تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۵۱
کد مطلب : ۳۰۵۳۷۸
مدعیان خدمت به جوانان کهگیلویه و بویراحمد کجایند؟
۰
کبنا ؛خسرو عباسی
امروزعصر فرصتی پیش امد به علت نداشتن ماشین برای پیاده روی به بیرون از خانه بروم، فرصت خوبی که بعد از ماهها نصیبم شده بود تا فارغ از همه دغدغهها کنار خیابان در پیاده روهای خلوت قدم زنان مسیری طولانی از محمود اباد یاسوج تا پارک مهرورزی را تنهایی طی نمایم.
مردمی که در این روز به پارک پناه برده بودند خیلی ساده و بی آلایش و با کمترین امکانات قانع بودند بعضی به صورت دست جمعی در محوطه چمن کاری شده پارک نشسته بودند و بعضی هم در کنار درختان زندگی عادی خود را در طبیعتی که حاصل دسترنج گمنامترین افراد درعرصه خدمت به مردم ((کارگران و پارکبانان خدوم و زحمتکش شهرداری)) با لذت تمام و به دور از هیاهوی زندگی مدرن و تعارفات و تعلقات دنیوی به استراحت میپرداختند، عده ای هم در حال دوچرخه سواری ودلشان به همین رکابهایی که میزدنند خوش بود و تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان هم در چمن مصنوعی پارک مشغول فوتبال یا بهتر بگویم فوتسال بودناند و بعضی هم در حال والیبال بازی بودند، یک زمین بود، یک تور و بیش از ۵۰ نفر هم کنار زمین ایستاده بودند و به صورت نوبتی در میدان حاضر میشدند و بازی میکردند. دختران و پسران معصومی که به همین تکه زمینی که از شهر به این بزرگی نصیبشان شده بود راضی بودند، نه به فیشهای حقوقی انچنانی فکر میکردند و نه اهل اختلاسهای کلان بودند و بر روی همین اسفالت رنگ رو رفته یا چمن مصنوعی از کنار هم بودن بدون هیچ دغدغه ای لذت روحی لازم را میبردندو دلشان را به همین توپ وتور ساده خوش کرده بودند
به این فکر کردم که چقدر ساده میتوان این جوانها را که سرمایه اصلی نظام، مردم و مملکت هستند شاد کرد و با نشاط نگهشان داشت و به زندگیشان معنا داد، از قهوه خانهها بیرونشان اورد، لبخند را بر صورتشان نشاند وامید و انگیزه را در وجودشان زنده کرد. در این شهر به این بزرگی با این همه زمینهای خالی و منابع ملی که زمین خواران از تاراجشان سیری ندارند و برج سازان و انبوه سازان و نورچشمیهای مسئولان که به جانشان افتادهاند چه کارهای بزرگی که میشد انجام دهند فقط اراده بزرگ، خالصانه، صادقانه و شفاف میخواهد تا دهها و صدها زمین بازی در مقوله ورزش با رشتههای مختلف با کمترین هزینه برای جوانان این استان ایجاد نمود تا نوجوانان و جوانان این استان از ستم، ظلم، ناامیدی و یاس رهایی و نجات یابند و تاثیر انرا بر سلامت اجتماعی جامعه به وضوح ببینیم.
استحقاق جوانان تحصیلکرده وبیکار با منابع عظیم خدادادی که در سطح کشور جزء ۳ استان برتر کشورهستیم این نیست که انها اسیردود و دم قهوخانه ها، اعتیاد، سرقت، قتل، خودکشی و دهها بزهکاری پیدا و پنهان اجتماعی دیگر شوند؟
کجا هستند مدعیان خدمت به جوانان؟ واقعاً میشود بدون پرداخت هزینه ای نوجوانان و جوانان این استان را در این راستا کمک و یاری نمود. اینکه هر کسی به عنوان مسئول در استان و شهرستانها از جوانان پاک سرشت و صادق این دیار در مواقع نیاز وسوء استفاده از ضرورت وجودی انها در جهت رسیدن به امیال سیاسی جریانهای قومیتی بند باز و جناههای باند باز و سیاسی کار در زمان برگزاری انتخاباتهاو دعوت انها به شور و شعف انتخاباتی برای کاندیداهای مورد نظر و فراموش نمودن جوانانی که با یک کنسرت ساده محلی بدون هزینه میتوان انها را شاد نمود چه معنایی و سنخیتی میتواند داشته باشد؟ فقط صادقانه میتوان استین ها را بالا زد و به رفع مشکلات و نارسائیهای جامعه جوان واجب الخدمت استان رسیدگی نمود.
با تشکر
*کارشناس ارشد حقوق عمومی
امروزعصر فرصتی پیش امد به علت نداشتن ماشین برای پیاده روی به بیرون از خانه بروم، فرصت خوبی که بعد از ماهها نصیبم شده بود تا فارغ از همه دغدغهها کنار خیابان در پیاده روهای خلوت قدم زنان مسیری طولانی از محمود اباد یاسوج تا پارک مهرورزی را تنهایی طی نمایم.
مردمی که در این روز به پارک پناه برده بودند خیلی ساده و بی آلایش و با کمترین امکانات قانع بودند بعضی به صورت دست جمعی در محوطه چمن کاری شده پارک نشسته بودند و بعضی هم در کنار درختان زندگی عادی خود را در طبیعتی که حاصل دسترنج گمنامترین افراد درعرصه خدمت به مردم ((کارگران و پارکبانان خدوم و زحمتکش شهرداری)) با لذت تمام و به دور از هیاهوی زندگی مدرن و تعارفات و تعلقات دنیوی به استراحت میپرداختند، عده ای هم در حال دوچرخه سواری ودلشان به همین رکابهایی که میزدنند خوش بود و تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان هم در چمن مصنوعی پارک مشغول فوتبال یا بهتر بگویم فوتسال بودناند و بعضی هم در حال والیبال بازی بودند، یک زمین بود، یک تور و بیش از ۵۰ نفر هم کنار زمین ایستاده بودند و به صورت نوبتی در میدان حاضر میشدند و بازی میکردند. دختران و پسران معصومی که به همین تکه زمینی که از شهر به این بزرگی نصیبشان شده بود راضی بودند، نه به فیشهای حقوقی انچنانی فکر میکردند و نه اهل اختلاسهای کلان بودند و بر روی همین اسفالت رنگ رو رفته یا چمن مصنوعی از کنار هم بودن بدون هیچ دغدغه ای لذت روحی لازم را میبردندو دلشان را به همین توپ وتور ساده خوش کرده بودند
به این فکر کردم که چقدر ساده میتوان این جوانها را که سرمایه اصلی نظام، مردم و مملکت هستند شاد کرد و با نشاط نگهشان داشت و به زندگیشان معنا داد، از قهوه خانهها بیرونشان اورد، لبخند را بر صورتشان نشاند وامید و انگیزه را در وجودشان زنده کرد. در این شهر به این بزرگی با این همه زمینهای خالی و منابع ملی که زمین خواران از تاراجشان سیری ندارند و برج سازان و انبوه سازان و نورچشمیهای مسئولان که به جانشان افتادهاند چه کارهای بزرگی که میشد انجام دهند فقط اراده بزرگ، خالصانه، صادقانه و شفاف میخواهد تا دهها و صدها زمین بازی در مقوله ورزش با رشتههای مختلف با کمترین هزینه برای جوانان این استان ایجاد نمود تا نوجوانان و جوانان این استان از ستم، ظلم، ناامیدی و یاس رهایی و نجات یابند و تاثیر انرا بر سلامت اجتماعی جامعه به وضوح ببینیم.
استحقاق جوانان تحصیلکرده وبیکار با منابع عظیم خدادادی که در سطح کشور جزء ۳ استان برتر کشورهستیم این نیست که انها اسیردود و دم قهوخانه ها، اعتیاد، سرقت، قتل، خودکشی و دهها بزهکاری پیدا و پنهان اجتماعی دیگر شوند؟
کجا هستند مدعیان خدمت به جوانان؟ واقعاً میشود بدون پرداخت هزینه ای نوجوانان و جوانان این استان را در این راستا کمک و یاری نمود. اینکه هر کسی به عنوان مسئول در استان و شهرستانها از جوانان پاک سرشت و صادق این دیار در مواقع نیاز وسوء استفاده از ضرورت وجودی انها در جهت رسیدن به امیال سیاسی جریانهای قومیتی بند باز و جناههای باند باز و سیاسی کار در زمان برگزاری انتخاباتهاو دعوت انها به شور و شعف انتخاباتی برای کاندیداهای مورد نظر و فراموش نمودن جوانانی که با یک کنسرت ساده محلی بدون هزینه میتوان انها را شاد نمود چه معنایی و سنخیتی میتواند داشته باشد؟ فقط صادقانه میتوان استین ها را بالا زد و به رفع مشکلات و نارسائیهای جامعه جوان واجب الخدمت استان رسیدگی نمود.
با تشکر
*کارشناس ارشد حقوق عمومی