تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۳:۱۵
کد مطلب : ۳۲۰۱۹۴
سخنی با اعضای شورای شهر دوگنبدان - شجاعت برگشت
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
برخی اوقات، ترس از رفتن و ترس از آینده موهوم، نامعلوم و تاریک موجب وحشت و اضطراب و مانع حرکت میشود.
گاه نیز برگشت از راهی همین حالت را برای انسان پدید میآورد.
به بیان دیگر: گاه رفتن شجاعت میخواهد و گاه برگشتن، گاه رفتن سخت است و گاه برگشتن. مثلاً بالا رفتن از کوه سخت است و پایین آمدن آسان است. (البته اگر توام با دقت باشد)
اما منظور از بیان این مقدمه چیست؟ زندگی انسان مشحون از این راهها و کوره راههاست، سربالاییها و سرازیریها، بن بست ها و آزاد راهها، راههایی که درست برگزیده شده و انسان را به مقصد میرسانند و راههایی که به غلط انتخاب شده و انسان را از مقصد دور میکنند.
گاه بعضی از انسانها در راهی قدم مینهند که سرانجام هولناکی در انتظار آنهاست؛ [درست مانند کسی که در راهی قدم نهاده که منجر به سقوط از پرتگاه میشود] و نکته جالب اینجاست که گاه انسان با وجود علم به سرانجام شوم راهی که در آن قدم نهاده شجاعت برگشت از آن را ندارد!
انسان، گاه تمام پلهای پشت سر را خراب میکند و راهی برای برگشت ندارد ولی گاه آن قدر در ذهن خود برای برگشت موانعی تراشیده و یا موانع موجود را بزرگ میکند که جرات بازگشت را در خود کشته و از بین میبرد!
مثلاً گاه به بهانه حفظ آبرو نمیتواند اعتراف به خطا و اشتباه خود کند و از همین رو آنقدر به خطای خود ادامه میدهد تا ... .
در واقع حاضر است «از ترس مرگ خودکشی کند!» ولی خود را از مرگ نرهاند!!
بی تردید هر یک از ما در طول زندگی گرفتار این معضل گشتهایم، گاهی «جرات بازگشت» را در خود یافتهایم و جلوی خسارت بیشتر را گرفتهایم و گاهی گرفتار اشتباه فوق شدهایم و خسارتهای مادی و معنوی فراوانی خوردهایم!
نمونهاش در بسیاری از بحثها و گفتگوهای طرفینی است که گر چه متوجه خطای فکری، اعتقادی، سیاسی و ... خود شدهایم؛ اما شجاعت پذیرش اشتباه خود را نداشته و به خطای خود [با ادامهی بحث] استمرار بخشیدهایم!
«حق مداری» صفتی والا و ارزشمند است که یک انسان عاقل از آن پروایی نداشته و آن را منش خود قرار میدهد.
فقدان این صفت ارزشمند سرمنشاء بسیاری از انحرافات است و «اعتراف به خطا» یکی از سختترین کارها در نزد انسانهای غیر خود ساخته است.
تقویت این صفت [یعنی حق مداری] در خود تنها راه دست یافتن به این شجاعت است و نیز درمان بسیاری از خطاهای انسان است.
حال این خطا هرچه میخواهد باشد: خطای سیاسی، که بسیاری از سیاستمداران امروزی گرفتار آن گشتهاند؛ یا خطای اخلاقی، که بسیاری از انسانها گرفتار آنند.
اما همه این صحبتها مقدمهای ست برای تبریک به بعضی از اعضای شورا، به کسانی که نشان دادند شجاع هستند و اگر اشتباهی کردهاند به وضوح پذیرفته و بیان کردهاند و در جهت تصحیح آن برآمدهاند و قطعاً با گذشت زمان در پیشگاه خداوند متعال و مردم فهیم شهرمان سربلند خواهند بود و البته مقدمه شکست برای برخی دیگر از اعضای شورا که از چنین موقعیتی سوء استفاده کرده و منافع شخصی و کینه توزی را بر منافع شهر و مردم ترجیح میدهند و به خیال خود چند صباحی مرکب خود را میتازانند اما غافل از قضاوت در کمال سکوت توسط مردم فهیم شهرستان هستند.
متاسفانه جسم و روح شهر باصلابتمان چند ماهی است که رنجور و بیمار شده و هرچه پیش میرویم وضع کمی بدتر هم میشود و مدیریت شهری ما محل آزمون و خطا برای کسانی شده است که حتی تجربه یک روز مدیریت هم ندارند و در همین چند ماه با اقدامات و تصمیماتی که گرفته شده است برخی تخلفات و اقدامات نادرست مدیریتی آشکار بر روح و جسم مدیریت شهریمان چنگ افکنده و اگر چارهای نیاندیشیم قطعاً در ماههای آینده وضع از این هم بدتر خواهد شد و حرکتهای پوپولیستی و ایذایی چون انتقال پروژهها به درون مرکز شهر و مکانهای شلوغ برای خودنمایی تا نصب بنرهای متعدد بر پروژههای به نام افراد ساکن در محلهها (جالب اینکه در محله ما هم بنری نصب بود و هرچه از اهالی محل پرس و جو کردم کسی مطلع نبود توسط کدام یک از اهالی محل چنین بنری نصب شده است) تا حرکتهای گسترده رسانهای و در اختیار گرفتن چند رسانه (که البته مشخص است پشت پرده همه این خود شیرینیها و قلم فروشیها) و در آخرین حرکت و شاید حرکتی رو به زوال استفاده از لباس مقدس و تبلیغ به وسیله شخص خاصی که ملبس به لباس پیامبر رحمت است در کانال شخصی این فرد باعث نگرانی عدهای زیادی از همشهریان عزیز گردیده است که امیدوارم طلب بخشش کنند. با این حال گاهی ملبس بودن به لباس مقدس، که ممکن است همین نعمت منجر به نقمت شود به این صورت که نه تنها لباس ایشان آمر به معروف و ناهی از منکر نخواهد بود بلکه مهر تایید بعضی مفاسد و جرایم در جامعه خواهد شد. پس امیدوارم دیگر هیچ فردی در جایگاه روحانیت از سر غفلت ابزار دست عدهای خاص نشوند و چنین به جایگاه روحانیت خدشه وارد نکنند.
و در آخر امیدوارم همه اعضای شورای شهرم همدل و متحد فکری به حال اوضاع کنونی شهر کنند و دست از لجبازی و کینه توزی بردارند و مردم را از این یاس و ناامیدی برهانند و نشان دهند که شورای شهرمان کارامد و پرتوان در کنار نماینده شهرستان میتوانند نوید آیندهای بسیار روشن را برای این دیار دهند و تخصص و کارامدی را بر طایفه گرایی، باند و جناح و ... ارجح بدانند.
برخی اوقات، ترس از رفتن و ترس از آینده موهوم، نامعلوم و تاریک موجب وحشت و اضطراب و مانع حرکت میشود.
گاه نیز برگشت از راهی همین حالت را برای انسان پدید میآورد.
به بیان دیگر: گاه رفتن شجاعت میخواهد و گاه برگشتن، گاه رفتن سخت است و گاه برگشتن. مثلاً بالا رفتن از کوه سخت است و پایین آمدن آسان است. (البته اگر توام با دقت باشد)
اما منظور از بیان این مقدمه چیست؟ زندگی انسان مشحون از این راهها و کوره راههاست، سربالاییها و سرازیریها، بن بست ها و آزاد راهها، راههایی که درست برگزیده شده و انسان را به مقصد میرسانند و راههایی که به غلط انتخاب شده و انسان را از مقصد دور میکنند.
گاه بعضی از انسانها در راهی قدم مینهند که سرانجام هولناکی در انتظار آنهاست؛ [درست مانند کسی که در راهی قدم نهاده که منجر به سقوط از پرتگاه میشود] و نکته جالب اینجاست که گاه انسان با وجود علم به سرانجام شوم راهی که در آن قدم نهاده شجاعت برگشت از آن را ندارد!
انسان، گاه تمام پلهای پشت سر را خراب میکند و راهی برای برگشت ندارد ولی گاه آن قدر در ذهن خود برای برگشت موانعی تراشیده و یا موانع موجود را بزرگ میکند که جرات بازگشت را در خود کشته و از بین میبرد!
مثلاً گاه به بهانه حفظ آبرو نمیتواند اعتراف به خطا و اشتباه خود کند و از همین رو آنقدر به خطای خود ادامه میدهد تا ... .
در واقع حاضر است «از ترس مرگ خودکشی کند!» ولی خود را از مرگ نرهاند!!
بی تردید هر یک از ما در طول زندگی گرفتار این معضل گشتهایم، گاهی «جرات بازگشت» را در خود یافتهایم و جلوی خسارت بیشتر را گرفتهایم و گاهی گرفتار اشتباه فوق شدهایم و خسارتهای مادی و معنوی فراوانی خوردهایم!
نمونهاش در بسیاری از بحثها و گفتگوهای طرفینی است که گر چه متوجه خطای فکری، اعتقادی، سیاسی و ... خود شدهایم؛ اما شجاعت پذیرش اشتباه خود را نداشته و به خطای خود [با ادامهی بحث] استمرار بخشیدهایم!
«حق مداری» صفتی والا و ارزشمند است که یک انسان عاقل از آن پروایی نداشته و آن را منش خود قرار میدهد.
فقدان این صفت ارزشمند سرمنشاء بسیاری از انحرافات است و «اعتراف به خطا» یکی از سختترین کارها در نزد انسانهای غیر خود ساخته است.
تقویت این صفت [یعنی حق مداری] در خود تنها راه دست یافتن به این شجاعت است و نیز درمان بسیاری از خطاهای انسان است.
حال این خطا هرچه میخواهد باشد: خطای سیاسی، که بسیاری از سیاستمداران امروزی گرفتار آن گشتهاند؛ یا خطای اخلاقی، که بسیاری از انسانها گرفتار آنند.
اما همه این صحبتها مقدمهای ست برای تبریک به بعضی از اعضای شورا، به کسانی که نشان دادند شجاع هستند و اگر اشتباهی کردهاند به وضوح پذیرفته و بیان کردهاند و در جهت تصحیح آن برآمدهاند و قطعاً با گذشت زمان در پیشگاه خداوند متعال و مردم فهیم شهرمان سربلند خواهند بود و البته مقدمه شکست برای برخی دیگر از اعضای شورا که از چنین موقعیتی سوء استفاده کرده و منافع شخصی و کینه توزی را بر منافع شهر و مردم ترجیح میدهند و به خیال خود چند صباحی مرکب خود را میتازانند اما غافل از قضاوت در کمال سکوت توسط مردم فهیم شهرستان هستند.
متاسفانه جسم و روح شهر باصلابتمان چند ماهی است که رنجور و بیمار شده و هرچه پیش میرویم وضع کمی بدتر هم میشود و مدیریت شهری ما محل آزمون و خطا برای کسانی شده است که حتی تجربه یک روز مدیریت هم ندارند و در همین چند ماه با اقدامات و تصمیماتی که گرفته شده است برخی تخلفات و اقدامات نادرست مدیریتی آشکار بر روح و جسم مدیریت شهریمان چنگ افکنده و اگر چارهای نیاندیشیم قطعاً در ماههای آینده وضع از این هم بدتر خواهد شد و حرکتهای پوپولیستی و ایذایی چون انتقال پروژهها به درون مرکز شهر و مکانهای شلوغ برای خودنمایی تا نصب بنرهای متعدد بر پروژههای به نام افراد ساکن در محلهها (جالب اینکه در محله ما هم بنری نصب بود و هرچه از اهالی محل پرس و جو کردم کسی مطلع نبود توسط کدام یک از اهالی محل چنین بنری نصب شده است) تا حرکتهای گسترده رسانهای و در اختیار گرفتن چند رسانه (که البته مشخص است پشت پرده همه این خود شیرینیها و قلم فروشیها) و در آخرین حرکت و شاید حرکتی رو به زوال استفاده از لباس مقدس و تبلیغ به وسیله شخص خاصی که ملبس به لباس پیامبر رحمت است در کانال شخصی این فرد باعث نگرانی عدهای زیادی از همشهریان عزیز گردیده است که امیدوارم طلب بخشش کنند. با این حال گاهی ملبس بودن به لباس مقدس، که ممکن است همین نعمت منجر به نقمت شود به این صورت که نه تنها لباس ایشان آمر به معروف و ناهی از منکر نخواهد بود بلکه مهر تایید بعضی مفاسد و جرایم در جامعه خواهد شد. پس امیدوارم دیگر هیچ فردی در جایگاه روحانیت از سر غفلت ابزار دست عدهای خاص نشوند و چنین به جایگاه روحانیت خدشه وارد نکنند.
و در آخر امیدوارم همه اعضای شورای شهرم همدل و متحد فکری به حال اوضاع کنونی شهر کنند و دست از لجبازی و کینه توزی بردارند و مردم را از این یاس و ناامیدی برهانند و نشان دهند که شورای شهرمان کارامد و پرتوان در کنار نماینده شهرستان میتوانند نوید آیندهای بسیار روشن را برای این دیار دهند و تخصص و کارامدی را بر طایفه گرایی، باند و جناح و ... ارجح بدانند.