تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۳
کد مطلب : ۳۲۲۲۰۹
سرگردانی یک دانشگاه در تلاطم سیاست
۰
کبنا ؛زهره احدی
در هفته گذشته تعدادی از استادان دانشگاه آزاد از این دانشگاه اخراج شدند که در میان این افراد نام استادان برجسته ای همچون صادق زیبا کلام، افتخار جهرمی و داوری اردکانی به چشم میخورد. البته این اتفاقی نیست که چندان تعجب برانگیز باشد، در همان زمانی که گمانه زنی در خصوص انتصاب فرهاد رهبر به عنوان رئیس دانشگاه آزاد آغاز شده بود بسیاری از کسانی که از سوابق وی مطلع بودند چنین روزی را پیش بینی میکردند. با وجود ادعای رهبر مبنی بر غیر قانونی بودن فعالیت این استادان، نمیتوان این اتفاق را بی ارتباط با رویکرد مشابهی که این شخصیت در زمان ریاست دانشگاه تهران داشت، دانست.البته این نخستین بار نیست که دانشگاه آزاد دستخوش نگاه های سلیقه ای سیاستمداران می شود و مشابه این وضعیت را در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و وزارت فرهاد دانشجو تجربه کرده است .
فرهاد رهبر در سالهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بر روی صندلی ریاست دانشگاه تهران نشست و به مدت شش سال در آن سمت فعالیت داشت، شش سالی که با حاشیههای بسیاری همراه بود. با مرور مدت زمان کسانی که سابق بر این چنین سمتی را داشتهاند میتوان ادعا کرد که این فرد مدت زمان زیادی را در این جایگاه باقی ماند. این در حالی است که سوابق کاری وی از دور و نزدیک هیچ ارتباطی به محیطهای دانشگاهی نداشته است. با این اوصاف، به دلیل نداشتن تجربه کافی رویکردی که این شخصیت در این بازه زمانی دنبال کرد، پیامدهای ناگواری برای دانشگاه تهران داشت.
سقوط جایگاه عملی دانشگاه تهران
یکی از نخستین انتقاداتی که همواره در خصوص ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه تهران مطرح میشود به پدیدهای تحت عنوان دانشجویان ستاره دار باز میگردد، در مدت زمانی که رهبر رئیس دانشگاه تهران بود، تعداد قابل توجهی از نخبگان مختلف این دانشگاه به بهانههای سیاسی با ممانعت از ادامه تحصیل، یا انفصال از تحصیل در ترمهای مختلف مواجه شدند. زمان ریاست وی وقایعی همچون ماجرای انتخابات ۸۸ هم وجود داشت که به شدت به فضای خفقان آلود محیطی این دانشگاه دامن زد. در این مدت کمیتههای انضباطی با شدت بیشتری به ایجاد محدودیت در دانشگاه دست زدند و دانشگاه تهران هر چه بیشتر به سوی تک صدایی شدن پیش رفت و همین مسائل موجب شد که به هیچ وجه کارنامه رهبر به عنوان رئیس یک دانشگاه قابل دفاع نباشد. در کنار این وقایع، سه هزار دانشجو بورسیه شدند که معدل ۱۰۰۰ نفر آنها زیر ۱۴ بود و صرفا به دلیل برخورداری از رانت قدرت، با اینکه معدلشان خیلی هم پایینتر از حد نصاب لازم بود، بورسیه شدند و به خارج از کشور رفتند. رهبر به این اتفاقات بسنده نکرد و جمع کثیری از استادان دانشگاه تهران را بازنشسته یا اخراج کرد. این در شرایطی است که بسیاری از این استادان در زمره چهرههای برجسته و قطبهای عملی قرار داشتند و این اتفاق در کنار اتفاقی همچون ستاره دار شدن دانشجویان در نهایت منجر به دامن زدن به پدیدهای همچون فرار مغزها شد. تمامی این اتفاقات طی شش سال ریاست رهبر، منجر به تنزل جایگاه عملی دانشگاه تهران در رنکینگهای جهانی شد. تمامی این اتفاقات ناشی از سوءمدیریت فرهاد رهبر بود که در تلاش بود با رویکردی کاملا امنیتی مهمترین دانشگاه کشور را مدیریت کند.
در نهایت، رهبر پس از شش سال در بهمن ماه سال ۹۲ از این دانشگاه رفت و در خصوص حال و هوای دانشجویان این دانشگاه همین بس که برخی دانشجویان با نصب پلاکارد بر روی دیوار و برخی دیگر با پخش شکلات از این اتفاق حمایت و استقبال کردند و خوشحالی خود را نسبت به این اتفاق نشان دادند.
رهبر پس از دانشگاه تهران
این شخصیت سیاسی پس از دانشگاه تهران به عنوان دبیر کارگروه اقتصادی آستان قدس رضوی به فعالیتهای خود ادامه داد و در زمان انتخابات ۹۶ در کسو ت یکی از حامیان ابراهیم رئیسی و مشاور وی در کنارش قرار گرفت. با این اوصاف به زعم بسیاری این اتفاق عجیبی بود که پس از پایان انتخابات ۹۶ و پیروزی حسن روحانی در این انتخابات فرهاد رهبر به عنوان شخصی که به عنوان چهره نزدیک به ابراهیم رئیسی شناخته میشد، از سوی هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان رئیس دانشگاه آزاد معرفی شد. با این وجود زمانی که مقدمه چینی برای این اتفاق و حذف بسیاری از چهره های اصلاح طلب از هیات امنای دانشگاه آزاد را بررسی میکنیم، اتفاقی است که چندان هم غریب به نظر نمیرسد. زمانی که این خبر منتشر شد، کسانی که نسبت به سوابق وی آگاهی داشتند، واکنشهای منفی بسیاری نسبت به این تصمیم داشتند. در همان زمان بسیاری در شبکههای اجتماعی سوابق کاری فرهاد رهبر را در دانشگاه تهران نشانه میرفتند و آیندهای مشابه به آن را برای دانشگاه آزاد در نظر داشتند و بسیاری دیگر چنین ادعا میکردند که اگر به دنبال فردی با چنین گرایشهایی بودند به همان ابراهیم رئیسی رای میدادند. به رغم مخالفتهای بسیار و حواشی زیادی که این تصمیم به دنبال داشت، فرهاد رهبر به ریاست دانشگاه آزاد رسید و فصل جدیدی در این دانشگاه آغاز شد که همگان از کم و کیف سناریوی آن آگاهی داشتند. روزهای نخست ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه آزاد روزهای آرامی بود اما از گوشه و کنار صحبتهایی از وی به گوش میرسید که نوید تحولاتی را میداد که به زودی در دانشگاه آزاد آغاز میشد. رهبر یک بار در خصوص ریاست خود بر دانشگاه تهران عنوان کرد: « در فتنه ۸۸ که مرکز آن دانشگاه تهران بود، ما نیز لشگری نداشتیم که در مقابل آن بایستد ولی همان تعداد اندکی که حضور داشتند، توانستند فتنه را سرکوب کنند، بنابراین اگر در هر واحد دانشگاه آزاد اسلامی حداقل یک نفر باشد که بتواند در مقابل فتنه بایستد، باید با آن مقابله کند و قطعا موفق خواهد بود.» همین چند جمله نشان می داد که این شخصیت نه تنها اقدامات خود را در این دوره مخفی نمیکند بلکه همچنان به دنبال این است که در صورت لزوم اقدامات مشابهی را صورت دهد در حقیقت به هیچ وجه تبعاتی که این اقدامات برای دانشگاه دارد، برای این فرد مهم نبوده و نیست. کمی بعد هم خبرهایی مبنی بر قوانین سفت و سخت در خصوص پوشش دانشجویان به گوش رسید و تصاویری از دانشجویان که پشت درهای بسته صف کشیدهاند و به دلیل پوشش اجازه ورود نداشتند هم منتشر شد. تمام اینها مقدماتی بود که فرهاد رهبر برای ایجاد تحولی که میخواست در دانشگاه آزاد ایجاد کند، انجام داد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که در کنار تمام اینها اتفاق مهم دیگری هم در دانشگاه آزاد و در سطح مدیریتی آن رخ داد. ماجرا از آنجایی آغاز شد که بعد ورود علی اکبر ولایتی و فرهاد رهبری برنامهای در دستور کار قرار گرفت که به عقیده منتقدان نوعی «هاشمی زدایی» در این دانشگاه بود. از یک سو همکاری خانواده آیت الله هاشمی با این دانشگاه قطع شد و از سوی دیگر ناطق نوری استعفا داد و سیدحسن خمینی به حاشیه رانده شد.
سناریوی تکراری
در نهایت رئیس دانشگاه آزاد صدها استاد دانشگاه را در هفته گذشت اخراج کرد که در میان این افراد چهرههایی مانند صادق زیبا کلام وجود داشت. در این میان لازم به یادآوری است که زیباکلام به عنوان یکی از کارشناسان سیاسی در زمان انتخابات ۹۶ انتقادات شدیدی نسبت به ابراهیم رئیسی داشت و در طرف مقابل رهبر از افراد نزدیک به رئیسی بود و دانشگاه آزاد را میتوان به نوعی محل تداوم همین اختلافها دانست. این استاد دانشگاه هم اخراج خود از دانشگاه آزاد را به علت اختلاف نظر سیاسی دانست و در ادامه افزود: «به وزارت کار شکایت مینمایم چون دانشگاه خلاف قانون عمل نموده و یک جانبه و بدون اطلاع به من قرارداد همکاری را قطع نموده است. جالب است وقتی پای اجرای قانون به میان می آید دانشگاه آزاد می گوید ما بخش خصوصی هستیم اما نمی دانم چگونه بخش خصوصی است که همه مدیران و مسئولینش را مسئولین نظام منصوب میکنند.» در مقابل فرهاد رهبر رئیس دانشگاه آزاد اعلام کرد: «ما کسی را اخراج نکردیم. بلکه اعلام کردیم فعالیت شما غیرقانونی است؛ چرا که از دو جا حقوق می گیرید. شما میتوانید دانشگاه تهران را رها کنید و اینجا استخدام شوید و یا میتوانید در دانشگاه تهران باشید و در دانشگاه آزاد به صورت حق التدریس فعالیت کنید.»
بنابر ادعای برخی از چهرههای اصولگرا فرهاد رهبر شخصیتی قانونمدار محسوب میشود و صرفا به همین دلیل است که چنین رویکردی را نسبت به استادان این دانشگاه دنبال کرده است اما وقتی اسامی برخی از این استادان را مرور میکنیم متوجه میشویم که دقیقا کسانی که از نظر فکری گرایشهایی متفاوت با جریان مورد قبول رهبر داشته اند، حذف شدند. از سوی دیگر، باید گفت اگر چند شغله بودن خلاف قانون است رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد علی اکبر ولایتی که به زعم بسیاری ابوالمشاغل محسوب میشود، چرا از این سمت استعفا نمیدهد؟ ضمن اینکه همانطور که اشاره شد رهبر به عنوان دبیرکار گروه اقتصادی آستان قدس رضوی منتصب شد اما پس از اینکه به عنوان رئیس دانشگاه آزاد فعالیت خود را آغاز کرد خبری از استعفای این چهره قانونمدار نشنیدیم و از سوی دیگر بنابر ادعای تعدادی از دانشجویان واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی رهبر یا امضای خود ریاست واحد علوم و تحقیقات را هم عهده دار شده است. هیچ کدام از اینها خلاف قانون نیست اما تدریس یک استاد در دو دانشگاه خلاف قانون است؟
به رغم تمامی حواشی موجود دراین زمینه و اینکه محمود صادقی نماینده مردم تهران هم وعده پیگیری این اتفاق و اخراج استادان را از سوی مجلس شورای اسلامی داده است بعید به نظر میرسد که اتفاق در خور توجهی در این زمینه بیفتد، چراکه رهبر و حامیان وی این شخصیت را با یک برنامه ریزی جدی و دنبال کردن اهدافی همچون تک صدایی کردن دانشگاه آزاد به این جایگاه رسانده اند. بنابراین، آنچه بر سر دانشگاه تهران آمد بار دیگر تکرار خواهد شد و در نهایت اگر رهبر باز هم بخواهد بازه زمانی شش سالهای را در این جایگاه باقی بماند، از دانشگاه آزاد اسلامی تنها نام آن باقی خواهد ماند.
در هفته گذشته تعدادی از استادان دانشگاه آزاد از این دانشگاه اخراج شدند که در میان این افراد نام استادان برجسته ای همچون صادق زیبا کلام، افتخار جهرمی و داوری اردکانی به چشم میخورد. البته این اتفاقی نیست که چندان تعجب برانگیز باشد، در همان زمانی که گمانه زنی در خصوص انتصاب فرهاد رهبر به عنوان رئیس دانشگاه آزاد آغاز شده بود بسیاری از کسانی که از سوابق وی مطلع بودند چنین روزی را پیش بینی میکردند. با وجود ادعای رهبر مبنی بر غیر قانونی بودن فعالیت این استادان، نمیتوان این اتفاق را بی ارتباط با رویکرد مشابهی که این شخصیت در زمان ریاست دانشگاه تهران داشت، دانست.البته این نخستین بار نیست که دانشگاه آزاد دستخوش نگاه های سلیقه ای سیاستمداران می شود و مشابه این وضعیت را در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و وزارت فرهاد دانشجو تجربه کرده است .
فرهاد رهبر در سالهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بر روی صندلی ریاست دانشگاه تهران نشست و به مدت شش سال در آن سمت فعالیت داشت، شش سالی که با حاشیههای بسیاری همراه بود. با مرور مدت زمان کسانی که سابق بر این چنین سمتی را داشتهاند میتوان ادعا کرد که این فرد مدت زمان زیادی را در این جایگاه باقی ماند. این در حالی است که سوابق کاری وی از دور و نزدیک هیچ ارتباطی به محیطهای دانشگاهی نداشته است. با این اوصاف، به دلیل نداشتن تجربه کافی رویکردی که این شخصیت در این بازه زمانی دنبال کرد، پیامدهای ناگواری برای دانشگاه تهران داشت.
سقوط جایگاه عملی دانشگاه تهران
یکی از نخستین انتقاداتی که همواره در خصوص ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه تهران مطرح میشود به پدیدهای تحت عنوان دانشجویان ستاره دار باز میگردد، در مدت زمانی که رهبر رئیس دانشگاه تهران بود، تعداد قابل توجهی از نخبگان مختلف این دانشگاه به بهانههای سیاسی با ممانعت از ادامه تحصیل، یا انفصال از تحصیل در ترمهای مختلف مواجه شدند. زمان ریاست وی وقایعی همچون ماجرای انتخابات ۸۸ هم وجود داشت که به شدت به فضای خفقان آلود محیطی این دانشگاه دامن زد. در این مدت کمیتههای انضباطی با شدت بیشتری به ایجاد محدودیت در دانشگاه دست زدند و دانشگاه تهران هر چه بیشتر به سوی تک صدایی شدن پیش رفت و همین مسائل موجب شد که به هیچ وجه کارنامه رهبر به عنوان رئیس یک دانشگاه قابل دفاع نباشد. در کنار این وقایع، سه هزار دانشجو بورسیه شدند که معدل ۱۰۰۰ نفر آنها زیر ۱۴ بود و صرفا به دلیل برخورداری از رانت قدرت، با اینکه معدلشان خیلی هم پایینتر از حد نصاب لازم بود، بورسیه شدند و به خارج از کشور رفتند. رهبر به این اتفاقات بسنده نکرد و جمع کثیری از استادان دانشگاه تهران را بازنشسته یا اخراج کرد. این در شرایطی است که بسیاری از این استادان در زمره چهرههای برجسته و قطبهای عملی قرار داشتند و این اتفاق در کنار اتفاقی همچون ستاره دار شدن دانشجویان در نهایت منجر به دامن زدن به پدیدهای همچون فرار مغزها شد. تمامی این اتفاقات طی شش سال ریاست رهبر، منجر به تنزل جایگاه عملی دانشگاه تهران در رنکینگهای جهانی شد. تمامی این اتفاقات ناشی از سوءمدیریت فرهاد رهبر بود که در تلاش بود با رویکردی کاملا امنیتی مهمترین دانشگاه کشور را مدیریت کند.
در نهایت، رهبر پس از شش سال در بهمن ماه سال ۹۲ از این دانشگاه رفت و در خصوص حال و هوای دانشجویان این دانشگاه همین بس که برخی دانشجویان با نصب پلاکارد بر روی دیوار و برخی دیگر با پخش شکلات از این اتفاق حمایت و استقبال کردند و خوشحالی خود را نسبت به این اتفاق نشان دادند.
رهبر پس از دانشگاه تهران
این شخصیت سیاسی پس از دانشگاه تهران به عنوان دبیر کارگروه اقتصادی آستان قدس رضوی به فعالیتهای خود ادامه داد و در زمان انتخابات ۹۶ در کسو ت یکی از حامیان ابراهیم رئیسی و مشاور وی در کنارش قرار گرفت. با این اوصاف به زعم بسیاری این اتفاق عجیبی بود که پس از پایان انتخابات ۹۶ و پیروزی حسن روحانی در این انتخابات فرهاد رهبر به عنوان شخصی که به عنوان چهره نزدیک به ابراهیم رئیسی شناخته میشد، از سوی هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان رئیس دانشگاه آزاد معرفی شد. با این وجود زمانی که مقدمه چینی برای این اتفاق و حذف بسیاری از چهره های اصلاح طلب از هیات امنای دانشگاه آزاد را بررسی میکنیم، اتفاقی است که چندان هم غریب به نظر نمیرسد. زمانی که این خبر منتشر شد، کسانی که نسبت به سوابق وی آگاهی داشتند، واکنشهای منفی بسیاری نسبت به این تصمیم داشتند. در همان زمان بسیاری در شبکههای اجتماعی سوابق کاری فرهاد رهبر را در دانشگاه تهران نشانه میرفتند و آیندهای مشابه به آن را برای دانشگاه آزاد در نظر داشتند و بسیاری دیگر چنین ادعا میکردند که اگر به دنبال فردی با چنین گرایشهایی بودند به همان ابراهیم رئیسی رای میدادند. به رغم مخالفتهای بسیار و حواشی زیادی که این تصمیم به دنبال داشت، فرهاد رهبر به ریاست دانشگاه آزاد رسید و فصل جدیدی در این دانشگاه آغاز شد که همگان از کم و کیف سناریوی آن آگاهی داشتند. روزهای نخست ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه آزاد روزهای آرامی بود اما از گوشه و کنار صحبتهایی از وی به گوش میرسید که نوید تحولاتی را میداد که به زودی در دانشگاه آزاد آغاز میشد. رهبر یک بار در خصوص ریاست خود بر دانشگاه تهران عنوان کرد: « در فتنه ۸۸ که مرکز آن دانشگاه تهران بود، ما نیز لشگری نداشتیم که در مقابل آن بایستد ولی همان تعداد اندکی که حضور داشتند، توانستند فتنه را سرکوب کنند، بنابراین اگر در هر واحد دانشگاه آزاد اسلامی حداقل یک نفر باشد که بتواند در مقابل فتنه بایستد، باید با آن مقابله کند و قطعا موفق خواهد بود.» همین چند جمله نشان می داد که این شخصیت نه تنها اقدامات خود را در این دوره مخفی نمیکند بلکه همچنان به دنبال این است که در صورت لزوم اقدامات مشابهی را صورت دهد در حقیقت به هیچ وجه تبعاتی که این اقدامات برای دانشگاه دارد، برای این فرد مهم نبوده و نیست. کمی بعد هم خبرهایی مبنی بر قوانین سفت و سخت در خصوص پوشش دانشجویان به گوش رسید و تصاویری از دانشجویان که پشت درهای بسته صف کشیدهاند و به دلیل پوشش اجازه ورود نداشتند هم منتشر شد. تمام اینها مقدماتی بود که فرهاد رهبر برای ایجاد تحولی که میخواست در دانشگاه آزاد ایجاد کند، انجام داد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که در کنار تمام اینها اتفاق مهم دیگری هم در دانشگاه آزاد و در سطح مدیریتی آن رخ داد. ماجرا از آنجایی آغاز شد که بعد ورود علی اکبر ولایتی و فرهاد رهبری برنامهای در دستور کار قرار گرفت که به عقیده منتقدان نوعی «هاشمی زدایی» در این دانشگاه بود. از یک سو همکاری خانواده آیت الله هاشمی با این دانشگاه قطع شد و از سوی دیگر ناطق نوری استعفا داد و سیدحسن خمینی به حاشیه رانده شد.
سناریوی تکراری
در نهایت رئیس دانشگاه آزاد صدها استاد دانشگاه را در هفته گذشت اخراج کرد که در میان این افراد چهرههایی مانند صادق زیبا کلام وجود داشت. در این میان لازم به یادآوری است که زیباکلام به عنوان یکی از کارشناسان سیاسی در زمان انتخابات ۹۶ انتقادات شدیدی نسبت به ابراهیم رئیسی داشت و در طرف مقابل رهبر از افراد نزدیک به رئیسی بود و دانشگاه آزاد را میتوان به نوعی محل تداوم همین اختلافها دانست. این استاد دانشگاه هم اخراج خود از دانشگاه آزاد را به علت اختلاف نظر سیاسی دانست و در ادامه افزود: «به وزارت کار شکایت مینمایم چون دانشگاه خلاف قانون عمل نموده و یک جانبه و بدون اطلاع به من قرارداد همکاری را قطع نموده است. جالب است وقتی پای اجرای قانون به میان می آید دانشگاه آزاد می گوید ما بخش خصوصی هستیم اما نمی دانم چگونه بخش خصوصی است که همه مدیران و مسئولینش را مسئولین نظام منصوب میکنند.» در مقابل فرهاد رهبر رئیس دانشگاه آزاد اعلام کرد: «ما کسی را اخراج نکردیم. بلکه اعلام کردیم فعالیت شما غیرقانونی است؛ چرا که از دو جا حقوق می گیرید. شما میتوانید دانشگاه تهران را رها کنید و اینجا استخدام شوید و یا میتوانید در دانشگاه تهران باشید و در دانشگاه آزاد به صورت حق التدریس فعالیت کنید.»
بنابر ادعای برخی از چهرههای اصولگرا فرهاد رهبر شخصیتی قانونمدار محسوب میشود و صرفا به همین دلیل است که چنین رویکردی را نسبت به استادان این دانشگاه دنبال کرده است اما وقتی اسامی برخی از این استادان را مرور میکنیم متوجه میشویم که دقیقا کسانی که از نظر فکری گرایشهایی متفاوت با جریان مورد قبول رهبر داشته اند، حذف شدند. از سوی دیگر، باید گفت اگر چند شغله بودن خلاف قانون است رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد علی اکبر ولایتی که به زعم بسیاری ابوالمشاغل محسوب میشود، چرا از این سمت استعفا نمیدهد؟ ضمن اینکه همانطور که اشاره شد رهبر به عنوان دبیرکار گروه اقتصادی آستان قدس رضوی منتصب شد اما پس از اینکه به عنوان رئیس دانشگاه آزاد فعالیت خود را آغاز کرد خبری از استعفای این چهره قانونمدار نشنیدیم و از سوی دیگر بنابر ادعای تعدادی از دانشجویان واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی رهبر یا امضای خود ریاست واحد علوم و تحقیقات را هم عهده دار شده است. هیچ کدام از اینها خلاف قانون نیست اما تدریس یک استاد در دو دانشگاه خلاف قانون است؟
به رغم تمامی حواشی موجود دراین زمینه و اینکه محمود صادقی نماینده مردم تهران هم وعده پیگیری این اتفاق و اخراج استادان را از سوی مجلس شورای اسلامی داده است بعید به نظر میرسد که اتفاق در خور توجهی در این زمینه بیفتد، چراکه رهبر و حامیان وی این شخصیت را با یک برنامه ریزی جدی و دنبال کردن اهدافی همچون تک صدایی کردن دانشگاه آزاد به این جایگاه رسانده اند. بنابراین، آنچه بر سر دانشگاه تهران آمد بار دیگر تکرار خواهد شد و در نهایت اگر رهبر باز هم بخواهد بازه زمانی شش سالهای را در این جایگاه باقی بماند، از دانشگاه آزاد اسلامی تنها نام آن باقی خواهد ماند.