تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۵
کد مطلب : ۳۳۱۸۷۶
نقد «مندنیپور» بر سخنان معاون رئیس جمهور؛ گویا با فرهنگ و تاریخ این استان ناآشنا و با خواست واقعی مردم فاصله دارید
۰
کبنا ؛متن ارسالی
«ما را به خیر تو امیّد نیست، شرّ مَرَسان»
«اسمِ استان کهگیلویه و به ویر احمد سخت است، گاهی در نوشتنِ آن با مشکل مواجه میشویم، چه برسد، به تلّفظ آن! برای استانتان یک نام یک سیلابی انتخاب کنید!!»
آنچه در بالا آمده است، سخنی است، ”نغز و پر مغز»! و توصیهای است،
ظاهراً ”خیرخواهانه و عالمانه“ در قالبِ ارشادِ "جماعتی محروم "، به تغییرِ هویّتِ دیرینهی خویش!
از زبانِ آقای سیّد ابوالفضل رضوی معاون توسعه روستائی و مناطقِ محروم رئیس جمهور در نشستِ اقتصاد مقاومتی و توسعه روستایی استان، در شهرِ یاسوج، خطاب به جنابِ استاندار و دیگر مسئولان!
بیانِ همین چند جملهی فاخر، از جانبِ حضرتِ ایشان گویای این واقعیّت تلخ است، که:
بسیاری از اصحابِ قدرت و مدّعیان کشورداری این مرز و بوم، هنوز آنگونه که شاید و باید نه فقط با تاریخ، جغرافیا و فرهنگ، که با روشِ اداره امور مملکت نیز ناآشنا و باخواستها و نیازهای واقعی مردم فاصله دارند!
چه، تا بوده و نبوده الفبایِ مدیریّت در راستایِ مصالح و منافع شهروندان ایجاب مینماید، "حکومت کنندگان" پیوسته در جهتِ همدلی و همراهی با "حکومت شوندگان" گام برداشته و در قدم، قلم و بیانِ خویش از ایجاد اختلاف و دودستگی بپرهیزند!
به بیانی دیگر، وحدت بیافرینند، نه آنکه موجب تفرقه گردند و بذرِ کین و نفرت پراکَنَند!
جناب آقای رضوی، به رسمِ معمول در این جلسهی کاری نشستند و گفتند و بر خاستند!
اما به این مهّم توّجه لازم مبذول نفرمودند که:
دقّتِ در انتخاب کلمهها و گُزیده گویی سنّت پسندیدهی «سیاست ورزان» است. ” کلام الملوک، ملوک الکلام “!
سخنِ ایشان، بارِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی سنگینی را به دنبال داشته و تعبیر و تفسیرهای خّاص خود را در افکار عمومی بجای خواهد گذاشت و ای بسا مورد استفاده و بهرهبرداری نابجایِ جماعتی، آگاهانه و یا ناآگاهانه قرار گرفته و از همین فردا، وقت و انرژی بسیاری از مردم و مسئولانِ این دیار را خواهد گرفت و بی تردید، چنانچه تجربه نشان داده، چنین پیش خواهد رفت!
مردمی که از سرِ بیکاری، علاقهمندِ یافتنِ سوژههای اینچنینی برای گذرانِ اوقاتِ فراغت خویشاند!
و هم از این رهگذر فرصت طلایی برای ابرازِ وجود و عرضِ اندامِ «دکّانداران دو نبشِ سیاست» در سطوحِ منطقهای و ملّی، با هدف گرفتنِ ماهی از آب گل آلود!
از طریقِ صف بندیهای آزار دهنده، وقت کُشِ و بدون حاصلِ گرمسیری و سردسیری و بالا و پایین و تازه کردن داغِ زخمِ کهنهی قوم گرایی، قبیله گرایی و ....!
که خود در اساس حرکتی است، ضدّ توسعه!
فرمایشِ این مقام عالی کشوری در این قالب که:
” اسم استان کهگیلویه و به ویر احمد سخت است و گاهی در نوشتن آن با مشکل مواجه (میشوند) و اینکه تلّفظِ این دو واژه نام آشنا، در تاریخِ موجودیّتِ پانصد ساله این شهر و دیار با این نام و نشان برایشان مشکل است! واینکه، ضمن رفع محرومیّت، از مناطق محروم این استان پرنعمت اما سراسر نِقمَت! توصیه فرمودهاند:
” برای استان یک نام یک سیلابی انتخاب کنید.!
با وجود آنکه به خوبی میدانند،
«بی گدار به آب زدهاند»!
به حرمتِ جایگاه میهمان، از جانبِ
«میزبانِ بی زبان» قابل چشمپوشی است!
ولی جا دارد، بپذیریم، این نظر و برداشت شخصی و مشکلِ ایشان است و به خودشان مربوط میشود!
امّا آیا درست است، اینگونه برداشت شود، که هویّت و تاریخ و گذشتهی مردم باید خطّ بخورد، تا برای " بعضی" تلّفط نام و نشان شهر و دیاری به دل نشیند؟
شک ندارم، این مَثَلِ زیبای فارسی را بسیاری از ما شنیدهایم:
" علف باید به دهنِ بُزی شیرین به یاد“
شاید، نام بچّه میزبان برای میهمان چندان دلچسب نباشد و بقولِ معاون محترم رئیس جمهور ”تلفظ اش سخت“!
ولی انصاف بدهیم، برای صاحبِ بچّه، بسیار شیرین، دلنشین و دوست داشتنی است و یادآورِ تاریخ و فرهنگ دیرینهی
اهلِ خانه و برای اثباتِ دوست داشتن این نام و نشان تا دلتان بخواهد توجیه منطقی در انبان و دلائل و مستندات در چنته صاحب خانه موجود است و نیازی به ثبت و سفارش آن میهمانِ ناخوانده و دیگر مسافرانِ این مسیر به پیدا کردن نام ”تک سیلابی“ و ”دو سیلابی“ احساس نمیشود!
اگر لازم بشود، از وجودِ ارزشمند، دانش و دانایی و گوش شیطون کَر بهره هوشی بالایِ عزیزانِ دلسوز و وظیفه شناس بهرهی لازم را در حلّ این معمّای پیچیده، که گویی فقط دامن ما راگرفته و هر از گاهی به تناسبِ نیازِ روز برایمان طرح شده و میشود، خواهیم برد!
فعلاً بد نیست یاد آوری نمائیم، در گذرِ زمان همولایتی های دردمند، پیرامونِ این قصّهی پر غصّه بسیار گفته و نوشتهاند و در این باره به دفعات به داوری نشسته و حرفِ اول و آخرشان را با صدای رَسا فریاد زدهاند.
بجاست، بجای خلقِ اینگونه "سرگرمیهای" دست ساز، کِسِل کننده، ملال آور و آسیب زا به وضعیّت رقّت بارِ بنیادِ از هم گسیختهی خانواده، رفعِ تبعیض، نابرابری، مبارزه با فساد، فقر و نداری و فحشاء، بیکاری و سرگردانی جوانان، ریشه یابی، پیشگیری و درمان این همهآسیب اجتماعی همّت گماریم!
تغییرِ نام استان از چند سیلابی به تک سیلابی! نان و جامه و جایگاه و کار، برایمان به ارمغان نمیآورد و دردی از انبوه دردها و خواستها و مطالباتِ به حقّ و بر زمین ماندهمان را دوا نخواهد کرد!
بالا غیرتاً آنچه داریم، از ما نگیرید، نداشته هامان پیشکشتان!
کلام آخر آنکه، در این بُرهه حسّاس که بر کشور میگذرد، با به کارگیری چنین ادبّیاتی نسنجیده، بهانه به دست بهانه گیران نداده، خواسته بهحق اکثریّت اهلِ خانه را ارج گذاشته و پاس داریم.
--------------------------------------
علی مندنی پور
یا حقّ
شیراز
۲۹ فروردین ۹۷
--------------------------------------
«ما را به خیر تو امیّد نیست، شرّ مَرَسان»
«اسمِ استان کهگیلویه و به ویر احمد سخت است، گاهی در نوشتنِ آن با مشکل مواجه میشویم، چه برسد، به تلّفظ آن! برای استانتان یک نام یک سیلابی انتخاب کنید!!»
آنچه در بالا آمده است، سخنی است، ”نغز و پر مغز»! و توصیهای است،
ظاهراً ”خیرخواهانه و عالمانه“ در قالبِ ارشادِ "جماعتی محروم "، به تغییرِ هویّتِ دیرینهی خویش!
از زبانِ آقای سیّد ابوالفضل رضوی معاون توسعه روستائی و مناطقِ محروم رئیس جمهور در نشستِ اقتصاد مقاومتی و توسعه روستایی استان، در شهرِ یاسوج، خطاب به جنابِ استاندار و دیگر مسئولان!
بیانِ همین چند جملهی فاخر، از جانبِ حضرتِ ایشان گویای این واقعیّت تلخ است، که:
بسیاری از اصحابِ قدرت و مدّعیان کشورداری این مرز و بوم، هنوز آنگونه که شاید و باید نه فقط با تاریخ، جغرافیا و فرهنگ، که با روشِ اداره امور مملکت نیز ناآشنا و باخواستها و نیازهای واقعی مردم فاصله دارند!
چه، تا بوده و نبوده الفبایِ مدیریّت در راستایِ مصالح و منافع شهروندان ایجاب مینماید، "حکومت کنندگان" پیوسته در جهتِ همدلی و همراهی با "حکومت شوندگان" گام برداشته و در قدم، قلم و بیانِ خویش از ایجاد اختلاف و دودستگی بپرهیزند!
به بیانی دیگر، وحدت بیافرینند، نه آنکه موجب تفرقه گردند و بذرِ کین و نفرت پراکَنَند!
جناب آقای رضوی، به رسمِ معمول در این جلسهی کاری نشستند و گفتند و بر خاستند!
اما به این مهّم توّجه لازم مبذول نفرمودند که:
دقّتِ در انتخاب کلمهها و گُزیده گویی سنّت پسندیدهی «سیاست ورزان» است. ” کلام الملوک، ملوک الکلام “!
سخنِ ایشان، بارِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی سنگینی را به دنبال داشته و تعبیر و تفسیرهای خّاص خود را در افکار عمومی بجای خواهد گذاشت و ای بسا مورد استفاده و بهرهبرداری نابجایِ جماعتی، آگاهانه و یا ناآگاهانه قرار گرفته و از همین فردا، وقت و انرژی بسیاری از مردم و مسئولانِ این دیار را خواهد گرفت و بی تردید، چنانچه تجربه نشان داده، چنین پیش خواهد رفت!
مردمی که از سرِ بیکاری، علاقهمندِ یافتنِ سوژههای اینچنینی برای گذرانِ اوقاتِ فراغت خویشاند!
و هم از این رهگذر فرصت طلایی برای ابرازِ وجود و عرضِ اندامِ «دکّانداران دو نبشِ سیاست» در سطوحِ منطقهای و ملّی، با هدف گرفتنِ ماهی از آب گل آلود!
از طریقِ صف بندیهای آزار دهنده، وقت کُشِ و بدون حاصلِ گرمسیری و سردسیری و بالا و پایین و تازه کردن داغِ زخمِ کهنهی قوم گرایی، قبیله گرایی و ....!
که خود در اساس حرکتی است، ضدّ توسعه!
فرمایشِ این مقام عالی کشوری در این قالب که:
” اسم استان کهگیلویه و به ویر احمد سخت است و گاهی در نوشتن آن با مشکل مواجه (میشوند) و اینکه تلّفظِ این دو واژه نام آشنا، در تاریخِ موجودیّتِ پانصد ساله این شهر و دیار با این نام و نشان برایشان مشکل است! واینکه، ضمن رفع محرومیّت، از مناطق محروم این استان پرنعمت اما سراسر نِقمَت! توصیه فرمودهاند:
” برای استان یک نام یک سیلابی انتخاب کنید.!
با وجود آنکه به خوبی میدانند،
«بی گدار به آب زدهاند»!
به حرمتِ جایگاه میهمان، از جانبِ
«میزبانِ بی زبان» قابل چشمپوشی است!
ولی جا دارد، بپذیریم، این نظر و برداشت شخصی و مشکلِ ایشان است و به خودشان مربوط میشود!
امّا آیا درست است، اینگونه برداشت شود، که هویّت و تاریخ و گذشتهی مردم باید خطّ بخورد، تا برای " بعضی" تلّفط نام و نشان شهر و دیاری به دل نشیند؟
شک ندارم، این مَثَلِ زیبای فارسی را بسیاری از ما شنیدهایم:
" علف باید به دهنِ بُزی شیرین به یاد“
شاید، نام بچّه میزبان برای میهمان چندان دلچسب نباشد و بقولِ معاون محترم رئیس جمهور ”تلفظ اش سخت“!
ولی انصاف بدهیم، برای صاحبِ بچّه، بسیار شیرین، دلنشین و دوست داشتنی است و یادآورِ تاریخ و فرهنگ دیرینهی
اهلِ خانه و برای اثباتِ دوست داشتن این نام و نشان تا دلتان بخواهد توجیه منطقی در انبان و دلائل و مستندات در چنته صاحب خانه موجود است و نیازی به ثبت و سفارش آن میهمانِ ناخوانده و دیگر مسافرانِ این مسیر به پیدا کردن نام ”تک سیلابی“ و ”دو سیلابی“ احساس نمیشود!
اگر لازم بشود، از وجودِ ارزشمند، دانش و دانایی و گوش شیطون کَر بهره هوشی بالایِ عزیزانِ دلسوز و وظیفه شناس بهرهی لازم را در حلّ این معمّای پیچیده، که گویی فقط دامن ما راگرفته و هر از گاهی به تناسبِ نیازِ روز برایمان طرح شده و میشود، خواهیم برد!
فعلاً بد نیست یاد آوری نمائیم، در گذرِ زمان همولایتی های دردمند، پیرامونِ این قصّهی پر غصّه بسیار گفته و نوشتهاند و در این باره به دفعات به داوری نشسته و حرفِ اول و آخرشان را با صدای رَسا فریاد زدهاند.
بجاست، بجای خلقِ اینگونه "سرگرمیهای" دست ساز، کِسِل کننده، ملال آور و آسیب زا به وضعیّت رقّت بارِ بنیادِ از هم گسیختهی خانواده، رفعِ تبعیض، نابرابری، مبارزه با فساد، فقر و نداری و فحشاء، بیکاری و سرگردانی جوانان، ریشه یابی، پیشگیری و درمان این همهآسیب اجتماعی همّت گماریم!
تغییرِ نام استان از چند سیلابی به تک سیلابی! نان و جامه و جایگاه و کار، برایمان به ارمغان نمیآورد و دردی از انبوه دردها و خواستها و مطالباتِ به حقّ و بر زمین ماندهمان را دوا نخواهد کرد!
بالا غیرتاً آنچه داریم، از ما نگیرید، نداشته هامان پیشکشتان!
کلام آخر آنکه، در این بُرهه حسّاس که بر کشور میگذرد، با به کارگیری چنین ادبّیاتی نسنجیده، بهانه به دست بهانه گیران نداده، خواسته بهحق اکثریّت اهلِ خانه را ارج گذاشته و پاس داریم.
--------------------------------------
علی مندنی پور
یا حقّ
شیراز
۲۹ فروردین ۹۷
--------------------------------------