تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۵۷
کد مطلب : ۲۹۰۷۳۳
تحلیل اخبار سیاسی استان در هفته ای که گذشت/ از حرفهای قشنگ استاندار تا دوئل بی ثمر!
۰
کبنا ؛
کهگیلویه و بویراحمد از ابتدای هفته گذشته تا پایان آن، رویدادهای سیاسی مهمی را پشت سر گذاشت، حضور استاندار در دو شهرستان کهگیلویه و بویراحمد، گمانه زنیها در مورد انتخاب معاونان استاندار، دوئل بی ثمر رئیس سازمان جهاد کشاورزی و مدیر فرودگاه یاسوج از جمله مهمترین آنها بود.
استاندار و حرفهای قشنگ!
به گزارش امید مردم؛ علی محمد احمدی از ابتدای انتصابش به عنوان استاندار کهگیلویه و بویراحمد تاکنون به عنوان “استاندار حرفهای قشنگ” شناخته شده است. احمدی از همان ابتدا نسبت به بسیاری از چالشها، معضلات و مشکلات استان آگاهی یافت و رفتار مردمگرایانه وی در شعاری کردنِ مبارزه با این مشکلات از همان ابتدا از وی شخصیتی ساخت که مردم، نگاهی ناجی گونه به استاندار داشته باشند.
اما احمدی در هفته گذشته هم نشان داد که همواره استاندار حرفهای قشنگ است، او در سفر به چرام و بهمئی هم شعارهای مبارزه فقر و تبعیض سر داد، از نحوه توسعه ناهمگون استان انتقاد کرد و تخصیص نامتوازن بودجه هم مورد گلایه استاندار قرار گرفت و صدالبته باز شعارهای ضدمدیریتِ ضعیف وی ادامه یافت.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد آنقدر از مدیریت ضعیف در استان انتقاد کرده است که بیراه نیست اگر وی را استاندار ضد روند مدیریتی فعلی در کهگیلویه و بویراحمد بشناسیم اما احمدی تاکنون چندان هم عامل به شعارهایش نبوده است او هنوز دست به ترکیب مدیریتی نزده و فقط زبان به انتقاد میگشاید که این نشان میدهد احمدی چندان هم در مدیریتش بی پروا نیست و شاید بتوان او را از لحاظ سیاسی محافظه کار و دست به عصا خواند.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد در خیلی از جنبههای غیر مدیریتی هم هنوز هیچ اقدامی انجام نداده است، نمونه آن حضور در کارخانه سیمان مارگون بود که خدم و حشم مدیران استان هم برای حل مشکل چاه آب این کارخانه احمدی را همراهی میکردند اما بعد از آن ماجرا خبری نشد که متولی حفر چاه و آبرسانی به این کارخانه کدام نهاد است و آیا حرفهای تند و تیز و البته از سر دلسوزی احمدی خریدار دارد؟
این طرز مدیریت و سخنان احمدی و عدم دست به کار شدن او در براندازی مهرههای ضعیف مدیریت در استان، یک خطر هم دارد و آن اینکه «حرفگرایی» به جای عملگرایی ترویج شود. حرفهای قشنگ، تند و مردم پسند استاندار به هرحال خریدار دارد از رسانهها تا مردم دوست دارند که چنین حرفهایی بشنوند این خریدار داشتن استاندار را تحریک میکند که دوباره و در جایهای دیگری هم از این سبک مدیریت و ادبیات سخنرانی استفاده کند و آنقدر فضا در همین توجه به ریز و بم حرفها ایجاد میشود که کسی نپرسد نتیجه حرفهای قبلی چه شد و توپ و تشرهای استاندار به کجا رسید؟
معاونین دردسرساز!
انتصاب معاونین جدید به یکی از دردسرهای عظیم مدیریت علی محمد احمدی تبدیل شده است، احمدی بی پروا شیوه مدیریت و مدیران را در استان مورد نقد و انتقاد قرار داد. حالا که وقت عمل رسیده، او از یکطرف مجبور است که با نمایندگان مجلس تعامل کند که نتیجه این تعامل باز همین شیوه مدیریتی میشود و از طرف دیگر هم نمایندگان مجلس گزینه جدیدی در آستین ندارند که از آن رونمایی کنند و عملاً همان مهرههای سابق که استاندار و مردم در عدم توانمندی آنها برای مدیریت استان یکصدا هستند، فقط جایشان عوض میشود.
یک گزینه معاونی استاندار، جعفر گوهرگانی است که ظاهراً سهم نماینده گچساران و باشت است که باید به کار گرفته شود. گوهرگانی کمی بدشانس بود چون در همین مطرح شدن اسمش به عنوان معاون اقتصادی استاندار، بحث گلخانههای فرودگاه یاسوج و ماجرای قطع درختان سیب توسط باغداران در دنا و دشتروم، پیش آمد از آن طرف تیم رسانه ای گوهرگانی برای اینکه کمی گزینه معاونت استاندار را دست پرتر کنند، شایعه احتمال انتصاب او به یک پست وزارتخانه ای را هم مطرح کردند تا بدین صورت بتوانند از گوهرگانی چهره ای بسازند که از هر نظر برای تصدی معاونت اقتصادی شایسته باشد!
اما معاونت سیاسی که سهم غلام محمد زارعی است و ظاهراً او هم گزینه ای جز محمد کاظم نظری ندارد، نظری اما از گوهرگانی خوش شانس تر بود چون شایعه احتمال ابقای وی در سمت فرماندار بویراحمد کارگر افتاد و رسانهها با گمان اینکه او فرماندار میماند، کمتر به شرح و بحث دربارهاش پرداختند. این درحالی است که این احتمال میرود که بحث ابقا از سوی خود نزدیکان فرماندار و با هدف پیشگیری از نقد و بررسی گزینه احتمالی معاونت سیاسی استانداری، مطرح شده است.
ظاهراً تنها معاونت عمرانی است که سهم خود استاندار است که یک گزینه غیربومی قرار است بر این کرسی تکیه بزند اما این معاونت هم چندان بی حاشیه نیست چون در تقسیم معاونتها سهم نماینده کهگیلویه بزرگ لحاظ نشده و از همین الان نقدها از سمت مناطق لنده، چرام، کهگیلویه و بهمئی روانه استاندار شده است بهرحال اگر قرار بر تقسیم معاونتها بر اساس سهم نمایندگان باشد، آنها هم حق دارند. وقتی شایسته سالاری پیش پای دخالت نمایندگان ذبح میشود دیگر چه فرقی میکند چه کسی بر این صندلیها تکیه بزند، لذا استاندار باید همین گزینه را هم به کهگیلویه میداد تا حداقل عدالت قربانی نمیشد.
بهرحال مطمئن هستیم که روند مدیریتی علی محمد احمدی فرقی با روند مدیریتی موسی خادمی ندارد، البته این شاید کمی مردم پسندتر، کمی مدیران حرف شنوتر و کمی پرحاشیه تر باشد.
دوئل نابرابر!
اگر بگوییم در هفته گذشته بزرگترین رویداد در سطح مدیریتی استان دعوای دو مدیرکل جهاد کشاورزی و فرودگاه یاسوج بود، بیراه نگفتهایم. آغازگر ماجرا فرودگاه یاسوج است که از چندی پیش علم مخالفت با گلخانههای احداث شده در محیط این فرودگاه و به بهانه نقض قرارداد از سوی طرف دیگر برداشت، رئیس جهادکشاورزی استان، چندین بار به تندی، رئیس فرودگاه را خطاب نقدهای خود قرار داده بود اما محسنیان فقط یکبار و آن هم با نامه ای پاسخ عرض اندام جهادکشاورزی را داد.
پس از این نامه که ظاهراً به گوهرگانی به شدت برمی خورد آغاز حملههای رسانه ای معاونین و مدیران جهادکشاورزی یکی پس از دیگری به مدیر فرودگاه یاسوج بود. این انتقادها و مصاحبههای رسانه ای که به جای حل ماجرا آتش معرکه را تندتر میکند، معلوم بود که بصورت هماهنگ و از پیش تعیین شده است تا به قول معروف مدیر فرودگاه را خاک کنند.
عرصه رسانه تقریباً به وزن کشی دو مدیر تبدیل شده است که البته یک مدیر چون قرار است پست مهمتری بگیرد، خیلی مهم است که جواب نقد و انتقادها را بدهد و عملاً این دوئل و جدال بی ثمر در عرصه رسانه ای ادامه یافته و ماجرا هم نه بررسی و نه حل میشود.
مشکل این دوئل این است که یکسوی آن معاون اقتصادی آینده استاندار قرار دارد که نمیخواهد و از قرار معلوم نباید به هیچ وجه کوتاه بیاید و یک طرف دیگر مدیر فرودگاهی که نه به اندازه رقیبش معاون و مدیر دارد که جواب نقدها را بدهد و نه اینکه بیش از آن نامه حرف دیگری زد که بتوان قضاوت کرد، دقیقاً حق با چه کسی است؟
واقعیت این است که اگر خلاف قرارداد عملی رخ داده است، فرودگاه باید قرارداد را فسخ کند، نباید در استان بیش از این به حل مشکلات به صورت فراقانونی و مصلحتی عمل کنیم که اگر پیش از این مصلحتی عمل نمیشد که فرودگاه جای احداث گلخانه نبود و جای دیگری را در نظر میگرفتند. مدیر فرودگاه باید اگر اسناد و مدارکی دال بر اینکه قرارداد نقض شده است، دارد ارائه دهد و پرده از پشت پردهها بردارد و اگر هم ندارد باید به قراردادی که مدیران پیش از او و بالادستیهایش عقد کردهاند، پایبند باشد و برای گلخانهها مشکل ایجاد نکند. این دو مدیرکل را باید پای میز محاکمه و قضاوت نشاند، پیش از آنکه بیش از این از رسانه به همدیگر حمله کنند.
پیمان فرامرزی
کهگیلویه و بویراحمد از ابتدای هفته گذشته تا پایان آن، رویدادهای سیاسی مهمی را پشت سر گذاشت، حضور استاندار در دو شهرستان کهگیلویه و بویراحمد، گمانه زنیها در مورد انتخاب معاونان استاندار، دوئل بی ثمر رئیس سازمان جهاد کشاورزی و مدیر فرودگاه یاسوج از جمله مهمترین آنها بود.
استاندار و حرفهای قشنگ!
به گزارش امید مردم؛ علی محمد احمدی از ابتدای انتصابش به عنوان استاندار کهگیلویه و بویراحمد تاکنون به عنوان “استاندار حرفهای قشنگ” شناخته شده است. احمدی از همان ابتدا نسبت به بسیاری از چالشها، معضلات و مشکلات استان آگاهی یافت و رفتار مردمگرایانه وی در شعاری کردنِ مبارزه با این مشکلات از همان ابتدا از وی شخصیتی ساخت که مردم، نگاهی ناجی گونه به استاندار داشته باشند.
اما احمدی در هفته گذشته هم نشان داد که همواره استاندار حرفهای قشنگ است، او در سفر به چرام و بهمئی هم شعارهای مبارزه فقر و تبعیض سر داد، از نحوه توسعه ناهمگون استان انتقاد کرد و تخصیص نامتوازن بودجه هم مورد گلایه استاندار قرار گرفت و صدالبته باز شعارهای ضدمدیریتِ ضعیف وی ادامه یافت.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد آنقدر از مدیریت ضعیف در استان انتقاد کرده است که بیراه نیست اگر وی را استاندار ضد روند مدیریتی فعلی در کهگیلویه و بویراحمد بشناسیم اما احمدی تاکنون چندان هم عامل به شعارهایش نبوده است او هنوز دست به ترکیب مدیریتی نزده و فقط زبان به انتقاد میگشاید که این نشان میدهد احمدی چندان هم در مدیریتش بی پروا نیست و شاید بتوان او را از لحاظ سیاسی محافظه کار و دست به عصا خواند.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد در خیلی از جنبههای غیر مدیریتی هم هنوز هیچ اقدامی انجام نداده است، نمونه آن حضور در کارخانه سیمان مارگون بود که خدم و حشم مدیران استان هم برای حل مشکل چاه آب این کارخانه احمدی را همراهی میکردند اما بعد از آن ماجرا خبری نشد که متولی حفر چاه و آبرسانی به این کارخانه کدام نهاد است و آیا حرفهای تند و تیز و البته از سر دلسوزی احمدی خریدار دارد؟
این طرز مدیریت و سخنان احمدی و عدم دست به کار شدن او در براندازی مهرههای ضعیف مدیریت در استان، یک خطر هم دارد و آن اینکه «حرفگرایی» به جای عملگرایی ترویج شود. حرفهای قشنگ، تند و مردم پسند استاندار به هرحال خریدار دارد از رسانهها تا مردم دوست دارند که چنین حرفهایی بشنوند این خریدار داشتن استاندار را تحریک میکند که دوباره و در جایهای دیگری هم از این سبک مدیریت و ادبیات سخنرانی استفاده کند و آنقدر فضا در همین توجه به ریز و بم حرفها ایجاد میشود که کسی نپرسد نتیجه حرفهای قبلی چه شد و توپ و تشرهای استاندار به کجا رسید؟
معاونین دردسرساز!
انتصاب معاونین جدید به یکی از دردسرهای عظیم مدیریت علی محمد احمدی تبدیل شده است، احمدی بی پروا شیوه مدیریت و مدیران را در استان مورد نقد و انتقاد قرار داد. حالا که وقت عمل رسیده، او از یکطرف مجبور است که با نمایندگان مجلس تعامل کند که نتیجه این تعامل باز همین شیوه مدیریتی میشود و از طرف دیگر هم نمایندگان مجلس گزینه جدیدی در آستین ندارند که از آن رونمایی کنند و عملاً همان مهرههای سابق که استاندار و مردم در عدم توانمندی آنها برای مدیریت استان یکصدا هستند، فقط جایشان عوض میشود.
یک گزینه معاونی استاندار، جعفر گوهرگانی است که ظاهراً سهم نماینده گچساران و باشت است که باید به کار گرفته شود. گوهرگانی کمی بدشانس بود چون در همین مطرح شدن اسمش به عنوان معاون اقتصادی استاندار، بحث گلخانههای فرودگاه یاسوج و ماجرای قطع درختان سیب توسط باغداران در دنا و دشتروم، پیش آمد از آن طرف تیم رسانه ای گوهرگانی برای اینکه کمی گزینه معاونت استاندار را دست پرتر کنند، شایعه احتمال انتصاب او به یک پست وزارتخانه ای را هم مطرح کردند تا بدین صورت بتوانند از گوهرگانی چهره ای بسازند که از هر نظر برای تصدی معاونت اقتصادی شایسته باشد!
اما معاونت سیاسی که سهم غلام محمد زارعی است و ظاهراً او هم گزینه ای جز محمد کاظم نظری ندارد، نظری اما از گوهرگانی خوش شانس تر بود چون شایعه احتمال ابقای وی در سمت فرماندار بویراحمد کارگر افتاد و رسانهها با گمان اینکه او فرماندار میماند، کمتر به شرح و بحث دربارهاش پرداختند. این درحالی است که این احتمال میرود که بحث ابقا از سوی خود نزدیکان فرماندار و با هدف پیشگیری از نقد و بررسی گزینه احتمالی معاونت سیاسی استانداری، مطرح شده است.
ظاهراً تنها معاونت عمرانی است که سهم خود استاندار است که یک گزینه غیربومی قرار است بر این کرسی تکیه بزند اما این معاونت هم چندان بی حاشیه نیست چون در تقسیم معاونتها سهم نماینده کهگیلویه بزرگ لحاظ نشده و از همین الان نقدها از سمت مناطق لنده، چرام، کهگیلویه و بهمئی روانه استاندار شده است بهرحال اگر قرار بر تقسیم معاونتها بر اساس سهم نمایندگان باشد، آنها هم حق دارند. وقتی شایسته سالاری پیش پای دخالت نمایندگان ذبح میشود دیگر چه فرقی میکند چه کسی بر این صندلیها تکیه بزند، لذا استاندار باید همین گزینه را هم به کهگیلویه میداد تا حداقل عدالت قربانی نمیشد.
بهرحال مطمئن هستیم که روند مدیریتی علی محمد احمدی فرقی با روند مدیریتی موسی خادمی ندارد، البته این شاید کمی مردم پسندتر، کمی مدیران حرف شنوتر و کمی پرحاشیه تر باشد.
دوئل نابرابر!
اگر بگوییم در هفته گذشته بزرگترین رویداد در سطح مدیریتی استان دعوای دو مدیرکل جهاد کشاورزی و فرودگاه یاسوج بود، بیراه نگفتهایم. آغازگر ماجرا فرودگاه یاسوج است که از چندی پیش علم مخالفت با گلخانههای احداث شده در محیط این فرودگاه و به بهانه نقض قرارداد از سوی طرف دیگر برداشت، رئیس جهادکشاورزی استان، چندین بار به تندی، رئیس فرودگاه را خطاب نقدهای خود قرار داده بود اما محسنیان فقط یکبار و آن هم با نامه ای پاسخ عرض اندام جهادکشاورزی را داد.
پس از این نامه که ظاهراً به گوهرگانی به شدت برمی خورد آغاز حملههای رسانه ای معاونین و مدیران جهادکشاورزی یکی پس از دیگری به مدیر فرودگاه یاسوج بود. این انتقادها و مصاحبههای رسانه ای که به جای حل ماجرا آتش معرکه را تندتر میکند، معلوم بود که بصورت هماهنگ و از پیش تعیین شده است تا به قول معروف مدیر فرودگاه را خاک کنند.
عرصه رسانه تقریباً به وزن کشی دو مدیر تبدیل شده است که البته یک مدیر چون قرار است پست مهمتری بگیرد، خیلی مهم است که جواب نقد و انتقادها را بدهد و عملاً این دوئل و جدال بی ثمر در عرصه رسانه ای ادامه یافته و ماجرا هم نه بررسی و نه حل میشود.
مشکل این دوئل این است که یکسوی آن معاون اقتصادی آینده استاندار قرار دارد که نمیخواهد و از قرار معلوم نباید به هیچ وجه کوتاه بیاید و یک طرف دیگر مدیر فرودگاهی که نه به اندازه رقیبش معاون و مدیر دارد که جواب نقدها را بدهد و نه اینکه بیش از آن نامه حرف دیگری زد که بتوان قضاوت کرد، دقیقاً حق با چه کسی است؟
واقعیت این است که اگر خلاف قرارداد عملی رخ داده است، فرودگاه باید قرارداد را فسخ کند، نباید در استان بیش از این به حل مشکلات به صورت فراقانونی و مصلحتی عمل کنیم که اگر پیش از این مصلحتی عمل نمیشد که فرودگاه جای احداث گلخانه نبود و جای دیگری را در نظر میگرفتند. مدیر فرودگاه باید اگر اسناد و مدارکی دال بر اینکه قرارداد نقض شده است، دارد ارائه دهد و پرده از پشت پردهها بردارد و اگر هم ندارد باید به قراردادی که مدیران پیش از او و بالادستیهایش عقد کردهاند، پایبند باشد و برای گلخانهها مشکل ایجاد نکند. این دو مدیرکل را باید پای میز محاکمه و قضاوت نشاند، پیش از آنکه بیش از این از رسانه به همدیگر حمله کنند.
پیمان فرامرزی