تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۷
کد مطلب : ۳۰۷۳۹۰
اعتراف هولناک یک داعشی / برای زنان حصارکشی نکنیم / هنوز شفافتر/ تنگنای جدید انتخاب
۰
کبنا ؛
مطالب مهم روزنامه های ایران چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه ۹۶
روزنامه جهان صنعت(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
سونامی سقوط والاستریت
هادی مومنی- وقتی یک بازار اقتصادی همانند بورس در آمریکا با شدیدترین سقوط چند سال اخیر مواجه میشود، ریزش سایر بورسها در دنیا خیلی تعجببرانگیر نیست. افت شدید والاستریت که از اواسط هفته گذشته آغاز شده بود روز گذشته علاوه بر اینکه به صورت گستردهتری باعث کاهش بیسابقه شاخصها در بازار سهام ایالات متحده آمریکا شد، سایر بازارهای دنیا نیز از اروپا تا آسیا تحت تاثیر فضای سنگین و منفی والاستریت قرار گرفت به گونهای که سهامداران در بورسهای ژاپن، چین و هنگ در آسیا و لندن، پاریس و آلمان در اروپا و البته اکثر بورسهای دیگر دنیا نیز داد و ستدهای خود را در قیمتهای منفی دنبال کردند و معاملهگران در این بازار با یک شوک بزرگ مواجه شدند. جالب آنکه بورس ایران نیز که به صورت جزیرهای و بدون ارتباط با سایر بورسهای دنیا به فعالیتهای خود ادامه میدهد کاملا ناخواسته و تحت فشار شدید نوسان ارزی در بازار داخل همزمان با سایر بورسها در جهان، معاملات را با افت شاخص به پایان رساند تا حداقل در ظاهر با سایر بورسهای دنیا به صورت موازی خرید و فروش سهام در ایران با قیمتهای قرمز رنگ در تابلوهای معاملاتی به ثبت برسد.
جزییات ریزشهای شدید
به دنبال سیر نزولی بازار سهام آمریکا در هفته گذشته، والاستریت این هفته خود را با رکورد تاریخی سقوط نزدیک به ۱۲۰۰ واحدی در شاخص صنعتی داوجونز آغاز کرد. شاخص صنعتی داوجونز عصر دوشنبه (به وقت واشنگتن) با کاهش تاریخی ۱۷۵/۱ واحدی به ۳۴۵/۲۴ واحد رسید. به گفته کارشناسان، این بزرگترین سقوط یکروزه این شاخص است که از ۳۰ شرکت برتر بورس سهام نیویورک تشکیل شده و این در حالی است که شاخص داوجونز قبل از پایان معاملات تا نزدیک به ۱۵۰۰ واحد سقوط را نیز تجربه کرد اما در نهایت با یک هزار و ۱۷۵ واحد روز معاملاتی خود را به پایان رساند. از سوی دیگر، شاخص داوجونز روز جمعه با کاهش۸۴/۶۷۷ واحدی، در حالی رکورد زد که از ماه ژوئیه سال ۲۰۱۶ میلادی پس از همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، این اولین سقوط بیش از ۵۰۰ واحدی این شاخص بود. بر اساس این گزارش، شاخص مشهور دیگر والاستریت، یعنی S&P۵۰۰ نیز روز گذشته شاهد کاهش چشمگیری بود و در بیشترین افت یکروزه خود در هفت سال گذشته، ۴/۱ درصد نزول نشان داد. همچنین شاخص نزدک کامپوزیت در حالی با ۸/۳ درصد سقوط به۹۷۶/۶ واحد رسید که روز کاری قبل ۹۶/۱ درصد افت و رکورد بزرگترین سقوط یک روزه شش ماه گذشته را ثبت کرده بود. گفتنی است سقوط شاخص بازارهای بورس آمریکا در دو هفته اخیر در حالی است که کاخ سفید بارها رکوردهای مثبت والاستریت را نشانه موفقیت دولت ترامپ تلقی کرده است. کارشناسان این واکنش بازار اوراق قرضه آمریکا را با افزایش حقوق مرتبط میدانند و برخی نیز این موضوع را به احتمال افزایش نرخ پیشنهادی بهره از سوی بانک مرکزی آمریکا «فدرال رزرو» ربط میدهند. بورسهای آسیایی با دنبال کردن بزرگترین کاهش روزانه شاخص «داوجونز» طی دو سال و نیم اخیر، در معاملات روز گذشته افت چشمگیری پیدا کردند. به گزارش اسکاینیوز، دوشنبه سخت بورس والاستریت، روز گذشته به بازارهای آسیایی رسید. شاخص «نیک کی ۲۲۵» توکیو طی معاملات روز سهشنبه تا ۱/۷ درصد کاهش یافت اما با بهبودی نسبی درنهایت با کاهش ۷/۴ درصدی بسته شد. شاخص «هانگ سنگ» هنگکنگ ۱۲/۵ درصد کاهش یافت و کاهش «کسپی» کرهجنوبی ۱/۴ درصد از ارزش خود را از دست داد. در چین، شاخص «شانگهای کامپوزیت» ۳۵/۳ درصد (معادل ۸۵/۱۱۶ واحد) کاهش یافت و شاخص «شنژن کامپوزیت» که دومین بورس بزرگ چین به شمار میرود، ۴۴/۴ درصد (معادل ۲۱/۸۰ واحد) ریزش کرد. در این بین، بازارهای ژاپن بیشترین میزان افت را نسبت به دیگر کشورهای آسیایی تجربه کردند و نسبت به سال ۲۰۱۳ بدترین روند معاملاتی را تجربه کردند و نسبت به دو هفته گذشته ۱۲ درصد افت داشتند. در بازارهای کالایی، قیمت نفت به سومین روز کاهش رسید و قیمت فلزات اساسی نیز روند منفی را تجربه کرد. در بازار ارز، قیمت ین در مقایسه با دلار افزایش یافت. در بازارهای اروپایی، شاخص یورواستاکس کاهش ۲/۱ درصدی داشت و فوتسی لندن نیز ۴/۱ درصد منفی شد در حالی که شاخص داکس آلمان ۷/۰ درصد افت کرد و کک فرانسه با روند منفی ۴/۱ درصدی روبهرو شد. کریس وستو، تحلیلگر موسسه مالی IG در استرالیت بیان داشت: بازارها با یک قتل عام واقعی روبهرو شدهاند. همه سرمایه خود را از دست دادهاند و در عرض یک شب دارایی آنها به کمتر از نصف رسیده است. بازار هراسان است. سرمایهگذاران خارج شدهاند و معلوم نیست دوباره چه زمانی آرامش به بازارهای سهام بازگردد. افت شدید شاخصها در ژاپن در نیمهشب موجب شد شاخصهای اروپا و پس از آن شاخصهای آمریکا با یک دومینوی نزولی روبهرو شوند. وی گفت: بازارها زنجیروار به هم متصل شدند و هیچ متغیر مثبتی در هیچ بازاری در جهان دیده نمیشود. اگر بازارها روند منفی را ادامه دهند اظهارات ترامپ در خصوص تقویت اقتصاد آمریکا زیرسوال میرود. بازار آمریکا در پنج روز اول ماه فوریه در حدود یک تریلیون دلار از ارزش خود را از دست داد اما کاخ سفید اعلام داشت که زیرساختها را تقویت کرده است که رشد اقتصادی بلندمدتی را برای این کشور شامل شود و پیشبینی میشود اقتصاد این کشور در بلندمدت تقویت شود. اما افت شاخصها در آمریکا در معاملات روز گذشته با این فرضیه کاخ سفید متفاوت است و اگر رویه منفی ادامهدار باشد در واقع اظهارات ترامپ دچار تناقص خواهد شد.
روزنامه ابتکار(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
«ابتکار» پیامدهای ناشی از کاهش گفتوگوی اعضای خانوادههای ایرانی به ۲۰دقیقه را بررسی میکند
حرف های خانوادگی در زندان موبایل
۱۰سال پیش گفتوگو بین اعضای خانواده چند ساعت بود حالا به چند دقیقه رسیده است؛ موضوعی که در تازهترین اظهارات معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری به آن اشاره شده است. به گفته معصومه ابتکار، گفتوگوی بیننسلی در خانوادهها از ۲ساعت به ۲۰دقیقه کاهش یافته است.
مادر در پذیرایی جلوی تلویزیون نشسته و دختر در اتاق مشغول درس خواندن است. مادر در تلگرام به دختر پیام میدهد که «بیا اینجا تا با هم چای بخوریم.» چند دقیقهای طول میکشد که دختر پیش مادر بیاید وقتی هم که به او ملحق میشود چای سرد شده را درحالی مینوشد که یک چشمش به صفحه تلفنهمراهش است. مادر هم با دقت درحال پیگیری سریال ماهوارهای است. چای سرو میشود اما کوچکترین صحبتی میان این مادر و دختر رد و بدل نمیشود.
این اتفاقی است که شاید شما هم آن را تجربه کرده باشید. کارشناسان زیادی درباره این موضوع به اظهارنظر پرداختهاند. نکته مشترکی که در خیلی از این صحبتها هست این است که با ورود وسایل و تکنولوژیهای جدید به خانهها والدین و فرزندان ساعتهای متمادی در کنار یکدیگر مینشینند بدون آن که حرفی برای گفتن داشته باشند. دیگر کمتر خانوادههایی را میتوان یافت که اعضای آن دور هم بنشینند و درباره موضوعات مختلف خانوادگی با هم گفتوگو کنند و نظرات همدیگر را درباره موضوعات مختلف جویا شوند.
«لیلا» شهروند ۳۵سالهای است که در اینباره به «ابتکار» میگوید: «من و همسرم از شبکههای اجتماعی زیاد استفاده میکنیم. این درحالی است که میدانیم زمانی که باید صرف تعامل و صحبت در مورد مسائل مختلف زندگی شود صرف گشتن در اینستاگرام و تلگرام میشود. متاسفانه ما اهل افراط هستیم و نمیتوانیم زمان و ارتباطاتمان را مدیریت کنیم. این موضوع صدمه زیادی به روابط بین فردی و خانوادگی میزند.»
برخلاف «لیلا»، «هادی» معتقد است که «فضای مجازی در روزهای نخست به دلیل اینکه دنیای ناشناختهای بود وقت خانوادهها را میگرفت اما بهتازگی با فرهنگسازی و تبلیغات کمی این بحران کاهش یافته است.» او که ۴۷ساله است به «ابتکار» میگوید: «با این حال برخی اعضای خانواده همچنان درگیر این فضا هستند و وقتی را برای با هم بودن نمیگذارند. عدم گفتوگو در خانواده موجب تولید بحران از جرم تا آسیباجتماعی میشود و فرد به سراغ دوستان یا افراد دیگری برای ارتباط عاطفی و مشاوره میرود و این خوب نیست. من دو فرزند دارم و به دلیل حساسیت به این موضوع شخصا توانستم آن را تا حدودی کنترل کنم اما همسرم غرق در فضای مجازی شده و این روی فرزندان هم تاثیر گذاشته است.»
شهروند دیگری که همچون دو نفر قبلی از ورود توفانی فضای مجازی به جمع ایرانیها دل خوشی ندارد، «میترا» ۴۰ساله است. او به «ابتکار» میگوید: «شبکههای اجتماعی بهنوعی طعم شیرین زندگی را از من گرفته، گاهی حس میکنم ابزاری در دستان شبکههای اجتماعی شدهام. شیرینی گپهای دورهمی، از ته دل خندیدن و گوش دادن با دل و جان به حرفهای همدیگر خیلی وقت است پشت ظاهر زیبای این دنیای کاذب گم شدهاند.»
اما «مریم» با ۲۸سال سن، از زاویه دیگری به این ماجرا مینگرد و به «ابتکار» میگوید: «به نظر من شبکههای مجازی حتی در انتخاب کلمات توسط اعضای خانواده هم تاثیرگذار بوده چه برسد به کاهش گفتوگو. اما خیلی اوقات عکسها و متنهایی که افراد در فضای مجازی منتشر میکنند میتواند ما را از حال و روحیات آنها آگاهمان کند و خودش جای کتاب کتاب حرف و واژه را پر میکند.» شهروند دیگری که با «مریم» همسو است «شیما» نام دارد. او که ۳۲ساله است، به «ابتکار» میگوید: «خواهرم خارج از ایران زندگی میکند و دسترسی راحت به اینترنت باعث شده دوری از او برایم راحتتر شود. به صورت مداوم با او از طریق شبکههای اجتماعی در ارتباط هستم بنابراین با فضای مجازی و امکاناتی که در اختیار ما قرار میدهد موافقم.» البته او به این موضوع هم اشاره میکند که استفاده زیادش از فضای مجازی باعث شده تا در سالهای اخیر با والدینش که سن بالایی هم دارند رابطه گرم و صمیمی نداشته باشد. به گفته او، «از وقتی همه اعضای خانواده از تلفن همراه استفاده کردند روابط خانوادگی هم سردتر شد.»
صحبتهای «مریم» و «شیما» درحالی است که اردشیر گراوند، جامعهشناس دقیقا به همین نکتهای که آنها اشاره کردهاند، میپردازد و به «ابتکار» میگوید: «تعدد شبکههای اجتماعی و دسترسی آسان به فضای مجازی در کنار هم بودن دیگری را به وجود آورده که ممکن است افراد در آن احساس بهتر و راحتتری داشته باشند. اما پرسش اینجاست که این حس بهتر در دنیای پهناور اینترنت چه بلایی را بر سر کانون خانواده میآورد؟»
به گفته او، «دههای ۵۰ تا ۷۰ همه میگفتند تلویزیون آسیبزاست چراکه خانوادهها در عرض هم به تماشا مینشینند و چشم در چشم هم نیستند. از آن طرف هم یکسری پیام به صورت یکسویه از تلویزیون به افراد منتقل میشود که نتیجه آن القای مسائلی است که در نهایت به منفعل شدن مخاطب منجر میشود. در واقع، افراد با دیدن تلویزیون به نکته و پیام جدید دست پیدا نمیکنند. با گذشت زمان و دهههای ۸۰ و ۹۰ ورود اینترنت باعث شد تعامل میان اعضای یک خانواده کمکم کمرنگ و کمرنگتر شود. به عبارت دیگر، وقتی اینترنت به شکل کابلی بود محدودیتهایی وجود داشت اما با ظهور فناوریهای مختلف و اینترنت بیسیم و البته حضور شبکههای متعدد اجتماعی افراد بهطور اساسی و «فضایی» از هم جدا شدند.»
این جامعهشناس توضیح میدهد: «هر کسی در گوشهای از خانهاش نشست و چشم به تلفنهمراهش دوخت و غرق در فضای مجازی شد. از این زمان به بعد بود که آسیب وارد جامعه شد که جنس این آسیب و پیامدهای ناشی از آن را باید در تحقیقات دقیق و علمی جستوجو کرد. در اینجا ابتدا خانواده صدمه میبیند، سپس فرد و در نهایت جامعه. این رویه در همه سالهای گذشته درحالی است که از قدیم گفتهاند که محبت از طریق ارتباط چشمی منتقل میشود و این را نمیتوان با یک چت متنی یا صوتی در فضاهای مجازی به دیگری نشان داد.» به اعتقاد گراوند، «در چنین وضعی که کوچکترین سلول جامعه یعنی خانواده لطمه میبیند نمیتوان آینده خوبی را برای این جامعه متصور شد.»
از سوی دیگر، اظهارات حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم قابل تامل است و شاید نتیجهگیری مناسبی برای این موضوع گزارش باشد. او میگوید: «استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی در محیط خانواده موجب کاهش سطح ارتباطات عاطفی شده است. ضمن اینکه استفاده نادرست از این امکانات باعث از بین رفتن بسیاری از حریمها در خانوادهها شده و حتی در مواردی منجر به بروز اختلافات تا سرحد طلاق و جدایی نیز شده است. ارتباط گرفتن هر یک از زوجین با افراد غریبه و حتی افرادی از جنس مخالف در دوستان و آشنایان منجر به کاهش سطح اعتماد در بین آنها میشود و با کاهش سطح اعتماد در خانواده، آرامش خدشهدار خواهد شد و در نهایت نهاد خانواده آسیب جدی میبیند.»
اظهارات این جامعهشناسان درحالی است که فرهنگسازی در جوامع قبل از ورود هر تکنولوژی یک اقدام ضروری است. بهعنوان مثال وقتی در جامعهای کتابخوانی رایج باشد و افراد برای دریافت اخبار به هر منبعی اکتفا نکنند آماده ورود فناوریهای بیشتر و بهتر هم هستند اما وقتی چنین فرهنگی در جامعه وجود ندارد و بعد دنیای بیحد و مرزی همچون فضای مجازی به دل جامعه رسوخ میکند نمیتوان از مردم استفاده درست از این امکان خوب و کاربردی را انتظار داشت آن هم در وضعیتی که «آموزش» در نگاه مسئولان کشورمان جایگاه و اهمیت خودش را ندارد.
روزنامه خراسان (۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
اعتراف هولناک یک داعشی
قساوتهای جنسی تروریستهای داعش در میان زنان و دختران بیگناه عراقی و سوری هر روز ابعاد فجیع تری پیدا می کند. به گزارش دیلی میل، یک زن ایزدی به نام «شیرین» که به دست داعشی ها ربوده شده و حدود دو سال و نیم به عنوان برده جنسی در موصل عراق زندگی کرده، به همراه «استیسی دُلی»، تهیه کننده شبکه بی بی سی برای تهیه یک مستند راهی شهری شد که عذاب زیادی را تحمل کرده بود.شیرین هنگام بازدید از خانه ای که در آن جا اسیر بود، خاطرات تلخ روزهای اسارت خود را شرح داد و گفت که به مدت دو سال و نیم برده جنسی یک تروریست به نام «سیف» بوده و به قدری ناامید شده که حتی چهار بار برای خودکشی تلاش می کند و در نهایت پس از به هلاکت رسیدن تروریستی که او را اسیر کرده بود، در عملیات بازپس گیری موصل، موفق به فرار می شود. شیرین در ادامه برنامه، گزارشگر و تهیه کننده بی بی سی را به یکی از محل های تجارت بردگان جنسی در موصل می برد و می گوید: در این محل ۱۰۰ زن همزمان به فروش می رسیدند. هنوز هم سه هزار نفر آن ها مفقود هستند.در بخش دیگری از این مستند، شیرین و استیسی با یک داعشی دیگر به نام «انمار» مصاحبه می کنند. انمار که هم اکنون در بازداشت به سر می برد، در آن زمان به خانه شیرین حمله کرده و سه برده جنسی هم داشته است. این عنصر داعشی جنایتکار در ادامه اعتراف می کند به ۲۵۰ زن و کودک تجاوز کرده است که سن برخی از آن ها از ۱۵ سال هم کمتر بوده است.شیرین به این تروریست داعشی گفت که به خاطر اشک های این دختران، یک روز تاوان خواهد داد.انمار همچنین در این مصاحبه اعتراف می کند که برای پول به گروه تروریستی داعش پیوسته و ۹۰۰ نفر را در طول مدت عضویت در گروه تروریستی داعش کشته است!او در ادامه می گوید: ما ایست های بازرسی تقلبی ایجاد می کردیم و خودمان را پلیس نشان می دادیم. پس از آن، ۳۰ یا ۴۰ نفر را بازداشت می کردیم و آن ها را پشت یک کامیون قرار می دادیم و می کشتیم.
روزنامه ایران(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
برای زنان حصارکشی نکنیم
بر خلاف سال گذشته که ۵ فیلمساز زن در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند امسال منیژه حکمت تنها کارگردان زن جشنواره است. او پس از ده سال دوری از کارگردانی با ملودرامی زنانه که به گفته فیلمساز حاصل تحقیقهای اجتماعی چند سالهاش در موضوع تجاوز جنسی به زنان است، در جشنواره فجر سی و ششم حضور دارد. منیژه حکمت پس از تجربه کارگردانی «زندان زنان» و «سه زن» اگرچه دغدغهها و مشکلات یک زن را محور داستان قرار داده اما تلاش کرده در «جاده قدیم» ضمن نگاهی روانشناختی به یک معضل اجتماعی و تأثیر آن بر خانواده نیمنگاهی به تفاوت و شکاف نسلها داشته باشد. او پنهانکاری برآمده از شرایط اجتماعی، عرفی و تاریخی را مهمترین مانع در رفع این معضل اجتماعی عنوان میکند و معتقد است اگرچه تغییر یک شبه آن غیرممکن است اما میشود گام به گام حرکت کرد. حکمت، تجاوز اجتماعی به زنان را یکی از مخربترین تعدیها به جایگاه زن میداند و بر این باور است که با همه این احوال، زنان جامعه اگرچه با صرف انرژی و زمان زیاد اما بالاخره راه خروج از این تنگناها را پیدا میکنند. حکمت همچون تجربههای گذشته برای انتخاب بازیگران وسواس خاصی قائل است و در این فیلم از ترکیب بازیگران شناخته شده استفاده کرده است، بجز مهتاب کرامتی، آتیلا پسیانی، پرویز پورحسینی، ترلان پروانه، محمدرضا غفاری، شیرین یزدانبخش، لیلی رشیدی و... دیگر بازیگرانی هستند که در فیلم تازه حکمت ایفای نقش کردهاند. به بهانه حضور «جاده قدیم» در جشنواره فیلم فجر با منیژه حکمت گفتوگو داشتیم با این شرط که قبل از اکران عمومی، فضای کلی فیلم و نگاه فیلمساز محور این گفتوگو باشد.
شما از فعالترین زنان پشت صحنه سینمای ایران هستید که کارهای متنوعی انجام داده از طراحی صحنه، مدیریت تولید، منشی صحنه و برنامهریز تا تهیهکنندگی که در این سالها بیشتر در این کسوت فعالیت داشتهاید. تقریباً بیش از ۱۰ سال از اکران دومین فیلم شما میگذرد. در این سالها در بطن سینما حضور داشتهاید اما زمان زیادی پشت دوربین نرفتید. علت این دوری چیست. فیلمنامه یا ایده جذاب نبوده یا اینکه شرایط مناسب نبوده است؟
من همیشه بر اساس نیازهای درونی، اندیشه و جهانبینیام در مسیر کارگردانی حرکت میکنم. با توجه به دغدغههای ذهنی باید این بستر به وجود بیاید تا سراغ یک قصه بروم، آن را بپرورانم و برای تصویر آن پشت دوربین قرار بگیرم. همانطور که بارها گفتهام کار در سینمای اجتماعی متعهدانه و در عین حال سخت است. باید کسی که پشت دوربین میرود نسبت به تماشاگرانی که روی صندلیها مینشینند و به پرده خیره میشوند مسئولیتپذیر باشد. این مسئولیت سنگین است و من جرأتش را ندارم. به هرحال از وقتی که این دغدغه شروع میشود، اول باید تحقیقات و نگرش به موضوع مورد بحث کامل شود که این خود زمان زیادی میطلبد و پس از آن رسیدن به درامی که بتواند در بستری مناسب شکل بگیرد و به یک اثر سینمایی تبدیل شود. چون اگر درام شکل نگیرد دغدغهمندی و تحقیقات مسیر درستی را هم که طی کرده باشد باز بر ضد خودش عمل میکند و این خیلی خطرناک است. اگر تحقیقات به اطلاعات درست و جالب توجه هم برسد باز هم نگارش درست فیلمنامه مثل حرکت روی لبهای باریک است چرا که باید فیلمی بسازی که بر ضد خودش عمل نکند و این جذابیتهای آماری و اطلاعاتی بر درام حاکم نشود.
«جاده قدیم» چه ویژگی یا کششی داشت که شما را در مقام کارگردان پشت دوربین کشاند.
تحقیقات این فیلم به صورت مقطعی از حدود ۱۰ سال پیش آغاز شد. بحث «جاده قدیم» یک موضوع جهانی است و دامنه شمول آن از مرزهای ایران گستردهتر است. مشکل از یک ناکجاآباد میآید که در یک روند تاریخی، عرفی و سنتی شکل پررنگی به خود گرفته. وقتی در آمار میبینی که حدود ۷۰درصد زنان دچار این خشونتها هستند مگر میتوانی آن را نادیده بگیری، با تحقیقات میدانی بیشتر تازه متوجه دامنه آن و پیامدهایش میشوی که دیگر هضمش برایت سختتر است. تا قبل از تحقیقات واکنشات نسبت به هر پدیده در حد یک خبر است اما وقتی به دل این موضوع میروی و عمق و بزرگی فاجعه را احساس میکنی گاهی مستأصل میشوی، حتی محققان هم درگیر مشکلات روحی روانی میشوند. این ناکجاآباد و این جاده قدیم باید دیده شود و روی آن نورافکن انداخته شود. باید بیان شود تا شاید بتوانیم حداقل مانع بخش کوچکی از این اتفاقات ناگوار شویم. هرچند ما نسخه نمیپیچیم و فقط اشل کوچکی از یک فاجعه را در قالب قصه تعریف میکنیم. همچون مادری که ۹ماه و ۹ روز بارش را حمل کرده و باید در یک زایمان طبیعی بچه سالمی به دنیا بیاورد ما هم با حمل تحقیقات ۱۰ ساله تلاش کردیم این بچه را سالم به دنیا بیاوریم و از آن مراقبت کنیم.
تجاوز به زنان اتفاق تازهای نیست و همانطور که خودتان اشاره کردید یک اتفاق جهانی است و جهان باید برای آن کاری کند. بعد از سریال افشاگری رسواییهای اخلاقی در هالیوود مشخص میشود که زنان در هیچ صنف و جایگاهی از این اتفاق مصون نیستند؛ اما هیچوقت در ایران شاهد چنین جریانی نیستیم. وظیفه یک فیلمساز مثل شما در قبال این اتفاقات چیست؟
موضوع تجاوز جنسی در بستر جامعه مطرح است و خیلی هم پر سروصدا است ولی در برخی کشورها بهخاطر شرایط اجتماعی و تاریخی و عرف و سنت و نگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه و مجموعه رفتارهای فرهنگی این اتفاق حادتر میشود، این حاد بودن میتواند سینماییتر هم باشد. با نگاه من از دریچه دوربین سینما، میتواند جذابتر باشد و دیده شود. مهم این است که هر نوع خشونتی با صدای بلند بیان شود و من فکر میکنم اگر بیان شود در ایران یک سونامی شکل میگیرد. تم «جاده قدیم» پنهانکاری است و از یک فرهنگ اندرونی و مجموعه تفکر و اندیشه یک دوران میآید که سخت است یک روزه و یک شبه بشود تغییرش داد اما میشود گام به گام حرکت کرد. اگر این روشنگری به دور از پنهانکاری و ترس آبرو صورت بگیرد معتقدم میتوان منتظر تغییرات خوب بود. با توجه به نقش و جایگاه زن ایرانی در بستر جامعه ایران که حرکت بسیار پیشرو و پررنگی دارند، باید منتظر تغییرات مثبت در جامعه بود.
به پیشرو بودن زنان و جایگاه آنها در جامعه امروز اشاره کردید. به نظر شما سیمای زنان در سینمای امروز چقدر با این تغییرات همگام است؟
زن ایرانی از خانه بیرون آمده و یک جنبش ۴۰میلیونی شکل گرفته است. دیگر کاری به قانونهای نوشته یا نانوشته که دائم گوشزد میشود ندارد. حضور تأثیرگذار و تصمیم گیرنده چه در خانواده و چه در بستر اجتماعی دارد. با توجه به تعریفی که از شرایط موجود مدام رقم میزنند اما او هم مدام حرکت میکند و هیچ چیز بازدارندهاش نیست. به هر حال تصویر این زن کاملاً در رسانهها مشخص است البته غیر از رسانه ملی که زنها غیر از عدس و سبزی و آشپزخانه دستاورد دیگری ندارند. وقتی رصد میکنید زن ایرانی در تمام حوزههای اجتماعی و فرهنگی بسیار فعال است. وقتی دستمان در جیب خودمان باشد و از لحاظ اقتصادی بتوانیم مستقل باشیم میتوانیم اتفاقات دیگر را برای خودمان رقم بزنیم؛ از دستفروشهای داخل مترو و کارهای در منزل تا معدن و سدسازی و... من فکر میکنم مطالبات این زنان لابد در فیلمها دیده میشود که یکسری دردشان میآید و انگ سیاهنمایی به آثار سینمایی الصاق میشود. زن ایرانی دیگر زنی نیست که مطالبات یکسویه به او تحمیل شود، او از رفتارهای خانوادگی تا فعالیتهای اجتماعی بهدنبال حق خود است، راهش را هم پیدا میکند و آن را هم به دست میآورد. حتی در برابر مشکلات عدیدهای که در جامعه به او تحمیل میشود ممکن است آسیب هم ببیند اما چارهای ندارد، او راهش را پیدا میکند چون میداند به دست آوردن هر چیز ارزشمندی هزینهبر و انرژیبر است.
بر خلاف نگاه شما من معتقدم سینمای ایران از زنان جامعه ایرانی عقب مانده است و با وجود اینکه زنان جامعه فعالتر شدهاند اما تصویر زن ضعیفتر شده است.
تک تک زنان ما در هر جایگاه که هستند اسطورهاند. زنان ما اسطوره هستند و در شرایطی که مشکلات زیادی مدام برای آنها رقم میخورد، زندگی میکنند، راهکار پیدا میکنند و همین یعنی اسطوره!
در سینمای کشورمان کمتر زنی را میبینیم که وظیفه مادری و همسری را انجام بدهد، در جامعه فعال باشد و البته این تصویر شعاری هم نباشد. شما تلاش کردهاید مینوی «جاده قدیم» را چنین زنی تعریف کنید آیا فقط بهخاطر تمهید قصه و نشان دادن ویرانی این تجاوز روی یک زن است؟
نه یک زن بلکه خانواده! هر معضل اجتماعی آوار را بر سر کل خانواده خراب میکند. نگاه ما به مجموعه یک خانواده است، خانوادهای که وجود عینی دارد و قابل لمس است و این طبیعی بودن و رئالیته در فیلم جریان دارد. در این خانواده تفاوت نسلها و سلایقشان را میبینیم. نسل دهه ۷۰ هیچ نقطه اشتراکی با نسل دهه ۶۰ ندارد، یک فاصله عجیب و غریب شکل گرفته است. حتی در جهان هم نسل جدید انگار هیچ تابو و چارچوبی ندارد. این تجاوز اجتماعی که بر سر زنان جامعه ما میآید از خانواده مدرن تا سنتی و در هر طبقه اجتماعی بر کل خانواده تأثیر میگذارد. هر بلایی که سر ما میآید باید مراقب این تجاوزات اجتماعی باشیم که مطمئناً ویران کنندهتر است. مینو هروقت میخواهد بایستد تجاوز اجتماعی او را از پا درمیآورد. تجاوز اجتماعی بهشکلهای مختلف وجود دارد و این پررنگتر از تجاوز جنسی است.
یعنی همان چیزی که در پایان فیلم از زبان مینو میشنویم؛ اتفاقی که هر لحظه زن ایرانی آن را تجربه میکند.
بله. آینه بگذاریم و این تجاوز اجتماعی و خودمان را ببینیم. آسیب آن خیلی پررنگ است. خودمان را در آینه ببینیم، نوع برخورد و رفتارمان را واکاوی کنیم و مراقبت کنیم. ببینیم در قبال هر اتفاق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که بر سر ما میآید رفتارمان چگونه است. اگر چه ریشه این رفتارشناسی تاریخی هم که باشد باز هم طی زمان میشود آن را اصلاح کرد.
فیلمسازان زن، سینمایی زنانه دارند و اغلب از دردها و رنجهای زنان و چالشهای پیش روی آنان فیلم میسازند، شاید چون آن را بخوبی لمس کردهاند. اما پیرو صحبتهای شما باید گفت مخاطب این آثار فقط زنان نیستند.
فیلم برای خانواده و اختلاف بین ۴نسل است. ۴نسل در فیلم دیده میشود؛ پدربزرگ با بازی پرویز پورحسینی، پدر با بازی آتیلا پسیانی، نوه محمدرضا غفاری و ترلان پروانه که نماینده نسل دهه هشتاد است. وقتی قرار است نوع برخورد این ۴ نسل را راجع به یک اتفاق ببینی و در عین حال آن را با موضوع اصلی در دل درام یک کاسه کنی و یک قصه سینمایی جذاب تحویل مخاطب بدهی کار را سخت میکند.
بعد از اتفاقی که برای مینو میافتد شاهد نگرانیهای دست و پاگیر برای دختر خانواده هستیم...
مراقبت از جنس مؤنث همیشه به اشتباه به حصار کشیدن دور زنان و دختران ختم میشود. چون ما تعریف جامعی از این ناهنجاریها نداریم که راهگشا باشد و مشکلات حل شود. طبق تحقیقات متأسفانه مردها زورمدارتر میشوند و با وجود تفکر غلط حفظ و حراست، آسیبهای دیگری متوجه زنان و دختران میشود.
در زمان نگارش مسلماً این نگرانیها در وجودتان ایجاد شده بود که چطور این نگاه را بیان کنید که با تماشای فیلم «جاده قدیم» این نگرانی به خانوادهها منتقل نشود و شاهد همان نگاه به قولی حصارکشیده شده نباشیم.
اگر ما تعریف درستی از جایگاه زن داشته باشیم و موقعیتی که قرار دارد خب فی نفسه حصارکشی ناممکن میشود. جامعه وظایفی دارد و ما همه در قبال آن وظایفی داریم. از یکدیگر مراقبت کنیم و در عین حال اجازه دهیم مشکلاتمان را بیان کنیم.فکر میکنم با بیان شفاف و عریان مشکلات میشود راجع به آن فکر کرد و چاره اندیشید. اما مشکل اینجاست که اجازه ورود و مطرح شدن اینگونه موارد ممنوع است. ورود به مسائل ممنوع است اما در لایه زیرین این مشکلات هستند که اوج و سیر صعودی دارند. مشکل جامعه ما این است که نمیپذیریم کسانی که قانون برای ما مینویسند و بالانشین هستند اصلاً جامعه را نمیپذیرند. من نمیفهمم مثلاً چرا در مقابل مشکلات مردم که به اعتراض میانجامد از واژه اراذل و اوباش استفاده میشود. این اراذل و اوباش از کجا آمدهاند؟ از کره مریخ که نیامدهاند، مال همین جامعه هستند. حتی اگر برخی یاد نگرفته باشند که اعتراضشان را به چه شکلی بیان کنند دلیلش شرایطی است که ما برای آنها ساختهایم. در سیستم آموزش وپرورشی درس خواندهاند که دوگانگی و ریا را در همان مدرسه به آنها یاد دادهاند. با چنین روندی حق ندارید به بچههای این جامعه انگ بزنید و صورت مسأله را پاک کنید. شما باید مورد اتهام قرار بگیرید نه بچهها و زنان مملکت. آنها در همان چارچوبی که شما تعریف کردهاید پرورش پیدا کردهاند. اینها دستاورد دیکتههایی است که شما به آنها کردهاید. اگر دردتان آمده صورت مسأله را پاک نکنید، پاسخگو باشید. اینها دستاورد تفکری است که حاکم بوده است. تا زمانی که شفافسازی نکنیم و از متخصصین کمک نخواهیم، تا زمانی که گوش شنوا نداشته باشیم شاهد این مشکلات خواهیم بود. هر اتفاقی که بیفتد شما مسئولید چون هیچ وقت اجازه ندادید حرکت اجتماعی درستی در جهت بهبود شرایط اتفاق بیفتد و مطالبات مردم در مسیری درست مطرح شود.
مینو زنی است که نمیشود از جامعه حذفش کرد؛ مادر و همسر موفقی است، هوای آدمهای اطرافش را دارد و در عین حال فعالیتش برای جامعه سودمند است چرا که متعهدانه در برابر فساد مالی ایستادگی میکند. ضربه خوردن این زن دودش به چشم خانواده و جامعه میرود. پس میشود گفت هدف فیلم به صدا درآوردن زنگ خطری برای مسئولان جامعه است تا دلایل این معضلات و آسیبها را برطرف کنند.
من برای کسی نسخه نمیپیچم و فیلمم را میسازم. مگر قبلاً حواسشان به این اتفاقها نبوده است. دست اهالی رسانه بازتر از ما سینماییهاست. بروید راجع به سقط جنین و فحشا و... تحقیق کنید تا مردم ببینند چه خبر است. مسئولان از جامعه عقبند و تکلیف خودشان را نمیدانند و گوش شنوا هم ندارند، من حرفی با آنها ندارم بلکه با جامعه حرف دارم.
در کنار ساخت این فیلم که ملودرامی زنانه است، در پخش و دیده شدن مستند «صفر تا سکو» و زندگی خواهران منصوریان مشارکت داشتید. مستندی که به طور قطع به حس خودباوری در زنان جامعه کمک میکند و برای آنها امید به همراه دارد.
زمانی که نخستین بار مستند «صفر تا سکو» را دیدم، به خانم کرامتی گفتم این فیلم باید اکران عمومی شود تا همه مردم ببینند. گفتند اکران عمومی نمیدهند گفتم تلاش میکنیم تا برویم روی پرده! وقتی که نیمی از جامعه نادیده گرفته شود، آنها که در پستو نمیمانند، کارشان را میکنند اما این نادیده انگاشته شدن خیلی حس بدی است. اینها باید دیده شوند و روی پرده هم دیده شوند. با این نگاه همه با هم تلاش کردیم تا قهرمانان زن را روی پرده ببریم تا مخاطب ببیند و یاد بگیرد که اگر نشانهگذاری کند و هدفمند حرکت کند چه دستاوردی برایش دارد. مهمترین دستاورد این مستند امید است. نسل جوان من امید ندارد. نسل من هم امید ندارد. این اتفاق برای من بسیار مهم بود و احساس رسالت میکردم تا به جوانهای کشورم انگیزه بدهم. فکر کردم این فیلم میتواند برای بخش کوچکی این اتفاق را رقم بزند. من از همه خانوادهها خواهش کردم اگر بچههایی در مقطع دبیرستان یا دانشجو دارند این فیلم را ببینند.
به نظر شما پرداختن به چنین شخصیتهایی، تنها مناسب قالب مستند است یا اینکه میشود آن را در قالب اثر داستانی هم به شکل تأثیرگذار تصویر کرد.
حتماً میشود اما این نکته را فراموش نکنیم که سینما، صنعت گرانی است. با توجه به ساختار سینمای امروز و تقسیمبندی آدمها بهخودی و غیرخودی که بعد از ۴۰ سال شکافش مدام عمیقتر هم میشود، فعالیت بخش خصوصی دست به عصاتر میشود.البته امیدوارم در جهت ایجاد امید هر اتفاقی که میتواند بیفتد اما باید حواسمان باشد که کار شعاری نشود تا بچهها آن را بپذیرند. نشود شبیه فیلمهای دروغی که با بودجههای کلان دولتی و ارگانی ساخته شد و مردم آن را باور نکردند. اگر چه اعتقاد من بر این است که مردم نگاه صادقانه را میپذیرند خطاهایمان را بپذیریم و در جهت ترمیم جامعه قدم برداریم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در زمان اکران «صفر تا سکو» خانوادهها را برای تماشای این فیلم دعوت کردید اگر قرار باشد از یک طیف خاص از جامعه دعوت کنید که فیلم «جاده قدیم» را ببینند این پیام دعوت را خطاب به چه کسانی عنوان میکنید.
همه خانوادهها و مردم. بیایید آینه بگذاریم و رفتارمان را ببینیم. این دعوت به گروه خاصی تعلق نمیگیرد. قصه سنین مختلف را دربرمیگیرد. فیلم را با هم ببینیم و مراقب نسل جوان باشیم. این فاصلهای که بین همه ما افتاده و خیلی دردآور است باید ترمیم شود.
روزنامه آرمان
هنوز شفافتر
آرمان: دیروز رئیسجمهور باز هم با مردم سخن گفت، این بار از طریق پاسخ به سوالات رسانهها در یک نشست خبری. اگرچه این نشست شور و تنوع نشستهای قبلی را نداشت و سوالات تکراری و به تبع آن پاسخها هم چندان جدید نبود رئیسجمهور بیش از همیشه از آیندهای روشن سخن گفت.کارشناسان معتقدند؛هنوزمسائلی وجود دارند که رئیس جمهور باید نسبت به آنها شفاف سازی بیشتری کند. دیروز رسانههای اصلاحطلب که موثرترین حامیان رسانهای روحانی بودند در این نشست مظلومترین بودند چرا که تنها ۲ یا ۳ رسانه از این جریان به پشت تریبون رفتند و سوال خود از رئیسجمهور را مطرح کردند. حسن روحانی در ابتدای نشست خبری ضمن تبریک ایام مبارک فجر، با اشاره جمعیت ۷۰ درصدی جوانان کشور تاکید کرد: باید افکار و راهی را که نسل جوان ما میخواهند، بشنویم و بپذیریم. تنها شنیدن نیزکافی نیست و جوانان نمیخواهند ما فقط صدای آنها را بشنویم، آنها دارای افکار، ایدهها و خواستههایی هستند و دنیای جدید را میبینند و پیشنهاد و سخن دارند و ما باید راه پیشنهادی آنان را بشنویم، ببینیم و مطالعه کنیم و با آنها به گفتوگو بنشینیم و در مجموع باید راه و مسیر مورد پسند آنان در اراده و خواست حاکمیت همواره تاثیر گذار باشد. رئیسجمهور افزود: آن روزی که انقلاب ما به پیروزی رسید، تعداد جوانهای ما کمتر از ۷ میلیون بود، اما امروز ۲۵ میلیون جوان داریم. ارتباط جامعه آن روز با دنیا و سطح سواد و معلومات عمومی آن دوران با امروز بسیار متفاوت است و ما باید زمانشناس باشیم چرا اگر زمان و شرایط خود را نشناسیم، انجام وظیفه هم برای ما سخت و دشوار خواهد بود.
پذیرش افکار نسل جوان
دکتر روحانی اظهار کرد: باید نسل جوانمان که امروز ۷۰ درصد جمعیت کشور ما را تشکیل میدهد و افکار و راهی که آنان توصیه میکنند را بشنویم و بپذیریم. تنها شنیدن هم کافی نیست، جوانان نمیخواهند ما فقط صدای آنها را بشنویم. آنها دارای افکار و ایدههایی هستند و دنیای جدید را میبینند و پیشنهاد و سخنی دارند که ما باید پیشنهادهای آنان را بشنویم و مطالعه کنیم و با آنها به گفتوگو بنشینیم. رئیسجمهور ادامه داد: راهی که آنها پیشنهاد میکنند و مسیری که میپسندند باید در اراده و خواست حاکمیت همواره تاثیرگذار باشد. جوانان هم شنیدن صدایشان و هم اثرگذاری فکرشان را در حاکمیت خواستارند چرا که آنان اکثریت جامعه ما هستند و آن روز که انقلاب پیروز شد جوانان ما کمتر از هفت میلیون بودند اما امروز ۲۵ میلیون نفر از جمعیت ما را جوانان تشکیل میدهند. روحانی با بیان اینکه جامعه امروز ارتباطش با دنیا و رابطهاش بر اساس سطح سواد و معلومات عمومیاش است، تصریح کرد: آنچه که جامعه ما در زمان انقلاب از لحاظ ارتباط با دنیا و رابطهاش با جهان داشت بر اساس سطح سواد و معلومات عمومی آن دوره بود اما امروز این میزان متفاوت شده است پس ما باید زمانشناس باشیم و اگر زمان را بشناسیم انجام وظیفه برای ما سخت و دشوار نخواهد بود. وی همچنین با بیان اینکه دولت دوازدهم علاوه بر آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی دو هدف مهم را برای خود تعیین و اعلام کرده است، گفت: اشتغال مولد و مبارزه با فقر مطلق دو هدفی است که ما آن را دنبال میکنیم و در بودجه سال ۹۷ هم به این دو اصل توجه عمیقی کردیم و امیدواریم نمایندگان مجلس هم آنچه که در نهایت از بررسی بودجه به ما میدهند دنبالکننده همان راه باشد تا ما بتوانیم برنامههایمان را برای مردم پیاده کنیم. وی در خصوص چگونگی پرداخت بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی گفت: در زمینه بدهی سازمان تامین اجتماعی دولت صحبتهای مهمی دارد. من به وزیر کار تاکید کردم که باید از بنگاههای اقتصادی دست بردارد شرط من برای روی کار آمدن ایشان در این وزارتخانه این بود که از بنگاهها دست بردارد. وی ادامه داد: چه مقامات دولتی و چه نهادهای غیردولتی و چه نیروهای مسلح باید بنگاههای اقتصادی را رها کنند. این به نفع خود آنها و مردم است.
شنیدن اعتراض
رئیسجمهور با اشاره به اعتراضات ماه اخیر گفت: اعتراض مردم فقط به مسائل اقتصادی نبوده است، مسائل سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی هم مورد اعتراض مردم بوده است. گوش ما باید برای شنیدن حرف مردم باز باشد و ببینیم که مردم چه میخواهند. شاید در دولتهای اخیر این نخستین دولت است که به روشنی گفته اعتراض را میشنود و میپذیرد. شاید در برخی دورهها اعتراضها شنیده نشده است و من این روز را روز بسیار مبارکی برای همهمان میدانم که صدای مردم را بشنویم و در حل مشکلات آنان بکوشیم.
درگیری در عفرین
رئیسجمهور در خصوص درگیریهای اخیر در عفرین و نقش ایران در حل این بحران اظهار کرد: برای مسائل منطقه به ویژه سوریه گفتوگوها و نکات بسیار خوب میان ایران و روسیه ردوبدل شده است و من با آقای پوتین هم صحبت کردم که میگفتند ضرورت دارد به زودی اجلاس سران سه کشور ایران ترکیه و روسیه برای حل بحران سوریه انجام شود. ما این روند را یک روند مغتنم میدانیم و آن را ادامه میدهیم. روحانی تاکید کرد: روابط ما با هر دو کشور ترکیه و روسیه خوب است اما موضع ما در برابر خروج نیروهای ترکیه از سوریه یک موضع اصولی بوده، چرا که ورود ارتش یک کشور به کشور دیگر باید با رضایت دولت و مردم آن کشور همراه باشد و ما غیر از آن را اصولی نمیدانیم و نمیپذیریم و میخواهیم که این کار زودتر پایان یابد چراکه موجب کشته شدن هر دو طرف میشود. همانطور که حضور آمریکا در سوریه را هم قبول نداریم چرا که آنها افکار نادرستی در باب تجزیه سوریه دارند.
روزنامهها
رئیسجمهور ضمن تاکید بر نقش رسانهها در کشور و اهمیت جایگاه فرهنگ و هنر در دولت وی اظهار داشت: انتشار روزنامهها برای ما بسیار مهم است چرا که یکی از مهمترین آثار فرهنگی و اجتماعی است. از سوی دیگر رابطه ما با مردم از طریق رسانهها به ویژه رسانههای مکتوب نیز بسیار مهم است. روحانی در ارتباط با مقدار بودجه سال ۹۷ برای وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراز عقیده کرد: اگر از آقای صالحی وزیر ارشاد بپرسیم میگویند مقداری که به عنوان بودجه سال ۹۷ برای این وزارتخانه در نظر گرفته شده است کافی نیست، اگر از آقای نوبخت بپرسیم میگویند کافی است. وی سپس ادامه داد: من میدانم که برخی از روستاها هنوز سینما ندارند، باید برای فرهنگ کمک کنیم و بخش خصوصی را هم در این راستا کمک کنیم. همچنین مهم است که در مورد مسائلی همچون موضوع کاغذ رسانههای مکتوب نیز کمکهایی انجام شود.
ناتوانی ترامپ
روحانی در پاسخ به این پرسش که اگر آمریکا از برجام خارج شود ایران چه اقدامی انجام خواهد داد خاطر نشان کرد: بسیار خوشحالم که ترامپ بعد از یک سال که به کاخ سفید رفته است هنوز نتوانسته فریادی که در رقابتهای انتخاباتی میزد که برجام را پاره میکند، را عملی کند. برجام آنقدر استحکام داشته است که در این یک سال در برابر آمریکا مقاومت کند. ما نمیدانیم آمریکا در آینده میخواهد چه کند. حتی دوستان اروپایی نزدیک ترامپ هم نمیدانند او چه میخواهد بکند. نه فقط در مورد برجام بلکه در مورد سایر مسائل از جمله توافق تجاری آمریکا با اروپا، اروپاییها نمیدانند ترامپ چه خواهد کرد. رئیسجمهور با بیان اینکه ما اصولی داریم و بر مبنای اصول خود برجام را ادامه میدهیم، تصریح کرد: ما آغاز گر نقض برجام نخواهیم بود. برجام اضافه و کم نمیشود. نه خطی به آن اضافه میشود و نه خطی از آن کم میشود. ما مسائل دیگر را مرتبط با برجام نمیدانیم. برجام تعهد هفت کشور و تعهدی بینالمللی است که شورای امنیت آن را تایید کرده است. وی تصریح کرد: اشتباه ترامپ این است که فکر میکند برجام تعهد حزب دموکرات است در حالی که برجام تعهد دولت آمریکاست و اگر دولت آمریکا تخلفی در اجرای برجام کند، اعتبار خودش را مخدوش میکند. روحانی تاکید کرد: ما پیشبینیهای لازم را داریم و تا زمانی که منافع ما تامین شود در برجام میمانیم. بودن یا نبودن آمریکا در برجام تاثیری در تصمیم ما ندارد. تصمیم ما براساس تامین منافع ما در برجام گرفته میشود.
۷۰۰ هزار شغل
رئیسجمهور درخصوص تمرکز دولت برای سال ۹۷ در ایجاد اشتغال، گفت: اینکه آقای نوبخت پیشگویی کردهاند که سال ۹۷ حدود یک میلیون و ۳۳ هزار شغل یجاد میشود را باید از خود ایشان بپرسید. این رقم، رقم پیشبینی سازمان برنامه و بودجه است که براساس بودجهای که به مجلس دادهایم، پیشبینی شده است. وی ادامه داد: پیشبینی ما برای افزایش اشتغال بر مبنای تبصره ۱۸ بود که در کمیسیون تلفیق تغییراتی کرده است. قرار بود مقداری را دولت، مقداری را صندوق توسعه و مقداری را بانکها تامین کنند و در اشتغال خرج کنند اما تا اینجا مطابق با پیشنهاد دولت این تبصره پیش نرفته است. روحانی سپس خاطر نشان کرد: آنچه که من میتوانم به مردم بگویم این است که سال گذشته حدود ۷۰۰ هزار شغل ایجاد شده است. تلاش ما این است که تا پایان سال این مقدار افزایش یابد. در پایان سال باید ببینیم که موفق بودهایم یا نه اما اینکه این مقدار را به یک میلیون میرسانیم یا نه را باید به تبصره ۱۸ ارتباط دهیم. وی همچنین گفت: تلاش دولت این است که توجهش را در حوزههای ناوگان فرسوده و بازسازی ناوگانها همچنین بازآفرینی شهرها که پنجشنبه در مورد این طرح با مردم سخن خواهم گفت، جلب کند. طرح بازآفرینی شهرها براساس پیشبینی آقای نوبخت حدود ۲۴۰ هزار شغل ایجاد خواهد کرد.
روزنامه ابتکار(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
«ابتکار» محدودیتهای جدید نظارت استصوابی را بررسی میکند - تنگنای جدید انتخاب
زهره احدی
یکی از مراحلی که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی در هر دوره اتخاباتی باید از آن عبور کنند، شورای نگهبان است. این اتفاق در این سالها همواره با انتقادهای بسیاری مواجه بوده است، چراکه به زعم بسیاری نظارت استصوابی شورای نگهبان از وجاهت قانونی برخوردار نیست و بیشتر در چارچوب اعمال نظر شخصی قرار دارد. با وجود چنین شرایطی، سخنگوی شوای نگهبان خبر از محدودیتهای جدید نامزدهای رایست جمهوری داد، این خبر حاکی از آن است که شورای نگهبان به رغم اعتراضها دایره ورود نامزدها را تنگتر هم خواهند کرد.
اعمال محدودیتهای بیشتر
از اولین دوره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تا انتخابات سال ۹۶ بسیاری از افرادی که در انتخابات نام نویسی کرده اند، همواره رد صلاحیت شده اند. در این بازه زمانی ۴۰ ساله شاید بتوان از اولین انتخابات کشور به عنوان انتخاباتی که کم ترین رد صلاحیت را داشته است، یاد کرد، چراکه شورای نگهبان در آن زمانی دخالتی در این حوزه نداشت. در حقیقت دومین انتخابات ریاست جمهوری دورهای بود که با حضور شورای نگهبان برگزار شد. با این وجود در سومین انتخابات ریاست جمهوری چهره ای همچون ابراهیم یزدی که نماینده وقت مجلس شورای اسلامی بود، به چشم میخورد. این روند ادامه یافت و همچنان میزان افرادی که از سوی شورای نگهبان کنار گذاشته میشدند، بیشتر میشد. اما انتخابات ۸۴ به دلیل رد صلاحیت برخی چهرههای مستقل و اصلاحطلب از سوی شورای نگهبان بسیار خبرساز شد. در انتخابات سال ۹۲ رد صلاحیت شخصی همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیسجمهوری اسبق رخ داد. در حقیقت رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در این دوره تا مدتی توانست اخبار دیگر این انتخابات را تحت الشعاع قرار دهد. با این اتفاق دیگر رد صلاحیت محمود
احمدی نژاد در انتخابات۹۶ و بسیاری از چهرههای سیاسی جای تعجبی نداشت. یکی دیگر از ویژگی های دیگر رد صلاحیت شوای نگهبان را میتوان غیر قابل پیش بینی بودن آن دانست که در هر دوره انتخاباتی توانسته اند، دامنه اعمال نظر شخصی و سلیقه ای خود را گستردهتر کنند. با وجود تمام این اتتقادات چندی پیش عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در رابطه با ضوابط جدید این نهاد صحبت کرد. وی در این گفتوگو عنوان کرد: «داوطلب کاندیداتوری ریاستجمهوری باید مشاوران خود را هم معرفی کند، در حوزه مشاوره، داوطلبان قطعاً نمیتوانند در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی صاحبنظر باشند، ولی اگر تعدادی از کسانی که در این حوزهها کار کردهاند وی را قبول داشته باشند و بتوانند که با داوطلب کار کنند قرینهای برای مدبر بودن داوطلب مذکور است.» وی در ادامه افزود:«در حوزه مشاوره، داوطلبان قطعاً نمیتوانند در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی صاحبنظر باشند، ولی اگر تعدادی از کسانی که در این حوزهها کار کردهاند وی را قبول داشته باشند و بتوانند که با داوطلب کار کنند قرینهای برای مدبر بودن داوطلب مذکور است. به علاوه در قانون جدید پیشبینی کردهایم داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری برنامههای خود را ارائه دهند که معلوم شود آیا فرد منتخب پس از پیروزی در انتخابات میخواهد از صفر شروع کند و یا ایدههای برای اداره کشور و حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور دارد؟»
این مسئله وجاهت قانونی ندارد
با این اوصاف، میتوان چنین تفسیر کرد که این مصاحبه و اعمال قوانین جدید در راستای تنگ کردن حلقه اشخاص و جریانهای سیاسی فعال در بدنه حاکمیت رخ داده است و این اتفاق نشان دهنده بی توجهی نسبت به انتقاداتی است که نسبت به این روند وجود دارد. در این میان لازم به یادآوری است که رد صلاحیتهایی که تا به امروز در خصوص اصلاحطلبان اعمال شده است، نسبت به سایرین بسیار بیشتر بوده است و همین مسئله دغدغههای بسیاری برای آینده سیاسی این گروه به وجود میآورد. با وجود اینکه پیشنهاداتی در رابطه با شکلگیری گفتوگو میان اصلاحطلبان و اصولگرایان مطرح شد اما با توجه به محدودیتهای جدید هیچ کس به این اتفاق هم امیدوار نیست. در همین خصوص نعمت احمدی در گفتوگو با «ابتکار» عنوان کرد: «معاونان ریاست جمهوری نیازمند تایید مجلس هستند اما تا به امروز در خصوص تایید صلاحیت مشاوران ریاست جمهوری مطلبی گفته نشده بود، چراکه این سمت جایگاه سازمانی ندارد. در حقیقت،مراحل ثبت نام برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری روند سادهای دارد و پروند فرد پس از نام نویسی در اختیار شورای نگهبان قرار میگیرد و دیگر صحبت از معرفی مشاور در آن مرحله نبوده است.» وی تصریح کرد: «مشاوری که سمت ثابتی محسوب نمیشود تا جایگاه و موقعیت وی تایید شده باشد، یک رئیس جمهوری میتواند در هر زمینهای برای خود مشاور انتخاب کند، این فرد می تواند در حوزه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اقوام، محیط زیست و... برای خود مشاوری را انتخاب کند. بنابراین چندان منطقی نیست که نامزدی در مرحله تایید صلاحیت چند مشاور را برای خود انتخاب کند، حال شاید رئیس جمهوری در طی ۴ سال صد مشاور داشته باشد شورای نگهبان چه میخواهد، بکند؟» وی با اشاره به قانون اساسی عنوان کرد: « این مسئله اصلا وجاهت قانونی ندارد، چنین سمتی اصلا در ساختار قانونی تعریف نشده است. ای کاش آقای کدخدایی که به عنوان یک حقوقدان عضو شورای نگهبان هستند، ماده قانون اساسی و استناد قانونی را هم به صورت دقیق بیان میکرد.»
حذف جریان های سیاسی
در این میان لازم به یادآوری است که یکی از دلایلی که ما در بسیاری از حوزههای مدیریتی به بن بست رسیده ایم ناشی از نظارت شورای نگهبان است که با نظارت استصوابی از ورود افراد کارآمد جلوگیری می کند. احمدی در رابطه با این مسئله گفت: «اگر به خاطر داشته باشید، درست زمانی که آقای رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، فقهای شورای نگهبان عضو این مجمع هستند و در حقیقت بخشی از شورای نگهبان زیردست رئیس مجمع بودند، با این وجود همانطور که همه به خاطر داریم آقای هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شدند. از طرف دیگر، آقای احمدی نژاد دو دوره رئیس جمهور بود و رد صلاحیت شد.» وی در ادامه افزود: «در حقیقت، شورای نگهبان از آن شانیتی که قانون اساسی برایش در نظر گرفته بود، پایین آمده است و بسیاری از ناملایمات سیاسی هم که در این روزها مشاهده میشود، ناشی از همین نحوه نظارت شورای نگهبان است، این افراد به دلیل عدم قانونمندی و بی مرزی با این مسئله مواجه شده است.» این حقوقدان تصریح کرد: «پیامد این اتفاق، در نهایت این است که جریانها و نگاههای مختلف سیاسی را نابود و حتی از بین میبرد. شورای نگهبان در مسیری حرکت میکند که اجازه نمیدهد که صداهایی که به نظرش مخالف هستند، در انتخابات شرکت کنند. به عنوان مثال همان رد صلاحیت آقای هاشمی در راستای این نگرش بود. اگر هاشمی رفسنجانی صلاحیت نداشت، پس چگونه رئیس مجمع تشخصی مصلحت نظام بود؟»
سابق بر این، آیتالله جنتی در پاسخ به منقتدان اعلام کرد که تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است و این به تنهایی به نظارت استصوابی وجه قانونی میدهد. احمدی در این خصوص گفت: «درست است که تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است اما نگفتهاند که این قانون تابع نظر این افراد است. شورای نگهبان باید با تکیه بر قانون اساسی قدم بردارند و نه اینکه قانون اساسی را تابع نظر خود تفسیر باشد. چگونه است که فردی دو دوره برای ریاست جمهوری، خبرگان و مجلس حضور دارد اما درنهایت توسط شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت میشود، این کاملا نشان میدهد اعمال نظر شخصی وجود دارد.»
مطالب مهم روزنامه های ایران چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه ۹۶
روزنامه جهان صنعت(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
سونامی سقوط والاستریت
هادی مومنی- وقتی یک بازار اقتصادی همانند بورس در آمریکا با شدیدترین سقوط چند سال اخیر مواجه میشود، ریزش سایر بورسها در دنیا خیلی تعجببرانگیر نیست. افت شدید والاستریت که از اواسط هفته گذشته آغاز شده بود روز گذشته علاوه بر اینکه به صورت گستردهتری باعث کاهش بیسابقه شاخصها در بازار سهام ایالات متحده آمریکا شد، سایر بازارهای دنیا نیز از اروپا تا آسیا تحت تاثیر فضای سنگین و منفی والاستریت قرار گرفت به گونهای که سهامداران در بورسهای ژاپن، چین و هنگ در آسیا و لندن، پاریس و آلمان در اروپا و البته اکثر بورسهای دیگر دنیا نیز داد و ستدهای خود را در قیمتهای منفی دنبال کردند و معاملهگران در این بازار با یک شوک بزرگ مواجه شدند. جالب آنکه بورس ایران نیز که به صورت جزیرهای و بدون ارتباط با سایر بورسهای دنیا به فعالیتهای خود ادامه میدهد کاملا ناخواسته و تحت فشار شدید نوسان ارزی در بازار داخل همزمان با سایر بورسها در جهان، معاملات را با افت شاخص به پایان رساند تا حداقل در ظاهر با سایر بورسهای دنیا به صورت موازی خرید و فروش سهام در ایران با قیمتهای قرمز رنگ در تابلوهای معاملاتی به ثبت برسد.
جزییات ریزشهای شدید
به دنبال سیر نزولی بازار سهام آمریکا در هفته گذشته، والاستریت این هفته خود را با رکورد تاریخی سقوط نزدیک به ۱۲۰۰ واحدی در شاخص صنعتی داوجونز آغاز کرد. شاخص صنعتی داوجونز عصر دوشنبه (به وقت واشنگتن) با کاهش تاریخی ۱۷۵/۱ واحدی به ۳۴۵/۲۴ واحد رسید. به گفته کارشناسان، این بزرگترین سقوط یکروزه این شاخص است که از ۳۰ شرکت برتر بورس سهام نیویورک تشکیل شده و این در حالی است که شاخص داوجونز قبل از پایان معاملات تا نزدیک به ۱۵۰۰ واحد سقوط را نیز تجربه کرد اما در نهایت با یک هزار و ۱۷۵ واحد روز معاملاتی خود را به پایان رساند. از سوی دیگر، شاخص داوجونز روز جمعه با کاهش۸۴/۶۷۷ واحدی، در حالی رکورد زد که از ماه ژوئیه سال ۲۰۱۶ میلادی پس از همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، این اولین سقوط بیش از ۵۰۰ واحدی این شاخص بود. بر اساس این گزارش، شاخص مشهور دیگر والاستریت، یعنی S&P۵۰۰ نیز روز گذشته شاهد کاهش چشمگیری بود و در بیشترین افت یکروزه خود در هفت سال گذشته، ۴/۱ درصد نزول نشان داد. همچنین شاخص نزدک کامپوزیت در حالی با ۸/۳ درصد سقوط به۹۷۶/۶ واحد رسید که روز کاری قبل ۹۶/۱ درصد افت و رکورد بزرگترین سقوط یک روزه شش ماه گذشته را ثبت کرده بود. گفتنی است سقوط شاخص بازارهای بورس آمریکا در دو هفته اخیر در حالی است که کاخ سفید بارها رکوردهای مثبت والاستریت را نشانه موفقیت دولت ترامپ تلقی کرده است. کارشناسان این واکنش بازار اوراق قرضه آمریکا را با افزایش حقوق مرتبط میدانند و برخی نیز این موضوع را به احتمال افزایش نرخ پیشنهادی بهره از سوی بانک مرکزی آمریکا «فدرال رزرو» ربط میدهند. بورسهای آسیایی با دنبال کردن بزرگترین کاهش روزانه شاخص «داوجونز» طی دو سال و نیم اخیر، در معاملات روز گذشته افت چشمگیری پیدا کردند. به گزارش اسکاینیوز، دوشنبه سخت بورس والاستریت، روز گذشته به بازارهای آسیایی رسید. شاخص «نیک کی ۲۲۵» توکیو طی معاملات روز سهشنبه تا ۱/۷ درصد کاهش یافت اما با بهبودی نسبی درنهایت با کاهش ۷/۴ درصدی بسته شد. شاخص «هانگ سنگ» هنگکنگ ۱۲/۵ درصد کاهش یافت و کاهش «کسپی» کرهجنوبی ۱/۴ درصد از ارزش خود را از دست داد. در چین، شاخص «شانگهای کامپوزیت» ۳۵/۳ درصد (معادل ۸۵/۱۱۶ واحد) کاهش یافت و شاخص «شنژن کامپوزیت» که دومین بورس بزرگ چین به شمار میرود، ۴۴/۴ درصد (معادل ۲۱/۸۰ واحد) ریزش کرد. در این بین، بازارهای ژاپن بیشترین میزان افت را نسبت به دیگر کشورهای آسیایی تجربه کردند و نسبت به سال ۲۰۱۳ بدترین روند معاملاتی را تجربه کردند و نسبت به دو هفته گذشته ۱۲ درصد افت داشتند. در بازارهای کالایی، قیمت نفت به سومین روز کاهش رسید و قیمت فلزات اساسی نیز روند منفی را تجربه کرد. در بازار ارز، قیمت ین در مقایسه با دلار افزایش یافت. در بازارهای اروپایی، شاخص یورواستاکس کاهش ۲/۱ درصدی داشت و فوتسی لندن نیز ۴/۱ درصد منفی شد در حالی که شاخص داکس آلمان ۷/۰ درصد افت کرد و کک فرانسه با روند منفی ۴/۱ درصدی روبهرو شد. کریس وستو، تحلیلگر موسسه مالی IG در استرالیت بیان داشت: بازارها با یک قتل عام واقعی روبهرو شدهاند. همه سرمایه خود را از دست دادهاند و در عرض یک شب دارایی آنها به کمتر از نصف رسیده است. بازار هراسان است. سرمایهگذاران خارج شدهاند و معلوم نیست دوباره چه زمانی آرامش به بازارهای سهام بازگردد. افت شدید شاخصها در ژاپن در نیمهشب موجب شد شاخصهای اروپا و پس از آن شاخصهای آمریکا با یک دومینوی نزولی روبهرو شوند. وی گفت: بازارها زنجیروار به هم متصل شدند و هیچ متغیر مثبتی در هیچ بازاری در جهان دیده نمیشود. اگر بازارها روند منفی را ادامه دهند اظهارات ترامپ در خصوص تقویت اقتصاد آمریکا زیرسوال میرود. بازار آمریکا در پنج روز اول ماه فوریه در حدود یک تریلیون دلار از ارزش خود را از دست داد اما کاخ سفید اعلام داشت که زیرساختها را تقویت کرده است که رشد اقتصادی بلندمدتی را برای این کشور شامل شود و پیشبینی میشود اقتصاد این کشور در بلندمدت تقویت شود. اما افت شاخصها در آمریکا در معاملات روز گذشته با این فرضیه کاخ سفید متفاوت است و اگر رویه منفی ادامهدار باشد در واقع اظهارات ترامپ دچار تناقص خواهد شد.
روزنامه ابتکار(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
«ابتکار» پیامدهای ناشی از کاهش گفتوگوی اعضای خانوادههای ایرانی به ۲۰دقیقه را بررسی میکند
حرف های خانوادگی در زندان موبایل
۱۰سال پیش گفتوگو بین اعضای خانواده چند ساعت بود حالا به چند دقیقه رسیده است؛ موضوعی که در تازهترین اظهارات معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری به آن اشاره شده است. به گفته معصومه ابتکار، گفتوگوی بیننسلی در خانوادهها از ۲ساعت به ۲۰دقیقه کاهش یافته است.
مادر در پذیرایی جلوی تلویزیون نشسته و دختر در اتاق مشغول درس خواندن است. مادر در تلگرام به دختر پیام میدهد که «بیا اینجا تا با هم چای بخوریم.» چند دقیقهای طول میکشد که دختر پیش مادر بیاید وقتی هم که به او ملحق میشود چای سرد شده را درحالی مینوشد که یک چشمش به صفحه تلفنهمراهش است. مادر هم با دقت درحال پیگیری سریال ماهوارهای است. چای سرو میشود اما کوچکترین صحبتی میان این مادر و دختر رد و بدل نمیشود.
این اتفاقی است که شاید شما هم آن را تجربه کرده باشید. کارشناسان زیادی درباره این موضوع به اظهارنظر پرداختهاند. نکته مشترکی که در خیلی از این صحبتها هست این است که با ورود وسایل و تکنولوژیهای جدید به خانهها والدین و فرزندان ساعتهای متمادی در کنار یکدیگر مینشینند بدون آن که حرفی برای گفتن داشته باشند. دیگر کمتر خانوادههایی را میتوان یافت که اعضای آن دور هم بنشینند و درباره موضوعات مختلف خانوادگی با هم گفتوگو کنند و نظرات همدیگر را درباره موضوعات مختلف جویا شوند.
«لیلا» شهروند ۳۵سالهای است که در اینباره به «ابتکار» میگوید: «من و همسرم از شبکههای اجتماعی زیاد استفاده میکنیم. این درحالی است که میدانیم زمانی که باید صرف تعامل و صحبت در مورد مسائل مختلف زندگی شود صرف گشتن در اینستاگرام و تلگرام میشود. متاسفانه ما اهل افراط هستیم و نمیتوانیم زمان و ارتباطاتمان را مدیریت کنیم. این موضوع صدمه زیادی به روابط بین فردی و خانوادگی میزند.»
برخلاف «لیلا»، «هادی» معتقد است که «فضای مجازی در روزهای نخست به دلیل اینکه دنیای ناشناختهای بود وقت خانوادهها را میگرفت اما بهتازگی با فرهنگسازی و تبلیغات کمی این بحران کاهش یافته است.» او که ۴۷ساله است به «ابتکار» میگوید: «با این حال برخی اعضای خانواده همچنان درگیر این فضا هستند و وقتی را برای با هم بودن نمیگذارند. عدم گفتوگو در خانواده موجب تولید بحران از جرم تا آسیباجتماعی میشود و فرد به سراغ دوستان یا افراد دیگری برای ارتباط عاطفی و مشاوره میرود و این خوب نیست. من دو فرزند دارم و به دلیل حساسیت به این موضوع شخصا توانستم آن را تا حدودی کنترل کنم اما همسرم غرق در فضای مجازی شده و این روی فرزندان هم تاثیر گذاشته است.»
شهروند دیگری که همچون دو نفر قبلی از ورود توفانی فضای مجازی به جمع ایرانیها دل خوشی ندارد، «میترا» ۴۰ساله است. او به «ابتکار» میگوید: «شبکههای اجتماعی بهنوعی طعم شیرین زندگی را از من گرفته، گاهی حس میکنم ابزاری در دستان شبکههای اجتماعی شدهام. شیرینی گپهای دورهمی، از ته دل خندیدن و گوش دادن با دل و جان به حرفهای همدیگر خیلی وقت است پشت ظاهر زیبای این دنیای کاذب گم شدهاند.»
اما «مریم» با ۲۸سال سن، از زاویه دیگری به این ماجرا مینگرد و به «ابتکار» میگوید: «به نظر من شبکههای مجازی حتی در انتخاب کلمات توسط اعضای خانواده هم تاثیرگذار بوده چه برسد به کاهش گفتوگو. اما خیلی اوقات عکسها و متنهایی که افراد در فضای مجازی منتشر میکنند میتواند ما را از حال و روحیات آنها آگاهمان کند و خودش جای کتاب کتاب حرف و واژه را پر میکند.» شهروند دیگری که با «مریم» همسو است «شیما» نام دارد. او که ۳۲ساله است، به «ابتکار» میگوید: «خواهرم خارج از ایران زندگی میکند و دسترسی راحت به اینترنت باعث شده دوری از او برایم راحتتر شود. به صورت مداوم با او از طریق شبکههای اجتماعی در ارتباط هستم بنابراین با فضای مجازی و امکاناتی که در اختیار ما قرار میدهد موافقم.» البته او به این موضوع هم اشاره میکند که استفاده زیادش از فضای مجازی باعث شده تا در سالهای اخیر با والدینش که سن بالایی هم دارند رابطه گرم و صمیمی نداشته باشد. به گفته او، «از وقتی همه اعضای خانواده از تلفن همراه استفاده کردند روابط خانوادگی هم سردتر شد.»
صحبتهای «مریم» و «شیما» درحالی است که اردشیر گراوند، جامعهشناس دقیقا به همین نکتهای که آنها اشاره کردهاند، میپردازد و به «ابتکار» میگوید: «تعدد شبکههای اجتماعی و دسترسی آسان به فضای مجازی در کنار هم بودن دیگری را به وجود آورده که ممکن است افراد در آن احساس بهتر و راحتتری داشته باشند. اما پرسش اینجاست که این حس بهتر در دنیای پهناور اینترنت چه بلایی را بر سر کانون خانواده میآورد؟»
به گفته او، «دههای ۵۰ تا ۷۰ همه میگفتند تلویزیون آسیبزاست چراکه خانوادهها در عرض هم به تماشا مینشینند و چشم در چشم هم نیستند. از آن طرف هم یکسری پیام به صورت یکسویه از تلویزیون به افراد منتقل میشود که نتیجه آن القای مسائلی است که در نهایت به منفعل شدن مخاطب منجر میشود. در واقع، افراد با دیدن تلویزیون به نکته و پیام جدید دست پیدا نمیکنند. با گذشت زمان و دهههای ۸۰ و ۹۰ ورود اینترنت باعث شد تعامل میان اعضای یک خانواده کمکم کمرنگ و کمرنگتر شود. به عبارت دیگر، وقتی اینترنت به شکل کابلی بود محدودیتهایی وجود داشت اما با ظهور فناوریهای مختلف و اینترنت بیسیم و البته حضور شبکههای متعدد اجتماعی افراد بهطور اساسی و «فضایی» از هم جدا شدند.»
این جامعهشناس توضیح میدهد: «هر کسی در گوشهای از خانهاش نشست و چشم به تلفنهمراهش دوخت و غرق در فضای مجازی شد. از این زمان به بعد بود که آسیب وارد جامعه شد که جنس این آسیب و پیامدهای ناشی از آن را باید در تحقیقات دقیق و علمی جستوجو کرد. در اینجا ابتدا خانواده صدمه میبیند، سپس فرد و در نهایت جامعه. این رویه در همه سالهای گذشته درحالی است که از قدیم گفتهاند که محبت از طریق ارتباط چشمی منتقل میشود و این را نمیتوان با یک چت متنی یا صوتی در فضاهای مجازی به دیگری نشان داد.» به اعتقاد گراوند، «در چنین وضعی که کوچکترین سلول جامعه یعنی خانواده لطمه میبیند نمیتوان آینده خوبی را برای این جامعه متصور شد.»
از سوی دیگر، اظهارات حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم قابل تامل است و شاید نتیجهگیری مناسبی برای این موضوع گزارش باشد. او میگوید: «استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی در محیط خانواده موجب کاهش سطح ارتباطات عاطفی شده است. ضمن اینکه استفاده نادرست از این امکانات باعث از بین رفتن بسیاری از حریمها در خانوادهها شده و حتی در مواردی منجر به بروز اختلافات تا سرحد طلاق و جدایی نیز شده است. ارتباط گرفتن هر یک از زوجین با افراد غریبه و حتی افرادی از جنس مخالف در دوستان و آشنایان منجر به کاهش سطح اعتماد در بین آنها میشود و با کاهش سطح اعتماد در خانواده، آرامش خدشهدار خواهد شد و در نهایت نهاد خانواده آسیب جدی میبیند.»
اظهارات این جامعهشناسان درحالی است که فرهنگسازی در جوامع قبل از ورود هر تکنولوژی یک اقدام ضروری است. بهعنوان مثال وقتی در جامعهای کتابخوانی رایج باشد و افراد برای دریافت اخبار به هر منبعی اکتفا نکنند آماده ورود فناوریهای بیشتر و بهتر هم هستند اما وقتی چنین فرهنگی در جامعه وجود ندارد و بعد دنیای بیحد و مرزی همچون فضای مجازی به دل جامعه رسوخ میکند نمیتوان از مردم استفاده درست از این امکان خوب و کاربردی را انتظار داشت آن هم در وضعیتی که «آموزش» در نگاه مسئولان کشورمان جایگاه و اهمیت خودش را ندارد.
روزنامه خراسان (۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
اعتراف هولناک یک داعشی
قساوتهای جنسی تروریستهای داعش در میان زنان و دختران بیگناه عراقی و سوری هر روز ابعاد فجیع تری پیدا می کند. به گزارش دیلی میل، یک زن ایزدی به نام «شیرین» که به دست داعشی ها ربوده شده و حدود دو سال و نیم به عنوان برده جنسی در موصل عراق زندگی کرده، به همراه «استیسی دُلی»، تهیه کننده شبکه بی بی سی برای تهیه یک مستند راهی شهری شد که عذاب زیادی را تحمل کرده بود.شیرین هنگام بازدید از خانه ای که در آن جا اسیر بود، خاطرات تلخ روزهای اسارت خود را شرح داد و گفت که به مدت دو سال و نیم برده جنسی یک تروریست به نام «سیف» بوده و به قدری ناامید شده که حتی چهار بار برای خودکشی تلاش می کند و در نهایت پس از به هلاکت رسیدن تروریستی که او را اسیر کرده بود، در عملیات بازپس گیری موصل، موفق به فرار می شود. شیرین در ادامه برنامه، گزارشگر و تهیه کننده بی بی سی را به یکی از محل های تجارت بردگان جنسی در موصل می برد و می گوید: در این محل ۱۰۰ زن همزمان به فروش می رسیدند. هنوز هم سه هزار نفر آن ها مفقود هستند.در بخش دیگری از این مستند، شیرین و استیسی با یک داعشی دیگر به نام «انمار» مصاحبه می کنند. انمار که هم اکنون در بازداشت به سر می برد، در آن زمان به خانه شیرین حمله کرده و سه برده جنسی هم داشته است. این عنصر داعشی جنایتکار در ادامه اعتراف می کند به ۲۵۰ زن و کودک تجاوز کرده است که سن برخی از آن ها از ۱۵ سال هم کمتر بوده است.شیرین به این تروریست داعشی گفت که به خاطر اشک های این دختران، یک روز تاوان خواهد داد.انمار همچنین در این مصاحبه اعتراف می کند که برای پول به گروه تروریستی داعش پیوسته و ۹۰۰ نفر را در طول مدت عضویت در گروه تروریستی داعش کشته است!او در ادامه می گوید: ما ایست های بازرسی تقلبی ایجاد می کردیم و خودمان را پلیس نشان می دادیم. پس از آن، ۳۰ یا ۴۰ نفر را بازداشت می کردیم و آن ها را پشت یک کامیون قرار می دادیم و می کشتیم.
روزنامه ایران(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
برای زنان حصارکشی نکنیم
بر خلاف سال گذشته که ۵ فیلمساز زن در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند امسال منیژه حکمت تنها کارگردان زن جشنواره است. او پس از ده سال دوری از کارگردانی با ملودرامی زنانه که به گفته فیلمساز حاصل تحقیقهای اجتماعی چند سالهاش در موضوع تجاوز جنسی به زنان است، در جشنواره فجر سی و ششم حضور دارد. منیژه حکمت پس از تجربه کارگردانی «زندان زنان» و «سه زن» اگرچه دغدغهها و مشکلات یک زن را محور داستان قرار داده اما تلاش کرده در «جاده قدیم» ضمن نگاهی روانشناختی به یک معضل اجتماعی و تأثیر آن بر خانواده نیمنگاهی به تفاوت و شکاف نسلها داشته باشد. او پنهانکاری برآمده از شرایط اجتماعی، عرفی و تاریخی را مهمترین مانع در رفع این معضل اجتماعی عنوان میکند و معتقد است اگرچه تغییر یک شبه آن غیرممکن است اما میشود گام به گام حرکت کرد. حکمت، تجاوز اجتماعی به زنان را یکی از مخربترین تعدیها به جایگاه زن میداند و بر این باور است که با همه این احوال، زنان جامعه اگرچه با صرف انرژی و زمان زیاد اما بالاخره راه خروج از این تنگناها را پیدا میکنند. حکمت همچون تجربههای گذشته برای انتخاب بازیگران وسواس خاصی قائل است و در این فیلم از ترکیب بازیگران شناخته شده استفاده کرده است، بجز مهتاب کرامتی، آتیلا پسیانی، پرویز پورحسینی، ترلان پروانه، محمدرضا غفاری، شیرین یزدانبخش، لیلی رشیدی و... دیگر بازیگرانی هستند که در فیلم تازه حکمت ایفای نقش کردهاند. به بهانه حضور «جاده قدیم» در جشنواره فیلم فجر با منیژه حکمت گفتوگو داشتیم با این شرط که قبل از اکران عمومی، فضای کلی فیلم و نگاه فیلمساز محور این گفتوگو باشد.
شما از فعالترین زنان پشت صحنه سینمای ایران هستید که کارهای متنوعی انجام داده از طراحی صحنه، مدیریت تولید، منشی صحنه و برنامهریز تا تهیهکنندگی که در این سالها بیشتر در این کسوت فعالیت داشتهاید. تقریباً بیش از ۱۰ سال از اکران دومین فیلم شما میگذرد. در این سالها در بطن سینما حضور داشتهاید اما زمان زیادی پشت دوربین نرفتید. علت این دوری چیست. فیلمنامه یا ایده جذاب نبوده یا اینکه شرایط مناسب نبوده است؟
من همیشه بر اساس نیازهای درونی، اندیشه و جهانبینیام در مسیر کارگردانی حرکت میکنم. با توجه به دغدغههای ذهنی باید این بستر به وجود بیاید تا سراغ یک قصه بروم، آن را بپرورانم و برای تصویر آن پشت دوربین قرار بگیرم. همانطور که بارها گفتهام کار در سینمای اجتماعی متعهدانه و در عین حال سخت است. باید کسی که پشت دوربین میرود نسبت به تماشاگرانی که روی صندلیها مینشینند و به پرده خیره میشوند مسئولیتپذیر باشد. این مسئولیت سنگین است و من جرأتش را ندارم. به هرحال از وقتی که این دغدغه شروع میشود، اول باید تحقیقات و نگرش به موضوع مورد بحث کامل شود که این خود زمان زیادی میطلبد و پس از آن رسیدن به درامی که بتواند در بستری مناسب شکل بگیرد و به یک اثر سینمایی تبدیل شود. چون اگر درام شکل نگیرد دغدغهمندی و تحقیقات مسیر درستی را هم که طی کرده باشد باز بر ضد خودش عمل میکند و این خیلی خطرناک است. اگر تحقیقات به اطلاعات درست و جالب توجه هم برسد باز هم نگارش درست فیلمنامه مثل حرکت روی لبهای باریک است چرا که باید فیلمی بسازی که بر ضد خودش عمل نکند و این جذابیتهای آماری و اطلاعاتی بر درام حاکم نشود.
«جاده قدیم» چه ویژگی یا کششی داشت که شما را در مقام کارگردان پشت دوربین کشاند.
تحقیقات این فیلم به صورت مقطعی از حدود ۱۰ سال پیش آغاز شد. بحث «جاده قدیم» یک موضوع جهانی است و دامنه شمول آن از مرزهای ایران گستردهتر است. مشکل از یک ناکجاآباد میآید که در یک روند تاریخی، عرفی و سنتی شکل پررنگی به خود گرفته. وقتی در آمار میبینی که حدود ۷۰درصد زنان دچار این خشونتها هستند مگر میتوانی آن را نادیده بگیری، با تحقیقات میدانی بیشتر تازه متوجه دامنه آن و پیامدهایش میشوی که دیگر هضمش برایت سختتر است. تا قبل از تحقیقات واکنشات نسبت به هر پدیده در حد یک خبر است اما وقتی به دل این موضوع میروی و عمق و بزرگی فاجعه را احساس میکنی گاهی مستأصل میشوی، حتی محققان هم درگیر مشکلات روحی روانی میشوند. این ناکجاآباد و این جاده قدیم باید دیده شود و روی آن نورافکن انداخته شود. باید بیان شود تا شاید بتوانیم حداقل مانع بخش کوچکی از این اتفاقات ناگوار شویم. هرچند ما نسخه نمیپیچیم و فقط اشل کوچکی از یک فاجعه را در قالب قصه تعریف میکنیم. همچون مادری که ۹ماه و ۹ روز بارش را حمل کرده و باید در یک زایمان طبیعی بچه سالمی به دنیا بیاورد ما هم با حمل تحقیقات ۱۰ ساله تلاش کردیم این بچه را سالم به دنیا بیاوریم و از آن مراقبت کنیم.
تجاوز به زنان اتفاق تازهای نیست و همانطور که خودتان اشاره کردید یک اتفاق جهانی است و جهان باید برای آن کاری کند. بعد از سریال افشاگری رسواییهای اخلاقی در هالیوود مشخص میشود که زنان در هیچ صنف و جایگاهی از این اتفاق مصون نیستند؛ اما هیچوقت در ایران شاهد چنین جریانی نیستیم. وظیفه یک فیلمساز مثل شما در قبال این اتفاقات چیست؟
موضوع تجاوز جنسی در بستر جامعه مطرح است و خیلی هم پر سروصدا است ولی در برخی کشورها بهخاطر شرایط اجتماعی و تاریخی و عرف و سنت و نگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه و مجموعه رفتارهای فرهنگی این اتفاق حادتر میشود، این حاد بودن میتواند سینماییتر هم باشد. با نگاه من از دریچه دوربین سینما، میتواند جذابتر باشد و دیده شود. مهم این است که هر نوع خشونتی با صدای بلند بیان شود و من فکر میکنم اگر بیان شود در ایران یک سونامی شکل میگیرد. تم «جاده قدیم» پنهانکاری است و از یک فرهنگ اندرونی و مجموعه تفکر و اندیشه یک دوران میآید که سخت است یک روزه و یک شبه بشود تغییرش داد اما میشود گام به گام حرکت کرد. اگر این روشنگری به دور از پنهانکاری و ترس آبرو صورت بگیرد معتقدم میتوان منتظر تغییرات خوب بود. با توجه به نقش و جایگاه زن ایرانی در بستر جامعه ایران که حرکت بسیار پیشرو و پررنگی دارند، باید منتظر تغییرات مثبت در جامعه بود.
به پیشرو بودن زنان و جایگاه آنها در جامعه امروز اشاره کردید. به نظر شما سیمای زنان در سینمای امروز چقدر با این تغییرات همگام است؟
زن ایرانی از خانه بیرون آمده و یک جنبش ۴۰میلیونی شکل گرفته است. دیگر کاری به قانونهای نوشته یا نانوشته که دائم گوشزد میشود ندارد. حضور تأثیرگذار و تصمیم گیرنده چه در خانواده و چه در بستر اجتماعی دارد. با توجه به تعریفی که از شرایط موجود مدام رقم میزنند اما او هم مدام حرکت میکند و هیچ چیز بازدارندهاش نیست. به هر حال تصویر این زن کاملاً در رسانهها مشخص است البته غیر از رسانه ملی که زنها غیر از عدس و سبزی و آشپزخانه دستاورد دیگری ندارند. وقتی رصد میکنید زن ایرانی در تمام حوزههای اجتماعی و فرهنگی بسیار فعال است. وقتی دستمان در جیب خودمان باشد و از لحاظ اقتصادی بتوانیم مستقل باشیم میتوانیم اتفاقات دیگر را برای خودمان رقم بزنیم؛ از دستفروشهای داخل مترو و کارهای در منزل تا معدن و سدسازی و... من فکر میکنم مطالبات این زنان لابد در فیلمها دیده میشود که یکسری دردشان میآید و انگ سیاهنمایی به آثار سینمایی الصاق میشود. زن ایرانی دیگر زنی نیست که مطالبات یکسویه به او تحمیل شود، او از رفتارهای خانوادگی تا فعالیتهای اجتماعی بهدنبال حق خود است، راهش را هم پیدا میکند و آن را هم به دست میآورد. حتی در برابر مشکلات عدیدهای که در جامعه به او تحمیل میشود ممکن است آسیب هم ببیند اما چارهای ندارد، او راهش را پیدا میکند چون میداند به دست آوردن هر چیز ارزشمندی هزینهبر و انرژیبر است.
بر خلاف نگاه شما من معتقدم سینمای ایران از زنان جامعه ایرانی عقب مانده است و با وجود اینکه زنان جامعه فعالتر شدهاند اما تصویر زن ضعیفتر شده است.
تک تک زنان ما در هر جایگاه که هستند اسطورهاند. زنان ما اسطوره هستند و در شرایطی که مشکلات زیادی مدام برای آنها رقم میخورد، زندگی میکنند، راهکار پیدا میکنند و همین یعنی اسطوره!
در سینمای کشورمان کمتر زنی را میبینیم که وظیفه مادری و همسری را انجام بدهد، در جامعه فعال باشد و البته این تصویر شعاری هم نباشد. شما تلاش کردهاید مینوی «جاده قدیم» را چنین زنی تعریف کنید آیا فقط بهخاطر تمهید قصه و نشان دادن ویرانی این تجاوز روی یک زن است؟
نه یک زن بلکه خانواده! هر معضل اجتماعی آوار را بر سر کل خانواده خراب میکند. نگاه ما به مجموعه یک خانواده است، خانوادهای که وجود عینی دارد و قابل لمس است و این طبیعی بودن و رئالیته در فیلم جریان دارد. در این خانواده تفاوت نسلها و سلایقشان را میبینیم. نسل دهه ۷۰ هیچ نقطه اشتراکی با نسل دهه ۶۰ ندارد، یک فاصله عجیب و غریب شکل گرفته است. حتی در جهان هم نسل جدید انگار هیچ تابو و چارچوبی ندارد. این تجاوز اجتماعی که بر سر زنان جامعه ما میآید از خانواده مدرن تا سنتی و در هر طبقه اجتماعی بر کل خانواده تأثیر میگذارد. هر بلایی که سر ما میآید باید مراقب این تجاوزات اجتماعی باشیم که مطمئناً ویران کنندهتر است. مینو هروقت میخواهد بایستد تجاوز اجتماعی او را از پا درمیآورد. تجاوز اجتماعی بهشکلهای مختلف وجود دارد و این پررنگتر از تجاوز جنسی است.
یعنی همان چیزی که در پایان فیلم از زبان مینو میشنویم؛ اتفاقی که هر لحظه زن ایرانی آن را تجربه میکند.
بله. آینه بگذاریم و این تجاوز اجتماعی و خودمان را ببینیم. آسیب آن خیلی پررنگ است. خودمان را در آینه ببینیم، نوع برخورد و رفتارمان را واکاوی کنیم و مراقبت کنیم. ببینیم در قبال هر اتفاق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که بر سر ما میآید رفتارمان چگونه است. اگر چه ریشه این رفتارشناسی تاریخی هم که باشد باز هم طی زمان میشود آن را اصلاح کرد.
فیلمسازان زن، سینمایی زنانه دارند و اغلب از دردها و رنجهای زنان و چالشهای پیش روی آنان فیلم میسازند، شاید چون آن را بخوبی لمس کردهاند. اما پیرو صحبتهای شما باید گفت مخاطب این آثار فقط زنان نیستند.
فیلم برای خانواده و اختلاف بین ۴نسل است. ۴نسل در فیلم دیده میشود؛ پدربزرگ با بازی پرویز پورحسینی، پدر با بازی آتیلا پسیانی، نوه محمدرضا غفاری و ترلان پروانه که نماینده نسل دهه هشتاد است. وقتی قرار است نوع برخورد این ۴ نسل را راجع به یک اتفاق ببینی و در عین حال آن را با موضوع اصلی در دل درام یک کاسه کنی و یک قصه سینمایی جذاب تحویل مخاطب بدهی کار را سخت میکند.
بعد از اتفاقی که برای مینو میافتد شاهد نگرانیهای دست و پاگیر برای دختر خانواده هستیم...
مراقبت از جنس مؤنث همیشه به اشتباه به حصار کشیدن دور زنان و دختران ختم میشود. چون ما تعریف جامعی از این ناهنجاریها نداریم که راهگشا باشد و مشکلات حل شود. طبق تحقیقات متأسفانه مردها زورمدارتر میشوند و با وجود تفکر غلط حفظ و حراست، آسیبهای دیگری متوجه زنان و دختران میشود.
در زمان نگارش مسلماً این نگرانیها در وجودتان ایجاد شده بود که چطور این نگاه را بیان کنید که با تماشای فیلم «جاده قدیم» این نگرانی به خانوادهها منتقل نشود و شاهد همان نگاه به قولی حصارکشیده شده نباشیم.
اگر ما تعریف درستی از جایگاه زن داشته باشیم و موقعیتی که قرار دارد خب فی نفسه حصارکشی ناممکن میشود. جامعه وظایفی دارد و ما همه در قبال آن وظایفی داریم. از یکدیگر مراقبت کنیم و در عین حال اجازه دهیم مشکلاتمان را بیان کنیم.فکر میکنم با بیان شفاف و عریان مشکلات میشود راجع به آن فکر کرد و چاره اندیشید. اما مشکل اینجاست که اجازه ورود و مطرح شدن اینگونه موارد ممنوع است. ورود به مسائل ممنوع است اما در لایه زیرین این مشکلات هستند که اوج و سیر صعودی دارند. مشکل جامعه ما این است که نمیپذیریم کسانی که قانون برای ما مینویسند و بالانشین هستند اصلاً جامعه را نمیپذیرند. من نمیفهمم مثلاً چرا در مقابل مشکلات مردم که به اعتراض میانجامد از واژه اراذل و اوباش استفاده میشود. این اراذل و اوباش از کجا آمدهاند؟ از کره مریخ که نیامدهاند، مال همین جامعه هستند. حتی اگر برخی یاد نگرفته باشند که اعتراضشان را به چه شکلی بیان کنند دلیلش شرایطی است که ما برای آنها ساختهایم. در سیستم آموزش وپرورشی درس خواندهاند که دوگانگی و ریا را در همان مدرسه به آنها یاد دادهاند. با چنین روندی حق ندارید به بچههای این جامعه انگ بزنید و صورت مسأله را پاک کنید. شما باید مورد اتهام قرار بگیرید نه بچهها و زنان مملکت. آنها در همان چارچوبی که شما تعریف کردهاید پرورش پیدا کردهاند. اینها دستاورد دیکتههایی است که شما به آنها کردهاید. اگر دردتان آمده صورت مسأله را پاک نکنید، پاسخگو باشید. اینها دستاورد تفکری است که حاکم بوده است. تا زمانی که شفافسازی نکنیم و از متخصصین کمک نخواهیم، تا زمانی که گوش شنوا نداشته باشیم شاهد این مشکلات خواهیم بود. هر اتفاقی که بیفتد شما مسئولید چون هیچ وقت اجازه ندادید حرکت اجتماعی درستی در جهت بهبود شرایط اتفاق بیفتد و مطالبات مردم در مسیری درست مطرح شود.
مینو زنی است که نمیشود از جامعه حذفش کرد؛ مادر و همسر موفقی است، هوای آدمهای اطرافش را دارد و در عین حال فعالیتش برای جامعه سودمند است چرا که متعهدانه در برابر فساد مالی ایستادگی میکند. ضربه خوردن این زن دودش به چشم خانواده و جامعه میرود. پس میشود گفت هدف فیلم به صدا درآوردن زنگ خطری برای مسئولان جامعه است تا دلایل این معضلات و آسیبها را برطرف کنند.
من برای کسی نسخه نمیپیچم و فیلمم را میسازم. مگر قبلاً حواسشان به این اتفاقها نبوده است. دست اهالی رسانه بازتر از ما سینماییهاست. بروید راجع به سقط جنین و فحشا و... تحقیق کنید تا مردم ببینند چه خبر است. مسئولان از جامعه عقبند و تکلیف خودشان را نمیدانند و گوش شنوا هم ندارند، من حرفی با آنها ندارم بلکه با جامعه حرف دارم.
در کنار ساخت این فیلم که ملودرامی زنانه است، در پخش و دیده شدن مستند «صفر تا سکو» و زندگی خواهران منصوریان مشارکت داشتید. مستندی که به طور قطع به حس خودباوری در زنان جامعه کمک میکند و برای آنها امید به همراه دارد.
زمانی که نخستین بار مستند «صفر تا سکو» را دیدم، به خانم کرامتی گفتم این فیلم باید اکران عمومی شود تا همه مردم ببینند. گفتند اکران عمومی نمیدهند گفتم تلاش میکنیم تا برویم روی پرده! وقتی که نیمی از جامعه نادیده گرفته شود، آنها که در پستو نمیمانند، کارشان را میکنند اما این نادیده انگاشته شدن خیلی حس بدی است. اینها باید دیده شوند و روی پرده هم دیده شوند. با این نگاه همه با هم تلاش کردیم تا قهرمانان زن را روی پرده ببریم تا مخاطب ببیند و یاد بگیرد که اگر نشانهگذاری کند و هدفمند حرکت کند چه دستاوردی برایش دارد. مهمترین دستاورد این مستند امید است. نسل جوان من امید ندارد. نسل من هم امید ندارد. این اتفاق برای من بسیار مهم بود و احساس رسالت میکردم تا به جوانهای کشورم انگیزه بدهم. فکر کردم این فیلم میتواند برای بخش کوچکی این اتفاق را رقم بزند. من از همه خانوادهها خواهش کردم اگر بچههایی در مقطع دبیرستان یا دانشجو دارند این فیلم را ببینند.
به نظر شما پرداختن به چنین شخصیتهایی، تنها مناسب قالب مستند است یا اینکه میشود آن را در قالب اثر داستانی هم به شکل تأثیرگذار تصویر کرد.
حتماً میشود اما این نکته را فراموش نکنیم که سینما، صنعت گرانی است. با توجه به ساختار سینمای امروز و تقسیمبندی آدمها بهخودی و غیرخودی که بعد از ۴۰ سال شکافش مدام عمیقتر هم میشود، فعالیت بخش خصوصی دست به عصاتر میشود.البته امیدوارم در جهت ایجاد امید هر اتفاقی که میتواند بیفتد اما باید حواسمان باشد که کار شعاری نشود تا بچهها آن را بپذیرند. نشود شبیه فیلمهای دروغی که با بودجههای کلان دولتی و ارگانی ساخته شد و مردم آن را باور نکردند. اگر چه اعتقاد من بر این است که مردم نگاه صادقانه را میپذیرند خطاهایمان را بپذیریم و در جهت ترمیم جامعه قدم برداریم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در زمان اکران «صفر تا سکو» خانوادهها را برای تماشای این فیلم دعوت کردید اگر قرار باشد از یک طیف خاص از جامعه دعوت کنید که فیلم «جاده قدیم» را ببینند این پیام دعوت را خطاب به چه کسانی عنوان میکنید.
همه خانوادهها و مردم. بیایید آینه بگذاریم و رفتارمان را ببینیم. این دعوت به گروه خاصی تعلق نمیگیرد. قصه سنین مختلف را دربرمیگیرد. فیلم را با هم ببینیم و مراقب نسل جوان باشیم. این فاصلهای که بین همه ما افتاده و خیلی دردآور است باید ترمیم شود.
روزنامه آرمان
هنوز شفافتر
آرمان: دیروز رئیسجمهور باز هم با مردم سخن گفت، این بار از طریق پاسخ به سوالات رسانهها در یک نشست خبری. اگرچه این نشست شور و تنوع نشستهای قبلی را نداشت و سوالات تکراری و به تبع آن پاسخها هم چندان جدید نبود رئیسجمهور بیش از همیشه از آیندهای روشن سخن گفت.کارشناسان معتقدند؛هنوزمسائلی وجود دارند که رئیس جمهور باید نسبت به آنها شفاف سازی بیشتری کند. دیروز رسانههای اصلاحطلب که موثرترین حامیان رسانهای روحانی بودند در این نشست مظلومترین بودند چرا که تنها ۲ یا ۳ رسانه از این جریان به پشت تریبون رفتند و سوال خود از رئیسجمهور را مطرح کردند. حسن روحانی در ابتدای نشست خبری ضمن تبریک ایام مبارک فجر، با اشاره جمعیت ۷۰ درصدی جوانان کشور تاکید کرد: باید افکار و راهی را که نسل جوان ما میخواهند، بشنویم و بپذیریم. تنها شنیدن نیزکافی نیست و جوانان نمیخواهند ما فقط صدای آنها را بشنویم، آنها دارای افکار، ایدهها و خواستههایی هستند و دنیای جدید را میبینند و پیشنهاد و سخن دارند و ما باید راه پیشنهادی آنان را بشنویم، ببینیم و مطالعه کنیم و با آنها به گفتوگو بنشینیم و در مجموع باید راه و مسیر مورد پسند آنان در اراده و خواست حاکمیت همواره تاثیر گذار باشد. رئیسجمهور افزود: آن روزی که انقلاب ما به پیروزی رسید، تعداد جوانهای ما کمتر از ۷ میلیون بود، اما امروز ۲۵ میلیون جوان داریم. ارتباط جامعه آن روز با دنیا و سطح سواد و معلومات عمومی آن دوران با امروز بسیار متفاوت است و ما باید زمانشناس باشیم چرا اگر زمان و شرایط خود را نشناسیم، انجام وظیفه هم برای ما سخت و دشوار خواهد بود.
پذیرش افکار نسل جوان
دکتر روحانی اظهار کرد: باید نسل جوانمان که امروز ۷۰ درصد جمعیت کشور ما را تشکیل میدهد و افکار و راهی که آنان توصیه میکنند را بشنویم و بپذیریم. تنها شنیدن هم کافی نیست، جوانان نمیخواهند ما فقط صدای آنها را بشنویم. آنها دارای افکار و ایدههایی هستند و دنیای جدید را میبینند و پیشنهاد و سخنی دارند که ما باید پیشنهادهای آنان را بشنویم و مطالعه کنیم و با آنها به گفتوگو بنشینیم. رئیسجمهور ادامه داد: راهی که آنها پیشنهاد میکنند و مسیری که میپسندند باید در اراده و خواست حاکمیت همواره تاثیرگذار باشد. جوانان هم شنیدن صدایشان و هم اثرگذاری فکرشان را در حاکمیت خواستارند چرا که آنان اکثریت جامعه ما هستند و آن روز که انقلاب پیروز شد جوانان ما کمتر از هفت میلیون بودند اما امروز ۲۵ میلیون نفر از جمعیت ما را جوانان تشکیل میدهند. روحانی با بیان اینکه جامعه امروز ارتباطش با دنیا و رابطهاش بر اساس سطح سواد و معلومات عمومیاش است، تصریح کرد: آنچه که جامعه ما در زمان انقلاب از لحاظ ارتباط با دنیا و رابطهاش با جهان داشت بر اساس سطح سواد و معلومات عمومی آن دوره بود اما امروز این میزان متفاوت شده است پس ما باید زمانشناس باشیم و اگر زمان را بشناسیم انجام وظیفه برای ما سخت و دشوار نخواهد بود. وی همچنین با بیان اینکه دولت دوازدهم علاوه بر آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی دو هدف مهم را برای خود تعیین و اعلام کرده است، گفت: اشتغال مولد و مبارزه با فقر مطلق دو هدفی است که ما آن را دنبال میکنیم و در بودجه سال ۹۷ هم به این دو اصل توجه عمیقی کردیم و امیدواریم نمایندگان مجلس هم آنچه که در نهایت از بررسی بودجه به ما میدهند دنبالکننده همان راه باشد تا ما بتوانیم برنامههایمان را برای مردم پیاده کنیم. وی در خصوص چگونگی پرداخت بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی گفت: در زمینه بدهی سازمان تامین اجتماعی دولت صحبتهای مهمی دارد. من به وزیر کار تاکید کردم که باید از بنگاههای اقتصادی دست بردارد شرط من برای روی کار آمدن ایشان در این وزارتخانه این بود که از بنگاهها دست بردارد. وی ادامه داد: چه مقامات دولتی و چه نهادهای غیردولتی و چه نیروهای مسلح باید بنگاههای اقتصادی را رها کنند. این به نفع خود آنها و مردم است.
شنیدن اعتراض
رئیسجمهور با اشاره به اعتراضات ماه اخیر گفت: اعتراض مردم فقط به مسائل اقتصادی نبوده است، مسائل سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی هم مورد اعتراض مردم بوده است. گوش ما باید برای شنیدن حرف مردم باز باشد و ببینیم که مردم چه میخواهند. شاید در دولتهای اخیر این نخستین دولت است که به روشنی گفته اعتراض را میشنود و میپذیرد. شاید در برخی دورهها اعتراضها شنیده نشده است و من این روز را روز بسیار مبارکی برای همهمان میدانم که صدای مردم را بشنویم و در حل مشکلات آنان بکوشیم.
درگیری در عفرین
رئیسجمهور در خصوص درگیریهای اخیر در عفرین و نقش ایران در حل این بحران اظهار کرد: برای مسائل منطقه به ویژه سوریه گفتوگوها و نکات بسیار خوب میان ایران و روسیه ردوبدل شده است و من با آقای پوتین هم صحبت کردم که میگفتند ضرورت دارد به زودی اجلاس سران سه کشور ایران ترکیه و روسیه برای حل بحران سوریه انجام شود. ما این روند را یک روند مغتنم میدانیم و آن را ادامه میدهیم. روحانی تاکید کرد: روابط ما با هر دو کشور ترکیه و روسیه خوب است اما موضع ما در برابر خروج نیروهای ترکیه از سوریه یک موضع اصولی بوده، چرا که ورود ارتش یک کشور به کشور دیگر باید با رضایت دولت و مردم آن کشور همراه باشد و ما غیر از آن را اصولی نمیدانیم و نمیپذیریم و میخواهیم که این کار زودتر پایان یابد چراکه موجب کشته شدن هر دو طرف میشود. همانطور که حضور آمریکا در سوریه را هم قبول نداریم چرا که آنها افکار نادرستی در باب تجزیه سوریه دارند.
روزنامهها
رئیسجمهور ضمن تاکید بر نقش رسانهها در کشور و اهمیت جایگاه فرهنگ و هنر در دولت وی اظهار داشت: انتشار روزنامهها برای ما بسیار مهم است چرا که یکی از مهمترین آثار فرهنگی و اجتماعی است. از سوی دیگر رابطه ما با مردم از طریق رسانهها به ویژه رسانههای مکتوب نیز بسیار مهم است. روحانی در ارتباط با مقدار بودجه سال ۹۷ برای وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراز عقیده کرد: اگر از آقای صالحی وزیر ارشاد بپرسیم میگویند مقداری که به عنوان بودجه سال ۹۷ برای این وزارتخانه در نظر گرفته شده است کافی نیست، اگر از آقای نوبخت بپرسیم میگویند کافی است. وی سپس ادامه داد: من میدانم که برخی از روستاها هنوز سینما ندارند، باید برای فرهنگ کمک کنیم و بخش خصوصی را هم در این راستا کمک کنیم. همچنین مهم است که در مورد مسائلی همچون موضوع کاغذ رسانههای مکتوب نیز کمکهایی انجام شود.
ناتوانی ترامپ
روحانی در پاسخ به این پرسش که اگر آمریکا از برجام خارج شود ایران چه اقدامی انجام خواهد داد خاطر نشان کرد: بسیار خوشحالم که ترامپ بعد از یک سال که به کاخ سفید رفته است هنوز نتوانسته فریادی که در رقابتهای انتخاباتی میزد که برجام را پاره میکند، را عملی کند. برجام آنقدر استحکام داشته است که در این یک سال در برابر آمریکا مقاومت کند. ما نمیدانیم آمریکا در آینده میخواهد چه کند. حتی دوستان اروپایی نزدیک ترامپ هم نمیدانند او چه میخواهد بکند. نه فقط در مورد برجام بلکه در مورد سایر مسائل از جمله توافق تجاری آمریکا با اروپا، اروپاییها نمیدانند ترامپ چه خواهد کرد. رئیسجمهور با بیان اینکه ما اصولی داریم و بر مبنای اصول خود برجام را ادامه میدهیم، تصریح کرد: ما آغاز گر نقض برجام نخواهیم بود. برجام اضافه و کم نمیشود. نه خطی به آن اضافه میشود و نه خطی از آن کم میشود. ما مسائل دیگر را مرتبط با برجام نمیدانیم. برجام تعهد هفت کشور و تعهدی بینالمللی است که شورای امنیت آن را تایید کرده است. وی تصریح کرد: اشتباه ترامپ این است که فکر میکند برجام تعهد حزب دموکرات است در حالی که برجام تعهد دولت آمریکاست و اگر دولت آمریکا تخلفی در اجرای برجام کند، اعتبار خودش را مخدوش میکند. روحانی تاکید کرد: ما پیشبینیهای لازم را داریم و تا زمانی که منافع ما تامین شود در برجام میمانیم. بودن یا نبودن آمریکا در برجام تاثیری در تصمیم ما ندارد. تصمیم ما براساس تامین منافع ما در برجام گرفته میشود.
۷۰۰ هزار شغل
رئیسجمهور درخصوص تمرکز دولت برای سال ۹۷ در ایجاد اشتغال، گفت: اینکه آقای نوبخت پیشگویی کردهاند که سال ۹۷ حدود یک میلیون و ۳۳ هزار شغل یجاد میشود را باید از خود ایشان بپرسید. این رقم، رقم پیشبینی سازمان برنامه و بودجه است که براساس بودجهای که به مجلس دادهایم، پیشبینی شده است. وی ادامه داد: پیشبینی ما برای افزایش اشتغال بر مبنای تبصره ۱۸ بود که در کمیسیون تلفیق تغییراتی کرده است. قرار بود مقداری را دولت، مقداری را صندوق توسعه و مقداری را بانکها تامین کنند و در اشتغال خرج کنند اما تا اینجا مطابق با پیشنهاد دولت این تبصره پیش نرفته است. روحانی سپس خاطر نشان کرد: آنچه که من میتوانم به مردم بگویم این است که سال گذشته حدود ۷۰۰ هزار شغل ایجاد شده است. تلاش ما این است که تا پایان سال این مقدار افزایش یابد. در پایان سال باید ببینیم که موفق بودهایم یا نه اما اینکه این مقدار را به یک میلیون میرسانیم یا نه را باید به تبصره ۱۸ ارتباط دهیم. وی همچنین گفت: تلاش دولت این است که توجهش را در حوزههای ناوگان فرسوده و بازسازی ناوگانها همچنین بازآفرینی شهرها که پنجشنبه در مورد این طرح با مردم سخن خواهم گفت، جلب کند. طرح بازآفرینی شهرها براساس پیشبینی آقای نوبخت حدود ۲۴۰ هزار شغل ایجاد خواهد کرد.
روزنامه ابتکار(۱۳۹۶/۱۱/۱۸)
«ابتکار» محدودیتهای جدید نظارت استصوابی را بررسی میکند - تنگنای جدید انتخاب
زهره احدی
یکی از مراحلی که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی در هر دوره اتخاباتی باید از آن عبور کنند، شورای نگهبان است. این اتفاق در این سالها همواره با انتقادهای بسیاری مواجه بوده است، چراکه به زعم بسیاری نظارت استصوابی شورای نگهبان از وجاهت قانونی برخوردار نیست و بیشتر در چارچوب اعمال نظر شخصی قرار دارد. با وجود چنین شرایطی، سخنگوی شوای نگهبان خبر از محدودیتهای جدید نامزدهای رایست جمهوری داد، این خبر حاکی از آن است که شورای نگهبان به رغم اعتراضها دایره ورود نامزدها را تنگتر هم خواهند کرد.
اعمال محدودیتهای بیشتر
از اولین دوره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تا انتخابات سال ۹۶ بسیاری از افرادی که در انتخابات نام نویسی کرده اند، همواره رد صلاحیت شده اند. در این بازه زمانی ۴۰ ساله شاید بتوان از اولین انتخابات کشور به عنوان انتخاباتی که کم ترین رد صلاحیت را داشته است، یاد کرد، چراکه شورای نگهبان در آن زمانی دخالتی در این حوزه نداشت. در حقیقت دومین انتخابات ریاست جمهوری دورهای بود که با حضور شورای نگهبان برگزار شد. با این وجود در سومین انتخابات ریاست جمهوری چهره ای همچون ابراهیم یزدی که نماینده وقت مجلس شورای اسلامی بود، به چشم میخورد. این روند ادامه یافت و همچنان میزان افرادی که از سوی شورای نگهبان کنار گذاشته میشدند، بیشتر میشد. اما انتخابات ۸۴ به دلیل رد صلاحیت برخی چهرههای مستقل و اصلاحطلب از سوی شورای نگهبان بسیار خبرساز شد. در انتخابات سال ۹۲ رد صلاحیت شخصی همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیسجمهوری اسبق رخ داد. در حقیقت رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در این دوره تا مدتی توانست اخبار دیگر این انتخابات را تحت الشعاع قرار دهد. با این اتفاق دیگر رد صلاحیت محمود
احمدی نژاد در انتخابات۹۶ و بسیاری از چهرههای سیاسی جای تعجبی نداشت. یکی دیگر از ویژگی های دیگر رد صلاحیت شوای نگهبان را میتوان غیر قابل پیش بینی بودن آن دانست که در هر دوره انتخاباتی توانسته اند، دامنه اعمال نظر شخصی و سلیقه ای خود را گستردهتر کنند. با وجود تمام این اتتقادات چندی پیش عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در رابطه با ضوابط جدید این نهاد صحبت کرد. وی در این گفتوگو عنوان کرد: «داوطلب کاندیداتوری ریاستجمهوری باید مشاوران خود را هم معرفی کند، در حوزه مشاوره، داوطلبان قطعاً نمیتوانند در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی صاحبنظر باشند، ولی اگر تعدادی از کسانی که در این حوزهها کار کردهاند وی را قبول داشته باشند و بتوانند که با داوطلب کار کنند قرینهای برای مدبر بودن داوطلب مذکور است.» وی در ادامه افزود:«در حوزه مشاوره، داوطلبان قطعاً نمیتوانند در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی صاحبنظر باشند، ولی اگر تعدادی از کسانی که در این حوزهها کار کردهاند وی را قبول داشته باشند و بتوانند که با داوطلب کار کنند قرینهای برای مدبر بودن داوطلب مذکور است. به علاوه در قانون جدید پیشبینی کردهایم داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری برنامههای خود را ارائه دهند که معلوم شود آیا فرد منتخب پس از پیروزی در انتخابات میخواهد از صفر شروع کند و یا ایدههای برای اداره کشور و حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور دارد؟»
این مسئله وجاهت قانونی ندارد
با این اوصاف، میتوان چنین تفسیر کرد که این مصاحبه و اعمال قوانین جدید در راستای تنگ کردن حلقه اشخاص و جریانهای سیاسی فعال در بدنه حاکمیت رخ داده است و این اتفاق نشان دهنده بی توجهی نسبت به انتقاداتی است که نسبت به این روند وجود دارد. در این میان لازم به یادآوری است که رد صلاحیتهایی که تا به امروز در خصوص اصلاحطلبان اعمال شده است، نسبت به سایرین بسیار بیشتر بوده است و همین مسئله دغدغههای بسیاری برای آینده سیاسی این گروه به وجود میآورد. با وجود اینکه پیشنهاداتی در رابطه با شکلگیری گفتوگو میان اصلاحطلبان و اصولگرایان مطرح شد اما با توجه به محدودیتهای جدید هیچ کس به این اتفاق هم امیدوار نیست. در همین خصوص نعمت احمدی در گفتوگو با «ابتکار» عنوان کرد: «معاونان ریاست جمهوری نیازمند تایید مجلس هستند اما تا به امروز در خصوص تایید صلاحیت مشاوران ریاست جمهوری مطلبی گفته نشده بود، چراکه این سمت جایگاه سازمانی ندارد. در حقیقت،مراحل ثبت نام برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری روند سادهای دارد و پروند فرد پس از نام نویسی در اختیار شورای نگهبان قرار میگیرد و دیگر صحبت از معرفی مشاور در آن مرحله نبوده است.» وی تصریح کرد: «مشاوری که سمت ثابتی محسوب نمیشود تا جایگاه و موقعیت وی تایید شده باشد، یک رئیس جمهوری میتواند در هر زمینهای برای خود مشاور انتخاب کند، این فرد می تواند در حوزه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اقوام، محیط زیست و... برای خود مشاوری را انتخاب کند. بنابراین چندان منطقی نیست که نامزدی در مرحله تایید صلاحیت چند مشاور را برای خود انتخاب کند، حال شاید رئیس جمهوری در طی ۴ سال صد مشاور داشته باشد شورای نگهبان چه میخواهد، بکند؟» وی با اشاره به قانون اساسی عنوان کرد: « این مسئله اصلا وجاهت قانونی ندارد، چنین سمتی اصلا در ساختار قانونی تعریف نشده است. ای کاش آقای کدخدایی که به عنوان یک حقوقدان عضو شورای نگهبان هستند، ماده قانون اساسی و استناد قانونی را هم به صورت دقیق بیان میکرد.»
حذف جریان های سیاسی
در این میان لازم به یادآوری است که یکی از دلایلی که ما در بسیاری از حوزههای مدیریتی به بن بست رسیده ایم ناشی از نظارت شورای نگهبان است که با نظارت استصوابی از ورود افراد کارآمد جلوگیری می کند. احمدی در رابطه با این مسئله گفت: «اگر به خاطر داشته باشید، درست زمانی که آقای رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، فقهای شورای نگهبان عضو این مجمع هستند و در حقیقت بخشی از شورای نگهبان زیردست رئیس مجمع بودند، با این وجود همانطور که همه به خاطر داریم آقای هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شدند. از طرف دیگر، آقای احمدی نژاد دو دوره رئیس جمهور بود و رد صلاحیت شد.» وی در ادامه افزود: «در حقیقت، شورای نگهبان از آن شانیتی که قانون اساسی برایش در نظر گرفته بود، پایین آمده است و بسیاری از ناملایمات سیاسی هم که در این روزها مشاهده میشود، ناشی از همین نحوه نظارت شورای نگهبان است، این افراد به دلیل عدم قانونمندی و بی مرزی با این مسئله مواجه شده است.» این حقوقدان تصریح کرد: «پیامد این اتفاق، در نهایت این است که جریانها و نگاههای مختلف سیاسی را نابود و حتی از بین میبرد. شورای نگهبان در مسیری حرکت میکند که اجازه نمیدهد که صداهایی که به نظرش مخالف هستند، در انتخابات شرکت کنند. به عنوان مثال همان رد صلاحیت آقای هاشمی در راستای این نگرش بود. اگر هاشمی رفسنجانی صلاحیت نداشت، پس چگونه رئیس مجمع تشخصی مصلحت نظام بود؟»
سابق بر این، آیتالله جنتی در پاسخ به منقتدان اعلام کرد که تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است و این به تنهایی به نظارت استصوابی وجه قانونی میدهد. احمدی در این خصوص گفت: «درست است که تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است اما نگفتهاند که این قانون تابع نظر این افراد است. شورای نگهبان باید با تکیه بر قانون اساسی قدم بردارند و نه اینکه قانون اساسی را تابع نظر خود تفسیر باشد. چگونه است که فردی دو دوره برای ریاست جمهوری، خبرگان و مجلس حضور دارد اما درنهایت توسط شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت میشود، این کاملا نشان میدهد اعمال نظر شخصی وجود دارد.»