مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
«کلاه» همواره در تاریخ ایران نقشی تعیین کننده داشته است؛ از نقشهای تخت جمشید تا امروز کلاهی که نماد فرهنگ هر قوم است بر سر اقوام ایرانی بوده و هست.. شاید مناقشه برانگیزترین موضوع مربوط به کلاه به دوران رضاشاه برمیگردد آن زمان که کلاه پهلوی آمد تا جای کلاه نمدی را بگیرد..
ولی این کلاه آنقدر ریشه در فرهنگ ملت دوانیده بود که به این سادگیها قابل حذف نبود.. حتی به زور و زر و تزویر نیز این کلاه افتادنی نبود..
حال اما «کلاه نمدی» دارد رخت از چهرهی فرهنگ بر میبندد! دیگر کسی حاضر نیست کلاه لری بر سر گذاشته و در شهر قدم بزند..
عجیب است این کلاه لری..
گویی هرکس آن را بر سر نهد خلق و خوی آن کلاه را هم میگیرد.. مردم داری.. خوش مشربی.. خوش غیرتی.. فامیل دوستی.. صداقت.. شرافت و...
مرحوم ملأ سیاوش باقری، از آخرین بازماندههای کلاه به سر بود.. کسی که هرگاه در مجلسی شرکت میکرد با آن کلاه زیبا قابل تمایز بود و نمادی از خود کرده بود آن سمبل فرهنگ را..
موی سپیدان اندکی از ایل باقی ماندهاند که کلاه به سر و مِلکی به پا روح تازهای در جان خاطراتمان بدمند..
در وصف کلاه و اعتقاد به حفظ فرهنگ و مواریث ایل بزرگ بویراحمد این که حاج خسرو باقری، کارافرین برتر کشور حتی در ممالک خارجه و تحت فشار نیز حاضر نشد کلاه نمدی را از سر بردارد و داستانش مایه مباهات تمام بویراحمد شد.. مردی که همه در خارج از این استان او را با این نام میشناسند:
«مردِ کلاه نمدی»
و چه عجیب است این کلاه... که افتخارآفرین است ولی کس را رغبتی بر او نیست..
امروز تنها ملأ سیاوش باقری را از دست ندادیم... تنها جسم او را به خاک نمیسپاریم.. بلکه بخشی از تاریخ و فرهنگمان با نبودن آن کلاه از دست خواهد رفت.. تا زمانی که آخرین مرد کلاه نمدی از پیشمان پرواز کند و آخرین کلاه را به آسمان بسپاریم...
«کلاه» همواره در تاریخ ایران نقشی تعیین کننده داشته است؛ از نقشهای تخت جمشید تا امروز کلاهی که نماد فرهنگ هر قوم است بر سر اقوام ایرانی بوده و هست.. شاید مناقشه برانگیزترین موضوع مربوط به کلاه به دوران رضاشاه برمیگردد آن زمان که کلاه پهلوی آمد تا جای کلاه نمدی را بگیرد..
ولی این کلاه آنقدر ریشه در فرهنگ ملت دوانیده بود که به این سادگیها قابل حذف نبود.. حتی به زور و زر و تزویر نیز این کلاه افتادنی نبود..
حال اما «کلاه نمدی» دارد رخت از چهرهی فرهنگ بر میبندد! دیگر کسی حاضر نیست کلاه لری بر سر گذاشته و در شهر قدم بزند..
عجیب است این کلاه لری..
گویی هرکس آن را بر سر نهد خلق و خوی آن کلاه را هم میگیرد.. مردم داری.. خوش مشربی.. خوش غیرتی.. فامیل دوستی.. صداقت.. شرافت و...
مرحوم ملأ سیاوش باقری، از آخرین بازماندههای کلاه به سر بود.. کسی که هرگاه در مجلسی شرکت میکرد با آن کلاه زیبا قابل تمایز بود و نمادی از خود کرده بود آن سمبل فرهنگ را..
موی سپیدان اندکی از ایل باقی ماندهاند که کلاه به سر و مِلکی به پا روح تازهای در جان خاطراتمان بدمند..
در وصف کلاه و اعتقاد به حفظ فرهنگ و مواریث ایل بزرگ بویراحمد این که حاج خسرو باقری، کارافرین برتر کشور حتی در ممالک خارجه و تحت فشار نیز حاضر نشد کلاه نمدی را از سر بردارد و داستانش مایه مباهات تمام بویراحمد شد.. مردی که همه در خارج از این استان او را با این نام میشناسند:
«مردِ کلاه نمدی»
و چه عجیب است این کلاه... که افتخارآفرین است ولی کس را رغبتی بر او نیست..
امروز تنها ملأ سیاوش باقری را از دست ندادیم... تنها جسم او را به خاک نمیسپاریم.. بلکه بخشی از تاریخ و فرهنگمان با نبودن آن کلاه از دست خواهد رفت.. تا زمانی که آخرین مرد کلاه نمدی از پیشمان پرواز کند و آخرین کلاه را به آسمان بسپاریم...