تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۱۱
کد مطلب : ۳۰۹۵۲۴

گود خالی و ضربی که کوک نیست

۰
کبنا ؛ 

زیرآسمان شهر و در گوشه‌ای از این شهر شلوغ و پرهیاهو، مکانی هست که بسیاری از ما نه آن را می‌شناسیم ونه حتی راهش را بلدیم، چون نه خودمان دنبالش رفته‌ایم ونه کسی بوده که به ما بگوید در شهرمان زورخانه‌ای هست که حریمش امن است و می‌توانی هر وقت دلت از عالم وآدم گرفت به آنجا بروی ودل بدهی وآرام بگیری. این روز‌ها ما آدم‌ها آنقدر سرمان را شلوغ و درگیر زندگی روزمره ومشکلات ومشغله‌هایش کرده‌ایم، که طبق منطق دو دوتاچهارتای ما رفتن به زورخانه درهیچ کجایش نمی‌گنجد. یادمان نرفته بچه که بودیم پدر ومادر‌هایمان می‌گفتند بگو یاعلی وقدم بردار. از‌‌ همان کودکی گوش ما بود وطنین دلنوازذکر یاعلی. این حس شیرین با ما ماند، انگاربردن نام علی توان ما را هزاربرابر می‌کرد. می‌گویند «پوریای ولی» ۷۰۰ سال پیش اساس زورخانه‌ها را نهاد تا ورزشی خالص وناب از نوع ایرانی و پهلوانی شکل بگیرد، او این کار را انجام داد تا نام علی بازهم درگود محراب وار زورخانه‌ها نواخته شود. زورخانه‌ها از زمان پوریای ولی ماندند ودرشهر‌ها وروستا‌ها ایران ساخته شدند تا مکانی متفاوت‌تر از همه مکان‌ها بنا شود ودر کنار تمام مکانهای مقدس رسم فتوت وجوانمردی را بیاموزد. ایرانیان درهمه آن سال‌ها به زورخانه می‌رفتند و با ضرب مرشد حدیث عشق به مولای جوانمردان وتمام خصلت‌های نیکش را ازبر می‌کردند. بعد از آن زورخانه‌ها هویت شهرهای ایران شدند و مردم پهلوانان نامدار شهرشان را جور دیگری دوست داشتند. پهلوان که قدم در زورخانه می‌گذاشت مرشد بر زنگش می‌نواخت وهمه یک صدا به پهلوان دلیرشان که به جوانمردی شهره بودخوش آمد می‌گفتند و ذکر صلوات در فضا می‌پیچید. آن سال‌ها ورزشکاران باستانی کار «بته جقه» می‌پوشیدند، از مرشد رخصت می‌طلبیدند وبر آستان گود بوسه می‌زدند و وارد گود می‌شدند. مردم آن روزگار ایران مرید زورخانه وپهلوانانش بودند. زورخانه را به حرمت و قداستش می‌شناختند وبرای بیان حاجات دلشان آنجا میان خود وخدایشان حائلی نمی‌دیدند. طهارت و وضو داشتن هم جزء اصل‌ها و اولویت بود، حتما تفاوت این ورزش‌ها با همه ورزش‌ها درهمین است، اینکه در سراسر این ورزش باید دل بدهی وبا محراب وگود عاشقی کنی، چون زورخانه نام کسی را یدک می‌کشد که در مقابل دشمنش هم مدارا کرد.
۱۷ شوال روز فرهنگ پهلوانی و آیین زورخانه‌ای
این میراث مقدس نسل به نسل چرخید تا به ما رسید به مایی که هیچ وقت مانند آبا واجدادمان قدر این ورزش را نشناختیم. هرچند مسئولان ما ۱۷ شوال را به مناسبت روز جنگ دلاورانه «مولا علی (ع) با عمروبن عبدود» بنام روز فرهنگ پهلوانی و آیین زورخانه‌ای نامگذاری کرده‌اند، ولی حکایت گفتنی‌ها با دیدنی‌ها دراین ورزش زمین وآسمان است. این روز‌ها نفس زورخانه‌ها به شماره افتاده و نوای ضرب مرشد‌ها کوک نیست. انگار دل زورخانه‌های ایران از بی‌مهری روزگار وآدم‌ها بدجور گرفته، این قصه اما درشهر یاسوج حکایت دیگری دارد. در این شهر کمترکسی می‌داند زورخانه‌ای هست که سال‌ها پنجه در پنجه مشکلات انداخته وانگار قرارهم نیست مشکلاتش تمام شود وبخاطر همین مشکلات هم از هیمنه‌اش نشان چندانی نمانده است وکسی هم نیست ناجی این میراث شود ونگذارد ضربان تپنده این شهر بمیرد. نه مسئولین استانی، نه صداوسیما ونه حتی رسانه‌های این شهر هم ککشان نمی‌گزد که این ورزش این روز‌ها حال وروز خوبی ندارد آن هم در وضعیتی که داد مسئولان ما از وضعیت آسیبهای اجتماعی به آسمان رسیده وحاضرنیستند هزینه کنند ومردم رابه سمت چنین ورزشی سوق دهند.
داربست‌های فلزی محوطه بیرونی زورخانه را احاطه کرده سال‌ها پیش صدای ضرب مرشد را شنیده بودم، خدا می‌داند چقدر ذوق کرده بودم ازشنیدن آن ضرب ونوا وصدا، با این حال اما هنگامی که سراغ زورخانه را گرفتم، خیلی‌ها تعجب کردند و گفتند اصلا مگر شهر زورخانه هم دارد، همانجا بود که فهمیدم این ورزش چقدر مظلوم است، که حتی درشهر ومیان مردم نشانی ازآن نیست. نشانی زورخانه شهر را گرفتم، جایی حوالی میدان هفت تیر. نمای بیرونی زورخانه را که دیدم تمام ذوقم به عنوان یک بیننده کور شد، داربست‌های فلزی محوطه بیرونی زورخانه را احاطه کرده، برای عبور ازمیان می‌له‌ها باید مواظب باشی چون امکان سقوط به گودال حفرشده وجود دارد. مسیر را طی می‌کنم به درب ورودی می‌رسم تابلوی سردر زورخانه که مزین بنام حضرت علی است درگوشه‌ای خودنمایی می‌کند، تابلویش چندان قدیمی نیست، ولی انگار گرد وغبار آن را پوشانده، در دوگوشه آن تصویردوپهلوان را با لباس «بته جقه» می‌بینی که میل بر دوش دارند. تا اینجا هیچ چیزخوشایند نیست. بین این همه حس ناخوشایند درب کوتاه ورودی زورخانه توجهم را جلب می‌کند، خم می‌شوم و وارد می‌شوم. با عبور از این درب ورزشکاری‌اش به دهه ۵۰ برمی گردد وحتی درجبهه‌های جنگ هم منش پهلوانی‌اش را حفظ کرده و با وجود بیش از ۳۰ ترکش درپای چپش وداشتن ۴۵ درصدی جانبازی هنوز ورزشکار مانده است. سید محمد تقی مرتضوی به همراه عده‌ای دیگر از پهلوانان ومرشدان اولین سنگ بنای ورزش زورخانه‌ای را دراستان کهگیلویه وبویراحمد ودرشهردهدشت درسال ۶۳ بنا نهاد. او در همه فراز ونشیب‌های ورزش زورخانه‌ای این استان بوده وازآن پهلوانانی است، که اجازه نداد ورزش پهلوانی در گود مشکلات دفن شود. خودش می‌گوید حتی وقتهایی که در زورخانه نیستم دل پر می‌زند برای بودن درگود زورخانه. سید محمد تقی مرتضوی از گمنام بودن ومظلوم بودن ورزش پهلوانی سخن‌ها دارد. او که شال کسوت این رشته وکارت مربی‌گری آن راهم دراختیار دارد ازعلاقه وصف نشدنی‌اش به زورخانه هم گفت وادامه داد یک بار که برای بهبود وضعیتم به شیراز سفر کرده بودم دربیمارستان صدای ضرب زورخانه را شنیدم وهرکاری کردم دلم طاقت نیاورد وبه زورخانه سید علاء الدین حسین رفتم تا دلم آرام شود. این پیشکسوت گفت روزگاری ورزش زورخانه‌ای وپهلوانی معنوی بود چون این ورزش را اهلش اداره می‌کردند وهمه آنهایی که بودند دلداده‌اش بودند، ولی بعد‌ها ورزش سیاسی شد واین بد‌ترین اتفاق ممکن بود. او می‌گوید در استانی که سراسر شیعه نشین است چرا نباید زورخانه فعال باشند آن هم درشرایطی که جامعه ما نیازمند وجود چنین فضایی است. مرتضوی گفت شرایط ومسائلی که پیش آمد باعث شد تا دیگر مثل گذشته‌ها دراین عرصه نباشم ولی با همه این‌ها دلم خوش است که پنجره اتاقم روبروی زورخانه باز می‌شود ومی توانم از این فاصله هم با وجودش آرامش بگیرم.
بخاطر بی‌مهری از این شهر رفتم
در همین رابطه سراغ رجایی مرشد سالهای نه چندان دور زورخانه شهریاسوج که این روز‌ها مرشد زورخانه شهرکازرون است را گرفتم وشماره‌اش را پیدا کردم ودقایقی با او صحبت کردم. او گفت۳۷ سال است خاک زورخانه را می‌خورم و۳۰ سال است مرشد هستم وحتی وصیت کرده‌ام مرا در جلوی زورخانه خاک کنند. این مرشد کهنه کار بیان داشت هرکسی نمی‌تواند مرشد شود چون مرشد هدایت کننده وارشاد گر است وزیر ذره بین ولبه تیغ است و مرشدی تنها صدای به خوب ونواختن ضرب وزنگ نیست واصل بر اخلاق ومرام پهلوانی است. رجایی گریزی به فضای زورخانه می‌زند و ادامه می‌دهد: فضای زورخانه وگود واشعاری که بعضا در آن خوانده می‌شود وابزاری که استفاده می‌شود وحرکات آن به فضای نبرد وجنگ آوری شباهت دارد به همین خاطراست که میل راشبیه گرز، کباده را کمان. تخته شنا را شمشیرسنگ راهم سپرتفسیر می‌کنند. او گفت سالهای ۸۶ تا ۹۰ مرشد زورخانه شهریاسوج بودم وافرادی را هم در این ورزش وهم مرشدی آموزش دادم. رجایی ادامه داد در همه آن سالهایی که مرشد زورخانه شهربودم هم استقبال مردم وهم ورزشکاران خوب بود واز تعداد ۶۰ ورزشکاری که می‌آمدند ۴۰ نفرآن‌ها نونهال نوجوان بودند. او گفت با وجود همه این‌ها بخاطر بی‌مهری از طرف مسئولین وقت سازمان تربیت بدنی ازاین شهر رفتم والان در زورخانه کازرون مرشدی می‌کنم. این مرشد کهنه کار می‌گوید ورزش زورخانه‌ای وپهلوانی اساسی مردمی دارد وباید مردم پای کار بیایند ومسئولان هم حمایت کنند که چنین روحیه‌ای در شهر یاسوج واستان کهگیلویه وبویراحمد کمتر دیده می‌شود. رجایی درباره عدم استقبال مردم می‌گوید دراین استان نیاز به اطلاع رسانی وشناساندن این ورزش بین مردم، کسبه وخیرین است واز طرف دیگر مسئولان هم باید مشکلات زورخانه‌های شهر را حل کنند. او گلایه‌های زیادی هم از صدا وسیما دارد واز کم توجهی آن‌ها نسبت به ورزش پهلوانی وباستانی ناخرسند است ومی گوید میان این همه ورزش چرا نباید به ورزشی که متعلق به هویت ایران است وبا تار وپود این مردم عجین شده پرداخت تا مردم بدانند این ورزش در گمنامی کارهای بزرگی می‌کند. رجایی البته از علاقه‌اش به زورخانه شهریاسوج هم سخن به میان آورد وگفت اگر روزی شرایط از طرف مسئولان تربیت بدنی استان مطلوب شود برمی گردم ودوباره به احیای این ورزش کمک می‌کنم مثل همه آن ۴ سالی که حضور داشتم.
حق ورزش پهلوانی و باستانی این نیست
گفتنی‌ها را نوشتیم و گفتیم تا یادآوری کنیم حق ورزش پهلوانی وباستانی این نیست که در سایه بی‌توجهی مسئولان و بعضی از مردم مظلومانه تا لبه تیغ برود ونفس‌هایش به شماره بیفتد ونوای ضرب مرشد وصدای رخصت پهلوان و ذکر یاعلی درآن شنیده نشود. شهر ما واستان ما به احیای ورزش پهلوانی وزورخانه نیازمند است. جوانان ما بدانند در گوشه‌ای ازشهرشان جایی هست که پهلوانان گمنامی دارد که کمترکسی آنان را می‌شناسد. نگذاریم این میراث کهن واین ظرفیت عظیمی که می‌تواند بسیاری از مشکلات ما را مرتفع کند خاموش شود. (ابتکار جنوب)
نام شما

آدرس ايميل شما

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1