تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۴۲
کد مطلب : ۲۷۶۶۲۳
سرنوشت منتقدان در شهرداری دهدشت چه میشود
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ سید مصطفی گنجی
هرچه میخواهیم به قول یکی از اعضای شورای شهر، بی خیال شویم، نمیشود که نمیشود که نمیشود!!!
چندان هم این شعر در هفته شعر و ادب پارسی خالی از لطف نیست! اما واقعاً نمیشود...
شهرداری و شورای دور چهارم با همه خوب و بدش سرانجام به پایان رسید اما گویا مسائل و مشکلات شورا و شهرداری تمام شدنی نیستند و هر از چند گاهی موردی از گوشه ای دیگر بالا میآید که نمیشود سر سری از کنار آن گذشت.
از تازه کاری، نابلدی، بکری و نوبرانگی شورای پنجم که بگذریم، عزل و نصبها و تکمیل کردن پازل از هم گسیخته شهرداری اینکاره میخواهد!
این بار در این مقال میخواهم از کسی بگویم که شاید به جرأت به توان گفت تنها منتقد شورا و شهردار قبلی بود که بیش از آنچه که قابل باور باشد در حقش اجحاف شده است.
افرادی هوشیار و بیدار که تخلفات را جار زدند تا راه ورود افرادی بکر و بی تخلف به شورا باز شود، شخصی که مرد و مردانه پای مواضع انتقادیاش ایستاد و با وجود آنکه ژن خوب دارد ذره ای لغزش نکرده، و تا روز آخر در جبههٔ منتقدان مدیریت شهری ایستاد.
اینکه گفتهام ژن خوب، واقعیت است و غلو نکردهام.
جایگاهی که او دارد چنانچه میخواست میتوانست مانند بعضیها فقط پشت صحنه باشد و در روز مبادا به نان و نوایش برسد و قطعاً هم میرسید، بدون از آنکه نیازی به چنین مواضعی داشته باشد.
بارهای زیادی مورد تهدید قرار گرفت و توهینها شنید. از پیامکهای تهدید آمیز با پیش شمارههای نادر و کمیاب گرفته تا تلفنهای شبانه و بی وقت.
اما هیچوقت چهره خندان و متینش تغییر نکرد و عبوس نشد و هیچ وقت در مورد هیچ شخصی پیش داوری نکرد و تهمت ناروا نبست.
سکوت کرد و چیزی نگفت و همیشه صادق و بی ریا نسبت به مسیری که در پیش گرفته بود، در حلقهٔ دوستانش که هر کدام به دلیل نقد و انتقاد از شهردار سابق به نوعی از کار برکنار شدند ماند و تا روز آخر از منتقدان شورای چهارم و تخشا _شهردار وقت_ بود.
در ادامهٔ مسیر دست به قلم شد و هر کجا که انتقادی داشت بصورت یادداشت و در کمال احترام و ادب انتقادش را میکرد و مطلبش را میگفت؛ بدون از آنکه حتی سر سوزنی به احدی توهین کند.
کار اشتباهی انجام نداد و انحرافی نداشت و همانند یک منتقد حرفه ای مسیر خودش را طی کرد. با آنکه کاربلد بود اما بدون آنکه خلافی مرتکب شود فقط به صرف منتقد بودنش، او را از کار کنار گذاشتند و به هر طریقی که میشد او را اذیت کردند. از ابلاغهای غیرتخصصی گرفته تا تعویض قفل در اتاق بصورت شبانه و هر کار دیگری فقط و فقط به خاطر اینکه منتقد شهردار بود. سکاندار منقدین کاندیدای شورای شهر و حتی کارکنان شهرداری بود بی آنکه به آینده کاری خود بیندیشد. نقطه سیبل حملات دوست و دشمن قرار گرفت تا راه کاندیدای خدمت را باز کند، البته او تنها نبود و دوستان دیگری داشت که آنها هم منتقد شهردار بودند، اما همانند یک لشکر شکست خورده فقط اسمشان منتقد بود.
پروسه حذف این منتقد از اواخر شورای چهارم استارت زده شد و متاسفانه به خوبی به شورای پنجم نیز القا شد و شورای پنجم در اولین قدم، همسو با شورای چهارم شد
با وجود تمامی این موارد که بصورت کلی بیان نمودم و با وجود شایستگی و حسن نیتی که شهردار و شورای پنجم نسبت به ایشان داشتند در کمال بهت و حیرت، اما اکنون تمامی این موارد خاری شد در چشمش. همه تبرئه شدند به جر ایشان!!!
شاید خودش هم فکرش را نمیکرد یک منتقد به خط قرمزی برای مجموعهاش تبدیل شود!
در کمال تعجب تک تک افرادی که روزی از منتقدین شهردار سابق بودند هرکدام در شرایطی ایده آل تر به کار گرفته شدند بجز شخص "سید ایمان تقوی"؟ بله درست متوجه شدید، سید ایمان تقوی.
در این مقال نمیخواهم به کسی توهینی کنم و یا شخصی را زیر سؤال ببرم اما هرچقدر با خودم کلنجار رفتم چند سؤال بزرگ برایم مطرح شده که دوست دارم از اعضای شورای شهر و شخص شهردار بپرسم و امیدوارم آنها جوابی برای این سؤالات داشته باشند...
البته امیدوارم جواب دهند چون معتقدم مردم و شهروندان خود بهتر قضاوت میکنند:
_از تصمیم گیرندگان وقت شهرداری دهدشت سؤال میکنم مشکل سید ایمان تقوی چیست و چه هیزم تری به کسی فروخته است که امروز او را به عنوان شخصی خطرناک معرفی کردهاند؟
_آیا اگر بکار گیری منتقدان شهردار سابق نوعی باج دادن محسوب میشود استفاده از همسنگران ایمان تقوی هم نوعی باج میباشد؟
_ آیا اتخاذ چنین تصمیمی توصیه کسی بوده است یا هدف فقط زهر چشم گرفتن از سید ایمان تقوی است؟
_ کی و چه موقع آقای تقوی برای مدیریت جدید و اعضای شورای دور پنجم تعیین تکلیف کرده است؟(لیست تمامی یادداشتهایی که به قلم ایشان نوشته شده است بحمدلله موجود است
_آیا اینست آنهمه وعده وعیدهایی که در ایام انتخابات شعار دادهاید؟ استفاده از تمامی ظرفیت و پتانسیلهای بالقوه موجود به دور از هرگونه اختلاف و دو دستگی!!!
_دوستان اصلاحاتی در شورای شهر, شعار خط و جناح شما به قول خودتان (زنده باد مخالف من است) پس چطور امروز بر خلاف شعارتان قدم بر میدارید
_در جلسه ای سید ایمان تقوی را شخصی منفعت طلب و خطرناک معرفی کردید که حتی با برخورد قاطع یک خبرنگار قرار گرفتید. برای کدامین منفعت، ایمان تقوی جنگید؟
و در آخر سخنی با شهردار جدید جناب آقای «برخه» ...
جناب شهردار من حامی شما نبودم و همانگونه که نیک میدانید از گزینه دیگر حمایت کردم. میزان و معیار شایستگی یک فرد استنباط یک کامنت از یک سایت محلی نیست بلکه تجارب و توانایی آن فرد است و مطمئناً همگی باید روزی در جایگاه عدل الهی جوابگوی اعمال خود باشیم.
اجازه ندهید بیش از این یآس و نا امیدی چهره تک تک جوانان این شهر را احاطه کرده تا خانوادهها از روی درماندگی به کوچ اجباری روی بیاورند.
کوچ اجباری ۳۲ هزار شهروند به شهرستانها و استانهای همجوار تنها به زبان خوش ست، هرگز در وصف نمیگنجد، قدردان منتقدین و مخالفین باشیم زیرا زمینه ظهور استعدادها را فراهم میکنند، کمااینکه در شورای پنجم قدردان امثال «سیدایمان تقوی» بودیم. هر هفت نفر شورای پنجم و شهردار محترم قدرشناس روشنگریهای ایمان تقوی باشید که تحت عنوان ناجی شهرداری و شورا از او یاد میشود، و چه بهتر که مردم بدانند مدیون چه کسانی برای افشاگریها هستند!
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
بیست و نهم شهریورماه نود و شش
دهدشت
هرچه میخواهیم به قول یکی از اعضای شورای شهر، بی خیال شویم، نمیشود که نمیشود که نمیشود!!!
چندان هم این شعر در هفته شعر و ادب پارسی خالی از لطف نیست! اما واقعاً نمیشود...
شهرداری و شورای دور چهارم با همه خوب و بدش سرانجام به پایان رسید اما گویا مسائل و مشکلات شورا و شهرداری تمام شدنی نیستند و هر از چند گاهی موردی از گوشه ای دیگر بالا میآید که نمیشود سر سری از کنار آن گذشت.
از تازه کاری، نابلدی، بکری و نوبرانگی شورای پنجم که بگذریم، عزل و نصبها و تکمیل کردن پازل از هم گسیخته شهرداری اینکاره میخواهد!
این بار در این مقال میخواهم از کسی بگویم که شاید به جرأت به توان گفت تنها منتقد شورا و شهردار قبلی بود که بیش از آنچه که قابل باور باشد در حقش اجحاف شده است.
افرادی هوشیار و بیدار که تخلفات را جار زدند تا راه ورود افرادی بکر و بی تخلف به شورا باز شود، شخصی که مرد و مردانه پای مواضع انتقادیاش ایستاد و با وجود آنکه ژن خوب دارد ذره ای لغزش نکرده، و تا روز آخر در جبههٔ منتقدان مدیریت شهری ایستاد.
اینکه گفتهام ژن خوب، واقعیت است و غلو نکردهام.
جایگاهی که او دارد چنانچه میخواست میتوانست مانند بعضیها فقط پشت صحنه باشد و در روز مبادا به نان و نوایش برسد و قطعاً هم میرسید، بدون از آنکه نیازی به چنین مواضعی داشته باشد.
بارهای زیادی مورد تهدید قرار گرفت و توهینها شنید. از پیامکهای تهدید آمیز با پیش شمارههای نادر و کمیاب گرفته تا تلفنهای شبانه و بی وقت.
اما هیچوقت چهره خندان و متینش تغییر نکرد و عبوس نشد و هیچ وقت در مورد هیچ شخصی پیش داوری نکرد و تهمت ناروا نبست.
سکوت کرد و چیزی نگفت و همیشه صادق و بی ریا نسبت به مسیری که در پیش گرفته بود، در حلقهٔ دوستانش که هر کدام به دلیل نقد و انتقاد از شهردار سابق به نوعی از کار برکنار شدند ماند و تا روز آخر از منتقدان شورای چهارم و تخشا _شهردار وقت_ بود.
در ادامهٔ مسیر دست به قلم شد و هر کجا که انتقادی داشت بصورت یادداشت و در کمال احترام و ادب انتقادش را میکرد و مطلبش را میگفت؛ بدون از آنکه حتی سر سوزنی به احدی توهین کند.
کار اشتباهی انجام نداد و انحرافی نداشت و همانند یک منتقد حرفه ای مسیر خودش را طی کرد. با آنکه کاربلد بود اما بدون آنکه خلافی مرتکب شود فقط به صرف منتقد بودنش، او را از کار کنار گذاشتند و به هر طریقی که میشد او را اذیت کردند. از ابلاغهای غیرتخصصی گرفته تا تعویض قفل در اتاق بصورت شبانه و هر کار دیگری فقط و فقط به خاطر اینکه منتقد شهردار بود. سکاندار منقدین کاندیدای شورای شهر و حتی کارکنان شهرداری بود بی آنکه به آینده کاری خود بیندیشد. نقطه سیبل حملات دوست و دشمن قرار گرفت تا راه کاندیدای خدمت را باز کند، البته او تنها نبود و دوستان دیگری داشت که آنها هم منتقد شهردار بودند، اما همانند یک لشکر شکست خورده فقط اسمشان منتقد بود.
پروسه حذف این منتقد از اواخر شورای چهارم استارت زده شد و متاسفانه به خوبی به شورای پنجم نیز القا شد و شورای پنجم در اولین قدم، همسو با شورای چهارم شد
با وجود تمامی این موارد که بصورت کلی بیان نمودم و با وجود شایستگی و حسن نیتی که شهردار و شورای پنجم نسبت به ایشان داشتند در کمال بهت و حیرت، اما اکنون تمامی این موارد خاری شد در چشمش. همه تبرئه شدند به جر ایشان!!!
شاید خودش هم فکرش را نمیکرد یک منتقد به خط قرمزی برای مجموعهاش تبدیل شود!
در کمال تعجب تک تک افرادی که روزی از منتقدین شهردار سابق بودند هرکدام در شرایطی ایده آل تر به کار گرفته شدند بجز شخص "سید ایمان تقوی"؟ بله درست متوجه شدید، سید ایمان تقوی.
در این مقال نمیخواهم به کسی توهینی کنم و یا شخصی را زیر سؤال ببرم اما هرچقدر با خودم کلنجار رفتم چند سؤال بزرگ برایم مطرح شده که دوست دارم از اعضای شورای شهر و شخص شهردار بپرسم و امیدوارم آنها جوابی برای این سؤالات داشته باشند...
البته امیدوارم جواب دهند چون معتقدم مردم و شهروندان خود بهتر قضاوت میکنند:
_از تصمیم گیرندگان وقت شهرداری دهدشت سؤال میکنم مشکل سید ایمان تقوی چیست و چه هیزم تری به کسی فروخته است که امروز او را به عنوان شخصی خطرناک معرفی کردهاند؟
_آیا اگر بکار گیری منتقدان شهردار سابق نوعی باج دادن محسوب میشود استفاده از همسنگران ایمان تقوی هم نوعی باج میباشد؟
_ آیا اتخاذ چنین تصمیمی توصیه کسی بوده است یا هدف فقط زهر چشم گرفتن از سید ایمان تقوی است؟
_ کی و چه موقع آقای تقوی برای مدیریت جدید و اعضای شورای دور پنجم تعیین تکلیف کرده است؟(لیست تمامی یادداشتهایی که به قلم ایشان نوشته شده است بحمدلله موجود است
_آیا اینست آنهمه وعده وعیدهایی که در ایام انتخابات شعار دادهاید؟ استفاده از تمامی ظرفیت و پتانسیلهای بالقوه موجود به دور از هرگونه اختلاف و دو دستگی!!!
_دوستان اصلاحاتی در شورای شهر, شعار خط و جناح شما به قول خودتان (زنده باد مخالف من است) پس چطور امروز بر خلاف شعارتان قدم بر میدارید
_در جلسه ای سید ایمان تقوی را شخصی منفعت طلب و خطرناک معرفی کردید که حتی با برخورد قاطع یک خبرنگار قرار گرفتید. برای کدامین منفعت، ایمان تقوی جنگید؟
و در آخر سخنی با شهردار جدید جناب آقای «برخه» ...
جناب شهردار من حامی شما نبودم و همانگونه که نیک میدانید از گزینه دیگر حمایت کردم. میزان و معیار شایستگی یک فرد استنباط یک کامنت از یک سایت محلی نیست بلکه تجارب و توانایی آن فرد است و مطمئناً همگی باید روزی در جایگاه عدل الهی جوابگوی اعمال خود باشیم.
اجازه ندهید بیش از این یآس و نا امیدی چهره تک تک جوانان این شهر را احاطه کرده تا خانوادهها از روی درماندگی به کوچ اجباری روی بیاورند.
کوچ اجباری ۳۲ هزار شهروند به شهرستانها و استانهای همجوار تنها به زبان خوش ست، هرگز در وصف نمیگنجد، قدردان منتقدین و مخالفین باشیم زیرا زمینه ظهور استعدادها را فراهم میکنند، کمااینکه در شورای پنجم قدردان امثال «سیدایمان تقوی» بودیم. هر هفت نفر شورای پنجم و شهردار محترم قدرشناس روشنگریهای ایمان تقوی باشید که تحت عنوان ناجی شهرداری و شورا از او یاد میشود، و چه بهتر که مردم بدانند مدیون چه کسانی برای افشاگریها هستند!
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
بیست و نهم شهریورماه نود و شش
دهدشت
این انگ ها ب ایشون نمیچسپه
ایشون خودش هزینه شهر و مردمش کرد
انشاءالله ایشون بیشتر دریابن زیرا ایمان شایسته بهرینهاست