تاریخ انتشار
جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۰۶
کد مطلب : ۲۹۴۲۴۲
تعریف ناصیصح از بافت فرسوده و آدرسهای اشتباه آقای تاجگردون در باب توسعه
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛عارف لایق زاده
جناب آقای تاجگردون
در سالهای اخیر همواره بسیاری از خواص و عوام جامعه از راقم این مرقومه خرده گرفتهاند که چرا در غالب مقالاتی که در روزنامههای همدلی و ابتکار منتشر نمودهام از فهم ناصواب مدیران از مقوله توسعه و همچنین از حاکمیت مدیران عملیاتی بر نظام شهرسازی ایران نوشتهام، بی شک مطالعه یادداشت جنابعالی در خصوص توزیع بودجه در استان، در روز گذشته گواهی است بر چرایی این استمرار نگارنده. در یادداشتتان آورده اید.
«مگر میشود بافت ۳۰- ۲۰ ساله یاسوج را فرسوده اعلام کرد که اگر این شود وای به حال ما»، سخت است اما باید بگویم وای به حال ما، تلخ است اما باید گفت وای به حال مجلسی که ریاست کمیسیون برنامه و بودجه آن، چنین تفسیری از بافت فرسوده و فرسودگی بنا دارد، جناب آقای تاجگردون امروزه اتکای به زمان به عنوان شاخص اصلی در تعریف بافتها و بناهای فرسوده در دانش شهرسازی منسوخ شمرده شده است. عدله این مدعا رجوع به مبانی نظری دانش شهرسازی و مقالات استاتید بنام حوزه شهرسازی و تعریف ایشان از بافتهای توسعه جدید برنامه ریزی شده شهری در قالب پروژههای مسکن مهر و همچنین بافتهای جدید شهری برنامه ریزی نشده ای چون بافتهای حاشیه نشین میباشد، این علمای علم از چنین بافتهایی به عنوان بافتهای فرسوده نوساز یاد کردهاند. آری در فرسوده شمردن بافتها و بناهای شهری باید به مصالح به کار رفته در بنا و مقاومت سازه بنا توجه نمود و نه لزوماً به زمان ساخت مساکن و شکل گیری بافتهای شهری، به راستی آیا یاسوج که امروزه به عنوان یکی از مراکزی، که دارای سرعت فزاینده ای در رشد حاشیه نشینی است، دارای بافت فرسوده نمیباشد؟
جناب آقای تاجگردون در یادداشتتان چه نیک از تغییر فرهنگ و باور مردم و از آن مهمتر دستیابی به فهم فرایند تحول، جهت وقوع توسعه سخن به میان آوردهاید اما آیا تاکنون از خود پرسیدهاید چرا آن جوان گچسارانی فارغ از توجه به جوهره خویش در اینستاگرام، شما را میرشکار توصیف میکند و به امید دیده شدن شما را تگ میکند؟
چرا بعضی جوانان بویراحمدی، گچسارانی، باوی و کهگیلویه ای در سالهای اخیر چنین متملق شدهاند، به راستی چرا برخی کارمندان این استان چنین در تملق نمایندگان در عالم واقع و دنیای مجاز از یکدیگر سبقت میگیرند؟ آقای نماینده می دانید شما سه نماینده این استان چه به روز کرامت انسانی و عزت نفس مردمان این استان آوردهاید، فرهنگ تملق را از آن زمان نهادینه کردید که در برابر القابها و تگها سکوت نمودید، سخن از تغییر باور میکند اما به بذری نامیمونی که خود و آقایان زارع و هاشمی پور کاشتهاید توجه نمیکنید، همان بذری که از بعضی جوانان غیور باوی، بویراحمدی و کهگیلویه ای متملقینی سیاست زده ساخته است که برای رسیدن به شغلی درشان خویش چاره را در فریاد القابها میدانند به راستی اگر در سالهای اخیر زمینههای سرمایه گذاری و به طبع احداث صنایع در این استان فراهم میشد این جوانان مبتلا به درد تملق میشدند؟
آقای تاجگردون آدرس اشتباه ندهید، این عمقی که به سطح آمده یعنی تملق نتیجه انباشت بیکاری در جامعه است، مگر میشود در جامعه ای که تملق نهادینه شده انتظار وقوع توسعه را داشت، جامعه شناسان نامی چون فوکویاما و هابرماس عقیده بر آن دارند که پیش شرط وقوع توسعه تقویت باور جامعه به جوهره فردی است همان تدبیری که ماهاتیر محمد در ابتدای شروع فرایند توسعه در مالزی اندیشید. شما نمایندگان این استان چه کار کردهاید اگر مدعی میرشکار بودن، امیرکبیری و سرداری سازندگی هستید، بیایید و نقشههای مربوط به تغییرات ساختار فضایی شهرستانهای گچساران، بویراحمد و کهگیلویه را در سالهای اخیر منتشر کنید، مگر نه اینکه تبلور عینی وقوع توسعه را میتوان در تغییرات ساختار فضایی مربوط به هر منطقه ای شاهد بود، پس برای اثبات مدعایتان منتظریم لطفاً آدرس اشتباه ندهید و بازی با کلمات را پایان دهید.
*شهرساز
جناب آقای تاجگردون
در سالهای اخیر همواره بسیاری از خواص و عوام جامعه از راقم این مرقومه خرده گرفتهاند که چرا در غالب مقالاتی که در روزنامههای همدلی و ابتکار منتشر نمودهام از فهم ناصواب مدیران از مقوله توسعه و همچنین از حاکمیت مدیران عملیاتی بر نظام شهرسازی ایران نوشتهام، بی شک مطالعه یادداشت جنابعالی در خصوص توزیع بودجه در استان، در روز گذشته گواهی است بر چرایی این استمرار نگارنده. در یادداشتتان آورده اید.
«مگر میشود بافت ۳۰- ۲۰ ساله یاسوج را فرسوده اعلام کرد که اگر این شود وای به حال ما»، سخت است اما باید بگویم وای به حال ما، تلخ است اما باید گفت وای به حال مجلسی که ریاست کمیسیون برنامه و بودجه آن، چنین تفسیری از بافت فرسوده و فرسودگی بنا دارد، جناب آقای تاجگردون امروزه اتکای به زمان به عنوان شاخص اصلی در تعریف بافتها و بناهای فرسوده در دانش شهرسازی منسوخ شمرده شده است. عدله این مدعا رجوع به مبانی نظری دانش شهرسازی و مقالات استاتید بنام حوزه شهرسازی و تعریف ایشان از بافتهای توسعه جدید برنامه ریزی شده شهری در قالب پروژههای مسکن مهر و همچنین بافتهای جدید شهری برنامه ریزی نشده ای چون بافتهای حاشیه نشین میباشد، این علمای علم از چنین بافتهایی به عنوان بافتهای فرسوده نوساز یاد کردهاند. آری در فرسوده شمردن بافتها و بناهای شهری باید به مصالح به کار رفته در بنا و مقاومت سازه بنا توجه نمود و نه لزوماً به زمان ساخت مساکن و شکل گیری بافتهای شهری، به راستی آیا یاسوج که امروزه به عنوان یکی از مراکزی، که دارای سرعت فزاینده ای در رشد حاشیه نشینی است، دارای بافت فرسوده نمیباشد؟
جناب آقای تاجگردون در یادداشتتان چه نیک از تغییر فرهنگ و باور مردم و از آن مهمتر دستیابی به فهم فرایند تحول، جهت وقوع توسعه سخن به میان آوردهاید اما آیا تاکنون از خود پرسیدهاید چرا آن جوان گچسارانی فارغ از توجه به جوهره خویش در اینستاگرام، شما را میرشکار توصیف میکند و به امید دیده شدن شما را تگ میکند؟
چرا بعضی جوانان بویراحمدی، گچسارانی، باوی و کهگیلویه ای در سالهای اخیر چنین متملق شدهاند، به راستی چرا برخی کارمندان این استان چنین در تملق نمایندگان در عالم واقع و دنیای مجاز از یکدیگر سبقت میگیرند؟ آقای نماینده می دانید شما سه نماینده این استان چه به روز کرامت انسانی و عزت نفس مردمان این استان آوردهاید، فرهنگ تملق را از آن زمان نهادینه کردید که در برابر القابها و تگها سکوت نمودید، سخن از تغییر باور میکند اما به بذری نامیمونی که خود و آقایان زارع و هاشمی پور کاشتهاید توجه نمیکنید، همان بذری که از بعضی جوانان غیور باوی، بویراحمدی و کهگیلویه ای متملقینی سیاست زده ساخته است که برای رسیدن به شغلی درشان خویش چاره را در فریاد القابها میدانند به راستی اگر در سالهای اخیر زمینههای سرمایه گذاری و به طبع احداث صنایع در این استان فراهم میشد این جوانان مبتلا به درد تملق میشدند؟
آقای تاجگردون آدرس اشتباه ندهید، این عمقی که به سطح آمده یعنی تملق نتیجه انباشت بیکاری در جامعه است، مگر میشود در جامعه ای که تملق نهادینه شده انتظار وقوع توسعه را داشت، جامعه شناسان نامی چون فوکویاما و هابرماس عقیده بر آن دارند که پیش شرط وقوع توسعه تقویت باور جامعه به جوهره فردی است همان تدبیری که ماهاتیر محمد در ابتدای شروع فرایند توسعه در مالزی اندیشید. شما نمایندگان این استان چه کار کردهاید اگر مدعی میرشکار بودن، امیرکبیری و سرداری سازندگی هستید، بیایید و نقشههای مربوط به تغییرات ساختار فضایی شهرستانهای گچساران، بویراحمد و کهگیلویه را در سالهای اخیر منتشر کنید، مگر نه اینکه تبلور عینی وقوع توسعه را میتوان در تغییرات ساختار فضایی مربوط به هر منطقه ای شاهد بود، پس برای اثبات مدعایتان منتظریم لطفاً آدرس اشتباه ندهید و بازی با کلمات را پایان دهید.
*شهرساز