مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
سعید کرمی
جنایات جنونآمیز و گستره حضور تکفیریان مصطلح به داعش، این جریان منحرف را بیش از سایر گروههای تروریستی شهرت داده است و تقریبا هر روز گزارشی از توحش و خونریزی این گروه در صدر اخبار جهان مینشیند و برآیند همه آنها داعش را یک مسلک وابسته به استعمار و نسخه تجویز شده استکبار معرفی میکند که دیر یا زود محکوم به زوال است.
اما قطعا یکایک افرادی که با ادعای مسلمانی، داعش را لعن میکنند، قرابت و فاصله خود با قساوت این گروه را بعید مطلق میپندارند در حالی که هستند کسانی که ضمن تنفر از این گروه، به لحاظ عدم تعهد به اندیشههای اسلامی و سیره مسلمانی، شباهتشان با داعش، تعبیر دو علت متناقض با معلولی متشابه است.
اگر افعال داعش را صرفا از منظر تعریف وارونه ذاتیات اسلام و تحریف چهره مسلمانی واکاوی کنیم، و جریان داعشی را اجمالا مجموعه افرادی بنامیم که با پرچم مزین به ریشهایترین شعار اسلام و منقوش به رکن رکین توحید، ترجمان اسلام را در ذائقه بشریت تلخ و مشمئز کرده و اعتبار مسلمانی را مخدوش و مشتبه میکنند، آنگاه میتوان ادعا و اثبات کرد که مصادیق بسیاری از این تعبیر در جامعه وجود دارد که اگرچه با شیب ملایمتر و صراحت کمتر، اما تحلیل عملکرد آنها جز به ایجاد بازخوردی مشابه و موازی داعش تفسیر نمیشود.
مستند به استدلال بالا، در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و انقلابی که شهیرترین پرچمدار مکتب اسلام و ولایت و سمبل مسلمانی در جهان است، هر شخصی که در دولت اسلامی و ذیل نشان جمهوری اسلامی ایران، موجبات یأس از اسلام، تردید در کارآمدی نظام اسلامی و تشکیک در ایدئولوژی انقلاب را فراهم کند، و هر کس که به نام مسلمانی و داعیه دیانت، عامدانه و آگاهانه، مغایر با نظام اخلاقی اسلام و سیره مسلمانی عمل نماید، به گونهای که صورت دین را منفور و برای امت اسلامی هزینه حیثیتی ایجاد نماید را میتوان از مصادیق بارز جنود شیطان در آستین اسلام و داعش پنهان بر سفره انقلاب دانست.
اگر قائل به این واقعیت روشن باشیم که تمام امید و انتظارات مردم از نظام و انقلاب و نتیجتا حکومت اسلامی با عملکرد مسئولین و مدیران خرد و کلان به منصه ظهور و اجابت خواهد نشست، خواهیم پذیرفت که در حوزه مدیریت و مسئولیت در نظام اسلامی جهت حفظ وجهه و متن بیرق اسلام و همچنین اصل الگوپذیری و تسری فساد از خواص به عوام، لزوم احتیاط در برخوردها و مراعات اصول، وجوب و اقتضای بیشتری دارد.
فلذا در نظام اسلامی و انقلاب مردمی ایران، مدیر انقلابی و مسئول مسلمان صرفا با ادعا و ظاهرسازی تعریف نمیشود بلکه میزان عملکرد وی بر مبنای سیاست اسلام و آرمانهای انقلاب و تصویری که از حکومت اسلامی و مشی انقلابی در ذهن توده مردم ایجاد مینماید عیار و اصالت او را مشخص میکند؛ که نیروی اسلامی و مجری انقلابی باید در حقیقت مظهر تعهد اسلامی و تفکر انقلابی و مؤید مشروعیت و تجلی کارآمدی انقلاب باشد، چنانچه رهبر معظم انقلاب نیز خطاب به هیئت دولت (سال۸۲) میفرمایند: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است. این، پایه مشروعیت ماست".
لهذا برخی مدیران که توان رفع دغدغه و گشایش امورات مردم را دارند و عامدانه منافع ملت را به مصالح خود میفروشند، و برخی از مسئولان که توان مدیریت و مهارت اجرایی در انجام وظایف محوله را ندارند و به هردلیل و طریقی کرسی مسئولیتی را اشغال کردهاند، عوامل یأس از نظام اسلامی و سوءظن به انقلاب بوده و وجهافتراق چندانی با داعش و امثالهم نخواهند داشت، چرا که هزینه ناکارآمدی و قصور ایشان، تحمیل به نظام و انقلاب اسلامی خواهد شد.
عصاره کلام اینکه هر مسئولی در هر رده و رستهای که با یک امضاء بیتوجه و دستور ناپخته و مصوبه نسنجیده و احیانا مصلحت نامشروعی، موجبات اخلال در معاش و امورات جاری مردم را فراهم نماید و همین موضوع پیشزمینه ولو غیرمستقیم ارتکاب فساد و فحشا و قتل و جنایت و خودکشی و چالش در معاد کسی شود، در تمام این موارد شریک جرم و چه بسا متهم اصلی خواهد بود؛ و مگر نه این است که بخش اعظمی از نیروهای عملیاتی و انتحاری داعش، افراد از خود مانده و از جامعه راندهای هستند که در پرتو کژکارکردهای اجتماعی و نارسایی دستها و دستگاههای ناکارآمد و معضلات حل نشده جوامع مختلف، سرشار از عقدههای متراکم و بیماریهای روانی و قربانی تبلیغات اغوا کننده و تطمیع مالی و... شدهاند و چنین فجایع وحشیانهای را رقم میزنند.
لا حول و لا قوه الا بالله
سعید کرمی
جنایات جنونآمیز و گستره حضور تکفیریان مصطلح به داعش، این جریان منحرف را بیش از سایر گروههای تروریستی شهرت داده است و تقریبا هر روز گزارشی از توحش و خونریزی این گروه در صدر اخبار جهان مینشیند و برآیند همه آنها داعش را یک مسلک وابسته به استعمار و نسخه تجویز شده استکبار معرفی میکند که دیر یا زود محکوم به زوال است.
اما قطعا یکایک افرادی که با ادعای مسلمانی، داعش را لعن میکنند، قرابت و فاصله خود با قساوت این گروه را بعید مطلق میپندارند در حالی که هستند کسانی که ضمن تنفر از این گروه، به لحاظ عدم تعهد به اندیشههای اسلامی و سیره مسلمانی، شباهتشان با داعش، تعبیر دو علت متناقض با معلولی متشابه است.
اگر افعال داعش را صرفا از منظر تعریف وارونه ذاتیات اسلام و تحریف چهره مسلمانی واکاوی کنیم، و جریان داعشی را اجمالا مجموعه افرادی بنامیم که با پرچم مزین به ریشهایترین شعار اسلام و منقوش به رکن رکین توحید، ترجمان اسلام را در ذائقه بشریت تلخ و مشمئز کرده و اعتبار مسلمانی را مخدوش و مشتبه میکنند، آنگاه میتوان ادعا و اثبات کرد که مصادیق بسیاری از این تعبیر در جامعه وجود دارد که اگرچه با شیب ملایمتر و صراحت کمتر، اما تحلیل عملکرد آنها جز به ایجاد بازخوردی مشابه و موازی داعش تفسیر نمیشود.
مستند به استدلال بالا، در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و انقلابی که شهیرترین پرچمدار مکتب اسلام و ولایت و سمبل مسلمانی در جهان است، هر شخصی که در دولت اسلامی و ذیل نشان جمهوری اسلامی ایران، موجبات یأس از اسلام، تردید در کارآمدی نظام اسلامی و تشکیک در ایدئولوژی انقلاب را فراهم کند، و هر کس که به نام مسلمانی و داعیه دیانت، عامدانه و آگاهانه، مغایر با نظام اخلاقی اسلام و سیره مسلمانی عمل نماید، به گونهای که صورت دین را منفور و برای امت اسلامی هزینه حیثیتی ایجاد نماید را میتوان از مصادیق بارز جنود شیطان در آستین اسلام و داعش پنهان بر سفره انقلاب دانست.
اگر قائل به این واقعیت روشن باشیم که تمام امید و انتظارات مردم از نظام و انقلاب و نتیجتا حکومت اسلامی با عملکرد مسئولین و مدیران خرد و کلان به منصه ظهور و اجابت خواهد نشست، خواهیم پذیرفت که در حوزه مدیریت و مسئولیت در نظام اسلامی جهت حفظ وجهه و متن بیرق اسلام و همچنین اصل الگوپذیری و تسری فساد از خواص به عوام، لزوم احتیاط در برخوردها و مراعات اصول، وجوب و اقتضای بیشتری دارد.
فلذا در نظام اسلامی و انقلاب مردمی ایران، مدیر انقلابی و مسئول مسلمان صرفا با ادعا و ظاهرسازی تعریف نمیشود بلکه میزان عملکرد وی بر مبنای سیاست اسلام و آرمانهای انقلاب و تصویری که از حکومت اسلامی و مشی انقلابی در ذهن توده مردم ایجاد مینماید عیار و اصالت او را مشخص میکند؛ که نیروی اسلامی و مجری انقلابی باید در حقیقت مظهر تعهد اسلامی و تفکر انقلابی و مؤید مشروعیت و تجلی کارآمدی انقلاب باشد، چنانچه رهبر معظم انقلاب نیز خطاب به هیئت دولت (سال۸۲) میفرمایند: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است. این، پایه مشروعیت ماست".
لهذا برخی مدیران که توان رفع دغدغه و گشایش امورات مردم را دارند و عامدانه منافع ملت را به مصالح خود میفروشند، و برخی از مسئولان که توان مدیریت و مهارت اجرایی در انجام وظایف محوله را ندارند و به هردلیل و طریقی کرسی مسئولیتی را اشغال کردهاند، عوامل یأس از نظام اسلامی و سوءظن به انقلاب بوده و وجهافتراق چندانی با داعش و امثالهم نخواهند داشت، چرا که هزینه ناکارآمدی و قصور ایشان، تحمیل به نظام و انقلاب اسلامی خواهد شد.
عصاره کلام اینکه هر مسئولی در هر رده و رستهای که با یک امضاء بیتوجه و دستور ناپخته و مصوبه نسنجیده و احیانا مصلحت نامشروعی، موجبات اخلال در معاش و امورات جاری مردم را فراهم نماید و همین موضوع پیشزمینه ولو غیرمستقیم ارتکاب فساد و فحشا و قتل و جنایت و خودکشی و چالش در معاد کسی شود، در تمام این موارد شریک جرم و چه بسا متهم اصلی خواهد بود؛ و مگر نه این است که بخش اعظمی از نیروهای عملیاتی و انتحاری داعش، افراد از خود مانده و از جامعه راندهای هستند که در پرتو کژکارکردهای اجتماعی و نارسایی دستها و دستگاههای ناکارآمد و معضلات حل نشده جوامع مختلف، سرشار از عقدههای متراکم و بیماریهای روانی و قربانی تبلیغات اغوا کننده و تطمیع مالی و... شدهاند و چنین فجایع وحشیانهای را رقم میزنند.
لا حول و لا قوه الا بالله