنون برای مقایسه بهترین قاضیان همان مخالفان سفت و سخت خادمی هستند که به هر بهانهای مسایل قومی و قبیلهای را مطرح میکردند و با یکسری مسائل و موضوعات پیش افتاده خادمی را متهم به طایفه گرایی و نادیده گرفتن نیروی سیاسی اصلاحطلب میکردند کسانی که در روز سخنرانی رئیس جمهور در استان بسیج شدن تا بر علیه خادمی شعار سر بدهند و اگر تدبیر خادمی و طرافدارنش نبود معلوم نبود که چطور با آبروی استان بازی میکردند، کسانی که از کهگیلویه عازم تهران شدن تا دست به دامن آیت الله هاشمی شوند تا شاید به زعم خود نسخه خادمی را بپیچند، همان کسانی که یکسال پس از رفتن خادمی و مدیریت عجیب احمدی در خواب زمستانی خود بسر میبرند تا خود شاهدی باشد بر پوچی آن همه نقدهای بیهوده که هیچگونه سنخیتی با کارایی و مدیریت نداشته و تاییدی باشد بر حقانیت و توانمندی خادمی کهان همه آسمان و ریسمان کردنها ریشه در غرض ورزی و سهم خواهی بوده، دغدغهی جریان و پیشرفت استان شعاری بیش نبود
خادمی از روز اول ارام بود و آرام ماند و آرام رفت ولی احمدی با تشر و تخریب آمد و اکنون همه چیز را به امان خدا رها کرده و واگذار کرده به مدیر دفترش که هیچ گونه شناختی از استان و ماهیت آن ندارد و صرفاً دنبال با همه خندیدن و به دست آوردن دل همه و بیشتر از همه خبرنگاران است.
خادمی بومی بود و بومی بودن و کار کردن در این استان سختتر از هر چیز دیگر است آن همه در چه دورهای! شاید نیاز به گفتن نباشد که خادمی در چه دورهای سکاندار استانداری استان بود اوج رکود و بحران بی بودجهای و آوار برداری از ویرانههای دولت قبل، اما خادمی مدیر بود و علارغم همه محدودیتها و کمبودها توانایی مدیریت داشت و در هر استانی به غیر از استان ما بود موفقتر بود و شاید بجای استانداری لرستان، استاندار یک استان بزرگتر و یا در یک جایگاه بزرگتر بود!
خادمی با اینکه از اول از یک طرف رانده شده و یک گروه بهش چسبیدن اما دنبال تعادل بود و عملاً اینطور رفتار کرد. استفاده از نیروهایی مثل محنایی و کریمی نژاد و راست بالا بیانگر این مهم هستند اختلاف انجایی بود که مخالفین خادمی در کارنامهی سیاسی خود چیزی به اسم تعامل و گفتگو را تجربه نکرده بودن و غرق در گذشته و توهمات خود با روحیهای انحصار طلبانه که ریشه در یک عمر شکست و ناکامی داشت به چیزی کمتر از رفتن خادمی و خود کرسی استانداری راضی نبودن! نتیجه ان همه کارشکنی و مخالفت آش شلم شوربای مدیریت فعلی هست که سر و ته ندارد و معلوم نیست به کجا میرود. مدیریتی که نه در میان مردم هست و نه با احزاب و جریانهای سیاسی و حتی اعضای ستاد روحانی ارتباطی ندارد و بدتر اینکه شان و جایگاه حامیان دولت و ستاد روحانی را در حد یک شام پایین آورده است.
البته برخی خادمی را به کهگیلویه محدود کردن در حالیکه خادمی متعلق به همهی استان بود و این طور رفتار کرد. این در حالی هست که دو نفر از نمایندگان مجلس هم دوره خادمی اصولگرا بودند و اقای تاجگردون یکی از قویترین نمایندگان مجلس بود و اتفاقاً خادمی اول متهم به این بود که نیروی تاجگردون میباشد ولی اختلافات نشان داد که اینطور نیست!
خادمی از اول اصلاحطلب بود و حتی در سال ۹۲ جز اصلاحطلبانی بود که از خاتمی برای حضور در انتخابات نامه دعوت امضا کرده بود. او هیچ کس را در یاسوج و تهران نداشت ولی احمدی اصولگراست و نیروی لاریجانی است و با محسن رضایی ارتباط دارد که فاقد هر گونه هویت سیاسی است. او تاکنون مدیرانی را به کار گرفته است که با هر متر و معیاری با قبلیها که مقایسه شوند مدیران قبلی بهتر بودند، فتاح بهتر از نظری بود و حداقل اهل تعامل و حضور در جمع مردم بود تجربه داشت و نگاه خاص منطقهای نداشت نیازی به مقایسه محنایی و گوهرگانی نیست که حتی نزدیکترین افراد به گوهرگانی هم بر جایگاه محنایی صحه میگذارند!
می گویند ضعف خادمی اطرافیانش بوده است ولی این موضوعی است که در مورد هر سیاست مداری بکار میرود برخی نه تنها کمکی نمیکنند تکان هم نمیخورند و فقط حرف میزنند و به اطرافیان بقیه گیر میدهند. اگر اطرافیان خادمی ضعیف بودند اصلاً اطرافیان و نیروهای احمدی کجا هستند و اطرافیانش کی هستند که قوی یا ضعیف باشند.
در شرایط حساس دولت اول روحانی خادمی انقدر موفق بود که ما هر هفته شاهد حضور یک وزیر در استان بودیم حتی مدیریت سازمان جنگبانی کشور به او پیشنهاد داده شد و بعد از آن در نهایت استانداری یک استان بزرگتر به او داده شد و حالا همه دوست دارند خادمی برای انتخابات مجلس سال آینده به کهگیلویه بزرگ بیاید تا از او حمایت کنند!
خادمی بلد بود حرف بزند او میدانست در استان چه میگذرد یک مدیر واقعی بود که سالها در مدیریت برنامه و بودجه تجربه مدیریتی داشت زور خودش را برای استان زد و با هر شاخص و معیاری خادمی از موفقترین استانداران بود و شاید اگر شرایط بد بودجهای و رکود حاکم بر کشور نبود کارنامه خادمی از این روشنتر بود همهی ما مدیریت استاندار فعلی و تیم مدیریتی او را در سانحه دلخراش هواپیمای تهران یاسوج دیدیم حتی از یک دلجویی ساده از بازماندگان عاجز بودند چه برسد به آن که یک مدیریت بحران قوی برای جمع کردن بحران داشته باشند و یا اینکه برای پروژ های خوابیده تدبیری کنند و شاید هم بر خلاف دستور سریع رئیس جمهور یک استاندار پروازی هستند که فرصتی برای حضور و مدیریت استان ندارند
هر چه زمان بیشتری بگذرد توانایی خادمی و برتریاش بر جانشینان و حتی اسلافش برای همه روشنتر خواهد شد و حسرت و دریغ مخالفان دیروزی بیشتر و بیشتر ....
-------------------
محسن صیادی
-------------------
بومی بودن و نبودن ملاک شایستگی و عدم شایستگی مدیران و استانداران نیست، اما آنچه واضح هست در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل کوچک بودن استان و ساختار قومیتی حاکم بر آن کار برای استاندار بومی بی نهایت سخت میباشد یک استاندار بومی علاوه بر فشارهای جناح مخالف به خاطر ساختار قومیتی حاکم بر استان از طرف نیروهای خودی به خاطر یکسری تنگ نظریها و سهم خواهی ها تحت فشار میباشد و بخش زیادی از انرژی بجای انکه صرف مسائل مدیریتی و حل مشکلات مردم شود باید صرف این تنشها شود و شاید هم مرغ همسایه غاز است!
اکنون برای مقایسه بهترین قاضیان همان مخالفان سفت و سخت خادمی هستند که به هر بهانهای مسایل قومی و قبیلهای را مطرح میکردند و با یکسری مسائل و موضوعات پیش افتاده خادمی را متهم به طایفه گرایی و نادیده گرفتن نیروی سیاسی اصلاحطلب میکردند کسانی که در روز سخنرانی رئیس جمهور در استان بسیج شدن تا بر علیه خادمی شعار سر بدهند و اگر تدبیر خادمی و طرافدارنش نبود معلوم نبود که چطور با آبروی استان بازی میکردند، کسانی که از کهگیلویه عازم تهران شدن تا دست به دامن آیت الله هاشمی شوند تا شاید به زعم خود نسخه خادمی را بپیچند، همان کسانی که یکسال پس از رفتن خادمی و مدیریت عجیب احمدی در خواب زمستانی خود بسر میبرند تا خود شاهدی باشد بر پوچی آن همه نقدهای بیهوده که هیچگونه سنخیتی با کارایی و مدیریت نداشته و تاییدی باشد بر حقانیت و توانمندی خادمی کهان همه آسمان و ریسمان کردنها ریشه در غرض ورزی و سهم خواهی بوده، دغدغهی جریان و پیشرفت استان شعاری بیش نبود
خادمی از روز اول ارام بود و آرام ماند و آرام رفت ولی احمدی با تشر و تخریب آمد و اکنون همه چیز را به امان خدا رها کرده و واگذار کرده به مدیر دفترش که هیچ گونه شناختی از استان و ماهیت آن ندارد و صرفاً دنبال با همه خندیدن و به دست آوردن دل همه و بیشتر از همه خبرنگاران است.
خادمی بومی بود و بومی بودن و کار کردن در این استان سختتر از هر چیز دیگر است آن همه در چه دورهای! شاید نیاز به گفتن نباشد که خادمی در چه دورهای سکاندار استانداری استان بود اوج رکود و بحران بی بودجهای و آوار برداری از ویرانههای دولت قبل، اما خادمی مدیر بود و علارغم همه محدودیتها و کمبودها توانایی مدیریت داشت و در هر استانی به غیر از استان ما بود موفقتر بود و شاید بجای استانداری لرستان، استاندار یک استان بزرگتر و یا در یک جایگاه بزرگتر بود!
خادمی با اینکه از اول از یک طرف رانده شده و یک گروه بهش چسبیدن اما دنبال تعادل بود و عملاً اینطور رفتار کرد. استفاده از نیروهایی مثل محنایی و کریمی نژاد و راست بالا بیانگر این مهم هستند اختلاف انجایی بود که مخالفین خادمی در کارنامهی سیاسی خود چیزی به اسم تعامل و گفتگو را تجربه نکرده بودن و غرق در گذشته و توهمات خود با روحیهای انحصار طلبانه که ریشه در یک عمر شکست و ناکامی داشت به چیزی کمتر از رفتن خادمی و خود کرسی استانداری راضی نبودن! نتیجه ان همه کارشکنی و مخالفت آش شلم شوربای مدیریت فعلی هست که سر و ته ندارد و معلوم نیست به کجا میرود. مدیریتی که نه در میان مردم هست و نه با احزاب و جریانهای سیاسی و حتی اعضای ستاد روحانی ارتباطی ندارد و بدتر اینکه شان و جایگاه حامیان دولت و ستاد روحانی را در حد یک شام پایین آورده است.
البته برخی خادمی را به کهگیلویه محدود کردن در حالیکه خادمی متعلق به همهی استان بود و این طور رفتار کرد. این در حالی هست که دو نفر از نمایندگان مجلس هم دوره خادمی اصولگرا بودند و اقای تاجگردون یکی از قویترین نمایندگان مجلس بود و اتفاقاً خادمی اول متهم به این بود که نیروی تاجگردون میباشد ولی اختلافات نشان داد که اینطور نیست!
خادمی از اول اصلاحطلب بود و حتی در سال ۹۲ جز اصلاحطلبانی بود که از خاتمی برای حضور در انتخابات نامه دعوت امضا کرده بود. او هیچ کس را در یاسوج و تهران نداشت ولی احمدی اصولگراست و نیروی لاریجانی است و با محسن رضایی ارتباط دارد که فاقد هر گونه هویت سیاسی است. او تاکنون مدیرانی را به کار گرفته است که با هر متر و معیاری با قبلیها که مقایسه شوند مدیران قبلی بهتر بودند، فتاح بهتر از نظری بود و حداقل اهل تعامل و حضور در جمع مردم بود تجربه داشت و نگاه خاص منطقهای نداشت نیازی به مقایسه محنایی و گوهرگانی نیست که حتی نزدیکترین افراد به گوهرگانی هم بر جایگاه محنایی صحه میگذارند!
می گویند ضعف خادمی اطرافیانش بوده است ولی این موضوعی است که در مورد هر سیاست مداری بکار میرود برخی نه تنها کمکی نمیکنند تکان هم نمیخورند و فقط حرف میزنند و به اطرافیان بقیه گیر میدهند. اگر اطرافیان خادمی ضعیف بودند اصلاً اطرافیان و نیروهای احمدی کجا هستند و اطرافیانش کی هستند که قوی یا ضعیف باشند.
در شرایط حساس دولت اول روحانی خادمی انقدر موفق بود که ما هر هفته شاهد حضور یک وزیر در استان بودیم حتی مدیریت سازمان جنگبانی کشور به او پیشنهاد داده شد و بعد از آن در نهایت استانداری یک استان بزرگتر به او داده شد و حالا همه دوست دارند خادمی برای انتخابات مجلس سال آینده به کهگیلویه بزرگ بیاید تا از او حمایت کنند!
خادمی بلد بود حرف بزند او میدانست در استان چه میگذرد یک مدیر واقعی بود که سالها در مدیریت برنامه و بودجه تجربه مدیریتی داشت زور خودش را برای استان زد و با هر شاخص و معیاری خادمی از موفقترین استانداران بود و شاید اگر شرایط بد بودجهای و رکود حاکم بر کشور نبود کارنامه خادمی از این روشنتر بود همهی ما مدیریت استاندار فعلی و تیم مدیریتی او را در سانحه دلخراش هواپیمای تهران یاسوج دیدیم حتی از یک دلجویی ساده از بازماندگان عاجز بودند چه برسد به آن که یک مدیریت بحران قوی برای جمع کردن بحران داشته باشند و یا اینکه برای پروژ های خوابیده تدبیری کنند و شاید هم بر خلاف دستور سریع رئیس جمهور یک استاندار پروازی هستند که فرصتی برای حضور و مدیریت استان ندارند
هر چه زمان بیشتری بگذرد توانایی خادمی و برتریاش بر جانشینان و حتی اسلافش برای همه روشنتر خواهد شد و حسرت و دریغ مخالفان دیروزی بیشتر و بیشتر ....
-------------------
محسن صیادی
-------------------