مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛علی ژاغریان
بازهم نشستهای شبانه، بازهم مزاحمتها و التماسها و قرآن بر نیزه گرفتنها و بازهم میتینگهای انتخاباتی!! چه تراژدی غمگین و آشنایی! اما این بار نه برای انتخابات شورا، بلکه برای انتخاب شهردار!
هنوز هم گزینههای مطرحشده در تکاپو و ایجاد همهمهاند تا بازار خود را گرم، و سر بزنگاه از مردم و اعضای شورا استفاده کرده و نان چرب خود را به این تنور بچسبانند! همین حرکتهاست که مردم را از سیاست خسته و ناامید کرده است؛ وقتیکه میبینند به بهانه خدمت دست به دامن اینوآن شده و التماس میکنند، میدانند خدمت نیاز به التماس ندارد بلکه ملت هستند که خدمتگزار خوب را تشخیص میدهند و برای به کرسی نشستنش اصرار خواهند کرد. اما انگار اینان فراموش کردهاند مردم خوب میفهمند این التماسها برای بالا رفتن از دیوار سادگی است و بس!
لطفاً به حال خود رهایمان کنید تا در شهر خاموشمان در آسایش نداری امورات بگذرانیم، خدمتگزار ملتمس نمیخواهیم!
یکی اسپانسری است که فاکتور خرج و مخارج هزینههای بربادرفته را به دست گرفته و از کاندید شورایی که حمایت کرد تا انتخاب شود، ادعای سهم میکند؛ در غیر این صورت باید فاکتور هزینهها را پاس کند!!
دیگری بدون از یک روز سابقه اجرایی و تنها با حمایت افراد خاص، اعضای شورا، خانوادهها و دوستان نزدیکشان را تحتفشار گذاشته، آنیکی ملتمسانه برای به دست آوردن این کرسی میجنگد، و اما آن دیگری ...
یکی از این گزینهها که نه التماس میکند، نه خانواده اعضای منتخب و دوستان و همسایگانش را تحتفشار میگذارد، نه مدرک جعلی مبنی بر سابقه اجرایی دستوپا کرده و نه هیچ جریان سیاسی چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه معتدل حامیاش نیستند! برای ۴ رأی به هر قیمتی نمیجنگد! بلکه هر ۷ رأی را پشتوانه خود میخواهد...
سپاس از مردی که برای شهردار شدن شرط دارد، هر هفت رأی اعضا را میخواهد تا شورا و شهرداری را به حاشیه نبرد و برای دهدشتی آباد بدون دغدغه مدیریت کند، وی هفت مرد را در کنار خود میخواند تا تمام دوران مسئولیتش را در جنگ نگذراند و در آخر یا شکست بخورد یا شهر را به نابودی بکشاند. به ۴ رأی قانع نیست چون میداند شورا را دو شقه میکند و تمام مدت باید برای حفظ آن ۴ رأی و راضی نگهداشتن سه مخالف باج دهد، وی معتقد است نباید برای شهردار شدن جنگید یا دست به دامن دیگران شد، حال ماندهایم چگونه با دستخالی، درحالیکه میداند و میدانیم میتواند شهر را متحول کند، این کرسی را به دست خواهد آورد یا همچنان شهر را سهم خواهان برای خود تکهتکه میکنند!
در شهر کوچک دهدشت زور طایفهگرایی و چربزبانی و التماسهای خانگی به شایستهسالاری میچربد. بیایید به دوره گند پیشگی پایان دهیم و به شایستگان فرصت خدمت ببخشیم، نه برای آنها که میخواهند خدمت کنند، به خاطر خودمان که شایستگی شهروند نمونه بودن را داریم.
بازهم نشستهای شبانه، بازهم مزاحمتها و التماسها و قرآن بر نیزه گرفتنها و بازهم میتینگهای انتخاباتی!! چه تراژدی غمگین و آشنایی! اما این بار نه برای انتخابات شورا، بلکه برای انتخاب شهردار!
هنوز هم گزینههای مطرحشده در تکاپو و ایجاد همهمهاند تا بازار خود را گرم، و سر بزنگاه از مردم و اعضای شورا استفاده کرده و نان چرب خود را به این تنور بچسبانند! همین حرکتهاست که مردم را از سیاست خسته و ناامید کرده است؛ وقتیکه میبینند به بهانه خدمت دست به دامن اینوآن شده و التماس میکنند، میدانند خدمت نیاز به التماس ندارد بلکه ملت هستند که خدمتگزار خوب را تشخیص میدهند و برای به کرسی نشستنش اصرار خواهند کرد. اما انگار اینان فراموش کردهاند مردم خوب میفهمند این التماسها برای بالا رفتن از دیوار سادگی است و بس!
لطفاً به حال خود رهایمان کنید تا در شهر خاموشمان در آسایش نداری امورات بگذرانیم، خدمتگزار ملتمس نمیخواهیم!
یکی اسپانسری است که فاکتور خرج و مخارج هزینههای بربادرفته را به دست گرفته و از کاندید شورایی که حمایت کرد تا انتخاب شود، ادعای سهم میکند؛ در غیر این صورت باید فاکتور هزینهها را پاس کند!!
دیگری بدون از یک روز سابقه اجرایی و تنها با حمایت افراد خاص، اعضای شورا، خانوادهها و دوستان نزدیکشان را تحتفشار گذاشته، آنیکی ملتمسانه برای به دست آوردن این کرسی میجنگد، و اما آن دیگری ...
یکی از این گزینهها که نه التماس میکند، نه خانواده اعضای منتخب و دوستان و همسایگانش را تحتفشار میگذارد، نه مدرک جعلی مبنی بر سابقه اجرایی دستوپا کرده و نه هیچ جریان سیاسی چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه معتدل حامیاش نیستند! برای ۴ رأی به هر قیمتی نمیجنگد! بلکه هر ۷ رأی را پشتوانه خود میخواهد...
سپاس از مردی که برای شهردار شدن شرط دارد، هر هفت رأی اعضا را میخواهد تا شورا و شهرداری را به حاشیه نبرد و برای دهدشتی آباد بدون دغدغه مدیریت کند، وی هفت مرد را در کنار خود میخواند تا تمام دوران مسئولیتش را در جنگ نگذراند و در آخر یا شکست بخورد یا شهر را به نابودی بکشاند. به ۴ رأی قانع نیست چون میداند شورا را دو شقه میکند و تمام مدت باید برای حفظ آن ۴ رأی و راضی نگهداشتن سه مخالف باج دهد، وی معتقد است نباید برای شهردار شدن جنگید یا دست به دامن دیگران شد، حال ماندهایم چگونه با دستخالی، درحالیکه میداند و میدانیم میتواند شهر را متحول کند، این کرسی را به دست خواهد آورد یا همچنان شهر را سهم خواهان برای خود تکهتکه میکنند!
در شهر کوچک دهدشت زور طایفهگرایی و چربزبانی و التماسهای خانگی به شایستهسالاری میچربد. بیایید به دوره گند پیشگی پایان دهیم و به شایستگان فرصت خدمت ببخشیم، نه برای آنها که میخواهند خدمت کنند، به خاطر خودمان که شایستگی شهروند نمونه بودن را داریم.