آقای تاجگردون؛حاشا به غیرتت! با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را پاک کرد!

کبنا ؛ 
 سید نواب صابری(*)
کاش به جای قلم و جوهر و دردهای بی پایان ما، این نامِ گچساران می‌بود که زبان به شکایت از غلامرضا تاجگردون، وکیل مردم شریف باشت منهای گچساران قشقایی و بویراحمد گرمسیری می‌برد و حقیقیت را چون آتش چاه‌های نفتی که همانند عمر جوانان گچسارانی می‌سوزند یا همانند گرد و غبار نشسته بر صورت دختران آفتاب سوخته این دیار  که در اوج جوانی، پیرشان شده‌اند، بیان می‌کرد!
اما چه می‌توان می‌گفت، که گچساران هم از این وضعیت به تنگ آمده است و چشم انتظار کاوه آهنگریست!
جناب تاجگردون؛
آیا یکبار در خلوت خود نشسته‌اید و با خود فکر کرده‌اید اگر روزی شهرت خانوادگی‌یتان را از شما بگیرند، جز این برند خانوادگی، آیا شما دیگر توانایی ملموس و مشخصی دارید که از خود نشان دهید تا این سخن پر مغز شاعر که می‌گوید: " گر پدر تو بود فاضل؛ از فضل پدر تو را چه حاصل" در باب شما نفی گردد!
جناب تاجگردون؛
بیش از یک دهه، تمام اهرم‌های اقتصادی و مالی کشور و مجلس در دستان شما چون چرتکه ای، دست به دست شده است! آیا یکبار این پرسش را از خود مطرح کرده‌اید ماحصل سال‌ها حضورتان در کمیسیون اقتصادی مجلس و حضور در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، منجر به چه گشایش اقتصادی برای کشور یا رشد و شکوفایی برای استان و در آخر چه میراث مبارکی برای گچسارانِ زر خیز اما فقیر، داشته است؟
چرا در دوران ایران باستان به سر می‌برید و با القاب احساسی و حماسی سعی در تهیج احساسات پاک مردمی را دارید؟ چرا دست از نگاه‌های ناپسند "سردسیر-گرمسیر" یا "بویراحمد-باوی" بر نمی‌دارید؟ باور کنید دوران غارنشینی و میرشکالی به پایان رسیده است و امروز، مهد اندیشه‌ها و گفتمان جامعه مدنی، فرهنگ و تمدن است. همان فرهنگی که نخبه پروری اساس یک جامعه توسعه یافته و در حال پیشرفت است ولی متاسفانه شما همانند دیواری آهنین، چون سدی در برابر این فرهنگ نخبه پروری قد علم کرده‌اید و با تزریق و ترویج رعیت پروری، همچنان مانع از پیشرفت فرزندان این استان به ویژه نخبگان گچسارانی شده‌اید، ... که نمود واقعی آن را می‌توان در سیل لشکر جوانان بیکار ترک تبار قشایی یا دخترانِ نجیب و پسران توانمند بویراحمد گرمسیر به عینه دید که چون در دایره مدیریتی شما  منتسب به آقازاده ای ثروتمند نبوده‌اند یا چون در زاویه نگاه نورچشمی جزیره ای شما تعریف نشده‌اند، از  شاغل شدن محروم گشته‌اند؛ ولی متاسفانه بسیار بوده‌اند کسانی که بدون کوچک‌ترین تاوان، هزینه و زحمتی که طی سالیان دراز برای شما نکشیده‌اند، با گوشه چشم شما حق دیگران را ضایع و بر مناصبی که نه حقشان بوده است و نه در آن تخصصی داشته‌اند، تکیه زده‌اند تا برای همه ما ثابت شود، غلام رضا تاجگردون نماینده جوانان متخصص قشقایی و صدای رسای پسران و دختران بویراحمد گرمسیر نیست و او تنها تاجی است که بر کوههای باشت می‌درخشد و بس!
جناب تاجگردون؛
شمایی که خود را قطره ای از جریان پاک و زلال ملت می دانید چرا به خواسته موکلین خود توجه نمی‌کنید تا نامتان در کنار امضاء کنندگان طرح اعاده اموال نامشروع دیده شود؟ چرا در برابر مبارزه با فساد و بی عدالتی و تبعیض همواره سکوت می‌کنید و در اینستاگرامتان از آن بهره برداری نمی‌کنید؟ چرا وقتی در کشور اراده ای برای مبارزه با زشتی و پلشتی  و فسادهای اقتصادی-سیاسی و رانت‌های نورچشمی و سفارشی ظهور می‌کنند، شمای که ادعای نمایندگی پیش فعال دارید به یکباره، چشم و گوش و زبان و قلمتان پلمپ می‌شود؟ امروز این سئوال در ذهن تمام ملت ایران تداعی کننده این جمله تاریخی است که اگر مسئول یا کارگزاری به شفافیت و مبارزه با فساد اعتقاد دارد باید با افتخار از بانیان این طرح در مجلس باشد تا مشخص شود "طلا که پاک است؛ چه منتی به خاک است." اما اگر نمایندگانی در این باره سکوت کنند یا از پیگیری این طرح و امضاء آن طفره روند، آن زمانست که مرز بین پاکی و صداقت با ناپاکی و فساد و رانت‌های اقتصادی-سیاسی بیش از هر زمان دیگری عیان می‌شود تا به قول رهبر فرزانه انقلاب مشخص شود که: "با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه ای را پاک کرد".
جناب تاجگردون
نیازی به برگزاری متینگ سیاسی در تالار بهار نیست؛ حتی نیازی به بیان اعداد بزرگ و درشت هم نمی‌باشد؛ سالهاست که به یمن حضور شما، بهار گچساران، پائیز و زمستان شده است! نیازی نیست رقیبان سیاسی خود را به میدان دعوت کنید، بلکه ما مردم، شما را به آمار تاسف بار خودکشی جوانان گچسارانی که در زمان وکالت شما روز به روز بیشتر شده است به میدان‌های شهر دعوت می‌کنیم تا ببینید به خاطر عدم مدیریت صحیح شما در احقاق حقوق جوانان گچسارانی، در عدم ایجاد فرصت برابر و بدون تبعیض برای جوانان قشقایی و در عدم توانایی شما برای ایجاد کسب و کار اقتصادی برای جوانان بویراحمد گرمسیر، روز به روز بر تعداد سنگ قبرهای جوانان گچسارانی افزوده می‌شود و طول طناب‌های دار بر گردن پسران و مصرف تعداد قرص‌های سیانور بر کبد دختران گچسارانی فزونی می‌یابد.
جناب تاجگردون؛
بیائید تا با زبان واقع بینانه با هم گفتگو کنیم؛ به هر حال ما و شما فرزند پرورش یافته گچساران و باشت بوده‌ایم و سال‌ها در این خاک آبا و اجدادی لبخند زده و گریسته‌ایم؛ پس حق داریم نسبت به آینده شهر و دیارمان همچون گچساران که هویت غیرقابل انکار یکایک ماست شما را به دادگاه وجدان‌های بیدار مردم دعوت کنیم. تا شما با افزایش ارقام ریالی در بودجه گچساران برای ما چرتکه بیندازید که البته هیچ وقت به بار ننشست و تاثیرش در زندگی مردم دیده نشد، ولی ما به تعداد ... را برای ما چون سرنوشتی شوم به ارمغان آورده است، با شما لب به سخن می گشائیم. شما حامیان نورچشمی یتان را در تالار بهار دعوت کنید ولی ما مردم، شما را به قبرستان‌های شهرمان، کنار سنگ قبرهای جوانانِ ناکاممان، کنار درب پزشک قانونی شهرمان دعوت می‌کنیم تا واقعیت را از نزدیک لمس کنید تا برایتان ثابت شود که "برای جوانان گچساران درد را از هر طرف که بخوانی درد است و درد! ولی  برای تاجگردون و باشت، نان را از هر طرف که بخوانی، نان است و نان".!
جناب تاجگردون؛
ای کاش در حادثه جانسوز هواپیمای مسافربری تهران-یاسوج که منجر به  آسمانی شدن ۶۶ نفر از هم وطنانمان گشت شما نیز همانند حاج زارعی نماینده بویراحمد و دنا، در روز اول به محل حادثه عزیمت می‌کردید و با حضور مستمر و پیگیری‌های مجدانه، روند کار را همانند همکار خویش مدیریت می‌نمودید؛ چرا که انتظار بر این بود این حادثه فقط متعلق به یاسوج و دنا تعریف نشود بلکه تمام مسئولین و نمایندگان استانی در کنار این رنج دردناک، داغدار باشند! اما متاسفانه شمایی که خود را یکی از مسئولین محوری کشور می دانید، متاسفانه در رنج این مردم سیاه بخت، شریک نشدید و با فاصله زمانی چند روزه برای یکبار به محل حادثه آمدید و سپس به پایتخت بازگشتید و بازی استیضاح آخوندی وزیر راه و شهرسازی،  همان کسی که شما در سال ۱۳۹۵ مخالف استیضاحش بودید و امروز به یکباره به جای آنکه او و تیم‌های زیر مجموعه‌اش را تحت فشار قرار دهید تا آوار برف این رنج را بر داغ ملت ایران بردارند و سپس به بررسی علل سقوط هواپیما و بعداً  به معرفی خاطی یا خاطیان احتمالی این حادثه عظیم بپردازند، متاسفانه شما بازی با احساسات مردمی را در پیش گرفتید و بلندگوی استیضاح را بدون آنکه تکلیف پیکرهای پاک عزیزان این ملت مشخص شود را بلند کرده‌اید! شما به دنبال قهرمان سازی بوده‌اید اما این را بدانید به جای آنکه قهرمان باشید باید پهلوان باشید چرا که پهلوانان هرگز نمی‌میرند. مطمئن باشید کسی مخالف استیضاح نیست؛. اما حرف ملت و کلام سوزناک خانواده‌های داغدار این است که ابتدا باید تکلیف فرزندان این ملت و علل این حادثه مشخص شود بعد وزیر مربوطه را به استیضاح کشاند! ولی آنچه در این بین مشخص می‌باشد حکایت از پشت پرده هست که روزی تاجگردون مخالف استیضاح وزیر بود اما به یکباره تغییر نقش می‌دهد تا کسی از او سئوالی نکند که شمایی که امروز همه را متهم به سیاسی کاری می‌کنید چرا بعد از سال ۱۳۹۵ وزیر راه و شهرسازی را مجبور به ارتقاء کیفیت ناوگان هوایی-دریایی و ریلی کشور خصوصاً استان کهگیلویه و بویراحمد نکردید؟ آیا حقیقت جز این است که تاجگردون وظیفه نظارتی مجلسی خویش را از یاد برده است و درگیر برخی کارهای محفلی و جزیره ای خود و نورچشمانش شده است؟ همان کاری را که با وزیر پیشنهادی نیرو مهندس بیطرف در دفتر میدان آرژانتین کردید امروز بار دیگر نشان داد که حتی شما شایستگی قهرمان شدن را هم ندارید چراکه قهرمان شدن با اینگونه اقدامات همخوانی و هم پوشانی ندارد.
جناب تاجگردون؛
شما از خدمت و خدمت رسانی و از مهاجرت سیاسی خود به حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا اشاره کرده‌اید؛ اگر تاریخ بویراحمد و انتخابات گذشته آن را بررسی کنید به خوبی نشان می‌دهد کرسی وکالت مجلسان حوزه انتخابیه، خود مدعیان زیادی دارد که نام تاجگردون صادره از باشت در قاب عکس بویراحمد و دنا تنها یک ساقه ناتوان است که می‌تواند با نوازشی حتی با نسیم ضعیفی قامتش خم شود؛ بهتر است بدانید که در بویراحمد، هر فرد خود را یک تاجگردون  و حتی بالاتر از او می‌داند؛ پس رویای رفتن به بویراحمد را از سر بیرون کنید که البته ماندن در گچساران هم لیاقت می‌خواهد.
شما به نیکی می دانید که مردم بویراحمد و دنا عاشق خدمت‌اند اما از یاد نبرید که مردم گچساران بیش از هر زمان دیگری نیازمند خدمت‌اند؛؛ اجازه دهید به‌عنوان یک مصداق برای شما اشاره ای داشته باشم؛  دختران نجیب و دانای این دیار، هر روز با آفتاب سوزناک امام زاده جعفر چشم بر بی عدالتی‌های شهرشان باز می‌کنند  تا زمانی که با همان چشمان غروب آروزهای بر باد رفته یشان را بر دیوارهای پل بریم یک به یک بشمارند؛ این نجیب زادگان تنها،  هر روز جلوی دیدگان این مردم، شبانه روز در سرما و گرما با عزت  می‌ایستند و  اقدام به فروش سبزیجات و صیفی جات می‌کنند تا با این کار شرافتمندانه  یک پیام روشن به غلام رضا تاجگردون مخابره کنند که زندگی با عزتشان را به زندگی با ذلت نمی‌فروشند و آنان ایستاده مٌردن را دوست دارند! بی تردید هیچ کاری عیب نیست؛ اما برای منطقه ای که سراسر خاک نفت خیز آن از ظرفیت‌های اشتغال و صنعت لبریز شده است، باید برای مسئولین به خواب رفته‌اش، فاتحه خواند که اینچنین نسبت به آینده جوانان و نوامیسش اینگونه بی تفاوت است؛ پس آقای تاجگردون حاشا به غیرتت!!
جناب تاجگردون!
از یاد نبردید که این مردم اگر چه از بی عدالتی و تبعیض به تنگ آماده‌اند اما آگاه به زمان خویش هستند و از یاد نمی‌برند طی  دیداری که چند مدت پیش برخی از نیروهای سیاسی هم استانی با سید حسن خمینی در مرقد مطهر امام خمینی (ره) داشتند؛ یادگار امام با زبانی شیرین اما تلخ! واقعیتی انکار ناپذیر را در پاسخ به درخواست برخی از افراد حاضر در جلسه اینچنین بیان کرددند و فرمودند: کلید توسعه، رشد، آبادانی و پیشرفت ایران اسلامی امروز در دستان فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد است که اتفاقاً در مناصب بزرگ ملی قرار دارند؛ که یکی از آنان اقدام به جمع آوری پول می‌کند (سید کامل تقوی نژاد) و دیگری آن پول‌ها را به کشور تزریق و تقسیم می‌کند (غلامرضا تاجگردون)؛ پس مهمانان ارجمند؛ رشد و توسعه استان شما نه در تهران که در دستان فرزندان دیار خودتان است! اما گویی یادگار امام نیز به خوبی می‌دانست که دکتر تقوی نژاد وظیفه خود را به خوبی انجام می‌دهد اما کسی که به منطقه چندان توجه نمی‌کند و چون ابری مانع از تابش آفتاب توسعه همه جانبه و پایدار استان می‌شود کسی نیست جز غلامرضا تاجگردون! که سعادت و پیشرفت استان و فرزندان نخبه‌اش را شیوا و رسا نخواست؛ کسی که دوست نداشت نام هیچ فرد توانمندی بر نامش، سایه بیندازد! و چنان سرمست بوده است که جز خود را به رسمت نمی‌شناسد و از موفقیت مردم هم استانی‌اش به وجد نمی‌آید!
جناب تاجگردون!
فراموش نکنید القاب و عناوینی که به واسطه جوانان به رسم امانت به شما سپرده شد، میراث خانوادگی یتان قلمداد شود که هیچ یک از ما در آن سهمی نداشته‌ایم جز ...که گویی خط قرمز شما بوده و هست و خواهد بود! پس به خاطر بسپارید که خط قرمز ما نیز آینده فرزندان شریف قشقایی و پسران متخصص و دختران توانمند بویراحمد گرمسیری است و چون شما برای آنانشان و منزلتی شایسته قائل نبوده‌اید؛ پس اکنون بزرگواری کنید و دست‌های خود را بالا ببرید و از قشقایی و بویراحمد گرمسیر عذرخواهی کنید و بگوئید؛
من! غلامرضا تاجگردون؛ فرزند باشت؛ در آزمون وکالت شما مردم...
 

یاسوج-۱۹ اسفندماه ۹۶