تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۵۳
کد مطلب : ۲۹۰۳۵۵
یادی از استاد عبدالحسین زرینکوب، مردی از کوچهٔ رندان
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛دکتر سید علی سینا رخشنده مند
عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
مدرس دانشگاههای تهران
تجلیل و بزرگداشت مفاخر مذهبی، فرهنگی، علمی و ادبی کشور از یک سو و فراهم شدن فرصتهای شکوفایی و کشف استعدادهای خلاق و منحصر به فرد وتقویت و پرورش سرمایههای فرهنگی آتی کشورِ همیشه سربلند ایران اسلامی در طول سالهایی که از حیات پر افتخار آن میگذرد از جمله رویدادهای ارزشمند و حرکتهای گران سنگی است که باید آن را از جنبههای بارز و تأثیر گذار نظام مقدس جمهوری انقلاب اسلامی دانست و این مهم موجب شناخت بیشتر جامعه بویژه نسل جوان از مفاخر علمی، دینی و فرهنگی کشور و در کنار آن شناخت عمیق تر از هویت دینی و فرهنگی جامعه خواهد شد که میتواند همچون سدی در برابر توطئهها، شبیخونها و جنگ نرم افزاری دشمن، مصونیت فرهنگی بوجود آورد.
_______________
مرحوم استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب، ادیب، مورخ، اسلامشناس، ایرانشناس، محقّق و نویسنده بزرگ معاصر، نامی که در ادبیات، تاریخ و اندیشه مکتوب ایران میراثی ماندگار است.
استادی صاحب نام و محققی سرشناس؛ صاحب کرسی دانشگاههای مختلف ایرانی و خارجی؛ اهل فنون مختلف و مسلط به زبانهای زنده دنیا. در حوزهٔ فرهنگ، کسی را نمیتوان یافت که وی را نشناسد و آثارش را مطالعه نکرده باشد. در نگارش، دارای سبکی مخصوص خود است و راه تقلید را در پیش نگرفته.
این استاد نام آور که طی چند دهه، از سکان داران اصلی فرهنگ و ادب این مرز و بوم بود، آثار مکتوب فراوانی را از خود بر جای نهاد و به عنوان منابعی معتبر، نزد بسیاری از دانشگاهیان و حوزویان و فرهیختگان، شناخته شد و به آن استناد شد.
استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب در ۲۷ اسفند سال ۱۳۰۱ در بروجرد زاده شد.
خود ایشان در این مورد چنین میفرمایند:
«من هر سال، یکی-دو روزی از نوروز پیرترم، چرا که درست یکی-دو روز قبل از ولادت سال ۱۳۰۲ بود که من در بروجرد چشم به دنیا گشودم. میپندارم عشقی هم که به گل و گیاه و سبزه و درخت میورزم از همین پیوندی است که با نوروز و بهار دارم».
پدرش استاد عبدالکریم عبائی معروف به شیخ زرگر، اهل زهد بود و بهرغم آنکه در شهر نزد برخی علماء و طلاب به شیخِ زرکوب شهرت یافته بود هنگام اخذ شناسنامه با اصرار تمام عنوان زرین کوب را انتخاب کرد تا نام زرکوب در مورد وی سبب شبهه در امر شغل نباشد.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش به پایان برد و برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت و در سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد در همین دوره، نخستین کتاب او به نام فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران در بروجرد منتشر شد.
در سال ۱۳۲۴، پس از آنکه در امتحان ورودیِ «دانشکدهٔ علوم معقول و منقول» و «دانشکدهٔ ادبیات» حائز رتبهٔ اول شدهبود، وارد رشتهٔ ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۷، دورهٔ لیسانس ادبیات فارسی را با رتبهٔ اول به پایان رساند، و سال بعد وارد دورهٔ دکتری رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رسالهٔ دکتریِ خود با عنوان نقدالشعر، تاریخ و اصول آن، که زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر تألیف شدهبود، با موفقیت دفاع کرد. دکتر زرینکوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عدهای از فضلای عصر، همچون محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی برای مشارکت در طرح ترجمهٔ مقالات دائرهالمعارف اسلام (طبع هلند) دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبهٔ دانشیاری کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهدهدار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکدههای ادبیات و الهیات شد. وی از سال ۱۳۴۱ به بعد، در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاههای آکسفورد، سوربن، هند و پاکستان، و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در آمریکا بهعنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرینستون به تدریس پرداخت.
زرینکوب در سالهای ورودش به دانشکده، با قمر آریان آشنا شد. قمر آریان، در گفتگویی که در سال ۱۳۸۳ در روزنامهٔ جام جم چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافتهبود، تا آنکه سرانجام عبدالحسین زرینکوب، که سیساله شدهبود، از آریان خواستگاری کرد. به گفتهٔ خودش، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، شنید که پدرش بهخوبی با زرینکوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما فکر میکرده که نویسندهٔ آن مقالات باید مردی ۵۰ ساله باشد. آریان و زرینکوب در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند (زرینکوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکتری بود). و پس از فارغالتحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در هند، چندین کشور اروپایی و عربی و لبنان گذراند. ازدواج آریان و زرینکوب نظیر ازدواج سیمین دانشور و جلال آلاحمد فرزندی بهدنبال نداشت.
عبدالحسین زرینکوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در ۷۷ سالگی به دلیل بیماریهای: قلب، چشم و پروستات در تهران درگذشت.
((روحشان شاد و یادشان گرامی))
برخی افراد به خاطر دست تقدیر به جایی میرسند که دیگر آن جایگاه دستیافتنی نیست. زرینکوب هم به قلهای رسیده بود دستنیافتنی بود. ذوقی که در «نقد ادبی» همه انتظار داشتند در آثار زرینکوب متجلی شده بود. تحقیقهای زرینکوب بینظیر است و توجه هر اهل علمی را جلب میکند.
جای تأسف است که زرینکوب نماند تا بیشتر از این تحقیقها انجام دهد، زیرا کتابهای وی نه فقط برای محققان بلکه برای همه مردم ایران بود. کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» اثری است برای تمام مردم ایرانزمین. زرینکوب کاخی را بنا نهاد که وقتی آخرین آجر را روی آن گذاشت، طوفانی وی را دربر گرفت و از این دنیا رفت ولی این کاخ تا همیشه ماندار است و زرینکوب از نوابع ادبیات ایران خواهد ماند.
آخرین شعری که استاد سرودند:
خوش خوش به پایان میرسد این روز سرگردان ما
زودا که با منزل شویم آرام گیرد جان ما
عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
مدرس دانشگاههای تهران
تجلیل و بزرگداشت مفاخر مذهبی، فرهنگی، علمی و ادبی کشور از یک سو و فراهم شدن فرصتهای شکوفایی و کشف استعدادهای خلاق و منحصر به فرد وتقویت و پرورش سرمایههای فرهنگی آتی کشورِ همیشه سربلند ایران اسلامی در طول سالهایی که از حیات پر افتخار آن میگذرد از جمله رویدادهای ارزشمند و حرکتهای گران سنگی است که باید آن را از جنبههای بارز و تأثیر گذار نظام مقدس جمهوری انقلاب اسلامی دانست و این مهم موجب شناخت بیشتر جامعه بویژه نسل جوان از مفاخر علمی، دینی و فرهنگی کشور و در کنار آن شناخت عمیق تر از هویت دینی و فرهنگی جامعه خواهد شد که میتواند همچون سدی در برابر توطئهها، شبیخونها و جنگ نرم افزاری دشمن، مصونیت فرهنگی بوجود آورد.
_______________
مرحوم استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب، ادیب، مورخ، اسلامشناس، ایرانشناس، محقّق و نویسنده بزرگ معاصر، نامی که در ادبیات، تاریخ و اندیشه مکتوب ایران میراثی ماندگار است.
استادی صاحب نام و محققی سرشناس؛ صاحب کرسی دانشگاههای مختلف ایرانی و خارجی؛ اهل فنون مختلف و مسلط به زبانهای زنده دنیا. در حوزهٔ فرهنگ، کسی را نمیتوان یافت که وی را نشناسد و آثارش را مطالعه نکرده باشد. در نگارش، دارای سبکی مخصوص خود است و راه تقلید را در پیش نگرفته.
این استاد نام آور که طی چند دهه، از سکان داران اصلی فرهنگ و ادب این مرز و بوم بود، آثار مکتوب فراوانی را از خود بر جای نهاد و به عنوان منابعی معتبر، نزد بسیاری از دانشگاهیان و حوزویان و فرهیختگان، شناخته شد و به آن استناد شد.
استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب در ۲۷ اسفند سال ۱۳۰۱ در بروجرد زاده شد.
خود ایشان در این مورد چنین میفرمایند:
«من هر سال، یکی-دو روزی از نوروز پیرترم، چرا که درست یکی-دو روز قبل از ولادت سال ۱۳۰۲ بود که من در بروجرد چشم به دنیا گشودم. میپندارم عشقی هم که به گل و گیاه و سبزه و درخت میورزم از همین پیوندی است که با نوروز و بهار دارم».
پدرش استاد عبدالکریم عبائی معروف به شیخ زرگر، اهل زهد بود و بهرغم آنکه در شهر نزد برخی علماء و طلاب به شیخِ زرکوب شهرت یافته بود هنگام اخذ شناسنامه با اصرار تمام عنوان زرین کوب را انتخاب کرد تا نام زرکوب در مورد وی سبب شبهه در امر شغل نباشد.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش به پایان برد و برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت و در سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد در همین دوره، نخستین کتاب او به نام فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران در بروجرد منتشر شد.
در سال ۱۳۲۴، پس از آنکه در امتحان ورودیِ «دانشکدهٔ علوم معقول و منقول» و «دانشکدهٔ ادبیات» حائز رتبهٔ اول شدهبود، وارد رشتهٔ ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۷، دورهٔ لیسانس ادبیات فارسی را با رتبهٔ اول به پایان رساند، و سال بعد وارد دورهٔ دکتری رشتهٔ ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رسالهٔ دکتریِ خود با عنوان نقدالشعر، تاریخ و اصول آن، که زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر تألیف شدهبود، با موفقیت دفاع کرد. دکتر زرینکوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عدهای از فضلای عصر، همچون محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی برای مشارکت در طرح ترجمهٔ مقالات دائرهالمعارف اسلام (طبع هلند) دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبهٔ دانشیاری کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهدهدار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکدههای ادبیات و الهیات شد. وی از سال ۱۳۴۱ به بعد، در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاههای آکسفورد، سوربن، هند و پاکستان، و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در آمریکا بهعنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرینستون به تدریس پرداخت.
زرینکوب در سالهای ورودش به دانشکده، با قمر آریان آشنا شد. قمر آریان، در گفتگویی که در سال ۱۳۸۳ در روزنامهٔ جام جم چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافتهبود، تا آنکه سرانجام عبدالحسین زرینکوب، که سیساله شدهبود، از آریان خواستگاری کرد. به گفتهٔ خودش، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، شنید که پدرش بهخوبی با زرینکوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما فکر میکرده که نویسندهٔ آن مقالات باید مردی ۵۰ ساله باشد. آریان و زرینکوب در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند (زرینکوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکتری بود). و پس از فارغالتحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در هند، چندین کشور اروپایی و عربی و لبنان گذراند. ازدواج آریان و زرینکوب نظیر ازدواج سیمین دانشور و جلال آلاحمد فرزندی بهدنبال نداشت.
عبدالحسین زرینکوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در ۷۷ سالگی به دلیل بیماریهای: قلب، چشم و پروستات در تهران درگذشت.
((روحشان شاد و یادشان گرامی))
برخی افراد به خاطر دست تقدیر به جایی میرسند که دیگر آن جایگاه دستیافتنی نیست. زرینکوب هم به قلهای رسیده بود دستنیافتنی بود. ذوقی که در «نقد ادبی» همه انتظار داشتند در آثار زرینکوب متجلی شده بود. تحقیقهای زرینکوب بینظیر است و توجه هر اهل علمی را جلب میکند.
جای تأسف است که زرینکوب نماند تا بیشتر از این تحقیقها انجام دهد، زیرا کتابهای وی نه فقط برای محققان بلکه برای همه مردم ایران بود. کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» اثری است برای تمام مردم ایرانزمین. زرینکوب کاخی را بنا نهاد که وقتی آخرین آجر را روی آن گذاشت، طوفانی وی را دربر گرفت و از این دنیا رفت ولی این کاخ تا همیشه ماندار است و زرینکوب از نوابع ادبیات ایران خواهد ماند.
آخرین شعری که استاد سرودند:
خوش خوش به پایان میرسد این روز سرگردان ما
زودا که با منزل شویم آرام گیرد جان ما
اینکه حضرتعالی با بیانی بسیار شیوا و رسا سعی در معرفی مفاخر علمی و ادبی این مرز و بوم دارید نشان از داشتن قلبی رئوف و روحی متعالیست که همواره دغدغه ای جز شناساندن الگویی مناسب به جوانان مستعد و پویای امروز ندارد .
مطلب فوق که نگاهی اجمالی به زندگی سراسر تلاش بزرگ مردی در عرصه علم و ادب ، آقای دکتر عبدالحسین زرین کوب می باشد توانست بار دیگر یاد و خاطره این چهره ماندگار را در اذهان زنده نماید و باز هم ایران اسلامی به داشتن چنین فرزندانی به خود ببالد .