تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۱
کد مطلب : ۳۲۶۵۷۷
مدیریت سیاست زده و مرگ تدریجی طبیعت یاسوج
۰
کبنا ؛متن ارسالی
بدون تردید طبیعت و جغرافیای طبیعی شهر یاسوج و پیرامون آن معرف و شاخصه اصلی این حوزهی سکونتگاهی است نه صنعت (به مفهوم عام) یا کشاورزی و ... .، وجود چنین نقطه قوتی باعث گردیده است که متولیان مدیریت شهری و استان با تبلیغ و ترویج شعار یاسوج پایتخت طبیعت ایران، سعی وافری در معرفی این شهر به هموطنان داشته باشند تا از طریق ورود گردشگر و جذب سرمایه بتوانند با تولید کار و ایجاد اشتغال زمینهی رشد و توسعهی شهر و رفاه شهروندان را فراهم نمایند و بر همین این اساس راهکار توسعه شهرستان را در صنعت گردشگری و مهیا نمودن بستر و زیرساختهای مناسب و متناسب با این صنعت بهعنوان اولویت اصلی تعریف و تبیین نمودهاند.
به نظر میرسد که عملکرد متولیان امر نهتنها هیچگونه تناسب و سنخیتی با اشعار و تبلیغات طرحشده ندارد بلکه در بخشی از موارد در تضاد باسیاستهای تدوینشده نیز میباشد، وضعیت موجود حاکم بر کالبد شهر یاسوج خود گواه و مؤید مطلب است، شهر یاسوج هم از برون و هم از درون مورد هجوم سیاستهای مدیریتی غلط و ناکارآمد متولیان ذی مدخل در امور مدیریت شهر قرارگرفته است. از احداث و توسعه قبرستانهای پیرامون شهر در بافتهای جنگلی و منابع طبیعی تا تخریب و تغییر کاربریهای فضاهای سبز درون شهر.
در ایامی که تبلیغ شعارهای زیستمحیطی شهروندان را تشویق به عمل کردن به شعار هر شهروند کاشت یک درخت میکند، شهروندان نظارهگر تخریب و ریشهکنی درختانی به قدمت چندین ساله و گودبرداریهای متمادی در بدنهی بخش باقیمانده از تخریب تل دراز میباشند، تل درازی که قبل از انقلاب ۵۷ با دوراندیشی بر اساس مطالعات و برنامهی تدوینشده با تعریف کاربری معین، با صرف هزینههای لازم نهالکاری و با مدیریت و عملآوری مناسب تبدیل به فضایی سبز در سطحی چندین هکتاری گردید، ولی متأسفانه طی این چند دهه با بدسلیقگی و سوء مدیریت، قسمت اعظم این پارک جنگلی که میتوانست نقشی حیاتی در زیستبوم و توسعه گردشگری شهر داشته باشد به کاربریهای اداری، نظامی و ... تغییر داده شد و امروزه هم شاهد ادامه این روند کجسلیقگی و تخریب و تغییر کاربری بخش باقیمانده بوده و نظارهگر آنچه نباید میشد هستیم.
قابلتأمل و پرسش است، که اگر کاربری فضای موردنظر در طرح جامع و بهتبع آن در طرح تفصیلی شهر فضای سبز تعریف گردیده است، چگونه با تغییر کاربری این فضا توسط کمیسیون ماده ۵ موافقت شده است، زیرا بر اساس قانون شرط اصلی تغییرات طرح تفصیلی این است که تغییرات نباید بهگونهای باشند که ناسازگاری با طرح جامع پیدا کنند و تصویب طرح تفصیلی باید در چارچوب طرح جامع باشد، ضمناً قانون صراحت دارد که اگر تغییرات نقشههای تفصیلی در اساس طرح جامع شهری مؤثر باشد باید به تأیید شورای عالی شهرسازی برسد، آیا چنین شده است؟
متولیان ذیربط مطمئناً از ضوابط و شرایط حاکم بر طرحهای جامع و تفصیلی شهر و جایگاه و نقش کمیسیون ماده ۵ واقفاند و البته که جایگاه شهروندان و حقوق شهروندی را نیز به رسمیت میشناسند لذا با فرض محتمل آیا ممکن است که تغییر کارکرد این فضا بدون طرح در کمیسیون مذکور توسط تصمیم گیران ذیربط اخذ تصمیم شده باشد؟
جای بسی تعجب است از متولیانی که از قانون و ضوابط قانونی سخن میرانند ولی عملکردشان گویای رفتاری دیگر است. اینان یا از شهر و حقوق شهروندی غافل و بیخبرند یا خبر دارند ولی وامدار دگرند؛ تصمیم گیرانی که بر روند تخریب طبیعت تل دراز و ریشهکنی صدها اصله درخت چشمبستهاند، بدیهی است که، کمتر گره ای از مشکلات شهر و شهروندان وانمیکنند که هیچ، هرروز مشکلات جدیدی را به مشکلات قبلی شهر نیز میافزایند که حل آن برای شهروندان ناممکن یا بسیار گران تمام خواهد شد.
به تأیید اکثر صاحبنظران شرایط اسفبار زیستمحیطی حاکم بر کلانشهرهای امروز ایران یکروزه به وجود نیامده و این وضعیت ناهنجار گویای نداشتن طرح و برنامه مناسب برای رشد و توسعه آتی شهرها و عدم تناسب طرحها و برنامهها با شرایط اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر حوزه جغرافیایی زیستگاه مربوطه بوده و همچنین عدم توجه به قوانین و رعایت ننمودن ضوابط و مقررات شهرسازی میباشد، متولیانی که با تخریب درختان تل دراز اقدام به کاشت سازههای فولادی و بتنی بر بدنه و بام تل دراز مینمایند، آیا با عواقب چنین اقداماتی و تأثیرات آن بر زیستگاه شهری باخبرند. آیا با جغرافیای پیرامون شهر یاسوج، شرایط حاکم و تبعات ناشی از دخل و تصرفهای غیر کارشناسانه آشنایی دارند؟ حال که از ارائه طرحهای کارا جهت بهبود معضلات گریبان گیر شهر و توسعه پایدار شهر غافلاند، آنان را چه شده که اینچنین کمر به تخریب فضاهای طبیعی آن بستهاند. باید بدانیم که در صورت عدماصلاح امور اداره شهر و ادامه این روند مدیریتی، در آیندهای نهچندان دور نقطه قوت شهر یاسوج به دلیل تصمیمات غیر کارشناسانه و اعمال سلایق به پاشنهی آشیل شهر یاسوج تبدیل و این شهر به خاطر شرایط جغرافیایی پیرامون آن تبدیل به یکی از آلودهترین شهرهای ایران ازنظر زیستمحیطی خواهد گردید.
--------------------------------------
مجید جوادی
-------------------------------------
بدون تردید طبیعت و جغرافیای طبیعی شهر یاسوج و پیرامون آن معرف و شاخصه اصلی این حوزهی سکونتگاهی است نه صنعت (به مفهوم عام) یا کشاورزی و ... .، وجود چنین نقطه قوتی باعث گردیده است که متولیان مدیریت شهری و استان با تبلیغ و ترویج شعار یاسوج پایتخت طبیعت ایران، سعی وافری در معرفی این شهر به هموطنان داشته باشند تا از طریق ورود گردشگر و جذب سرمایه بتوانند با تولید کار و ایجاد اشتغال زمینهی رشد و توسعهی شهر و رفاه شهروندان را فراهم نمایند و بر همین این اساس راهکار توسعه شهرستان را در صنعت گردشگری و مهیا نمودن بستر و زیرساختهای مناسب و متناسب با این صنعت بهعنوان اولویت اصلی تعریف و تبیین نمودهاند.
به نظر میرسد که عملکرد متولیان امر نهتنها هیچگونه تناسب و سنخیتی با اشعار و تبلیغات طرحشده ندارد بلکه در بخشی از موارد در تضاد باسیاستهای تدوینشده نیز میباشد، وضعیت موجود حاکم بر کالبد شهر یاسوج خود گواه و مؤید مطلب است، شهر یاسوج هم از برون و هم از درون مورد هجوم سیاستهای مدیریتی غلط و ناکارآمد متولیان ذی مدخل در امور مدیریت شهر قرارگرفته است. از احداث و توسعه قبرستانهای پیرامون شهر در بافتهای جنگلی و منابع طبیعی تا تخریب و تغییر کاربریهای فضاهای سبز درون شهر.
در ایامی که تبلیغ شعارهای زیستمحیطی شهروندان را تشویق به عمل کردن به شعار هر شهروند کاشت یک درخت میکند، شهروندان نظارهگر تخریب و ریشهکنی درختانی به قدمت چندین ساله و گودبرداریهای متمادی در بدنهی بخش باقیمانده از تخریب تل دراز میباشند، تل درازی که قبل از انقلاب ۵۷ با دوراندیشی بر اساس مطالعات و برنامهی تدوینشده با تعریف کاربری معین، با صرف هزینههای لازم نهالکاری و با مدیریت و عملآوری مناسب تبدیل به فضایی سبز در سطحی چندین هکتاری گردید، ولی متأسفانه طی این چند دهه با بدسلیقگی و سوء مدیریت، قسمت اعظم این پارک جنگلی که میتوانست نقشی حیاتی در زیستبوم و توسعه گردشگری شهر داشته باشد به کاربریهای اداری، نظامی و ... تغییر داده شد و امروزه هم شاهد ادامه این روند کجسلیقگی و تخریب و تغییر کاربری بخش باقیمانده بوده و نظارهگر آنچه نباید میشد هستیم.
قابلتأمل و پرسش است، که اگر کاربری فضای موردنظر در طرح جامع و بهتبع آن در طرح تفصیلی شهر فضای سبز تعریف گردیده است، چگونه با تغییر کاربری این فضا توسط کمیسیون ماده ۵ موافقت شده است، زیرا بر اساس قانون شرط اصلی تغییرات طرح تفصیلی این است که تغییرات نباید بهگونهای باشند که ناسازگاری با طرح جامع پیدا کنند و تصویب طرح تفصیلی باید در چارچوب طرح جامع باشد، ضمناً قانون صراحت دارد که اگر تغییرات نقشههای تفصیلی در اساس طرح جامع شهری مؤثر باشد باید به تأیید شورای عالی شهرسازی برسد، آیا چنین شده است؟
متولیان ذیربط مطمئناً از ضوابط و شرایط حاکم بر طرحهای جامع و تفصیلی شهر و جایگاه و نقش کمیسیون ماده ۵ واقفاند و البته که جایگاه شهروندان و حقوق شهروندی را نیز به رسمیت میشناسند لذا با فرض محتمل آیا ممکن است که تغییر کارکرد این فضا بدون طرح در کمیسیون مذکور توسط تصمیم گیران ذیربط اخذ تصمیم شده باشد؟
جای بسی تعجب است از متولیانی که از قانون و ضوابط قانونی سخن میرانند ولی عملکردشان گویای رفتاری دیگر است. اینان یا از شهر و حقوق شهروندی غافل و بیخبرند یا خبر دارند ولی وامدار دگرند؛ تصمیم گیرانی که بر روند تخریب طبیعت تل دراز و ریشهکنی صدها اصله درخت چشمبستهاند، بدیهی است که، کمتر گره ای از مشکلات شهر و شهروندان وانمیکنند که هیچ، هرروز مشکلات جدیدی را به مشکلات قبلی شهر نیز میافزایند که حل آن برای شهروندان ناممکن یا بسیار گران تمام خواهد شد.
به تأیید اکثر صاحبنظران شرایط اسفبار زیستمحیطی حاکم بر کلانشهرهای امروز ایران یکروزه به وجود نیامده و این وضعیت ناهنجار گویای نداشتن طرح و برنامه مناسب برای رشد و توسعه آتی شهرها و عدم تناسب طرحها و برنامهها با شرایط اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر حوزه جغرافیایی زیستگاه مربوطه بوده و همچنین عدم توجه به قوانین و رعایت ننمودن ضوابط و مقررات شهرسازی میباشد، متولیانی که با تخریب درختان تل دراز اقدام به کاشت سازههای فولادی و بتنی بر بدنه و بام تل دراز مینمایند، آیا با عواقب چنین اقداماتی و تأثیرات آن بر زیستگاه شهری باخبرند. آیا با جغرافیای پیرامون شهر یاسوج، شرایط حاکم و تبعات ناشی از دخل و تصرفهای غیر کارشناسانه آشنایی دارند؟ حال که از ارائه طرحهای کارا جهت بهبود معضلات گریبان گیر شهر و توسعه پایدار شهر غافلاند، آنان را چه شده که اینچنین کمر به تخریب فضاهای طبیعی آن بستهاند. باید بدانیم که در صورت عدماصلاح امور اداره شهر و ادامه این روند مدیریتی، در آیندهای نهچندان دور نقطه قوت شهر یاسوج به دلیل تصمیمات غیر کارشناسانه و اعمال سلایق به پاشنهی آشیل شهر یاسوج تبدیل و این شهر به خاطر شرایط جغرافیایی پیرامون آن تبدیل به یکی از آلودهترین شهرهای ایران ازنظر زیستمحیطی خواهد گردید.
--------------------------------------
مجید جوادی
-------------------------------------