تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۴۹
کد مطلب : ۲۷۴۸۸۶
اصلاحطلبان و انتخاب استاندار کهگیلویه و بویراحمد
۰
کبنا ؛
احسان دری
بر کسی پوشیده نیست که پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ بدون حمایت جریان اصلاح طلبی شدنی نبود و در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ نیز اگر اسحاق جهانگیری اصلاح طلب نبود، روحانی به خوبی نمیتوانست مقابل حملات جبهه رقیب مقابله و رقابت کند. در اکثر استانها و شهرها از جمله کهگیلویه و بویراحمد نیز رئوسای ستادها توسط بزرگان و ریش سفیدان اصلاح طلبی که سالها در راه دفاع از آرمانهای خود ناملایمات دیده و شنیدند اداره گردید که خوشبختانه این ماراتن با نتیجه دلخواه همراه شد و دکتر روحانی توانست در استان رأی اول را به دست آورد.
اکنون که عملکرد دولتی که بر سرکار آمده است به پای اصلاح طلبی نوشته خواهد شد و در انتخابات چهار سال دیگر که جریان اصلاح طلبی با یک کاندیدای خودی و بدون قیم وارد کارزار خواهد شد آیا بی تفاوتی به رفتارها و ریل گذاری دولت دوازدهم از سوی جامعه اصلاح طلبی کشور را یک تاکتیک منطقی دانست؟
اینکه جریانی از تمام اعتبار و انرژی خود در پیروزی و تشکیل دولتی استفاده کند بعد برای تحقق شعارها و آرمانهای خود در انتخاب وزرا، استانداران همسو، همفکر وکارامد انتظاراتی داشته باشد، سهم خواهی غیرمشروع دانست؟
در دولت یازدهم نظر غالب اصلاح طلبان کهگیلویه و بویاحمد در مورد انتخاب استاندار استان محقق نگشت و فردی انتخاب گردید که در چهار سال اخیر اکثر اصلاح طلبان استان وی را قبول نداشته و اکنون که با کارنامه ای ضعیف در حال ترک استان است چه کسی یا جریانی مسئولیت این ناکارآمدی ها را به گردن میگیرد؟
در دولت دوازدهم که پیروزی شخص دکتر روحانی بیشتر از دوره قبل مدیرون جریان اصلاح طلبی بود این انتظار میرفت که حداقل در انتخاب استانداران بیشتر خواست این جریان محقق شود و اکنون باز فردی برای سکانداری استان انتخاب شده است که سابقه کار اجرایی چندانی نداشته و در مسائل سیاسی قوی به نظر نمیرسد.
طی روزهای اخیر از عبارت کت و شلواران شکست خورده یا اصلاح طلبان شکست خورده توسط افرادی که فرصت طلبی خودشان ثابت شده است به گوش میرسد اما براستی چه کسانی شکست خوردهاند؟
رفتار اصلاح طلبان کهگیلویه و بویراحمد در پوشیدن کت و شلوار و رفتن به تهران جهت مذاکره برای انتخاب استاندار کاملاً منطقی و حق گونه است. گرچه شاید در میان این افراد کسانی باشد که نیات دیگری نیز دارند که آن بحث دیگری است اما نفس این اقدام غلط نیست و واژه شکست خورده کاملاً ناجوانمردانه است زیرا این دولت با برند اصلاح طلبی توانست بر رقیب پیروز شود و اکنون پس از پیروزی، افرادی سهم ببرند که هیچ کارنامه درخشانی ندارند نوعی ظلم به این جریان است.
این تفکر نیز که اگر یک اصلاح طلب به عنوان استاندار استان انتخاب میشد شاهد بروز افراطگری سیاسی میشدیم نیز غلط است زیرا هستند افرادی از این طیف که در مدیریت اجرایی و سیاسی میتوانست اثرگذار باشد.
در پایان این نکته را متذکر میشوم که اگر استاندار جدید در پایان دوره فعالیت خود نتوانست کارنامه درخشانی به نمایش گذارد، کسانی که وی را به استان آوردهاند حتماً جوابگو باشند.
احسان دری
بر کسی پوشیده نیست که پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ بدون حمایت جریان اصلاح طلبی شدنی نبود و در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ نیز اگر اسحاق جهانگیری اصلاح طلب نبود، روحانی به خوبی نمیتوانست مقابل حملات جبهه رقیب مقابله و رقابت کند. در اکثر استانها و شهرها از جمله کهگیلویه و بویراحمد نیز رئوسای ستادها توسط بزرگان و ریش سفیدان اصلاح طلبی که سالها در راه دفاع از آرمانهای خود ناملایمات دیده و شنیدند اداره گردید که خوشبختانه این ماراتن با نتیجه دلخواه همراه شد و دکتر روحانی توانست در استان رأی اول را به دست آورد.
اکنون که عملکرد دولتی که بر سرکار آمده است به پای اصلاح طلبی نوشته خواهد شد و در انتخابات چهار سال دیگر که جریان اصلاح طلبی با یک کاندیدای خودی و بدون قیم وارد کارزار خواهد شد آیا بی تفاوتی به رفتارها و ریل گذاری دولت دوازدهم از سوی جامعه اصلاح طلبی کشور را یک تاکتیک منطقی دانست؟
اینکه جریانی از تمام اعتبار و انرژی خود در پیروزی و تشکیل دولتی استفاده کند بعد برای تحقق شعارها و آرمانهای خود در انتخاب وزرا، استانداران همسو، همفکر وکارامد انتظاراتی داشته باشد، سهم خواهی غیرمشروع دانست؟
در دولت یازدهم نظر غالب اصلاح طلبان کهگیلویه و بویاحمد در مورد انتخاب استاندار استان محقق نگشت و فردی انتخاب گردید که در چهار سال اخیر اکثر اصلاح طلبان استان وی را قبول نداشته و اکنون که با کارنامه ای ضعیف در حال ترک استان است چه کسی یا جریانی مسئولیت این ناکارآمدی ها را به گردن میگیرد؟
در دولت دوازدهم که پیروزی شخص دکتر روحانی بیشتر از دوره قبل مدیرون جریان اصلاح طلبی بود این انتظار میرفت که حداقل در انتخاب استانداران بیشتر خواست این جریان محقق شود و اکنون باز فردی برای سکانداری استان انتخاب شده است که سابقه کار اجرایی چندانی نداشته و در مسائل سیاسی قوی به نظر نمیرسد.
طی روزهای اخیر از عبارت کت و شلواران شکست خورده یا اصلاح طلبان شکست خورده توسط افرادی که فرصت طلبی خودشان ثابت شده است به گوش میرسد اما براستی چه کسانی شکست خوردهاند؟
رفتار اصلاح طلبان کهگیلویه و بویراحمد در پوشیدن کت و شلوار و رفتن به تهران جهت مذاکره برای انتخاب استاندار کاملاً منطقی و حق گونه است. گرچه شاید در میان این افراد کسانی باشد که نیات دیگری نیز دارند که آن بحث دیگری است اما نفس این اقدام غلط نیست و واژه شکست خورده کاملاً ناجوانمردانه است زیرا این دولت با برند اصلاح طلبی توانست بر رقیب پیروز شود و اکنون پس از پیروزی، افرادی سهم ببرند که هیچ کارنامه درخشانی ندارند نوعی ظلم به این جریان است.
این تفکر نیز که اگر یک اصلاح طلب به عنوان استاندار استان انتخاب میشد شاهد بروز افراطگری سیاسی میشدیم نیز غلط است زیرا هستند افرادی از این طیف که در مدیریت اجرایی و سیاسی میتوانست اثرگذار باشد.
در پایان این نکته را متذکر میشوم که اگر استاندار جدید در پایان دوره فعالیت خود نتوانست کارنامه درخشانی به نمایش گذارد، کسانی که وی را به استان آوردهاند حتماً جوابگو باشند.