تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۸
کد مطلب : ۳۲۰۲۹۳

فیلم مستند اجتماعی، گدا گرافی نیست

۰
کبنا ؛سید محمد مختاری
جان گریرسون، پدر سینمای مستند و مبدع مکتب مستند سازی بریتانیا در آکادمی علوم سینمایی فرانسه فیلم مستند را در چند کلمه به زیبایی تعریف کرده است. «فیلم مستند تفسیر خلاقانهٔ واقعیت است» این تعریف که در سال ۱۹۴۷ و پس از جنگ جهانسوز دوم که بخش اعظم اروپا را به خاک سیاه نشانده بود بواسطهٔ حضور نخبگان در مصدر امور که برای سامان دادن به اوضاع گرد هم آمده بودند به دنیا تقدیم شد و تا امروز بعنوان جامع‌ترین تعریف شناخته می‌شود.
موج نو، در سینمای فرانسه شکل گرفته بود تا پایه‌های هنر جدید را محکم پایه ریزی نماید و این وادی را از حضور خیل بی هنرانی که در اوضاع نابسامان سالیان پیش‌ترشان با ساختن فیلم‌های کم ارزش و پروپاگاندایی جولان می‌دادند و به تبع آن سطح فرهنگ عمومی جامعه به قهقرا می‌رفت و در نتیجهٔ آن آسیب‌های بزرگی به تمدن و هستی جامعه وارد می‌آمد، خالی نمایند. آن دوران شاید بیش از هر مقطع تاریخی، قدرت سینمای مستند در دنیا بر همگان اثبات شده بود. تقریباً همه بر این موضوع واقف بودند که اگر فیلمسازی بنام خانم لنی ریفنشتال بعنوان نزدیک‌ترین دوست در کنار پیشوا نبود هرگز هیتلر قدرت اتحاد و ایجاد غیرت ملی را بین آلمانی‌ها نمی‌یافت. همان اتحاد کم نظیر تاریخ که آن قدرت بلامنازع را به نازی‌ها در آلمان داد. فیلم «پیروزی اراده» و بیشمار فیلم‌های دیگر که توسط این فیلمساز ساخته و به کرات در آلمان به نمایش درمی آمد بعنوان یکی از شاخص‌ترین دوران اعتلای سینمای مستند آلمان و شاید هم جهان به شمار می‌آید.
البته بیش از دو دهه پیش‌تر نیز، فیلم‌های «تعصب» و «تولد یک ملت» که در آمریکا ساخته شده بود باعث تغیان دو نژاد در آمریکا و حتی اروپا شده بود و عامل جنگ‌های داخلی آنگلوساکسون‌ها و بومیان گردیده بود. این موارد بعنوان نقاط شاخص تاریخ سینمای مستند در حالی اتفاق افتاد که بیشمار (فیلمپرکن) به عنوان فیلمساز با تقلید از این سینماگران و ساختن فیلم‌هایی که کپی‌های ضعیف و دست چندم از آن موضوعات بود از این موج استفاده نموده و محلی برای جولان خویش می‌یافتند.
حال به بهانهٔ جشنواره منطقه ای فیلم کهگیلویه که شاهد آثار بسیار ارزشمند و قوی در گونهٔ مستنداجتماعی در آن هستیم و جشنواره با حضور فیلمسازانی خلاق و مؤلف در شمار یکی از معتبرترین جشنواره‌های ملی می‌تواند قرارگیرد و البته در کنار ایشان بعضاً فیلم‌های کم ارزش و به اصطلاح پروپاگاندایی، دارای ضعف از حیث تکنیک بوده که جامانده و ماحصل دوران پیش‌تر از تاریخ دههٔ جاری ماست نیز دیده می‌شود. دورانی که همه خوب بخاطر خواهیم داشت، دوران حکومت فرومایگان که عرصه از حضور نخبگان خالی بود و دکترین بسیاری به تعریف آمد و هر بی هنر تازه واردی بر کرسی‌ها نشانده شد تا جایگاه نخبگان جامعه به باد سخره گرفته شود و از طرفی بالاخره برای خالی نبودن عریضه، کسی هم به جامعه معرفی شود.
شاخصهٔ اعظم این دوران و فیلم‌های پر شده از بسیاری فیلمساز نماها پرداختن به موضوعات صدقه محور بدون کوچک‌ترین خلاقیتی بود و با نمایش دادن صِرف زندگی محرومان جامعه و ذکر وقایع تلخ از مردم دورافتاده و یا بعضاً حاشیه نشین، تصویری جذاب برای سرگرمی مخاطبان در جشنواره‌های خارجی و یا برای مشغول نمودن مردم سطوح متوسط و غالب جامعه در داخل ایجاد می‌کردند. سیستم حاکم نیز که حربهٔ اصلی وجودش، بهره برداری از تحریک احساسات سطحی عوام جامعه بود و با ترویج فرهنگ حمایتگری و صدقه ای، نه تنها عزت نفس جامعه را هدف گرفته بود که محلی برای جولان موج سوارانی کرد که اوج هنرشان گداگرافی و گرفتن تصویر از فقر و محرومیت‌ها و فروختن شأن انسانی مردمی که از امکانات دور افتاده بودند شده بود. موج سوارانی که با چسباندن خود به بدنهٔ سینما و یا سخیف‌تر از آن، ایستادن کنار سینماگران و گرفتن عکس یادگاری (بعضاً بخاطر انجام کارهای شخصی و امور فردی ایشان حتا!) اوج هنرشان را به تصویر کشیده و با انتشار این تصاویر در فضای مجازی خود را سینماگر معرفی و در پی آن طلبکار مجامع هنری می‌شوند.
البته در آن ایام افول، بدان سبب نان و نامی برای خود دست و پا کردند و اگر کمی بخردانه تر به موضوع بنگریم، گدا گرافان خود گدای موقعیت و کسب نام بودند و در آن نابسامان اوضاع، با حراج شأن و کرامت انسانی مردم محروم منطقهٔ خویش تا حدودی هم به کام رسیدند. به یقین که حضور مجدد نخبگان، عرصه را از جولان ایندست جماعت کم هنر، خالی می‌نماید و بستری برای ارتقا و اعتلای هنر که به تبع آن اعتلای جامعه خواهد انجامید فراهم خواهد گردید. چو اینکه برخی از ایشان با پیش بینی اوضاع، جایی برای خویش ندیده و با توسل به شیوه‌های مرسوم خود، با ایجاد شلوغکاری های بی مایهٔ خویش، سعی در قراردادن نام خود در کنار نام دیگران که مقبولیتی دارند نموده و آخرین جولان‌های خویش را داده و به خودحذفی ها پناه می‌برند. آنچه روشن است جزهنر که تاج سر آفرینش است دوران هیچ منزلتی ماندگار نخواهد بود.
فیلم مستند اجتماعی، می‌تواند با بهره گیری از شیوه‌های متنوع روایت و برخورداری از زبان امروزی که زبانی بسیار پر ایجاز و در عین حال قوی و تأثیر گذار است و صد البته زیر سایهٔ حاکمیت خلاقیت فردی هنرمندان پر شمار فیلمساز این دیار متمدن است، زبان گویای مردم جامعه در بیان دردها به زبان عزتبخش هنر که حفظ کرامت انسانی را در رساترین حالت خود دارد باشد و از طرفی، معلمی برای جامعه برای نشر فرهنگ بهتر زیستن و شکل دادن به جامعهٔ آرمانی باشد.
به امید اعتلای جامعه، منزلت هنر و هنرمندان ارزشمند ایران زمین

مدرس دانشگاه و فیلمساز
داور جشنواره
نام شما

آدرس ايميل شما

مصایب اعتمادزدایی میان دولت و مردم ( به قلم؛ محسن خرامین )

مصایب اعتمادزدایی میان دولت و مردم ( به قلم؛ محسن خرامین )

«اعتماد» از عناصر لازم‌ و ابتدایی حکومت‌داری است که حکومت‌ها باید در خلق و حفظ آن گام ...
اگر بایدن پیروز شود...

اگر بایدن پیروز شود...

بايدن با مطرح کردن بحث موشک‌ها، قصد توافق دارد و قطعا ايران هم خطوط قرمزي براي مذاکره ...
اصلاح‌طلبان در سه راهی انتخاب

اصلاح‌طلبان در سه راهی انتخاب

حزب ندای ایرانیان هم یک طیف نواصلاح‌طلب محسوب می‌شود خواهان حضور در رقابت‌های انتخاباتی ...
1