تاریخ انتشار
شنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۶
کد مطلب : ۳۲۹۵۵۲
با ادعای نخبه انقلابی برای «انقلاب» تاریخ مصرف تعیین کردن روا نیست / ولایتمداری رابطه و ضابطه نمیشناسد
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
نامهای سرگشاده با امضای چندین نفر به رهبر انقلاب و تحلیلی از شرایط موجود و نهایتا ارایه پیشنهاداتی به رهبری برای اجرا، جهت بهبود و تحول در شرایط ادعایی موجود، آنجا جالب و غیرمنتظره و چه بسا منتظره می نماید که نام چندین نفر با عنوان مسئول و یا عضو شورای بسبج دانشجویی ذکر شده است. سخن ما مشخصاً با همان تعدادی است که در سوابق خود از عناوین مختلف بسیج دانشجویی استفاده کردهاند.
نامه منتشره، چیز جدید و موضوع خاصی در حد و اندازه شخصیت های پیوست نداشته
نگارنده افتخار خود را خادمی بسیج دانشگاه در دهه ۸۰ می داند ولی عندالزوم مدارک و مدارجی تا سطح phd از دانشگاه های تراز کشور و عضویت در مجامع نخبگانی خواهد داشت.نه تنها منکر بسیاری از موارد، پیشنهادات، انتقادات و مشکلات طرح شده و هویت حقیقی وحقوقی نویسندگان و یا حامیان متن نیستیم، بلکه موادی از متن هم قابل بحث و تامل ما نیز میباشد.
ما که هیچ، خود رهبر فرزانه انقلاب هم بارها بر سلایق و علایق مختلف در اداره کشور تاکید داشته و رسمیت داده (نمونه عینی مجمع تشخیص ) و از انتقاد و پیشنهاد به شخص خودشان هم استقبال کرده است، اما ذکر چند نکته بسیار حائز توجه است؛
فهوای نامه منتشره، چیز جدید و موضوع خاصی در حد و اندازه شخصیت های پیوست نداشته و عینا روی دیگر نامه های مرسوم این روزها بوده که هرکس و ناکس برای رهبرمظلوم و مقتدر ایران اسلامی می نویسد،با این تفاوت که سروته آن ،آزادی یکی دونفر معلوم الحال و سپردن حکومت به شخصی بود که ۸سال مقدرات کشور و ۶سال کلان شهر تهران در ید آنان بود و البته خدمات قابلی هم داشتند.
ولایت در طول تاریخ اسلام و انقلاب همواره، محل آزمایش های عظیم برای دوستی های ناقص و دشمنی های کامل، بیعت های سطحی وعداوت های عمیق بود وهست،تا قتل علی در محراب وبریدن سرحسین در روز روشن توجیه نشد،کسی جرائت چنین حرکت جسورانه ای را نداشت و اتفاق های تاریخی همواره زمینه سازی شدند،بعد بوقوع پیوستند.
ولایتمداری رابطه و ضابظه نمی شناسد
شما که در بسیج دانشجویی بودید، نیک دانید که نامه نگاری به ولی فقیه را چه کسانی و با چه اهدافی و دقیقا از چه زمانی شروع کردند؟و نیک تر می دانید برای ولایتمداری عنوان های قراردادی و ادعایی بسیجی، سربازی، سرداری، طلبه و حتی فرزندی و برادری و خانوادگی مصونیتی و تضمینی نمی آورد و تنها تا آخرایستادن ملاک است. در منشور نحستین بسیج دانشجویی ولایت خط قرمز هر دانشجوی بسیجی است.
بامرور وقایع،بدرو حنین، خیبر و جبهه طولانی صفین تاکربلا،کینه های متحجرانه و روشنفکرانه شروع انقلاب از منافقین تا باند مهدی هاشمی معدوم و فتنه های ۶۸ ،۷۸ و۸۸ و انحراف وریزش دوستان انقلاب از رئیس جمهور گرفته تا سرباز و سردار، همه و همه گواه روشنی است که امروز نامه تنی چند ،هرچند معدود و محدود به عنوان بسیجی و یا هر عنوان ارزشی دیگر به ولی فقیه، همان اندازه که غیر عادی است، عادی هم هست،همان اندازه که بعید و دور به نظر می رسد،قریب و نزدیک هم هست،انشاالله برای ما و شما هرگز چنین مباد!
خوشحالی دشمن از عناوین بسیج دانشجویی در این نامه، گویای واقعیت شماست
هتک حرمت،حدنشناسی، خودشیفتگی در این نامه، در کنار خوشحالی دشمن کمین گرفته و دندان تیز کرده، شادی لندن نشینان خارجی و داخلی، استقبال رسانه های ضداسلام و انقلاب از عناوین بسیج دانشجویی در آن، گویای این واقعیت است که دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته، به قصد عدالت و یا با توهم نزدیکی به ولایت،نامه سرگشاده شما به رهبری، اینگونه وانمود می نماید که نشانه های آشکاری از یک تلاش خائنانه و ارتجاعی متحجرانه و بیماری بدخیمی است که قصدش، چیزی جز تکرار تاریخ نیست.
برای انقلاب تاریخ مصرف و برای رهبری دینی تعیین تکلیف نمودن کجا در سیره ی بسیجیان حقیقی بوده
با ادعای نخبه انقلابی و دانشجوی بسیجی، برای انقلاب تاریخ مصرف و زمان ختم تعیین کردن و برای رهبری دینی و ولی فقیه، تعیین تکلیف نمودن و در یک کلام نامه سرگشاده به مولای خود نوشتن، کجا در سیره ی بسیجیان حقیقی، و نخبگان انقلابی اعم از گذشته و حال روابود؟؟ آیا مرز خصومت و انتقاد و یا اخلاق رقابت سالم را نمی دانیم؟ مرز خود با دیگر نویسندگان نامه به رهبری اعم از چپ و راست و معتدل و معترض و مخالف و معاند در کجای نامه شما لحاظ شده واساسا این گونه برخورد با رکن رکین انقلاب و یادگار بزرگ امام راحل ،کی در شیوه ی بسیجیان و انقلابی ها مرسوم بوده است؟!
آیا اقیانوس عظیم بسیج و نیروی پرشور و شعور بسیج دانشجویی را نمی شناسید؟چگونه قانع و راضی شدید،برای دفاع از یک شخص مجرم (کم و زیادش بماند) اینگونه بر هویت حقیقی و حقوقی خود چوب حراج بزنید؟ اگر عضوی از بسیج دانشجویی بودید یا در تشکل های انقلابی عضو بودید،هنوز می توانید باشید و به برادری های سابق برگردید ،مبادا شامل این سخن امام راحل شویم که فرمودند!خون دلی که پدر پیرتان از دست مدعی ها خورده است، هرگز از فشار و سختی های دیگران نخورده است.
---------------------------------------------------
شهرام مهدوی مطلق
از مسئولین ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه
نامهای سرگشاده با امضای چندین نفر به رهبر انقلاب و تحلیلی از شرایط موجود و نهایتا ارایه پیشنهاداتی به رهبری برای اجرا، جهت بهبود و تحول در شرایط ادعایی موجود، آنجا جالب و غیرمنتظره و چه بسا منتظره می نماید که نام چندین نفر با عنوان مسئول و یا عضو شورای بسبج دانشجویی ذکر شده است. سخن ما مشخصاً با همان تعدادی است که در سوابق خود از عناوین مختلف بسیج دانشجویی استفاده کردهاند.
نامه منتشره، چیز جدید و موضوع خاصی در حد و اندازه شخصیت های پیوست نداشته
نگارنده افتخار خود را خادمی بسیج دانشگاه در دهه ۸۰ می داند ولی عندالزوم مدارک و مدارجی تا سطح phd از دانشگاه های تراز کشور و عضویت در مجامع نخبگانی خواهد داشت.نه تنها منکر بسیاری از موارد، پیشنهادات، انتقادات و مشکلات طرح شده و هویت حقیقی وحقوقی نویسندگان و یا حامیان متن نیستیم، بلکه موادی از متن هم قابل بحث و تامل ما نیز میباشد.
ما که هیچ، خود رهبر فرزانه انقلاب هم بارها بر سلایق و علایق مختلف در اداره کشور تاکید داشته و رسمیت داده (نمونه عینی مجمع تشخیص ) و از انتقاد و پیشنهاد به شخص خودشان هم استقبال کرده است، اما ذکر چند نکته بسیار حائز توجه است؛
فهوای نامه منتشره، چیز جدید و موضوع خاصی در حد و اندازه شخصیت های پیوست نداشته و عینا روی دیگر نامه های مرسوم این روزها بوده که هرکس و ناکس برای رهبرمظلوم و مقتدر ایران اسلامی می نویسد،با این تفاوت که سروته آن ،آزادی یکی دونفر معلوم الحال و سپردن حکومت به شخصی بود که ۸سال مقدرات کشور و ۶سال کلان شهر تهران در ید آنان بود و البته خدمات قابلی هم داشتند.
ولایت در طول تاریخ اسلام و انقلاب همواره، محل آزمایش های عظیم برای دوستی های ناقص و دشمنی های کامل، بیعت های سطحی وعداوت های عمیق بود وهست،تا قتل علی در محراب وبریدن سرحسین در روز روشن توجیه نشد،کسی جرائت چنین حرکت جسورانه ای را نداشت و اتفاق های تاریخی همواره زمینه سازی شدند،بعد بوقوع پیوستند.
ولایتمداری رابطه و ضابظه نمی شناسد
شما که در بسیج دانشجویی بودید، نیک دانید که نامه نگاری به ولی فقیه را چه کسانی و با چه اهدافی و دقیقا از چه زمانی شروع کردند؟و نیک تر می دانید برای ولایتمداری عنوان های قراردادی و ادعایی بسیجی، سربازی، سرداری، طلبه و حتی فرزندی و برادری و خانوادگی مصونیتی و تضمینی نمی آورد و تنها تا آخرایستادن ملاک است. در منشور نحستین بسیج دانشجویی ولایت خط قرمز هر دانشجوی بسیجی است.
بامرور وقایع،بدرو حنین، خیبر و جبهه طولانی صفین تاکربلا،کینه های متحجرانه و روشنفکرانه شروع انقلاب از منافقین تا باند مهدی هاشمی معدوم و فتنه های ۶۸ ،۷۸ و۸۸ و انحراف وریزش دوستان انقلاب از رئیس جمهور گرفته تا سرباز و سردار، همه و همه گواه روشنی است که امروز نامه تنی چند ،هرچند معدود و محدود به عنوان بسیجی و یا هر عنوان ارزشی دیگر به ولی فقیه، همان اندازه که غیر عادی است، عادی هم هست،همان اندازه که بعید و دور به نظر می رسد،قریب و نزدیک هم هست،انشاالله برای ما و شما هرگز چنین مباد!
خوشحالی دشمن از عناوین بسیج دانشجویی در این نامه، گویای واقعیت شماست
هتک حرمت،حدنشناسی، خودشیفتگی در این نامه، در کنار خوشحالی دشمن کمین گرفته و دندان تیز کرده، شادی لندن نشینان خارجی و داخلی، استقبال رسانه های ضداسلام و انقلاب از عناوین بسیج دانشجویی در آن، گویای این واقعیت است که دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته، به قصد عدالت و یا با توهم نزدیکی به ولایت،نامه سرگشاده شما به رهبری، اینگونه وانمود می نماید که نشانه های آشکاری از یک تلاش خائنانه و ارتجاعی متحجرانه و بیماری بدخیمی است که قصدش، چیزی جز تکرار تاریخ نیست.
برای انقلاب تاریخ مصرف و برای رهبری دینی تعیین تکلیف نمودن کجا در سیره ی بسیجیان حقیقی بوده
با ادعای نخبه انقلابی و دانشجوی بسیجی، برای انقلاب تاریخ مصرف و زمان ختم تعیین کردن و برای رهبری دینی و ولی فقیه، تعیین تکلیف نمودن و در یک کلام نامه سرگشاده به مولای خود نوشتن، کجا در سیره ی بسیجیان حقیقی، و نخبگان انقلابی اعم از گذشته و حال روابود؟؟ آیا مرز خصومت و انتقاد و یا اخلاق رقابت سالم را نمی دانیم؟ مرز خود با دیگر نویسندگان نامه به رهبری اعم از چپ و راست و معتدل و معترض و مخالف و معاند در کجای نامه شما لحاظ شده واساسا این گونه برخورد با رکن رکین انقلاب و یادگار بزرگ امام راحل ،کی در شیوه ی بسیجیان و انقلابی ها مرسوم بوده است؟!
آیا اقیانوس عظیم بسیج و نیروی پرشور و شعور بسیج دانشجویی را نمی شناسید؟چگونه قانع و راضی شدید،برای دفاع از یک شخص مجرم (کم و زیادش بماند) اینگونه بر هویت حقیقی و حقوقی خود چوب حراج بزنید؟ اگر عضوی از بسیج دانشجویی بودید یا در تشکل های انقلابی عضو بودید،هنوز می توانید باشید و به برادری های سابق برگردید ،مبادا شامل این سخن امام راحل شویم که فرمودند!خون دلی که پدر پیرتان از دست مدعی ها خورده است، هرگز از فشار و سختی های دیگران نخورده است.
---------------------------------------------------
شهرام مهدوی مطلق
از مسئولین ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه
البته شما نمیخوای ببینی چون احتمالا . برای دوستانی که دنبال امتیازات و سهمیه ها بودند و هستند هنوز در اوجه