تاریخ انتشار
چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۵۷
کد مطلب : ۲۹۵۶۹۶
واکاوی علل هجمههای اخیر علیه تاجگردون؛ چرا «غلام» شجاعت «بهرام» را ندارد؟
۰
کبنا ؛سید ابراهیم یوسفی
بدون تردید و به دلایل مختلف؛ انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۵ به خصوص درشهرستان های گچساران و باشت نقطه عطفی بی سابقه و ماندگار در تاریخ مشارکت سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. برای اولین بار مردم در شهر و روستاهای مختلف بدون توجه به مرزهای ساختگی و پوسیده سیاسی و قومی- طایفهای با آگاهی و شعور سیاسی مثال زدنی، انتخاباتی پرشور و حماسی و فرا صددرصدی را برگزار کردند که در نتیجه آن آقای تاجگردون بیش از ۷۵ درصد آراء را بخود اختصاص دادند.
اگرچه آماری رسمی، درست و قابل اتکا در زمینه تعداد دقیق آرای اصولگرایان و اصلاح طلبان و افراد و گروههای مستقل و بی طرف در کل کشور و خاصه استان کهگیلویه و بویراحمد و حوزه انتخابیه گچساران و باشت وجود ندارد اما اطلاعات غیررسمی، شفاهی و اظهار نظرهای لیدرها و اشخاص عادی و مهمتر از همه اینها نتایج انتخابات اردیبهشت ۹۵ و مقایسه آن با ادوار مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری گویای این واقعیت است که در انتخابات مجلس شورای اسلامی گچساران و باشت سال ۹۵، بخش عمده ای از اصولگرایان و مستقلین به تاجگردون رآی دادهاند. بهترین سند و شاهد این مدعا اینکه با وجودیکه تاجگردون یکسال بعد از آن انتخابات در حمایت از روحانی سخنرانی و در جمع هواداران گفت با روحانی به جهنم میرویم اما با رئیسی به بهشت نخواهیم رفت؛ اما در عمل نتیجه انتخابات مجلس با ریاست جمهوری یک شکاف واضح و عمیق را نشان داد ونتایج کاملاً برعکس انتخابات یکسال قبل و انتخابات مجلس شد.
همان سخنرانی و آن جمله چالش برانگیز حساسیت زا، آغاز شکل گیری اختلافات اساسی و ایجاد کینه توزی های بود که درست یکسال قبل به دست فراموشی سپرده شده بود و ترک و لر و اصوالگرا و اصلاح طلب راحول محور تاجگردون متحد و همدل ساخته بود. اصولگرایان که طی یکسال گذشته در دفاع از رأی خود به تاجگردون با شجاعت و افتخار تصمیم خود را عقلایی و متفکرانه و در تقابل با تعصب، جهالت و جمود فکری دانسته و به توان و تخصص و برتری وی به جهات مختلف بر رقیبش تمرکز وایشان را فردی علمی و توانمند و پیشقراول توسعه و آبادانی شهرستان و استان و افتخار ملی و معمار اقتصاد قلمدادنمودند به تدریج تغییر موضع داده و شروع به مخالفتهای گاه و بیگاه کردند.
سؤال اساسی این نوشته این است که علت مقابله، مخالفت و هجمهها تحت عناوین مختلف مانند اصول گرایی و اصلاح طلبی بر علیه تاجگردون چیست؟ به راستی ریشه و خاستگاه این نگرانی و تقابلها از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا عملکرد ضعیف تاجگردون و برآورده نکردن انتظارات و خواستهها و عدم استجابت قول و وعدههای انتخاباتی موجب این حجم سنگین انتقادات و مخالفتها از سوی اصولگرایان و اصلاح طلبان شده یا علت را بایستی در منافع شخصی افراد، گروههای حزبی و قومی – طایفه ای جستجو کرد؟
برای پاسخگویی درست و دقیق به سؤالات فوق ابتدا باید تکلیف دو موضوع را مشخص نماییم. اول اینکه نقد صرفآ به معنای بیان نقاط ضعف و منفی نیست و از دیر باز این کلمه در مورد شناخت محاسن و معایب به کار رفته است؛ چنانکه انتقاد در اصل به معنی داوری کردن است و شک نیست که رأی زدن و داوری کردن درباره نیک و بد امور و سره و ناسرهٔ آنها مستلزم معرفت درست و دقیق آن امور است. نکته دوم اینکه اگر قصد نقد و قضاوت کردن دوران نمایندگی و فعالیتهای تاجگردون را داریم بایستی به صورت شفاف مشخص سازیم که قصد مقایسه تاجگردون با ۳۵ سال گذشتهاش را داریم یا هدف مقایسه ایشان با رؤیا و مدینه فاضله و بعبارتی مقایسه تاجگردون با خود آرمانیاش است؟
بدیهی است که عملکرد نماینده کنونی گچساران و باشت مانند هر مدیر و نماینده ای با انتقادات و اشکالات مختلف گره خورده است و هیچکس از جمله شخص تاجگردون خود را مبرا از ایراد نمیداند ونمی تواند مدعی باشد که عملکردش در حوزههای مختلف ایده آل و بدون اشکال است. نویسنده خود از منتقدین جدی تاجگردون و معتقد است بی توجهی به جوانان و نخبگان دانشگاهی و بانوان، در نظر نگرفتن توانمندی وشایسته سالاری در انتخاب مدیران و گزینش و مدارای بی اندازه با مسئولان متملق و چاپلوس و بدون برنامه غیر خلاق از مهمترین ضعفهای دوران نمایندگی ایشان است.
طرفدار و مخالف، اصولگرا و اصلاح طلب چه فرقی دارد؛ با چاشنی وجدان و انصاف اگر بخواهیم تاجگردون را با ۸ دوره قبل و نمایندگان ادوار مختلف مجلس استان کهگیلویه و بویراحمد مقایسه کنیم بدون تردید در تمام ابعاد و حوزهها با فاصله زیاد ایشان برتری آشکاری بر همه گذشتگان و نمایندگان سابق و قبل از خود دارد. در ابتدای مجلس نهم و با وجودیک دولت و مجلس یک دست اصولگرای زمان احمدی نژاد همه فکر میکردند که تاجگردون یک ناکام بزرگ و از پیش شکست خورده خواهد بود اما همانگونه که خود در سخنرانی ۶ سال پیش گفته بود اصولگرا و اصلاح طلب و شرایط خوب و بد برایش فرقی نداشت و خیلی زود هنر، علم، شعور و عقلانیت سیاسی، قدرت بالای لابی گری و چانه زنی، توانمندی تخصصی و پرهیز از برخوردها و نگاههای احساسی وی را به یکی از مهمترین نمایندههای مجلس بدل ساخت و اکنون بعد از گذشت سالها و در دوران دولت تدبیر و امید، کدام انسان منصف و حق طلبی است که بر علم و توانمندیهای فردی، شخصیتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و به خصوص اقتصادی ایشان صحه نگذارد.
اگرچه هرگز نمیتوان نظر شخصی خود را به جامعه تعمیم داد اما ما بر این باوریم که اگر هدف تطبیق دوران نمایندگی تاجگردون با هر نماینده ای از شهرستان گچساران و استان کهگیلویه و بویراحمد و حتی استانهای همجوار وسطح کشور باشد بدون تردید ایشان دست بالا را خواهد داشت و کارنامه و عملکرد ۶ ساله وی در تمام حوزهها گویای این حقیقت آشکار است؛ اما هنگامی که تاجگردون را با حالت ایده آل و انتظار رؤیایی که فرهیختگان و دانشگاهیان ازخودش داشتهاند مقایسه کنیم بدون تردید انتقادات جدی بر ایشان وارد است زیرا توانمندی و هوش سیاسی سرشارش توقعات را چنان بالا برده که مردم انتظار معجزه دارند و هیچگونه کوتاهی و اشتباهی را در هیچ سطحی نمیپذیرند.
تحلیل محتوای ادبیات سخنرانیها، مقالات و تمام دل نوشتههای سایتهای مختلف محلی در موارد مرتبط به نماینده شهرستانهای گچساران و باشت نشان میدهد که جنس اغلب مخالفتها و انتقادات دقیقاً رنگ و بوی منافع شخصی و به خصوص در حوزه پست و مقام میدهد. بعبارت ساده اصلاح طلبان به شدت نگراناند که چرا غلام شجاعت و جسارتی به مانند بهرام تاجگردون به خرج نمیدهد و تمام مسوولیت های اداری و دولتی را به آنها نمیسپارد و در طرف مقابل اصولگرایان که رأی قاطع ۷۵ درصدی تاجگردون را به خاطر موج شکل گرفته و حمایت حداقل ۳۰ درصدی خودشان میدانند خود را همیشه طلبکار می دانند و چنین میپندارند که تنها در زمان انتخابات مورد احترام بوده و بعد از آن رها شدهاند.
بدون تردید و به دلایل مختلف؛ انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۵ به خصوص درشهرستان های گچساران و باشت نقطه عطفی بی سابقه و ماندگار در تاریخ مشارکت سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. برای اولین بار مردم در شهر و روستاهای مختلف بدون توجه به مرزهای ساختگی و پوسیده سیاسی و قومی- طایفهای با آگاهی و شعور سیاسی مثال زدنی، انتخاباتی پرشور و حماسی و فرا صددرصدی را برگزار کردند که در نتیجه آن آقای تاجگردون بیش از ۷۵ درصد آراء را بخود اختصاص دادند.
اگرچه آماری رسمی، درست و قابل اتکا در زمینه تعداد دقیق آرای اصولگرایان و اصلاح طلبان و افراد و گروههای مستقل و بی طرف در کل کشور و خاصه استان کهگیلویه و بویراحمد و حوزه انتخابیه گچساران و باشت وجود ندارد اما اطلاعات غیررسمی، شفاهی و اظهار نظرهای لیدرها و اشخاص عادی و مهمتر از همه اینها نتایج انتخابات اردیبهشت ۹۵ و مقایسه آن با ادوار مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری گویای این واقعیت است که در انتخابات مجلس شورای اسلامی گچساران و باشت سال ۹۵، بخش عمده ای از اصولگرایان و مستقلین به تاجگردون رآی دادهاند. بهترین سند و شاهد این مدعا اینکه با وجودیکه تاجگردون یکسال بعد از آن انتخابات در حمایت از روحانی سخنرانی و در جمع هواداران گفت با روحانی به جهنم میرویم اما با رئیسی به بهشت نخواهیم رفت؛ اما در عمل نتیجه انتخابات مجلس با ریاست جمهوری یک شکاف واضح و عمیق را نشان داد ونتایج کاملاً برعکس انتخابات یکسال قبل و انتخابات مجلس شد.
همان سخنرانی و آن جمله چالش برانگیز حساسیت زا، آغاز شکل گیری اختلافات اساسی و ایجاد کینه توزی های بود که درست یکسال قبل به دست فراموشی سپرده شده بود و ترک و لر و اصوالگرا و اصلاح طلب راحول محور تاجگردون متحد و همدل ساخته بود. اصولگرایان که طی یکسال گذشته در دفاع از رأی خود به تاجگردون با شجاعت و افتخار تصمیم خود را عقلایی و متفکرانه و در تقابل با تعصب، جهالت و جمود فکری دانسته و به توان و تخصص و برتری وی به جهات مختلف بر رقیبش تمرکز وایشان را فردی علمی و توانمند و پیشقراول توسعه و آبادانی شهرستان و استان و افتخار ملی و معمار اقتصاد قلمدادنمودند به تدریج تغییر موضع داده و شروع به مخالفتهای گاه و بیگاه کردند.
سؤال اساسی این نوشته این است که علت مقابله، مخالفت و هجمهها تحت عناوین مختلف مانند اصول گرایی و اصلاح طلبی بر علیه تاجگردون چیست؟ به راستی ریشه و خاستگاه این نگرانی و تقابلها از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا عملکرد ضعیف تاجگردون و برآورده نکردن انتظارات و خواستهها و عدم استجابت قول و وعدههای انتخاباتی موجب این حجم سنگین انتقادات و مخالفتها از سوی اصولگرایان و اصلاح طلبان شده یا علت را بایستی در منافع شخصی افراد، گروههای حزبی و قومی – طایفه ای جستجو کرد؟
برای پاسخگویی درست و دقیق به سؤالات فوق ابتدا باید تکلیف دو موضوع را مشخص نماییم. اول اینکه نقد صرفآ به معنای بیان نقاط ضعف و منفی نیست و از دیر باز این کلمه در مورد شناخت محاسن و معایب به کار رفته است؛ چنانکه انتقاد در اصل به معنی داوری کردن است و شک نیست که رأی زدن و داوری کردن درباره نیک و بد امور و سره و ناسرهٔ آنها مستلزم معرفت درست و دقیق آن امور است. نکته دوم اینکه اگر قصد نقد و قضاوت کردن دوران نمایندگی و فعالیتهای تاجگردون را داریم بایستی به صورت شفاف مشخص سازیم که قصد مقایسه تاجگردون با ۳۵ سال گذشتهاش را داریم یا هدف مقایسه ایشان با رؤیا و مدینه فاضله و بعبارتی مقایسه تاجگردون با خود آرمانیاش است؟
بدیهی است که عملکرد نماینده کنونی گچساران و باشت مانند هر مدیر و نماینده ای با انتقادات و اشکالات مختلف گره خورده است و هیچکس از جمله شخص تاجگردون خود را مبرا از ایراد نمیداند ونمی تواند مدعی باشد که عملکردش در حوزههای مختلف ایده آل و بدون اشکال است. نویسنده خود از منتقدین جدی تاجگردون و معتقد است بی توجهی به جوانان و نخبگان دانشگاهی و بانوان، در نظر نگرفتن توانمندی وشایسته سالاری در انتخاب مدیران و گزینش و مدارای بی اندازه با مسئولان متملق و چاپلوس و بدون برنامه غیر خلاق از مهمترین ضعفهای دوران نمایندگی ایشان است.
طرفدار و مخالف، اصولگرا و اصلاح طلب چه فرقی دارد؛ با چاشنی وجدان و انصاف اگر بخواهیم تاجگردون را با ۸ دوره قبل و نمایندگان ادوار مختلف مجلس استان کهگیلویه و بویراحمد مقایسه کنیم بدون تردید در تمام ابعاد و حوزهها با فاصله زیاد ایشان برتری آشکاری بر همه گذشتگان و نمایندگان سابق و قبل از خود دارد. در ابتدای مجلس نهم و با وجودیک دولت و مجلس یک دست اصولگرای زمان احمدی نژاد همه فکر میکردند که تاجگردون یک ناکام بزرگ و از پیش شکست خورده خواهد بود اما همانگونه که خود در سخنرانی ۶ سال پیش گفته بود اصولگرا و اصلاح طلب و شرایط خوب و بد برایش فرقی نداشت و خیلی زود هنر، علم، شعور و عقلانیت سیاسی، قدرت بالای لابی گری و چانه زنی، توانمندی تخصصی و پرهیز از برخوردها و نگاههای احساسی وی را به یکی از مهمترین نمایندههای مجلس بدل ساخت و اکنون بعد از گذشت سالها و در دوران دولت تدبیر و امید، کدام انسان منصف و حق طلبی است که بر علم و توانمندیهای فردی، شخصیتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و به خصوص اقتصادی ایشان صحه نگذارد.
اگرچه هرگز نمیتوان نظر شخصی خود را به جامعه تعمیم داد اما ما بر این باوریم که اگر هدف تطبیق دوران نمایندگی تاجگردون با هر نماینده ای از شهرستان گچساران و استان کهگیلویه و بویراحمد و حتی استانهای همجوار وسطح کشور باشد بدون تردید ایشان دست بالا را خواهد داشت و کارنامه و عملکرد ۶ ساله وی در تمام حوزهها گویای این حقیقت آشکار است؛ اما هنگامی که تاجگردون را با حالت ایده آل و انتظار رؤیایی که فرهیختگان و دانشگاهیان ازخودش داشتهاند مقایسه کنیم بدون تردید انتقادات جدی بر ایشان وارد است زیرا توانمندی و هوش سیاسی سرشارش توقعات را چنان بالا برده که مردم انتظار معجزه دارند و هیچگونه کوتاهی و اشتباهی را در هیچ سطحی نمیپذیرند.
تحلیل محتوای ادبیات سخنرانیها، مقالات و تمام دل نوشتههای سایتهای مختلف محلی در موارد مرتبط به نماینده شهرستانهای گچساران و باشت نشان میدهد که جنس اغلب مخالفتها و انتقادات دقیقاً رنگ و بوی منافع شخصی و به خصوص در حوزه پست و مقام میدهد. بعبارت ساده اصلاح طلبان به شدت نگراناند که چرا غلام شجاعت و جسارتی به مانند بهرام تاجگردون به خرج نمیدهد و تمام مسوولیت های اداری و دولتی را به آنها نمیسپارد و در طرف مقابل اصولگرایان که رأی قاطع ۷۵ درصدی تاجگردون را به خاطر موج شکل گرفته و حمایت حداقل ۳۰ درصدی خودشان میدانند خود را همیشه طلبکار می دانند و چنین میپندارند که تنها در زمان انتخابات مورد احترام بوده و بعد از آن رها شدهاند.