تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۰
کد مطلب : ۳۰۶۹۲۲

در کدام موضعیم؛ تک یا پاتک؟! / بودجه و حقوق ملت / لزوم تحقق و پیگیری مطالبات مردم

۰
کبنا ؛
یادداشت و سرمقاله روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ دی‌ماه ۹۶ به این شرح است؛
بودجه و حقوق ملت
لطیف صفری- نماینده ادوار مجلس در روزنامه شرق نوشت؛

از وعده‌های انتخاباتی جناب رئیس‌جمهور که صدالبته در جلب آرای مردم به ایشان هم تأثیر داشت، تأمین حقوق شهروندی بر وفق قانون اساسی و قوانین موضوعی بود. ارقام و ردیف‌های لایحه بودجه که به مجلس تقدیم شده است با وعده‌های دوران انتخابات فاصله دارد. بودجه سال ٩٧ که به مجلس تقدیم شده، باید ماهیت اشتغال‌زایی و توزیع عادلانه داشته و رافع فقر و تبعیض باشد، از بودجه اشتغال‌زای عمرانی غافل شده و به شکلی از اهداف اعلام‌شده فاصله گرفته است. اخیرا با انتشار بودجه ٩٧ تعدادی از مراجع و علمای دین از جمله آیات عظام یوسف صانعی، صافی‌گلپایگانی، بیات زنجانی و حجج اسلام حجتی‌کرمانی، مهاجری و... صراحتا اظهار ‌کرده‌اند که بودجه حوزه‌های علمیه نباید از محل بودجه دولت تأمین شود بلکه باید به روال معمول از محل وجوهات شرعی و کمک‌های مردمی باشد. در حقیقت یکی از دلایلی که نهاد روحانیت در تاریخ ایران جایگاه عدالت‌خواهی و حق‌طلبی داشته، استقلال مالی این نهاد و هم‌عرضی مالی با آحاد مردم بوده است که صدالبته دیدگاه امام راحل و علمای همسو با ایشان در راستای این امر مهم تاریخی و اجتماعی است. مقام معظم رهبری نیز به‌خصوص در سال‌های اخیر تمام هم خود را به بهبود وضعیت معیشت مردم به‌خصوص از مسیر اشتغال‌زایی و اقتصاد مقاومتی به‌ کار گرفته است. نام‌گذاری سال‌های اخیر به اقتصاد مقاومتی و تأکید بیشتر بر تولید و اشتغال در سال جاری نشان می‌دهد ایشان نیز برای هزینه‌کردن ارقام ردیف‌های بودجه در پروژه‌های اشتغال‌زا و بهبود معیشت مردم اولویتی مهم‌تر نسبت به برخی بودجه‌ها که ماهیت اشتغال‌زایی ندارند، قائل هستند. سازوکار تأمین هزینه‌های معیشتی جوامع روحانی و حوزه‌های علمیه از محل تقدیم داوطلبانه وجوهات به مراجع تقلید وجود دارد، این سازوکار باعث می‌شد ضمن تحکیم پایه‌های رابطه روحانیت و مردم، روحانیون بدون دغدغه خاطر به رسالت نظارتی خود اهتمام ورزند. این در حالی است که به دلیل محدودیت‌های‌ مالی دولت، بودجه سازمان محیط‌زیست فقط ٢٠‌میلیون دلار، سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس کشور ١١‌میلیارد تومان و سهم سازمان غذا و دارو از بودجه نقدی  ٣٣‌ میلیارد تومان است. تیم اقتصادی دولت باید توجه کند که اولویت جبران کسری بودجه، افزایش قیمت حامل‌های انرژی یا قطع یارانه‌ها نیست. راه منصفانه، تصحیح ردیف‌های هزینه‌ای بودجه و کاستن از ردیف‌هایی است که در عمل نه‌تنها تأثیری بر اولویت‌های اقتصادی و معیشتی کشور ندارند بلکه می‌توان به نابسامانی‌ها و خاصه‌خرجی‌های بی‌حاصل سروسامان داد اگر قناعت، صرفه‌جویی و حق‌مداری در بودجه برای تحقق اقتصاد مقاومتی از دولت و مجلس و قوه قضائیه و نهادهای بودجه‌بگیر شروع شود.
در این صورت می‌توانند به مدد همدیگر جلوی مفاسد اقتصادی و رانت‌خواری‌ها و اختلاس را بگیرند.  اما وقتی هزینه برگزاری هر جلسه دولت ٣٧‌ میلیون تومان است یا پیشنهاد اضافه‌شدن ٧٠ درصد به حقوق نمایندگان مطرح است، چگونه اعضای دولت و این نمایندگان از قدرت نظارتی خود برای بازخواست اشخاص افزون‌طلب استفاده می‌کنند و جلوی نفوذها را می‌گیرند؟  با وجود اینکه برخی اشخاص اعتراضات و تجمعات اخیر را اتفاقی، دفعتا و بی‌زمینه می‌پندارند، زنگ‌ خطر این اتفاقات از ماه‌ها قبل در هیئت تجمعات مال‌باختگان مؤسسات مالی، اعتباری، بازنشستگان معترض به عدم دریافت حقوق قانونی‌شان، اعتراضات صنفی کارگری در برخی از بزرگ‌ترین مراکز تولیدی و خدماتی و... به صدا درآمده بود. وضعیت نامطلوب معیشتی در کنار اخبار واصله از تخلفات مالی کلان همگی باعث لطمه به اعتقاد عمومی شده است.انتشار ردیف‌های بودجه سال ٩٧ که در آن از یک سو تأمین ردیف‌های درآمدی دولت با افزایش قیمت حامل‌های انرژی، افزایش مالیات مشاغل، عوارض خروج از کشور و حذف یارانه بخشی از مردم بوده است و از سوی دیگر اختصاص ارقام کلان در ردیف‌های غیراقتصادی و غیرمعیشتی و بی‌بازده بودجه، باعث ابهام مردم پیرامون چشم‌انداز تحول در آینده کشور نیز شده است.  بنابراین پیشنهاد می‌شود نمایندگان مجلس ضمن اعمال نظارت بر نحوه هزینه بودجه‌های اختصاص‌یافته، حداقل ۵٠ درصد بودجه مراکز فرهنگی، تبلیغاتی و نهادهای دیگر را کم کرده و به ردیف بودجه مراکز اشتغال‌زایی کشور اضافه کنند که مطمئنا متوسط سالی یک‌میلیون شغل پایدار برای جوانان نیازمند کشور ایجاد می‌شود و امید به گسترش عدالت اجتماعی و کم‌شدن فاصله طبقاتی افزایش می‌یابد.  بزرگان دین و دولت نیک می‌دانند که آیین مقدس اسلام و متون معتبر دینی چهره کریهی از فقر را نمایان می‌کند که همزاد کفر است و ریشه فقر نه در بلایای آسمانی و قضا و قدر الهی، بلکه در عملکردها و سودجویی‌ها قرار دارد و با ریشه‌کنی فقر و تنگدستی است که مردم جامعه با باورهای دینی محکم و روابط اجتماعی سالم و اخلاق نیک در دفاع از ارزش‌های ملک دین پیش‌قدم می‌شوند.

 
لزوم تحقق و پیگیری مطالبات مردم

سیدرضا اکرمی در روزنامه آرمان نوشت؛



۳۹ سال قبل نظام جمهوری اسلامی به خواست مردم فعالیت خود را آغاز کرد و پس انقلاب هم این مردم با تظاهرات و تجمعات بیگانه نیستند. از این رو در این کشور راهپیمایی و تظاهرات قانونی و احیانا اعتراض یکی از حقوق مردم است که نباید از آن جلوگیری شود. یکی دیگر از لوازمی که باید در کشور بدان بها داد تا مشارکت سیاسی رونق پیدا کند تحزب و تشکل است. یعنی گروه‌های مختلفی باشند که طبق قانون نشست‌هایی را با یکدیگر برگزار کرده، خواسته‌ها و پیشنهادات خود را مطرح کنند و تحقق خواسته‌ها و مطالبات خود را از طریق قانون پیگیری کنند. نا آرامی‌های اخیر در کشور نشان داد که مردم از وضع اقتصادی خود راضی نیستند، چون اکنون در کشور با گرانفروشی، تبعیض و رشوه مواجهیم. در این راستاست که برخی اعتراضات شکل می‌گیرد. البته باید میان اعتراض مردم عادی و برخی فرصت‌طلبان سودجو تفاوت قائل شد چون مردم عادی مطالبات درون ساختاری دارند، اما آنها مقاصد دیگری را دنبال می‌کنند. از این رو اگر در جامعه تحزب و تشکل وجود داشته باشد و مردم در آن بنشینند و دلایل مشکلات موجود در جامعه را بررسی و چگونگی مقابله با آن را نیز به بحث و گفت‌وگو بنشینند دیگر شاهد چنین مسائلی نخواهیم بود. البته چون فعلا این تشکلات قوی و نیرومند در جامعه وجود ندارد شاهد به‌وجود آمدن برخی مشکلات و ناآرامی‌ها در کشور هستیم. در این راستا و با عدم وجود تحزب هر کس به‌راحتی در ایام انتخابات با سردادن شعارهایی در جهت خدمت به محرومان، ایجاد اشتغال و رفع مشکلات اقتصادی کاندیدای انتخابات مختلف شده و به محض اتمام انتخاب نیز تمامی این مسائل به دست فراموشی سپرده می‌شود. از سوی دیگر دولت باید برای حل مشکلات مردم در همه حوزه‌ها، سازمان‌ها و ارگان‌ها اتاق فکر تشکیل دهد و اعلام کند که کارشناسان هر حوزه بیایند و سخنان و پیشنهادات خود را ارائه دهند. از طرف دیگر اصل بیست و هفتم قانون اساسی می‌گوید تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.‏‏ از این اصل می‌توان چنین برداشت نمود که مثلا مردم می‌توانند مسئولان را از قبیل استاندار، شهردار و... را به محلی مثل مسجد دعوت کنند و سوالات، تقاضاها و پیشنهادات خود را با مسئول مربوطه مطرح کرده و پاسخ خود را دریافت کنند. از جهت دیگر مردم می‌توانند ماهانه یکبار هریک از نمایندگان مجلس را دعوت کنند تا ضمن مطرح نمودن مطالبات خود با نمایندگان از آنها گزارش کار بگیرند که در یک ماه گذشته در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چه عملکردی داشته‌اند. از این رو باید به تجمعاتی که راهکار قانونی دارد بها داده شود و در آن مردم و مسئولان پرسش و پاسخ خود را داشته باشند. البته صداوسیما نیز می‌تواند در این ارتباط نقش بسیار مهمی ایفا کند، مثلا هرشب یک شبکه تلویزیونی چند نفر کارشناس دعوت کرده و منشأ بروز مشکلات را در حوزه‌های مختلف بررسی کنند. این مسائل موجب می‌شود تا بهانه از دست بهانه‌گیران و دشمنان خارجی گرفته شود تا به هر علتی به تخریب و تضعیف دولت و نظام نپردازند.




سخنی بی‌پرده با رئیس‌جمهور

غلامعلی ریاحی در روزنامه آرمان نوشت,



به دنبال فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام نظرات متفاوتی ابراز می‌شود که بعضا بی‌سابقه است. آقای‌خرم‌آبادی به عنوان مسئول فضای مجازی می‌گوید چون این رسانه‌ها در تجمعات اخیر نقش داشته‌اند، باید مسدود شوند. از طرف بعضی از امامان جمعه و مسئولان حکومتی نیز مشابه این اظهارات انتشار یافته است. در مقابل رئیس و معاون اتاق بازرگانی تهران با فیلترینگ این رسانه‌ها مخالفت کرده‌اند. آقای پدرام سلطانی اعلام داشته انسداد تلگرام روزانه صد تا دویست میلیارد تومان خسارت وارد می‌کند. مدیرعامل بانک ملی نیز از نقش تاثیرگذار این وسائل ارتباطی نو در رونق خدمات اقتصادی سخن به میان آورده است. گفته می‌شود ۴۰ میلیون ایرانی به تلگرام وابسته‌اند. در این میان البته نظرات مسئولان اقتصادی، بخش خصوصی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چون آنها روزانه براساس واقعیت‌های مالی، پولی و اقتصادی با این رسانه‌ها سروکار دارند و تحلیل آنها واقعی است نه ذهنی و انتزاعی. اگر خسارت اعلامی از طرف نایب رئیس اتاق بازرگانی تهران را مبنا قرار دهیم، از مبلغ کل یارانه‌ها بیشتر می‌شود. تردیدی وجود ندارد که نیروی محرکه و علت اصلی ناآرامی‌های اخیر، وضعیت بسیار بد اقتصادی بوده است و هرج و مرج‌طلبان با بهره‌گیری از این بستر آماده، برنامه‌های خود را سازماندهی کردند. خیل جوانان تحصیلکرده بیکار به‌علاوه کارگران و کارمندانی که به علت تعطیل بنگاه‌های اقتصادی مشاغل خود را از دست داده‌اند، لشکر بزرگی تشکیل می‌دهند مردم تا همین انتخابات اخیر، به دولت آقای روحانی چشم امید بسته بودند ولی انتشار لایحه بودجه و حضور کمرنگ رئیس‌جمهور در سخنرانی‌های بعد از انتخابات این امیدها را به یأس بدل کرد. چگونگی توزیع منابع درآمدی دولت و اختصاص اعتبارات بزرگ به بخش‌هایی که محصول و بازده قابل قبولی نداشته‌اند، همه را عصبانی کرده است. نگاه خاصی بر صداوسیما حاکم است که بدون تاثیرپذیری از همه واقعیت‌های اجتماعی به روال خود ادامه می‌دهد. هر روز از جذابیت برنامه‌ها کاسته می‌شود و به همین اندازه میل و اشتیاق مردم و خصوصا جوانان به دیدن و شنیدن برنامه‌های رسانه‌های دیگر شدت می‌گیرد.



نقد یک بیانیه
روزنامه رسالت به قلم سید مسعود علوی نوشت
۱۶ نفر از چهره های اصلاح طلب که شماری از آنها در فتنه ۸۸ دستگیر و محاکمه و مجازات شدند، با انتشار بیانیه ای دخالت آمریکا در امور داخلی ایران و حمایت ترامپ از آشوب‌گران را محکوم کردند. این اقدام خوبی بود که حساب برخی از اصلاح طلبان از حساب منافقین و سلطنت طلب ها و ضد انقلاب در ناآرامی های اخیر جدا شود. چه خوب بود این جماعت که هشت ماه کشور را در سال ۸۸ به بهانه تقلب به آشوب کشاندند، اقدام آمریکا و منافقین و سلطنت طلب ها و بهائیان را در آشوب آفرینی محکوم می‌کردند و اجازه نمی دادند امنیت و اقتدار ملی در آن سال به مخاطره بیفتد و دشمن به همین بهانه تحریم ها را تشدید کند.
در بخشی از بیانیه آنها آمده است: «اعتراض را حق عمومی مردم می دانیم. ما از حق اعتراض شهروندان دفاع می کنیم.» اینکه مردم نقدی به عملکرد دولت یا حتی اعتراض داشته باشند، چیز عجیبی نیست. حتی برای این نقد و اعتراض، تجمع اعتراض آمیز داشته باشند، آن هم عجیب نیست. این چیزی نیست که نیاز به رسمیت شناختن یا نشناختن داشته باشند. مردم از اول انقلاب، اجتماعات اعتراض آمیز علیه عملکرد برخی مسئولین، زیاد داشته اند. حتی برای این اجتماعات مجوزی از وزارت کشور نگرفتند. پلیس و وزارت کشور هم کوچک ترین برخوردی با آنها نکرده است، نظیر اجتماعات اعتراض آمیز مال باختگان مؤسسات اعتباری، برخی بازنشستگان، بیکاران یا کارگرانی که حقوق معوقه دارند، در مقابل مجلس، ریاست جمهوری یا بانک مرکزی.
فقط در سال ۹۵ هزار و پانصد تجمع اعتراض آمیز در سراسر کشور داشتیم. در نیمه اول سال جاری هم بیش از ۱۳۸۷ تجمع اعتراض آمیز داشتیم. مردم حرف خود را به گوش مسئولین رساندند. مسئولین هم در حد وسع و امکانات کشور، پاسخگوی مطالبات آنها بودند. این چیزی نیست که ۱۶ نفر بنشینند ، بیانیه بدهند که گویی حکومت اجازه اجتماع بیش از چهار نفر را به احدی نمی دهد. اما اینکه پس از اغتشاشات بیانیه می دهند و می گویند ما اعتراض را حق عمومی مردم می دانیم و از آن دفاع می کنیم، پرسش این است؛ کدام اعتراض؟ کدام مردم؟ اگر اعتراض به عملکرد مسئولین است که عمده آنان از اصلاح طلبان می باشند. مردم هر روز صدای این اعتراض را به گوش آنها می رسانند. اما اگر منظور اعتراض منافقین و سلطنت طلب ها و پیاده نظام آمریکا در کف خیابان است که شعارهای ساختارشکنانه می دهند، اینها ربطی به مطالبه مردم از حکومت به ویژه مطالبات معیشتی ندارد. اینها مطالبه آمریکا از ملت ایران است که بروید سمت براندازی حکومت و ایران را تحویل ما بدهید تا مثل زمان شاه، ایران را غارت کنیم.به رسمیت شناختن این حق - بخوانید حق آمریکایی ها - چه توجیه عقلی ای در این بیانیه دارد؟ همین حق را آمریکایی ها و اسرائیلی ها در سال ۸۸ از اغتشاش‌گران مطالبه کردند و از آنها حمایت نمودند و گفتند فریاد بزنید؛ «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! متأسفانه همین جماعت ۱۶ نفره، آن زمان نه تنها علیه آمریکا و رژیم صهیونیست موضع نگرفتند بلکه برخی از آنها جزء دستگیر شدگان و مجرمین آشوب های ۸۸ بودند. امروز هم آشوب‌گران شعار می دهند؛ گرانی و تورم بهانه است، اصل نظام نشانه است! بیانیه ۱۶نفر می تواند یک تلاش برای جدایی اصلاح طلبان داخلی با اصلاحات آمریکایی باشد.
البته گذشته را می شود فراموش کرد و این بیانیه ای را که در آن آمریکا محکوم شده، با حسن ظن، نوعی توبه از عملکرد گذشته تعبیر کرد. اما لازم بود در بیانیه علیه منافقین و سلطنت طلب ها و چپ های آمریکایی و بهائیان که در این آشوب ها
نقش بازی کردند، موضع گیری می شد و در این حوادث نقش آنها کمرنگ نمی شد.بعضی ها حافظه تاریخی ملت را انکار و به شعور عمومی اهانت می کنند. راه برون رفت از این بیراهه، صداقت است. صداقت حکم می کند که اصلاح طلبان که بخش عظیمی از مدیریت کشور را اشغال کرده اند به مطالبات برحق مردم پاسخ دهند و به وعده هایی که دادند، عمل کنند. مردم، ادب و آداب اعتراض را خوب می دانند و نیز مقابله با آشوب طلبان و اغتشاش‌گران را طی نزدیک به چهل سال اخیر، هم تمرین کرده و هم موفق از آن بیرون آمده اند.
جریان انقلابی و اصولگرایان پای نظام و انقلاب و اسلام ایستاده اند و دولت را بخشی از حاکمیت و نظام می دانند و علی رغم بی مهری ها به اصولگرایان، شجاعانه و صادقانه از دولت دفاع می کنند. هیچ گاه دولت را در وسط معرکه بدعهدی آمریکا و رذالت و شرارت ضد انقلاب به ویژه منافقین، تنها نمی گذارند و در صف اول حمایت از دولت ایستاده اند. البته سعی می کنند با پیشنهادهای راهگشا، اشتباهات دولت را تصحیح نموده و با نقد مشفقانه، راهی برای برون رفت از مشکلات پیدا کنند.



در کدام موضعیم /تک یا پاتک؟!


حسین شمسیان در روزنامه کیهان نوشت؛
سخنان روز گذشته رهبر معظم انقلاب-همچون همیشه- از جهات مختلف حائز اهمیت و قابل توجه بود آن هم در شرایطی که برخی تصور می‌کردند حوادث روزهای اخیر کشور را در موضع بدی قرار داده و ممکن است اتفاقات بدی بیفتد! اما نگاه رهبر معظم انقلاب،کاملا خالی از نگرانی و مالامال از امید به آینده بود و در عین تذکر درباره مشکلات مردم، فلش ماجرا را دقیقا به سوی کانون اصلی فتنه یعنی دشمنان دیرینه انقلاب بردند. اما بخشی در سخنان ایشان بود که خاص بود و کوبنده. ایشان در واکنش به رفتار احمقانه آمریکایی‌ها در حوادث اخیر ریشه‌ تمام دشمنی‌ها و توطئه‌های ضد ملت ایران را «انقلاب اسلامی» دانستند و فرمودند: «تمام حرکات ناکام دشمن در این چهل سال، در واقع «پاتک» به انقلاب است، زیرا انقلاب حضور سیاسی دشمن را ریشه‌کن کرد... می‌گویند حکومت ایران از قدرت آمریکا هراس دارد؛ در پاسخ می‌گوییم اگر ما از شما هراس داشتیم، چگونه در دهه‌ پنجاه شما را از ایران بیرون ریختیم و در دهه نود نیز شما را از کل منطقه بیرون راندیم.»
«پاتک» اقدام برای دفع یک «تک» یا حمله است. یعنی پس از آنکه فرد یا جبهه‌ای مورد حمله قرار گرفت و از دست خارج شد،برای بدست آوردن آن«پاتک» شکل می‌گیرد. وضعیتی که رهبر انقلاب، آمریکایی‌ها را در آن موضع تصویر نمودند. ممکن است برخی این سخنان را رجز جنگی در آوردگاه نبرد تلقی کنند و نه تنها آن را جایز، بلکه واجب هم بدانند ولی در دلشان باوری بالاتر از رجز نقش نبندد و با خود بگویند: «ما کدام حمله را به آمریکا کردیم و کدام موضع را از آنها گرفتیم که حالا آنها در وضعیت انفعال و پاتک قرار دارند»؟ باور رجز بودن این سخنان، قطعا نادرست است و برای شرح نادرستی آن و پاسخ به سؤال مفروض، نیازمند مقدماتی هستیم. بخوانید:
۱- بهمن ماه سال قبل بود که نشریه اینترنتی آمریکایی«امریکن اینترست» در گزارشی اعلام کرد ایران هفتمین کشور قدرتمند جهان است. در این گزارش آمریکا، چین، ژاپن، روسیه، آلمان و هند در رده‌های اول تا ششم قرار داشتند و ایران بعد از این کشورها در رده هفتم قدرتمندترین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۷ قرار داشت. آن گزارش در بخشی از توضیح مربوط به جایگاه ایران نوشته بود: «جنگ‌های نیابتی میان عربستان و ایران همچنان ادامه دارد و با ورود به سال جدید میلادی(۲۰۱۷) ایران در مقایسه با عربستان پیشتاز است. هرچند عربستان همچنان یک قدرت به حساب می‌آید؛ اما در ۱۲ سال گذشته، این ایران است که پیاپی گوی سبقت را از عربستان ربوده است.» این نشریه آمریکایی اذعان کرد: «ایران نقش بسیار سازنده‌ای در بازپس‌گیری حلب از دست تروریست‌های داعش داشت و در جبهه زمینی عراق نیز ایران پیروز واقعی است. نیروهای انصارالله تحت حمایت ایران نیز مقابل عربستان ایستادگی کرده‌اند. این مسائل نشان می‌دهد قدرت ایران برای تاثیرگذاری در تحولات منطقه‌ای به بیش از هر زمان دیگری رسیده است.»
۲- یک هفته قبل بود که «مایک پمپئو» رئیس‌ سازمان سیا در گفت‌و‌گو با شبکه «MSNBC» اعترافات جالب توجهی را به زبان آورد. او گفت: «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷ سال گذشته (۲۰۱۰ میلادی/ ۱۳۸۹ شمسی) بسیار بیشتر شده است. امروز، این کشور نفوذ بسیار زیادی دارد، نفوذی که فراتر از نفوذ آنها در ۶ یا ۷ سال گذشته است. ایران در همه‌جای خاورمیانه حضور دارد.»
البته این سخنان بسیار مهم- که گویای عمق نگرانی آنها از اقتدار روزافزون ایران است- نخستین بار نیست که از زبان او بیان می‌شود. تابستان امسال، پمپئو در اندیشکده آمریکایی «اتحاد اطلاعات و امنیت ملی» سخنرانی کرد. در آنجا بود که رئیس‌ سیا، ایران را «چالش بلندمدت ایران» برای آمریکا دانست و صراحتا گفت: «در ایران، ما با یک دشمنی مواجه هستیم که در حال جولان دادن است. برخلاف داعش، جمهوری اسلامی ایران یک دولت ملت قدرتمند است که بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است»! رئیس‌سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در همین سخنرانی به قدرت جمهوری اسلامی ایران اذعان کرد و گفت: « وقتی شما به آنچه در سوریه، یمن و عراق می‌گذرد نگاه می‌کنید، می‌بینید که توان و تاثیر و نفوذ(ایران) به طرز قابل ملاحظه‌ای طی سال‌های اخیر گسترش یافته است... تهران مشخصا آرزوی تبدیل شدن به قدرت هژمونیک منطقه را دارد... و این بزرگترین چالش بلندمدت ما در خاورمیانه است».
ماجرای تحقیر او  و در اصل آمریکا را در نامه‌نگاری به سردار سلیمانی را هم که حتما به خاطر دارید. آن هنگام که او در یک سخنرانی رسمی اعلام کرد برای حفظ جان سربازان آمریکایی، به ژنرال سلیمانی نامه نوشتم اما او حتی نامه را باز نکرد!
اینها اقاریر و اعترافات صریح عالی‌ترین مقام امنیتی آمریکاست که با وجود سوابق طولانی وی، نمی‌توان در دقت و درستی آن تردید کرد، مگر آنکه وی را نقاشی بدانیم که‌اشتباها سر از «سی آی ای» در آورده است!
۳- این نمونه‌ها، و دهها نمونه عینی دیگر همچون زمینگیر کردن ماشین جنگ‌های نیابتی آمریکا در منطقه، موفقیت در خودکفایی و رشد علمی در موضوعات گوناگون،تبلیغ و صدور انقلاب اسلامی به عنوان نسخه‌ای نجات‌بخش و آرمانی مقدس به مستضعفان جهان و...، تنها و تنها بخشی از تصویری است که به واقع از ایران در چشم جهانیان نقش بسته و هیچکدام هم سفارش کیهان یا هیچ مجموعه دیگر حامی انقلاب اسلامی نیست. موضوع تا آن حد واضح و بدیهی و البته نگران‌کننده برای دشمنانمان است که نتوانسته‌اند آن را به هیچ وجه سانسور یا انکار کنند. این واقعیت‌های لذت‌بخش البته درحالی است که معضلات تلخ و قابل توجهی در زندگی مردم وجود دارد. معضلات معیشتی که رهبر انقلاب بارها و بارها برای رفع آنها به مسئولان مختلف تذکر داده‌اند و متاسفانه همچنان باقی است. معنی دیگر این حرف این است که اگر به آن سخنان –  مثلا در حوزه اقتصاد مقاومتی یا فاصله گرفتن از خام‌فروشی نفت – عمل شده بود، حالا در جایگاهی به مراتب بالاتر بودیم و میزان رضایتمندی مردم، رشد شگفت‌انگیزی کرده بود.
این موقعیت، دقیقا همان موضعی است که حضرت آقا روز گذشته از آن به عنوان «تک» یاد کرده، رسما آمریکا را در موضع تدافعی و انفعال معرفی کردند. موضوعی که دیگر و با این توضیحات مختصر، نه یک رجز جنگی که یک واقعیت عینی و غیر قابل انکار است. در سایه این اقتدار واقعی است که حضرت آقا وعده تلافی رفتار احمقانه ترامپ را می‌دهند و خود آمریکایی‌ها بهتر از هرکس می‌دانند که این، وعده‌ای صادق است.
۴- همین واقعیت تلخ برای آمریکایی‌ها بود که باعث شتابزدگی بچگانه آنها شد. کاخ سفید به محض روشن شدن جرقه چند ناآرامی در چند نقطه کشور، از آنها «بوی کباب» حس کرد و شعف زده بیانیه داد و بعد از آن، مقامات سیاسی یکی پس از دیگری سخنانی حاکی از حمایت از مردم ایران(!) به زبان آوردند! خود این رفتار نشان دهنده شدت تحقیرشدگی آنها از جانب ایران است تا جایی که کوچکترین حرکتی، آنها را به واکنشی رضایتمندانه و مالامال از خوشحالی هیستریک وا می‌دارد! این خوشحالی افراطی باعث شد آمریکایی‌ها چشمشان همچون همیشه به حقیقت کور و بسته بماند و خروش میلیونی آحاد ملت را که حدود ده روز است در سراسر کشور ادامه دارد نبینند، اما چند سطل آشغال آتش گرفته را نماد ملت قهرمان(!) بدانند!
۵- البته آمریکایی‌ها در این قضیه تنها نیستند و رسانه‌های زنجیره‌ای که مدام به دروغ دم از مردم می‌زنند و ‌اشک تمساح می‌ریزند، در طول راهپیمایی‌های میلیونی مردم حاضر نشدند حتی یک عکس از این قیام ملی در دفاع از نظام بر آمده از توده‌های وفادار ایران منتشر کنند! آنها از یک سو به آمریکا پالس می‌دهند که ما هستیم و اینجا را روزنامه خودت بدان و همزمان برای اوباش و اراذلی که حتی برای مقدسات هم حرمت قائل نبودند، ‌گریبان چاک می‌کنند و پیگیر حقوق آنها به عنوان «مردم» می‌شوند! شبیه رفتاری که چند نماینده مجلس دارند و به جای پاسخگویی در برابر کوتاهی‌های غیر قابل بخشش آن، به‌دنبال آزادی آشوبگرانند و نمی‌بینند مردم، آنهایی هستند که علیرغم گله‌مند بودن از آنها و دولت، عاشقانه پای انقلابند، خون دل می‌خورند و از انقلاب دفاع می‌کنند.
۶- اما ممکن است این پرسش پیش بیاید که وقتی ما در چنین موضعی هستیم، این ناآرامی‌ها چه معنایی دارد!؟ پاسخ روشن است. نخست آنکه آنچه به عنوان آشوب و بلوا در کشور شاهد بودیم، نه پژواک صدای مردم مطالبه‌گر که ناشی از توطئه دشمنان ایران بود و ثانیا، آشوب و بلوا زمانی ممکن شد که زمینه‌ای برای نارضایتی وجود داشته باشد. چیزی که رهبر عزیز از آن به‌عنوان «زخم» یاد کردند و برای چندمین بار مسئولان را به درمان آن امر کردند. برای از بین بردن این زخم - که در زندگی برخی از مردم عمیق هم شده- باید مسئولان کمر همت ببندند و اجازه ندهند آرزوی آمریکا در ناامیدی مردم از حل مشکلات اقتصادی تحقق پیدا کند. اینکه معاون اول رئیس‌جمهور بعد از گذشت حدود ۱۶۰۰ روز در اختیار داشتن همه ارکان اجرایی و حتی تقنینی کشور، روز گذشته در همایش نکوداشت مرحوم هاشمی رفسنجانی با اقرار به اینکه «وضع معیشت مردم بد شده و قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده» فرافکنانه بگوید: «اقتصاد هنوز در ته دره است»! شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است. عمر دولت در کشور ۴ سال است نه ۴۰۰ سال و این چیزی نبوده که بر کسی مخفی بوده باشد. در همین ۴ سال می‌شد خیلی کارهای مفید کرد تا حالا در سال پنجم نیازی به فرافکنی و سخن از گذشته گفتن نباشد.
آمریکا در برابر مردم ما تحقیر شده و این درس بزرگی به ملل عالم است. تحمل این وضع برای آنها بسیار دشوار است و می‌کوشند به هر نحو ممکن، ما را از راهی که آمده‌ایم بازگردانند. اگر همت مسئولان در جبران مشکلات زندگی مردم تنها اندکی بیشتر شود، آمریکایی‌ها این آرزو را به گور خواهند برد.

نام شما

آدرس ايميل شما

اصلاح‌طلبان در سه راهی انتخاب

اصلاح‌طلبان در سه راهی انتخاب

حزب ندای ایرانیان هم یک طیف نواصلاح‌طلب محسوب می‌شود خواهان حضور در رقابت‌های انتخاباتی ...
جنجال فحاشي به عربستانی‌ها

جنجال فحاشي به عربستانی‌ها

ناراحتیم؛ از بازی ناجوانمردانه‌ای که پشت پرده صورت گرفته، عصبانی هم می‌شویم، ولی آیا ...
دیپ‌ فیک «ایران من» همایون شجریان و هنرنمایی جمعی از قهرمانان ایران زمین

دیپ‌ فیک «ایران من» همایون شجریان و هنرنمایی جمعی از قهرمانان ایران زمین

جعل عمیق تصاویر و فیلم‌های موجود را بر روی تصاویر یا فیلم‌های منبع قرار می‌دهد و از یک ...
1