تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۵
کد مطلب : ۲۸۰۶۱۲
برای رویارویی با کهنسالی جامعه هیچ کاری نکردهایم / یارانه بهزیستی کفاف هزینههای نگهداری سالمندان نیست
۰
کبنا ؛زندگی در ایستگاه آخر
چرا آوردنت اینجا...؟
«من خودم اومدم مادر...
-آخه مگه میشه؟ یه مادر با پای خودش بیاد جایی که روزی هزار بار از خدا عزرائیل رو طلب کنه...؟
«هر چیزی یه تاریخ انقضایی داره مادر... شاید منم دیگه تاریخم گذشته بود...
-چند وقت یه بار بهت سر میزنن...؟
«الآن هفت سالی میشه ازشون خبر ندارم... یه شمارهدارم که هفتساله خاموشه...
بغضش ترکید... پیشونی ش رو بوسیدم و اومدم بیرون...
یادم میومد که خواهر برادرا وقتی دعواشون میشد، میرفتن دامنِ مادرشون رو سمتِ خودشون میکشیدن و داد میزدن «مامانِ منه... مامانِ خودمه...»
و حالا، مادرشون رو به هم تعارف میکردن و هیچ کدوم حاضر نبودن تحویل بگیرن...
این مقدمه کوتاه نوشتهای از علی قاضی نظام است، گفتگویی صمیمی با یک مادر که حالا باید واپسین روزهای عمرش را در سرای سالمندان سپری کند.۹ مهرماه به نام روز جهانی سالمند نامگذاری شده است، تاریخی که شاید بتوان گفت تنها در تقویم جهانی رد و نشانی دارد. بههرحال این تاریخ جهانی بهانهای شد تا همراه تشکل مردمنهاد نهضت سبز زاگرس که همواره پیشقدم فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و خیری بوده، بازدیدی از آسایشگاه شبانهروزی نگهداری از سالمندان معلول وبی سرپرست زنانه آرامش یاسوج داشته باشم. بیشتر از ۴۵ بانوی سالمند در این مرکز هستند، سالمندانی که کودکانه و معصومانه از دیدن ما ذوق کردند و ما همدلمان از اینهمه محبت و ذوق غنج رفت، چنان قربان صدقه ما میرفتند که حس میکردم نهتنها من که همه بازدیدکنندهها دلشان برای مادربزرگهایشان بهاندازه همه دنیا تنگ شد. برخیهایشان گوشهای کزکرده بودند و برخی هم با ما و همهکسانی که به مرکز آمدهاند صحبت میکردند. اینها همه زنان و دختران دیروز ما هستند که شاید هیچگاه تصور نمیکردند در یک چاردیواری باید باقیمانده عمر و روزگارشان را سپری کنند، ولی هیچچیز هم که نباشد کهنسالی در کمین است و از آن گریزی نیست، مهم این است این ایام چگونه سپری شود، یکی در کنار سروهمسرش پیر میشود ویکی در سرای سالمندان.
سونامی سالمندی در ایران نگرانکننده است
محمدعلی محسنی بندپی رئیس انجمن فیزیوتراپی کشور در همین رابطه میگوید برای جلوگیری از سونامی سالمندی در کشور سیاستگذاری مناسبی انجامنشده است، این در حالی است که بیش از ۸ درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل میدهند. این آمار در دو دهه آینده بهشدت افزایش خواهد یافت و به معضلی برای سلامت کشور تبدیل میشود که این مسئله بهخوبی نشان میدهد سونامی سالمندی در ایران نگرانکننده است و باید برای آن چارهای اندیشیده شود. در گویش مادری ما مادربزرگ را «ننه » میگویند و اصلاً مگر میشود ننه داشته باشی و دنیا مال خودت نباشد. مادربزرگها و پدربزرگهای یادگارآنهمهروزهای خوب کودکی پدرها و مادرهای ما هستند، چینوچروکهای دست و صورتشان قد دنیا میارزد و یادآور همه زحمتهایی است که برای بزرگ کردن اولادشان کشیدهاند. بقول خودشان مگر آدمی زحمت میکشد برای کی؟ مگر غیرازاین است که میخواهند اولادشان در آسایش باشد. سرای سالمندان آرامش یاسوج چند ساختمان دریک محوطه بزرگ است، هر ساختمان اتاقهای نسبتاً بزرگی دارد که چندین تخت در آن تعبیهشده، کف سالنها و اتاقها موکت و فرشی نیست و پرستاران میگویند زنانی که اینجا هستند اختیاری از خود ندارند و به خاطر رعایت مسائل بهداشتی باید مرتب کف سالن و اتاقها تمیز و ضدعفونی شود، برای همین چیزی کف اتاقها دیده نمیشود. ولی این ساختمان و فضا با همه بزرگ بودنش، خانه خودم آدم که نمیشود، دلم آدم میگیرد، آنهم برای سالمندی که همه جوانیاش را آزاد و در کوچهپسکوچههای روستا گذرانده است.
درد دلهای سالمندان تمامی نداشت
به همت نهضت سبز زاگرس و مدیریت مجموعه سالمندان، دقایقی به مداحی گذشت، دقایقی که سالمند آنهم پای مردم بازدیدکننده و در شب شام غریبان به سینه زدند و شاید عزاداری سالهای دور در ذهنشان مجسم میشد که در آن لحظهها آرامگرفته بودند. مراسم عزاداری تمام شد، دلم میخواست با همه آنها همکلام میشدم و در دلهایشان را میشنیدم. با مشهدی خانزاده در حیاط مرکز همکلام میشوم مادربزرگ سرحالی است میگوید تازه به مرکز آمده، ناراحت است و میگوید به اختیار خودم نیامدم و چارهای ندارم ونمی دانم تا کی باید بمانم. نوشین هم میگوید اهل لوداب است. او میگوید ازدواج کردم ولی بچهدار نشدم به همین خاطر طلاق گرفتم، مادر و پدرم فوت کردهاند ولی سایر اعضای خانواده به من سر میزنند. او میگوید اینجا زندان است ولی دوستش دارم، چون تخت دارد و کمرم درد نمیگیرد. ننه کشور دوستداشتنی پیرزنی دیگری است که مهربانی در چهرهاش از فاصله دورهم موج میزند او میگوید یک سالی است در این مرکز است و همه اعضای خانوادهاش به او سر میزنند. با همان سخاوت مادربزرگ گونهاش میگوید الآن پولی همراهم نیست که به تو بدهم و من صمیمانه دست این مهربانو را میبوسم، ننه کشور از من میخواهد بازهم به دیدارش بروم و هر وقت رفتم برایش مسکن ببرم چون سردرد دارد. آسیه هم از دیگر سالمندان مرکز است که به گفته پرستارهایش هیچوقت ازدواجنکرده، خودش میگفت ۲۰ سال است در مرکز زندگی میکند و اهل لوداب است. یکی از خانمهای بازدیدکننده برای آنها روسری آورده بود، آسیه روسری زردرنگی را میپوشد وزلف های حنایی رنگش با آن روسری، چهرهاش را دلنشینتر کرده و برای ما فال میگیرد و آینده ما را با دانههای تسبیح خوشرنگش تفسیر میکند و ما چقدر خوشحال بودیم که ساعاتی را بهدوراز زندگیهای ماشینی و پرهیاهو کنار آنها گذارندیم. نباتی مادر سالمند دیگری است که آرام و قرار ندارد و مثل کودکی بازیگوش تاب یکجا ماندن ندارد، پرستارها میگوید نباتی در جوانی خودش را فدای پسری کرده که هیچوقت به دیدار مادرش نیامده، مادری خود را سپر بلای فرزندش میکند و فرزندش اینچنین بیتفاوت انگارنهانگار که مادری دارد. درد دلهای سالمندان تمامی نباشد دلی بزرگ میخواست و ساعاتی طولانی بهاندازه تمام چینهای بجا مانده از روزگار دور این مادران تنها.
برای رویارویی با جامعه کهنسال هیچ تمهیداتی نیندیشیدهایم
باید گفت کهنسالی فردایی است برای همه ولی مهم این است برای مقابله با این پدیده گریزناپذیر در استان چه تمهیدی اندیشیدهایم آنچنانکه فرماندار بویراحمد در کمیته مناسبسازی اماکن عمومی و دولتی معلولین و سالمندان میگوید: جامعه رو به کهنسالی میرود و به هر دلیلی که نخواهیم حق معلولان را ادا کنیم بازهم موظفیم برای جامعهای که ۲۰ تا ۳۰ سال دیگر پیرمرد و پیرزنهایش از جوانان بیشتر میشود بستر را آماده کنیم. سید محمدکاظم نظری میگوید از همان زمان قرار بود کلینیک سالمندان در این استان ساخته شود و در همه این سالها همهچیز در حد حرف و سخن باقیمانده است، اما موظفیم از همین امروز برای این موضوع فکری کرده و برنامهریزی کنیم، زیرا برای رویارویی با جامعه کهنسال هنوز هیچ تمهیداتی نیندیشیدهایم. فرماندار تأکید میکند بسیاری از الزامات مناسبسازی برای معلولان و سالمندان نیازی به پول ندارد و باید دستگاههای متولی در هنگام ساختوسازها نظارت کافی داشته باشند تا قانون بهخوبی اعمال و اجرا شود، زیرا در قانون همه این موارد پیشبینیشده است. نظری تأکید میکند: نباید فراموش کنیم آن چیزی که معلولان نیاز ندارند ترحم است و باید هر کس در حد توان وظایف خود را در قبال این بخش از جامعه انجام دهد.
تنهایی در کمین سالمندان
رئیس بهزیستی شهرستان نیز در این نشست بابیان اینکه ۶۰۰ سالمند تحت حمایت بهزیستی در شهرستان وجود دارد سالمندی را جز آن بخشهایی دانست که باید برایش برنامهریزی شود. پورحبیب ادامه داد: دو خانه زنان و مردان سالمند در شهرستان وجود دارد که ۳۰ مرد در یک خانه و ۴۴ زن در خانه دیگر نگهداری میشوند. وی بیماریهای قلبی و عروقی را مشکل دوران سالمندی نامید اما تأکید کرد تنهایی سالمندان مهمترین مساله و مشکل است. وی بابیان اینکه در شهرستان پنج هزار معلول داریم افزود:۲ هزار نفر از این افرد معلولان جسمی و حرکتی هستند و این بدان معناست که در زمینه مناسبسازی نیاز به خدمات دارند و باید برای رفع مشکلاتشان تمهیداتی اندیشیده شود.
ترویج نگاه انسانی به مقوله سالمندی
ولایتی رئیس کمیته امداد شهرستان نیز گفت ترویج نگاه انسانی به مقوله سالمندی یکی از الزامات است زیرا باید جامعه به نتیجه برسد که تکریم معلول، جانباز و سالمند، تکریم انسانیت است. ولایتی یادآور شد از ۱۰ هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد شهرستان بیش از ۵۰ درصد آنها سالمندان هستند و تأکید کرد مهمترین مساله ای که این افراد را تهدید میکند بحث تغذیه است.
فعالیتهای خیریه از ابعاد مهم و کاری تشکل نهضت سبز زاگرس است
امید سجادیان دبیراجرایی تشکل اجتماعی وفرهنگی مردمنهاد نهضت سبز زاگرس هم گفت فعالیتهای خیریه نیز از ابعاد مهم و کاری این تشکل است که توجه به سالمندان نیز در همین راستا مورد تأکید اعضای تشکل قرار گرفته است. او اضافه کرد پیش از این نیزتشکل نهضت سبز زاگرس بازدیدها وبرنامه جشنهایی را به منظور توجه به سالمندان درنظر گرفت که از جمله آنها جشن مادرانه بود که ازهمین محل کمکهای شایانی از طرف مردم جمع آوری و در اختیار مرکز قرار گرفت که جای تقدیر دارد.
یارانه بهزیستی کفاف هزینههای سالمندان نیست
همه این صحبتها را کنار هم بگذاریم معلوم میشود کجای کاریم وچقدر راه نرفته وکار نکرده درباب سالمندان داریم. مشهدی زاده مدیر آسایشگاه سالمندان آرامش میگوید در این مرکز ۴ نفر سالمند مجهول الهویه داریم که بهزیستیان ها را معرفی کرده وبیماری آلزایمر دارند و حدود ۱۵ نفر نیز بی سرپرست هستند وفقط چند نفر در مرکز هستند که خانوادههایشان پیگیر هستند وبه سالمندشان سر میزنند. او ادامه داد در مرکز به لحاظ درمانی مشکل خاصی وجود ندارد ومشکلات سالمندان بیشتر روحی وعاطفی است زیرا سالمندان در شرایط وسنی هستند که بیشتر از هر چیزی نیاز به توجه دارند خصوصاً اینکه بیشتر کسانی که در این مرکز هستند بی سرپرست هستند وکسی راندارند واین دید وبازدیدها حتی در حد یک احوالپرسی کوتاه باعث میشود آنان به لحاظ روحی وروانی تقویت شوند ودلشان شاد شود. مدیر آسایشگاه سالمندان آرامش گفت اکثراً سالمندان این مرکز بی اختیاری اداری دارند وآن تعدادی که سرپا هستند نیز کنترلی ندارند و باید برای آنها از پوشک استفاده کرد که قیمت هر پوشک ۹ هزار تومان است که در هرماه بالای یک میلیون ودویست هزار تومان هزینه پوشک برای هر سالمند میشود. او ادامه میدهد بهزیستی برای هر سالمند ۵۰۰ هزارتومان پرداخت میکند که کفاف نمیکند واین درشرایطی است که درشهرهای بزرگ تا پول پذیرش سالمند را پرداخت نکنند او را پذیرش نمیکنند. مشهدی زاده اضافه میکند در استان ما تا سالمندی زمین گیر نشود به مرکز تحویل داده نمیشوند و این درحالی است که سالمند زمین گیر شرایط خاص خود را دارد و مبلغ یارانه بهزیستی برای نگهداری آن کافی نبوده و مثل این است که ما با یک بال حرکت کنیم. این مسئول میگوید کادر درمانی ومجموعه علوم پزشکی وآزمایشگاه های شهر یاسوج همکاری خوبی با مرکز دارند وحتی پزشکانی هستند که بدون گرفتن حق ویزیت به دیدار سالمندان میآیند وانان را مداوا میکنند. مشهدی زاده گفت مردم در استان ما باتوجه به فرهنگ وعرفی خاصی که حاکم است احترام زیادی برای سالمندان قائلاند، ولی با این وجود بازهم تعدادی سالمند درمراکز ماهست که البته در قیاس با سایر شهرها امار بسیار کمی است. او گفت از مردم انتظار داریم چون سلامت وتغذیه سالمندان از اهمیت زیادی برخورداراست و باید محدودیتهایی درنظر گرفته شود اگر نذورات وهدایایی دارند آن را به صورت خام وخشکبار تحویل دهند تا مطابق با ذائقه وسلامت سالمندان در اختیار آنها قرار داده شود.
آینده وفردایی مبهم در انتظار نسل جدید
برنامه بازدید با اهدای لوح سپاس از طرف مدیریت مجموعه سرای سالمندان آرامش یاسوج به اعضای تشکل نهضت سبز زاگرس برای اجرای برنامههای مؤثر وسازنده و خیری برای سالمندان به پایان رسید و من به آینده وفردایی که در انتظار همه ما خواهد بود فکر میکنم، آنهم در جامعهای که برای رؤیایی با سالمندی وکهنسالی در آن به زعم خود مسئولان چارهای اندیشیده نشده وسونامی آن نیز نگرانکننده عنوان شده است، آلزایمر وتنهایی شده سهم همه مادران وپدرانی که فرداهای خود را آزادانه و در رویاهایی غیز ازاین چاردیواری میدیدند، سرای سالمندان آرامش و همه مراکز اینچنینی چشم انتظار یک سلام وعلیک خودمانی هستند، آنها را دریابیم.
گزارش از مرضیه دادگر
چرا آوردنت اینجا...؟
«من خودم اومدم مادر...
-آخه مگه میشه؟ یه مادر با پای خودش بیاد جایی که روزی هزار بار از خدا عزرائیل رو طلب کنه...؟
«هر چیزی یه تاریخ انقضایی داره مادر... شاید منم دیگه تاریخم گذشته بود...
-چند وقت یه بار بهت سر میزنن...؟
«الآن هفت سالی میشه ازشون خبر ندارم... یه شمارهدارم که هفتساله خاموشه...
بغضش ترکید... پیشونی ش رو بوسیدم و اومدم بیرون...
یادم میومد که خواهر برادرا وقتی دعواشون میشد، میرفتن دامنِ مادرشون رو سمتِ خودشون میکشیدن و داد میزدن «مامانِ منه... مامانِ خودمه...»
و حالا، مادرشون رو به هم تعارف میکردن و هیچ کدوم حاضر نبودن تحویل بگیرن...
این مقدمه کوتاه نوشتهای از علی قاضی نظام است، گفتگویی صمیمی با یک مادر که حالا باید واپسین روزهای عمرش را در سرای سالمندان سپری کند.۹ مهرماه به نام روز جهانی سالمند نامگذاری شده است، تاریخی که شاید بتوان گفت تنها در تقویم جهانی رد و نشانی دارد. بههرحال این تاریخ جهانی بهانهای شد تا همراه تشکل مردمنهاد نهضت سبز زاگرس که همواره پیشقدم فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و خیری بوده، بازدیدی از آسایشگاه شبانهروزی نگهداری از سالمندان معلول وبی سرپرست زنانه آرامش یاسوج داشته باشم. بیشتر از ۴۵ بانوی سالمند در این مرکز هستند، سالمندانی که کودکانه و معصومانه از دیدن ما ذوق کردند و ما همدلمان از اینهمه محبت و ذوق غنج رفت، چنان قربان صدقه ما میرفتند که حس میکردم نهتنها من که همه بازدیدکنندهها دلشان برای مادربزرگهایشان بهاندازه همه دنیا تنگ شد. برخیهایشان گوشهای کزکرده بودند و برخی هم با ما و همهکسانی که به مرکز آمدهاند صحبت میکردند. اینها همه زنان و دختران دیروز ما هستند که شاید هیچگاه تصور نمیکردند در یک چاردیواری باید باقیمانده عمر و روزگارشان را سپری کنند، ولی هیچچیز هم که نباشد کهنسالی در کمین است و از آن گریزی نیست، مهم این است این ایام چگونه سپری شود، یکی در کنار سروهمسرش پیر میشود ویکی در سرای سالمندان.
سونامی سالمندی در ایران نگرانکننده است
محمدعلی محسنی بندپی رئیس انجمن فیزیوتراپی کشور در همین رابطه میگوید برای جلوگیری از سونامی سالمندی در کشور سیاستگذاری مناسبی انجامنشده است، این در حالی است که بیش از ۸ درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل میدهند. این آمار در دو دهه آینده بهشدت افزایش خواهد یافت و به معضلی برای سلامت کشور تبدیل میشود که این مسئله بهخوبی نشان میدهد سونامی سالمندی در ایران نگرانکننده است و باید برای آن چارهای اندیشیده شود. در گویش مادری ما مادربزرگ را «ننه » میگویند و اصلاً مگر میشود ننه داشته باشی و دنیا مال خودت نباشد. مادربزرگها و پدربزرگهای یادگارآنهمهروزهای خوب کودکی پدرها و مادرهای ما هستند، چینوچروکهای دست و صورتشان قد دنیا میارزد و یادآور همه زحمتهایی است که برای بزرگ کردن اولادشان کشیدهاند. بقول خودشان مگر آدمی زحمت میکشد برای کی؟ مگر غیرازاین است که میخواهند اولادشان در آسایش باشد. سرای سالمندان آرامش یاسوج چند ساختمان دریک محوطه بزرگ است، هر ساختمان اتاقهای نسبتاً بزرگی دارد که چندین تخت در آن تعبیهشده، کف سالنها و اتاقها موکت و فرشی نیست و پرستاران میگویند زنانی که اینجا هستند اختیاری از خود ندارند و به خاطر رعایت مسائل بهداشتی باید مرتب کف سالن و اتاقها تمیز و ضدعفونی شود، برای همین چیزی کف اتاقها دیده نمیشود. ولی این ساختمان و فضا با همه بزرگ بودنش، خانه خودم آدم که نمیشود، دلم آدم میگیرد، آنهم برای سالمندی که همه جوانیاش را آزاد و در کوچهپسکوچههای روستا گذرانده است.
درد دلهای سالمندان تمامی نداشت
به همت نهضت سبز زاگرس و مدیریت مجموعه سالمندان، دقایقی به مداحی گذشت، دقایقی که سالمند آنهم پای مردم بازدیدکننده و در شب شام غریبان به سینه زدند و شاید عزاداری سالهای دور در ذهنشان مجسم میشد که در آن لحظهها آرامگرفته بودند. مراسم عزاداری تمام شد، دلم میخواست با همه آنها همکلام میشدم و در دلهایشان را میشنیدم. با مشهدی خانزاده در حیاط مرکز همکلام میشوم مادربزرگ سرحالی است میگوید تازه به مرکز آمده، ناراحت است و میگوید به اختیار خودم نیامدم و چارهای ندارم ونمی دانم تا کی باید بمانم. نوشین هم میگوید اهل لوداب است. او میگوید ازدواج کردم ولی بچهدار نشدم به همین خاطر طلاق گرفتم، مادر و پدرم فوت کردهاند ولی سایر اعضای خانواده به من سر میزنند. او میگوید اینجا زندان است ولی دوستش دارم، چون تخت دارد و کمرم درد نمیگیرد. ننه کشور دوستداشتنی پیرزنی دیگری است که مهربانی در چهرهاش از فاصله دورهم موج میزند او میگوید یک سالی است در این مرکز است و همه اعضای خانوادهاش به او سر میزنند. با همان سخاوت مادربزرگ گونهاش میگوید الآن پولی همراهم نیست که به تو بدهم و من صمیمانه دست این مهربانو را میبوسم، ننه کشور از من میخواهد بازهم به دیدارش بروم و هر وقت رفتم برایش مسکن ببرم چون سردرد دارد. آسیه هم از دیگر سالمندان مرکز است که به گفته پرستارهایش هیچوقت ازدواجنکرده، خودش میگفت ۲۰ سال است در مرکز زندگی میکند و اهل لوداب است. یکی از خانمهای بازدیدکننده برای آنها روسری آورده بود، آسیه روسری زردرنگی را میپوشد وزلف های حنایی رنگش با آن روسری، چهرهاش را دلنشینتر کرده و برای ما فال میگیرد و آینده ما را با دانههای تسبیح خوشرنگش تفسیر میکند و ما چقدر خوشحال بودیم که ساعاتی را بهدوراز زندگیهای ماشینی و پرهیاهو کنار آنها گذارندیم. نباتی مادر سالمند دیگری است که آرام و قرار ندارد و مثل کودکی بازیگوش تاب یکجا ماندن ندارد، پرستارها میگوید نباتی در جوانی خودش را فدای پسری کرده که هیچوقت به دیدار مادرش نیامده، مادری خود را سپر بلای فرزندش میکند و فرزندش اینچنین بیتفاوت انگارنهانگار که مادری دارد. درد دلهای سالمندان تمامی نباشد دلی بزرگ میخواست و ساعاتی طولانی بهاندازه تمام چینهای بجا مانده از روزگار دور این مادران تنها.
برای رویارویی با جامعه کهنسال هیچ تمهیداتی نیندیشیدهایم
باید گفت کهنسالی فردایی است برای همه ولی مهم این است برای مقابله با این پدیده گریزناپذیر در استان چه تمهیدی اندیشیدهایم آنچنانکه فرماندار بویراحمد در کمیته مناسبسازی اماکن عمومی و دولتی معلولین و سالمندان میگوید: جامعه رو به کهنسالی میرود و به هر دلیلی که نخواهیم حق معلولان را ادا کنیم بازهم موظفیم برای جامعهای که ۲۰ تا ۳۰ سال دیگر پیرمرد و پیرزنهایش از جوانان بیشتر میشود بستر را آماده کنیم. سید محمدکاظم نظری میگوید از همان زمان قرار بود کلینیک سالمندان در این استان ساخته شود و در همه این سالها همهچیز در حد حرف و سخن باقیمانده است، اما موظفیم از همین امروز برای این موضوع فکری کرده و برنامهریزی کنیم، زیرا برای رویارویی با جامعه کهنسال هنوز هیچ تمهیداتی نیندیشیدهایم. فرماندار تأکید میکند بسیاری از الزامات مناسبسازی برای معلولان و سالمندان نیازی به پول ندارد و باید دستگاههای متولی در هنگام ساختوسازها نظارت کافی داشته باشند تا قانون بهخوبی اعمال و اجرا شود، زیرا در قانون همه این موارد پیشبینیشده است. نظری تأکید میکند: نباید فراموش کنیم آن چیزی که معلولان نیاز ندارند ترحم است و باید هر کس در حد توان وظایف خود را در قبال این بخش از جامعه انجام دهد.
تنهایی در کمین سالمندان
رئیس بهزیستی شهرستان نیز در این نشست بابیان اینکه ۶۰۰ سالمند تحت حمایت بهزیستی در شهرستان وجود دارد سالمندی را جز آن بخشهایی دانست که باید برایش برنامهریزی شود. پورحبیب ادامه داد: دو خانه زنان و مردان سالمند در شهرستان وجود دارد که ۳۰ مرد در یک خانه و ۴۴ زن در خانه دیگر نگهداری میشوند. وی بیماریهای قلبی و عروقی را مشکل دوران سالمندی نامید اما تأکید کرد تنهایی سالمندان مهمترین مساله و مشکل است. وی بابیان اینکه در شهرستان پنج هزار معلول داریم افزود:۲ هزار نفر از این افرد معلولان جسمی و حرکتی هستند و این بدان معناست که در زمینه مناسبسازی نیاز به خدمات دارند و باید برای رفع مشکلاتشان تمهیداتی اندیشیده شود.
ترویج نگاه انسانی به مقوله سالمندی
ولایتی رئیس کمیته امداد شهرستان نیز گفت ترویج نگاه انسانی به مقوله سالمندی یکی از الزامات است زیرا باید جامعه به نتیجه برسد که تکریم معلول، جانباز و سالمند، تکریم انسانیت است. ولایتی یادآور شد از ۱۰ هزار خانوار تحت پوشش کمیته امداد شهرستان بیش از ۵۰ درصد آنها سالمندان هستند و تأکید کرد مهمترین مساله ای که این افراد را تهدید میکند بحث تغذیه است.
فعالیتهای خیریه از ابعاد مهم و کاری تشکل نهضت سبز زاگرس است
امید سجادیان دبیراجرایی تشکل اجتماعی وفرهنگی مردمنهاد نهضت سبز زاگرس هم گفت فعالیتهای خیریه نیز از ابعاد مهم و کاری این تشکل است که توجه به سالمندان نیز در همین راستا مورد تأکید اعضای تشکل قرار گرفته است. او اضافه کرد پیش از این نیزتشکل نهضت سبز زاگرس بازدیدها وبرنامه جشنهایی را به منظور توجه به سالمندان درنظر گرفت که از جمله آنها جشن مادرانه بود که ازهمین محل کمکهای شایانی از طرف مردم جمع آوری و در اختیار مرکز قرار گرفت که جای تقدیر دارد.
یارانه بهزیستی کفاف هزینههای سالمندان نیست
همه این صحبتها را کنار هم بگذاریم معلوم میشود کجای کاریم وچقدر راه نرفته وکار نکرده درباب سالمندان داریم. مشهدی زاده مدیر آسایشگاه سالمندان آرامش میگوید در این مرکز ۴ نفر سالمند مجهول الهویه داریم که بهزیستیان ها را معرفی کرده وبیماری آلزایمر دارند و حدود ۱۵ نفر نیز بی سرپرست هستند وفقط چند نفر در مرکز هستند که خانوادههایشان پیگیر هستند وبه سالمندشان سر میزنند. او ادامه داد در مرکز به لحاظ درمانی مشکل خاصی وجود ندارد ومشکلات سالمندان بیشتر روحی وعاطفی است زیرا سالمندان در شرایط وسنی هستند که بیشتر از هر چیزی نیاز به توجه دارند خصوصاً اینکه بیشتر کسانی که در این مرکز هستند بی سرپرست هستند وکسی راندارند واین دید وبازدیدها حتی در حد یک احوالپرسی کوتاه باعث میشود آنان به لحاظ روحی وروانی تقویت شوند ودلشان شاد شود. مدیر آسایشگاه سالمندان آرامش گفت اکثراً سالمندان این مرکز بی اختیاری اداری دارند وآن تعدادی که سرپا هستند نیز کنترلی ندارند و باید برای آنها از پوشک استفاده کرد که قیمت هر پوشک ۹ هزار تومان است که در هرماه بالای یک میلیون ودویست هزار تومان هزینه پوشک برای هر سالمند میشود. او ادامه میدهد بهزیستی برای هر سالمند ۵۰۰ هزارتومان پرداخت میکند که کفاف نمیکند واین درشرایطی است که درشهرهای بزرگ تا پول پذیرش سالمند را پرداخت نکنند او را پذیرش نمیکنند. مشهدی زاده اضافه میکند در استان ما تا سالمندی زمین گیر نشود به مرکز تحویل داده نمیشوند و این درحالی است که سالمند زمین گیر شرایط خاص خود را دارد و مبلغ یارانه بهزیستی برای نگهداری آن کافی نبوده و مثل این است که ما با یک بال حرکت کنیم. این مسئول میگوید کادر درمانی ومجموعه علوم پزشکی وآزمایشگاه های شهر یاسوج همکاری خوبی با مرکز دارند وحتی پزشکانی هستند که بدون گرفتن حق ویزیت به دیدار سالمندان میآیند وانان را مداوا میکنند. مشهدی زاده گفت مردم در استان ما باتوجه به فرهنگ وعرفی خاصی که حاکم است احترام زیادی برای سالمندان قائلاند، ولی با این وجود بازهم تعدادی سالمند درمراکز ماهست که البته در قیاس با سایر شهرها امار بسیار کمی است. او گفت از مردم انتظار داریم چون سلامت وتغذیه سالمندان از اهمیت زیادی برخورداراست و باید محدودیتهایی درنظر گرفته شود اگر نذورات وهدایایی دارند آن را به صورت خام وخشکبار تحویل دهند تا مطابق با ذائقه وسلامت سالمندان در اختیار آنها قرار داده شود.
آینده وفردایی مبهم در انتظار نسل جدید
برنامه بازدید با اهدای لوح سپاس از طرف مدیریت مجموعه سرای سالمندان آرامش یاسوج به اعضای تشکل نهضت سبز زاگرس برای اجرای برنامههای مؤثر وسازنده و خیری برای سالمندان به پایان رسید و من به آینده وفردایی که در انتظار همه ما خواهد بود فکر میکنم، آنهم در جامعهای که برای رؤیایی با سالمندی وکهنسالی در آن به زعم خود مسئولان چارهای اندیشیده نشده وسونامی آن نیز نگرانکننده عنوان شده است، آلزایمر وتنهایی شده سهم همه مادران وپدرانی که فرداهای خود را آزادانه و در رویاهایی غیز ازاین چاردیواری میدیدند، سرای سالمندان آرامش و همه مراکز اینچنینی چشم انتظار یک سلام وعلیک خودمانی هستند، آنها را دریابیم.
گزارش از مرضیه دادگر